🍃🌷﷽🌷🍃(غلام قنبرم):
#زمینه_شب_پنجم_محرم_الحرام
🎼#سبک_بعد_تو_بابا
#حسنی_زادم_آره_آماده_م
✅بنداول
حسنی زادم اره اماده م
بفدای تو سرم
تادم مرگم اسم تو تنها
به روی لب می برم
خیلی نامردن
که دوره کردن
افتادند رو پیکرت
مگه من مردم بزارم کم شه
یه مو حتی از سرت
🔘
این دست من و این تیغه شما
محاله بشم از تو من جدا
🔘
عمو یا یاحسین عمو یا حسین (ع)
🔘➖➖➖➖🔘
✅بند دوم
تو شلوغی ها بی کس و تنها
عموم افتاده زمین
دهنش خون و بدنش خون و
دشمن و دورش ببین
عمو افتاده عدو افتاده
رو تنه زخمیه اون
بزار تا برم بکشم عمه
از تنش نیزه بیرون
🔘
خیلی زخم داره رو بدنش
با نیزه و تیر خیلی زدنش
🔘
عمو یا حسین عمو یا حسین
🔘➖➖➖➖➖🔘
✅بندسوم
تنم درهم شدجسم من کم شد
فدای چشم ترت
جدا شد دستام خونیه لبهام
سلامت باشه سرت
شدم غرق خون افتادم بی جون
میونه اغوشه تو
می زنم پر پر با تنه بی سر
میونه اغوشه تو
شکستن. عمو ایینه ی تو
قتلگاه من شد سینه ی تو
🔘
عمو یاحسین عمو یاحسین (ع)
💠💠4⃣6⃣5⃣💠💠
🔘➖➖➖➖➖🔘
#کاری_مشترک_ازشعرای_آیینی
#کربلایی_مجیدمرادزاده
#کربلایی_رضا_نصابی
هدیه به امام حسن. حضرت نجمه صلوات.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
زمینه و شور و روضه واحد. حضرت عبدالله ابن حسن
رها کن دستم و عمه
رهام کن حالا هم دیره
ببین موی عمومو که
داره با پنجه می گیره
نفس های جگر سوزش
می سوزونه سر وپامو
چقدر شمشیر و
سنگ و تیر
توی گودال سرازیره
زیر دست و پایی
نداری تو نایی
امون ز بیداد زمونه
خدالتریب عمو
شیب و الخضیب عمو
محاسن تو غرق خونه
عموی. غریبم. عمو غریبم.
عمو عمو عمو. عمو. حسین جان
نمی زارم نمی زارم
که از من تو جدا باشی
بعد از اکبر نمی زارم
عمو جون بی عصا باشی
مگه مردم ببینم که
نداری. یاور و یاری
تو ی گودال
بری از حال
به زیر دست و پا باشی
تقلا می کنی
تماشا می کنی
عمه رو لحظه های آخر
تقلا می کنم
تمنا می کنم
به پای عشق تو بدم سر
عموی. غریبم عمو غریبم.
عمو عمو عمو حسین جان
ببین عمه تیرو. و نیزه
داره می باره از هر سو
ببین افتاده از مرکب
عمو با صورتش از رو
ببین نامرد که با زانوش
داره رو سینه میشینه
ببین از پشت
گرفت تو مشت
حرومی طره ی گیسو
منم جگر دارم
سینه سپر دارم
نمی زارم عموموتنها
رهام کن عمه جون
می بینی غرق خون
که افتاده. میون صحرا
عموی. غریبم. عمو غریبم.
عمو عمو عمو. عمو. حسین جان
رضا نصابی
#شب_چهارم_محرم
#طفلان_حضرت_زینب
#دامن_کشان_رفتی...
#بند_اول
زینب مگه مُرده. که تنها بمونی٣
تشنه لب و مضطر. تو صحرا بمونی٣
بلاگردونت میشم حسین جانم
فدای تو میشم شاه عطشانم
حسین جانم حسین جانم
تو دلم کوهِ غمه. برای غمت٢
اشک چشم تر من. میشه مرهمت٢
#بند_دوم
هستم به پای تو. تا روزای آخر٣
خواهر سپر داره. برات ای برادر٣
دو تا سرباز آوردم برای تو
تموم هست خواهر فدای تو
حسین جانم حسین جانم
دسته گلهام برا تو. میخوان جون بدن٢
پای عشق تو حسین. میخوان خون بدن٢
#بند_سوم
خون علی توی. رگ بچههامه٣
هر چی که داشتم من. همین هدیههامه٣
میبینی که خیلی غصت و خوردم
بده اذن میدون از غمت مُردم
حسین جانم حسین جانم
خواهرم دلواپسم. برای سرت٢
رد نکن هدیههام و. جون خواهرت٢
♨️💢♨️💢♨️
#شب_پنجم_محرم
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن
#دامن_کشان_رفتی...
#بند_اول
طاقت ندارم من. تو خیمه بمونم٣
میخوام برم میدون. بزار عمه جونم٣
عمو تنها مونده بین یک لشکر
رها کن دستم رو که شده پرپر
دلم خون شد دلم خون شد
دست نذار روی دلم. شدم خونجگر٢
عمه لشکر رو ببین. شدن حملهور٢
#بند_دوم
تنها تو میدونِ. تمومِ امیدم٣
اونقد دلم خونه. که دیگه بریدم٣
عموم و تنها دیدن توی میدون
تنش رو کردن با نیزهها پرخون
دلم خون شد دلم خون شد
پیکرش روی زمین. زیر دست و پاست٢
نیزهی شمر و سنان. چقد بی حیاست٢
#بند_سوم
تو دستای قاتل. موهای عمومه٣
باید برم من هم. پای آبرومه٣
نشسته رو سینش شمر و خوشحاله
عمو جونم تو گوداله بد حاله
دلم خون شد دلم خون شد
دارن از تن میبُرن. سر هستم و٢
هر جوری هست میرم و. میدم دستم و٢
نوحه حضرت عبدالله
یادگار حسن فاطمی زاده ام ای عمو جان حسین دل به تو داده ام
به رهت می کنم دست و جانم فدا آه و واویلتا، آه و واویلتا
جان ناقابلم به فدای سرت به فدای تو و حنجر اصغرت
جای بابا عمو کن نوازش مرا آه و واویلتا، آه و واویلتا
با دو دستم شوم حافظ جان تو طالبم جرعه ای جام احسان تو
گر قبولم کنی شوم از غم رها آه و واویلتا، آه و واویلتا
بعد تو ای عمو زندگی را چه سود؟ میهمانم نما نزد یاس کبود
که به دیدارِ او می روم از وفا آه و واویلتا، آه و واویلتا
جرعه ای نوشِ من کن ز جامِ بلا تا بمانم برت دشت کرب و بلا
کن قبول از وفا هدیه ی مجتبی آه و واویلتا، آه و واویلتا
موضوع: #حضرت_عبدالله
سبک: #همه_جا_کربلاست
شاعر: #موحد
نوحه فرزندان حضرت زینب
دل به موج خون تپیده
نوبت زینب رسیده
وقت قربانیِ این دو کفن پوش
مقتل کربلا وا کرده آغوش
واویلا حسین، واویلا
آسمانها گرم ناله
در عزای این دو لاله
می برد غرق خون جانان زینب
سوی خیمه تنِ طفلان زینب
واویلا حسین، واویلا
یک برادر با خجالت
می کِشد بار امانت
خواهرش گوشه ی خیمه نشسته
قلب ارباب عاشورا شکسته
واویلا حسین، واویلا
موضوع: #فرزندان_حضرت_زینب
سبک: #از_عطش_دلها
نوحه حضرت عبدالله
با نگاهی پاک و محزون
آمده از خیمه بیرون
سوی قربانگه دشت شقایق
می رود آخرین سرباز عاشق
واویلا حسین، واویلا
قامت عالم خمیده
در غم این نور دیده
آسمان از غمش گرم عزا شد
پیش چشم عمو دستش جدا شد
واویلا حسین، واویلا
یک سه شعبه بار دیگر
لاله ای را کرده پرپر
تشنه جان می دهد مانند اصغر
قتلگاهش شده آغوش دلبر
واویلا حسین، واویلا
موضوع: #حضرت_عبدالله
سبک: #از_عطش_دلها
#زمینه
#شب_پنجم
#عبدالله_بن_حسن
#عمه_بزار_برم_دلنگرونم
#جدید
🔘🔘🔘118🔘🔘🔘
بند1⃣
عمه
بزار برم دلنگرونم
عمه
محاصره شد عمو جونم
عمه
نمی تونم آروم بمونم,عمه
....
باید یه کاری کنم
عمو رو یاری کنم
جای عمو ابالفضل
من علمداری کنم
......
باید بشم براش سپر
فدا کنم این بال و پر
براش بدم سر
واغربتا واغربتا
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
بند 2⃣
عمو
من گل باغ مجتبایم
عمو
من حسن کرب و بلایم
عمو
براهه تو من جان فدایم،عمو
....
دستم به پوستی بنده
عدو داره میخنده
با شمشیر کاری کرده
پیشت بشم شرمنده
.....
تو آغوشت میرم از حال
دوتایی میشیم لگد مال
میون گودال
عمو حسین عمو حسین
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن
#شب_پنجم_محرم
این نفس ها فدای هر نفسش
من بمیرم برای هر نفسش
با نفس هاش خون زند بیرون
از تنش روی صفحه ی هامون
به کدامین گناه کشته شود؟
اینقدر بی پناه کشته شود؟
یک نفر، یک سپاه، عدالت نیست
عمه بگذر ز من که مهلت نیست
او که امید لحظه هایم بود
هم عمو هم پدر برایم بود
نفسش در تلاطم افتاده
زیر شمشیر مردم افتاده
زخم هایش ستاره باران است
نه یکی نه دو تا هزاران است
بدنش نیزه زار گردیده
زیر پا چند دست چرخیده
پنجه ای می رسد به گیسویش
خنجری می رود به پهلویش
سهمش از هر کرانه شمشیر است
از زمین نیزه از هوا تیر است
من یتیمم ولی جگر دارم
غیرت از حضرت پدر دارم
می شوم چون پسر، عمویم را
پیش کش میکنم گلویم را
آمدم من ولی نگو دیر است
چقدر قتله گاه دلگیر است
سنگ ها وحشیانه می بارند
با عمویم چه دشمنی دارند؟
صبر کن مهربان که در راهم
تو نباشی نفس نمی خواهم
ای که دست تو بوده مأمن من
دست بی تو وبال گردن من
قتله گاهت شبیه کوچه و من
سپرت می شوم به جای حسن
قامتم مثل قاسمت گر نیست
از علی اصغرت که کمتر نیست
حسن کردی
@rozeh_1
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن
#شب_پنجم_محرم
ابن الحسن هستم جگر دارم عمو جان
پیش تو از بازو سپر دارم عمو جان
با سر دویدم سمت تو تا سینه ات را
از زیر پای شمر بردارم عمو جان
من بی زره یاد جمل را زنده کردم
مانند بابایم هنر دارم عمو جان
درد یتیمی را کنارت حس نکردم
پیش خودم گفتم پدر دارم عمو جان
از سر گذشتن سرگذشت عاشقان است
شرمنده ام پیش تو سر دارم عموجان
دست بریده حاصل دست شکسته است
این ارث را از پشت در دارم عمو جان
تیر از تنم رد شد تنم را به تنت دوخت
خیلی برایت دردسر دارم عمو جان
اینجا پر از سنگ و سنان و تیر و نیزه است
از تنگی جایت خبر دارم عمو جان
با خنده من را بدرقه کن جای گریه
حالا که من شوق سفر دارم عمو جان
شعر از گروه یا مظلوم
@rozeh_1
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن
#شب_پنجم_محرم
هر چند لشگری نیست من لشگر عمویم
بردار خنجرت را از حنجر عمویم
بر دار نیزه ات را از صورت خداوند
یابن خبیثه نگذار سر به سر عمویم
این سینه را پیمبر بوسیده روزگاری
پاشو چرا نشستی بر پیکر عمویم
بوسیدم آنقَدَر من از دست های عمه
تا که شوم مشرف به محضر عمویم
من هم شبیه قاسم شوق وصال دارم
عبدالله حسینم من نوکر عمویم
طاقت ندارم عمه، من میروم نبینم
چشمی نگاه کرده به دختر عمویم
**
تیری که حرمله زد از روی اسب، عمه
بد دوخت پیکرم را بر پیکر عمویم
در زیر پای قاتل از چند جا شکسته
بال و پرم شبیه بال و پر عمویم
هم جسمم ارباً اربا،هم خورده ام سه شعبه
حالا شدم شبیه هر دو پسر عمویم
تا دست من جدا شد ناله زدم دو دفعه
آب آور عمویم... ای مادر عمویم...
شعر از گروه یا مظلوم
@rozeh_1
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن
#شب_پنجم_محرم
با عمو همراه شد
با همین سنّش چه سربازی برای شاه شد
طاقت دوری نداشت
یک تنه آمد حریف لشکر بدخواه شد
بی زره آمد به جنگ
ذکر لب هایش علی مولا ولی الله شد
شد فدایی حسین
آه عبدالله در یک روز پیر راه شد
پیش چشمان عمو
دست عبدالله مثل قامتش کوتاه شد
یادگاری حسن
شد کفن افتاد روی جسم شاه بی کفن
بی خبر از دست رفت
مثل آن مادر که قبلا پشت در از دست رفت
بین آغوش عمو
در دل پرواز یک دم بال و پر از دست رفت
خواست تا حائل شود
حیف اما بر روی سینه، سپر از دست رفت
کار یک خنجر نبود
دست عبدالله با ضرب تبر از دست رفت
حرمله آمد جلو
روی پای حضرت ارباب سر از دست رفت
دست از دنیا برید
خوب شد رفت و تنش رخت اسارت را ندید
محمود یوسفی
@rozeh_1
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن
#شب_پنجم_محرم
عمه مرا رها کن
من میروم به میدان، تنها مرا دعا کن
من از تبار شیرم
گاهی مرا علی و، گاهی حسن صدا کن
من در طواف یارم
حاجی کربلا را، قربانی منا کن
عمه خدانگهدار
در دل به یاد داغم، بزم عزا بهپا کن
با یاد اصغر و من
بر سینهی عمویم، ششگوشهای بنا کن
از غصه آب میشد
وقتی که دید ارباب، تنها خطاب میشد
وقتش رسیده حالا
باید که بعد قاسم، او انتخاب میشد
میماند اگر به خیمه
حتما که شرمگین از، روی رباب میشد
خوشحال بود از این که
جزء فداییان، مولا حساب میشد
از غصه کم میآورد
از جانب عمویش، وقتی جواب میشد
میدید بین گودال
رو به غروب رفته، خورشید بین گودال
از شدت جراحت
خون عمو حسیناش، پاشید بین گودال
کار عمو تمام است
باران سنگ و نیزه، بارید بین گودال
بغضش ترکترک شد
وقتی که خنجر شمر، خندید بین گودال
کمکم امید میباخت
شد ناامید آنروز، امّید بین گودال
آمد بهکار، دستش
مثل عموش عباس، در کارزار دستش
از دست عمه پر زد
مثل کبوتری تا، آغوش یار دستش
مثل عقیق سرخی
شد بر رکاب سینه، حالا سوار دستش
آنقدر زخم برداشت
تا که میان گودال، شد لالهزار دستش
سر روی نیزه رفتو
تن روی خاک ماند و بین غبار دستش...
شعر از گروه ادبی یاقوت سرخ
@rozeh_1
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن
#شب_پنجم_محرم
صبر کردم، کشته ها دیدم ز تو، در این زمین
هیچ تاب زنده ماندن را ندارم بعد از این
رفت یک یک از برم، حتی گل شش ماهه ات
شد پس از اکبر، عمو عباس هم نقش زمین
قاسمم رفت و نمانده یادگاری از حسن
جز من و دست و سرم، یابن امیرالمومنین
تا کجا بینم غریبی تو را در کارزار
طاقت ماندن ندارم تا تو هستی بی معین
آه ای عمه، ببین شمشیرها را گرد او
زود خود را میرسانم بر عموی نازنین
هیچ شمشیری نگردد مانع جنگیدنم
نیزه ای، منعم نسازد، یا کمانی در کمین
هیچ نیرویی به گرد پای من، نتوان رسید
میرسانم خویش را تا مقتل سلطان دین
**
آی فرزند زنا، داری عمویم میگشی؟!
میکشی تیغ رذالت، بر امام المسلمين؟!
تا که من هستم به دستم میشوم او را سپر
چون عمو عباس دستم را دهم در راه دین
ای فدای غربتت این جان ناقابل، عمو
دستم افتاد و ندارم با کی از خون جبین
بهترین جای جهان شد قتلگاهم، ای دریغ
کیست چون من در تمسک بر تو ای حبل المتین
در دل دریای خون، بوسه به دستت میزنم
تا کنون قومی ندیده، دستبوسی اینچنین
شد ز تیر حرمله، جسمم به جسمت دوخته
خون من با خون تو آمیخت، تا خلد برین
یازده سال است بابایی برایم کرده ای
حق فرزندی ادا کردم، وفایم را ببین
آمده بابا به دیدارم که تحسینم کند
شد شهادتنامه اَم امضاء در این سرزمین
تا که یا اماه گفتم، مادرم زهرا رسید
الوداع ای عمه جان، روحم به کوثر شد قرین
من نبینم بر تنت رخت اسیری بهتر است
بعد از این گویا، حجابت میشود با آستین!
میروی منزل به منزل، باز میگردی ولی وعده دیدار ما، اینجاست روز اربعین
محمود ژولیده
@rozeh_1
هدیه به حضرت قاسم صلوات
واحد حماسی یا شور و زمینه حضرت قاسم
چون حسن هستی تو قاسم
صف شکن هستی تو قاسم
توی میدون فاتح هر
تن به تن هستی تو قاسم
قاسم ابن حسن. دلبری تو
نوه ی حضرت. حیدری تو
وقت جنگ به خدا. محشری تو
از تمومه یلا وقت جنگ و نبرد. سر تری تو
جانی قاسم
ماه شبستانی قاسم
ترکی می گم جان سنه قوربانی قاسم
با صفاتر از نسیمی
مثل بابات تو رحیمی
می گیری دست گدارو
چون کریم ابن کریمی
دلبر دله ما از. ازلی
بر سر عدو هم چون. اجلی
توی رزم و نبرد بی بدلی
شیرینی مثل قند و نباتی هم چون عسلی
جانی قاسم
ماه شبستانی قاسم
ترکی می گم جان سنه قربانی قاسم
رضا نصابی
#زمینه_شور_واحدروضه_ای
#شب_ششم_محرم_قاسم_ع
#سبک_امیرم_ببین
#عموجون_منم_قاسم
🔘🔘🔘🔘
✅بنداول
عموجون/ منم قاسم ابن الحسن بن حیدر
عموجون/ منم مثل اکبر رشیدو دلاور
عموجون/ منم زاده ی زاده ی شیر خیبر
عموجون
🔘
عموجون/بده اذن میدون به من ای عموجون
عمو جون بزار تا بریزم به پای تو من خون
عمو جون بخون از چشام حال قلب پریشون
🔘
عموجون/ببین واسه ی تو چقدبیقرارم
ببین که /برات ازباباجون حسن نامه دارم
بزارتا/به زیرقدمهای توسربزارم
....
بزار تا بشم فدای سرت
قسم میدمت جون مادرت
🔘➖➖➖➖➖🔘
✅بنددوم
عمو جون/تو جون دادی و جون من شد به این لب
عمو جون/چه ناجور تو افتادی از روی مرکب
عمو جون/ می زد بر سرو صورتش عمه زینب (س)
تو خیمه/دلش بی قرار دیگه مادر تو
جای نقل /دارن سنگ می ریزن به روی سر تو
شکستن/ زیر سم مرکب ها چه پیکر تو
🔘
ببخشم/تورو تنها بین یه لشگر می دیدم
ببخشم /زیر سم مرکب صداتو شنیدم
ببخشم /عزیزم اگه پیش تو دیر رسیدم
🔘
چه اندازه شد برات پیرهنت
زیرمرکبا کش اومد تنت
🔘➖➖➖➖🔘
✅بندسوم
پریدی ولی ریخت عزیزم چه بال و پر تو
می بینم یه لشگر که ریختن به روی سر تو
نمونده چیزی قاسمم از تن و پیکر تو
🔘
عزیزم به داد دل من تو بودی رسیدی
می مردم من و وقتی داشتی که ازدور میدیدی
بمیرم زیر سم مرکب چقد قد کشیدی
🔘
تن تو/شبیه عسل شد به هم دیگه چسبید
تن تو/چقد روی این خاک صحرا می چرخید
تن تو/زیر نعل مرکب از هم دیگه پاچید
😭
جلوی چشام شکستش تنت
عزیز دلم چه بد کشتنت
💠💠7⃣8⃣6⃣💠💠
🔘➖➖➖➖➖🔘
#کاری_ازشعرای_آیینی
#کربلایی_رضا_نصابی
#کربلایی_مجیدمرادزاده
🍃🌷﷽🌷🍃(غلام قنبرم):
🍃🌷﷽🌷🍃(غلام قنبرم):
#زمزمه_شب_ششم_محرم
🎼#سبک_کوفه_نیا
#نقاب_و_میزنی
🔘🔘🔘🔘
✅بنداول حماسی
نقاب و می زنی داری که می کُنی
چه محشری قاسم (ع)
رجز که می خونی همه می گن به هم که حیدری قاسم (ع)
🔘
شبیه فاتحِ/ جمل داری چطور/
میکنی تو غوغا
می لرزه دشمن از/ هیبت چشم تو
ای نوه ی زهرا(س)
ای شجر حسن / ای پسر حسن
عزیز محتبی (ع)
عموعموجانم عمو عمو جانم
🔘➖➖➖➖➖➖🔘
✅بنددوم
کتاب عمر من/ شیرازه ی تو از/
هم دیگه پاشیده
عزیز مجتبی مثل عسل تنت به هم چه چسبیده
عطر تو می کنه/ زنده برام یاد
اکبرمو قاسم (ع)
به روی سینه ی تو دیدم تصویر مادرمو قاسم
خوردی زمین شدی ایینه ی حسن
جدا جدا جدا
به زیر مرکب سواره ها شدی
ازهم دیگه سوا
🔘
گل برادرم گل برادرم
🔘➖➖➖➖➖➖🔘
✅بندسوم
افتادی از مرکب روی زمین قاسم
ما بین اون لشکر
از فَرَس افتادی از نفس افتادی
میزدی بال وپر
🔘
هرکی باچیزی زد وقتی روی خاکا
خداخدا کردی
له شدهمه اعضات زیرسم اسبا
منوصداکردی
🔘
ای پسرم قاسم ای سپرم قاسم
یادگار حسن (ع)
جون عمو پاشو که میمیره عموت بی تو وجودمن
گل برادرم گل برادرم
💠💠8⃣3⃣6⃣💠💠
🔘➖➖➖➖➖🔘
#کاری_ازشعرای_آیینی
#کربلایی_رضا_نصابی
#کربلایی_مجیدمرادزاده
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_ع_شهادت
دستت افتاده لب افتاده و سر افتاده
عمویت دیده تو را و ز کمر افتاده
@hosenih
همه با چکمهٔ جنگی ز تنت رد شده اند
بس که امروز تنت بین گذر افتاده
پشت لبهای تو دیگر پسرم سبز شده
روی خشکی لبت خون جگر افتاده
چشمهای حَسَنی تو نه بسته ست نه باز
هرکسی دیده تورا یاد پدر افتاده
باز انگار علی رفته اُحد برگشته
باز انگار روی فاطمه دَر افتاده
آسمانی شده ای که پُر ماه است عمو
به رویت سُم فرسها چقدر افتاده
@hosenih
مشتری های تو با سنگ خریدند تورا
عسلت ریخته و شیشه دگر افتاده...
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
دستش به پوست، بند به تن بود این پسر
وایا که یادگار حسن (ع) بود این پسر
@hosenih
تیر آمد و نشست شهادت به قامتش
پیراهنش رهین کفن بود این پسر
هر زخم او به ناله زبان کرده بود باز
پا تا به سر زبان و دهن بود این پسر
زورش نمی رسید که شمشیر برکشد
اما عجیب ظلم شکن بود این پسر
برنای بی محاسن بی چکمه و سلاح
استاد درس مرد شدن بود این پسر
رو کرد به زمین و زمان مجتبی و گفت:
دیدید؟ مرد کوچک من بود این پسر
@hosenih
دنیا که تا همیشه به این داغ مبتلاست
چشم انتظار منتقم خون کربلاست...
شاعر: #سیده_تكتم_حسينى
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_شهادت
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_ع_شهادت
#شب_ششم
هزار شُکر سَرم زیرِ پرچمِ حسن است
شبِ ششم شده یعنی مُحَرم حسن است
هزار شکر که زهرا خرید ما را باز
که جمعِ ما همه در جنس دَرهَمِ حسن است
@hosenih
بد است پیشِ کریمان که بیش و کم خواهیم
که کار و بارِ دو عالم از عالم حسن است
قسم به گریه کنانش که زود میبینیم
قرارِ ما همه صحنِ معظمِ حسن است
چه غم که قفل زیاد است از قضا و قَدَر
کلیدِ رفعِ بلا ذکرِ اعظمِ حسن است
چقدر فاطمه میخواهدش کسی را که
کنارِ داغِ حسینش غمش غمِ حسن است
فقط نه مرحم انبوهِ زخمهای حسین
که اشکِ چشمِ عزادار مرحم حسن است
همینکه روضهی "لایومک" را حسن فرمود
دمیدهاند شروعِ عزا دَمِ حسن است
@hosenih
نه اینکه اول ماه صفر نه آخر آن
محرم و صفر ما، مُحَرَمِ حسن است
فقط نه کوچه و دیوار و آتش و سم بود
تمامِ کرببلا مقتلِ غمِ حسن است
شاعر: #حسن_لطفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_ع_شهادت
#غزال
تیغ دودم، قاسم
در کربلا ارث از پدر برده جنم قاسم
مثل عمو عباس
حالا شده دلگرمی اهل حرم قاسم
شوق شهادت داشت
وقتی که پای مکتبش خورده قسم قاسم
پیروز میدان است
در معرکه وقتی که بردارد علم قاسم
تومار ازرق را
میپیچد و راضی نخواهدشد بهکم قاسم
@hosenih
جانش بهلب آمد
ابرو گره کردهست یعنی باغضب آمد
آن نوجوانی که
از شاه ملک "لافتی" دارد نسب آمد
با نامهای در دست
در محضر شاه دوعالم با ادب آمد
"هل من مبارز؟" خواند
طوری که حتی کربلا هم در عجب آمد
آهنگ شمشیرش
از بس که موزون است میدان در طرب آمد
@hosenih
آورد طوفان را
با گوشه ی چشمش رصد می کرد میدان را
مثل علیاکبر
بر خاک میافکند پشت پهلوانان را
شمشیر لازم نیست
وقتی که آوردهست با خود تیر مژگان را
دشمن حریف او
وقتی نشد، از سنگ پر کردند دامان را
زیر سم مرکب...
قد میکشید و هی صدا میزد عموجان را
@hosenih
هم دستوپا میزد
هم زیر دستوپا عمویش را صدا میزد
جاماندهی کوچه
میآمد و در پهلوی او نیزه جا میزد
اهل جمل آنجا
او را به قصد انتقام از مجتبی میزد
تنها نه قاسم را
شمشیر را بر سینهی آلعبا میزد
هی سنگ پشت سنگ
میآمد و داماد را در کربلا میزد
شلر از گروه #یاقوت_سرخ
دفتر شعر و ادب آیینی شهرستان بروجرد
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_ع_شهادت
رکاب از پا عقب مانده
چه کراری، عجب گامی
بلرزان تیغ خود را تا
بلرزد ازرق شامی
@hosenih
پیاپی چون جمل دشمن
تو را سر میدهد ناله
دوباره دهر میبیند
حسن را سیزده ساله
دو نیم از برق تیغت شد
جیوش الانس و الجنه
که جدت بود یا قاسم
قسیم النار و الجنه
به برق تیغ برانت
نشان کن هرچه جوشن را
بدین رایت که میبینم
درآور کفر دشمن را
شباهت تا به آنجایی
که در رزم تو سرتاسر
فلک فریاد میدارد
علی اکبر...علی اکبر
به بازو نامه ای داری
اگر ضرب تو سنگین است
بگو باز از لب تشنه
که طعم مرگ شیرین است
@hosenih
کسی از خیمه سمت تو
به حال اضطراب آمد
چنان شد قامتت آخر
که پایت تا رکاب آمد
شاعر: #مسعود_یوسف_پور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_ع_شهادت
می رود مثل حسن، حیدر دیگر باشد
انتقام نفس خسته ی مادر باشد
@hosenih
همه ی جنگ سرِ دشمنیِ با علی است
بی نقاب آمده تا که خودِ حیدر باشد
ذوالفقاری ست دوباره به سر مرهب ها
قاسم ابن پسر فاتح خیبر باشد
سیزده ساله ولی خوب به او می آید
که به فرزند علی مالک اشتر باشد
آرزو داشته تا چند صباحی دیگر
ضرب تیغش به ابوالفضل برابر باشد
نوجوانیِ ابالفضل به صفین شده
کشته هایش ولی امروز فراتر باشد
ازرق شام نفهمید که در محضر او
لحظاتی ست که می چرخد و بی سر باشد
آنچنان میمنه و میسره را ریخت بهم
همه گفتند که شاید علی اکبر باشد
@hosenih
کسی از ضربه ی تیغش به سلامت نگذشت
اجل کوفه و شام است و مقدر باشد
شاعر: #حسن_کردی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_ع_شهادت
شکر خدا که نور ولایت به ما رسید
الطاف خاندان کرامت به ما رسید
وقتی برای خون خدا نوحه خوان شدیم
بالاترین مقام عبادت به ما رسید
@hosenih
اسلام را محرم او زنده کرده است
این نکته هم ز پیر طریقت به ما رسید
روز ازل که موسِم تقسیم رزق بود
از آن میانه، ذکر مصیبت به ما رسید
اشکی چکید و این دل تیره شفا گرفت
تا قطره ای ز زمزم تربت به ما رسید
ذکر لبان ما صف محشر بوَد: حسین
بعد از هزار سال که نوبت به ما رسید
ما نوکران فاطمه ایم و عجب مدار
روزی اگر مقام شفاعت به ما رسید
@hosenih
مَستیم ما ز بادۀ "احلی من العَسل"
اینگونه شد که شهد شهادت به ما رسید
از نالۀ یتیم حسن زیر سمّ اسب
راز وفا و عزّت و غیرت به ما رسید
شاعر: #عباس_احمدی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدیه به امام حسن صلوات
شور لطمه زنی حضرت قاسم
سبک مسیر رو ضه باز
افتادی بر خاک و ز خون تری قاسم
زخمیه تیرو تیغ و تبری قاسم
با این جای زخمه عمیقه در پهلوت
تو تصویری زنده از مادری قاسم
پیرنت پاره شده می بینم
دهنت پاره شده می بینم
زیر تیغ و تبر و سر نیزه
بدنت پاره شده می بینم
وای من وای من ای حسین
روی تن پاکت نعل ها گذاشتن پا
نمونده از جسمه تو اثری قاسم
طشتی ندارم تا برات بیارم من
تو هم مثل بابات خون جگری قاسم
چجوری جسم تورا بردارم
دوباره باید عبا بردارم
این تن غرق به خون و باید
از رو خاک جدا جدا بردارم
وای من وای من ای حسین
روی تنت کردن هروله و دیدم
روی سرت ریختن چند نفری قاسم
لحظه ی اخر تو به روی دامانم
جون میدی و جونم رو می بری قاسم
پر وبال تو رو صیاد چیده
تن تو دور و برت پاچیده
بمیرم که نعل مرکب قاسم
بد جوری صورتت و بوسیده
#شب_ششم_محرم
🍃🌷﷽🌷🍃(غلام قنبرم):
🍃🌷﷽🌷🍃(غلام قنبرم):
#زمزمه_شب_ششم_محرم
🎼#سبک_کوفه_نیا
#نقاب_و_میزنی
🔘🔘🔘🔘
✅بنداول حماسی
نقاب و می زنی داری که می کُنی
چه محشری قاسم (ع)
رجز که می خونی همه می گن به هم که حیدری قاسم (ع)
🔘
شبیه فاتحِ/ جمل داری چطور/
میکنی تو غوغا
می لرزه دشمن از/ هیبت چشم تو
ای نوه ی زهرا(س)
ای شجر حسن / ای پسر حسن
عزیز محتبی (ع)
عموعموجانم عمو عمو جانم
🔘➖➖➖➖➖➖🔘
✅بنددوم
کتاب عمر من/ شیرازه ی تو از/
هم دیگه پاشیده
عزیز مجتبی مثل عسل تنت به هم چه چسبیده
عطر تو می کنه/ زنده برام یاد
اکبرمو قاسم (ع)
به روی سینه ی تو دیدم تصویر مادرمو قاسم
خوردی زمین شدی ایینه ی حسن
جدا جدا جدا
به زیر مرکب سواره ها شدی
ازهم دیگه سوا
🔘
گل برادرم گل برادرم
🔘➖➖➖➖➖➖🔘
✅بندسوم
افتادی از مرکب روی زمین قاسم
ما بین اون لشکر
از فَرَس افتادی از نفس افتادی
میزدی بال وپر
🔘
هرکی باچیزی زد وقتی روی خاکا
خداخدا کردی
له شدهمه اعضات زیرسم اسبا
منوصداکردی
🔘
ای پسرم قاسم ای سپرم قاسم
یادگار حسن (ع)
جون عمو پاشو که میمیره عموت بی تو وجودمن
گل برادرم گل برادرم
💠💠8⃣3⃣6⃣💠💠
🔘➖➖➖➖➖🔘
#کاری_ازشعرای_آیینی
#کربلایی_رضا_نصابی
#کربلایی_مجیدمرادزاده