eitaa logo
عزیزم حسین♥️
3.1هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
5.6هزار ویدیو
125 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجود ما عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوادهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
شیر افتاد و هزاران گرگ در دور و برش هر که آمد نیزه ای می کاشت روی پیکرش کار دنیا را ببین....کارش به مشک افتاده است او که اقیانوس هم زانو زده در محضرش مشک را تا خیمه ها هر طور می شد می رساند حرمله نگذاشت‌‌‌.‌‌.. با تیری که زد بر ساغرش زینب کبری ، همان کوه حیا، مجبور بود بعد سقا بیشتر باشد به فکر معجرش روضه یعنی از کنار خیمه می بیند حسین در کنار علقمه می پاشد از هم لشکرش غیرت الله است ، یعنی میرود بر نیزه ها تا که باشد چند روزی سایه بان خواهرش احسان نرگسی رضاپور @rozeh_1
رفتی و رفت دگر سایهء تو از سرمن بی تو پاشید زِ هم هیمنهء لشکر من همه از قَدّ رشید تو سخن میگفتند شده ای از چه کنون مثل علی اصغر من با زمین خوردن تو شاه زمینگیر شده این قد و قامت درهم نشود باور من روبھان آمده بالای سرت می رقصند غُرّشے کن که بترسند ز شیر نَرِ من دستھايت که دلِ معرکه بر خاک اُفتاد همه گفتند دگر خاک شده بر سر من کاش میشد که نقابے بزنی بر چھره چشم خوردی که شدی مُحتضری در برِمن تیر ، هَم مردُمکِ چشم تورا پاشیده هم که انداخته از پا و کمر پیکر من خونِ پیشانے تو پاک شده قبل از من گوئیا دست کشیده به سرت مادر من بی تو سردار به بَد دردسرےاُفتادم می شود ختم به بد غائله ای آخر من بی نگهبانے زن های حرم از یک سو تشنگیِ حرمم دردسرِ دیگر من نَبرم خیمه تورا روے سرت میریزند ببرم خیمه تو را جان بدهد دختر من زده صدھا گرهء کور غمت بر کارم بی تو بر باد رود مقنعهء خواهر من مجتبی صمدی شهاب @rozeh_1
پاره به پاره رویِ زمین قرصِ ماه ریخت تا علقمه رسید ولی بینِ راه ریخت پا می‌شود دوباره زمین میخورَد حسین دستِ خودش نبود که بی تکیه‌گاه ریخت یک دفعه ریخت حجمِ سرش تا عمود خورد با تیر هم تمام تنش گاه و گاه ریخت تقصیرِ حرمله است که مویی سفید شد تقصیرِ حرمله است که چشمی سیاه ریخت خورده هزار تیر ولی دوهزار زخم در فرصتِ کمی به سرش یک سپاه ریخت یک فوج نیزه دار سویِ قتلگاه رفت یک فوج بی حیا به سویِ خیمه‌گاه ریخت آتش گرفت خیمه و یک حجمِ شعله ور بر روسریِ دخترکی بی گناه ریخت بر نیزه بود سایه‌یِ زینب ولی زَنی آتش زِ بام بر سر این سرپناه ریخت می‌خواست تا محاسنِ او را به‌هم زَنَد اما به رویِ دخترکی اشتباه ریخت این سر به رویِ نیزه مبادا که کج شود عمه به نیزه بست ولی بینِ راه ریخت حسن لطفی @rozeh_1
خیلی گران تمام شد این آب خواستن یک مشک از قبیله ی ما یک عمو گرفت از آن به بعد بود صداها ضعیف شد از آن به بعد بود که راهِ گلو گرفت زینب شده شکسته غرورش، شنیده ای؟ دست کسی به کنج النگوی او گرفت در کوفه بیشتر به قَدَت احتیاج داشت با آستین پاره نمی شد که رو گرفت علی اکبر لطیفیان @rozeh_1
آرزوی قمرت نقش بر آب است حسین بعد از این خیمه ی خورشید خراب است حسین دست عباس که افتاد حرم ریخت به هم نگرانی پس از این حفظ حجاب است حسین مشک ساقی هدف تیر و کمان ها شده است گوئیا بخت علمدار به خواب است حسین آب پاکی به روی دست ابالفضل که ریخت ناله ی اهل حرم وای رباب است حسین عرق شرم چکیده است ز پیشانی او عرق شرم چه گویم که گلاب است حسین حرف تاراج حرم در دل لشکر پیچید گوئیا غارت این خیمه ثواب است حسین عاقبت خیمه ی خورشید ستونش افتاد بعد از این ام بنین خانه خراب است حسین امیر خورسند @rozeh_1
هم میان دست و بازو فاصله افتاده است هم میان هر دو ابرو فاصله افتاده است تیر سوزن شد، که دوزد پیکر او را به هم بین اعضا از همه‌سو فاصله افتاده است نکته‌ای سر بسته را بر دوش با خود باد برد این‌که بین شانه و مو فاصله افتاده است! تیغ‌ها در پیکرش پهلو به پهلو می‌شوند در دل هر زخم از این رو فاصله افتاده است ازدحام تیر شد در سینه که بین نفس با نفس در این هیاهو فاصله افتاده است ناامیدی ساخت کارش را همین‌که غرق زخم دید بین مشک با او فاصله افتاده است غیر او در هر کسِ دیگر طبیعی هست اگر بین تیر و چشم و زانو فاصله افتاده است شیر می‌گویند امّا بین ابروهای او مثل دو بال پرستو فاصله افتاده است امیر اکبرزاده @rozeh_1
کیست زینب فخر اولاد رسول کیست او شاگرد زهرای بتول کیست زینب زن ولی مرد جهاد سرشکستن را به ما او یاد داد کیست زینب حفظ مکتب کار او زیر بار ظلم رفتن عار او کیست زینب حق مدار و حق پرست زاده ی مرجانه را داده شکست کیست زینب آنکه طوفان کرده است شام را شام غريبان کرده است کیست زینب زن ولی مرد آفرین صد چو مریم ریزدش از آستین آفرینش پیش پایش درسجود خیمه ی عشق و شهامت را عمود زانوی عباس از بهرش رکاب نام زینب را خدا کرد انتخاب جان فدایش چون حسینی منصب است افتخارشیعه بی شک زینب است سینه زنها از دیار زینبند لطمه زنها از تبار زینبند امیر کرمی @marsiyeeh
هر چند پای بی‌رمق او توان نداشت هر چند بین قافله جانش امان نداشت بار امانتی که به منزل رسانده است چیزی کم از رسالت پیغمبران نداشت  جز گیسوان غرق به خون روی نیزه‌ها در آتش بلا به سرش سایه‌بان نداشت آیا به جز حوالی گودال، ساربان راهی برای بردن این کاروان نداشت؟ یک شهر چشم خیره و ... بگذار بگذریم شهری که از مروّت و غیرت نشان نداشت آری هزار داغ و مصیبت کشیده بود اما تنور و تشت طلا را گمان نداشت دیگر لب مقدس قرآن کربلا جایی برای طعنۀ آن خیزران نداشت! یوسف رحیمی @marsiyeeh
نام زینب را بزن بر سر در کاشانه ای خود به خود بزم عزا آنجا فراهم می شود روضه های سخت و جانفرسای او،زجرآور است روضه خوان روضه بخوانددل پر از غم می شود محسن راحت حق @marsiyeeh
دلش دریای صدها کهکشان صبر غمش طوفان صدها آسمان ابر دو چشم از گریه همچون ابر خسته ز دست صبر ِزینب، صبر خسته صدایش رنگ و بویی آشنا داشت طنین ِموج آیات خدا داشت زبانش ذوالفقاری صیقلی بود صدا، آیینه ی صوت علی بود چه گوشی می کند باور شنیدن؟ خروشی این چنین مردانه از زن به این پرسش نخواهد داد پاسخ مگر اندیشه ی اهل تناسخ : حلول روح او، درجسم زینب علی دیگری با اسم زینب زنی عاشق، زنی اینگونه عاشق زنی، پیغمبر ِقرآن ناطق زنی، خون خدایی را پیامبر زن و پیغمبری ؟ الله اکبر مرحوم قیصر امین پور @marsiyeeh
روضه ی باز شنیدن سخت است بار بر دوش کشیدن سخت است تلخی آه چشیدن سخت است سوی گودال دویدن سخت است دیدم آن جا که چه غوغا کرده بی حیا، کار خودش را کرده حنجری سوخته شد بعد از آن ... جگری سوخته شد بعد از آن ... مادری سوخته شد بعد از آن ... معجری سوخته شد بعد از آن ... زیر و رو شد بدنت با نیزه تا که شد در تن تو تا نیزه وای از آن سفر شام، حسین! وای از آن ملأ عام، حسین ! وای از طعنه و دشنام، حسین ! وای از سنگ لب بام، حسین ! آن دیاری که پر از بیداد است شام نه، کشور کُفر آباد است ذرّه ای رحم در آن ناس نبود بینشان عاطفه بشناس نبود حرفی از غیرت و احساس نبود کاش آن جا سر عبّاس نبود ... محمد فردوسی @marsiyeeh
بَـر سـَر زدن نبود اگر زینبی نبود عاشق شدن نبود اگر زینبی نبود کرب و بلا اگر دارد نسیم سیب حُب وطن نبود اگر زینبی نبود اسم حسین اگر بخشد گناه خلق یاد حسن نبود اگر زینبی نبود از ابتدا شده تا انتها علی گهنه کفن نبود اگر زینبی نبود شام بلا سرت بردن حرامیان... درد و محن نبود اگر زینبی نبود دیدم تن تو را در خاک و خون حسین شعر و سخن نبود اگر زینبی نبود عبدالرحمن رستمیان @marsiyeeh