#امام_باقر
بدنی مانده زیر پا دیدی
سری از پیکری جدا دیدی
همه عمر گریه میکردی
سر طفلی به نیزه ها دیدی
از جگر ناله میزدی چونکه
خون پاشیده هر کجا دیدی
با رقیه چقد زمین خوردی
لگد از پای آشنا دیدی
سرو رویت پر کبودی بود
صدمه در برو بیا دیدی
به روی چادر سر زینب
ُمردی از بسکه رد پا دیدی
لگد و مشت و هو شدن ها را
جلوی چشم بر ملا دیدی
غارت خیمه بی اباالفضل را
همره ضربه بی هوا دیدی
خنجر کند غرق خون را در
دست آن شمر بی حیا دیدی
همه روضه ها و مقتل را
همه را یک به یک شما دیدی
محمد حبیب زاده
@rozeh_1
#امام_باقر
یک عمر داغ کربلا یادش نمیرفت
دلشوره هایِ عمّه را یادش نمیرفت
درس و حدیثش مانعِ روضه نمیشد
برپاییِ بزم عزا یادش نمیرفت
بر دوش ِ دل، بار مصیبت داشت عمری
جان دادن خون خدا یادش نمیرفت
بالاسرِ هر پیکر بر خاک خفته
لبخندِ شمرِ(لع) بی حیا یادش نمیرفت
بردند بی صبرانه بعد از گوشواره-
گهواره را بینِ عبا... یادش نمیرفت
تب داشت بابا! سوخت خیمه! زجر(لع) آمد!
زد تازیانه بیهوا! یادش نمیرفت
هنگام غارت بود و در بین شلوغی...
افتاد زیر دست و پا یادش نمیرفت
لعنت بر آن دستی که هجده نیزه آورد
سرهای روی نیزه ها یادش نمیرفت
کنج خرابه...زیر نور ماه...آرام...
شب-گریه هایِ بیصدا یادش نمیرفت
در کنج حجره، داشت جان میداد امّا
کهنه حصیر و بوریا یادش نمیرفت!
مرضیه عاطفی
@rozeh_1
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
﷽
به نام خدا
*🏴نوحه*
*امام_باقر_علیه_السلام*🏴
*🎶سبک:(همه جاکربلاست)*
*دیده ام کربلا درد و داغ و بلا*
*راس هجده عزیز برنوک نیزه ها*
*(من غریبم غریب) ۴بار*
*منکه درکودکی غم به غم دیده ام*
*در اسیری زخصم من ستم دیده ام*
*(من غریبم غریب) ۴بار*
*دراسارت مرا وحشیانه زدند*
*سیلی وکعب نی تازیانه زدند*
*من عریبم*
*ازجفاهای خصم من شدم خونجگر*
*گه به تبعیدم و گاهی تحت نظر*
*(من غریبم غریب) ۴بار*
*زین اسبم به زهر خصم آلوده کرد*
*جسم وجان مرا زهر فرسوده کرد*
*(من غریبم غریب) ۴بار*
*من که خونین جگر زین جهان میروم*
*دربقیع میهمان پدرم میشوم*
*(من غریبم غریب) ۴بار*
*غربت من عیان باشدازقبرمن*
*قبرویران نشان داردازصبرمن*
*(من غریبم غریب) ۴بار*
✍شعر:استاد کربلایی
(عبدالحسین محبی)*
کانال باب الحوائج
اشعار ناب ( مداحی،مولودی ترکی و فارسی)
لینک کانال👇
http://eitaa.com/torkiy
---•••◇🔹️💢🔹️◇•••---
@torkiy
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#حضرت_مسلم__ع__زمزمه
نیا به کوفه اینجا
نیا همه ی آدماش نا مردن
نمیدونی چکار با این دل کردن
آقا همه کینه ایی و بی دردن
نیا به کوفه اینجا
نیا براتو نقشه هایی دارن
داغ تورو رو این دلم میزارن
رحمی توی سینه هاشون ندارن
دلم شکسته دیگه
نیا که جای تو نمیشه اینجا
یه شبه اینجا شدم آقا تنها
مدام تو فکرتم پسر زهرا
تموم حرفم اینه
الهی که آقای من برگرده
چجور بگم که این دلم پر درده
توی تموم شهر پره نامرده
خسته و تنهام آقا
کاری نمیشه کرد دوستم بستس
بالو پر محاجرت شکستس
قلب سفیر تو یه دنیا خستس
میرم آقا دیگه
از این غمو غصه ی تو میمیرم
از این همه قلب سیاه دلگیرم
برا ادامه ی همین راه سیرم
حسین من حسین من
شاعر مجید آقاجانی
حضرت مسلم (ع)
زمزمه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#حضرت_مسلم__ع__زمینه
سرداری اما
صحرانشینی
بی لشکری آقا مث غریب کوفه
همون غریب که
تنهای تنها
می گشت به دنبال وفا،کوچه به کوچه
بین کوفه
او بود و قلب مضطرش
مرهم نداشت چشم ترش
یک پیرزن شد یاورش
وای از غریبی
بین کوفه
دیگه خریداری نداشت
انیس و غمخواری نداشت
یار وفاداری نداشت
وای از غریبی
مهدی أبانا العجل(3)به حقّ مسلم...
سفیر ارباب
شد از غریبی
به جرم یاری حسین، غرق جراحت
شد نیمه جونو
زخمی و خسته
شد قسمتش اسارت و فیض شهادت
بین غربت
از بغض آل مرتضی
شد روی بام سرش جدا
تنش تو کوچه شد رها
غریب کوفه
شکرحق که
نرفت به زیر دست و پا
کفن نشد با بوریا
نرفت سرش رو نیزه ها
غریب کوفه
مهدی أبانا العجل(3)به حقّ مسلم...
️علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
حضرت مسلم (ع)
زمینه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_باقر__ع__شور
بوي عاشورا وزيده در مدينه
باز هم صاحب عزا گشته سکينه
باقر از اين - غم سرا رفت
يا کتاب - کربلا رفت
وااماما وا اماما
بوده اين محمل نشين چهار ساله
در مصيبت با رقيه هم پياله
زآتش زهر جفا سر تا به پا سوخت
يا کتاب خاطرات کربلا سوخت
خاطرات - کوفه تا شام
روي خارو - زير هر بام
وا اماما وا اماما
در خرابه با دل باقر چه ها شد
چون ز هم بازي و هم دردش جدا شد
او پدر را از جفا مسموم ديده
داغ قتل زينب و کلثوم ديده
گرچه لحن کودکانه گفتگو کرد
شام را با خطبه ي خود زير و رو کرد
بر عزيز جان زهرا زهر دادند
زين ذهر آلوده بر اسبش نهادند
پرپر از زين - شد گل ياس
ناله ميزد - ياد عباس
وا اماما وااماما
امام باقر (ع)
شور
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#مناجات_با_خدا_مناجات
ای ماه تنزل ملائک بدرود
نور ملکوتِ جان سالک بدرود
ای خواهش عارفان، بهار قرآن
ای مطلع فجر «َامرِ رَبِّک» بدرود
ما را به تبسم دعا بردی تو
تا روشنی فرشته ها بردی تو
ما را ز فریب اهرمن کوچاندی
تا حضرت دوست، تا خدا بردی تو
ای ماه عزیز حق نگهدارت باد
خورشید، فدای چشم بیدارت باد
ای لیلۀ قدر در دل بیداران
تا صبح وصال، شوق دیدارت باد
ای فرصت ناب عشق بازی با او
تفسیر فصیح آیه الّا هو
حقا که فراق جانگدازی داری
ای ماه عزیز مژدۀ وصل ات کو؟
ای سورۀ دل نواز نشناختمت
ای مایۀ سوز و ساز نشناختمت
سی روز شکوه «رَبَّنَا» را دیدم
یک ماه گذشت و باز نشناختمت
یک ماه، فرشته همنشین ما بود
آیینه و نور، سرزمینِ ما بود
از خویش تهی و از خدا پُر بودیم
اخلاص، رفیق نازنین ما بود
سی روز تمام، با خدا خوش بودیم
با شوق تبسم دعا، خوش بودیم
در لیلۀ قدر، زیر سقف توبه
با هلهلۀ فرشته ها خوش بودیم
سی روز به شهر جان غزل خوان گشتم
دنبال ظهور نور انسان گشتم
در ظلمت جسم، من پریشان بودم
در پرتو روزه، من پری شان گشتم
سی روز خدا ز بام و در گل می ریخت
با دست فرشته، در گذر گل می ریخت
با تکیه کلام: من تو را بخشیدم
از باغ تبسم سحر گل می ریخت
یک ماه تمام، بندگی می کردیم
افطار و سحر، پرندگی می کردیم
بر سفرۀ نور، معرفت می خوردیم
با روزی روزه ، زندگی می کردیم
در لیلۀ قدر، بیکران را دیدیم
در جسم زمین، نزول جان را دیدیم
با چشم فرشته سی بهارستان از
زیبایی ماه رمضان را دیدیم
با ظلمت نَفس، با هوس جنگیدی
با هر چه که «من»، نَفس نَفس جنگیدی
سی روز تو آسمان تبسم کردی
ای روح پرنده با قفس جنگیدی
هو گفتم و جانِ من شد از تن خالی
از حیلۀ رنگ رنگ دشمن خالی
سی روز فضای سینه پر شد از دوست
از همهمه و هی هی «من، من » خالی
در ماه خدا، خانه تکانی کردیم
همپای فرشته، مهربانی کردیم
جان را که اسیر تخته بند تن بود
در فرصت روزه، آسمانی کردیم
بر سفرۀ روزه، ما مُکرم گشتیم
در خلوت انسِ دوست، مَحرم گشتیم
از دخمۀ نَفس، سر برون آوردیم
در مکتب صبر روزه، آدم گشتیم
بیداری ماه رمضان رفت، دریغ
این آینه از دست جهان رفت، دریغ
جان بود به جسم مُردۀ این دنیا
ای دلشدگان جان جهان رفت، دریغ
مناجات با خدا
مناجات
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#حضرت_مسلم__ع__روضه
تو اي دشمن مرا کشتي بيا بنويس با خونم
که از مهمان نوازي هاي اهل کوفه ممنونم
به جاي آن که گل ريزد بر سر خيل يارانم
همه کردند در اين شهر غربت سنگ بارانم
نه بر خود نه براي لحظه قربانيم گريم
نه بهر دو کبوتر بچه قربانيم گريم
اگر چه خون چکد بر رخ به ياد آل ياسينم
که من اينجا سر اکبر به روي نيزه مي بينم
تو که دست مرا بستي نديدي زخم احساسم
بيا دست مرا بشکن به فکر دست عباسم
در آب افتاد دندان من و لب تشنه جان دادم
خدا داند همان لحظه به ياد اصغر افتادم
هر انچه سنگ داري کن نصار فرق من کوفه
در اين بازار فردا سنگ بر زينب مزن کوفه
لب من پاره شد اما به فکر ضربه چوبم
مبادا بشکند فردا دُر دندان محبوبم
الا اي کوفه من همراه خورشيد اختري دارم
ميان کاروان ال عصمت دختري دارم
فداي دخت زهرا گر شود ماه رخش نيلي
مبادا بر گل روي رقيه کس زند سيلي
حضرت مسلم (ع)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_هادی__ع__سرود
مژده ی رحمت اومد از عالم بالا ابن الرضای دوّمین اومد به دنیا
عالم امکان همه گلباران شده
چشمه ی رحمت جاری و روان شده
نور امامت جلوه و عیان شده ، ای عزیز زهرا
امام هادی سیدی خوش آمدی
**
خدا رو قلب همه ی هستی نوشته سامره ی تو آقا جون خود ِ بهشته
کی میشه آقا،جون ِ من فدای تو
داد میزنه این،عبد ِ بی نوای تو
کعبه ی عشقم صحن سامرای تو ، ای عزیز زهرا
امام هادی سیدی خوش آمدی
**
گل پسر امام رضا خوشحال و شاده عیدی ما به دستای امام جواده
ای گل زهرا صله ای به ما بده
مریض عشقیم نمیگیم شفا بده
فقط آقا جون به ما کربلا بده ، ای عزیز زهرا
امام هادی سیدی خوش آمدی
دانلودئ
شاعر : حاج امیر عباسی
امام هادی (ع)
سرود
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_هادی__ع__سرود
به دلها آمد شوق دمادم
مدیحه خوان شد تمامِ عالَم
میخوانم آیه ی نور و تبارک
میلاد حضرتِ هادی مبارک
وقتِ سُرور اهل ولا شد
عید میلاد ابن الرضا شد
جانم فدای امام هادی ...
برلبِ خوبان مدح و ثنایش
جانِ دو عالَم ، بادا فدایش
آمده آن که نور نمایان است
عادتش رافت و جود و احسان است
تو بر خلایق بابُ المرادی
خوش آمدی یا امامِ هادی
جانم فدایِ امامِ هادی...
ای وادی تو،راهِ شهدا
ای ذریه ی ، شاهِ شهدا
دلها را زائر کرببلا کن
رزق محرم ما را عطا کن
روی لب داریم ، نوای حسین
دعا کن شویم ، فدای حسین
اباعبدالله ... ابا عبدالله...
امام هادی (ع)
سرود
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
بار بلا به شانه کشیدم به کودکی
از صبح تا به عصر چه دیدم به کودکی
از خیمه گاه تا ته گودال قتلگاه
دنبال عمه هام دویدم به کودکی
آن شب که در مقابل من عمه را زدند
فریاد الفرار شنیدم به کودکی
عمه اگرچه در همه جا شد سپر ولی
من ضرب دست شمر چشیدم به کودکی
آن شب که درخرابه سر آمد میان مان
چون عمه ام رقیه خمیدم به کودکی
با کعب نی لباس همه پاره پاره شد
بدتر ز اهل شام ندیدم به کودکی
یک سرخ مو زقافله ما کنیز خواست
این را به گوش خویش شنیدم به کودکی
در مجلس شراب که شخصیتم شکست
من آستین صبر جویدم به کودکی
كسی كه بود شكافندهی تمام علوم
هزار حیف كه از زهر كینه شد مسموم
سر تو باد سلامت یا رسول الله
وصّی پنجم تو كشته شد، ولی مظلوم
گهی به زخم زبان قلب حضرتش خستند
گهی به خانهاش از كینه خصم برد هجوم
بسان مادر و آباء رنج دیدهی خویش
همیشه بود ز حقّ و حقوق خود محروم
به غربت علی و خاندان او سوگند
امام ما ز جهان رفت با دلی مغموم
هماره قصۀ مظلومیاش به خاك بقیع
بُود ز غربت قبرش برای ما معلوم
ز دردهای نهانی كه بود در دل او
كسی نداشت خبر غیر خالق قیّوم
حیات او همه با درد و رنج و غصه گذشت
كه بود ظلم به اولاد مصطفی مرسوم
نه طاقت است زبان را به وصف غمهایش
نه قدرت است قلم را كه تا كند مرقوم
.
🎼 ای که به عشقت اسیر ..
|⇦• #روضه و توسل به ساحتِ مقدسِ حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام ، با نوایِ گرم حاج سید محمد جوادی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
ای که به عشقت اسیر خیلِ بنی آدمند
سوختگانِ غمت ، با غم دل خرمند
هر که غمت را خرید ، عشرت عالم فروخت
با خبرانِ غمت بی خبر از عالمند ..
حسینِ من .. حسینِ من ..
*ان شالله به همین زودیا کربلا زیارت ارباب بریم ..*
ای وارثِ سریر امامت زجای خیز
بر کشته گانِ بی کفنِ خود نماز کن
*همه ی شهدا ، مدافعانِ حرم همه فیض ببرن ..*
برخیز صبح شام شد ای میر کاروان
ما را سوار بر شترِ بی جهاز کن
شاعر : نيّر تبريزي
داد آسمان به بادِ ستم دودمانِ من
تا از کدام بادیه پرسی نشان من
گردون به انتقام قتیلانِ روز بدر
نگذاشت یک ستاره به هفت آسمان من
آن سروِ قامتی که تو دیدی ز غم خمید
دیدی که چون کشید غم آخر کمان من؟
شاعر : نيّر تبريزي
ساربان تند مران ورنه چنان میگریم
که تو ناقله و محمل همه در گِل بروند
شاعر : شاطر عباس صبوحی
*به خدا میترسم بمیریم دیگه نتونیم براش روضه بگیریم و نوکری کنیم .. اون موقع بگیم بی بی ما تا آخرین نفس برا بچه ت داد زدیم ..*
ساربان داد نزن ما کس و کاری داریم
ساربان تند مران همسفرم جا مانده ..
باز چشمش به که افتاد که غش کرد رباب
باز هم آمده این حرمله ی وامانده ...
شاعر : سید پوریا هاشمی
بی هوا تیر رسید و نفسم بند آمد
با نگاه تو گرفته ست زبانم پسرم
داغِ تو چون علی اکبر کمرم را خم کرد
ناله خواهم زنم از دل نتوانم پسرم ..
شاعر : قاسم نعمتی
صل الله علیک یا مظلوم یا غریب ..
بابی المستضعف بلا ناصر ..
به جز حسین مرا ملجا و پناهی نیست
در این عقیده یقین دارم اشتباهی نیست
ره نجات حسین است و دوستی حسین
به سویِ حق به جز این ره طریقُ راهی نیست
شهان به جاه و جلال غلام تو نرسند
که فوق آن به دوعالم جلال و جاهی نیست
شاعر : مرحوم سید ابوالقاسم موسوی ( فانی )
اجازه بدید شبِ جمعه ست ، مریض زیاد ، التماسِ دعا گو زیاد .. دفع بلا از همه ی بلاد مخصوصا کشورِ عزیزمون یه عده این روزها نذر موسی ابن جعفر (ع) کردن .. آخر جلسه امید داریم به سفره موسی ابن جعفر ..
یا بابُ الحَوائِج ..
السَّلامُ عَلَی الْمُعذَّبِ فی قَعر السُّجُون ..
صیدِ غریبِ کنجِ قفس را نمیزنند
صیادِ من ولی دلش از جنس خاره است
*پشتِ درِ زندانِ بغداد جمع شدن شیعیان .. خبر پیچیده میخوان آزادش کنن .. یکی گفت ببینمش رو پاهاش می افتم .. یکی گفت دستاشُ میبوسم .. هر کی یه حرفی زد ..
یه وقت درِ زندان باز شد .. دیدن چهار تا حمال یه بدنِ نحیفُ رو تخته ی در دارن میارن .. هی میگن : هذا إمام الرافضة .. با این که این بدن نحیفه اما چرا انقدر سنگینه؟! عبا رو کنار زدن .. (هر کی گرفتارِ دیگه گریه کنه .. هر کی مریض داره ، هر کی گره به کارشِ .. اومدیم درِ خونه باب الحوائج ..) دیدن هنوز تو غل و زنجیرِ ..
بگو غریب آقا ...
____
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
#سید_محمد_جوادی
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#روضه_امام_موسی_الکاظم_علیه_السلام
#روضه_شب_جمعه
#ویژه_ایام_محرم
#ویژه_ایام_صفر
#اربعین #امام_حسین
•┈┈┈┈••✦•••✿•••✦••┈┈┈┈┈•
#غدیر_عیدبزرگ_ولایت #امام_علی
#مدح_امام_علی
امیرُالحق، امیرُالعشق، امیرُالمومنینی تو
خدایی یا بشر؟ حیدر! نه آنی تو، نه اینی تو
تو را خواندند بیهمتا و رقصیدند در آتش
علی! تقصیر اینان چیست؟ وقتی اینچنینی تو
زبان شاعرانت میشوم، میپرسم از خالق:
چگونه آفریدت؟ کاینچنین شورآفرینی تو
گواهی میدهد خاتم، که خاتمبخشِ عشّاقی
الا یا ایها السّاقی! سخاوت را نگینی تو
من از میلاد تو در کعبه، از معراج، دانستم:
علیِ آسمانها اوست، اعلای زمینی تو
تو را نفسِ نبی خواندند و حیرانم، غدیر خم
امیر است او؟ امیری تو؟ امین است او؟امینی تو؟
من از گمراهی بعضی به حیرت آمدم، آخر
گواهی داد حتی دشمنت، که بهترینی تو
فقط بر «لافتی الا علی» باید پناه آورد
چو با «لاسیف الا ذوالفقار»ت در کمینی تو
در ایمان و نبرد و هر فضیلت، اولین هستی
فقط در بازگشت از جنگ، حیدر! آخرینی تو
چه جای حیرت؟ او باید که شیر کربلا باشد
اگر استاد پیکار یل امالبنینی تو
امیدت شاید از این چاه کندن، آه! روزی بود
که از نخلی برای کوثرت، خرما بچینی تو
تو را با دستهای بسته میبردند و میپرسم:
دلیل خلق عالم! پس چرا تنهاترینی تو؟
فراریهای خیبر، پیش یک زن، نعره زن، اما
بمیرم فاتح خیبر! بلاگردان دینی تو
چه حکمتهاست در این قصه؟ ای مولای نازک دل!
که هر روز، این در و این کوچه را باید ببینی تو
«یمین» را میشمارم، تا صد و ده میرسم، یعنی:
که معنای یمین، مولای اصحابالیمینی تو
تو فاروقی، تو فرقانی، تو میثاقی، تو میزانی
صراطالمستقیمی تو، امامالمتّقینی تو
قسیمُ النّار و الجنّت، امیر هیبت و غیرت
امانی تو، امینی تو، علی! حِصن حصینی تو
تو شیر حق، تو کراری، ولیالله و قهاری
درِ علم نبی و نفس ختمالمرسلینی تو
یداللهی و سیفالله، روحالله و سرّالله
امیناللهی و یعسوبی و حبلالمتینی تو
معالحقی و وجهالله، نورالله و عینالله
چه میماند دگر از حق؟ همین است او، همینی تو
همه یک سو، تویی ساقی، تو در عینالبقا، باقی
علی! عینالحیاتی تو، علی! عینالیقینی تو
خراب آباد شعر من کجا؟ ناز قدمهایت؟
چرا اینگونه شاها! با گدایان مینشینی تو؟
🔸شاعر:
#قاسم_صرافان
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#غدیر_عیدبزرگ_ولایت #امام_علی
#مدح_امام_علی
خاک بودیم و یاعلی گفتیم
جان گرفتیم تا علی گفتیم
ما به ربی که روحمان بخشید
همگی یکصدا علی گفتیم
در قنوت نماز روز ازل
ربنا آتنا علی گفتیم
"یا علی" ذکر اعظم حق را
مصطفا گفت، ما علی گفتیم
روز خندق همین که جبراییل
نعره زد "لا فتی" علی گفتیم
این "علی" من "علی" ولی خداست
ذکر سبحان ربی الاعلی است
شیر پروردگار شد حیدر
شاه دلدل سوار شد حیدر
قدرت الله عرصه های نبرد
صاحب ذوالفقار شد حیدر
آن که "فی الفتنه" هست "عین الله"
چشم شیطان درآر شد حیدر
در شب توطئه علیه رسول
یاور جان نثار شد حیدر
مهر و قهر خداست این مولا
قاسم نور و نار شد حیدر
حک کن ای عرش، روی لوح بصر
ها علی بشر، فکیف بشر
روز محشر نوشته بر میزان
بغض او کفر، حب او ایمان
می درخشد چو ماه در محشر
مومن مرتضی علی عنوان
مژده دادند می رود به بهشت
شیعه ی او علی علی گویان
نغمه ی درب جنت است "علی"
لب حورا به اوست دُر افشان
در مقام مدیحه خوانی او
جبرییل است مرغ خوش الحان
حق خدا، حق علی و حق یاهو
وحده لا علی الا هو
می نویسم قیامت است غدیر
محک نار و جنت است غدیر
کافران را شقاوت است و هلاک
مومنان را سعادت است غدیر
همچو قرآن به ظالمین ضرر و
شیعه را خیر و برکت است غدیر
شیعه یعنی علی ولی خداست
امتداد رسالت است غدیر
برکه ای در دل کویر که نیست
چشمه سار ولایت است غدیر
دین بدون علی کمیت نداشت
وای اگر شیعه اهل بیت نداشت
شیعه باید علی نگر باشد
حیدری وار در خطر باشد
شیعه باید چو مالک و بوذر
دشمن هر چه فتنه گر باشد
شیعه باید سقیفه بازان را
مانع راه و دردسر باشد
شیعه باید شبیه فاطمه بر
رهبر خوشتن سپر باشد
شیعه باید که در دفاع ولی
خود حریف چهل نفر باشد
شیعه با رهبرش "وفا" دارد
ذکر "نفسی لک الفدا" دارد
نوکر مرتضی شدن خوب است
در وجودش فنا شدن خوب است
قنبرش بودن آرزوی همه است
فضه ی این سرا شدن خوب است
پشت درب غریبی حیدر
یار خیرالنسا شدن خوب است
ای گنه کار شرمسار اینجا
حر کرببلا شدن خوب است
پیکری داد زد ته گودال
پای دین سر جدا شدن خوب است
پیکری داد زد که... آه... نیا!
برو زینب ... به قتلگاه نیا!
🔸شاعر:
#امیر_عظیمی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#غدیر_عیدبزرگ_ولایت #امام_علی
#مدح_امام_علی
امشب از عرشِ خدا آمد ندای اَلرَّحیل
بر زمین آیند حوران پا به پای جبرئیل
دسته دسته آمده حورانِ جنّاتُ النَّعیم
تهنیت گویند بر احمد رسولِ ذوالکریم
امشب از عرشِ خدا آمد نزولِ هل اتی
یا محمّد(ص) شد وصیِ تو علیِ مرتضی
شکرِ این نعمت خدا را حمد و تسبیح می کنند
گو ولایت را در این آیینه تشریح می کنند
هم زمین هم آسمان یکباره در مدح و ثنا
در مقامِ شامخِ آن ماجدِ خیرُالوَری
نیّرِ اعظم تجلّی می کند در کوهِ طور
در دلِ کعبه درخشد ماهِ مِرآت الظّهور
فوج فوج یکسر ملائک مکه تا سعی و صفا
نور باران می شود هم مشعر و کوهِ منا
حِشمت و جاه و جلالِ آن امیرِ ذالمِنن
ازجلال و جلوه اش روح الاَمین آمد سخن
مرتضی نور ولایش بر همه دلها نشست
این همایون است و بختِ حضرتِ زهرا نشست
در مقامِ انتصابِ پرده دارِ آن حرم
سر فرود آرد لوح و عرش و کرسیّ و قلم
می رسد بانگ ملائک یکسر از عرشِ برین
تهنیت گویند بر مولا امیرالمومنین
سرزمینِ مکه یکسر می شود فرشِ چمن
عنبری شد سینه ها از بویِ یاس و یاسمن
🔸شاعر:
#هستی_محرابی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
4_5883027270397853997.mp3
578.1K
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#
#حضرت_مسلم__ع__زمزمه
نیا به کوفه اینجا
نیا همه ی آدماش نا مردن
نمیدونی چکار با این دل کردن
آقا همه کینه ایی و بی دردن
نیا به کوفه اینجا
نیا براتو نقشه هایی دارن
داغ تورو رو این دلم میزارن
رحمی توی سینه هاشون ندارن
دلم شکسته دیگه
نیا که جای تو نمیشه اینجا
یه شبه اینجا شدم آقا تنها
مدام تو فکرتم پسر زهرا
تموم حرفم اینه
الهی که آقای من برگرده
چجور بگم که این دلم پر درده
توی تموم شهر پره نامرده
خسته و تنهام آقا
کاری نمیشه کرد دوستم بستس
بالو پر محاجرت شکستس
قلب سفیر تو یه دنیا خستس
میرم آقا دیگه
از این غمو غصه ی تو میمیرم
از این همه قلب سیاه دلگیرم
برا ادامه ی همین راه سیرم
حسین من حسین من
شاعر مجید آقاجانی
حضرت مسلم (ع)
زمز
#غدیر_عیدبزرگ_ولایت #امام_علی
#مدح_امام_علی
.
بازهم بعد از نمازِ خود شدم
گرمِ قرآن خواندنِ بی قاعده
ناگهان فکرِ مرا مشغول کرد
آیه ی پنجاه و چارِ مائده
غرقِ خود بودم صدوده ثانیه
دین و دنیایَم پُر از ابهام شد
بود غوغایی درونِ سینه ام
یاعلی گفتم دلم آرام شد
آیه مهرومحبت چیست جز
این که ما دورِ وجودِ حیدریم
از محبَّت خارها گُل می شوند
هرکجا نام علی را می بَریم
بر کویرِ سینه ی ما از ازل
بارها باریده بارانِ علی
آن گروهی که خدایَم وعده داد
چیست غیر از وصفِ یارانِ علی
حَق علی ، اوّل علی ، آخر علی
دین علی ، مسجد علی ، منبر علی
دل علی ، دلجو علی ، دلبر علی
مِی علی ، ساقی علی ، ساغَر علی
حَق علی ، کعبه علی ، قرآن علی
سَر علی ، سرور علی ، آقا علی
پس اگر که خسته جانی هی بگو
یاعلی و یاعلی و یاعلی
حیدرِ کرار ، مَردِ بی فرار
صاحبِ یکتای شمشیرِ دو دَم
مردِ خندق ، مردِ خیبر ، مردِ بَدر
قهرمانِ حمله های پُشتِ هم
شاهِ مردان حیدرِ دُل دُل سوار
پهلوانی مهربان و دل رحیم
پادشاهی که قَدِ او هیچگاه
خَم نشد جُز پیشِ طفلانِ یتیم
آن که یارانش همه می ایستند
روبه روی زورگو پُر زورتر
خاکی اند اما همیشه بوده اند
پیشِ مغرور از خودَش مغرورتر
آیه ی پنجاه و پنجِ مائده
مستیِ نابِ مرا تکمیل کرد
وصفِ مولا در دو آیه پُشتِ هم
شکِ من را به یقین تبدیل کرد
بعدِ قرآن خواندنم دیدم که آه
در دلِ این آیه ها او منجلیست
زیرِ لب گفتم که آری راست گفت
آن خداوندِعظیمی که علیست!
🔸شاعر :
#محسن_کاویانی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#غدیر_عیدبزرگ_ولایت #امام_علی
#مدح_امام_علی
رو به روی بارگاهش تا کمر خم میشوم
با غلامی علی سلطان عالم میشوم
قطره ای نا چیزمو جا ماندم از دریا ولی
یاعلی و یاعلی میگویم و "یم "میشوم
هر دمم باشد علی و باز دم هم یا علی
با علی باشم اگر من,صاحب دم میشوم
تا که احیا میکند نام علی هر مرده را
دست بر دامان عیسی ابن مریم میشوم?
خاک پای نوکرانش توتیای چشم من
خاک پای نوکران حیدر از دم میشوم
فاطمه مارا برای نوکریش خواسته
شامل الطاف زهرا گر دمادم میشوم
یا علی میگویم و زهرا بگوید جان من
تا که میگویم علی گویا که محرم میشوم
ارزو کردم بمیرم در نجف روزی اگر
خاک درگاه ولی الله اعظم میشوم
بعد مردن هم میان قبر میگویم علی
تا که میگویم علی عاری ز هر غم میشوم
حب حیدر هست همچون قلعه ای در عالمین
با ولایش وارد این حصن محکم میشوم
حب حیدر میکند ما را یقین اهل نجات
بی ولای مرتضی اهل جهنم میشوم
🔸شاعر :
#میلاد_الیاس_وند
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#غدیر_عیدبزرگ_ولایت #امام_علی
#مدح_امام_علی
.
غلامهای تو ارباب زاده اند همه
به جز شما به کسی دل نداده اند همه
فقیر و تاجر و پیر و جوان ، گداهایت
به عشقتان مَثَل خانواده اند همه
چقدر زائرتان پر بهاست ، ثروتمند
اگر چه مخلص و دلصاف و ساده اند همه
نمای صحن تو زیبا ولی نفس گیر است
سواره ها دم ایوان فتاده اند همه
دهان کنارِ ضریح تو آب می افتد
که سنگ و چوب و طلای تو باده اند همه
مدینه ، کرببلا ، کاظمین ، سامرِّا
به احترامِ نجف ، ایستاده اند همه
مسیرها به شما ختم می شود آخر
کنشت و معبد و محراب جاده اند همه
🔸شاعر :
#حامد_آقایی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#مسلم_بن_عقیل
#شهادت
از سـرِ دار به دلــدار نگـاهی دارد
آه این مرد چه چشمان پر آهی دارد
زیر لب زمزمه دارد که گرفتار شدم
به ره مکـه هر از گاه نگـاهی دارد
مثل حیدر دلش از کوفه به درد آمده است
روی بام است ولی میل به چاهی دارد
با لب پر ترکش غرق تمنا می گفت :
سخن آخر من ، سوی تو راهی دارد؟
همه حرف من این است میا کوفه حسین
کوفـه بهر تو خیــالات تبــاهی دارد
همه بهر علی اصغر پی تیر سه پرند
یک نفر نیست بگوید چه گناهی دارد؟
تو به همراه خودت اهل و عیالی داری
کوفه امـا سر راه تو سپــاهی دارد
قصد دارند عزیـزان تو را خـوار کنند
پس نیا ، که حرمت عزت و جاهی دارد
بیشتر از همه دلواپس زینب هستم
بیـن این قـوم مپنـدار پنــاهی دارد
الغرض اینکه بساط همه جور است نیا
سهمت از بیعتشان کنج تنور است نیا
🖋مصطفی هاشمی
شب غربت امام باقر
دل زارم میشه مسافر
توبقیع پر میزنه روحم
آخه آقام نداره زائر
بمیرم آقا برای غربت مزارت
کاش بودیم امشب کنارت
میشدیم اونجا عزادارت
بمیرم آقا نداری گنبد و رواقی
نداری شمع وچراغی
دل عالم شد بیقرارت
🏴غریب آقام غریب آقام ..... وای
کار آقام دیگه تمومه
خورشید عمرش لب بومه
آخرین یادگار داغ
کربلا باقرالعلومه
میخونه باآه مگه یادم میره چی دیدم
چیا دیدم چیا کشیدم
روخاک صحرا میدویدم
میخونه باآه مگه یادم میره توگودال
تن بی سر پیکر پامال
چه غمی رو به دل کشیدم
🏴 بنی بنی بنی.....
حسین واای....
بنی قتلوک ومن الماء منعوک
✏️خادمه اهل بیت
#امام_باقر_ع_مدح_و_شهادت
خوشا بحال دلی که به دلبری برسد
به سفره ی کرم ذره پروری برسد
همه رعیت ارباب میشویم اما
غلام باادب اینجا به برتری برسد
کسی که بر در این خانه سر بلند نکرد
به یک اشاره ی آقا به سروری برسد
اگرچه سائل او بی نیاز از دنیاست
در آخرت به مقامات بهتری برسد
به نیم قطره ی اشک محبتش ندهد
اگر خوشی دو عالم به نوکری برسد
شبیه فطرس درمانده غصه ای دارم
نشسته ام که مگر پر...نه...شهپری برسد
ز "قال باقر علیه السلام " مست شود
اگر کسی به فیوضات منبری برسد
کسی که بر کرمش افتخار میکردند
اگر نبود خلائق چه کار میکردند!؟
@hosenih
قلم به دست گرفته رساله بنویسد
به نام حضرت جل جلاله بنویسد
مقید است به تحلیل کربلای حسین
کنار این همه مقتل ، مقاله بنویسد
مقید است که تاریخ را ورق بزند
دوباره از غم تلخ قباله بنویسد
روایت سفرش سوی کربلا کم نیست
تمام روز و شب اش را به ناله بنویسد
میان روضه ی بازار شام میطلبد
که از نجابت طفل سه ساله بنویسد
تمام مرثیه هایش میان لفافه ست
به اشک چشم تر از "باغ لاله " بنویسد
برای اینکه محرم به کربلا برسم
نشسته ام که برایم حواله بنویسد
کنار این همه ابر بهار گریه کنم
میان روضه ی او زار زار گریه کنم
@hosenih
دلی شکسته و بغضی شکسته تر دارد
دوباره یاد چه کرده که چشم تر دارد ؟!
همیشه مجلس روضه ش پر تلاطم بود
حسین گفتن او مزّه ای دگر دارد
مرور خاطره ها کار هر شب آقاست
چقدر زخم روی زخم بر جگر دارد
چقدر پیر شده ، خم شده ، شکسته شده
به خاطر غم و غصه است ، خب اثر دارد
چقدر این شب اخر به مادرش رفته
میان نافله اش دست بر کمر دارد
لهوف از غم یک صبح تا شبش،گفته
کجا کسی ز غم و غصه اش خبر دارد!؟
میان این همه ارثی که از پدر برده
اگر غلط نکنم گریه بیشتر دارد
همیشه بالش زیر سرش پر از اشک است
چرا که روضه ی گودال زیر سر دارد
غروب روز دهم را نمی برد از یاد
شبیه خیمه شده ، آه شعله ور دارد
به یاد کودکی اش از رقیه می خواند
چه خاطرات عجیبی ز همسفر دارد ...
همین که خار نشسته به پای او کافی ست
خدا کند که دگر زجر دست بردارد
میان دفتر عمرش چه خاطرات بدی
ز چوب و باده و دندان و تشت زر دارد
در آن شبی که سنان بین راه اسیرش کرد
گرسنه بود ولی تازیانه سیرش کرد
شاعر: #علیرضا_خاکساری
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_باقر_ع_شهادت
از سن کودکی شده غم آشنای من
باد خزان وزیده به دولت سرای من
بغض و شرر گرفته مسیر صدای من
بالا گرفته کار دل و گریه های من
خاک مزار من ز جفا بی نصیب نیست
زائر نمانده دور حریمم، عجیب نیست
مانند من امام غریبی، غریب نیست
گریه کنید اهل منا در عزای من
@hosenih
اهل زمانه غصه به قلبم رسانده اند
بر روح و جان من غم و غربت چشانده اند
من را به روی مرکب سمی نشانده اند
از زهرِ زینِ اسب ورم کرده پای من
از کودکی رسیده به من چهره ای کبود
در کربلا و کوفه و جولانگه یهود
از بس که زخم های تنم در فشار بود
مانده نشان سلسله بر جای جای من
بر روی خار سخت مغیلان دویده ام
از ابن سعد و حرمله طعنه شنیده ام
هفتاد و دو ستاره سر نیزه دیده ام
این روضه هاست گوشه ای از ماجرای من
بازار و ازدحام نرفته ز خاطرم
آتش ز پشت بام نرفته ز خاطرم
بزم حرام شام نرفته ز خاطرم
مانده ز شام کرب و بلایی برای من
یادم نرفته چشم ترِ عمه زینبم
آتش گرفته بود، پر عمه زینبم
یاد لباس شعله ور عمه زینبم
فریاد می کشد جگر مبتلای من
من روضه خوان غربت عمه رقیه ام
مردم شکست، حرمت عمه رقیه ام
آه... از شب شهادت عمه رقیه ام
تغییر کرده صحبت و حال و هوای من
@hosenih
یاد غروب کرب و بلا زار و مضطرم
آن خاطرات می گذرد از برابرم
یک عمر یاد تشنگی جد اطهرم
ذکر حسین گشته دعا و نوای من
داغش برای اهل ولا سینه سوز ماند
بی حال، زیر خنجر آن کینه توز ماند
در زیر آفتاب بیابان سه روز ماند
اعضای جدِ تشنه لب و سر جدای من
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_باقر_ع_شهادت
چشمهای ترم از کودکیم تر شده است
زندگی نامه من داغ مکرر شده است
بدن لاغر و این قامت خم شاهد که
روزها با چه غم دل شکنی سرشده است
@hosenih
گاه میسوزم و گهگاه به خود میپیچم
سوختن ارث من از روضه مادر شده است
رد زنجیر و طناب است به دستم یعنی
خاطرم از سر بازار مکدر شده است
دم آخر همه اهل و عیالم هستند
شهر از ماتم این فاجعه محشر شده است
زهر امروز مرا از نفس انداخت ولی
قاتلم زهر نه یک علت دیگر شده است
بین بستر چقدر زار زدم وای حسین
روضه ها در نظرم خوب مصور شده است
باز انگار که با چشم خودم میبینم
زینت دوش نبی طعمۀ لشگر شده است
باز انگار که با چشم خودم میبینم
ته گودال گل فاطمه پرپر شده است
باز انگار که با چشم خودم میبینم
قسمت گردن او کندی خنجر شده است
باز انگار که با چشم خودم میبینم
نوک هر نیزه ای آماده ی یک سر شده است
باز انگار که با چشم خودم میبینم
غارت چادر و پوشیه ی خواهر شده است
@hosenih
باز انگار که با چشم خودم میبینم
درخیام نبوی قحطی معجرشده است
سوختم پای غم آن شه افتاده نفس
همدم هرسحرم خونه جگر بوده و بس
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_باقر_ع_شهادت
روضه می خوانم از زبان کسی
که خودش داغ کربلا دیده
در حوالیِ قتلگاه حسین
خولی و شمر بی حیا دیده
@hosenih
باقرالعلم اینچنین فرمود
جدّ ما را به پنج حربه زدند
لشگری با تمام بی رحمی
به غریبی هزار ضربه زدند
یک نفر با هجوم شمشیرش
عده ای با هزار سر نیزه
بر تنش زخم بی شماره نشست
تیر بر تیر نیزه در نیزه
یوسف افتاد بین صدها گرگ
پنجه هایی پلید چنگش زد
آنکه بی تیر بود و بی نیزه
از همان راه دور سنگش زد
یوسف افتاد بی رمق در خاک
پیش چشم اله و محبوبش
بی حیایی رسید و با کینه
زد به زخم حسین با چوبش
@hosenih
دادِ زینب بلند شد اینجا:
پسر مادر مرا نزنید
تن صد چاک و بی دفاعش را
دیگر اینگونه با عصا نزنید
شاعر: #مجتبی_شکریان
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_مناجات
#امام_باقر_ع_شهادت
دلگیرم از خودم که دلم گیر یار نیست
اصلا برای آمدنش بی قرار نیست
گیرم رسید روز وصالش چه فایده؟!
وقتی که دل، به شوق وصالش دچار نیست
@hosenih
روزی هزار بار دلش را شکسته ام
این گونه زیستن، ادبِ انتظار نیست
همسایه ای گرسنه و اهل محله خواب
یعنی در این محله کسی سفره دار نیست؟!
آخر چقدر در پی دنیا دویده ایم؟!
باور کنیم، حرص زدن افتخار نیست
امروز اگر که توبه نکردم، چه می کنم
فردا که زیر خاک، مرا اختیار نیست؟!
باید که گردگیری دل کرد و گریه کرد
گریه برای عاشق دلداده عار نیست
ای دل به هوش باش و ببین چرخ روزگار
خالی ز لطف و رحمت پروردگار نیست
@hosenih
وای از مزار و غمکده ی باقرالعلوم
یک سایه بان به گستره ی آن مزار نیست
حجاج، مکه اند و به روز شهادتش
یک شیعه در مجاورت آن دیار نیست
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_باقر_ع_شهادت
زهر ملعون، نفست را به شکایت انداخت
گوشه حجره تو را سخت به زحمت انداخت
داری از درد چه بدحال به خود می پیچی
مثل لب تشنه ی گودال به خود می پیچی
@hosenih
چه غریبانه کف حجره زمین گیر شدی
چقدر بیشتر از سن خودت پیر شدی
زهر ملعون، چه به روز جگرت آورده
خنده ی حرمله را در نظرت آورده
خواستی آب بنوشی، جگرت تیر کشید
عطشت، علقمه را زود به تصویر کشید
زهر نه، گریه ی بسیار تو را خواهد کشت
روضه ی دست علمدار تو را خواهد کشت
سالها رفته، ولی خوب به خاطر داری
با رقیه دل تان سوخته چندین باری
@hosenih
مو به مو، طعنه ی اغیار به یادت مانده
ازدحام سر بازار به یادت مانده
دل پر خون تو، از غصه لبالب می شد
چادری در ملأعام معذب می شد
شاعر: #وحید_قاسمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_باقر_ع_شهادت
روضه دارِ منا توئی آقا
شاهدِ کربلا توئی آقا
پیش تو مادرت زمین خورده
نوهی مجتبی توئی آقا
همره عمه آمدی گودال
راویِ ماجرا توئی آقا
آنکه دیده گروه گروه زدند
سنگ و چوب و عصا توئی آقا
آنکه دیده به زیرِ چکمه ی شمر
شاه ، زد دست و پا توئی آقا
آنکه دیده تمام قرآن شد
با لگد جا به جا توئی آقا
آنکه دیده ضریح مویِ حسین
دستِ یک بی حیا توئی آقا
آنکه دیده سرِ عزیزِ خدا
رفت بر نیزه ها توئی آقا
بعد از آن شاهدِ هجومِ سپاه
سویِ آل عبا توئی آقا
آنکه همراه قافله رفته
سویِ شامِ بلا توئی آقا
سخت بر تو گذشت آن ساعات
بد شکستند حرمت سادات
@hosenih
اوج بی غیرتی نشان دادند
سنگ در دست این وآن دادند
اول شهر عنان مرکب را
دست یک مشت بد دهان دادند
جای عرضِ سلام ، پیرو جوان
ناسزاها به کاروان دادند
رأسِ جدت به زیرِ پا افتاد
بسکه سر نیزه را تکان دادند
دستِ سادات بر سرِ بازار
صدقه تکه های نان دادند
سرِ هر کوچه با سرِ انگشت
دخترِ فاطمه نشان دادند
بوسه گاهِ رسول خاتم را
به دمِ چوبِ خیزران دادند
شاعر: #قاسم_نعمتی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_باقر_ع_شهادت
ستم روزگار یادش هست
غم لیل و نهار یادش هست
دیده ی اشکبار یادش هست
آنهمه قلب زار یادش هست
روضهی بی شمار یادش هست
نیمه جان بین بستر افتاده
باز تب کرده مضطر افتاده
به لبش ذکر مادر افتاده
یاد یک جای دیگر افتاده
چادر پرغبار یادش هست
@hosenih
زهر کرده اثر به اعضایش
ناتوان دست و بی رمق پایش
ترک افتاده است لبهایش
العطش العطش شد آوایش
لب زخمی یار یادش هست
پیر بود و خمیده قامت بود
خانه اش کل سال هیات بود
به تنش ردی از جسارت بود
قاتلش روضهی اسارت بود
لحظه های فرار یادش هست
سالها قلب بی قراری داشت
گله ها از شتر سواری داشت
با رقیه چه روزگاری داشت..
با غمش آه و گریه زاری داشت
آبله بود و خار یادش هست
@hosenih
همه ی عمر خود پریشان بود
یاد جدش همیشه گریان بود
آی مردم حسین عطشان بود
آبروی قبیله عریان بود
یک تن و ده سوار یادش هست
عمه هایش چقدر ترسیدند
کوچه های شلوغ را دیدند
مست ها آمدند رقصیدند
به سر روی نیزه خندیدند
زینب بی قرار یادش هست
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e