eitaa logo
عزیزم حسین♥️
3.1هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
5.6هزار ویدیو
124 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجود ما عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوادهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
در شهر اگر هیچ کسی را غم دین نیست تا فاطمه زنده است علی خانه نشین نیست ای دست پر از پینه ز چرخاندن دستاس افلاک در افلاک تو را جایگزین نیست در کوچۀ مسجد تو زمین خوردی و در ما جز پینۀ چون زانوی اشتر به جبین نیست انصار هم از خطبۀ تو شرم نکردند کردند بهانه که چنان است و چنین نیست غصب فدک این بود که نام تو نباشد پیداست که دعوا سر یک تکّه زمین نیست کو چادر خاکی شده کو دامن مولا تا کی بزنم چنگ به حبلی که متین نیست جایی که علی هست معاویه چه کاره است قرآن ِ سر نیزه که قرآن مبین نیست ای کاش که خود را برسانم به رکوعش زیرا که بجز نام تواش نقش نگین نیست مقصود خدا از دو جهان خلقت زهراست المنّة للّاه که این است و جز این نیست مهدی جهاندار @deabel
|⇦•نرو از پیشم ای .. _ تقدیم به ساحت مقدس حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها فاطمیه ۹۸ _ آقاسید مهدی حسینی•✠• ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ چشم و چراغِ زندگیم که داری سو سو میزنی ولی برایِ دلخوشیم خونه رو جارو میزنی نرو از پیشم ای .. خوشیِ روزگارم ، من .. فقط آرزو دارم ، تو .. بمونی به کنارم ، زهرا نگات می اُفته به منُ چه آهی سردی میکشی خدا میدونه فاطمه شبا چه دردی میکشی جونِ بچه هات .. رسیده دیگه بر لب ، وای .. داری میسوزی تو تب ، وای .. امان از دلِ زینب ، زهرا نرو از پیشم ای .. خوشیِ روزگارم ، من .. فقط آرزو دارم ، تو .. بمونی به کنارم ، زهرا شبونه زینب اومدُ نشست کنارِ مادرش فقط میگفتی کربلا حسینُ و رأسُ و حنجرش میگی عاشورا من .. میشنم تویِ گودال ، تو .. رویِ تل میری از حال ، وای .. پسرم میشه پامال ، حسین بیا برگردیم ای .. همه دار و ندارم ای .. همۀ کس و کارم ، من کیو غیرِ تو دارم ، حسین ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
دارد دل و دین می برد از شهر شمیمی افتاده نخ چادر او دست نسیمی تسبیح دلم پاره شد آن دم که شنیدم با دست خودش داده اناری به یتیمی حتی اثر وضعی تسبیح و دعا را بخشیده به همسایه، چه قران کریمی در خانهء زهرا همه معراج نشینند آنجا که به جز چادر او نیست گلیمی ای کاش در این بیت بسوزم که شنیدم می سوخت حریم دل مولا چه حریمی آتش مزن آتش در و دیوار دلش را جز فاطمه در قلب علی نیست مقیمی حالا نکند پنجره را وا بگذاریم پرپر شود آن لاله زخمی به نسیمی سیدحمیدرضا برقعی @deabel
گرچه وقت ایستادن دردهایش بیشتر بود درد اندوه علی (ع) از درد پایش بیشتر بود عشق یعنی تا علی (ع) از راز او سر در نیارد هرچه دردش بیشتر، لبخندهایش بیشتر بود عشق یعنی گرچه می دانست روز آخرین است بر امور خانه اما اعتنایش بیشتر بود کوچه های شهر خاکی هست اما این اواخر رد پای خاک کوچه بر ردایش بیشتر بود وقت پیری نه، عصای دست مادر در جوانی است این اواخر بر حسینش اتکایش بیشتر بود کار با آن کس که اسمش را نمی گویم ندارم کاش اما شعله ی آتش حیایش بیشتر بود من که از این رازها سر در نمی آرم ولی باز سوره ی کوثر الهی نقطه هایش بیشتر بود از کرم باشد نه از مکنت، اگر در کل کوفه بر در این خانه از هر جا گدایش بیشتر بود شاعرم با بیت هایی الکن، اما کاش وسعم ار غزل هایی که می گویم برایش بیشتر بود علی فردوسی @deabel
از بارگاه قدسی و افلاکی خدا آمد به گوش اهل سماوات این ندا: فرموده کردگار که ای آسمانیان آمد عزایِ فاطمه «حی علی العزا» مویه کنان و ناله کنان جبرئیل گفت: برتن کنید رخت عزا ای فرشته ها یکماه گفته حضرت حق در تمام عرش برپا کنند حور و ملک خیمه ی عزا واعظ نبی اکرم و مداح مرتضی چشم زمان ندیده چنین روضه هیچ جا بال ملائکه شده فرش حسینیه خدام هیئت اند شهیدان و اولیاء جارو کشی نصیب بزرگان دین شده سینه زنان هیئتشان خیل انبیاء شیرخداچه روضه سختی بیان نمود طفلی برای مادر خود می شود عصا ختم رسل به گریه فقط داد می زند «ای مردمان شهر مدینه چرا چرا؟» این رسم هیئت ست که مداح می زند از روضه های کوچه گریزی به کربلا وحید قاسمی @deabel
دیر است ای اجل به نجاتم شتاب كُن جانم بگیر و خانه ی غم را خراب كُن چشم انتظارِ مرگِ من اهلِ مدینه اند یارب دعایِ شهرِ مرا مستجاب كُن با التماس گفت بمان خوب می شوی ای زخم سینه ام تو علی را جواب كُن دستِ شكسته ام كه تكانی نمی خورَد زینب بیا و ظرفِ حُسینم پُر آب كُن سر را نمی شود كه گذاری به سینه ام جایی برایِ خُفتنِ خود انتخاب كُن سنگینیِ دری كه مرا پشتِ خود شكست از زخم هایِ سرخ و كبودم حساب كُن حسن لطفی @deabel
ثانی شرر بر قلب احمد تا ابد زد آتش به بیت وحی از روی حسد زد (لاتَرفَعوا اَصواتَکُم) گفتم ولی باز هم بر سر من داد زد هم حرف بد زد گفتم برو من داغدارِ مصطفایم با میخ در بر سینه من دست رد زد بغض علی را داشت در دل بی مروت تا گفت زهرای تو (یا حیدر مدد) زد بر در نهادم دست و ،خود را پس کشیدم فهمید بارِ شیشه دارم با لگد زد هر کس که دستش میرسید بر من ، که میزد قنفذ به جای هر که زهرا را نزد ، زد نامردتر از این مغیره من ندیدم دستم شکست از بس که این نامرد بد زد عبدالحسین میرزایی @deabel
خیبر شکن و خانه نشستن هیهات در برزخ آفتاب بستن،هیهات ( لا اسئلکم علیه اجرا) یعنی سیلی زدن و سینه شکستن هیهات پاییز دلان به یکدگر پیوستند دیدند که در باده ی غفلت مستند تا ترجمه موده فی القربی کامل بشود دست علی را بستند ای جان جهان لحظه پرواز شده است درهای بهشت جاودان باز شده است تا دفتر زندگانی ات پایان یافت غمهای بنی فاطمه آغاز شده است در چشم علی، جهان شب است از امروز از غصه دلش لبالب است از امروز با حسرت و اندوه به خود می گوید: کدبانوی خانه زینب است از امروز مرهم به روی جراحتم بگذارید حرمت به همین صراحتم بگذارید من خونجگر از خاطره ی زهرایم مردم بروید راحتم بگذارید محمدجواد غفورزاده @deabel
می‌شویَمَت که آب شوم در عزایِ تو یا خویش را بخاک سپارم بجایِ تو قسمت نبود نیتِ گهواره ساختن تابوت شد تمامیِ چوبش برایِ تو گر وا نمی‌شدند گره‌های این کفن دق مرگ می شدند زِ غم بچه‌های تو خون جایِ آب می‌چکد از سنگِ غسلِ تو خون می‌چکد که زنده کُنَد ماجرایِ تو در بود و شعله بود و در اُفتاد رویِ تو گُم شد میانِ خنده‌یِ مَردُم صدایِ تو در بود و شعله بود و از آن در عبور کرد هر‌کس که بود نیمه شبی در دعایِ تو حالا زمانِ غسلِ تو فهمیده ام چرا رویِ تو را ندید کسی تا شفایِ تو تنها نه جایِ دست نه جایِ کبودی است آتش اثر گذاشته بر چشمهای تو حسن لطفی @deabel
نور با آینه وقتی متقابل باشد ذره کوچکتر از آن است که حائل باشد نور، زهراست و آئینه علی، ذره کجاست که در این بین فقط عاطل و باطل باشد برترین خلقت دنیاست،‌عجب نیست اگر که علی نیز به زهرا متوسل باشد رو به قبله ست همه عمر، خدایا! غلط است قبله بایست به سمتش متمایل باشد اگر این طرز نماز است که او می‌خواند ترس دارم که نماز همه باطل باشد دل محال است ولی عقل دلش می‌خواهد بین زهرا و خدا فاصله قائل باشد یک نفر آمده در را به لگد می‌کوبد پشت در باز هم ای کاش که سائل باشد نیمرخ می‌شود، انگار علی آمده است ماه ،دیگر به دلش نیست که کامل باشد محمدحسین ملکیان @deabel
|⇦•تو قیامت را قیامت میکنی .. و توسل تقدیم به ساحت مقدس حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها فاطمیه ۹۸ _ حاج حنیف طاهری•✠• ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ تو قیامت را قیامت میکنی بر امامان هم امامت میکنی صحنۀ محشر همه پابست توست اختیار نار و جنت دست توست این عجب نَوَد به یک یافاطمه حق دهد بر کار محشر خاتمه روایت داره فردا قیامت بی بی میاد تو صحرای محشر محبین و گریه کن هاشُ پیدا میکنه .. امشب میخوام بگم خانم ، آخه ما کجا شما کجا .. رواست بیای بگردی منو پیدا کنی؟.. من چه ارزشی دارم ، آی همه کس و کارم فدات بی بی جان .. به خاظرِ ما ، هم پشتِ در رفتی ، هم تو کوچه راهتُ بستن .. هم کتک خوردی .. هم پسر دادی .. تو خطبۀ فدکیه بخونید فرمود شما تا قیامت مسیرِ هدایت را عوض کردید .. کسی رو حقشُ غصب کردید که از دنیایِ شما به نان جو قانع بود .. به ظرفی آب قانع بود .. برا خودش و اهلش چیزی نمی خواست فقط میخواست شمارو هدایت کنه ... با آن جلال و رتبۀ والا شنیده ام پهلوی او شکسته ز یک ضربتِ در است آن هم دری که روح الامین اذن میگرفت والله؛ جایِ گفتنِ الله اکبر است بر در آن خانه ای که اذن میگرفتند قابض الارواح و جبرئیل مکرر آه که آتش زدند امت بی مهر آه که وارد شدند قوم ستمگر حبل متین را فکنده حبل به گردن دستِ خدا را به بسته از عقبِ سر مرحوم مجتهدی رحمت الله علیه گفت میخوام ببینم چطوری شمارو از خانه بیرون آوردن ؛ امیرالمومنین فرمود شیخ جعفر اگه ببینی هرچی بهت دادیمُ ازت میگیریم؛ صدازد آقا بگیرید همه اینا به یه گوش چشم شما برمیگرده .. ولی من میخوام ببینم برا چه صحنه ای یه عمر دارم گیریه میکنم .. یه وقت پرده ها از جلو چشمش کنار رفت (یابن الحسن معذرت میخوام ..) میگه دیدم عمامشُ دور گردنش بستن .. خانمش رو زمین بین در و دیوار افتاده .. هی میکشیدن آقا رو .. سر بلند نمیکنه علی .. پایِ برهنه .. سرِ بی عمامه .. رسم بوده تو عرب هر کسی رو میخواستن حُرمَتش رو بشکنن بدون عبا و عمامه ، پایِ برهنه میکشیدنش بیرون .. بگم صدا ناله ت بلند شه .. یه وقت دیدن خانم به سختی بلندشد صدا زد فضه علی رو کجا بردن ؟.. انقدر این امر مهمه با پهلویِ شکسته با سینۀ آسیب دیده دویید دنبالِ علی .. با عجله خودشُ به علی رساند .. دست انداخت شالِ مولا رو گرفت یه تکان داد فاطمه چهل نفر زمین افتادن .. نامردِ دومی یه نگاه کرد صدای نحسش یلند شد قنفذ چرا ایستادی ؟.. کارُ تموم کن .. من ایستاده بودم دیدم که مادرم را قاتل گهی به کوچه گاهی به خانه میزد گردیده بود قنفذ هم دست با مغیره او با قلافِ شمشیر او تازیانه میزد مدینه چهل نفر مادرُ زدن که کربلا جرأت کردن بریزن تو گودال انقدر دختر رو با تازیانه بزنن .. که صدایِ سکینه بلند شد «ابتا انظُر إلٰى عمَّتيَ المَضروبَةِ ..» بابا پاشو ببین دارن عمه م رو میزنن .. حسین .... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net