━━═━═━━━═━═━═━═━━━
┄┅✿﷽✿┅┄
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
از آنچه در دو جهان هست بیشتر دارد
فقط خداست که از کار او خبر دارد
یکی برای علی ماند و آن یکی همه بود
اگر چه لشکر دشمن چهل نفر دارد
عقیق سرخ از آتش نداشت واهمهای
کسی که کفو علی میشود جگر دارد
کمر به یاری تنهایی علی بسته
میان کوچه اگر دست بر کمر دارد
سر علی به سلامت چه باک از این سردرد
محبت ولیالله درد سر دارد
کسی که شهر سر سفره قنوتش بود
چگونه دست به نفرین قوم بردارد؟!
صدا زد: «اشهد ان علی ولیالله»
ولی دریغ که این شهر گوش کر دارد
زمان خوردن حق علی و اولادش
سقیفه است و احادیث معتبر دارد
سقیفه مکتب شیطانی خلافت بود
سیاستی که برایش علی ضرر دارد
کنیز بیت علی خاک را طلا میکرد
سقیفه را بنگر فکر سیم و زر دارد
اگرچه باغ فدک نعمت فراوان داشت
ولی ولایت او بیشتر ثمر دارد
گرفت راه زنی را به کوچه راهزنی
در آن محله که بسیار رهگذر دارد
بگو به دشمن مولا مرام ما این نیست
زمان جنگ بیاید اگر هنر دارد
کشید و برد، زد و رفت، من نمیدانم
حسن دقیقتر از ماجرا خبر دارد
بگو به شعله: چه وقت دخیل بستن بود؟
هنوز چادر او کار با بشر دارد
بگو به میخ که این کعبه را خراب نکن
غلاف کاش از این کار دست بر دارد
دهان تیغ دودم را عجیب میبندد
وصیتی که علی از پیامبر دارد
فدای محسن شش ماههاش که زد فریاد
سپر ندارد اگر مادرم پسر دارد
به شعله سوخت پرو بال مادر، اما نه
حسین هست، حسن هست، بال و پر دارد
اگر خمیده علی از نماز آیات است
در آسمان غمش هاله بر قمر دارد
شبانه گشت به دست ستارهها تشییع
که ماه، الفت دیرینه با سحر دارد
میان شعله دعایش ظهور مهدی بود
که آه سوختگان بیشتر اثر دارد
اثر: مجید تال
▪️🎤«وصیّت»(ویژه فاطمیه)
➖محلی مازنی
🖤🥀🖤🥀🖤
علی اگه مه جا دارنی رضایت_غریبه ته زهرا
ته جا که ممنونمه بی نهایت
مره حلال هاکن علیِ عزیز
که آخر رفتنی بَـیّه ته مریض
دیگه دنیا مره جواب هاکرده
مه وچونِ دلّه کباب هاکرده
اگر چه علی جان نصف جونمه
اَتا اَمشو فقط ته مهمونمه
دیگه ته خنه مه جا بونه خالی
مبادا وچونِ پَلی بنالی
دیگه درمه شومه دل دارمه پرخون
علی، جانِ ته و جان مه وچون
اَتا صحنه علی مره بکوشته
بَدیمه که حسین شه سر ره روشته
علی برمه نکن وچونِ پَلی
بَوین حسین بَهـیّه برمه گَلی
حسینِ برمه ره زینب اِشنه
زینب ونسّه شه خدّه کشنه
از اَمشو مه وچون بوننه بی مار
علی مه یتیمونِ هوا ره دار
شو نصف شو اِنی مه قبر کنار
مه یتیمون ره هم شه همرا بیار
مه مظلومی ره «شاهد» کنه فریاد
محالِ که وره بَورم از یاد
علی اکبراسفندیار«شاهد»
🖤🥀🖤🥀🖤
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
▪️🎤زبانحال حضرت زهرا(س) با مولا علی(ع)
محلی مازنی(فاطمیه ۹۷)
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
علی جان خسه تن دارمه خدایی
مه گوش انه علی صوت جدایی
خوامبه بورم مه دل ته بی قراره
مه دل مه وچونسه هسه پاره
علی مره خله. غم هاکرده دور
شه مره غسل هاده تیناری بشور
تجا خوامبه مره شو بوری گور
مه قوره سره جا آقا نواش دور
ته مه بالِ ویندی خله کبوده
مه پهلوره ویندی. چتی بسوته
ته مه دیمه ویندی بهیه نیلی
ته خاطری. مره بزّونه سیلی
علی ته دل ضایع. بونه شورابون
ویندی مه تن بَیه پوست و اِستِخون
دمه آخر. علی یاره مهربون
بیار ته مه. کنار. مه رزه وچون
بیار مره وشون. بوینن خار خار
بل اتا کم. مره ونگ هادن مار مار
نَوِسّه انده زود بَون داغدار
مه بسوته سینه بعیره قرار
علی جانه تو امه نوره دوعین
نِل غم دل. بیره مه جانه حسین
حاج حسین خداپرست.
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#حضرت_ام_البنین__س__روضه
گرچه فرقی هست از این فاطمه تا فاطمه
ذکرِ یا اُمالبَنین یعنی همان یا فاطمه
خانهی بی فاطمه هرگز نمیخواهد علی
هست شیرینیِ مولا در دو دنیا فاطمه
حضرتِ اُمالبَنین از جلوههای فاطمهاست
گرچه زهرا رفت اما هست اینجا فاطمه
بچههای فاطمه بر دامنِ اُمالبَنین
خواب میرفتند و میدیدند رویا: فاطمه
از همان اول همه گفتند مادرجان به او
چشمشان میدید در این خانه تنها فاطمه
با ادب فرمود : آقاجان بگو اُمالبَنین
وَرنه نامش را صدا میکرد مولا فاطمه
او کنیزی آمد و زهرا عزیزِ خویش کرد
او زمین بوسید و زینب گفت اُمّا فاطمه
مریم و آسیه و حوا و هاجر کیستند
مادر عباس وقتی میرسد با فاطمه
روز محشر چادر او هم شفاعت میکند
تا که میآید به محشر پشت زهرا فاطمه
بچههای او هم آری بچههای فاطمهاند
نیست او در کربلا و هست اما فاطمه
بسکه یا اُمالبَنین از ما گره وا میکند
هست بر لبهای ما یافاطمه یافاطمه
دورِ زهرا بچهها بودند و مولا بود حیف
وای از اُمالبَنین اینبار تنها بود حیف
(حسن لطفی ۹۹/۱۱/۰۷)
حضرت ام البنین (س)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir/
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_باقر__ع__میلاد
دل ویرانم امشب آباد است
لحظۂ با شکوهِ میلاد است
پنجمین ماه آسمانِ نبی(ص)
نور چشم امام سجاد(ع) است
شده امشب پدربزرگ ارباب
بیشتر قلب فاطمه(س) شاد است
سائلان لحظه لحظه می آیند
بسکه حاجت به این و آن داده است
شعر لالایی اش شبانگاهان
با نسیم است و نغمۂ باد است
معنیِ حکمت و نجوم رسید
حضرت باقرالعلوم رسید
برکت سفرۂ رجب آمد
شهد و شیرینی رطب آمد
نور در نور، سیرتش علویست
حضرتِ مرتضی(ع) نسب آمد
دشمنش لحظۂ مناظره باخت
در دلش کینه و غضب آمد
مثل دلسوزیِ عمو حسنش(ع)
رفت و با خنده روی لب آمد
بسکه پیمانه را لبالب کرد
سائلش روز رفت و شب آمد
سرِ این سفره میشوم حاضر
با عنایاتِ حضرت باقر(ع)
قلم آمادۂ نوشتن شد
وقت وصفش زبانم الکن شد
شد محمد(ع) برای پنج تن و
نورِ چشم چهارده تن شد
باز هم یک حدیثِ عالی گفت
باز هم چشم شیعه روشن شد
لحن گرم تلاوتش یک عمر
دلبری کرد و صاحبِ فن شد
کارِ هر روز من شده مدحش
شافع روز محشر من شد
باید آوایِ بر لبش باشم
دانش آموزِ مکتبش باشم
مکتبش حیدری ست بسم الله
از خیانت بری ست بسم الله
مکتبش بیعتی ست جانانه
فاطمه(س)محوری ست بسم الله
عِلم او با عمل گره خورده
علم ِ نام آوری ست بسم الله
با ولایت پیِ شهادت باش
در صدف گوهری ست بسم الله
مکتبش مردِ مرد می طلبد
حرف ِ پیغمبری ست بسم الله
پیروانِ دو عالم افروزیم
درس روشنگری می آموزیم!
مرضیه عاطفی
امام باقر (ع)
میلاد
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir/
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
─┅══༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅══┅─
#شعر_آیینی
#غزل
#فولکلور
#امام_رضا_علیه_السلام
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
دل من کــبوتـر صـحـن و ســرات امام رضا
پر می گــیره عـاشـقونه به هوات امام رضا
خـوش به حـال کفتری که از همه زرنگ تره
لونـه کـرده روی گــنـبـد طلات امـام رضــا
@goollvajhehay_ahlbeyt12
هیچکی از در خونت دست خالی رد نمیشه
آقا میشه هر کـسی که شد گـدات امام رضا
خستگی ها مو در خونه ت زمین گذاشتم و
تو گـذاشـتی بارمـو رو شونه هات امام رضا
غـریبی خــودت ولی غــــریب نوازی کارتـه
چه گـرافتارایی رو میــدی نجـات امام رضا
ضـــامن آهو شـدی دسـت دل منـــم بگـــیر
همه عالم میشــه صیـد یه نیگات امـام رضا
قـدمی رنجــــه کــن آقا دم جــون دادن من
تا که سربذارم اون لحظـه به پات امام رضا
غریبونه جون دادی گـوشـه ی حجـره، الهی
بمیـــــرم عـــزیـز فاطــمـه بـرات امـام رضا
گوشه ی دفتر لطفت بنویـس اســم( کمیل )
پیـش دعـبل و بقــیــه شـاعـــرات امام رضا
شعر:کمیل کاشانی
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
ایوان نجف
هر عاشق مرتضی ندایی دارد
« ایوان نجف عجب صفایی دارد »
در وصف علی حیدر کرار اینجا
دلداده ی او به لب ثنایی دارد
ای عشق ببین جلوه ی ایمان حیدر
برتر ز جنان صحن و سرایی دارد
هر زائر مرتضی علی می داند
این صحن و سرا حال و هوایی دارد
سیراب کن از مهر ولایش خود را
حیدر به کَفَ اش آب بقایی دارد
در درگه او گدای عشقیم آری
هر بارگه عشق گدایی دارد
خورشید امید اهل عالم اینجاست
هر ذَره ز نور او جلایی دارد
هرگز نشود ز درگه او مأیوس
اینجا دل ما نشو و نمایی دارد
ای عاشق خسته دل بیا چون مولا
هر درد که هست او دوایی دارد
با دست تَهی آمدی اما حیدر
بر زائر خود لطف و عطایی دارد
گَه کرب و بلا ، گهی نجف ای یاران
عاشق همه جا شور و نوایی دارد
«یاسر» به ارادت علی می بیند
هر کس به کف خویش لوایی دارد
**
محمود تاری «یاسر»
غدير
بنام خداوند يوم الغدير
خداوند دريا و كوه و كوير
ثنا و ستايش سزاوار او ست
كه هستي به عالم همه کاراوست
هم اويي كه ما را ز خاك افريد
ز روح بزرگش به ما جان دميد
فرستاد از بهر لطف و صفا
رسول هدايت گرش مصطفا
كه ياري نمايد تبار بشر
نباشد جز او راهنمايي دگر
ندا امد از سوي رب جلي
كه باشد علي بر شما ها ولي
بفرمود پيمبر به روز غدير
كه باشد علي بعد من دستگير
علی ابن عم و ولی من است
به فرمان و امر و وصی من است
علی جانشین و امین من است
که او حافظ رسم و دین من است
علی فاتح و درب خیبر گشاست
علی زاهد و عارف و رهنما ست
علی هر جهان است مشکل گشا
که او نور حق است و فرمان روا
فمن كنت مولي فهذا علي
علی از من است و منم از علی
#عباس_زرين_كفش
━━═━═━━━═━═━═━═━━━
┄┅✿﷽✿┅┄
#ائمه_طهارت_علیه_السلام
جماعتی که دل و جان به عشق نسپارند
به حیرتم! چه تمتع ز زندگی دارند
بر آن سرم که برآرم دمی به خاطر جمع
گرم دو زلف پریشان دوست بگذارند
به صاحبان نظر ساقیا مده ساغر
که با حضور تو پیوسته مست دیدارند
به دور چشم تو مستی ما عجب نبود
عجب زحالت آنان بود که هوشیارند
زاهل مدرسه ای دل، امید حال مدار
که اهل قال وز سر تا به پای گفتارند
به روی خویش سوی بسته راه یقین
نشسته در پس هفتم حجاب بیدارند
زخیل خاک نشینان جماعتی دانم
که چون سپهر رفیع و بلند مقدارند
چو نوش، راحت روحند و در مذاق چو نیش
چو گل عزیز و به چشم جهانیان خارند
شکسته قید علایق به زور بازوی عشق
نه چون من و تو به دام هوس گرفتارند
نگاهدار زاندیشه های باطل، دل
حضورشان که ز راز درون خبر دارند
مدد زهمت ایشان رسد به پیل دمان
ولی به زیر قدم، مور را نیازارند
شهان عالم ایجاد و ملکان وجود
غلام خواجه ی لولاک و آل اطهارند
به اهل بیت رسالت مرا است چشم امید
چه بر گناه تنم را به خاک بسپارند
به غیر آن که نشاید خدایشان خواندن
به هرچه وصف نمایندشان سزاوارند
«محیط» از شرف مدحت محمد و آل
متاع نظم تو را خسروان خریدارند
شعر: مرحوم محیط قمی
گریه های شب جمعه چه خریدن دارد
نوکرت تا خود تو شوق رسیدن دارد
شده هفتاد و دو سر با سر تو بر نیزه
سر بازار شما زجر کشیدن دارد
دل من لک زده تا اسم مرا بنویسند
به سر بام حرم میل پریدن دارد
رخ یوسف اگرم هرچه که زیباست ولی
چهره نه ٰنام شما دست بریدن دارد
من شفا یافته ی دست شما بودم وبس
شکر باذکر حسین قلب تپیدن دارد
همه زوار تو بی دل شده بر میگردند
که نیازی دلشان بر تو شدیدا دارد
هر کجا مینگرم عکس حرم میبینم
این در خانه ی عشق است دویدن دارد
دم محشر که حسین بن علی وارد شد
حال و روز دل عشاق چه دیدن دارد
بدنی بی سرو پر زخم فدایش جانها
کمر آنجا به خدا جای خمیدن دارد
الکی نیست که زینب سر خود میشکند
دیدن روی شما سینه دریدن دارد
#اشعار مناجات فاطمی با امام زمان(عج)
چقدر اشک بریزم ز جدایی آقا
من دلم تنگ شده تنگ، کجایی آقا
همه دارند به تنهایی من میخندند
به همه گفته ام این جمعه می آیی آقا
وقت و بی وقت هوای همه کردم جز تو
کاش میخورد دلم با تو هوایی آقا
بیشتر از همه دنبال من و کار منی
من کیم دربدِر بی سر و پایی آقا
به خدا معترفم نوکر بد یعنی من
آمدم بر درت ای شاه گدایی آقا
تو فقط ناز بکش، اخم کنی میمیرم
یار و غمخوار من زار شمایی آقا
امتحان کردی و شرمنده شدم پیش حسین
من ندارم بخدا خرده حیایی آقا
مادرت واسطه باشد همه را می بخشند
قبل آنکه ببری کرببلایی آقا
کاش میشد که در این شعر زبان میشد لال
فاطمه باز دلش ریخت اذان گفت بلا