بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_جواد_ع_و_حضرت_علی_اصغر_ع_ولادت
#حسن_لطفی
▶️
اگر دست و بالت کمی خالی است
اگر حال و روز تو بی حالی است
اگر آسمان در قفس میکشی
اگر قسمتت بی پَر و بالی است
اگر کار و بار تو پیچیده و...
اگر چند وقتی بد اقبالی است
اگر تار و پودت گره خورده است
اگر غصهها نقشِ این قالی است
اگر رنگ و روی تو زرد است و سرد
اگر مثل پاییز یک شالی است
علاجش فقط یک نفس یا علیست
خدا هست با آنکه او با علیست
@hosenih
خدا در شکوهِ جلال علیست
خدا در ظهورِ جمال علیست
خدا در نزولش علی میشود
خدا در مقامش کمالِ علیست
حرام خدا و حلال خدا
حرام علی و حلال علیست
پیمبر پس از سِیرِ معراج گفت
که ما هرچه دیدیم مال علیست
علی چارده مرتبه آمده
علی عین میلادِ آل علیست
علی گفته و غرق عین اش شدیم
همه راهیِ کاظمینش شدیم
مرا فارغ از قیل و قالم کنید
مرا راحت از خشکسالم کنید
محال است لب را به مِی تر کنم
مرا تشنهی این محالم کنید
مرا بشکنید و بسازید باز
تَرَکهای روی سفالم کنید
فقط روی چشمان خود میکشم
از این خانه هرچه"حوالم"کنید
مرا میکشاند دو گنبد طلا
شب رفتنم شد حلالم کنید
ببینید رویای جبریل را
مبارکترین کودک ایل را
@hosenih
شلوغ است اگر آستانِ جواد
پُر از برکت است آسمان جواد
گدایی به شاهی مقابل نشست
چه ها میکند تکه نان جواد
پیمبر پدر با خدیجه شد و...
رضا نیز با خیزران جواد
علیاکبرش را ببین بعد از این
رضا می شود میهمان جواد
شبیه نماز حسین و علی است
نماز رضا با اذان جواد
فقط شانهات را به دیوار نِه
فقط زیرِ لب گو به جانِ جواد
تو را میدهد تا قیامتِ مراد
گره وا کُنَد خاکِ باب الجواد
@hosenih
خدا خواست تا بی کرانش دهند
و در یک افق سه جوانش دهند
علی جان آقای کرببلاست
حسین آمده تا سه جانش دهند
فقط دوست دارد ببیند علی
فقط دوست دارد همانش دهند
علی در سه صورت تماشایی است
علی را سه جلوه نشانش دهند
علی اصغرش هم علیاکبر است
اگر فرصت امتحانش دهند
به صف فطرس و جبرئیل و رباب
که نوبت به نوبت تکانش دهند
زمین خوردها را که جان میدهند
به باب الحوائج نشان میدهند
@hosenih
اگر بارِ ما از کَرَم میکشد
برای پدر بارِ غم میکشد
رسیده بگوید اگر قد کِشَد
شبیهِ عمویش عَلَم میکشد
غریبی ببین تشنگیاش ببین
که کارِ پدر بر قسم میکشد
گمانم به دنبال گهواره است
کسی که به آتش حرم میکشد
فقط مادرش آه دنبال او
در آن راهِ پُر پیچ و خَم میکشد
بِبَر نامِ او را خدا بعد آن
به حجم گناهت قلم میکشد
رباب است یک فاصله تا حسین
چهها کرده این حرمله با حسین
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_جواد_ع_ولادت
#محمود_ژولیده
▶️
دلا بکوش! که انوار معرفت اینجاست
عطش بیار که دریای مرحمت اینجاست
به تشنگانِ معارف، دهند آب حیات
رهِ رسیدنِ بر حقِ معرفت اینجاست
خبر رسید که وجهِ خدا تجسم یافت
اِله را همه ذات و همه صفت اینجاست
ندا دهند ز جنت، مدینه شد رضوان
شتاب کن که زُداینده ی غمت اینجاست
به آستان رضا سر بسای و کُرنش کن
که جای عرض ادب، عرض تهنیت اینجاست
@hosenih
نظر به حجره ی نورانیِ امامت دار
که جلوه گاهِ فضیلت و منقبت اینجاست
پس از گذشتِ چهل سال انتظار اینک
ندا رسید رضا! جانِ حضرتت اینجاست
چو بر "سبیکه" دمیدند روحِ زهرایی
عروس فاطمه میگفت دلبرت اینجاست
و بر جوادالائمه سلامِ جبریل است
که گفت " یَومَ وُلِد" خیر مقدمت اینجاست
خدا به قلب رضا اینچنین کند الهام
امامِ جود، امامِ ملاطفت اینجاست
ز لعلِ پاکِ پدر غرقِ بوسه شد نوزاد
که آیه های وِلا را مشاهدت اینجاست
سخن ز آب فرات و ز تربت است انگار
چقدر حرف و گریز و مناسبت اینجاست
بروی دست رضا ماهِ او نمایان است
دو صد فرشته برای مواظبت اینجاست
کسی به تیرِ سه شعبه نبوسد این حنجر
چقدر بوسه ی نازک به غبغبت اینجاست
به گاهواره سخن از تلظّی اصلاً نیست
هزار نکته به گفتارِ مطلبت اینجاست
پدر زده به سرِ دامنِ ولایت چنگ
هماره مادرِ خوبت، معاشرت اینجاست
□ □ □
نسیمِ باد صبا را موافقت اینجاست
همه حقیقت حق را عبودیت اینجاست
همانکه باورِ روز معاد آورده
پیام داد که جای مهاجرت اینجاست
بیا و از پدر، اوصافی از پسر بشنو
که گفت: کوثرِ دوم به مَرتبَت اینجاست
سخن درست شنو از حقیقتِ برکت
تمامی برکت، اصل مکرمت اینجاست
بگو به آنکه ز صِدقُ الحدیث بی خبر است
معیشت و طلب خیر و امنیت اینجاست
نه اختیار و بهانه بده به دشمنِ دین
نه مصلحت بسپارش، که مصلحت اینجاست
ز وعده های دروغین گریز باید داشت
کلیدِ عزت و فتح و مقاومت اینجاست
هدایتِ نبوی، وارثِ حسینی اوست
عدالت علوی بهر مملکت اینجاست
و در مقابلِ ظالم، سکوتِ او هیهات
برای امت قرآن، مجاهدت اینجاست
جوابهای دقیقش به "اِبنِ اَکثَم" گفت:
هدایت همگان در مناظرت اینجاست
به علم و حلم و فقاهت امامِ عالم اوست
خدا گواه که معراجِ منزلت اینجاست
کلام او همه قرآن، مرام او عترت
هزار آینه در یک مکاشفت اینجاست
《نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت》
هزار مسئله را حلّ مسئلت اینجاست
هنوز درد نگفته، به فکر درمان است
کجا برَم غمِ دل را مشاورت اینجاست
هم او "بِکُم فتحَ الله" هم او "بِکُم یَختِم"
رها کنم همه کس را ملازمت اینجاست
اگر سلامتِ عقل از امام میخواهی
بیار عشق که سرفصل عافیت اینجاست
غلامیِ درِ ابنُ الرضاست سلطانی
مقام و منزلت و شان و مرتبت اینجاست
گدایی از سرِ کوی جواد باید کرد
ز جودِ او همه ی حُسنِ عاقبت اینجاست
سحر سری سوی بابُ المراد باید رفت
رهِ بهشتِ برین را مداومت اینجاست
نمازهای شبش مثل مادرش زهرا
قسم به فاطمه بالاترین سِمت اینجاست
به نامه ی عملِ ما عنایتی دارد
گناه بخشد و دریای مغفرت اینحاست
چو او تجسمِ تقوا و عبد صالح کیست
امامِ طاهر و طُهر و مطهَرت اینجاست
@hosenih
تقی، جواد، زَکی، مرتَضی، رضی، صابر
امامِ مفترضُ الطاعه سَرورَت اینجاست
پدر رضا، پسرش هادی و نوه مهدی
"بِیُمنِهِ رُزِقَ الخَلق" مِیمنَت اینجاست
ز خُردسالیِ خود یارِ مادرش زهراست
مدافعینِ حرم را مدیریت اینجاست
برای کرب وبلا تا هنوز گریان است
به اشک، اِبنُ رضا را مصاحبت اینجاست
فدای صبح و مسای امامِ در مقتل
امامِ منتظران را مشایعت اینجاست
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_علی_اصغر_ع_ولادت
#موسی_علیمرادی
▶️
چشمه عشق که جوشید خدا لب تر کرد
با نی خلق جهان را نفس کوثر کرد
هرچه جوشید علی بود علی بود و خدا
نمک سفره این طایفه را حیدر کرد
جاری از دامن این چشمه فقط چشمه شده
چشمه هایی که زمین را زفلک برتر کرد
وخدا هرچه که جوشید از آن خیر کثیر
صورت و سیرت او را علی دیگر کرد
عالمی تشنه این طایفه چشمه شدند
کاش میشد زغبار رهشان لب تر کرد
@hosenih
بازهم هردوجهان نیز گرفتار شده
دومین چشمه از آن چشمه پسر دار شده
پسری که رخ او جلوه مولا دارد
پسری که نمک حضرت زهرا دارد
چوب گهواره چنان دست گرفته است ببین
به کفش باز عصا حضرت موسی دارد
به تماشای قدش زنده شود گورستان
این که در مهد قدی محشر کبری دارد
به غبار قدم پیر غلامش سوگند
نفس نوکر او بوی مسیحا دارد
آنچنان آینه حیدر کرار شده
کعبه بردارد اگر باز ترک جادارد
نام توشد علی ویاد پدر بود حسین
نام تو نام پدر بود پسربود حسین
خنده روی لبت زندگی مادر شد
لای لایی شبت هر نفس خواهر شد
هرکه پرسیدکه دختر شده یا اینکه پسر
همه گفتند که شیری چو یل خیبر شد
سیب سرخی و پدر هرچه تو را وصف نمود
نیمه ای حیدر یک نیمه تو کوثر شد
همه از هیبت عباسی تو میگویند
باز فرزند علی صاحب یک لشگر شد
زینت دوش ابالفضل رقیه است اگر
تن تو زینت آغوش علی اکبر شد
توفقط گریه نکن هرچه که شد باز بخند
در غم را به دل مادر غمدیده ببند
چه قدر رخت برای تو خریدم پسرم
چه قدر نقشه برای تو کشیدم پسرم
رخت میلاد تورا تا به شب دامادی...
چه قدر پارچه پای تو برید م پسرم
لای لایی ششم خواب تورا می گیرد
اینقدر خفتن با ناز ندیدم پسرم
کاش می شد که کمی زود زبان باز کنی
چه قدر کاش از این سینه شنیدم پسرم
نذر کردم که علمدار پدر باشی تو
علم و مشک برای تو خریدم پسرم
آن همه نقشه کشید و همگی رفت به باد
تا گذار پدرت بر گذر غم افتاد
هرچه کردند نشد قطره آبی برسد
قطره آبی به لب خشک وکبابی برسد
@hosenih
هرچه کردند نشد گریه تو بند شود
کاش می شد که به چشمان تو خوابی برسد
پدرت برد که تا منت دشمن بکشد
خواست تا یک نفر از شر به ثوابی برسد
آنچنان دست پرش کرد عدو, هیچکسی
اینچنین حدس نمی زد که جوابی برسد
خون او را به فلک داد مبادا مردم
به سرلشگر نامرد عذابی برسد
چشمه عشق که جوشید خدا لب ترکرد
بانی مجلس ما را علی اصغر کرد
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_جواد_ع_و_حضرت_علی_اصغر_ع_ولادت
#سیدپوریا_هاشمی
▶️
ته این کوچه هرکه پشت در است..
به گدایی خویش معتبر است
نه پی نان نه فکر سیم و زر است
او نیازش به یار بیشتر است
امشب اینجا کرم فراوان است
نام این کوچه هم خراسان است
سالها شبهه بود در سرها
امتحان شد تمام باورها
تا که آمد امید نوکرها
کوری چشمهای ابترها
بعد پنجاه سال سر زد ماه..
جلوه گر شد جواد ال الله
@hosenih
این پسر آمده ولی باشد
شرف الشمس صیقلی باشد
احمد خانه ی علی باشد
کرمش بی معطلی باشد
هرچه میخواهی از کریم بخواه
سائلین جواد بسم الله!
اهل تقوا مرید تقوایش
جلد قرآن کجاست؟لبهایش
ملکوت است قد و بالایش
نذر کرده براش بابایش
در جلال و جمال محشری است
بیشتر از بقیه مادری است
رضوی بود جلوه ذاتش
همه جا ریخته ست آیاتش
بین سجده شدست میقاتش
خود حق میرود ملاقاتش..
روی فیروزه نام او حک شد
رجب از مقدمش مبارک شد
ما مریدیم و او همیشه مراد
او جواد و بقیه عبدجواد
بارها پشت پنجره فولاد
به جوادش رضا براتم داد
اوست دلگرمی حسینی ها
قبله ی اصل کاظمینی ها
..........
ساقیا می بده شراب آمد
از پس پرده آفتاب امد
جان ارباب رب آب آمد
نفس حضرت رباب آمد
کیست این مه نواده حیدر
پیر میخانه بلا اصغر
@hosenih
هیبتش هیبت پیمبرهاست
گریه اش تار و مار لشگرهاست
کی حریفش سنان و خنجرهاست
فتح کردن مرام حیدرهاست
تا زگهواره رو به میدان کرد
لشگر کوفه را هراسان کرد..
........
حیف باب و پر کبوتر سوخت
حنجرش پاره پاره شد سر سوخت
پدرش پیش روی لشگر سوخت
همه ی آرزوی مادر سوخت
نه سری مانده نه بدن دارد
شیرخواره مگر زدن دارد؟!
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_جواد_ع_مدح
#محمدجواد_شیرازی
▶️
هرکس که تاج مهر تو بر سر ندارد
از سجده ی گمراهی اش سر بر ندارد
سرمایه ی عشق شما راه نجات است
بیچاره هر کس عشق تان در سر ندارد
@hosenih
لازم نکرده که مرا فردا بخوانند
جنت اگر از نامتان سردر ندارد
گشتم ولی دنیای شیعه از تو آقا
مولود پر خیر و مبارک تر ندارد
کوری چشم دشمنان إبنُ الرضایی
کی گفته سلطانم علی اکبر ندارد؟
دردانه ی سلطان طوسی یا محمد
والیِ ما غیر از شما دلبر ندارد
عطری که از ذکر لبت در شهر پیچید
عود و گلاب و نافه و عنبر ندارد
در کودکی در قله های علم بودی
علم تو را عیسای پیغمبر ندارد
هم ارزش خاک عبایت را یقینا
در ارض و در افلاک سرتاسر ندارد
فهمیده ام از نامه ی سلطان، که عالم
کُنْیه نکوتر از اباجعفر ندارد
در کاظمینت هر کسی آمد دلش ماند
راهی بجز این راه تا آخر ندارد
"وَ انْظُرْ إِلَیْنَا نَظْرَهً ..." عیدی همین بس
عالم بجز چشم شما محور ندارد
@hosenih
می دوزد آخر چشم خود را بر دو دستت
مرغی که در وقت پریدن پر ندارد
محشر بفهمد جایگاهِ عصمتت را
هرکس تو را در این جهان باور ندارد
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_جواد_ع_مدح
#امام_موسی_کاظم_ع_مدح
گاهگاهی نگاه ما را بَس
بوسهای گاهگاه ما را بَس
گرچه از دستِ یار ممکن نیست
جگری روبراه ما را بَس
@hosenih
ما گره در گره شدیم اما...
لطفِ زُلفی سیاه ما را بَس
رو به چشمش نماز خود خواندیم
و همین اشتباه ما را بَس
تا به کویش نرفتهایم افسوس
ولی این شوقِ راه ما را بَس
در بساطم نبود غیر از آه
و همین نصفه آه ما را بَس
مرقدی با دو گنبد زردش
خاکِ آن بارگاه ما را بَس
یک ضریح و دو قبله و دو امام
یک حرم با دو شاه ما را بَس
@hosenih
به ضریحش نشد اگر برسیم
کنجِ آن سرپناه ما را بَس
ما حسینی شدیم شُکرِ خدا
کاظمینی شدیم شُکرِ خدا
شاعر: #حسن_لطفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#یاجوادالائمهادرکنی
#یابابالحوائج
در بهارم بهار جان آمد
روح الطاف بی کران آمد
یاجوادالائمه ی عالم
جلوه ی جود خاندان آمد
پسر هشتمین امام جهان
نهمین ماه آسمان آمد
از صدف گوهری علی صولت
پسری فاطمه نشان آمد
دست خالی کسی نخواهد رفت
ملجاء دلشکشتگان آمد
آمد آنکس که لاله ی زهراست
یاجواد سلاله ی زهراست
کوه درد مرا مداوا کرد
با منِ خسته دل مدارا کرد
معجزه در نگاه او جاری ست
قطره را دید و مثل دریا کرد
عمّه ای در دیار قم دارد
یاد او بود یاد زهرا کرد
کار او جز گره گشایی نیست
گره بسته را خودش وا کرد
اسم او می برد مرا مشهد
او مرا بی قرار مولا کرد
من مریدم مراد من باشد
اذن باب الجواد من باشد
در شبی که سبد سبد گل داشت
گونه هایی که عطر سنبل داشت
نام تو آمد و قلم بارید
حسّ من نیت تغزل داشت
در همان شب که دل به یاد شما
از زمین تا به آسمان پل داشت
عاشق پر زدن به بالا بود
این حصار شکسته بلبل داشت
بی نیاز از تمام عالم شد
هر کسی بر شما توسّل داشت
سرخوشم از وقوع این رخداد
حاجتم را شنید و پاسخ داد
دست مارا گرفت و بالا برد
قطره ای را به قلب دریا برد
به همانجا که خود تعلّق داشت
به همان جایگاه زیبا برد
دست مارا گرفت و ساعت هشت
کنج ایوان طلای بابا برد
او علی اکبر امام رضاست
ناله ای زد مرا به آنجا برد
که شبی نازدانه ای می گفت
پنجه ی باد معجرم را برد
با دعایش دلم حسینی شد
کربلایی و کاظمینی شد
کربلا گفتم و شدم آهِ
سینه سوزان داغ جانکاهِ
بچه هایی که رفته اند از حال
در همان غربت شبانگاهِ
یورش تیر و نیزه و خنجر
پیکر تکه تکه ی ماهِ
شب زینب که روی خاک افتاد
می توان دید بر سر راهِ
گذر چشم های خیس رباب
پاره های گلوی شش ماهه
با سه شعبه سری دریده شده
از گلو تا گلو بریده شده
#اسماعیل_شبرنگ
@deabel
|⇦•باز با لطف رضا کارِ من..
#مدح_و_توسل ویژۀ میلاد حضرت امام جواد علیه السلام به نفسِ کربلایی حمید دادوندی •✾•
┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅
مینویسم سر خط نام خداوند رضا
شعر امروز بپرداز به لبخند رضا
آنکه با آمدنش آمده محشر چه کسی ست؟
از تو در آلِ نبی با برکت تر چه کسی ست؟
آنکه از آمدنش عشق بیان خواهد شد
"عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد"
آسمان! از سر خورشید تو خواب افتاده؟
یا که از چهرۀ این طفل نقاب افتاده؟
آسمان از نفسش یک شبه منظومه نوشت
روزی شعر مرا حضرت معصومه نوشت
عدد سائل این خانه زیاد است امشب
شعر وارد شده از بابِ جواد است امشب
باز با لطف رضا کارِ من آسان شده است
کاظمین دلم امروز خراسان شده است
دوست دارم که بگردم حرم مولا را
بوسه باران کنم از یاد تو پایین پا را
بنویسید که تقویم بهاری بشود
روز او روز پسر نام گذاری بشود
خالق از دفتر توحید جناس آورده
جهل این قوم چرا چهره شناس آورده؟
شک ندارم که از این حیلۀ ابتر مانده
رو سپیدیست که بر چهرۀ کوثر مانده
به رضا (ع) طعنه زدن جایِ تأسف دارد
گر چه یعقوب شده، مژدۀ یوسف دارد
این جوان کیست که معنای قیامت شده است
سند محکم اثبات امامت شده است
گندمی باشد اگر رخ نمکش بیشتر است
با پیمبر صفت مشترکش بیشتر است
این جوان کیست که سیمای پیمبر دارد
بنویسید رضا (ع) هم علی اکبر دارد
اهلبیت آینۀ بی مثل قرآن اند
این جوان کیست که از خطبۀ او حیرانند؟
نسل در نسل، شما مایۀ ایمان منید
من نفس می کشم از اینکه شما جان منید
آخر شعر من از قلب هدف می گذرد
کاظمین تو هم از راه نجف می گذرد
تا ز مولا ننویسیم ادب کامل نیست
چون که بی نام علی ماه رجب کامل نیست
یا علی یا اسد الله عنان دست تو است
جلوه کن باز یدالله جهان دست تو است
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#کربلایی_حمید_دادوندی
#ولادت_حضرت_جوادالائمه_علیه_السلام
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
↜سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam_net
↜ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_net
↜تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_net
↜اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam__net
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_علی_اصغر_ع_مدح
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
#عبدالحسین_میرزایی
▶️
ای گل پرپر امام حسین
آخرین یاور امام حسین
یا علی اصغر امام حسین
(یا رضیع الحسین ادرکنی)
این من و این دل پر از دردم
رو به گهواره تو آوردم
دست خالی که بر نمیگردم
(یا رضیع الحسین ادرکنی)
@hosenih
بالم از معصیت شکسته شده
دلم از این زمانه خسته شده
همه درها به روم بسته شده
(یا رضیع الحسین ادرکنی)
پای تا سر گناه و تقصیرم
آمدم تا کنی تو تطهیرم
پرِ قنداقه تو میگیرم
(یا رضیع الحسین ادرکنی)
مستمند و فقیر و بیچارم
دردمند و مریض و بیمارم
چشم بر دست کوچکت دارم
(یا رضیع الحسین ادرکنی)
با همین دستها چها کردی
حاجت عالمی روا کردی
گره های بزرگ وا کردی
(یا رضیع الحسین ادرکنی)
تو که باب الحوائجِ همه ای
نور چشم حسین فاطمه ای
در کرم مثل شاه علقمه ای
(یا رضیع الحسین ادرکنی)
گر نگاهی به ما کنی چه شود
این رهِ بسته وا کنی چه شود
قسمتم کربلا کنی چه شود
(یا رضیع الحسین ادرکنی)
ای که میسوخت از عطش جگرت
تشنگی کرده بود محتضرت
به سرشک و خجالت پدرت
(یا رضیع الحسین ادرکنی)
به خیامِ پر اضطراب قسم
به دل از عطش کباب قسم
به گرفتاری رباب قسم
(یا رضیع الحسین ادرکنی)
@hosenih
به دل زار مادر پیرت
نشد آخر بگیرد از شیرت
به گلوی بریده با تیرت
(یا رضیع الحسین ادرکنی)
ای که قنداقه تو شد کفنت
خون تو گشت آب غسل تنت
من به قربان دست و ما زدنت
(یا رضیع الحسین ادرکنی)
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_علی_اصغر_ع_مدح_و_ولادت
#اسماعیل_شبرنگ
▶️
روشنابخش آسمان حسین
جلوه ی صبح آفتابی تو
نور چشمان عمّه جان زینب
همه ی هستی ربابی تو
جبرئیل آمد و به رسم ادب
شعر شادی برای گُل می خواند
نذر چشمان مهربان شما
دور گهواره چار قُل می خواند
@hosenih
عاشقانه به نام بابایش
بسکه عمری علاقه داشت پدر
مثل دیگر برادران شما
نامتان را علی گذاشت پدر
ذکر پیمانه ها تویی ، امّا
مستی هر سبو ابالفضل است
جای تو ای تبسّم باران
روی دوش عمو ابالفضل است
یا من ارجوه کربلایی ها
التماس دعا ؛ علی اصغر
سایه دارد همیشه بر سر من
پرچم سبز یا علی اصغر
نقش مُهر قبولی اعمال
لطف روز نتایجم هستی
لحظه ای که به فکر حاجاتم
ذکر باب الحوائجم هستی
اشک من در قنوت نیمه ی شب
قطره قطره چکید و دریا شد
با همین دست های کوچکتان
گره های بزرگمان وا شد
آسمان نگاه من روشن
به جمال ملیح شش گوشه
جای تو ای مسیح شش ماهه
گوشه ای از ضریح شش گوشه
سفره دار سلاله ی زهرا
هرچه را دارم از شما دارم
مطمئنّم که خوب می دانی
خوب من ، شوق کربلا دارم
@hosenih
نه فقط روضه ی شب جمعه
خوانده ام از تو هر شب هفته
به دعایت همیشه مدیون است
هر کسی اربعین حرم رفته
ابر بارانم و پریشانم
زنده ای ، می تپی در آغوشم
من به یاد لب تو می بارم
لحظه هایی که آب می نوشم
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_جواد_ع_ولادت
#مرضیه_عاطفی
▶️
آمدی و غصه ها از خانۂ دل جمع شد
وقتِ آسانی رسید و هرچه مشکل جمع شد
از کنارت هر که رد شد حاجتش شد مستجاب
صد بلا از پیش رو و از مقابل جمع شد
@hosenih
سفره های وصله دار و خالی از یک لقمه نان
با دو دست مهربانت رفت و کامل جمع شد
شاعران دیوانۂ عطر گریبانت شدند
آنچنان که دیگر از دور تو عاقل جمع شد
حضرت إبن الرضا(ع)! با هر حدیثِ نافذت
پهن شد حق و بساط کفر و باطل جمع شد
علم تو خورشید بود و کاملا ظلمت شکن
خوش درخشیدی اگر که شمع محفل جمع شد
مرجع تقلیدهامان پیش تو زانو زدند
صد رساله گفتی و حلّ المسائل جمع شد
هر کجا با هر زبانِ حال، سمتِ مرقدت-
عرض شد تا که سلامی؛ بُعد منزل جمع شد
ضامن آهو پدر شد! تا که پیچید این خبر...
سردرِ باب الجوادش خیل سائل جمع شد
@hosenih
بی سر و پا آمدیم و بعدِ یک إذن دخول
برگۂ حاجاتمان با دستِ دعبل جمع شد
صف کشیدیم و شفاعت را تمنّا میکنیم
گفت می آیم سه جا و خاطرِ دل جمع شد!
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسمالله الرحمن الرحیم
#زبان_حال_حضرت_رباب_س
#حضرت_علی_اصغر_ع_ولادت
#مرضیه_عاطفی
▶️
اومدی خونمون شده روشن
نور می باره از در و دیوار
ماه و خورشید هی میان-میرن
آسمون عاشقت شده انگار
ابر و باد و ستاره و مهتاب
تو رو دارن به هم نشون میدن
دلم از اشتیاق می لرزه
وقتی گهوارت و تکون میدن
کوری چشمای حسود و بخیل
دور گهواره با صدای بلند
می خونه «إن یکاد» و می ریزه
عمه زینب(س) واست همش اسپند
@hosenih
خونمون بوی عطر پیچیده
قدمت خیره واسه من مادر
دارمِت گرم، تویِ آغوشم
پسر خوشگلم علی اصغر(ع)
با تبسّم میگیره دستات و
از تهِ دل دوسِت داره انگار
بابا قبلِ نمازهای شبش
تو رو می بوسه و میشی بیدار
خیره میشی! بهم میگه: چشماش
به چشای بابام؛ علی(ع) رفته
دست و پا میزنی توو قنداقه
نفسم بی معطّلی رفته-
واسه اون دست و پای کوچیکت
واسه اون سرخیِ رویِ گونه
بابا قران می خونه و من هم
لالایی می خونم گلِ پونه...
چشاتو روی هم میذاری گلم
نه گرسنه، نه تشنه، غرق خواب
نمیذارم یه لحظه گریه کنی
دل ندارم ببینمت بیتاب
راحت آسوده چشمام و بستم
نفسات داره با خودش افسوس
آرزوهام و می بینم پرپر
می بینم هر دقیقه صد کابوس
توی خوابم یکی بهم میگه
دل نبندی بهش که رفتنیه
حرف، از مشک خالی و خشکه
حرف ِ سرنیزه های آهنیه
@hosenih
وای از اون لحظه ای که با بابا
رفتی اما ندیدمت دیگه
حرمله(لع) قصد داره بفروشه
وایِ من! داره گهوارت و میگه
دستام و بستن و اسیر شدم
پشتِ سر نیزه، روبرو نیزه
کاش میمردم و نمی دیدم
سرِ شیش ماهگیت و رو نیزه
پسرم جونِ من حلالم کن
خیلی شرمندتم نخوردی آب
زن همسایه گفت پیر شدی...
پاشو از توی آفتاب رباب(س)!
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e