💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_حسین__ع__شور
هوای کربلات خیلی دل انگیزه
اشکای نوکر تو از دلتنگی میریزه
به حال ناخوشم نگاهی کن آقا
تموم آرزوی من شده دیدن کربلا
ماه زهرایی
حقیقتا اگه بخوام بگم تو خیلی آقایی
خودتو آشنایی آقاجون به غمه تنهایی
صفای کربلاتو یاحسین نداره هیچ جایی
اربابم بگیر تو دست خالیمو
بند 2
از بچگی آقا تو هیئت اومدم
همیشه از ته دلم برات به سینه میزدم
نزاشتی آبروم بریزه ای رفیق
خاطر تو برای این دلم عزیزه ای رفیق
از تو میخونم
همیشه من گدای خونه تو آقا میمونم
دوریه تو برای غمه دیگه نمیتونم
دوباره رو زده به کربلا دل پریشونم
اربابم بگیر تو دست خالیمو
بند 3
نشسته تو دلم یه دنیا دلهره
به زیر خنجری و بی حیا سرت رو میبره
تو دست و پا نزن جلوی مادرت
دیگه یه جای سالمی نمونده روی پیکرت
قلبم حیرونه
تن تو روی خاک و دلم خیلی پریشونه
جونی برای خواهر غریب تو نمینونه
کی واسه رقیه بعد تو لالایی میخونه
اربابم بگیر تو دست خالیمو
شاعر مجید آقاجانی
امام حسین (ع)
شور
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_سجاد__ع__زمینه
ای کاش،اینجا نرسیده بودم
ای کاش،طعنه نشنیده بودم
ای کاش،تنها بودم و اصلا
ای کاش،دنیاروندیده بودم
بادستای بسته،سوگواروخسته
ازغم شهیدان،قلبامون شکسته
سرهابه سنان و،قامتاکمان و
طعنه های شمرو،خنده ی سنانو
اباالمظلوم حسین(ع)
بنددو
خدا،آسمون چقدردلگیر
خدا،سنگینه غل وزنجیر
خدا،مرگم وازت میخوام
خدا،عمه زینبم اسیر
همه کنج قفس،بنداومده نفس
بعدعموعباس،چقدرشدیم بی کس
اونجاغیرت نبود،این مردم حسود
اونقدرزدن مارو،همه شدیم کبود
اباالمظلوم حسین(ع)
بندسه
بابا،ازوقتی که رفتی میدون
بابا،ازوقتی شدی غرق خون
بابا،روزیمون شده جسارت
بابا،امون ازشام ای امون
سنگ لب بامو،توبازارشامو
چکمه شمرقیمتی،گرفت توازدحامو
خوشی دیگه محاله،کارمون آه وناله
جون دادتو خرابه،غذانخورد سه ساله
اباالمظلوم حسین(ع)
مهدی منصوری
امام سجاد (ع)
زمینه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
4_6030613840020899638.opus
354.7K
گلی گم کرده ام
🥀🌴🥀🌴🥀
گلی گم کرده ام در این گلستان
الهی که شوم او را به قربان
گل من رنگ سرخ ولاله گون داشت
گلم صدپاره پیکرغرق خون داشت
گلم رادست گلچین سر بریده
تنش را سُمِّ مرکب ها دریده
گلی که می نمایم جستجویش
تمام کربلا پُر شد ز بویش
گل من عالمی را نورعین است
گلم فرزند پیغمبر حسین است
مرا این گل بُوَد جان برادر
ز داغش می زنم بر سینه وسر
برادرجان ببین درشوروشینم
بدنبال تو می گردم حسینم
دراین گودال خون هرسو روانم
به لب آمد ز دوری تو جانم
گل گم گشته ام،خواهر فدایت
صدایم کن به قربان صدایت
حسین جانم ز دوری تو ای داد
ببین زینب به هِق هِق کردن افتاد
نفس بند آمده بین آه آهم
کجا افتاده ای تو ای پناهم
دلم خواهد درآغوشت بگیرم
سرم رو سینه ات باشد بمیرم
ز خیمه تا به اینجا را دویدم
صدایم کن حسین دیگر بُریدم
صدایم کن رسد بوی تن تو
دلم شد تنگ خواهر گفتن تو
شنیدم گفته بودی یا اُخَیّـه
سرت کو،پس چسان گفتی اِلَیّـه؟
فدای تو شوم ای نور دیده
یقین خواندی ز رگهای بُریده
دگر بند دلم را پاره کردند
مرا با کُشتنت بیچاره کردند
برادر جان اگر رنگم پریده
تو را زینب هنوز بی سرندیده
الهی کور می بودم برادر
نمی دیدم تو رادرخاک بی سر
حسین جانم ببخشا خواهرت را
کمی دیر آمدم بردند سرت را
گمان من نبوده وقت پیری
تو بر نیزه روی من هم اسیری
چقدر اینجا کنار تو برادر
رسد بویی شبیه بوی مادر
اگر مادر کنارت امشب آمد
بگو که جان زینب بر لب آمد
بگو که تازیانه خورد زینب
هزاران بار اینجا مُرد زینب
بگو«مداح» باسوز دل و درد
که هجران حسین بیچاره ام کرد
😭😭😭💔🖤💔🖤
شاعر:#کربلایی_علی_اکبر_اسفندیار
«مداح»
#غزل
#مناجات_امام_زمان ع
#گریز_روضه_سیدالشهدا ع
#سعید_حمیدیان_فر
#هرجاکهعشقنیستیقینافریبهست
هرجا که عشق نیست یقینا فریب هست
قحط محبت است وگرنه حبیب هست
اینگونه سست راه به جایی نمی بریم
از بس در این مسیر فراز و نشیب هست
پایان هجر بسته به طاقی طاقت است
دوران وصل نیست ولیکن شکیب هست
پوشانده ایم پنجره را ،این گناه ماست
ورنه از آفتاب به دنیا نصیب هست
عالم به ندبه رفته و ما خواب مانده ایم
ای خواجه درد نیست وگرنه طبیب هست
طوفان رسیده است به کشتی سوار شو
مضطر کجاست آیهی امن یجیب هست
عذری برای گریه نکردن نمانده است
وقتی به شرح ناحیه مردی غریب هست
آخر مگر که گریه به فریادمان رسد
باران شو اشک روضهی خدالتریب هست
خون گریه کن که بر سر سر نیزه ها هنوز
خون سر بریده ی شیب الخضیب هست
خاکم به سر که سرخی ردّ هزار نعل
بر خاک از جسارت ده نا نجیب هست
#حلقه_ادبی_ریان
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#امام_سجاد_علیه_السلام
#شهادت
#مدینه
#چارپاره
آسمان را به خاک میآری
با همان جذبههای عرفانی
ولی از یاد میبری خود را
دمبهدم در شکوه ربانی
با خودت یک سحر ببر ما را
تا تجلی روشن ذاتت
دل ما را تو آسمانی کن
با پر و بالی از مناجاتت
تربت کربلاست تسبیحت
همدم ندبههات سجاده
بیقرار است گریههایت را
که بیفتد به پات سجاده
غربتت را کسی نمیفهمد
چشمهایت چقدر پُر ابر است
آیه آیه صحیفهات ماتم
جبرئیل نگاه تو صبر است
شده این خاک گریهپوش آقا
مثل چشمت صحیفهٔ باران
صبح تا شب، شکسته میگویی
السلام علیک یا عطشان
غم به قلبت دخیل میبندد
چشمهای تو با خوشی قهر است
تشنگی بر لبان تو جاری
آب دیگر برای تو زهر است
کربلا در نگاه تو جاری
روضه میخواند چشم تو سیسال
دل تو هرولهکنان، یک عمر
علقمه، خیمهگاه، تل، گودال
پردهٔ خیمهها که بالا رفت
کربلا در برابرت میسوخت
ناگهان روی نیزهها دیدی
سر خورشید پرپرت میسوخت
در دل قتلگاه میدیدی
لحظه لحظه غروب زینب را
چه به روز دل تو آوردند؟
«وَ أنَا بنُ مَن قُتِلَ صَبراً»...
جز تو و عمهٔ پریشانت
کوفه و شام را که میفهمد
طعنههای کبودِ سلسله و
سنگ و دشنام را که میفهمد
دست بسته به سوی شهر بلا
خاندان رسول را بردند
به روی ناقههای بیمحمل
دختران بتول را بردند
یادگار کبود سلسلهها
به روی مصحف تنت مانده
مرهمی از شرار خاکستر
به روی زخم گردنت مانده
سنگهای بدون پروایی
محو لبهای پاک قاری بود
از لب آیه آیهٔ قرآن
روی نی خون تازه جاری بود
با شکوه نجیب قافلهات
کینههای بنیامیه چه کرد
در خرابه نشستهای از پا
با دلت ماتم رقیه چه کرد
بیکسیهای عمهات زینب
غصههای رباب پیرت کرد
داغِ زخم زبان و هلهلهها
بزم شوم شراب پیرت کرد...
کربلا را به کوفه آوردی
با شکوه پیمبرانهٔ خود
لرزه انداختی به جان ستم
با بیانات حیدرانهٔ خود
چه حقیر است در برابر تو
قد علم کردن سیاهیها
تو ولی از تبار خورشیدی
شام را در میآوری از پا
با دعاهای روشنت آخر
شهر پُر از کمیل خواهد شد
کاخ ظلمت به باد خواهد رفت
اشکهای تو سیل خواهد شد
از همه سو برای خونخواهی
در خروشند باز بیرقها
راوی زخمهای پنهانِ
دل مجروح تو فرزدقها
#یوسف_رحیمی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#امام_سجاد_علیه_السلام
#شهادت
#غزل
شد اسیر غل و زنجیر تنِ بیمارش
سوختم یکسره از غربت و حالِ زارش
چقدر خواند دعا تا که پدر برگردد
رفت دلتنگِ پدر! تازه نشد دیدارش
داشت عادت به اذانِ علي اکبر(ع) امّا...
بی برادر شده بود و غم دل شد یارش
تا در آغوش گرفتش کمی آرام شد و
شد رقیه(س) رمقِ هر نفس ِ تبدارش
او علی(ع) بود و همین داغ برایش بس بود
اینکه عمّه(س) سرِ بازار رسیده کارش
یک نفر خنده زنان هستۂ خرما زد و رفت
گفت با خنده که از روی سرت بردارش
لرزه افتاد به پایش! چه چراغان شده بود
دورِ دروازۂ ساعات و در و دیوارش
مانده هر ثانیه در خاطرِ ویرانۂ شام
چشم ِ گریان شدۂ تا به سحر بیدارش!
#مرضیه_عاطفی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#امام_سجاد_علیه_السلام
#شهادت
#اسارت
#کوفه
#شام
#غزل
من، آن گلم که خفته به خون باغبان من
نه گل، نه غنچه مانده، به باغ خزان من
مرغ بهشت وحیام و از جور روزگار
ویرانههای شام شده آشیان من
هفتاد داغ دارم و در سوز آفتاب
هجده سر بریده شده سایبان من
زن های شام خنده به ناموس من زدند
این بود احترام من و خاندان من
زنجیرها به زخم تن من گریستند
دشمن نکرد رحم به اشک روان من
افتاد روى خاک به سنگ یهودیان
از روى نی سر پدر مهربان من
شام بلا و طشت طلا و سر حسین
گردید قاتل پدرم، میزبان من
من سیل اشک ریختم و او شراب ریخت
با آن که بود آیه ی کوثر به شأن من
من سخت ناله میزدم، او چوب خیزران
من تن به مرگ دادم و او سوخت جان من
#استاد_حاج_غلامرضا_سازگار
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
🎙عباس من برادر من نور چشم من (توسل)
بانوای: حاج میثم مطیعی
آماده باش مقصد ما در سفر یکی ست
سرهایمان جداست ولی بال و پر یکی ست
این ها برای کشتن ما صف کشیده اند
از هر کجای دشت بپرسی خبر یکی ست
دار و ندارمان همه در بین خیمه هاست
آتش که شعله ور بشود خشک و تر یکی ست
حتی به روی اکبر من تیغ می کشند
با اینکه با پیامبر از هر نظر یکی ست
تنها به این گناه که فرزند حیدریم
تنها به این دلیل که ما را پدر یکی ست
آیا کسی نمانده که یاری کند مرا
اینجا میان این همه لشکر اگر یکی ست
عباس من برادر من نور چشم من
طرز مصاف کردن تو با پدر یکی ست
تنها رجز بخوان و بگو یا علی مدد
در چشم شیر ، یک نفر و صد نفر یکی ست
چشم انتظار آمدنت از شریعه اند
حالا دعای اهل حرم بیشتر یکی ست
شمشیرها به دور تنت حلقه می زنند
چون جمع تیغ ها همگی ضربدر یکی ست
بعد از من و تو زینب اگر نشنود بدان
خونین بدن زیاد ولی خون جگر یکی ست
از بس حروف پیکر پاکت مقطعه ست
پائین پای مرقد و بالای سر یکی ست
غرق ستاره است تن من ولی هنوز
در آسمان بی کسی من قمر یکی ست
شاعر : احمد علوی
#حضرت_عباس
ورود به شام
شامیان من داغدارم هلهله کمتر کنید
خارجی نه زاده ی پیغمبرم باور کنید
کف زدن پایِ سر فرزند زهرا خوب نیست
نامسلمانان حیا از دخت پیغمبر کنید
با چه جرمی عمه ام را پیش چشمم
می زنید
نه حیا از فاطمه نه شرم از حیدر کنید
گشته جای شیر جاری اشک از چشم رباب
جای خنده گریه با آن مهربان مادر کنید
میهمانم، زاده ی پیغمبرم آیا رواست
جای عطر گل نثارم خاک و خاکستر کنید
این سر ریحانه ی زهراست بر بالای نی
از چه رو با خنده استقبال از این سر کنید
کوچه کوچه سنگ بگرفتید جای گل به دست
تا نثار فرق مجروح علی اکبر کنید
زخم زنجیر مرا دیدید و خندیدید باز
شادمانی پای اشک عمه ام کمتر کنید
فاطمه با ماست ای نامرد مردم کِی رواست
رقص پای گریه ی صدیقه ی اطهر کنید
شیعیان با شعر #میثم در غم ما اهل بیت
دیده را لبریز از خون سینه پر آذر کنید
✍منکلام:استادحاج غلامرضا سازگار
متخلص به میثم
🔴کانال رسمی عاشقان حضرت زینب«س»
https://eitaa.com/hazratehzeynab
فاطی عالی
حضرت زینب سلام الله علیها
آبروی نوکران هم از نگاه زینب است
نور اگر داریم در دل از پگاه زینب است
پارکابش پاسبانش اکبر لیلاست و
حضرت عباس هم میر سپاه زینب است
هر که می گردد حسینی زینبی هم می شود
سوز هر سینه فقط از سوز آه زینب است
در دلش دارد هزار و نهصد و پنجاه زخم
قتلگاه شاه عریان قتلگاه زینب است
قول داد و از حسینش یک قدم دوری نکرد
کربلا تا شام چل منزل گواه زینب است
بی جهت در مصر و در سوریه دنبالش نگرد
کربلا قطع یقین آرامگاه زینب است
✍منکلام:کربلایی حامد آقایی
🔴کانال رسمی عاشقان حضرت زینب«س»
https://eitaa.com/hazratehzeynab
کاروان اسرا
پشتِ دروازه رسیدم حالتم تغییر کرد
کوفه بود و بی وفایی،غربتم تغییر کرد
روزگاری بینِ کوفه آبرویی داشتم
از نگاهِ مردمانش عزّتم تغییر کرد
خطبه ای خواندم فصیح و با صلابت چون علی
لحنِ من انگار که در صحبتم تغییر کرد
زیر و رو کردم تمامِ قلب ها را با سخن
این چنین شد که تمامِ هیبتم تغییر کرد
ناگهان خولی سرِ پاک حسین بر نیزه زد
چوبه ی محمل زدم سر،صورتم تغییر کرد
می زدم از دل نوا..آخر هلالِ یک شبه
یک دو روزی می شود که عادتم تغییر کرد
آیه ای قرآن بخوان تا که جلا گیرد دلم
در غیابِ تو ولیکن همّتم تغییر کرد
تا نَفَس دارم حمایت می کنم از مکتبت
کاش می دیدی چگونه شوکتم تغییر کرد
✍منکلام:کربلایی محسن راحت حق
🔴کانال رسمی عاشقان حضرت زینب«س»
https://eitaa.com/hazratehzeynab