بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_مناجات
شاعر: #حامد_آقایی
▶️
آیه آیه می کنم تفسیر قرآن خودم را
می نویسم در کنارت چشم حیران خودم را
کم نوشتم از نگاهت از نگاهت از نگاهت
می نویسم عاقبت ای عشق دیوان خودم را
@hosenih
در هیاهوی جهان از هر چه جز تو می گریزم
دیده ام هر جا که حرفت نیست زندان خودم را
تا که در بازار عشقت ، خویش را در صف ببینم
بسته ام از آن نخستین روز ، دکان خودم را
در میان سفره ات ای روح بخش زندگانی
بی نوا نان دیده و من دیده ام جان خودم را
چشم امیدم به سوی اشکهایم بوده زیرا
اینچنین سنجیده ام ای نور ایمان خودم را
@hosenih
قطره قطره اشک ، رحمت می شود در تنگنایم
حق نشانم می دهد یک روز باران خودم را
من که در آغاز با تربت دهان را باز کردم
خوب می بینم سرِ این سفره پایان خودم را
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زینب_س_مصائب
شاعر: #نفیسه_سادات_موسوی
▶️
پس از حسين ،جهان بر سرش خراب شده
برای حفظ حرم، زينب انتخاب شده
@hosenih
نشاند بوسه به حلق بريده، از آن رو
به خون تشنه لبی، معجرش خضاب شده
كسي كه داغ دو فرزند بر جگر دارد
نشسته سنگ صبورِ دلِ رباب شده
چه رفته بر دل زينب ،كسی نمیداند
دمی كه وارد مهمانی شراب شده
اگرچه خطبه خودش خوانده بود اما شهر
پر از صدای رسای ابوتراب شده
هزار مرتبه تا روز آخِرَت، نفرين
به شام و بزم می و كوفه ی خراب-شده
@hosenih
به صبر عمه ي سادات، شيعه مديون است
كه شرح كرب و بلا ،مانده و كتاب شده....
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زینب_س_مدح
شاعر: #عادل_حسین_قربان
▶️
مقصدِ دلدادگی، عشق است و راهش زینب است
خوش به حالِ بیپناهی که، پناهش زینب است
@hosenih
بر سرِ ما، پهنهای، از نورِ حق، گستردهاند
شاهِ عالَم در فلک، خورشید و ماهش زینب است
از خودش، چیزی ندارد، این زمینِ بیفروغ
روشنا بخشش حسین است و پگاهش زینب است
از همان آغازِ خلقت، ایستاده، استوار
آسمان؛ بیشک، تمامِ تکیهگاهش زینب است
هرکه دارد گوشِ دل، بر صوتِ روحافزای یار
هم کلامش زینب است و هم نگاهش زینب است
@hosenih
"کربلا در کربلا میماند اگر زینب نبود" *
تشنهکامِ کربلا، کلِ سپاهش زینب است
* قادر طهماسبی (فرید)
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_مناجات
شاعر: #رضا_دین_پرور
▶️
مثل کسی که روی لبش یارضا رضاست
کارم فقط حسین حسین وخدا خداست
بی ناله های روضه ات از دست می روم
آری دوای عاشق کرببلا بلاست
@hosenih
اشکی به کاسه های دو چشمم حواله شد
گفتم یکی یکی است؟ که گفتی دوتا دوتاست
نوکر زیاد دیده ام از تو، چه بد، چه خوب!
فرقی نمی کند که به حالت گدا گداست
"یاربنا" مؤخره ی "یامن اسمه" ست
هرکس هر آنچه خواست بگوید دعا دعاست
وقتی که هست چشم تو... دارالشفا چرا؟
اصلاً بکِش به دار مرا که شفا شفاست
@hosenih
روز جزا به عشق علمدار کربلا
دستم به پای تو که می افتد جدا جداست
زیر جنازه ام همه گویند یا حسین
در محضر شریف تو حرف بجابجاست
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_مناجات #شب_جمعه
به امید نابودی #ویروس_کرونا
شاعر: #اسماعیل_شبرنگ
▶️
خودم اینجا و دلم رفته به جایی دیگر
جز هوای حرمت نیست هوایی دیگر
شب جمعه برسانید مرا شش گوشه
که به عقلم نرسیده ست دعایی دیگر
@hosenih
حرف ویروس شد و راه حرم را بستند
آمد از پشت بلا باز بلایی دیگر
اشک غم ریختن و غصه برایت خوردن
من ندارم به جز این آب و غذایی دیگر
درد اگر هست شفاخانه ی ارباب که هست
نیست جز تربت دلدار دوایی دیگر
ثروتم غربت انبوه فراق است که نیست
در دلم طاقت اندوه جدایی دیگر
مثل من رعیت بیچاره فراوان اما
شاه پیدا نشود مثل شمایی دیگر
@hosenih
هر سلامی به شما اجر زیارت دارد
هر سلام است خودش کرببلایی دیگر
هر شب جمعه پریشان حسینیم همه
خسته از دوری بین الحرمینیم همه
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
دوباره روضه گرفتی و جانمان دادی
مسیر کرببلا را نشانمان دادی
شکستهبالترین فطرس زمین بودیم
ولی تو بال و پر آسمانمان دادی
بدون آب و هوای بهشت میمردیم
هوای روضه؛ هوای بهشتمان دادی
اگر چه دیر رسیدیم روز عاشورا
ولی برای رسیدن زمانمان دادی
اگر چه دیر رسیدیم و سر به نیزه شدی
به روی نیزه ولی سایبانمان دادی
از آن همه عظمت عاجزانه لال شدیم
ولی به گریه دوباره زبانمان دادی
به دست گریهی زینب اسیرمان کردی
برای این همه ماتم توانمان دادی
@deabel
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
ای که از سوز تو پیداست تمنای حسین
«روزه یعنی عطش و روضۀ لبهای حسین»
روزه یعنی که به تکبیرة الاحرام سحر
قصد قربت کنی از مسجد الاقصای حسین...
روزه چون «حر» به کنار آمدن از راه خطاست
چشم پوشیدنِ از غیر و تماشای حسین...
این «حبیب» است که یک روزه به دست آوردهست
سندِ دیدن محبوب به امضای حسین
روزه یعنی که بخواهی به دعای شب قدر
شوق پیوستنِ یک قطره به دریای حسین
روزه یعنی که به صحرای بلا، جام به دست
آب بردن به سوی خیمۀ گلهای حسین
روزه یعنی که توقف به لب شط فرات
اقتدا کردنِ سی روز به سقای حسین
وقت افطار شد ای سوخته در آتش دل
«روزه یعنی عطش و روضۀ لبهای حسین»
محمدجواد غفورزاده
@deabel
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
در قتلگاه پیکر تو امنیت نداشت
در زیر تیغ حنجر تو امنیت نداشت
بر حنجرت رسول خدا بوسه داده است
آن بوسه پیمبر تو امنیت نداشت
بعد از طواف خنجر کهنه به دور سر
آن قطعه های پرپر تو امنیت نداشت
پهلوی زخمیت به خدا ارث مادریست
...در بین کوچه مادر تو امنیت نداشت
طفلت به روی دست خودت بال و پر زده
حتی علی اصغر تو امنیت نداشت
گاهی سرت ز روی سنان خورده بر زمین
بر روی نیزه ها سر تو امنیت نداشت
بر دخترت نگاه کنیزانه میکنند
خاکم به سر که دختر تو امنیت نداشت
با خواهرش ز طشت طلا لب گشود گفت
ای وای من که معجر تو امنیت نداشت
محمد قانع
@deabel
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
یا بسوزان درمیان شعله خاکستر شوم
یا ببخش این بنده را.ادم شوم بهتر شوم
بنده ی بد را زدن کاری ندارد.تو نزن
جای آن راهم بده در خانه ات نوکر شوم
من قیامت پیش رو دارم که گریه میکنم
وای اگر انروز عریان وارد محشر شوم
هرعذابی هست باشد من تحمل میکنم
نه نمیخواهم که ننگ ال پیغمبر شوم
رحمت تو بیشتر از این گناهان من است
مرگ بر من گر که یک لحظه جدا زین در شوم
من از اول خاک بودم خاک نعلین علی
پس خدا نگذار تا روزی که هستم زر شوم
ای گنهکاران گرفتاران علیکم بالنجف
دارم امشب میروم در محضرش قنبر شوم
فاطمه امشب میاید کربلا پیش حسین
کاش من هم همسفر با حضرت مادر شوم
یا بنی دشنه دست از حنجر تو برنداشت
حق بده از داغ ذبحت دم به دم مضطر شوم
سید پوریا هاشمی
@deabel
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
هر طپش میل تشنگی دارد
هر که در راه سید الشهداست
ماهِ «مهمانی» و "عطش" یعنی
رمضان ماه سید الشهداست
مثل ماه محرمش سی شب
می رود قلب ما ته گودال
خود بی بی رقیه در روضه
سفره را پهن می کند هر سال
اینکه مهمانی خداست، قبول
ما برای حسین آمده ایم
اینکه ماه عبادت است، درست
به دعای حسین آمده ایم
تشنه ماندن تقرب محض است
پیش لبهای خشک طفل رباب
یا اباالفضل هر کجا گفتند
بعد افطار هم نخوردیم آب
چند ساعت که تشنه می مانی
دیده ات تار می شود کم کم
تشنه باشی و گرم هم باشد
ضعف بسیار می شود کم کم
تشنگی در جگر نفوذ کند
بی رمق می شود تمام تنت
زخم شمشیر و نیزه هم بخوری
دیگر از دست می رود بدنت
آب دیدی دلت شکست بگو:
السلام علیک یا عطشان
تا که دیدی لباس پاره بگو:
السلام علیک یا عریان
عماد بهرامی
@deabel
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
حرفی نزن كه نیزه تو را زیر و رو كند
حرفی نزن كه پیكر تو پشت و رو كند
حرفی نزن كه قاتل امانت نمی دهد
سر نیزه اش امان به دهانت نمی دهد
حرفی نزن برادر من خسته می شوی
در زیر ضربه هاي سنان كشته مي شوي
حرفی نزن كه با جگرت خوب تا كنند
این نا نجیب ها بدنت را رها كنند
حرفی نزن عزیز دلم پیش ناكسان
راحت نمی شوی دگر از دست این سنان
حرفی نزن كه می پرد او روی پیكرت
با خنجری شكسته زند روی حنجرت
حرفی نزن كه پاره ای و سخت درهمی
با تیر و نیزه های شكسته تو هم دمی
مصطفی گودرزی
@deabel
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_مناجات
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
شاعر: #مرضیه_عاطفی
▶️
از اتاقِ خلوتم، از حسّ و حالِ دور و بر
با خودم آورده ام بغض گلو و چشم تر
خسته از بارِ گناهم، شانه ام سنگین شده
تو فقط از حال نامعلوم ِ من داری خبر
@hosenih
سال ها رزق مرا تا پشتِ در آورده ای
سال ها حاجت گرفتم دوستت دارم اگر
نفْس از قبر و قیامت غافلم کرده حسین(ع)
نیستم آماده! نزدیک است هر لحظه سفر
توبه های نیمه کاره، قول هایِ سَرسری
خیرهایم را مبدّل کرده همواره به شر
خوش بحال آنکه حیرانت شد و جز تو ندید
شد تمام تار و پودش از نگاهت شعله ور
شک ندارم می پذیری مهربان، با جان و دل
هر که بردارد قدم سمت تو، حتی مختصر
مثل آنها که به عشقت رفت «سر» از یادشان
این وصیت را شنیدم از شهیدان مستمر:
هر کسی که چشم خود را بست از نامحرمان
میشود در روضه رزق اشک چشمش بیشتر
روضه گفتم! دل تکانی خورد و از داغت شکست
یادِ آن ساعت که آمد مادرت بالای سر
یاد آن ساعت که افتادی میان قتلگاه
خواهرت افتاد بعد از تو میان دردسر
@hosenih
همسرت را که نگو...دق کرد از داغ تو و
از غم ِ قنداقه و آغوش ِ خالی از پسر
زیر لب با گریه شاید گفته باشد اینچنین
حرمله(لع) گهواره اش را پس بده! با خود نبر!
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
574.6K
🥀مناجات زمزمه احساسی. امام حسین علیه السلام فراق کربلا🥀
تو که باشی دلم دیگه نمی لرزه
همین گریه به لبخند تو میارزه
حسین جانم
بذار سایه ت. همیشه رو سرم باشه
قرار ما شب جمعه حرم باشه
حسین جانم
حرم گفتم هوای کربلا کردم
هواییشم فقط دور تو میگردم
حسین جانم
پناهم باش به جز روضه ت. پناهی نیست
به غیر از تو برا من تکیه گاهی نیست
حسین جانم
به قربونت نگاه اطلسی داری
واسم آقا همش دلواپسی داری
حسین جانم
غلط گفتم که چیزی توی کاسم نیست
چی کم دارم تو رو دارم حواسم نیست
حسین جانم
سبک بالم تو ایوون تو جا دارم
از این دنیا یه قطعه کربلا دارم
حسین جانم
دوست دارم همه داراییم اینه
دلم میره ضریحت رو که میبینه
حسین جانم
سلام آقا که الآن رو به روتونم
من اینجامو زیارت نامه میخونم
حسین جانم
فاطی
🌼به بهانه شب جمعه،
عمریست که ما دست به دامان حسینیم
در مجلس روضه همه مهمان حسینیم
چون عشق حسین بن علی راه نجات است
پس تا به ابد مست و پریشان حسینیم
بیمار فقط در طلب لطف طبیب است
ما منتظر نسخه ی درمان حسینیم
ما را نبود واهمه از آتش دوزخ
وقتی همگی گوش به فرمان حسینیم
فردوس برین خانه ی عشاق حسین است
صدشکر که ما جزو محبان حسینیم
دیوانه شدیم از نمک سفره ی ارباب
آباد از آنیم که ویران حسینیم...
🌹صل الله علیک یا ابا عبدالله🌹
فاطی
296 _شهادت حضرت موسی بن جعفر علیه السلام
به سبک : ببینید ببینید گلم رنگ ندارد
بیا حضرت زهرا بیا به شهر بغداد
که فرزند غریبت ز زندان شده آزاد
واویلا...
نگشته احترامی بر آن پیکر اطهر
تنش با غل و زنجیر به روی تخته ی در
واویلا...
نشانه های زنجیر به دست و گردن اوست
که آثار شکنجه چو لاله بر تن اوست
واویلا....
به زندان دم آخر که از نفس فتاده
به لبهای شریفش کسی آب نداده
واویلا...
#شهادت_حضرت_موسی_بن_جعفر_ع
@deabel
#امام_زمان_عج
حسرت روز و شبم روی شما را دیدن
چند دوری به مدارِ سرتان چرخیدن
وسط گریهی این وصل کمی خندیدن
پوزه را بر سر خاک قدمت مالیدن
چه شود اینکه گدا هم به نوایی برسد؟!
به روی صورت ما زلف رهایی برسد
اینکه یک عمر نبینم رخ یارم سخت است
بیخبر بودنِ از حال نگارم سخت است
سر روی زانوی غربت بگذارم سخت است
جز تو مردم بنشینند کنارم سخت است
یا که میمیرم و جسم و کفنم میپوسد
یا که روزی لب من پای تو را میبوسد
آشنای دل ویرانهی من تنها تو
پس مصفی شدن کلبهی این دل با تو
دل نبستم به کسی جان خودم الا تو
سائلم...بیسر و پایم به خدا اما تو
شهریاری و فقط "عادتکم احسان" است
شرح این جمله خودش چند سری دیوان است
ای که دریای کرم، معدن حکمت هستی
صاحب تیغ دوسر صاحب شوکت هستی
دو جهان واسطه ی بارش رحمت هستی
در سیاهی زمان راه سعادت هستی
راه گم کردهام ای شاه بیا کاری کن
من پناهنده شدم... باز مرا یاری کن
به رسولی که شد از غصه لبالب سوگند
به نواهای علی در دل هرشب سوگند
به قد فاطمه که گشت مورّب سوگند
به پریشانی و حیرانی زینب سوگند
منجی آخر هر بی سر و سامان برگرد
یوسف فاطمه بر مردم کنعان برگرد
محمد جواد شیرازی
@deabel
#امام_زمان_عج
سحر نوید دهد، صبح نور نزدیک است
زمان غم به سر آمد، سرور نزدیک است
شفق زده است ز مشرق، فروغ صبح امید
دهید مژده که روز ظهور نزدیک است
گذشته موسی عمران از آن سوی دریا
بگو به لشکر فرعون، گور نزدیک است
حجاب ها ز میان رخت بسته اند همه
الا که لحظه ی فیض حضور نزدیک است
رسد ز سینهء سینا ندا به اوج فلک
که پای موسی عمران به طور نزدیک است
چگونه از حرم یار دور افتادید!؟
برای اهل دل این راه دور نزدیک است
طلایه دار عدالت ز راه می آید
زوال سلطنت ظلم و زور نزدیک است
ظهور یوسف زهرا قیامت کبراست
یقین کنید که روز نشور نزدیک است
استاد حاج غلامرضا سازگار
@deabel
499 _ حضرت موسی بن جعفر علیه السلام
دخیل بسته فلک بر ضریح زنجیرش
نماز گریه کند با نوای تکبیرش
شکسته ساقه ی او آیه ای مقطعه بود
که هیچ سوره نیاورد ، تاب تفسیرش
چگونه حلقه ی آهن گرفت حلقش را
چرا به گوشه ی زندان ؟ چه بود تقصیرش ؟
چگونه زهر هلاهل ، به زخمه ی الماس
به نازنین جگرش ، مینوشت تقدیرش
به روی تخته ی در میبرند دریا را
قلم به شرم در آمد ، ز شرح تصویرش
عجب که حامل عرش است دوش چار غلام
زبان گشوده حقیری برای تحقیرش
شبیه جد خودش روی خاک پرپر شد
شبیه جد خودش زنده مانده تاثیرش
#شهادت_موسی_بن_جعفر_ع
@deabel
#امام_زمان_عج
دستم نمیرود به تمنای این و آن
چشمم نمیکشد به تماشای این و آن
یوسفندیدهها هوس چهره میکنند
این دل نمیخورد به زلیخای این و آن
عاشق نگشتهاند دو چشمی که هرزهاند
بینا نشد نگاه، ز دنیای این و آن
رخسار تو کجا، اثر دست ما کجا
رویت شبیه نیست به سیمای این و آن
باید که گریه کرد بر احوال زار خویش
مؤمن مگر گناه کند پای این و آن
غیبت خطای هر شب و هر روزمان شده
تا کی کنیم، سیرخطاهای این و آن
خود غرق مشگلیم در اطراف خویشتن
اما کنیم حل معمای این و آن!
دستی بکش تو بر سر ما یابن فاطمه!
خسته شدیم ما ز تسلای این و آن
ما با توییم و جان به کف نایب توییم
ما را رها مکن به تولای این و آن
ما دست از سلالهی زهرا نمیکشیم
بالای سر قداستِ فتوای این و آن
حالا که فوجفوج همه کربلاییاند
یک عده میروند کلیسای این و آن
بانک و حساب خارجی و مرجعیت و
تعظیم تا کمر، به تقاضای این و آن
دنیا در آستانهی فتحالمبین ما
ما در پی مذاکره و رأی این و آن
برگرد ای عزیز سفر کرده، کعبه شد
با غربتی عجیب مصلای این و آن
محمود ژولیده
@deabel
#امام_زمان_عج
چه اشک هاکه چکیده به پای آمدنت
بیا که جان من آقا فدای آمدنت
ازاینکه با عملم "تَحبس الدعا" شده ام
نمی رسد به اجابت دعای آمدنت
پس از هزار و صد وچند سال غیبت باز
به سر نیامده این ماجرای آمدنت؟
به سینه شوق تو دارم غریبِ بی یاور
بگو چه کار کنم من برای آمدنت
چه سرنوشت سیاهی که میکشم عمریست
غم نبود تو را من به جای آمدنت
گذشت عمرم وشد پیر نوکرت آقا
در انتظار فرج جمعه های آمدنت
به انتهای بلا می رسد تمام جهان
زمان اگر برسد ابتدای آمدنت
بیا که از تب دنیا و ماجراهایش
رسیده است به گوشم صدای آمدنت
محمد داوری
@deabel
#امام_زمان_عج
چه میخواهد لبِ تشنه به غیر از لطف بارانی
چه میخواهد شکسته دل به غیر از چشم گریانی
شبِ طولانی و تسبیح و سجّاده چه میچسبد
بهارِ زود هنگام اند، شبهای زمستانی
توکّل بر توسّل کن، توسّل بر توکّل کن
درین دنیای حیرانی، درین دریای طوفانی
اگر تا شام میخندی، اگر تا صبح میخوابی
تو از مُردن چه میفهمی؟ تو از برزخ چه میدانی؟
خلاصه بار باید بست، یا امروز یا فردا
مَده از کف مَجال این دو روزی را که مهمانی
نیاز مستمندان را بِنه بر دیده یِ منّت
مباد آنکه بگیرد دامنت را آهِ انسانی
اگر آشفته ات کردند یعنی لایقِ وَصلی
به او نزدیکتر هستی زمانی که پریشانی
من و پروانه در آغوش هم تا صبح میسوزیم
که با این سوختن روشن شود کنج شَبستانی
مرا هر وقت میدیدی گریبان پاره میدیدی
از اول نیز می آمد به من پاره گریبانی
به دامان تو دست انداختم شاید که این دفعه
بگیرد دامَنَت دستی از این آلوده دامانی
به جز تو جُور عاشق را کسی گردن نمیگیرد
گناهش را زلیخا کرد، یوسف گشت زندانی
به لطف گریه کارِ طفل بهتر راه می افتد
چه بهتر بیشتر از دیگران ما را بِگِریانی
اگر چه گریه یِ هجران شکسته میکند ما را
ولی از آب پیشانی ست بهتر، چینِ پیشانی
گِره هایی ست در عالم که بی تو وا نخواهد شد
نمی آید به کارِ این گِره ها هیچ دندانی
دگر فرقی ندارد جمعه یا شنبه فقط برگرد
گرفتاریم ما از دست این هجران طولانی
پشیمان میشود آنکه برای تو نمیمیرد
چرا عاقل کند کاری که بعد آرد پشیمانی
خبر داری تو که رفتی به کوچه گردی افتادم؟
به من از تو فقط هجران رسید آنهم چه هجرانی
...
همه با دامن آتش گرفته رو به گودالند
عجب شامِ غریبانی، عجب شامِ غریبانی
سَرِ پیراهن تو، گریه یِ ما را درآوردند
میان این همه کُشته چرا تنها تو عریانی
علی اکبر لطیفیان
@deabel
#امام_زمان_عج
روزیام را روزگارم تا که آجر میکند
ظرف خالی مرا صاحبزمان پر میکند
من کمی سختی که میبینم شکایت میکنم
آدم عاقل ولی اول تفکر میکند
مدعی عاشقی هستم ولی تنها دلم...
...روز و شب بر عاشقیکردن تظاهر میکند
آبرو بردم ولی آقا مرا بیرون نکرد
آدم از این نوع برخوردش تحیر میکند
سنگ دل هستم، ولی دارد نگاه رحمتش...
... سنگ این قلب مرا با گریهها دُر میکند
یک زمانی هم بنا باشد که تغییرم دهد
در میان روضهی مادر مرا حُر میکند
نوکری فاطمه محشر به دادم میرسد
از غلام مادرش آقا تشکر میکند
سینهام میسوزد این ایام تا ذهنم کمی
چادری را زیر دست و پا تصور میکند
مطمئنم زیر دست پا که میافتد زنی
بازویش را ضربهها همرنگ چادر میکند
محمد جواد شیرازی
@deabel
#امام_زمان_عج
در هیاهو گم شدم پیدا کن این افتاده را
ناخدایِ شیعیان ،دریا کن این افتاده را
از مسیرِ عشق.. بدجوری کنار افتاده ام
با نگاهِ نافذت شیدا کن این افتاده را
با گناهان،خویش را از چشمِ تو انداختم
با دمِ جانبخشِ خود زیبا کن این افتاده را
قد خمیده آمدم فرزند زهرا رحم کن
خواهشاً با یاری ات طوبا کن این افتاده را
بر زمین خوردم بدونِ تو ،دو دستم را بگیر
صاحبِ افتادگان! برپا کن این افتاده را
روزگارم طی شود در سُستی و بیچارگی
کم دگر امروز یا فردا کن این افتاده را
از درِ تو خیر دیدم باز هم خیری رسان
با نگاهت نوکرِ زهرا کن این افتاده را
من ابالفضلی شدم خودرا سپردم دستِ او
صاحبم! تو زائرِ سقّا کن این افتاده را
محسن راحت حق
@deabel
#شعر_آئینی
#غزل
#موسی_بن_جعفر_ع
مرد خدا اگر چه به غربت اسير بود
بر هفت شهر كشور امكان امير بود
حلمش شكوه حلم و شكيبايى رسول
جودش هماره جلوه ی خير كثير بود
زنجير همنواى غريبانه هاى او
از صبر جان خسته ی او ناگزير بود
مى خواست وقت ناب مناجات با خدا
زندان براى خلوت او دلپذير بود
اما چه شد كه يوسف زهرا به چاه درد
عجل وفاتى اش به لب ، از عمر سير بود
كنج قفس شكسته پرى بود بى نفس
وقتى گشوده شد در زندان كه دير بود
کمیل کاشانی
🆔 @deabel
#امام_زمان_عج
می رسد روزی که می آید سواری از سفر
این شب هجران به پایان می رسد وقت سحر
بهترین تصویر اهل آسمانی ها تویی
آخرین امّید قلب جمکرانی ها تویی
جمعه ها جمعیّتی گریانِ سوز ندبه ها
با خبر هستی تو هم از حال و روز ندبه ها
کاش می شد که ببینم روی زیبای تو را
حسّ کنم یا لااقلّ گرمای رویای تو را
بی قرارم بی پناهم انتظاری خسته ام
عاشقم عاشق ترینم من به تو دلبسته ام
فاطمه س در انتظارت ای پر و بال علی
ای قیام تو قیامت قائم آل علی
در کویر آرزوها العَجَلباران شدم
در غروب ابری جمعه غزلباران شدم
می توان این روزهای بی کسی را ترک کرد
می توان با بودن تو کربلا را درک کرد
می رسی عطر خدا تا خانه ی دین می رسد
جمعه ای هم نوبت "فتح فلسطین" می رسد
آخرین خورشید دنیا عاقبت یک شب برس
با شهیدان دفاع از مرقد زینب برس
الاَمان آقای من خطّ امان من تویی
العجل یابن الحسن عج آرام جان من تویی
اسماعیل شبرنگ
@deabel
.
#نوحه #امام_کاظم
#موسی_بن_جعفر_ع
#حسین_طاهری 🎤
عمری زدیم از دل صدا باب الحوائج را
خواندیم بعد از ربنا باب الحوائج را
روزی ما کرده خدا باب الحوائج را
از ما نگیرد کاش "یا باب الحوائج " را
هرکس صدایش کرد بیچاره نخواهد شد
کارش به یک مو هم رسد پاره نخواهد شد
یادش بخیر آن روزها که مادر خانه
گه گاه میزد پرچمی را سردر خانه
پر می شد از همسایه ها دور و بر خانه
یک سفره نذری ، قدر وسع شوهر خانه
مادر پدرهامان همین که کم میاوردند
یک سفره ی موسی بن جعفر نذر می کردند
عصر سه شنبه خانه ی ما رو به را میشد
یک سفره می افتاد و درد ما دوا میشد
با اشک وقتی چشم مادر آشنا میشد
آجیل های سفره هم مشکل گشا میشد
آنچه همیشه طالبش چندین برابر بود
نان و پنیر سفره ی موسی بن جعفر بود
گاهی میان روضه ی ما شور می آمد
پیرزنی از راه خیلی دور می آمد
با دختری از هر دو چشمش کور ... می آمد
بهر شفای کودک منظور میِ آمد
یک بار در بین دعا مابین آمینم
برخاست از جا گفت دارم خوب می بینم
آنکه توسل یاد چشمم داد مادر بود
آنکه میان روضه می زد داد مادر بود
يك هفته بعد از سفره می افتاد مادر بود
گریه کن زندانی بغداد مادر بود
حتی نفس در سینه ی او گیر می افتاد
هر بار که یاد غل و زنجیر می افتاد
می گفت چیزی بر لبش جز جان نیامد ... آه
در خلوت او غیر زندانبان نیامد ... آه
این بار یوسف زنده از زندان نیامد ... آه
پیراهنش هم جانب کنعان نیامد ... آه
از آه او در خانه ی زنجیر شیون ماند
بر روی آهن تا همیشه ردّ گردن ماند
این اتفاق انگار که بسیار می افتاد
نه نیمه ی شب موقع افطار می افتاد
هر شب به جانش دست بد کردار می افتاد
انقدر میزد دست او از کار می افتاد
وقتی که فرقی بینشان در چشم دشمن نیست
صد شکر که مرد است زیر دست و پا زن نیست
محسن عرب خالقی
#امام_کاظم
.
#موسی_بن_جعفر
مشکل گشای کارها باب الحوائج
ذکر توسّل های ما باب الحوائج
دارد هوای شیعه را باب الحوایج
پیوسته می گوییم «یا باب الحوائج»
پر می کشد دل های ما تا کاظمینش
امشب عجب دارد تماشا کاظمینش
عیسای اهل البیت موسای کلیم است
مانند بابایش کریم ابن الکریم است
بین دعاهایش غریبه هم سهیم است
بابای سلطان خراسان از قدیم است
دارد دمی مثل مسیحا کظم غیظش
عبد خدا می سازد او با کظم غیظش
از هر بلایی شیعه ها را حفظ کرده
زیر عبای خویش ما را حفظ کرده
در سینه اش علم خدا را حفظ کرده
اعجازهای انبیا را حفظ کرده
با یک نگاهش زیر و رو شد بُشر حافی
مجذوب حُسن خُلق او شد بُشر حافی
آری وقار او وقار دیگری بود
اکسیر علم او عیار دیگری بود
هر احتجاجش افتخار دیگری بود
تیغ کلامش ذوالفقار دیگری بود
مانند زینب، عمّه اش، مرد سخن بود
در هر سؤالی پاسخش دندان شکن بود
آقای ما در کنج زندان چارده سال
محروم از خورشید تابان چارده سال
آزرده، زخمی، مو پریشان چارده سال
مثل هزاران سال بود آن چارده سال
«خلّصنی یارب» گفتنش از حد گذشته
پیداست در زندان به آقا بد گذشته
محمد فردوسی
#شهادت_امام_کاظم
#سفره_موسی_بن_جعفر
.
فاطی
#شهادت_امام_موسی_کاظم_ع
#سینه_زنی
#واحد_سنگین
#مداح:
حاج سید مجید بنی فاطمه
🏴🏴🏴🏴🏴
(زیر سنگینی زنجیر سرش افتاده)۲
(خواست پرواز کند۲) دید پرش افتاده)۲
میشود گفت کجا تکیه به دیوار زدست
(بسکه شلاق به جان کمرش افتاده)۲
😭
آدم تشنه عجب سرفه ی خشکی دارد
(چقدر لخته ی خون دورو برش افتاده)۲
😭
گریه پیوسته که باشد اثراتی دارد،
(چند تاری مژه از پلک ترش افتاده)۲
😭
(هر کس ایام کهنسالی عصا میخواهد)۲
(پسرش نیست ببیند پدرش افتاده)۲
😭
(آنکه از کودکیش مورد حرمت بوداست)۲
وقت پیری به چه حالی گذرش افتاده
😭
(به جراحات تنش رحم ندارد اشکش)۲
(حتم دارم که به یاد پسرش افتاده)۲
کانال مداحی محبان اهلبیت،ع🎤عاشقان حضرت زینب،س،
پیوی مدیرکانال:شعبانپور @Haram75
روضه و نوحه های ناب از مداحان ترکی و فارسی
https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122
کانال عاشقان حضرت زینب،س،را به دوستان خودتان معرفی کنید🙏☝️☝️☝️☝️
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_موسی_کاظم_ع_شهادت
#رضا_قربانی
▶️
باز هم نام کریمان پیش من آورده اند
علتش این بود من را از قرن آورده اند
در سیه چال گنه افتاده بودم بی حبیب
لطف کردند و برایم هم سخن آورده اند
@hosenih
چار حمال از دل زندان به بیرون آمدند
روی یک لنگه دری خونین بدن آورده اند
بس که او لاغر شده اصلا نمی آید به چشم
تن که نه... بر روی تخته پیروهن آورده اند
صوت قرآن و مناجاتش نمی آید دگر
چکمه پوشان چه به روز این دهن آورده اند
تا غرورش را شبیه ساق پایش له کنند
چند زندان بان پست و بد دهن آورده اند
@hosenih
باز هم شکر خدا عریان نمیماند زمین
نوزده تا دخترش چندین کفن آورده اند
تا سه روز آقا تنش روی پل بغداد بود
پیکرش در معرض خورشید و خاک و باد بود
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_موسی_کاظم_ع_شهادت
#قاسم_نعمتی
▶️
کسی بدون دلیل از صدا نمیافتد
لب کلیم ز سوز دعا نمیافتد
کریم در غل و زنجیر هم کریم بُود
به دست بسته شده، از عطا نمیافتد
@hosenih
اگر چه خاک نشسته به روی لبهایت
عقیق، پا بخورد از بها نمیافتد
مگر چه گفته به تو این زباندراز یهود؟
همیشه از دهنش ناسزا نمیافتد
چه آمده به سرت پنجه میکشی بر خاک؟
به هر نفس، لب تو از ندا نمیافتد
به سینهای که لگد خورد پشت در سوگند
بدون درد سر این ساق، جا نمیافتد
کسی که در تن او پیرهن شده پاره
به یاد بیکفن کربلا نمیافتد
تو گیر یک نفر افتادهای چنین شدهای
تن تو در گذر گرگها نمیافتد
پس از سهروز تو را عدهای کفن کردند
سر بریدهی تو زیر پا نمیافتد
@hosenih
سنان و شمر به هم با اشاره میگفتند:
مگر که نیزه نخورده؟ چرا نمیافتد؟
ز دور حرمله میگفت گودی حنجر
حسین نحر نگردد ز پا نمیافتد
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_موسی_کاظم_ع_شهادت
#محمدجواد_شیرازی
▶️
شبیه پیر کنعان نه... که من یوسف دو تا دارم
غم معصومه را دارم، به دل شوق رضا دارم
از این زندان به آن زندان جدا از اهل خود رفتم
در این شب ها هوای کوچ از این ویرانه را دارم
@hosenih
امان از سِجن هارون و امان از سندی ملعون
در این غربتکده دیوانی از درد و بلا دارم
به هم می ریزد احوال مرا با ناسزاهایش
خبر دارد که غیرت روی نام مرتضی دارم
برای هتک حرمت، سمت من بدکاره آوردند
دعا کردم به سجده رفت و شد حالا هوادارم
زمان سجده می افتم شبیه یک عبا بر خاک
به درگاه خدایم روز و شب دست دعا دارم
هزاران رد پا و چکمه بر روی عبا دارم
هزاران رد شلاقِ جفا زیر عبا دارم
@hosenih
کمی از چهره ام نیلی، کمی سرخ و کمی زرد است
شده رنگین کمان، رویم... خزانِ رنگ ها دارم
شبانه قعر این گودال، سرپا ماندنم سخت است
نمی فهمند انگاری که دردِ ساق پا دارم
میان هر نمازم خوانده ام "عجل وفاتی" را
تمسک بر طریق مادرم خیرالنسا دارم
لبان تشنه ام مثل دو تا چوب است و حق دارم
اگر که گریه بر لبْ تشنه ی کرب و بلا دارم
@hosenih
به دور گردنم جای غل و زنجیر می سوزد
گریز روضه بر شاه ذَبیحاً بِالْقَفا دارم
تنم بر روی تخته پاره ای رفته ولی دیگر
کجا جای کفن تکه حصیر و بوریا دارم؟!
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e