۱۶
#نوحه_سنتی
#شهادت_حضرت_مسلم
#حاج_رضا_یعقوبیان
اول فدایی راه حسینم
از برای حسین در شور و شینم
گر بی بدیلم ابن عقیلم
کوفه میا حسین غریب مادر(۲)
در کوفه آمدم تا کنم دعوت
مردم کوفه را از بهر بیعت
دلم شکستند بیعت گسستند
کوفه میا حسین غریب مادر
ابتدا آمدند بر من پیوستند
بعد از نماز شب از من گسستند
مولا دلخونم زین غم محزونم
کوفه میا حسین غریب مادر
گرچه سفیر تو اما غریبم
بین این نااهلان غم شد نصیبم
مسلم شد تنها اسیر اعدا
کوفه میا حسین غریب مادر
من که بر حسینم محرم اسرار
سر را گذارم من بر روی دیوار
نجل حیدرم خدا باورم
کوفه میا حسین غریب مادر
لحظه ی آخرم در تاب و تبم
با اشک و ناله ام فکر زینبم
گر رو سپیدم اول شهیدم
کوفه میا حسین غریب مادر
سفیر حسین و ابن عقیلم
در راه ولایت اول قتیلم
حرمت دریدند سرم بریدند
کوفه میا حسین غریب مادر
بر دارالعماره سرم بریدند
در بازار کوفه جسمم کشیدند
شد فصل ماتم ای وای از این غم
کوفه میا حسین غریب مادر
#نوحه_حضرت_مسلم_علیه_السلام #مشهد_مقدس
.
۱۷
#نوحه
#زمزمه
#شهادت_حضرت_مسلم
#حاج_رضا_یعقوبیان
آه
من خدا باورم
از نسل حیدرم
حسین را یاورم
یا حسین یا حسین(۲)
آه
مسلم غریبم
غم شده نصیبم
کجایی حبیبم
یا حسین یا حسین
آه
در کوفه دعوتم
به جای بیعتم
شکسته حرمتم
یا حسین یا حسین
آه
بیعت را گسستند
دلم را شکستند
به دشمن پیوستند
یا حسین یا حسین
آه
غربتم شد معنا
در کوچه ی غمها
مسلم گشته تنها
یا حسین یا حسین
آه
حسین راسفیرم
این شده تقدیرم
بر دشمن اسیرم
یا حسین یا حسین
آه
محور ایثارم
محرم اسرارم
من سر به دیوارم
یاحسین یاحسین
آه
دشمن درمانده
سفیرت رنجانده
بهر جنگ آماده
یاحسین یاحسین
آه
من به شور و شینم
سرباز حسینم
فکر زینبینم
یا حسین یا حسین
آه
در تاب و در تبم
در ذکر یاربم
به فکر زینبم
یا حسین یا حسین
آه
من ابن عقیلم
گرچه بیبدیلم
اولین قتیلم
یا حسین یا حسین
آه
از غمت خمیدم
اولین شهیدم
در خون آرمیدم
یا حسین یا حسین
آه
حرمتم دریدند
سرم را بریدند
بر زمین کشیدند
یا حسین یا حسین
#نوحه_حضرت_مسلم_علیه_السلام #مشهد_مقدس
.
۱۸
#نوحه_سنتی
#شهادت_حضرت_مسلم
#حاج_رضا_یعقوبیان
مسلمم تنها بین دشمن ها
زین ستم گشته غربتم معنا
یاحسین جانم(۴)
آمدم کوفه تا کنم دعوت
تا که بنمایند با شما بیعت
یاحسین جانم(۴)
روز همه با من کردهاند بیعت
شب که شد مسلم مانده در غربت
یاحسین جانم(۴)
کوفی نامرد از تو بگسسته
مانده ام تنها دل بشکسته
یاحسین جانم(۴)
مسلمت آقا همه رنجانده
بهر جنگ با تو گشته آماده
یاحسین جانم(۴)
بین مردم تا حرمتم را دید
روی بام قصر سر من ببرید
یاحسین جانم(۴)
در رهت مولا مسلمت جان داد
بر زمین از بام بدنم افتاد
یاحسین جانم(۴)
بدنم دشمن برده در بازار
بر زمین جسمم میکشد ای یار
یاحسین جانم(۴)
هستی ای مولا نور عین من
بر لبم بنگر یا حسین من
یاحسین جانم(۴)
یا حسین آمد جان من برلب
از غریبی و از غم زینب
یاحسین جانم(۴)
#نوحه_حضرت_مسلم_علیه_السلام #مشهد_مقدس
.
۱۹
#نوحه
#شهادت_حضرت_مسلم
#حاج_رضا_یعقوبیان
ای گل گلزار پیغمبر حسین
ای صفا بخش دل حیدر حسین
ای امام و مقتدا یا حسین کوفه میا
یا حسین کوفه میا(۲)
از سوی تو سوی کوفه دعوتم
خون دلم کرده به جای بیعتم
دارم این شور و نوا یا حسین کوفه میا
یا حسین کوفه میا(۲)
روز با من عهد و پیمان بستهاند
شب که شد از تو همه بگسسته اند
ای گل زهرا نما یا حسین کوفه میا
یا حسین کوفه میا(۲)
در میان کوفیان تنها منم
چون اسیر کینه ی اعدا منم
پنجم آل عبا یا حسین کوفه میا
یا حسین کوفه میا(۲)
من که هستم در دلیری همچو شیر
گشتهام با حیله ی دشمن اسیر
میدهم مولا ندا یا حسین کوفه میا
یا حسین کوفه میا(۲)
مردمان کوفه جمله بی وفا
مردمانی اهل نیرنگ و ریا
میشود جانت فدا یا حسین کوفه میا
یا حسین کوفه میا(۲)
من که هستم یا حسین ابن عقیل
می شوم در راه تو اول قتیل
میشوی بی اقربا یا حسین کوفه میا
یا حسین کوفه میا(۲)
یا حسین فاطمه بر روی بام
می شود از کینهها عمرم تمام
خونجگر اهل ولا یا حسین کوفه میا
یا حسین کوفه میا(۲)
آتش دوزخ به جان خود خرید
دست من را بسته و سر را برید
گریه هایم بی صدا یا حسین کوفه میا
یا حسین کوفه میا(۲)
در ره تو یا حسین جان داده ام
از بلندی بر زمین افتاده ام
بر لبم دارم نوا یا حسین کوفه میا
یا حسین کوفه میا(۲)
لحظه های آخرم جان بر لبم
فکر اشک و ناله های زینبم
شافع روز جزا یا حسین کوفه میا
یا حسین کوفه میا(۲)
یابن زهرامی شوی تو خون جگر
داغ اکبر میزند بر جان شرر
میکشندت از جفا یا حسین کوفه میا
یا حسین کوفه میا(۲)
جان من گردد فدای دخترت
غرق خون ببیند گلان پرپرت
در زمین کربلا یا حسین کوفه میا
یا حسین کوفه میا(۲)
#نوحه_حضرت_مسلم_علیه_السلام #مشهد_مقدس
.
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_باقر_ع_مدح_و_شهادت
#مهدی_نظری
""""""""""""""""""""""""""""""""""
باقر علم مصطفا هستم
وارث حلم انبیا هستم
ساکن عرش کبریا هستم
از اهالی کربلا هستم
سینه ام از غم و بلا چاک است
سنگ روی مزار من خاک است
نورم از نور حضرت زهراست
پدرمن شفیع روز جزاست
عشق من در تمامی دلهاست
جدمن آفتاب عاشوراست
سینه ام مملو از تب عشق است
مکتبم چونکه مکتب عشق است
قطره قطره شبیه بارانم
من امام حدیث و قرآنم
از همان کودکی پریشانم
بسکه با گریه روضه میخوانم
اشک جاری و سوزو گریه منم
چونکه همبازی رقیه منم
همۀ خاطرات من درد است
زندگی و حیات من درد است
دفترم که دوات من درد است
تاقیامت بساط من درد است
آفتاب غمم غروب نداشت
عمرمن لحظه های خوب نداشت
من خودم مشک پاره را دیدم
گلوی شیرخواره را دیدم
غارت گاهواره را دیدم
تن روی قناره را دیدم
ارباً ارباًی اکبر آبم کرد
زخم پهلوی او کبابم کرد
علم افتاد و عمه جان افتاد
ناگهان دیدم آسمان افتاد
تازیانه به جانمان افتاد
روی جسم همه نشان افتاد
قسمتم زخم خار صحرا شد
روی عمه شبیه زهرا شد
می شود نیزه دید و اشک نریخت؟
روی مقتل رسید و اشک نریخت؟
میشود دل برید و اشک نریخت؟
از گلو بوسه چید و اشک نریخت؟
دیدم از تل تنی که لرزان شد
وقتی افتاد نیزه باران شد
من خودم قتل شاه را دیدم
خیمۀ بی سپاه را دیدم
عمۀ بی پناه را دیدم
من خودم قتلگاه را دیدم
پدرم را اسیر تب دیدم
روزها را تمام، شب دیدم
گریه های رباب را دیدم
ناقۀ بی رکاب را دیدم
کل بزم شراب را دیدم
محمل بی حجاب را دیدم
دردلم زخمهای دشنام است
قاتل من خرابۀ شام است
روی دست گلی سربابا
دختری مثل مادر بابا
پای او بود منبر بابا
سر به او گفت دختر بابا
می برم با خودم تو را بابا
چشم خود را ببند با بابا
ارسالی
جعفری
🏴🏴🏴
2. از سن کودکی.mp3
6.96M
#شهادت_امام_باقر
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
#قسمت_اول
از سن کودکی
شده غم آشنای من
بادِ خزان وزیده
به دولت سرای من
بغض و شرر گرفته
مسیر صدای من
بالا گرفته کار دل و
گریه های من ...
خاک مزار من
ز جفا بی نصیب نیست
زائر نمانده دور حریمم ،
عجیب نیست
مانند من امام غریبی ،
غریب نیست
گریه کنید اهل مَنا
در عزای من ...
اهل زمانه
غُصه به قلبم رسانده اند
بر روح و جانِ من
غم و غربت چشانده اند
من را به رویِ
مَرکبِ سمّی نشانده اند
از زهرِ زینِ اسب
ورم کرده پای من ...
از کودکی رسیده به من
چهره ای کبود
در کربلا و کوفه و
جولانگه یهود
از بس که زخم های تنم
در فشار بود
مانده نشان سلسله
بر جای جای من
یادم نرفته
چشم ترِ عمه زینبم
آتش گرفته بود ،
پرِ عمه زینبم
یاد لباس شعله ور عمه زینبم
فریاد می کِشد جگر مبتلای من
یاد غروبِ کرب و بلا
زار و مضطرم
آن خاطرات می گذرد
از برابرم
یک عمر یاد تشنگیِ
جد اطهرم
ذکر حسین گشته
دعا و نوای من ...
شاعر :
#محمد_جواد_شیرازی
#امیرالمومنین_ع_مدح
#مدح_امیر_المومنین
در صحنه ی پیکار هنرمندترین است
او جای خودش...قنبر او عرش نشین است
بوسه زنِ خاک قدمش روح الامین است
ایوان نجف جلوه ای از عرش برین است
آکنده شد از عشق علی بند به بندم
ممنون خداوند از این بخت بلندم
ای دل! همه ی عمر پریشان علی باش
در هر نفست پاره گریبان علی باش
در شادی و غم دست به دامان علی باش
یعنی که فقط خیره به ایوان علی باش
حالا که علی تا به ابد "خَیرُ العباد"است
پس نوکری اش از سرمان نیز زیاد است
کم آمده در مدح علی دفتر و جوهر
هر قدر بگوییم، علی هست فراتر..
نقل است که دیده شب معراج پیمبر
جمع اند ملائک همه پا منبر حیدر
شانش به خداوند تصور شدنی نیست
جز مدح علی در همه عمرم سخنی نیست
شاعر: #احسان_نرگسی
@hosenih
#عرفه
#امام_زمان_عج
ای یوسف غریب به کنعان نیامدی
تنهاترین مسافر دوران نیامدی
گویند بوی پیرهنت میرسد ولی
ما مانداه ایم و وعدۀ خوبان نیامدی
دارد هنوز نسل جوان پیر میشوند
طولانی است قصۀ هجران نیامدی
خضر انتظار لحظۀ دیدار میکشد
یعقوب دهر بهر تو گریان نیامدی
ایمان چو شعله ایست کف دست مومنین
شد سخت آزمایش ایمان نیامدی
گاهی شکست حرمت والای اهلبیت
گاهی شکست حرمت قرآن نیامدی
قوم یهود،قوم نجس،قوم بچه کش
در قدس و کعبه اند به جولان نیامدی
آتش به جان امت اسلام میزنند
هر جا که هست جمع مسلمان نیامدی
دارند عاشقان شما کشته میشوند
ای پاسدار خون شهیدان نیامدی
خون حسین منتظر انتقام توست
زینب تو را صدا کند از جان نیامدی
ای زائر غریب حرمهای اهلبیت
محصور شد حریم تو جانان نیامدی
اینک اهانتی به مقام خلیل شد
کعبه اسیر فتنۀ طوفان نیامدی
ما را برای لشگر خود انتخاب کن
آماده ایم پای تو هر آن نیامدی
با اهل روضه در عرفه وعده کرده ای
اینجا کسی نگفت پریشان نیامدی
ميگفت با عموی تو سالار کربلا
رفتی ولی به خیمه ز میدان نیامدی
محمود ژولیده
@deabel
#عرفه
دلم از غیرِ شما میلِ جدایی دارد
پر و بالی بدهی شوقِ رهایی دارد
لحظه ای رُخ بِنَما در عوضش جان بستان
عالَمِ عشق عجب حال و هوایی دارد
دلِ سنگ از هنرِ عشق ترک خوردُ شکست
بشکند دل بِخدا سوزِ صدایی دارد
سرِ کوی تو گدا هر که شد ،آقایی کرد
هر که شد بی سر و پایت سر و پایی دارد
روزِ محشر همه ی مُدّعیان میبینند
که غلامِ درِ این خانه چه جایی دارد
دست بر سر مکن اینقدر مرا با مَرهَم
طالبِ زخم چه حاجت به دوایی دارد
اجلم را نرساند گنهم دل با تو
وعده ی یک سفرِ کربُ بلایی دارد
خوش بِحالِ دلِ زوّارِ شما آقاجان
صحنِ بین الحرمینت چه صفایی دارد
اشک روزی بشود ،هر قدمش با مهدی
روضه ی دست و عَلَم شور و نوایی دارد
سرِ از کاسه شکسته شده دیگر حالا...
باقی اش بر نوکِ این نیزه چه جایی دارد؟!
آنطرف جسم به همراهِ زِرِه غارت شد
اینطرف خواهرش انگار دعایی دارد...
ای خدا بر گِرهِ معجرِ من رحمی کن
فتنه ی غارت خیمه بی حیایی دارد !
خوب شد نیزه نیاورد تحمّل سر را
تا نبیند ز سرِ نی سرِ بی معجر را
حبیب نیازی
@deabel
#عرفه
ای امیر عرفه دست من و دامانت
جان به قربان تو و گردش آن چشمانت
ای امیر عرفه ذكر لبت را قربان
حال پر سوز و غم نیمه شبت را قربان
ای امیر عرفه روح مناجات توئی
مشعر و سعی و صفا مروه و میقات توئی
ای امیر عرفه حالِ مناجات بده
بر گدای حرمت وقت ملاقات بده
ای امیر عرفه گرچه سراپا دردم
گر بیائی به خدا دور سرت می گردم
ای امیر عرفه دیدۀ پر آب بده
دل بیتاب مرا با نگهی تاب بده
ای امیر عرفه فیض دمت را قربان
دل دریایی لبریز غمت را قربان
ای امیر عرفه تنگ غروب است بیا
سر زدن بر فقرا سرزده خوب است بیا
ای امیر عرفه حاجی زهرا برگرد
جان زهرا دگر از خیمۀ صحرا برگرد
ای امیر عرفه خنده بزن بر رخ من
جان زینب بده روز عرفه پاسخ من
ای امیر عرفه! ذكر مدام است بیا
كار این عاشق دلخسته تمام است بیا
ای امیر عرفه دیدن رویت عشق است
مردن امشب به خدا بر سر كویت عشق است
ای امیر عرفه جان گل یاس بیا
آخر مجلس ما روضۀ عباس بیا
ای امیر عرفه در عرفاتی امروز
یا كه در علقمه ی شاه فراتی امروز
ای امیر عرفه شرح بده خود بر من
سر عباس كجا ضرب عمود آهن!!
مجتبی روشن روان
@deabel
#عرفه
#امام_زمان_عج
کنار بیت خدایی به یاد ماهم باش
به مروه یا به صفایی به یاد ماهم باش
در استلام حجر نیز یادی از ما کن
همین که گرم دعایی به یاد ماهم باش
چو دور کعبه طواف آوری به کعبه قسم
تو کعبۀ دل مایی به یاد ماهم باش
به ما که رو نگشودی ، به ما نگاهی کن
ز ما اگر که جدایی به یاد ما هم باش
کنار زمزم اگر یاد کام خشک حسین
نظر به آب نمایی به یاد ماهم باش
کنار حجر همان لحظه ای که اشک فشان
به سید الشهدایی به یاد ماهم باش
دمی که از در باب السلام اشک فشان
به سوی بیت می آیی به یاد ماهم باش
کنار قبر رسول خدا کنار بقیع
مقیم کرب و بلایی به یاد ماهم باش
مقیم شهر نجف کاظمین سامرا
کنار قبر رضایی به یاد ماهم باش
چنان که گرم دعایی به ما دعایی کن
همین که یاد خدایی به یاد ماهم باش
استادحاج غلامرضاسازگار
@deabel
#عرفه
#امام_حسین
یا حسین اِبن علی اُخرُج اِلی ارضِ البَلا
قَد یَراکَ اللهُ مَقتولاً بِاَرضِ الکربلا
مِن سُیوفِ الخَصمِ مَطروحاً و مُلقاً فِی الثّرا
جسمِ تو صد چاک چاک و رأسِ تو گردد جدا
اشکِ خون می بارد آقا در فرازِ هر دعا
شد توسل با دل و جانش به درگاهِ خدا
بار اِلها! این حسین و این تو و اَمرِ قضا
هر چه باشد با دل و جانم رضایم بر رضا
ناگه از جانِ رسالت بر وی آمد این ندا
میوه ی جانِ پیمبر حجِ خود را کن رها
ترکِ این منزل، سفر کن سوی قومِ اشقیا
تا که اصلِ حجِ تو کامل شود در کربلا
قُرهًُ العینِ من ای فرزندِ زهرایِ بتول
باید این حجِ تو در کرببلا گردد قبول
باید از داغِ تو گردد سینه ی زینب ملول
غارتِ بیگانه گردد خیمه ی آلِ رسول
یا حسین اِبن علی اُخرُج اِلی ارضِ البَلا
قَد یَراکَ اللهُ مَقتولاً بِاَرضِ الکربلا
مِن سُیوفِ الخَصمِ مَطروحاً و مُلقاً فِی الثّرا
جسمِ تو صد چاک چاک و رأسِ تو گردد جدا
چون خدا خواهد ببیند تا تو را صد پاره تن
ظالمان غارت کنند از پیکرِ تو پیرَهن
در دلِ دشت و بیابان بی حنوط و بی کفن
تا بتازد نعل سمِ اسبها را بر بدن
تا حسین عزمِ سفر کرده به سویِ کربلا
تا ز لب جاری نموده ذکرِ تسبیح و ثنا
بانگِ حُزّانِ ملائک از منا تا کربلا
تا به گوشِ کعبه و تا زمزم و سعی و صفا
زین مصیبت ناگهان عرشِ خدا لرزان شده
دردِ این هجرت وجودِ جبرئیل نالان شده
فاطمه در اشک و آه و مرتضی گریان شده
بر حسینش نوحه گر پیغمبرِ سبحان شده
آن امامِ عشق گوید زینب و عباسِ من
جمله هم پیمان شویم ای لاله های یاسِ من
کن علَم بر پا برادر ماهِ نیک اَنفاسِ من
زینبِ محمل سوارم ای گُلِ احساسِ من
یا حسین اِبن عَلی اُخرُج اِلی ارضِ البَلا
قَد یَراکَ اللهُ مَقتولاً بِاَرضِ الکربلا
مِن سُیوفِ الخَصمِ مَطروحاً و مُلقاً فِی الثّرا
جسمِ تو صد چاک چاک و رأسِ تو گردد جدا!
هستی محرابی
@deabel