eitaa logo
💚عزیزم حسین💚
3.1هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
5.1هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجودم عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوا دهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر: @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
از لاله زار توحید آتش زبانه می زد گل گشته بود پرپر، بلبل ترانه می زد در گلشن ولایت، یک نوشکفته گل بود گر می گذاشت گلچین، آن گل جوانه می زد من ایستاده بودم دیدم که مادرم را دشمن گهی به کوچه، گاهی به خانه می زد گاهی به پشت و پهلو گاهی به دست و بازو گاهی به چشم و صورت گاهی به شانه می زد گردیده بود قنفذ هم دست با مغیره او با غلاف شمشیر این تازیانه می زد وقتی که باغ می سوخت، صیاد بی مروت مرغ شکسته پر را در آشیانه می زد با چشم خویش دیدم جان دادن پدر را از ناله ای که مادر در آستانه می زد این روزها که می دید موی مرا پریشان با اشک دیده می شست با دست، شانه می زد هنگام شرح این غم، از قلب زار (میثم) مانند خانه ی ما آتش زبانه می زد @babollharam  
دوبار تیر فــــراقت مرا نــــــشانه گرفت درون قلب شکـــــسته غـم تو خـانه گرفت تمام درد و غم هــــجر تو نهـــــفته به دل چو آتــــشی بروی قلـــب من زبانه گرفت خوشا بحـــال کسی که در این زمانه پست میـان کــوچه ی عشــق تو اشــیانه گرفت ز بعد فصل زمـــــستان رسد بگـوش همه گل بـــهار ظهـــور شما جــــوانه گرفت نظر نـــما به دلـی که میان خلـــــوت شب فقط برای شـــما حـــال عاشـــقانه گرفت @babollharam  
آتش به جان گلشن طاها فتاده است کوثر میان شعله آتش فتاده است بابا میان کوچه، دلش پشت در بماند مادر میان معرکه تنها فتاده است دست فرشته ها همه از غم به صورت است نقشی کبود بر رخ زهرا فتاده است فضه برس به داد که مادرزدست رفت جای درنگ نیست همین جا فتاده است بازوی او بگیر و بزن آب بر رخش از پا به راه یاری بابا فتاده است بانو نشسته سینه زنان آه می کشد تا ریسمان به گردن مولا فتاده است @babollharam  
گفتم که بي قرار تو باشم ولي نشد تنها در انتظار تو باشم ولي نشد گفتم به دل که جلب رضايت کند نکرد گفتم که جان نثار تو باشم ولي نشد گفتم ميان جذر و مد اشک و آه شب در گردش مدار تو باشم ولي نشد گفتم که مي رسي تو و من هم دعا کنم در دولت تو يار تو باشم ولي نشد گفتم که تا اجل نرسيده ست لحظه اي در خيمه ات کنار تو باشم ولي نشد گفتم که خاک پاي تو را تاج سر کنم چون خاک رهگذر تو باشم ولي نشد گفتم به قدر آه دل دلشکستگان در عهد و روزگار تو باشم ولي نشد گفتم دعا کنم که بيايي ببينمت مانند مهزيار تو باشم ولي نشد گفتم شميم ماه محرم که مي رسد در روضه بي قرار تو باشم ولي نشد @babollharam
ابر ماتم بر سر کاشانه ام سایه کشید قامت طوبای باغ من خداوندا خمید شادی ام این بود یاری دارم آن هم فاطمه است ای دریغا این امیدم هم به نومیدی رسید دست بسته بودم و در کوچه افتادم ز پا ناله واغربتایم را یهودی هم شنید..! کس ندیده در میان شعله افروخته کودک شش ماه ای با مادرش گردد شهید من خودم دیدم که فضه با چه حال مضطری از میان شعله ها یاس مرا بیرون کشید قنفذ بی چشم و رو زهرای زخمی مرا آنقدر در کوچه ها زد تا امانش را برید باغبانم باغبان باغ در هم ریخته...! باغبانی که به جز غم از نهال خود نچید داس را با ساقه یاسی که تا خورده چه کار؟ ای خدا گلچین گل یاس مرا از ریشه چید بس که خون رفت از تن پاک و شریف فاطمه گشت رخسار کبود و زخمی یاسم سفید آن قدر هول و هراس پشت در بسیار بود که همان دم گوهر یک دانه ام شد نا پدید حالیا من ماندم و یک آرزوی سوخته فاطمه رفته است با صد داغ و روی سوخته @babollharam  
می‌شود هر روز جرم و اشتباهم بیشتر هست اما بخشش تو از گناهم بیشتر بسکه تن دادم به عصیان و خطا این روزها دور شد از خانه‌ات اینگونه راهم بیشتر احتیاجی نیست در آتش بسوزانی مرا می‌کِشَد آتش مرا این سوز و آهم بیشتر معصیت می‌آورم، آب و غذایم می‌دهی می‌چکد خجلت از این طرزِ نگاهم بیشتر کوله بارم از گناهم پر شد، اما آمدم باز هم این بار از تو عذرخواهم بیشتر دارم از زهرا ز دست خود خجالت می‌کشم شرمسار از روی تو رویِ سیاهم بیشتر چند وقتی می‌شود آواره بودم، باز هم چادری خاکی مرا داده پناهم بیشتر زیر بار معصیت بالم به هم پیچیده بود یک نگاه مادرم شد تکیه گاهم بیشتر @babollharam  
عجب به عهد رسول خدا وفا کردند فزون ز حد توان بر علی جفا کردند به جای لاله و گل بار هیزم آوردند شراره هدیه به ناموس کبریا کردند هزار مرتبه خشم خدا بر آن امت که قصد سوختن خانه ی خدا کردند به جای مزد رسالت زدند فاطمه را نه از خدا نه ز پیغمبرش حیا کردند غلاف تیغ گواهی دهد که سنگدلان چگونه فاطمه را از علی جدا کردند چهار کودک معصوم در دل دشمن به مادر و پدر از سوز دل دعا کردند خدا گواست که از بیم آه فاطمه بود اگر ز بازوی مولا طناب وا کردند چه اتفاق عظیمی به پشت در رخ داد چه شد که محسن شش ماهه را فدا کردند علی ولی خدا را که جان احمد بود پی رضایت شیطان دون رها کردند خدا گواست قلم شرم می کند میثم از اینکه شرح دهد با علی چه ها کردند @babollharam  
بس که دل بى ماه رویت در دلِ شب ها گریست آسمان دیده ام زین غصّه یک دریا گریست باغبان عشق، در سوگت نه تنها ناله کرد اى گل پرپر به حالت بلبل شیدا گریست بارالها! بین دیوار و درى، آن شب چه شد؟ کآسمان بر حال زار زُهره زهرا گریست گشت خون آلوده چشم اختران آسمان بس که زهرا تا سحر بر غربت مولا گریست شد کویر تشنه سیراب اى فلک از بس على داغ بر دل، لاله آسا، در دل صحرا گریست تا نبینند اشک او را، تا سحر هر شب على یا حدیث دل به چَهْ گفت از غریبى، یا گریست شیر میدان شجاعت بود و یک دنیاى صبر من ندانم اى فلک با او چه کردى تا گریست سوخت همچون شمع و از او غیر خاکستر نماند بس که از داغ تو خورشید «جهان آرا» گریست @babollharam  
دست دشمن یار تنهای مرا ازمن گرفت حامی افتاده از پای مرا از من گرفت بشکند دستی که دیدم در میان خانه ام با غلاف تیغ زهرای مرا از من گرفت روزگارش چون شب هجران یارم تیره باد آنکه ماه عالم آرای مرا از من گرفت بشکند آن دوزخی پائی که از ضرب لگد در بهشت وحی طوبای مرا از من گرفت قلب صد چاک مرا همچون پر پروانه سوخت آنکه شمع آرزوهای مرا از من گرفت غنچه را نشکفته چید و شاخه را در هم شکست آنفدر گویم که زهرای مرا از من گرفت فاطمه با هر دمش بر جسم من می داد روح آسمان تنها مسیحای مرا از من گرفت تا بخندد دشمن بی رحم بر تنهائیم یاور تنهای تنهای مرا از من گرفت (میثم) از قول علی بنویس با خون جگر مرگ زهرا کلّ دنیای مرا از من گرفت @babollharam
با گریه عقده از دل من وا نمی‌شود زخم جگر به اشک، مداوا نمی‌شود تا دست من ورم نکند از غلاف تیغ بند ستم ز دست علی وا نمی‌شود شرمنده ام ز شوهر مظلوم خود علی دست شکسته حامی مولا نمی‌شود بر روی قبر من بنویسید دوستان سیلی زدن مودت زهرا نمی‌شود بر باب خانه ام بنویسید رهبری مثل امام فاطمه تنها نمی‌شود گفتم ز حبس دل کنم آزاد ناله را دیدم کنار زینب کبری نمی‌شود جز طفل من که یار علی گشت پشت در شش‌ماهه ای فدایی بابا نمی‌شود من پشت در ز پای فتادم یکی نگفت زهرا چرا ز روی زمین پا نمی‌شود سقط ‌جنین و سیلی و ضرب غلاف تیغ این احترام ام‌ابیها نمی‌شود میثم بدون لطف و عنایات فاطمه یک بیت از کتاب تو امضا نمی‌شود @babollharam  
من آن شاخه گل افسرده بودم که در نشکفتگی پژمرده بودم زسوز سینه ام می نالم ای کاش که در پشت همان در مرده بودم چنان از ضرب سیلی رفتم از هوش که راه خانه را گم کرده بودم مغیره گر نبود در آن کشاکش علی را من به خانه برده بودم نمودم روی خود مخفی زمولا زدشمن چون که سیلی خورده بودم اگر دشمن نمی شد سد راهم علی را من به خانه برده بودم مدینه محشر کبری به پا بود رسن برگردن شیر خدا بود دو صد گلچین و یک گل، من چه گویم گل حیدر به زیر دست و پا بود @babollharam  
هزار بار شکستند رکن مولا را یکی نگفت چرا می‌زنید زهرا را همین که فاطمه اش بر روی زمین افتاد سیاه دید علی روی آسمان‌ها را کسی که شیعه بود مادرش بود زهرا خدا گواست که کشتند مادر ما را فراق فاطمه بر کشتن علی بس بود روا نبود ببندند دست مولا را هزار مرتبه نفرین بر آن ستم‌گستر که کشت حامی تنها امام تنها را برای مادر سادات گریه منع شده که بهر گریه گرفته است راه صحرا را علی چگونه ببیند بر آن رخ نیلی شرار تابش خورشید و سوز گرما را کنار سایه ی نخلی در آفتاب گریست شب از عناد بریدند نخل خرما را رواست عالمیان جان دهند از این غصه که جای پنجه ی دیو است روی حورا را قسم به سوره ی یاسین و هل‌اتی میثم که پیش چشم علی می‌زدند طاها را @babollharam  
حضرت فاطمه عليها السلام : ما جَعَلَ اللّه ُ بَعدَ غَديرِخُمٍّ مِن حُجَّةٍ و لاعُذرٍ ؛ خداوند پس از غديرخم براى كسى حجّت و عذرى باقى نگذاشت . . دلائل الإمامَه ، ص 122 . @azizamhosen @yaraliagham
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
غنچه پرپر گشته بود و گل جدا افتاده بود پشت در جان علی مرتضی افتاده بود دست مولا بسته و بیت ولایت سوخته آیه ای از سوره ی کوثر جدا افتاده بود گوش ناموس خدا شد پاره همچون برگ گل گوشواره من نمی‌دانم کجا افتاده بود دست قنفذ رفت بالا بازوی زهرا شکست پای دشمن باز شد زهرا ز پا افتاده بود مجتبی در آن میانه رنگ خود را باخته لرزه بر جان شهید کربلا افتاده بود فاتح خیبر برای حفظ قرآن در سکوت کل قرآن در میان کوچه ها افتاده بود کاش ای آتش بسوزی در شرار قهر حق هرم تو بر صورت زهرا چرا افتاده بود مادر مظلومه می‌پیچید پشت در به خود دختر معصومه زیر دست و پا افتاده بود غیر زهرا غیر محسن غیر آتش غیر در کس نمی‌داند که پشت در چه ها افتاده بود فاطمه نقش زمین گردید میثم آه آه فاطمه نه بلکه ختم‌الانبیا افتاده بود @babollharam
. ای قبلۀ نمازگذاران آسمان  ای خلق عالمت به سر سفره میهمان  هجر تو کرده قامت اسلام را کمان    الغوث یا بن فاطمه الغوث الامان  عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان   ای روح دین حقیقت ایمان بیا بیا  ای جان جان و مصلح کل جهان بیا  تنها دمید عترت و قرآن بیا بیا    خورشید تا به کی به پس ابرها نهان  عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان    ای غائب از نگاه و چراغ دل همه  داغ فراغ تو شده داغ دل همه  گل کرده این شراره به باغ دل همه    آه از جگر برآمده آتش گرفته جان  عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان    ای پر ز اشک چشم تو صحرا بیابیا  ای سینه سوز ناله زهرای بیا بیا  ای آرزوی زینب کبرا بیا بیا    تا چند سرو قامت دخت علی کمان  عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان    مولا کنار چاه صدا می‌زند تو را  زهرا به سوز و آه صدا می‌زند تو را  زینب به قتلگاه صدا می‌زند تو را    زخم عزیز فاطمه گوید به مرزبان  عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان   از قلب داغدیده ندا می‌رسد بیا  از نالۀ کشیده ندا می‌رسد بیا  از حنجر بریده ندا می‌رسد بیا    ای داغدار لعل لب و چوب خیزران  عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان   تا کی ز دیده اشک نشانیم سیدی  تا کی در انتظار بمانیم سیدی  تا کی دعای ندبه بخوانیم سیدی    تا کی سر بریدۀ جد تو بر سنان  عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان    یاران دعا کنید که دلدار می‌رسد  خورشید از درون شب تار می‌رسد  صبح ظهور و وصل رخ یار می‌رسد    میثم بریز اشک و دعای فرج بخوان عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان     ✍ .
. دیدید اگر که یکسره در کنج خلوتیم غرق محبتیم...به دنبال وصلتیم هجران کشیده ایم...گناهی نکرده ایم از دوری نگار پر از درد غربتیم گیسوی یار بود که ما را اسیر کرد لطفش مدام باد ! که خود بی لیاقتیم سینه زنیم و یکسره معراج می رویم سرمست،بین میکده گرم عبادتیم "ما بی حسین معنی دیگر نمی دهیم" بی عشق یار تیره و تاریم...ظلمتیم لطف حسین بوده که درهم خریده است لطف حسین بوده که مشمول رحمتیم با "یا حسین" مرده ی مان زنده می شود چون عاشقیم...عارف و صاحب کرامتیم! ما را علی برای حسینش بزرگ کرد از کودکی بزرگ شده بین هیأتیم زهرا اجازه داده که ما گریه می کنیم در بین روضه ها همه تحت عنایتیم منصب چه منصبی!همگی عبد زینبیم ما نوکریم و تا به قیامت رعیتیم در روز حشر که همه از هم فراری اند ذیل نگاه عمه ی سادات راحتیم *** بزم شراب و می به خدا جایمان نبود مایی که کوه و مظهر ایمان و عفتیم دیدی حسین ؛مردک شامی به ما چه گفت؟ نفرین به حرف هاش...گمان کرده کلفتیم ✍ .
الله الرحمن الرحیم بارالها شده ام بنده ی سلطان نجف روزیم کن که رسم باز به ایوان نجف زنده گردم نیمه شب با نم باران نجف اشتیاق دل من هست فقط، آب نجف نان نجف وسط صحن علی لطف خدا پیدا بود چِون خریدار دل شیعه او، زهرابود کرده ام وصف تو یک عمر روایت حیدر همه جا نام خوشت،حکم عبادت حیدر در هوای توبود، نکته کفایت حیدر که نبی کردبه نام تو ارادت حیدر چه بگویم به دلم، عشق ولی عشق علی است به لبانم همه جا ،نادعلی عشق علی است کوه عشق دل من،چون پر کاه است علی بین این سینه زعشقت همه، آه است علی نوکر ی نجفت منصب شاه است علی دل ما نیز به ایوان تو راه است علی گر،گرفتار تو هستم خوش آبادم پای ایوان طلای نجفت افتادم شدم عمری گدای توامیرالمومنین جان عالم به فدای توامیرالمومنین پشت ما هست دعای توامیرالمومنین مقصد ماست خدای توامیرالمومنین جان عالم به فدای توامیرالمومنین گشته عالم نخی از تار عبای توعلی کرم ولطف طراوت ز عبای توعلی درنفس های تو هر لحظه خدا بود علی در قنوت شب تو عطر دعا بودعلی بر قدوم سحرت، گرد شفا بودعلی در دو دست کرمت آب بقا بودعلی شأن واوصاف علی جلوه ی پیغمبر داشت جبرئیل آب وضویش به تبرک برداشت باز، هم سفره ی پیران و فقیران شده ای یاعلی مرکب اولاد شهیدان شده ای روزی ،روزوشب خان یتیمان شده ای ،ای امیرا،هنر دست کریمان شده ای دوجهان مست سر وادی،سلطان علی است ما همه مور و جهان ملک سلیمان علی است علی هستی وهمه ملک سلیمان منی نوکرکوی توام، بوذر و سلمان منی توفقط درهمه شب،ذکر فراوان منی ای شه،ملک نجف،برکت ایمان منی کیستی، ذکر لب این دل آگاه تویی اشهد ان علیا ولی الله تویی کیست غیرازتوعلی، جان پیمبر بشود وه،که باحضرت صدیقه برابر بشود به که اسمت، همه جا زینت منبر بشود نرسدهمچو تو،کس، حضرت حیدر بشود شدغدیرخم وآن، ساقی کوثر آمد جانشین نبی از بعد پیمبر آمد وصل دلدار به،هجران وطن گشت غدیر همه شیرینی اسمت به دهن گشت غدیر شور این جمله به دل ها عملاً گشت غدیر به بهار قدمت سبزوچمن گشت غدیر بعد از این قافیه حیران توام شاه نجف همه درحسرت،ایوان توام شاه نجف حرم و گنبد و باران! به علی می چسپد گوشه ی به کنج ایوان! به علی می چسپد وسط صحن، چراغان! به علی می چسپد گفتن ذکر حسین جان!به علی می چسپد می رسد آنکه امیداست به سلطان نجف کاش(مجنون)بشوی زائرایوان نجف غلامی(مجنون کرمانشاهی)
AUD-20221112-WA0003.mp3
1.29M
🎤 ای وجودت بر تن بی جان عالم جان بیا ای ظهورت دردها را خوشترین درمان بیا ای جواب نالۀ مظلومی قرآن بیا ای همه جانها بخاک مقدمت قربان بیا ای امید بی کسان ای یار مظلومان بیا ای نجات هستی ای گمگشته انسان بیا زینب کبرا سر بازار می‌خواند تو را فاطمه بین در و دیوار می‌خواند تو را آفتابا طلعتت در پرده پنهان تا بکی؟ ماهتابا جلوه‌ای شبهای هجران تا بکی؟ باغبانا بی تو خون آب گلستان تا بکی؟ یوسفا از دیدنت محروم کنعان تا بکی؟ احمدا تنها میان جمع قرآن تا بکی؟ مهدیا بر نیزه سرهای شهیدان تا بکی؟ از جگرها آه می‌جوشد که یا مهدی بیا خون ثارالله می‌جوشد که یا مهدی بیا گاه دور کعبه با اشک روان می‌جویمت گه چو بلبل نغمه زن در بوستان می‌جویمت گه کنار خانه برگرد جهان می‌جویمت در منی من در زمین و آسمان می‌جویمت که به بزم دوستان با دوستان می‌جویمت گه درون خویشتن مانند جان می‌جویمت هرچه می‌گردم در این گلشن نمی‌بینم تو را تو مرا می‌بینی امّا من نمی‌بینم تو را دیده‌ها اختر شمار صبح دیدار تؤاند اختران آئینه‌دار ماه رخسار تؤاند گلعذاران بی قرار سیر گلزار توأند شهریاران خاکسار پای زوّار توأند سربداران پایدار دار ایثار توأند دوستان چشم انتظار صبح پیکار توأند یا بن مولانا العلی یا بن النبی المصطفی از تو عالم می‌شود چون نظم «میثم» با صفا
امام   جواد علی اکبر امام رضا علیه السلام پسر    شاه    خراسان    وارث    پیغمبری صاحب جود و سخایی از همه عالم سری تو   جوادی  و  جوادی  تو   را  داده خدا صاحب   علم  خدایی   جانشین  حیدری شمس رخشان  ولایت  اختر  تابان عشق کهکشانی   پر   ستاره   از    سما  بالاتری کار  دنیایی  ما   آسان  شود  با  فضل تو همچو  بابایت  رضا و  مهربان و  سروری ای  شهید   ستم   قوم   دغا  مثل حسین پاره ی  قلب   رضا   همچون  علی اکبری تشنه لب جاندادی وگفتی عطش دارم پدر کشته ی  زهر  جفا از  دست یار و همسری (بیقرارم )   آرزو   دارم   بیایم    کاظمین تا  به  درگاهت نمایم از دل و جان نوکری (بیقرار اصفهانی)
  یا که خدا به خلق پیمبر نمی دهد یا گر دهد پیمبر ابتر نمی دهد   حتی اگر چه فیض الهی به هیچ کس غیر از رسول سوره ی کوثر نمی دهد   دختر در این قبیله تجلی کوثر است بی خود خدا به فاطمه دختر نمی دهد   زینب رشیده ای است که بر شانه ی کسی تکیه به غیر شانه ی حیدر نمی دهد   زینب شکوه خواهری اش را در عالمین دست کسی به غیر برادر نمی دهد   او مظهر صفات جلالی حیدر است یعنی به راحتی به کسی سر نمی دهد   زینب همان کسی است که در راه عفتش عباس می دهد نخ معجر نمی دهد   # علی اکبر_ لطیفیان   @babollharam
71482_13991223163353_175182.ogg
175.2K
سرود ولادت حضرت زینب(س) -(ستاره غزلخون شده شب شب نویده )ستاره غزلخون شده / شب شب نویده ام ابیها فاطمه / امشب عیدی میده مژده که مهتاب اومد /به قلب ماتاب اومد شادی بی حد کنید / خواهر ارباب اومد زینب کبری مدد بهار امید اومد و /گل در چمن اومد مونده ام بگم یاحسین /یاکه حسن اومد غم و فراری بده / بزن به تیر شعف مبارک و تهنیت / بگو به شاه نجف زینب کبری مدد مدینه پر از شادی و / گل زده جوونه فاطمه واسه زینبش / لا لایی می خونه باده بده ساقیا / فروغ عین آمده مسافر کربلا / یار حسین آمده زینب کبزی مدد
60828_1398105102026_473756.mp3
473.8K
سرود و شور ولادت حضرت زینب کبری سلام الله علیها -(فخر زمین و زمان)بند اول فخر زمین و زمان عمهٔ صاحب زمان،یا زینب یا زینب خواهر شاه جهان بی بیِ زهرا نشان،یا زینب یا زینب اومدی و با قدمت غوغا کردی قلبت و به برادرت اهدا کردی اومدی و دل از دل حیدر بردی اومدی و غم از دل مادر بردی شاده دل اهل ولا چون اومده زینت ولایت بانوی قهرمانِ زینب مثل علیِ با شهامت (سیدتی زینب کبری) بند دوم نائبة المرتضی صبور دشت بلا،یا زینب یا زینب سیده ی کربلا اسوهٔ حجب و حیا،یا زینب یا زینب اومدی و عاشقی رو معنا کردی با خنده ای معشوقت و پیدا کردی نقش تو شد خواهری و تو کربلا نقشای خواهریتو خوب اجرا کردی خنده ی تو دلیلش این بود که با حسینی تو همیشه درس تو این بود که یه خواهر از برادر