eitaa logo
💚عزیزم حسین💚
3هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
5.2هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجودم عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوا دهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر: @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
خون بر لبش نشست عرق بر جبین نشست پنجاه و چند مرتبه آقا زمین نشست پنجاه مرتبه به زمین خورد و ایستاد از بس که زهر بر جگرش آتشین نشست در کوچه بود یاد حسن بود و مادرش یک دفعه پیر شد به رُخش چند چین نشست بالا سرش دو مادرِ گیسو سپید بود یعنی کنارِ فاطمه‌ام البنین نشست یک دست روی پهلو و یک دست بر جگر در حُجره یادِ جَدِّ غریبش زمین نشست چسباند تا که سینه‌ی خود را به خاک ، دید :  گودال رویِ سینه اش آن لاله چین نشست از  تَل کنارِ عمه‌ی خود داد زد ولی ضربِ هزار و نهصد و پنجاهمین نشست یابن الشبیب اَبروی او را سنان شکست "والشِمر جالِسُ" به روی سینه این نشست با عمه رفت کوفه و با عمه شام رفت در کوچه دید دخترکی دل غمین نشست با آستین پاره سرش را گرفت حیف از بام آتشی به همین آستین نشست سنگی که خورد بر سرِ بابا کمنانه کرد بر گونه‌های کوچکِ آن نازنین نشست... حسن لطفی @rozeh_1
زانویِ خسته اش تکان میخورد پیکرش را کشان کشان میبُرد چند باری میانِ راه،افتاد گفت یا فاطمه به راه افتاد هردو دستش به پهلویش دارد عرقِ سرد بر رویش دارد تا که لرزه به پیکرش افتاد وای،عمامه از سرش افتاد تار می دید دیدگان ترش گوئیا ریخته بهم جگرش با لبِ آستین چنان زهرا پاک میکرد خونِ لبها را برزمین میکشید پایش را جمع میکرد هِی عبایش را یک نگاهی به دور وبر انداخت اشکی از دیدگانِ تر انداخت تا که بر آستانِ حجره رسید جگرش پاره بود ناله کشید کاسة صبرِ عالمین شکست همه درهایِ حجره را تا بست زیر لب گفت : آه «أین جواد» سرِ پا بود یک دفه افتاد فرش ها را یکی یکی تا زد تا گلویش لباس بالا زد سینه اش را به خاکِ سرد گذاشت یک مزاحم به رویِ سینه نداشت گردوخاکی بپاست در حجره صحنة کربلاست در حجره دست وپا میزد وکنار ِ تنش نیزه جا وانکرد در دهنش کربلا جَدِ او چه بد جان داد وسط نیزه دارها افتاد یک نفر زد لگد به پهلویش یک نفر پا گذاشت بر رویش یک نفر آستین خود تا زد گوشه هایِ رداش بالازد رویِ کُرسیِ عرش زانو زد پنجه اول میانِ گیسو زد خنجرش را گذاشت زیرِ گلو وحده لااله الاهو این گلو جایِ بوسة نبی است حرز آن اشکهایِ زینبی است هرچه خنجرکشید و باز کشید جایِ لبهایِ خواهرش نبُرید روضه را تا کنار عرش کشاند وای ،جسمِ حسین برگرداند گیسویِ مادری بهم می ریخت حالتِ حنجری بهم می ریخت کار بالاگرفت ای مردم وای از ضربة دوازدهم شکل رگها که نامرتب شد این سخن دلخوریِ زینب شد کاش در بین تان مسلمان بود ذبح ِ از پشتِ سر حلال نبود قاسم نعمتی @rozeh_1
دست در انگور بردی رنگ مشهد سرخ شد بعد از آن خورشید هر صبحی که سر زد سرخ شد گشت جدش رو سپید آن جا که با یک خوشه زهر هشتمین پیغمبر آل محمد سرخ شد مثل جدّش منتقم می خواست پس با این دلیل تا همیشه پرچم بالای گنبد سرخ شد مثل زهرا مادرش در اتفاق کوچه ها رنگ رفتن شد کبود و رنگ آمد سرخ شد در میان کوچه ها دستار بر سر زرد شد دست بر در زد به سرعت چهره ی در زرد شد زهر از بس که قوی بود و امام از بس لطیف زهر چون رد شد همه دیدند حنجر زرد شد در غلاف و در مصاف، این گشت روضه، هرکجا؛ راویان گفتند حنجر، روی خنجر زرد شد سرخ بود و زرد بود و مرد کم کم شد کبود گفت یا زهرا رضا و بعد از آن دم شد کبود با نبی و با حسن با یاعلی موسی الرضا پیش غم های صفر ماه محرم شد کبود گوییا رنگین کمانی می رود زیرا به زهر؛ هم سپید و سرخ و زرد این مرد شد هم شد کبود از خراسان روضه خیلی دور شد یابن الشبیب زهر وقتی قاطی انگور شد یابن الشبیب اشک در چشمان آقا حلقه زد آنجا که گفت حال و روز جدِّ ما ناجور شد یابن الشبیب در هجوم تیر ها و نیزه ها گم شد تنش در میان سنگ ها محصور شد یابن الشبیب در میان علقمه عباس از بس تیر خورد پیکرش چون کندوی زنبور شد یابن الشبیب حرف حرفِ جنگ بود اما پس از عباس ما حرف دشمن نیز حرف زور شد یابن الشبیب آه زجرآورترین جای سفر آنجاست که زجر، شب بر جستجو مٲمور شد یابن الشبیب عمه هرجایی به دشمن رو نمی زد پیش زجر؛ در بیابان عاقبت مجبور شد یابن الشبیب مهدی رحیمی @rozeh_1
وای مادر مددی کن جگرم می‌سوزد  که نه تنها جگرم پا به سرم می‌سوزد   زهر اثر کرده به زانو و ستون فقرات  جگرم پاره شده تا کمرم میسوزد   کسی آید ز وفا چشم جوادم گیرد  پیکرم پیش نگاه پسرم می‌سوزد   همره هر نفسم خون ز لبم می‌پاشد  تار میبینم و چشمان ترم می‌سوزد  چون مقطع شده حرفم ، پی اخبار ولا  دود می‌گویم و بر لب جگرم می‌سوزد قاسم نعمتی @rozeh_1
آقایمان آمد عبا روی سرش بود رنگ کبودی بر تمام پیکرش بود در کوچه یاد ماجرای کوچه افتاد یافاطمه یافاطمه ذکر لبش بود دستی به پهلو دست دیگر روی دیوار پهلو گرفتن یادگار مادرش بود او در میان حجره‌ای دربسته اما صدها فرشته در کنار بسترش بود او دست و پا می‌زد ولی با کام عطشان گویا که دیگر لحظه‌های آخرش بود اما تمام فکر و ذهنش کربلا بود یاد غریبی‌های جد بی سرش بود مردم گریز کربلایم اینچنین است آمد جواد و لحظۀ آخر برش بود اما به دشت کربلا جور دگر شد اربابمان بالای نعش اکبرش بود باید جوانان بنی هاشم بیایند تا این بدن را بر در خیمه رسانند حبیب باقرزاده @rozeh_1
ایام صفر 👆👇
مجموعه شعر فارسی و ترکی تکثیر عشق 💚 👈 "عزیزم حسین" فارسی @azizamhosen "یارالی آقام "ترکی، آذری @yaraliagham
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وقتی تو مشکلا آدم می مونه... تو سختیا قدش که خم می مونه... هرجا که تو غصه و غم می مونه... یه چند روزی میاد حرم می مونه... ‌غم نگفته رو آقا می دونه امام رضا امام مهربونه @hosenih امام رضا دوست داره زائراشو خیلی داره هوای ذاکراشو صله میده تموم شاعراشو جا داده تو بهشت مجاوراشو نامه ی نا نوشته رو میخونه امام رضا امام مهربونه‌ یه مادری میگه به غم اسیره دکترا گفتن دیگه خیلی دیره گفته میرم یا پسرم میمیره یا شفا از امام رضا میگیره دیگه فقط امام رضا می تونه امام رضا امام مهربونه یه پیرزن از دل جاده اومد از روستا با پای پیاده اومد با اشک و با روی گشاده اومد تا حرمش با دل ساده اومد سواد نداره اما هی می خونه امام رضا امام مهربونه @hosenih اومده یک جوون که خیلی زاره روز دلش شبیه شام تاره دلش گرفته خیلی بی قراره میگه به هیچ کسی امید نداره امام رضا غمش رو خوب می دونه امام رضا امام مهربونه شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نقّاره ی تو فخر تمامیِّ سازها ناز تو را خریده خداوندِ نازها تو پادشاه عشقی و در پیش پای تو خم می شود سر همه ی سرفرازها حتّی به حال کفتر جلد حریم تو افسوس می خورند تمامیِّ بازها بر دستگاه "آمده ام" غبطه می خورند_ _حتماً..،مقام "رَست" و "بیات" و "حجاز"ها اذن دخول در حرم‌ات ذکر فاطمه است در دست مادرست در این جا جوازها سائل شدن به فاطمه اینجا مزیّت است بالاتر است از همه ی امتیازها بالای طاق پنجره فولاد حک کنید: "صندوقچه ی طلایی آمال و رازها" زیباترین خطوط موازی عالمند صف های زائران تو وقت نمازها @hosenih آموختم تو را به جوادت قسم دهم اینگونه می دهی تو جواب نیازها... شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هر چه قدر که درد بی دوا داریم دلای اسیر و مبتلا داریم یادمون نمیره توی سختیا آقایی مثل امام رضا داریم @hosenih پیش هر غریبه زانو نزدیم ما به هر بی آبرو رو نزدیم هر جایی گره به کارمون نشست رو به جز ضامن آهو نزدیم به جز این خونه که امید همه ست دل ما به هر کسی رو زد، نشد قربونش برم که از صحن و سراش کسی با دستای خالی رد نشد قربون کبوترای حرمش قربون اینهمه لطف و کرمش الهی تا زنده ایم از سرمون کم‌نشه سایه لطف علمش چی میشه برای ما دعا کنی مارو جزو عاشقات صدا کنی چی میشه مثل ضریح با صفات دل سنگ ما رو هم طلا کنی @hosenih توی تاریکی نمیلرزه تنم با تو سر شدن روزای روشنم دم آخر آقا چشم به راهتم قول دادی سه جا بیای به دیدنم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
خاک بودم سال‌ها از شوق گلدان شما در دل من بار خواهد داد احسان شما هرچه را آموختم از کودکی..،نام تو بود یا رضا گفته فقط طفل دبستان شما جای درس‌ومشق‌خواندن..،گنبدت را می کِشم دفتر من پُر شد از عکسِ شبستان شما @hosenih اعتکاف مشهد ما از شروط بندگی است من تمام عُمر را هستم مسلمان شما آمدم ای شاه...،یادش خوش! روانش شاد باد! هر که بوده از ازل روزی غزلخوان شما مهربانی؛خصلت خدمتگزار کوی توست ای به قربان لب خندان دربان شما دردهای ایل خود را جمع کردم..،آمدم دربه‌در افتاده ام دنبال درمان شما هفت‌پُشت من نمک‌پروده ی این سفره اند آن‌قَدَر نان خوردم از دستِ پدرجان شما! یک طرف معصومه‌خانم،یک‌طرف سلطان‌طوس... در حقیقت نامِ این خاک است:ایران شما! نوکر بی دست و پا آیا به دردت می خورد؟! آمدم تا بسپرم خود را به دستان شما آی سلطان!دوستت دارم..،مرا باور بکن دوستت دارم..،قسم هم می خورم..،جان شما! روز محشر،خنده اش را فاطمه تضمین کُند هرکسی که چشم‌هایش گشته گریان شما بین صحن تو..،خودم را در نجف حس می کنم هو کشیدم "یا علی" را رو به ایوان شما هرچه دارم را بگیر و کربلایم را بده یا علی‌موسَی‌الرِّضا! دستم به دامان شما @hosenih رفته رفته دارد ایّام محرم می رسد... آه!می آید همان ماهِ پریشان شما ▪️ ▪️ حرمله،خولی،سنان،اَخنَس..،عقب‌تر می روند... شمر تنها می شود با جد عطشان شما عمه‌جانت همسفر شد با سنانِ پستِ مست... وای از اهل حرم وای از عزیزان شما شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e