#حضرت_رقیه_س_شهادت
بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا
ای عزیز فاطمه اهلا و سهلا مرحبا
اجر ویرانه نشینی را گرفتم از خدا
شام بیچاره ببین خورشید تابان مرا
بازهم کم گشت روی دشمن این دودمان
گریه ی زهرایی ام خندید بر این دشمنان
@hosenih
ای پدر با دست بسته فتح کردم شام را
زنده کرده مرگ تدریجی من اسلام را
پای دین با جان خریدم طعنه و دشنام را
تا ابد رسوا نمودم ظلم بر ایتام را
کوری چشم سقیفه شد جهادم مادری
حیدری ام حیدری ام حیدری ام حیدری
عالمی حیرت زده از صبر این دردانه شد
شام ویرانه نشینم خواست ،خود ویرانه شد
قصه ی عشق ِمیان ِما دوتا افسانه شد
شمع من دیدی بدون تو چه با پروانه شد
رفتی و غارت شده بال و پر پروانه ات
شد زمین گیر ای پدر زهراترین ِ خانه ات
باز هم لکنت زبان من ، زبانش وا شده
می زند فریاد از هر چه ستم با ما شده
بر سرم آمد پس از تو هر چه با زهرا شده
مثل تو بعد عمو جان، قامت من تا شده
آه که بانی ِ این روز سیاهم علقمه است
کشته شامم ولیکن قتلگاهم علقمه است
گل کجا و طاقت خار مغیلان ها کجا
بلبل جنت کجا و کنج ویران ها کجا
آه شهزاده کجا ، برّ و بیابان ها کجا
من کجا ، هم صحبتی با نامسلمان ها کجا
آه سهم آتش این خار مغیلان ها شود
دخترت پایی ندارد تا به پایت پا شود
@hosenih
آیه ی امن یجیبم ! جان تو من مضطرم
ای یتیمی خانه ات ویران ،چه آوردی سرم
من خودم هم مانده ام که یاس یا نیلوفرم
کاش غساله نمیرد وقت غسل پیکرم
شد چه فرخنده شبی ، مرغ از قفس آخر پرید
زجر هم بر دست مزد ِ پای سنگینش رسید
شاعر: #محمدحسین_رحیمیان
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_شهادت
دیدند که یتیمم و بی آشنا زدند
از کربلا به کوفه و شام بلا زدند
@hosenih
تا دینشان ادا شود و نذرشان قبول
بابا مرا برای رضای خدا زدند
از هر کجا که قافله ی غم عبور کرد
ما را به اسم خارجی آنجا صدا زدند
بر پیکر تو نیزه و شمشیر و سنگ خورد
ما را به تیغ زخم زبان ، ناسزا زدند
با او نگفته ام تو هم اصلا به او نگو
دور از نگاه عمه مرا بارها زدند
از دست «زجر» ، زجر فراوان کشیده ام
دستور می رسید از او هرکجا زدند
سنگین شده است گوش من و درد می کند
از بس میان راه مرا بی هوا زدند
در قلبشان نبود مگر کینه از علی
تنها به جرم فاطمه بودن مرا زدند
@hosenih
مثل تو راضی ام به رضای خدا پدر
یکبار هم گلایه نکردم چرا زدند
شاعر: #کمیل_کاشانی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_شهادت
خودم را میکِشم سویت دو پایِ ناتوان را نَه
غمم از یاد بُردم طعنههای کودکان را نَه
سرِ تو رفت و قولت نه یقینم بود میآیی
به عمه صبر دادی دخترِ شیرینزبان را نَه
@hosenih
تمام دختران خوابند زیرِ چادرِ عمه
یتیمت را ببر سربارم اما عمهجان را نَه
خداصبرت دهد دیدی که میخندند بر وضعم
که بر هر زخم طاقت داشتم زخم زبان را نَه
شنیدم غارتت کردند و عُریانت به خود گفتم
که دزدان را نمیبخشم خصوصا ساربان را نَه
حلالت میکنم ای تازیانه سنگ خاکستر
حلالت میکنم ای خار اما خیزان را نَه
همینکه چوب میخوردی لبانم چاک میخوردند
به او گفتم بزن من را ولیکن آن دهان را نَه
طنابی در تمام شهر دورِ گردنِ ما بود
فقط گفتم بکش مویم ولی این ریسمان را نَه
گذشتم با مکافات از حراجیِ یهودیها
من عادت داشتم بر درد ، درد استخوان را نَه
@hosenih
به من برمیخورَد ما سفرهدارِ عالمی هستیم
بیاندازید سویم سنگ اما تکه نان را نَه
اگرچه کودک و پیرش هولم دادند و مو کندند
پدر بخشیدم آنان را ولی پیرِزنان را نَه
شاعر: #حسن_لطفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_شهادت
خودم را میکِشم سویت دو پایِ ناتوان را نَه
غمم از یاد بُردم طعنههای کودکان را نَه
سرِ تو رفت و قولت نه یقینم بود میآیی
به عمه صبر دادی دخترِ شیرینزبان را نَه
@hosenih
تمام دختران خوابند زیرِ چادرِ عمه
یتیمت را ببر سربارم اما عمهجان را نَه
خداصبرت دهد دیدی که میخندند بر وضعم
که بر هر زخم طاقت داشتم زخم زبان را نَه
شنیدم غارتت کردند و عُریانت به خود گفتم
که دزدان را نمیبخشم خصوصا ساربان را نَه
حلالت میکنم ای تازیانه سنگ خاکستر
حلالت میکنم ای خار اما خیزان را نَه
همینکه چوب میخوردی لبانم چاک میخوردند
به او گفتم بزن من را ولیکن آن دهان را نَه
طنابی در تمام شهر دورِ گردنِ ما بود
فقط گفتم بکش مویم ولی این ریسمان را نَه
گذشتم با مکافات از حراجیِ یهودیها
من عادت داشتم بر درد ، درد استخوان را نَه
@hosenih
به من برمیخورَد ما سفرهدارِ عالمی هستیم
بیاندازید سویم سنگ اما تکه نان را نَه
اگرچه کودک و پیرش هولم دادند و مو کندند
پدر بخشیدم آنان را ولی پیرِزنان را نَه
شاعر: #حسن_لطفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#ورود_کاروان_به_کربلا
از حج ناتمام به سعی و صفا رسید
مداح گریه کرد، حسین (ع) از منا رسید
@hosenih
در پیشواز مقدمش از لطف کوفیان
تیر از مقابل آمد و تیغ از قفا رسید
بستند آب را و به گوش کر جهان
فریاد «هل من» از عطش کربلا رسید
«امن یجیب» خاک بلا ریخت بر سرش
وقتی به استغاثه ی آل عبا رسید
جن و ملک به زانوی غم سر گذاشتند
وقتی که کار روضه به این بیت ها رسید:
از غم بسوز ای دل و ای چشم خون ببار
دیگر حسین فاطمه به کربلا رسید
@hosenih
هرقدر هم که اشک بریزم بر آن کم است
این تازه روز اول ماه محرم است...
شاعر: #سیده_تكتم_حسينى
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_شهادت
در اوج کودکی از زندگیْت سیر شدی
سه سال فاطمه بودی، چقدر پیر شدی
@hosenih
گناه کرده به فرض محال اگر پدرت
تو که گناه نداری، چرا اسیر شدی؟
همین که با سرِ بر نیزه گفتگو کردی
به ضرب سیلی نامرد سربهزیر شدی
عمو کجاست که بر شانهاش تو را ببرد؟
در این میانه اگر خسته از مسیر شدی
دمی جدا نشدی این سه سال از بابا
امان از آن دم آخر که ناگزیر شدی
چقدر پیش خدا شأن و منزلت داری
که هرکه رو به تو انداخت دستگیر شدی
@hosenih
برای بردن تو با سر آمدهست حسین
میان خیل شهیدان تو بینظیر شدی
شاعر: #علی_سلیمیان
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_شهادت
میکشم روی زمین پای پر از آبله را
تا میان من و تو کم کنم این فاصله را
سرِ نیزه ، وسط تشت طلا ، کنج تنور
فرصتی نیست بگیرم سر پر مشغله را
کاش دست تو کمی موی مرا شانه کند
بلکه آرام کنی دختر بی حوصله را
@hosenih
جان من فکر نکن قافیه را باخته ام
خواستم پیش تو راحت بنویسم گله را
بین بازار به اشکم همه میخندیدند
دوست دارند چرا گریه ی در هلهله را
کاش بودی و مرا باز بغل می کردی
کاش بودی که بگیری يقه ی حرمله را
عمه در هلهله ها گفت کجایی عباس؟
غیرت الله بیا ختم کن این غائله را
عمه کوهیست که ما تکیه به او میکردیم
مادری کرد ، که آرام کند قافله را
خطبه ای خواند که بند دلشان را لرزاند
شام حس کرد دم صحبت او زلزله را
راستی واژهی "یابن طلقا" یعنی چه؟
عمه آتش زده این سلسله ی باطله را
@hosenih
او عقیله ست، صبور است، خدا حفظ کند
دختر فاطمه ی عالمه ی فاضله را
حسم این است که من دردسر قافله ام
کاش با خود ببری دردسر قافله را
می کشم منت اگر ناز مرا هم بکشی
می کشم روی زمین پای پر از آبله را
شاعر: #احمد_ایرانی_نسب
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#ورود_کاروان_به_کربلا
چه شد که ریخت دلم بی هوا، نمی دانم
چقدر دلهره دارم، چرا پریشانم
من از شلوغی این نخل ها هراسانم
حسین گریه نکن جان من، نسوزانم
چه بوی سیب عجیبی گرفته این صحرا
چقدر نام حزینی است نام کرب و بلا
@hosenih
بیا و مرهم غم های بی شمارم باش
قرار، رفته ز جان و دلم قرارم باش
همیشه روشنی چشم های تارم باش
شبیه فرصت این سال ها کنارم باش
به زیر سایه ی لطفت، خیال من تخت است
نبودنت به کنارم، تصورش سخت است
نبین که در دل این دشت اسیر خَناسیم
نبین که در به درِ خلقِ قدر نشناسیم
اگرچه آینه هستیم اگرچه حساسیم
هزار شکر که ما در پناه عباسیم
به سوی تشنه لبان با شتاب می آید
به هیبت پدرم بوتراب می آید
دلم خوش است به دیدار روی پیغمبر
بگو قدم بزند باز هم علی اکبر
صدای رحمت وحی است گریه ی اصغر
سکینه ات چقدر رفته است بر مادر
فدای روی رقیه که مثل خورشید است
گمان کنم کمی از اهل کوفه ترسیده است
چرا به چشم ترت خیره سوی گودالی؟!
اگر غلط نکنم فکر روز جنجالی
در آن زمان که لبت تشنه است و بی حالی
خدا کند که نبینم غریب و پامالی
خدا کند ته گودال زیر و رو نشوی
اسیر شمر و سنانِ درنده خو نشوی
@hosenih
نگاه کن همه مهمان قوم نامردیم
دروغ بود همه نامه ها و دلسردیم
اگر صلاح بدانی بیا که برگردیم
خودت ببین که عزیزم، کفن نیاوردیم
نصیب پیکرت اینجا حصیر خواهد شد
به دست حرمله، زینب اسیر خواهد شد
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#زمینه
#فرزندان_حضرت_زینب علیهم السلام
#سبک_مسیر_عمرم_حکایت_عشق
سبک: #حمید_رمی
شعر: #بهمن_عظیمی
〰️〰️〰️〰️〰️
مسیر عمرم حکایت عشق
میون قلبم حرارت عشق
سلام نوکر با چشمای تر
به کربلا و به حضرت عشق
عمریه دارم ازت میخونم / تا که زندگیم حسینی شه
سخته رو به راه بشم من امّا / فاطمه دعام کنه میشه
در، هوای، شب روضه ها پر میگیرم
من، برات، زیارت رو آخر میگیرم
(یا حسین ۳ جان) ۳
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
با غم شدم همنشین برادر
اشک چشامو ببین برادر
بهت زدم رو عزیز جونم
نندازی رومو زمین برادر
سهم من کمه خودم می دونم / پیش مادر رو سفیدم کن
لایقم بدون؛ داداش با اذنت / مادرِ دو تا شهیدم کن
عمریه پا، به پات خون دل خورده زینب
غم، نخور ای، برادر مگه مُرده زینب
(یا حسین ۳ جان) ۳
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
با قلب پر خون دلی پریشون
چشام شد از غربت تو گریون
خدا می دونه اگر می ذاشتی
خودم می رفتم برات به میدون
بچه هام ناقابلن واللّهِ / هستیمو پای تو میذارم
ترسی از اینا توی قلبم نیست / دختر حیدر کرّارم
من، همونم، که پیغمبر این قیامم
مثل مادر، میدم جون به پای امامم
(یا حسین ۳ جان) ۳
#زمینه #شهادت
#حضرت_علی_اکبر علیه السلام
#سبک_مسیر_عمرم_حکایت_عشق
سبک: #حمید_رمی
شعر: #بهمن_عظیمی
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
مسیر عمرم حکایت عشق
میون قلبم حرارت عشق
سلام نوکر با چشمای تر
به کربلا و به حضرت عشق
عمریه دارم ازت میخونم / تا که زندگیم حسینی شه
سخته رو به راه بشم من امّا / فاطمه دعام کنه میشه
در، هوای، شب روضه ها پر میگیرم
من، برات، زیارت رو آخر میگیرم
(یا حسین ۳ جان) ۳
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
به جون خریدم غم چشاتو
وداع تو می کُشه باباتو
نده رضایت که توی قلبم
یه داغ عظمی بگیره جاتو
با وداع تو دل بی تابم / زیر و رو شده علیْ اکبر
واسهْ کُشتنم دیگه بعد از تو / نیست نیازی به تیر و خنجر!
خیلی زحمت، کشیده برای تو بابا
پیر، شدم اکبرم پای این قدّ و بالا
(یا علی ۳ جان) ۳
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
از این جدایی صد دادِ بیداد
نبینه کاش هیشکی داغ اولاد
مؤذن من اذان بگو که
بابای پیرت به سجده افتاد
حال و روزم و ببین امّیدم / میوه ی دلم پاشو از جات
پیش چشمای منِ بیچاره / رو زمین می کوبی دست و پات
مثل تسبیحِ پاره شدی عشق لیلا
هر، تیکه از تو افتاده یک جای صحرا
(یا علی ۳ جان)
#زمینه
#حضرت_عبدالله علیه السلام
#سبک_مسیر_عمرم_حکایت_عشق
سبک: #حمید_رمی
شعر: #بهمن_عظیمی
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
مسیر عمرم حکایت عشق
میون قلبم حرارت عشق
سلام نوکر با چشمای تر
به کربلا و به حضرت عشق
عمریه دارم ازت میخونم / تا که زندگیم حسینی شه
سخته رو به راه بشم من امّا / فاطمه دعام کنه میشه
در، هوای، شب روضه ها پر میگیرم
من، برات، زیارت رو آخر میگیرم
(یا حسین ۳ جان) ۳
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
میون گودال تموم دنیام
ببین غریبه شبیه بابام
خدا می دونه توو این زمونه
کسی رو غیر از عمو نمی خوام
یا بُنیّ یا عزیزالزّهرا / این صدای مادرش زهراست
من میرم که جون بدم توو گودال / تا نگن غریبه و تنهاست
من، میرم توو، هوای غمش پر بگیرم
مثل قاسم، توو آغوش گرمش بمیرم
(ای عمو ۳ جان) ۳
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
زمین که خوردی تا رفتی از حال
انگار بابام و دیدم توو گودال
با سر دویدم به سمت مقتل
تا واسه ی تو بِدم پر و بال
پاشو از رو خاک گرم صحرا / جان من نکش تو از دل آه
زخمای تنت عمیقه خیلی / واسه تو بمیره عبدالله
از، کنارت، به آغوش بابا پریدم
شادم از اینکه به آرزوهام رسیدم
(ای عمو ۳ جان) ۳
#زمینه
#حضرت_رقیه سلام الله علیها
#سبک_مسیر_عمرم_حکایت_عشق
سبک: #حمید_رمی
شعر: #بهمن_عظیمی
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
مسیر عمرم حکایت عشق
میون قلبم حرارت عشق
سلام نوکر با چشمای تر
به کربلا و به حضرت عشق
عمریه دارم ازت میخونم / تا که زندگیم حسینی شه
سخته رو به راه بشم من امّا / فاطمه دعام کنه میشه
در، هوای، شب روضه ها پر میگیرم
من، برات، زیارت رو آخر میگیرم
(یا حسین ۳ جان) ۳
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
فدای روی شبیه ماهت
رقیه قربونی نگاهت
نمونده معجر برای من تا
بشه توو این لحظه فرش راهت
با چشای خونی درمون کردی / دردایی رو که بی درمونه
کی دلش اومده که اینجوری / موهای تو رو بسوزونه
از، غم دوری تا کی باید اشک بریزم
چه، بلایی، سرت اومده ای عزیزم
(یا حسین ۳ جان) ۳
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
شکسته ابروت شکسته گونه
روی لبات لکه های خونه
بهم نگو که دیدم با چشمم
می دونم آثار خیزرونه
غم توی دلم شده مهمون و / لحظه ای نمی گْذره از من
خیلی زخمیه سر تو بابا / وضع تو وخیم تره از من
عاشقانه، سرت رو به آغوش می گیرم
نذرم این بود، بیای و برا تو بمیرم
(یا حسین ۳ جان) ۳
#زمینه #شهادت
#حضرت_علی_اصغر علیه السلام
#سبک_مسیر_عمرم_حکایت_عشق
سبک: #حمید_رمی
شعر: #بهمن_عظیمی
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
مسیر عمرم حکایت عشق
میون قلبم حرارت عشق
سلام نوکر با چشمای تر
به کربلا و به حضرت عشق
عمریه دارم ازت میخونم / تا که زندگیم حسینی شه
سخته رو به راه بشم من امّا / فاطمه دعام کنه میشه
در، هوای، شب روضه ها پر میگیرم
من، برات، زیارت رو آخر میگیرم
(یا حسین ۳ جان) ۳
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
خجالت از خیمه کرده آبم
به فکر تنهایی ربابم
افتاده رو دست من سرت وای
خون گلوی تو کرد خضابم
تیر حرمله جلوی چشمم / حلقتو بُریده گوش تا گوش
پیکرت رو توو بغل می گیرم / می کِشم ولی عبامو روش
لرزه افتاده به دستای سرد بابا
تو، بگو که، چطور خیمه برگرده بابا
(یا علی ۳ جان) ۳
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
خدا می دونه چه حالی دارم
خیسه چشام و دل بی قرارم
مُستأصلم کرده داغت اما
می خنده لشکر به حال زارم
از بارون چشم پر خون من / شد کویر لب تو نمناک
سخته واسه ی بابا وللّهِ / روی صورتت بریزه خاک
تا، ابد لایی لایی برات میگه مادر
خون تو مُهر مظلومی من شد آخر
(یا علی ۳ جان)
#زمینه
#حضرت_قاسم علیه السلام
#سبک_مسیر_عمرم_حکایت_عشق
سبک: #حمید_رمی
شعر: #بهمن_عظیمی
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
مسیر عمرم حکایت عشق
میون قلبم حرارت عشق
سلام نوکر با چشمای تر
به کربلا و به حضرت عشق
عمریه دارم ازت میخونم / تا که زندگیم حسینی شه
سخته رو به راه بشم من امّا / فاطمه دعام کنه میشه
در، هوای، شب روضه ها پر میگیرم
من، برات، زیارت رو آخر میگیرم
(یا حسین ۳ جان) ۳
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
افتادم از پشت زین عمو جون
با صورتم رو زمین عمو جون
تنم پر از زخمه و جراحت
بیا و حالم ببین عمو جون
آتیشم زده غم عشق تو / حتی خاکسترم و بُرده
سنگ و نیزه های این نامردا / چه بلایی سرم آورده
اون، بلایی، که می گفتی توو خیمه، دیدم
زیر پای، یه لشکر ببین قد کشیدم
(ای عمو ۳ جان) ۳
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
شبیه قلبت تنم شده چاک
افتادم اینجا رو خار و خاشاک
از کنج لبهای قاسم تو
جای عسل خون می ریزه رو خاک
هر کجای تنم و می بینی / از جفای نیزه سرخ رنگه
از زمین نمی تونم که پاشم / رو سرم تا بارون سنگه
میرم اما، دلم تا ابد بی قرارت
کاش، می شد بیشتر از این بمونم کنارت
(ای عمو ۳ جان) ۳
139810161743.mp3
1.11M
#زمینه
#حضرت_مسلم علیه السلام
#سبک_مسیر_عمرم_حکایت_عشق
سبک: #حمید_رمی
شعر: #عبدالله_باقری
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
مسیر عمرم حکایت عشق
میون قلبم حرارت عشق
سلام نوکر با چشمای تر
به کربلا و به حضرت عشق
عمریه دارم ازت میخونم / تا که زندگیم حسینی شه
سخته رو به راه بشم من امّا / فاطمه دعام کنه میشه
در، هوای، شب روضه ها پر میگیرم
من، برات، زیارت رو آخر میگیرم
(یا حسین ۳ جان) ۳
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
هوای کوفه سیاه و سرده
توو سینهی من یه دنیا درده
بیعت شکستن درا رو بستن
میون این شهر قحطیِ مَرده
پائیزه فصل همیشگیشون / دشمنن با تو و گلزارت
با یه شیوه میکُشه گلچینش / شیرخوار و مثل علمدارت
کاش، صدامو، صبا محضر تو بیاره
کاش، نیایی، هنوز مونده تا راه چاره
خُدعهی کوفه معروفه آقا
جان زهرا نیا کوفه آقا
(یا حسین ۳ جان) ۳
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
بالای بامِ دارالاِماره
بارون پلکام بی اختیاره
باغای میوه دروغ بود اینجا
بیشتر شبیهِ یه شوره زاره
دستای سفیرت و که بستن / مُسلمت پُر از خجالت بود
فکر و ذکر من خدا میدونه / پیش زینب و سه سالهت بود
تا، میشه زن،ها چادر اضافی بیارن
این، جماعت، برا معجرا نقشه دارن
خُدعهی کوفه معروفه آقا
جان زهرا نیا کوفه آقا
(یا حسین ۳ جان) ۳
.@babollharam
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
139810161743.mp3
1.11M
#زمینه #ورود_به_کربلا
#امام_حسین علیه السلام
#سبک_مسیر_عمرم_حکایت_عشق
سبک: #حمید_رمی
شعر: #بهمن_عظیمی
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
مسیر عمرم حکایت عشق
میون قلبم حرارت عشق
سلام نوکر با چشمای تر
به کربلا و به حضرت عشق
عمریه دارم ازت میخونم / تا که زندگیم حسینی شه
سخته رو به راه بشم من امّا / فاطمه دعام کنه میشه
در، هوای، شب روضه ها پر میگیرم
من، برات، زیارت رو آخر میگیرم
(یا حسین ۳ جان) ۳
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
هوای چشمام هوای بارون
ببین که قلبم نداره سامون
یه کاری کن تا آروم بگیرم
دلم گرفته توو این بیابون
چی توو این بیابونه اینجوری / خون شده دلی که پُر درده
جون میدم اگه یه لحظه از من / دور بشی خدایی ناکرده
سهم قلبم، نشه داغ هجرونت ای کاش
فکر تنهایی و غربت خواهرت باش
(یا حسین ۳ جان) ۳
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
یه بغضی راه گلومو بسته
یه کربلا غم به دل نشسته
الهی یک روز میون گودال
نبینمت با پَرِ شکسته
می دونم لبات می مونه اینجا / توی حسرت یه قطره آب
می دونم آخر توی این صحرا / می مونه تنت زیر آفتاب
زینت دوش پیغمبری ای برادر
حیفه مدفون شه جسمت زیر تیغ و خنجر
(یا حسین ۳ جان) ۳
@babollharam
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
رفتی و با غم همسفر ماندم در این راه
گاه از غریبی سوختم گاه از یتیمی
گفتم غریبی، نه غریبی چاره دارد
آه از یتیمی ای پدر، آه از یتیمی!
@hosenih
من بودم و غم، روز روشن، شهر کوفه
روی تو را بر نیزه دیدم، دیدم از دور
در بین جمعیت تو را گم کردم اما
با هر نگاه خود تو را بوسیدم از دور
من بودم و تو، نیمهشب، دروازهٔ شام
در چشم من دردی و در چشم تو دردی
من گریه کردم، گریه کردم، گریه کردم
تو گریه کردی، گریه کردی، گریه کردی
در این زمانه سرگذشت ما یکی بود
ای آشنای چشمهای خستهٔ من
زخمی که چوب خیزران زد بر لب تو
خار مغیلان زد به پای خستهٔ من
@hosenih
ای لاله! من نیلوفرم، عمه بنفشه
دنیا ندیده مثل این ویرانه باغی
بابا شما چیزی نپرس از گوشواره
من هم از انگشتر نمیگیرم سراغی
شاعر: #سیدمحمدجواد_شرافت
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADwv7gLSehSezj5Wmg
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
افتاده باز کار به دستِ کریم ها
مارانوشته اند گدا از قدیم ها
شانه زده به زلف کمندی نسیم ها
باید کشید نازِ نگاهِ یتیم ها
دستِ دعا به خاکِ قدم های او بزن
عبدِ خداست کودکِ ده سالهی حسن
@hosenih
ده ساله بود قامتش اما وقار داشت
بالایِ چشم خویش دوتا ذوالفقار داشت
مثلِ ابالحسن سخنش اقتدار داشت
بر یاریِ عمو جگری بی قرار داشت
شهر مدینه با پدرش عهد بسته بود
از کودگی کنارِ بزرگان نشسته بود
با چشمِ خویش رفتنِ عشاق دیده بود
شش ماهه هم به فیضِ شهادت رسیده بود
او را عمو به بندِ محبت کشیده بود
دستش به دستِ عمهی قامت رشیده بود
بوسید دست عمه به او التماس کرد
جان کند تا ز خیمه خودش را خلاص کرد
پایِ برهنه جانب گودال می دوید
در بین ازدحام عجب موقعی رسید
فریادهای مادرِ سادات را شنید
فوری حسین پیکر او در بغل کشید
می خواست تا که ضربه نبیند ولی نشد
نیزه به پهلویش ننشیند ولی نشد
لعنت به حرمله گلویِ تشنه باز شد
این خون به رویِ چشم حسین چاره ساز شد
اصلاً تمام کشتن این طفل راز شد
اما مقابل پدرش سرفراز شد
می خواست دست وپا بزند نیزه ها نذاشت
بابایِ خود صدا بزند نیزه ها نذاشت
در قتلگاه هر دو بدن زیرو رو شده
نیزه به رویِ نیزه به پیکر فرو شده
با پنجه های گرگ تنش جستجو شده
عریان به دستِ لشگرِ بی آبرو شده
مقتل نوشته با عجله مو کشیده اند
مثل کبوتری سر او را بریده اند
@hosenih
در قتلگاه روی تن او قدم زدند
با نعل تازه هر دو بدن را بهم زدند
یک عده جا نبود اگر ضربه کم زدند
بر نیزه جسم بی سر او چون عَلَم زدند
زینب گرفته دست به سر می کند نگاه
درهم شده حسین و حسن بین قتلگاه
شاعر: #قاسم_نعمتی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_شهادت
سرت کو؟ سرت کو؟ که سامان بگیرم
سرت کو؟ سرت کو؟ به دامان بگیرم
@hosenih
سراغ سرت را من از آسمان و
سراغ تنت از بیابان بگیرم
تو پنهان شدی زیر انبوه نیزه
من از حنجرت بوسه پنهان بگیرم...
قرار من و تو شبی در خرابه
پیِ گنج را کنج ویران بگیرم...
@hosenih
هلا! میروم تا که منزل به منزل
برای تو از عشق پیمان بگیرم
شاعر: #محمد_رسولی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
#زمزمه #محاوره
شبو تا اینکه صبح کنه
پلکشو روی هم نذاشت
گف به خودش یادت باشه
عمو براتو کم نذاشت
نماز صبحشو که خوند
بغضی پیچید توی گلوش
بغضو نگه داشت تو دلش
نگاهشو دوخت به عموش
از سر صبح هرکسی که
دیده بودش میگف خدا
باباش امام حسن رو باز
انگار دیدم تو خیمه ها
@hosenih
نذاشت که هیچکس ببینه
اشکی که از چشش چکید
گف کاش منم بزرگ بودم
علی اکبرو که دید
انگار دلش بهونهی
احلی عسل گرفته بود
قاسمو موقع وداع
وقتی بغل گرفته بود
دست ابالفضلو گرفت
وقتی که مشکو برمیداشت
میگفت منم میومدم
اگه عموجونم میذاشت
هر جوری بود کنار اومد
تموم اینهارو که دید
علی اصغر که میرف
گریه امونشو برید
وقتی شنید تو قتلگاه
عمو میگه هل من معین
دیگه نتونس بشینه
تو خیمه ها روی زمین
از تشنگی فقط میدید
عمو رو لابه لای دود
دورو بر عمو پر از
گرگای وحشی شده بود
شبیه ساقی حرم
دستشو داد برا حسین
هر زخم توی بدنش
انگاری میگف یا حسین
@hosenih
شبیه اکبر شده بود
روی تنش ولوله شد
شبیه اصغر هدفِ
دشمنی حرمله شد
تو قتلگاه جون دادنش
قاتل زینب شده بود
شبیه قاسم بدنش
پامال مرکب شده بود
تو اون همه برو بیا
تنش یکی شد با عموش
سری شد آخر تو سرا
نیزه که رفت توی گلوش
شاعر: #سعیده_کرمانی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
روز را شب می کنم با درد بی بال و پری
هیچ دردی نیست از این درد ، درد بد تری
ماجرای من شده مانند مرد یخ فروش
آب دارد می شود عمر و ندارم مشتری
@hosenih
نیمه ی شب از خیابان ها سراغم را بگیر
روزگار عاشقی یعنی همین در به دری
گریه هایم را بگیرى زیر گریه میزنم
هر چه را دارم بگیر از من بده چشم ترى
کربلایم دیر دارد میشود کاری بکن
بی کسی ام را نکن با دوری ات یادآوری
یا ولی الله ، کارم لنگ گوشه چشم توست
رب نمی بخشد مرا تا از گناهم نگذری
نوجوان بودم شدم دیوانه ی کویت حسین
...آه از آن ساعتی که... روضه های کوثری
**
تازه میگردد برایم روضه ی عصر دهم
چشم من هربار می افتد به معجر، روسری
پیش چشم مادرت پیش نگاه خواهرت
حنجرت را ریش ریشش کرد آخر خنجری
نعل تازه ساختند و برتنِ تو تاختند
پشت و رویت را یکی کردند از خیره سری
@hosenih
مثل نعلی که کمی از پیکرت را کند و برد
برد همراه خودش انگشت را انگشتری
بچه هاى فاطمه از قافله جا مانده اند
ساربان آهسته تر، داری مگر سر مى برى؟
شعر از گروه #یا_مظلوم
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#زمینه #شهادت
#حضرت_عباس علیه السلام
#سبک_مسیر_عمرم_حکایت_عشق
سبک: #حمید_رمی
شعر: #بهمن_عظیمی
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
مسیر عمرم حکایت عشق
میون قلبم حرارت عشق
سلام نوکر با چشمای تر
به کربلا و به حضرت عشق
عمریه دارم ازت میخونم / تا که زندگیم حسینی شه
سخته رو به راه بشم من امّا / فاطمه دعام کنه میشه
در، هوای، شب روضه ها پر میگیرم
من، برات، زیارت رو آخر میگیرم
(یا حسین ۳ جان) ۳
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
علم که افتاد رو خاک صحرا
توو عرش بلند شد صدای زهرا
زمین که خوردی دلم تَرَک خورد
لرزیدم و داد زدم واویلا
خم شده قدم اباالفضلم از / روی دوشم کوه غم بردار
بی تو بی کسه برادرزاده ت / پاشو از زمین علم بردار
واسهْ من یک، تنه تو مث یک سپاهی
پاشو از جا، رقیه نداره پناهی
ای (علمدار۳) ۳
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
تنت رو پاشیده تیغ و شمشیر
ترکیب چهره ت هم کرده تغییر!
تو چند نفر بودی ای علمدار؟
به سمتت اومد چهار هزار تیر!
با سرت چه کرد عمود آهن / که شکسته طاق ابروهات
بوی مادرم پیچید توو صحرا / تا زدن نیزه به پهلوهات
رفتم و قلبم و پیش تو جا گذاشتم!
من به جز تو، کسی رو توو دنیا نداشتم
ای (علمدار۳) ۳
#زمینه #شب_عاشورا
#امام_حسین علیه السلام
#سبک_مسیر_عمرم_حکایت_عشق
سبک: #حمید_رمی
شعر: #بهمن_عظیمی
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
مسیر عمرم حکایت عشق
میون قلبم حرارت عشق
سلام نوکر با چشمای تر
به کربلا و به حضرت عشق
عمریه دارم ازت میخونم / تا که زندگیم حسینی شه
سخته رو به راه بشم من امّا / فاطمه دعام کنه میشه
در، هوای، شب روضه ها پر میگیرم
من، برات، زیارت رو آخر میگیرم
(یا حسین ۳ جان) ۳
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
منی که یک عمر اسیر یارم
همیشه واسه تو بی قرارم
حالا چجوری باید بتونم ...
آخه چجوری طاقت بیارم
از همون بَدو تولد بودم / پیش تو توو شادی و غمها
کَنده میشه دلم از جا تا که / می خونی آیه ی اِسترجا(استرجاع)
کاش، که مابین قربونی هات جاشه زینب
آرزوشه، که پیش مرگ تو باشه زینب
(یا حسین ۳ جان) ۳
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
مادر برام خونده روضه هاتو
توو خواب دیدم حتی قتلگاتو
چه خاطرات شیرین و تلخی
چه زود گذشت لحظه های با تو
وای از این دل پر از آشوبم / فردا میشه خواب من تعبیر
پیکر عزیزترینم میشه / طُعمه ی سرنیزه و شمشیر
لااقل امشب و تا سحر باش کنارم
عصر فردا، دیگه سهمی از تو ندارم
(یا حسین ۳ جان) ۳