هدیه به حضرت زینب صلوات
شور روضه ای حضرت زینب
شعررضا نصابی
به نفس برادر عزیزم خواننده ارزشی کشور
کربلایی حمید قلیچ پور
ام المصائب یعنی
رونیزه ها سر دیدن
سر برادر دیدن
غارت معجر دیدن
ام المصائب یعنی
غنچه پر پر دیدن
ضجه مادردیدن
شیر خواره بی سر دیدن
ام المصائب یعنی
لحظه ی غارت دیدن
خیلی جسارت دیدن
طعم اسارت دیدن
ام المصائب یعنی
خنده ی اغیار دیدن
طعنه و ازار دیدن
کوچه و بازار دیدن
ام المصائب یعنی
بزم حرامی دیدن
بی احترامی دیدن
بازار شامی دیدن
ام المصائب یعنی
پژمرده لاله دیدن
گریه و ناله دیدن
مرگ سه ساله دیدن
ام المصائب یعنی
کتک به هر جا دیدن
تازیانه ها دیدن
ضربه های پا دیدن
ام المصائب یعنی
غصه و غم ها دیدن
رد قدم ها دیدن
دست قلم ها دیدن
ام المصائب یعنی
غرقه به خون تن دیدن
غارت پیرهن دیدن
غرقه به خون تن دیدن
رضا نصابی
هدیه به حضرت زینب صلوات
زمزمه مقتل عاشورا
شعررضا نصابی
به نفس حاج مهدی کمانی
ظهره دهم رسید شد غرقه خون حسین
از پشت مرکبش شد سرنگون حسین
ظهره دهم رسید زینب نگاه می کرد
از روی تل نگاه به قتلگاه می کرد
ظهره دهم رسید شد محشری به پا
ریختن سره حسین گرگای بی حیا
ظهره دهم رسید از سینه اه کشید
وقتی که فاطمه در قتلگاه رسید
ظهر دهم رسید سه ساعته تمام
در زیره تیغ و تیر زجرکش شده امام
ظهر دهم رسید با دشنه می زدن
بر پیکره حسین بی وقفه می زدن
ظهر دهم رسید نیزه فرو می کرد
نیزه اش رو داشت سنان توی گلو می کرد
ظهر دهم رسید داشت دست و پا می زد
زهرا و نیمه جان ارباب صدا می زد
ظهر دهم رسید شمر پلیدو پست
روسینه ی حسین با چکمه می نشست
ظهر دهم رسید پنجه به مو کشید
زینب نگاه می کرد رگ هارو می برید
ظهر دهم رسید پا بر دهن می زد
گرگی رسید و چنگ بر پیروهن می زد
رضا نصابی
هدیه به حضرت زینب صلوات
واحد رو ضه ای
شعرو سبک رضا نصابی
به نفس کربلایی حسین عینیفرد
افتادی زیر دست و پا برادرم برادرم
خاک غریبی میریزم روی سرم برادرم
از غم تو ببین حسین خون جگرم برادرم
غرق به خون افتادی در برابرم برابرم
برادرم نداری یارو یاوری
برادرم چقدر جراحت تو داری
برادرم برادرم برادرم
به زیر نیزه ها برادر تنه توس مقابلم مقابلم
دعواسر غارت پیراهنه توس مقابلم مقابلم
افتادی و دورو برت دشمنه توس مقابلم مقابلم
به زیر دست و پا حسینم تنه توس مقابلم
مقابلم می زنی مادرو صدا
مقابلم می زنی دست و پا اخا
برادرم برادرم برادرم
خواهرتو وقتی میکرد نگا داداش داداش داداش
پشت رو میکرد تن تو با پا دا داش داداش داداش
میزد به حنجره تو ضربه ها داداش داداش داداش
جدا کنه سر تو از قفا داداش داداش داداش
داداش داداش رحم و مروتی نداشت
داداش داداش پا روی سینه ات گذاشت
❤️بسم الله الرحمن الرحیم❤️
#واحد یا #زمینه ظهر عاشورا
💠 بند اول
افتادی
وقتی تو شیبه گودال
دیدم دورو برت شد
برادرم چه جنجال
دیدم یک لشکری داداش
افتاده که به جانه تو
دیدم سنان و با نیزه
وا می کنه دهانه تو
از رو تل
می دیدم چه جور میزدنت
غارت شد حتی پیرُهنت
آه و واویلا
از رو تل
دیدم روی خاکا افتادی
غریبونه تو جون می دادی
آه و واویلا
آه و واویلا آه و واویلا
💠 بند دوم
افتادی
بی رمق توی گودال
دیدم برادرم که
داری می ری تو از حال
سخته داغِ تو رو دیدن
داغِ تو می کنه پیرم
منو تنها نزار داداش
بی تو از این جهان سیرم
حسینم
بالای سر تو رسیدش
خنجر شو دیدم کشیدش
آه و واویلا
حسینم
ازقفا ضربه شو می زدش
دوازده ضربه زدو بعدش
آه و واویلا
آه و واویلا آه و واویلا
💠 بند سوم
ساربون
بالا سرت رسید و
به طمعه انگشتر
انگشتت و برید و
تن تو روی خاک گرم
سر تو روی نی بالا
کنارم روضه می خونه
مادرم حضرت زهرا
پسرم
لب تشنه در کنار دریا
سرتو بریدن اشقیا
عزیز جونم
پسرم
چه بلایی سرت اوردن
حتی پیراهن تو بردن
عزیز جونم
آه و واویلا آه و واویلا
🎼 سبک: رضا نصابی
✍ شعر: رضا نصابی- حسین عیدی
#به نفس کربلایی فرهاد شادی پور
🔸 به نیت فرج صاحب الزمان(عج)🔹
#اجرا_نشده
#واحد
#زمینه
#ظهر_عاشورا
هدیه به حضرت زینب صلوات
شور روضه ای حضرت زینب
حسین
بعد تو چی کشیده زینب
زدنیا دل بریده زینب
دیگه قدش خمیده زینب
داداش حسین ۳
زینب و غم شاه خوبان
زینب و قد از غم کمان
زینب و بزم نامحرمان
ای وای ای وای ای وای
سرتو در نی
خواهرت از پی
چهل منزل شد طی
با دست بسته
زینب و بردن
تو مجلسی از می
یا حسین یا حسین. یاحسین
داداش
چی بگم از مردای شامی
از بازارو بی احترامی
از نگاه یه مشت حرامی
داداش حسین ۳
به چشم کنیز مارو دیدن
دورو بر ما میرقصیدن
به اشکای ما میخندیدن
ای وای ای وای ای وای
سرتو در نی
خواهرت در پی
چهل منزل شد طی
با دست بسته
زینب و بردن
تو مجلسی از می
یا حسین یا حسین
رضا نصابی
#حضرت_زینب
#شام_غریبان
بی سرپناه ، سایهٔ بر سر کجا روم
با شمر و با سنانِ ستمگر کجا روم
همراه خواهرت شده چشمان پستِشان
از ترس دستِ دشمن و معجر کجا روم
با گریهاش آخرش از دست می رود
من با ربابِ بی علی اصغر کجا روم
درآتش خیام به صحرا دویده ایم
از بغض شهر شام، برادر کجا روم
زد تازیانه لحظه محمل سواری است
وقتی که نیست شانه اکبر کجا روم
حامد آقایی
@rozeh_1
#حضرت_زینب
#شام_غریبان
تمام حجم تنت را سوارها بردند
به زیر مرکبشان نیزه دارها بردند
به این دوچشم پرازاشک دیدم از روی تل
تورابه هرطرف دشت بارها بردند
برای کشتن تو بیقرار بودند و
قرار قلب مرا بیقرارها بردند
مسیح نیزه نشین منی که راس ات را
به بزم مستیه شمشیردارها بردند
لباس و جوشن وانگشترو عبایت را
حیا نکرده و بی بند و بارها بردند
غریب و بی کس و بی یار بودی و دیدم
چه وحشیانه تو را همقطارها بردند
فقط نه جسم تورا بلکه از قبیله ی من
چقدر مرد و زن و شیرخوارها بردند
محمد کابلی
@rozeh_1
#حضرت_زینب
#شام_غریبان
ای كه به خشكی لبات
دریا توسل میكنه
موندم چه جوری داغتو
دنیا تحمل میكنه
سروی كه تنها شاهد
این برگریزونه منم
كوهی كه میخواد پاشه و
دیگه نمیتونه منم
گرم طوافن تا غروب
سرنیزهها دور سرت
وقت نمازِ تیرها
سجاده میشه پیكرت
این موج كه روی تنت
با گریه میریزه منم
زخمات لب وا میكنه
هر بار بوسه میزنم
تو كشتهی اشكی و من
یکچشمه بارونم برات
دیدم كه گریه میكنه
گرگ بیابونم برات
دیده میون موج خون
دریای احساسم تو رو
ای آشناتر از همه
حق میدی نشناسم تو رو؟
زخمت بهم میگه بمون
چشمت بهم میگه برو
سنگم بیاد از آسمون
تنها نمیذارم تو رو
با آه شونه میكنم
زلف پریشون تو رو
با اشک روشن میكنم
شام غریبون تو رو
سعید پاشازاده
@rozeh_1
#حضرت_زینب
#شام_غریبان
با صدای روضهخوان رفتم به جایی سوخته
روضهخوان میخواند اما با صدایی سوخته
باز هم شرمنده؛ در دستم ندارم بیشتر
واژههایی آتشین، زلفِ رهایی سوخته
حرف سنگین است، سنگین؛ روضهخوان سربسته گفت:
کاش کوچکتر نبود از تیر نایی سوخته...
گفت: «میبینم یکی افتاده عریان» بعد گفت:
کودکانی ماندهاند و خیمههایی سوخته...
کودکان در انتظار ذوالجناح، از دورها
ذوالجناج آمد ولی با یالهایی سوخته...
هر چه تابیدی به دنیا، باز هم تاریک ماند
باید از این کوهسار از سر برآیی سوخته
آخر کار است و باید ذکر «یا زهرا» گرفت
عطر زهرا میوزد از کربلایی سوخته...
جواد شیخ الاسلامی
@rozeh_1
#حضرت_زینب
#شام_غریبان
خوردي امروز نيزه فردا نَعل
نيزه هم چاره دارد اما نعل...
يك، دو، سه، چهار ... ده تا اسب
روي هم ميشود چهل تا نعل
هر كسي از تن ِ تو ميگذرد
شمر با پا و اسبها با نعل
پشت و روي تورا يكي كردند
چقدر جلوه دارد اينجا نعل
چون لباست به روي چادر من
هر كسي پا گذاشت حتي نعل
دهنت را خودت بگو چه شده؟
تهِ شمشیر خورده اي يا نعل؟
علی اکبر لطیفیان
@rozeh_1
#حضرت_زینب
#شام_غریبان
عصر دراتش خیمه دل پیغمبر سوخت
آنچنان سوخت که از شعله دل حیدر سوخت
نه فقط دامن طفلان نه فقط معجرها
گوشه ی خیمه عبا سوخت تن اکبر سوخت
وسط سرخی آتش دل زینب اما
یاد مسمار درو سوختن مادر سوخت
بعده ها کنج خرابه به پدر دختر گفت
تو نبودی کمکم روی سرم معجر سوخت
از غم سوختن اهل حرم بود اگر
نیمه شب امدو در کنج تنور آن سر سوخت
خیمه ها سوخت و باد امدو خاکستر رفت
دشت ارام شد اما دل یک مادر سوخت
دید ازاد شده اب ولی طفلش نیست
ناله زد از جگرو یاد لب اصغر سوخت
@rozeh_1
❣﷽❣
⭕️#شام_غریبان
🚩#دودمه_شام_غریبان
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
شمع دل می سوزد و شام غریبان امشب است
موپریشان زینب است
گم شده طفلان و حیران در بیابان زینب است
موپریشان زینب است
@roze_daftari
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
زینب سوخته دل بی کس و کار است اخا
بنگر حال مرا
پای طفلان حرم آبله دارداست اخا
بنگر حال مرا
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
امشب حرم آل عبا یار ندارد
امان از دل زینب
مردی به جز از عابد بیمار ندارد
امان از دل زینب
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
جان زینب در شب شام غریبان گم شده
یاریم کن یاحسین
دخترت با گوش پاره در بیابان گم شده
یاریم کن یاحسین
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
بین هر خیمه پرستویی خدایی می شود
کربلا آتش گرفت
صورت پروانه ها کرب بلای می شود
کربلا آتش گرفت
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
شمع دل میسوزد و شام غریبان امشب است
مو پریشان زینب است
گم شده طفلان و حیران در بیابان زینب است
مو پریشان زینب است
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
امشب به صحرا بی کفن جسم شهیدان است
شام غریبان است
امشب نوای کودکان بر بام کیوان است
شام غریبان است
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
آسمان کربلا تیره شده واویلتا
حضرت زهرا بیا
سر به روی نی تن شه مانده زیر دست و پا
حضرت زهرا بیا
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
ای زنان باید به دورِ ذوالجناح شیوَن کنید
کار مولا شد تمام
بعد از اين رَخت اسارت را دگر بر تن کنید
كار مولا شد تمام
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
ای وای از آن وقت و از آن ساعت
که زیوَرِ اهلِ حرم شد غارت
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
آسمان خون و، زمين خون و، جهان غوغا شده
شام عاشورا شده
در غمِ شاه شهيدان روضه خوانْ زهرا شده
شام عاشورا شده
***
جسم شهيدان بر روی زمین است
قلب اسیران زین عزا حزین است
#مجتبی_دسترنج_ملتمس
👇صلوات حذف نشه لطفا👇
◼️هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)◼️
#روضه_دفتری
@roze_daftari
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_شام_غریبان
#حسن_لطفی
اشکی مرا به شام مصیبت نمانده است
چشمی تو را در این شبِ غربت نمانده است
ما را به سخت جانیِ خود این گمان نبود
هرچند جانِ عرض ارادت نمانده است
ما را ببخش زنده اگر مانده ایم باز
گرچه نفس گرفته و طاقت نمانده است
ما خسته ایم خسته تر از ماست دخترت
حالا که خیمه ای شبِ غارت نمانده است
ما خسته ایم خسته تر از ماست خواهرت
او مانده است حیف که قوت نمانده است
ما خسته و رباب ولی خسته تر ز ما
عباس کو که یک رگِ غیرت نمانده است
در علقمه سپاه حرم مانده روی خاک
چیزی چرا از آنهمه قامت نمانده است
من کربلا رسیدم و دیدم غروب شد
چیزی به غیر رخت اسارت نمانده است
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#روز_دهم_عاشورا_امام_حسین_ع
حملههای موج دیدم، لشکرت آمد به یادم
کشتی صدپاره دیدم، پیکرت آمد به یادم
باد تنها بود، اما خار و خسها را عقب زد
تاختنهای علیِ اکبرت آمد به یادم
بحث عقل و عشق شد، هر کس بیانی، داستانی
من ترکهای لب آبآورت آمد به یادم
«لَن تَنالُوا البِرَّ حَتّی تُنفِقُوا مِمّا تُحِبُّون»
لحظههای سرخ بعد از اصغرت آمد به یادم
جویباری بر شکوه کوه مستحکم میافزود
اشکهای از رجز محکمترت آمد به یادم
گفت سعدی دیده با چشم خودش میرفت جانش
من وداع آخرت با خواهرت آمد به یادم
باغبان با طفل گفت: این سیب! دیگر شاخه نشکن!
قصهٔ انگشتت و انگشترت آمد به یادم
روضهخوان میگفت: یا مهدی! محبان تو هستیم
از محبان آنچه آمد بر سرت آمد به یادم...
#روز_عاشورا
#امام_حسین_علیه_السلام
#علی_کریمان
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسین_ع_شام_غریبان
#علی_اصغر_یزدی
روی خاک دشت جسمت نامرتب مانده است
نه ...تو تنها نیستی پیش تو زینب مانده است
یادگار مادرت غارت شد اما جای آن
روی جسمت یادگار سم مرکب مانده است
نیتش خیر است و دارد با عصایش می زند
پیرِ نامردی که در معنای مذهب مانده است
زیر خورشید بیابان پیکرت ماند و سرت
نزد راهب در کلیسا نیمه ی شب مانده است
روضه ی سخت سنان و ساربانت خوانده شد
روضه ی گرگان وحشی مار و عقرب مانده است
قرن ها خواندند از زخم لبت اما هنوز
روضه باید خواند زیرا حق مطلب مانده است
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#روز_دهم_عاشورا_امام_حسین_ع
به خون غلتید جانی تشنه تا جانان ما باشد
که داغش تا قیامت آتشی در جان ما باشد
سری گردن کشید از مرگ، قدر نیزهای روزی
که نامش آفتابِ جان سرگردان ما باشد
لبش بر نیزه قرآن خواند تا ثقلین جمع آیند
لبش بر نیزه قرآن خواند تا قرآن ما باشد
چراغ چشمهایش زیر نعل اسبها میسوخت
که مصباح الهدایِ دیدهٔ حیران ما باشد...
کنون ننگ است ما را تا به محشر، مرگ در بستر
حسین آمد به سوی کوفه تا مهمان ما باشد
#روز_عاشورا
#امام_حسین_علیه_السلام
#علی_محمد_مودب
#روز_دهم_عاشورا_امام_حسین_ع
ظهر عاشورا زمان دست از جان شستنت
آبها دیگر نیاوردند تاب دیدنت
چشمۀ نوش لبت میسوخت از هُرم عطش
هم لبانت خشک بود از تشنگی، هم گلشنت
آب میگرید برای لعل عطشانت هنوز
خاک مینالد برای جسم بیپیراهنت...
آسمان لرزید آن ساعت که طفلت حلقه کرد
دستهای کوچک خود را به دور گردنت...
ای تماشاییترین خورشید، عالم زنده شد
بر ستیغ نیزه از آوای قرآن خواندنت...
#روز_عاشورا
#امام_حسین_علیه_السلام
#عباس_شاهزیدی
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
#امام_حسین_ع_شام_غریبان
می سوخت زیر نور تن زخم دیده اش
تاراج گشته پیکر نیزه چشیده اش
جاری ست رود سرخ هنوز از گلوی او
رد گشته یک سپاه یکایک ز روی او
بر پهلویش سیاهی یک چکمه مانده است
بر جای جای پیکر او صدمه مانده است
خالی ست جای سر، به روی این بدن چرا؟
مانده است روی خاک، تنش بی کفن چرا؟
یعنی کدام نیزه سرش را ربوده است
قربانی ِ کدام گناهِ نبوده است؟
پس آن عقیق سرخ سلیمانی اش چه شد؟
با ساربان بگو که مسلمانی اش چه شد؟
بیش از هزار شعله ی زخم است بر تنش
رد های بوسه مانده به رگ های گردنش
از نعل های تازه تنش بی نصیب نیست
این پیکر مقطع الاعضا عجیب نیست؟
تا که سرش به نیزه ی دشمن سوار شد
دیگر حریم خیمه به غارت دچار شد
نامحرمان دویده به دنبال خیمه ها
نزدیک می شوند به خلخال خیمه ها
غیرت نمانده است به مردان این دیار
با بچه ها بگو که علیکُنَ بالفرار
شاعر: #حسن_کردی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
❤️روضه یازدهم محرم❤️
بسوی شام وکوفه دل شکسته می برند
ببین که زینب تو را غریب وخسته می برند
همان وجود نازنین خدای صبر در زمین
تمام رکن قامتش زهم گسسته می برند
زیارت تو آمدم سرت نبود یا حسین
مرا برای دیدن سر شکسته می برند
تمام زن وبچه ها رو سوار به مرکب کرد زینب
اما کسی نبود زینب کمک کنه، غصه هایش بیشتر شد این خواهر داغ دیده🌼امروز با ناله هات زینب ویاری کن🌼 یادش اومد اون روزی که وارد کربلا شد دور ناقش وگرفتند، عباس زانویش را خم کرد،علی اکبر زیر بغل عمه رو گرفت عون جعفر اومدن قاسم اومددست عمه رو گرفت با چه عزت وجلالی عقیله ی بنی هاشم وپیاده کردند حالا کسی رو نداره،غریب وتنهاست،جا داشت نگاه کنه به علقمه صدا بزنه برادر بیا کمکم کن،عباسم ببین زینب غریب و بی کس مونده.
برادر جان تواینجا باش آرام
خدا حافظ که من رفتم سوی شام
تو بااین نوخطان نو رسیده
من واین مادران داغدیده
فراق واین ره دور ودرازم
برادر با یتیمانت چه سازم
حسین آرام جانم،حسین روح وروانم، حسین سالار زینب
حسین قرآن زینب،حسینم وای حسینم.....
🍁صل الله علیک یا اباعبدالله🍁
🍂التماس دعا🍂