بسم الله الرحمن الرحیم
#شور
#شب_پنجم_حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع
#محرم_۱۴۰۱
🖊 #به_قلم_امیر_قربانی_فر
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
پسر ارشدِ حیدرِ ، یکه سوارِ لشکرِ
نگاه کنید برق نگاش ، زهره ی لشکرو میدَره
معنای طوفانِ حسن
چون رعدِ غرّانِ حسن
چون ذوالفقارِ حیدره
اَبروی بُرّانِ حسن
فرماندارِ ، فاتحِ پیکارِ
قد و بالاشو ببین چه شکوهی داره
"حسن ای جانم"
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
همه ی دنیامه حسن ، تو خواب و رویامه حسن
دل نمیبندم به کسی ، وقتی که آقامه حسن
اسم تو احلی من عسل
ای فاتح جنگ جمل
بین دلیران جهان
نام تو شد ضرب المثل
لرزید آقا ، تن کل اعدا
داره مرتضی میگه پسرم ماشالا
"حسن ای جانم"
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
اشعار امیر قربانی فر
بسم الله الرحمن الرحیم
#نوحه
#شب_پنجم_حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع
#محرم_۱۴۰۱
🖊 #به_قلم_امیر_قربانی_فر
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
میان گودال ، همهمه برپاست
عمو حسینم ، غریب و تنهاست
اگر سر من بشود جدا از پیکر
مدافع تو می شوم غریب مادر
"غریب دشت کربلا اباعبدالله"
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
کنار جسمِ ، مطهرِ تو
همه وجودم ، شد سپرِ تو
این دَمِ آخر ای عمو ، کنارت هستم
شبیه سقای حرم جدا شد دستم
"غریب دشت کربلا اباعبدالله"
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
دست جدایم ، خون گلویم
نذر نگاهِ ، تو ای عمویم
لشکریان بی حیا ، همه می خندند
به غربتِ عزیزِ فاطمه می خندند
"غریب دشت کربلا اباعبدالله"
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
اشعار امیر قربانی فر
بسم الله الرحمن الرحیم
#زمزمه
#شب_پنجم_حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع
#محرم_۱۴۰۱
🖊 #به_قلم_امیر_قربانی_فر
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
میونِ گودال ، غوغا بپا شد
عموی من مجروح ضربِ نیزه ها شد
مثلِ مدینه ، همهمه بود و
برای کشتنت هزار تا کوچه وا شد
یکی عصا داره به دستش
یکی با سنگ یکی با خنجر
یکی داره میزنه نیزه
به پهلوی غریب مادر
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
عموی خوبم ، تنِ دو تامون
اینجا میفته زیرِ دست و پای لشکر
هجومِ مرکب ، یه جای سالم
نمیزاره رو تنمون غریب مادر
قسمتِ عبداللهت اینه
با تو شهیدِ کربلا شه
شبیهِ تو رو خاکِ مقتل
بندِ تنش از هم جدا شه
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
مثل تو حالا ، غرقِ به خونم
از تشنگی روی لبم رسیده جونم
شبیهِ بابام ، تو بغلِ تو
پا می کشم روی زمین ای مهربونم
گلوم شبیهِ علی اصغر
شد هدف تیرو کمونا
از توی آغوش قشنگت
پر می کشم تا آسمونا
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
اشعار امیر قربانی فر
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_علیهما_السلام
#شب_پنجم_محرم
#اشعار_محرم
#دودمه
١
اى عمو وقتش شده من هم فداى تو شوم
اى عمو جانم حسين (٢)
دوست دارم كه يكى از بچه هاى تو شوم
اى عمو جانم حسين (٢)
٢
از تبار مجتبى، از نسل ياس پرپرم
من ز نسل حيدرم (٢)
كودكم اما قوى تَر از چهل جنگاورم
من ز نسل حيدرم (٢)
٣
امدم گودال امام خويش را يارى كنم
اى عموجانم حسين (٢)
چون علمدار تو من بى دست علمدارى كنم
اى عموجانم حسين (٢)
٤
لشكرى در پيش رويم هست و تنها مى روم
سوى بابا مى روم (٢)
بى گمان دارم به استقبال زهرا مى روم
سوى بابا مى روم (٢)
٥
عاقبت تكليف را انجام دادم كاملا
امدم بابا حسن (٢)
كربلا جنگاورى بر خود نديده مثل من
امدم بابا حسن (٢)
٦
دست عبدالله مصداق يدالله مى شود
يا على حيدر مدد (٢)
عمه مى خواند برايش : (قل هو الله احد)
يا على حيدر مدد (٢)
٧
امده تا راز دشمن را نمايد برملا
يا علىِ مرتضى (٢)
كربلا را تازه عبدالله كرده كربلا
يا علىِ مرتضى (٢)
٨
با دو چشمم ديدم آن خنجر نشسته بر گلو
ياحسين و ياحسين (٢)
كارى از دستم بجز اين بر نيامد اى عمو
ياحسين و ياحسين (٢)
٩
بنده عشقم، به پاى عشق تاوان مى دهم
اى عمو جانم حسين (٢)
چون على اصغر به روى سينه ات جان مى دهم
اى عمو جانم حسين (٢)
١٠
چون پس از قاسم زمان خجلت من آمده
وقت رفتن آمده (٢)
نوبتى هم باشد اينك نوبت من آمده
وقت رفتن آمده (٢)
#پيمان_طالبى
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_علیهما_السلام
#شب_پنجم_محرم
#اشعار_محرم
#غزل
پامال شد با چکمه وقتی آرزویش
پای برهنه، با ادب، می رفت سویش
او باقیات الصالحات مجتبی بود
یا باقیات خیمه ی سبز عمویش
او قاصد دلتنگی اهل حرم بود
از دست زینب پر زده تا بام کویش
با «ادخلوها بسلامٍ آمنین»ش
شمر و سنان را دور می کرد از گلویش
در کوچه گودال، گم شد گوشواره
یک مجتبی دارد می آید جستجویش
با جذبه ای قطعا، ضریح زخم خورده
آغوش خود را باز خواهد کرد رویش
او دست داد و دست های مادری را
حس کرد وقتی شانه می زد بین مویش
از صورت معصوم او یاقوت می ریخت
آنکه زبرجد می چکیده از وضویش
تشییع جسمش روی دوش نعل ها بود
وقتی عسل لبریز می شد از سبویش
اسماء حسنی را به روی خاک می دید
لاهوت را زخمی زخمی رو به رویش
ذکر "غیاث المستغیثین" زخم می خورد
وقتی عصا می خورد بر جسم عمویش
بر سینه سنگینی کند شرح شهودش
"و الشمر" بود و خنجر و راز مگویش
#حجت_الاسلام_محسن_حنیفی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#زمزمه
#زمینه
#شب_پنجم_حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع
(امام حسین (ع) به حضرت زینب (س))
زینبِ من، خواهرِ دلخون
ازاین به بعد، میشی پریشون
مواظبه، عبداللهم باش..
که یک موقع، نَیاد تو میدون
آخه ببین، غیرتیه مثل حسن
نمی تونه، ببینه من رو بی کفن
میخواد بشه، فدا به روی پای من
وای حسن
وای عمو، نیا نیا عبدالله..
اگر حسن، سیلی و دیده
تو کوچه ها، شده خمیده
عبداللهم، طاقت نداره
ببینه رأ،سَمو بُریده
زینب بگیر، دستایِ طفلِ حسن و..
که می بُرَن، دستِ گلِ یاسمن و..
رو پای من، که میشه خونین دهن و..
وای حسن
وای عمو، نیا نیا عبدالله..
حرمله به، کمین نِشسته
کمر به قتلِ او که بسته
مثل علیم، با یک سه شعبه
رگِ گلوش، شده گُسسته
نَذار بشه، شبیه من پُر از بلا
میره تَنِش، به زیرِ سُمِ مرکبا
تو میبینی، سرش رو روی نیزه ها
وای حسن
وای عمو، نیا نیا عبدالله..
#مجتبی_دسترنج_ملتمس
#زمزمه_محرم
#زمینه_محرم
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_علیهما_السلام
#شب_پنجم_محرم
#اشعار_محرم
#بحرطویل
رویِ دشتی از خون
رویِ تَلی از خاک
ایستاده به تماشایِ عمو
میوزد باد و رُخِ سوختهای میسوزد
میوزد باد و ترکهایِ لبش شعلهور است
ولی انگار خبر از عطش و تشنگیاش هیچ نداشت
ولی انگار زِ خود یا زِ حرم بی خبر است
چه قدر مِیلِ پریدن دارد
ولی افسوس که بالش بسته است
دستِ او دستِ بزرگِ حرم بی عَلَم است
دست زینب ای وای
میوزد باد و تبِ خاطرهها میآید
پردهها میاُفتد
باز در خلوتِ شهر یثرب
باز در تنگ غروب
سمت یک قُبهی نور
سمتِ دیوار بقیع
دست در دست برادر میرفت
زائرانی کوچک که بزرگی زِ قد و قامتشان میبارید
دو مَهِ بدرِ تمام
دو پرستویِ یتیم
فاتحه میخوانند سرِ قبر بابا
زیر لب میگویند
جای خالی تو اینجاست
ولی پُر شده است
چه عمویی داریم مهربانتر از همه
سایهاش از سرِ ما کاشکی کم نشود
گفت قاسم که بیا برخیزیم
که عمو چشم به راهِ من و توست
نکند دیر شود
ایستاده به درِ خانه که ما را بیند
جانِ من عبدالله
نرود از یادت
که اگر با تو نبودم روزی
نَفَسی دور نگردی از او
و چنین شد عمریست که دامان عمو بالش اوست
شانهاش پنجهی او
جای خوابش آغوش
به سرش دستِ نوازش هر روز
گاه میگفت عمو ، گاه پدر
ولی ارباب فقط ، جان پدر میگفتش
---
به خودش آمد و دید
همه رفتند و کسی نیست ، کسی غیر از او
قاسم از دستش رفت
یا علمدار که رفت
به حرم پای جسارت وا شد
به خودش آمد و دید
پیش رویش همهی لشکرِ دشمن جمعند
همه در یک نقطه
دشتی از لشکر و از نیزه و تیغ و شمشیر
دشنه و سنگ و عمود و آهن
همه در یک گودی
متراکم شدهاند
جان به لبهایش بود
نَفَسش بند آمد
چشم هایش شد تار
گرد و خاک سرخی
از افق تا به افق می پیچد
مُردن آسان اما
ماندن اینجا چقدر دشوار است
---
دست لرزانش را
عمه با دستی که سر و پا میلرزید
میفشرد از سرِ احساسِ امانت داری
دید هر قدر که بشتابد زود
باز هم دیر شده
---
تشنهای میسوزد
خواهری مینالد
طاقت از دستش رفت
گاه بر پنجهی پا
قامتش می.کشد و میبیند
گاه بر رویِ زمین میاُفتد
و به دستی که هنوز آزاد است
به سر و سینهی خود میکوبید
نالهاش گم میشد بسکه فریاد و صدا میآمد
هلهله میپیچید
گوئیا نالهی او سمتِ عمو ، نه که به زینب حتی
نرسید و گُم شد
آن طرف زخم زنان
این طرف لطمه زنان
آن طرف بارش زخم
این طرف ناله و آه
وای عمه به نگاهی دریاب
اولین جاست که در پیش عمو نیستم و میمانم
چه قدر سنگین است غمِ این لحظهی تلخ
جای هر لحظه که بر پیکر او میآمد
زخم سرخی به رخش جا میکرد
---
هرچه جان داشت به دستانش داد
دست خود را طرفی بُرد و رها شد از بند
آستین پارهای از او به کفِ زینب ماند
یادگاری یتیمی تنها
گوئیا عمهی سادات صدایِ حسنش را بشنید
خواهرم ممنونم
بگذار او برود
بگذار او بپرد
که گر اینجا ندهد جان
دَمِ آتش زدن و سوختنِ اهل حرم میمیرد
لحظهای که تو و طفلان همگی شعلهورید
چادری نیست که بر سر گیرید
---
غیرتش را بنگر
بگذار او برود
میدَود ناله کنان
تشنهتر عبدالله جانبِ قربانگاه
پیش رویش همهی لشکر دشمن جمعند
همه در یک نقطه
میرود میبیند
آنچه را که نتوانست ببیند ، جبریل
مادرش میبیند
--
ذوالجناحش سرخ است
نیزهها رو به زمین
تیغها رو به هوا
باز فوارهی خون
یک نفر خود زِ سر میدزدد
یک نفر می خواهد
زره از تن بکشد
ناکسی بر بدنش
نیزه را میشکند
مادرش میبیند
لب او خشک شده
سنگ پیشانیِ او میشکند
یک نفر نیت انگشتری اش را دارد
دشنهای میچرخد
باز فوارهی خون
من مگر مردهام اینجا که به او میتازید
به سرش میچرخید
چکمه پوشی آمد
تیغ خود بالا برد
آخرین ضربهی خود را آورد
دید چشمان حسین
سپری را پیشش
دستهای کوچک
که به مویی بند است
باز هم مثل قدیم سر عبدالله است
رویِ دستان عمو
باز هم مثل قدیم
خندهای زد به رُخَش
کودک آرام گرفت
لحظهی آخر گفت
ای عمو اما باز
لب ارباب بهم خورد و شنید
از لبش جان پدر
#حسن_لطفی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
*#واحـــــــــد*
خواستم پر بکشم
بال و پرم سوخت عمو
از غریبی تو قلبِ
پدرم سوخت عمو
از عطش دم نزدم
از غم تو داد کِشم
خواستم مثل تو باشم
جگرم سوخت عمو
#اوج :
دستی از دست ندادم
که بدست آوردم
نیک در رفعِ بلایت
سپرم سوخت عمو
مادرم فاطمه را
چونکه صدا میکردم
از رخِ نیلی او
چشم ترم سوخت عمو
چونکه شمشیر و سنان
بر تو هجوم آوردند
زیر این بار ز پا
تا به سرم سوخت عمو
تنم از تیرِ سه شعبه
به تنت دوخته شد
خیمه از همهمه ی
این خبرم سوخت عمو
(عمو عمو حسین جان ) تکرار
چه کنم گر نکنم
گریه به مظلومی تو
گریه آبیست که بر
آتش دل تسکین است
( عباس سالار زینب ) تکرار
( عباس غمخوار زینب ) تکرار
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
@Asheghane_hazrat_zeynab
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
*#حضرت_عبدالله_بن_حسن( علیه السلام )*
*#قسمت_اول*
"از راه دور
خسته و بد حال دیدمت
افتاده در میانه ی
گودال دیدمت
آه ای عمو ،
شکسته پرو بال دیدمت
در زیر پایِ مَرکب و
بد حال دیدمت
با هر چه داشتند
به هر حربه میزدند
با تیغ و تیر ونیزه
تو را ضربه میزدند
با سرعت آمدم
که خودم یاورت شوم
در راه تو
شبیه علی اکبرت شوم
باید مدافع حرم
خواهرت شوم
تا آخرین شهیدِ تو و
لشکرت شوم
در بینِ دشمنِ تو
چه شوری به پا شده
عمو جان مانند ماه علقمه
دستم جدا شده
#عمو_جان
شمشیرهایشان به تنم
سخت جا شده
دردِ یتیم بودنِ من هم
روا شده ...
#عمو :
بالای پیکرت
چقدر کوچه وا شده
حالم شبیه فاطمه
در کوچه ها شده ...
من از تبارِ
یاس غریب مدینه ام
من روضه خوانِ
ضربه ی مِسمار و سینه ام
افتاده دربِ سوخته
بر روی مادرم
خورده شکاف
گوشه ی ابروی مادرم
ای وای
ضربه خورده به پهلویِ مادرم
دیگر ندید ،
دیده ی کم سویِ مادرم
در پشتِ خانه ،
دشمنِ او اِزدحام کرد
یک ضربه ،
کار مادرمان را تمام کرد
#عمو_جان
در پهلوی تو ،
نیزه ی خود بی هوا زدند
با تیر و نیزه
بر بدنت ضربه ها زدند
یک عده پیر مرد
تو را با عصا زدند
عمو رسیدم
تو قتلگاهت بی خبر
تاکه بشم برات سپر
چند نفر به یک نفر ؟
با گریه دیدم ،
هی پاتو میکِشی زمین
یه بی حیا کرده کمین
دستش عمودِ آهنین،،،
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
@Asheghane_hazrat_zeynab
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
حسین جان به یاد لبت یک شبم خواب راحت نداشتم
کنار تن بی سرت کاسه ی آب گذاشتم واویلا
حسین جان تو بودی و گودال و ریگ و تنت زیر نیزه
خداحافظی کردی با زینبت زیر نیزه واویلا
صدا میزدم مادرت رو یا مظلوم
نشون میدادم حنجرت رو یا مظلوم
صدا میزدم مادرت رو ای بی کس
به دامن بگیره سرت رو یا مظلوم یا مظلوم حسین
حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان
حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان
حسین جان
دانلود مداحی حسین جان به یاد لبت محمد حسین پویانفر
به صحرا سپردم که با خاک بپوشونه داداش تنت رو
بمیرم که بردن جلو چشم من پیرهنت رو واویلا
تا حالا از این خونواده زنی رو نبردن اسارت
الهی میمردم نمیدیدم اونقدر جسارت
به آتیش کشیدن حرم رو یا مظلوم
نبودی شکستن سرم رو یا مظلوم
ندیدی چشای ترم رو با غیرت
شلوغی دور و برم رو یا مظلوم یا مظلوم
حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان
حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان
حسین جان
@Asheghane_hazrat_zeynab
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
#زمینه#
بر گرفته ، به اندوه و حسرت
تا که کمتر ، شود دردِ غربت
از عمویش ، کُند او حمایت
#ملودی_دوم :
میدود از حرم ، در هوایِ حسین
یادگارِ حسن ، شد فدای حسین
(یا حسین ، یا حسین ) تکرار
#بند_دوم
بینِ گودال ، شده قحطِ احساس
شد پراز خون ، تنِ غنچه ی یاس
دستِ او شد ، جدا مثل عباس
#ملودی_دوم :
بینِ مقتل شده ، این نوای حسین
یادگارِ حسن ، شد فدای حسین
(یا حسین ، یا حسین ) تکرار
#بند_سوم
میدود تا ، رود در پناهش
در غریبی ، شده او سپاهش
روی جسم ، عمو قتلگاهش
#ملودی_دوم :
جان خود را دهد ، او برای حسین
یادگارِ حسن ، شد فدای حسین
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
@Asheghane_hazrat_zeynab
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
قربون چشم خیس بارونت آقا
میمیرم با دیدن پلک لرزونت آقا
شال سیاهت پرچم ماه غمه
سینه ی پر درد من خیمه محرمه
میدونم که ماتم داری، میدونم که گرفتاری
منو تنها نگذاری، یاصاحب الزمان الغوث و الامان
بی تو میمرم، ای لیلای صحرا گرد
سخته بی تو زندگی ای جان زهرا برگرد
رشته ی عشق و من از تو نمی برم
آخر یه روزی آقا من به دردت میخورم
همین روزا که گریونی، برات میشم یه قربونی
با چشمای بارونی، یاصاحب الزمان الغوث و الامان
شد ماه گریه، مولا گریونه امشب
نوحه ی عالم شده امون از دل زینب
ناله زهرا غریب مادر شده
ماه سینه زنهای ارباب بی سر شده
فدای لبهای پارت، فدای طفل گهوارت، دخترهای آوارت
کوفه نامرده، کوفی بی عار و دردِ
کوفه برقولی کرده، ای کاش آقام برگرده
میترسم آقا از پای پر آبله
تیرای سه شعبه رو دیدم دست حرمله
دلم خونه، دلم خونه، پریشونه پریشونه
مسلم روضه میخونه، حسین نیا به کوفه
کوفه وفا نداره، کوفی بی مورت رحم و مروت
@Asheghane_hazrat_zeynab
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
*#حضرت_عبدالله_بن_الحسن( علیه السلام )*
*#قسمت_اول*
*#مدح_امام_حسین_علیه_السلام*
ای اشک اول و
نفس آخرم حسین
ای سایه ی کرامت تو
بر سرم حسین ..
من باورم شده
که فدای تو می شوم
باور مکن که بگذرم
از باورم حسین ..
تا بزم روضه های مُحرم مرا ببر
در من بِدم
که آتشِ خاکسترم حسین
دارد زبانه می کِشد
این روضه از دلم
گودال ، تل ، عطش ،
دلِ زینب، حرم ، حسین ..
*شاعر :#حسین_خدایار*
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
*#حضرت_عبدالله_بن_الحسن( علیه السلام )*
*#استاد_حیدرزاده*
*#قسمت_دوم_روضه*
من یتیمم، ولی پدر دارم
دست لطف عمو به سر دارم
رفته میدان عمو و از دوریش
دل خون و دو چشمتر دارم
دست من را رها کنای عمه
به خدا نیت سفر دارم
نگرانم نباش من مَردَم
من کجا ترس از خطر دارم؟
در رگم خون فاتح جمل است
نوهی شیرم و جگر دارم
میروم تا فدای او بشوم
من برای عمو سپر دارم
سمت میدان دوید، اما، آه...
لشکر بی حیا و عبدالله
دید در انتهای یک گودال
گوییا رفته است عمو از حال
آمد و بر سر عمو افتاد
رجز عاشقانهای سر داد
این عموی من است ،
بی کس نیست
میزنیدش ، مگر گناهش چیست؟
بُرد پیش امام دستش را
تیغ یک بی مَرام دستش را...
باز دستی شکست ، یاالله
روضه را بُرد جای دیگر، آه ...
مادری در مصاف یک نامرد
دست مادر، غلاف یک نامرد
*شاعر :#مجتبی_خرسندی*
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
@Asheghane_hazrat_zeynab
ایام الله محرم 🏴
سبک زنجیر زنی
کربلايی ابولفضل قمی
نوکری به درگاه تو قد پادشاهی خوبه
وقتی کربلا میرسی پر از گرد راهی خوبه
اعتقادمه گرد و خاکای این نواحی خوبه
سقف آسمونت حرم باشه سرپناهی خوبه
درد من فقط درد دوریه ای دوای دردم
دورگرد تو هستمو فقط دور تو میگردم
از همون طفولیتم با روضه صفا میکردم
بین گریه ها هم امام حسینو صدا میکردم
تو سرمه سودای حرم
بازه به روم درهای حرم
پر میگیرم تا پای حرم
حسین وای
اهل کربلام یعنی که دل آسمونی دارم
این کبودی سینه یعنی از تو نشونی دارم
اونقد عاشق روضه ی حسینم که بعد مردن
توی جنتم عشق مجلس روضه خونی دارم
بین روضه ها خیلی غصه ی غربتت رو خوردم
توی دسته ها عمری چایی و شربتت رو خوردم
قبل ازاینکه من وا کنم لب و قبل شیر مادر
خیلی خوبه که اول ازهمه تربتت رو خوردم
آه دلم و بردی زیر دین
من به فدات اربابم حسین
آرزومه بین الحرمین
حسین وای
آرزوی هر هیئتی اینه کربلا رو دیدن
هرجا رفتم از خوبی های تو شنیدن
اونایی که به کربلا میرن داخل بهشتن
اونایی که تو روضه ی تو میمیرنم شهیدن
آخ برای قلب شکسته ی مادرم بمیرم
آرزوشه که نذر پادشاه کرم بمیرم
با اجازه از رهبرم برا دلبرم بمیرم
سر جدا شبیهه مدافعان حرم بمیرم
نیست به منه عاشق حرجی
یاد کنم از محسن حججی
تا که بشه واسم فرجی
حسین وای
〰〰〰〰🏴〰〰〰〰
#ایام_محرم
#زنجیرزنی
کربلایی #ابولفظل_قمی
〰〰〰🏴〰〰〰
خدا را به حق عمه ام زينب قسم دهید که در ظهورم تعجیل فرماید
@Asheghane_hazrat_zeynab
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
عمه محکم گرفته دستش را
داشت اما یتیمتر میشد
لحظه لحظه عمو در آن گودال
حال و روزش وخیمتر میشد
باورش هم نمیشد او باید
بنشیند فقط نگاه کند
بزند داد... بعدِ هر تیری
"ای خدا کاش اشتباه کند"
@hosenih
کار او نیست بی عمو ماندن
داغها را الیالابد بکشد
تا ببیند چه میشود باید
به نوکِ پایِ خویش قد بکشد
ازدحامی میانِ گرد و غبار
از حرامی و سنگ و شمشیر است
نوک سرنیزههای بی احساس
با تنی زخم خورده درگیر است
تشنه بود و زِ گونهها خونش
روی لبهای آتشین میریخت
یک نفر آب میخورد پیشش
یک نفر آب بر زمین میریخت
خواست تا خویش را به سینه کشد
تا که شاید رسد به اطفالش
یک نفر نیزهای به کتفش کرد
رفت و او را کشید دنبالش
از همانجا به سنگ اندازان
"داد میزد تو رو خدا نزنید"
وای بر من مگر سر آورید
اینقدر تیغ بی هوا نزنید
هرچه گلبرگ بر زمین میریخت
پخش هر گوشه بوی گُل میشد
کمکم احساس کرد انگاری
دست بی جان عمه شُل میشد
دستِ خود را کشید از آنجا
یک نَفَس میدوید در گودال
از میانِ حرامیان رد شد
شمر با او رسید در گودال
باز هم پای حرمله وا شد
پیچ میخورد حنجری ای داد
پیش چشم حسن عمو میدید
بازویش در مقابلش اُفتاد
@hosenih
دو گلو را سهشعبه با هم دوخت
نیزهها هم که از دو سو رفتند
اسبها کارِ خویش را کردند
دو بدن بینِ هم فرو رفتند
چند ساعت میانِ آن گودال
به گمانم قمار میکردند
فقط عبدلله است شاهد که
چند ساعت چکار میکردند ...
شاعر: #حسن_لطفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
آمد به میدان، لشکر غم را خبر کرد
از خیمه نه، از سن و سالش هم گذر کرد
@hosenih
آه بلندش در دل آهن اثر کرد
کوچک نخوانش، این پسر کار پدر کرد
بغض جمل را بین دشمن شعله ور کرد
با نعره ی ابن الحسن عزم خطر کرد
مانند قاسم دشت را زیر و زبر کرد
سقا شد آنجا که عمویش را نظر کرد
چشم تمام خیمه را ناگاه تر کرد
آمد جلو، خود را بلاگردانِ سر کرد
@hosenih
اینجای مقتل عمه اش را خون جگر کرد
ارثیه ی زهراست...دستش را سپر کرد
شاعر: #مسعود_یوسف_پور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
.
#در_مکتب_حسینی
🔸 «هر كس كارى را با نافرمانى خدا چاره جويى كند، آنچه را اميد مىبَرَد، بيشتر از دست مىدهد و آنچه از آن بيم دارد، زودتر بر سرش مىآيد».
▫️ من حاوَلَ أمرا بِمَعصِيَةِ اللّهِ، كانَ أفوَتَ لِما يَرجو وأسرَعَ لِمَجيءِ ما يَحذَرُ .
📚 الكافي: ج ۲ ص ۳۷۳ ح ۳
#محرم
#امام_حسین علیه السلام
@hadithnet | معارف حدیث
#زمینه#
بر گرفته ، به اندوه و حسرت
تا که کمتر ، شود دردِ غربت
از عمویش ، کُند او حمایت
#ملودی_دوم :
میدود از حرم ، در هوایِ حسین
یادگارِ حسن ، شد فدای حسین
(یا حسین ، یا حسین ) تکرار
#بند_دوم
بینِ گودال ، شده قحطِ احساس
شد پراز خون ، تنِ غنچه ی یاس
دستِ او شد ، جدا مثل عباس
#ملودی_دوم :
بینِ مقتل شده ، این نوای حسین
یادگارِ حسن ، شد فدای حسین
(یا حسین ، یا حسین ) تکرار
#بند_سوم
میدود تا ، رود در پناهش
در غریبی ، شده او سپاهش
روی جسم ، عمو قتلگاهش
#ملودی_دوم :
جان خود را دهد ، او برای حسین
یادگارِ حسن ، شد فدای حسین
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
@Asheghane_hazrat_zeynab
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
*#حضرت_عبدالله_بن_الحسن( علیه السلام )*
*#قسمت_اول*
*#مدح_امام_حسین_علیه_السلام*
ای اشک اول و
نفس آخرم حسین
ای سایه ی کرامت تو
بر سرم حسین ..
من باورم شده
که فدای تو می شوم
باور مکن که بگذرم
از باورم حسین ..
تا بزم روضه های مُحرم مرا ببر
در من بِدم
که آتشِ خاکسترم حسین
دارد زبانه می کِشد
این روضه از دلم
گودال ، تل ، عطش ،
دلِ زینب، حرم ، حسین ..
*شاعر :#حسین_خدایار*
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
*#حضرت_عبدالله_بن_الحسن( علیه السلام )*
*#استاد_حیدرزاده*
*#قسمت_دوم_روضه*
من یتیمم، ولی پدر دارم
دست لطف عمو به سر دارم
رفته میدان عمو و از دوریش
دل خون و دو چشمتر دارم
دست من را رها کنای عمه
به خدا نیت سفر دارم
نگرانم نباش من مَردَم
من کجا ترس از خطر دارم؟
در رگم خون فاتح جمل است
نوهی شیرم و جگر دارم
میروم تا فدای او بشوم
من برای عمو سپر دارم
سمت میدان دوید، اما، آه...
لشکر بی حیا و عبدالله
دید در انتهای یک گودال
گوییا رفته است عمو از حال
آمد و بر سر عمو افتاد
رجز عاشقانهای سر داد
این عموی من است ،
بی کس نیست
میزنیدش ، مگر گناهش چیست؟
بُرد پیش امام دستش را
تیغ یک بی مَرام دستش را...
باز دستی شکست ، یاالله
روضه را بُرد جای دیگر، آه ...
مادری در مصاف یک نامرد
دست مادر، غلاف یک نامرد
*شاعر :#مجتبی_خرسندی*
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
@Asheghane_hazrat_zeynab
ایام الله محرم 🏴
سبک زنجیر زنی
کربلايی ابولفضل قمی
نوکری به درگاه تو قد پادشاهی خوبه
وقتی کربلا میرسی پر از گرد راهی خوبه
اعتقادمه گرد و خاکای این نواحی خوبه
سقف آسمونت حرم باشه سرپناهی خوبه
درد من فقط درد دوریه ای دوای دردم
دورگرد تو هستمو فقط دور تو میگردم
از همون طفولیتم با روضه صفا میکردم
بین گریه ها هم امام حسینو صدا میکردم
تو سرمه سودای حرم
بازه به روم درهای حرم
پر میگیرم تا پای حرم
حسین وای
اهل کربلام یعنی که دل آسمونی دارم
این کبودی سینه یعنی از تو نشونی دارم
اونقد عاشق روضه ی حسینم که بعد مردن
توی جنتم عشق مجلس روضه خونی دارم
بین روضه ها خیلی غصه ی غربتت رو خوردم
توی دسته ها عمری چایی و شربتت رو خوردم
قبل ازاینکه من وا کنم لب و قبل شیر مادر
خیلی خوبه که اول ازهمه تربتت رو خوردم
آه دلم و بردی زیر دین
من به فدات اربابم حسین
آرزومه بین الحرمین
حسین وای
آرزوی هر هیئتی اینه کربلا رو دیدن
هرجا رفتم از خوبی های تو شنیدن
اونایی که به کربلا میرن داخل بهشتن
اونایی که تو روضه ی تو میمیرنم شهیدن
آخ برای قلب شکسته ی مادرم بمیرم
آرزوشه که نذر پادشاه کرم بمیرم
با اجازه از رهبرم برا دلبرم بمیرم
سر جدا شبیهه مدافعان حرم بمیرم
نیست به منه عاشق حرجی
یاد کنم از محسن حججی
تا که بشه واسم فرجی
حسین وای
〰〰〰〰🏴〰〰〰〰
#ایام_محرم
#زنجیرزنی
کربلایی #ابولفظل_قمی
〰〰〰🏴〰〰〰
خدا را به حق عمه ام زينب قسم دهید که در ظهورم تعجیل فرماید
@Asheghane_hazrat_zeynab
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
حسین جان به یاد لبت یک شبم خواب راحت نداشتم
کنار تن بی سرت کاسه ی آب گذاشتم واویلا
حسین جان تو بودی و گودال و ریگ و تنت زیر نیزه
خداحافظی کردی با زینبت زیر نیزه واویلا
صدا میزدم مادرت رو یا مظلوم
نشون میدادم حنجرت رو یا مظلوم
صدا میزدم مادرت رو ای بی کس
به دامن بگیره سرت رو یا مظلوم یا مظلوم حسین
حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان
حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان
حسین جان
دانلود مداحی حسین جان به یاد لبت محمد حسین پویانفر
به صحرا سپردم که با خاک بپوشونه داداش تنت رو
بمیرم که بردن جلو چشم من پیرهنت رو واویلا
تا حالا از این خونواده زنی رو نبردن اسارت
الهی میمردم نمیدیدم اونقدر جسارت
به آتیش کشیدن حرم رو یا مظلوم
نبودی شکستن سرم رو یا مظلوم
ندیدی چشای ترم رو با غیرت
شلوغی دور و برم رو یا مظلوم یا مظلوم
حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان
حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان
حسین جان
@Asheghane_hazrat_zeynab
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
قربون چشم خیس بارونت آقا
میمیرم با دیدن پلک لرزونت آقا
شال سیاهت پرچم ماه غمه
سینه ی پر درد من خیمه محرمه
میدونم که ماتم داری، میدونم که گرفتاری
منو تنها نگذاری، یاصاحب الزمان الغوث و الامان
بی تو میمرم، ای لیلای صحرا گرد
سخته بی تو زندگی ای جان زهرا برگرد
رشته ی عشق و من از تو نمی برم
آخر یه روزی آقا من به دردت میخورم
همین روزا که گریونی، برات میشم یه قربونی
با چشمای بارونی، یاصاحب الزمان الغوث و الامان
شد ماه گریه، مولا گریونه امشب
نوحه ی عالم شده امون از دل زینب
ناله زهرا غریب مادر شده
ماه سینه زنهای ارباب بی سر شده
فدای لبهای پارت، فدای طفل گهوارت، دخترهای آوارت
کوفه نامرده، کوفی بی عار و دردِ
کوفه برقولی کرده، ای کاش آقام برگرده
میترسم آقا از پای پر آبله
تیرای سه شعبه رو دیدم دست حرمله
دلم خونه، دلم خونه، پریشونه پریشونه
مسلم روضه میخونه، حسین نیا به کوفه
کوفه وفا نداره، کوفی بی مورت رحم و مروت
@Asheghane_hazrat_zeynab
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🍁🍁🍁🍁نوحه زنجیر زنی #طفلان_حضرت_زینب_سلام_الله_عليها
🥀🌴🥀🌴🥀🌴
🖤🕊🖤🕊🖤🕊
با يه قامت خميده ، چه مصيبتا كشيده
الهي براش بميرم ، مادر دوتا شهيده
جووناي زينب شدن فداي جوون حسين
كنار تن زخميشون ،مي شينه مي خونه حسين
ام المصائب( يا زينب)3
خاك قدم حسينه ، پاي علم حسينه
تو مصيبتا هميشه ، شريك غم حسينه
مگه ميشه كه هستيش و براي ولايت نده
مي مونه تو خيمش مي خواد ، داداش و خجالت نده
ام المصائب( يا زينب)3
اونا فداكاري كردن ، دائيشون و ياري كردن
بخدا براي زينب، خوب آبرو داري كردن
خوبه نديدن معجرو ، خيمه ها به غارت ميره
خوبه نديدن مادرو، روزي كه اسارت ميره
ام المصائب( يا زينب)3
#محرم
#اول_محرم
#زنجير_زني
#طفلان حضرت زینب_(س)
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
@Asheghane_hazrat_zeynab