eitaa logo
💚عزیزم حسین💚
3.1هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
5.1هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجودم عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوا دهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر: @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
  هلهله ی فرشته ها تو فضای آسمون پیچیده خدا به حیدرش میگه مبارک قدم نو رسیده دیگه هیچ کسی همتاشا ندیده   زینب اسمت آرامش قبل عالمین ضربان و تپش نبض حسین میچیده عطر گل یاس تو مدینه   میره بالا دستا امشب گل خنده روی هر لب میدی عیدی خود ارباب از قدوم بی بی زینب   تولدت مبارک خواهر ارباب   بند دوم   شب جنون مستی میزنم از می ناب کوثر خدابافاطمه داده یه ملیکه ای زنسل حیدر حسین میگه تویی عشق برادر   امشب آسمون کربلا هم میدرخشه میبینه هر کسی که کربوبلا باشه آرزوی رفته و نرفته هاشه   یه ملیکه اومده دینا جشن شادی شده بر پا میگه مولا به فاطمه که به خودت رفته خیلی زهرا   تولدت مبارک خواهر ارباب   بند سوم   قرار سال بعدیمون پای ضریح خود عمه جانمون بگیریم اونجا همه دم به فداته همه ی جونیمون با شما طی میشه روزگامون   زینب به دلم نزار تو حسرت زیارت میدونم بدم بده لیاقت نوکری برای تو داره سعادت   هر چی داریم از دعاشه دل عاشق مبتلاته نوکر ی در خونت آرزوی هر گداته   تولدت مبارک خواهر ارباب
🔘🔘🔘🔘🔘🔘 بند1⃣ بانوی محشری یا زینب ثانیِ مادری یازینب مظهر استقامت و صبر عشق برادری یا زینب . ای جانم به؛ دخترِ حِصنِ حَصین زن ولی مرد ترین؛ بانویِ رو زمین هستی بانو؛ به عالم آموزگار؛ شیر زنی باوقار؛ مثه کوه استوار دلبر عقیله سر و سرور عقیله با خطبه هاش تو شام کرده محشر عقیله سرّ جلیّه جانشین ولیّه نطقش بُرَنده چون ذوالفقار علیه ❤️یازینب یازینب یازینب❤️ •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• بند2⃣ عقیله العرب یا زینب ای هاشمی نسب یا زینب از صبر و حجب و حیایِ تو عالمه در عجب یازینب میشناسنت؛ به حیدری اعتبار خطبه ات ذوالفقار؛ از زهرا یادگار میزنی تو؛ به دلِ عَدو شَرَر کلامت پُر اثر؛ افتخارِ پدر ایمان عقیله فخرِ یزدان عقیله فرمانروایِ عالَمِ امکان عقیله مَرهَم عقیله نقشِ خاتَم عقیله آیات صبره و اسمِ اعظم عقیله ❤️یازینب یازینب یازینب❤️ 💠💠💠
◦•●◉✿ اَُِلَُِلَُِهَُِمَُِ َُِعَُِجَُِلَُِ َُِلَُِوَُِلَُِیَُِکَُِ َُِاَُِلَُِفَُِرَُِجَُِ ✿◉●•◦ 🌹آسمون اَمْشو ( آستاره بارونه)۳ دم به دم آخَی (یا زهرا ایخونه)۳ 🌹وَی دِری دنیایِ کوثره دیه یه حیدره،دیه زینو رسیده (طرح چِشمونِ پُرآیه ی زینَوْ خیلی به چِشمون مادر کشیده)۲ 🍃قدر وکوثر اومده، وصف حیدر اومده زینب زینب شأنِ چشماش عادیات، روی لبهاش بینّات زینب زینب ♢یا زینب مدد یازینب... 🍃هرکِسی قلبِس (مالِ یه جاییه)۳ اِ دل مُو اَمشُو (کرب و بلاییه)۳ 🌸نره سوریه (هرکی هواییه)۳ خود زینو اِمشُو (کرب وبلاییه)۳ 🌸هرکسی عیدی میخواد بایدم راهم بیاد تا شش گوشه داده حاجاتُ خدا دستِ شاه کربلا وَ شش گوشه ♢زینب زینب اولیا مُخدره... 🌼جَبَلُ صبره وُ عصمتُ صُغریٰ صدیقه‌ی کبریٰ به روح ایمان رولَبِس از وقتی وَیْدری دنیا ایگه حسین جانُم ایگه حسین جان 🌼حرمس حالا اَوَیده پادگان سی عاشقانی که زسر گذشتند 🌷شیرونی که عشق زینبو با خینِ میرن باسو ایجور نوشتند: 🌷که دنیا میخوره نمک اززیر پاهاش که دنیا اومده آره صبر از نگاش ♢زینب زینب اولیا مخدره..
رباعی ولادت حضرت زینب کبری سلام الله علیها 🍃🌷🍃 زینب ز قیام خود به دین داد حیات وز خطبه او یافته اسلام نجات بر شیر زن بیشه توحید درود بر فخر زنان زینب کبری صلوات 🌷 زینب که به حُسن است همانند علی نور دل احمد است و دلبند علی بر مهر ولادتش تماشا دارد گلخندۀ فاطمه ، شکر خند علی 🌷 داده ست گلی خدای سرمد به علی کز هر طرفش تهنیت آمد به علی در عرش عظیم زینبش خوانده و گفت یزدان به محمد و محمد به علی 🌷🌷 بر خیل زنان مربی از رب آمد از دخت رسول زینت اَب آمد زین مزده بود چشم محمد روشن میلاد درخشنده زینب آمد
حضرت علیها السلام 💫💫💫💫💫💫💫 تویی مَلیکَةُ السَّماء دخت علی مرتضی چشم و چراغ فاطمه عمه بچه سیدا پشت و پناه مجتبی خواهر شاه کربلا... زینت حَیِّ داداری مثل عباس علمداری به خدا به خدا شبیه علی تو کراری... جلوه ای از خدا زینب ، تویی گره گشا زینب همیشه دست تو بوده ، برات کربلا زینب... سیدتی یا زینب... 💫💫💫💫💫💫💫 منی که از تولدم تو کشوری بزرگ شدم که از سر مأذنه هاش اسم علی و بچه هاش پیچیده سمت هر طرف دل میره، ایوون نجف... میخوام که نوکرش باشم غلام قنبرش باشم با علی، با علی، با علی، تا آخرش باشم... علیُ حُبُهُ جُنَّه، قسیم النار والجَنّه... وصیُ المصطفی حقا، امام الانسِ و الجِنَّه علی مولا، علی مولا...
شادی بی حده ماه رخشان اومده مستونه بشید شاه خوبان اومده هل هله کنید عشق سلطان اومده اومده اونی که دوباره آسمونی کنه دلا رو ببره هممونو مشهد بنویسه کربلا رو دل و دلبر منه مستی محشر منه شور مکرر منه باب المراده سر و سرور منه سایه رو سر منه دعای مادر منه امام جواده یا جواد الائمه ادرکنی … با اومدنش جود و رحمتش میاد خیر و برکتش از سرم بوده زیاد قربونش برم عشقمه امام جواد امید من اینه که امشب وسط شادی و شور شین به دل آقام بیافته ببره همه رو کاظمین راه حل حاجت ترنم کرامته نوکریشم سعادته باب المراده واسه هر دردی دواست تاج سر فرشته هاست گل پسر امام رضاست امام جواده یا جواد الائمه ادرکنی … تو معدن عشق دُرّ نایاب اومده آروم قرار واسه بی تاب اومده هل هله کنید عشق ارباب اومده اومده اونی که با دستاش وا میکنه گره کارو اومده تو بغل ارباب میبره همه دلا رو علی اصغر اومده غصه و قمصر اومده انگاری حیدر اومده باده نابش اومده یه نور عین شافع کل عالمین اونکه تو خونه حسین عشق ربابه شهزاده یا علی اصغر … منبع : کاشوب
منم و هوای تو، هوای قشنگ‌ترین دقیقه‌ها منم و هوای تو، هوای نگاه به گنبد طلا منم و هوای تو، هوای سینه‌زدن تو کربلا منو از خودم بگیر ، خودتو ازم نگیر به‌خدا بدجوری آقا به تو وابسته شدم دلمو جلا بده، باز یه کربلا بده به‌خدا من از همه غیر خودت خسته شدم ببین از دوریِ تو، غم مهجوریِ تو مثِ یک شیشه‌ی سنگ‌خورده‌ی بشکسته شدم همه‌چیم حرم حرم حرم حرم زندگیم حرم حرم حرم حرم میبریم حرم حرم حرم حرم "ای آقام حسین‌حسین حسین‌حسین" منم و ضریح تو، که همیشه توی رؤیای منه منم و ضریح تو، جایی که قبله‌ی چشمای منه منم و ضریح تو، اون‌که دستاش توی دستای منه تو شبای بی‌کسی، شبای دلواپسی خودمو لابه‌لای گریه‌کنا جا میکنم تا تلاطم میکنم، خودمو گم میکنم اما زود خودم رو تو کربلا پیدا میکنم میشینم مثل گدا، جلو ایوون طلا میگم حرفای دلم رو باتو نجوا میکنم آرزوم حرم حرم حرم حرم گفتگوم حرم حرم حرم حرم روبه‌روم حرم حرم حرم حرم "ای آقام حسین‌حسین حسین‌حسین" منم و نگاه تو، اونی که جدا ز غیرم میکنه منم و نگاه تو، اون‌که عاقبت‌به‌خیرم میکنه منم و نگاه تو، اون‌که آخرش زهیرم میکنه بذا مبتلات بشم ، تا ابد گدات بشم عاقبت یه‌روز گدات رو بی‌بی زهرا میخره بذا محضرت باشم، بذا نوکرت باشم مقام نوکر تو از پادشاهی بهتره هرکی سینه زد برات، شبیه غلام‌سیات موقع جون دادنش سرش رو پای حیدره نفسام حسین حسین حسین حسین تپشام حسین حسین حسین حسین ای آقام حسین حسین حسین حسین "ای آقام حسین‌حسین حسین حسین
گفتم "حسین"، صفحه‌ی دل، پرستاره شد راهِ نجات، دامنِ یک شیرخواره شد گفتم که کیست، اکبرِ آیاتِ کردگار؟ فوراً به گاهواره‌ی اصغر، اشاره شد باب‌الحوائج است و زود گره باز می‌کند با اذنِ او، امورِ دو دنیا، اداره شد هرچند کودک است، ولی بهرِ دردها با دست کوچکش بنِگر، راهِ چاره شد ... می‌سوخت در غمش همه‌ی هفت آسمان، تیر از کمان پرید و جهان در نظاره شد تیر از کمان پرید و گلوی علی که نه... قلبِ پدر برای پسر، پاره پاره شد بر ماتمش زمین و زمان، نوحه می‌کنند دستِ حسین، مقتلِ این شیرخواره شد شاعر:
🏴 اشعار ____ عطش به دیده‌ی ناز تو خواب آورده به عضو عضو تنت التهاب آورده بخواب و خواب ببین اصغرم عموعباس به نهر علقمه رفته است و آب آورده نچیده یاس پدر از چه رنگ لاله شدی؟ چه بر سر تو گُلم آفتاب آورده ؟ چه کرده مال حرام آخر این جماعت را که تیر ، حرمله بهر ثواب آورده ! تو آب هم بخوری زنده ماندت سخت است تنت چگونه سه روز است تاب آورده برای آب تمنّا نمودم و حالا سه شعبه خواهش من را جواب آورده به وقت بردنت از چشم مادرت خواندم تلظّی ات چه به روز رباب آورده دو گام سوی حرم رفته باز میگردم غمت به حال پدر اضطراب آورده   🔸شاعر: _______________ 🔹 🏴 اشعار ____ مرثیه انگار علی مادر تو شیر ندارد گریه نکن این قدر که تأثیر ندارد بی حال شدی و دل من ریخته برهم درمانده شده فرصت تأخیر ندارد ‌  ای مردم کوفه پسرم تشنه‌ی آب است این کودک بیچاره که تقصیر ندارد یک مرد بیاید ببرد غنچه‌ی من را آبش بدهد… مادر او شیر ندارد گفتند: “حسین آمده خود آب بنوشد” یک جرعه‌ی آب این همه تفسیر ندارد‌   ای حرمله این بچه سرِ جنگ ندارد شش ماهه‌ی بی شیر که شمشیر ندارد تیری که به عباس زدی؟! وای خدایا… شش ماهه‌ی من طاقت این تیر ندارد شادی نکنید این همه که مادرش افتاد شش ماهه زدن این همه تکبیر ندارد بیچاره ربابه جگرش سوخت و دیگر کاری بجز اشک و غم شبگیر ندارد گیرم که شکسته شده، بعد از علی اصغر… …گهواره دگر حاجت تعمیر ندارد خوابش شده دامادی اصغر، ولی انگار خواب دل هجران زده تعبیر ندارد 🔸شاعر: _______________ 🔹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بنام خدا «تقدیم به قشر زحمت کش پرستار» •┈┈••✾🍃🌼🍃✾••┈┈• خـداونـدا خــدایا رب سبـحــان/به حــق زیـنــب آن دخـت فداکار دل ناشـــاد مــا را شــاد گــردان/تو بار غم ز دوش خلــق بــردار دگـــر تاب و تــوان ما را نمــانده/همـــه هستیــم خــداوندا گرفتـار یکی در بنـد بیمـــاری اسیــر است/یکی می نالــد از دســت طلبکار یکی دارد عیـــــال و بچــــهٔ بـد/یکی افتــاده در دام ربـا خــوار یکی گــم کــرده راه رستــگاری/شـــده غـافل چــو اقوام ،خطا کار یکی شــرمندهٔ اهل وعیــال است/شده از شرمساری خوار چون خـار یکی همواره درجنگ وجدال است/مثـــال قشــــر پـــرکار پرستــار لباس رزمشان گرچه سفیـد است/ولیکـن روزشان باشد چو شـب تار تو هـم فاخـر در ایـن عیـد ولادت/بحــق فاطــمه آن مــام اطهــار دفــاع کن از ســفـیــران سـلامــت/سـفیـرانـی که هستند جـان بیمـار 🖊شاعر: مسلم فرتوت (فاخر) ـــــــــــــ
AUD-20220516-WA0139.mp3
9.7M
صهبا صهبا حسین طاهری حماسی صهبا صهبا مست وحيران مصرع مصرع دل غزل‌خوان می‌آید از مشرق جان عطر باران ‌ هستی جام هوالباقی دارد مستی آواز آفاقی دارد شعر زیبای خلقت از مطلع الا یا ایهاالساقی دارد ‌ مضمون صد کتابند آیات حق پرستی مست توحید نابند گل‌های باغِ هستی ‌‌ ما عاشقیم عاشق پاک این راه مهاجريم مهاجر الى‌الله صف به صف آماده جلوه‌ایم در سپاه حضرت بقیةالله(عج) ‌ نحن جنودک بقیةالله (عج) (۴) ‌ نسل صبحیم خیل باران شهر موجیم مرز طوفان از جان بستیم عهد و پیمان با شهیدان ‌ می‌جوشد چشمه‌‌ ایمان ما عالم غرقابه طوفان ما حتی از تن رود گرجان ما نشکند تا ابد پیمان ما ‌ اربعین صحنه‌ای از شوکت و عزت ما المهديُ هَدانا الحسین یَجمعنا ‌ من اربعینی‌ام پر از بهارم لبیک یاحسین شده شعارم باکی ندارم از تمام دنیا هیهات مناالذله افتخارم ‌ ‌ ما عاشقیم عاشق پاک این راه مهاجريم مهاجر الى الله صف به صف آماده جلوه‌ایم در سپاه حضرت بقیةالله(عج) ‌ نحن جنودک بقیه الله (عج) (۴) ‌ ایمان حق، عهد انسان حب الوطن، اصل ایمان دوستت داریم از دل و جان خاک ایران ‌ ایران مردان بی‌همتا دارد عزت و شور پا برجا دارد دانشجو، دانش‌آموز این راه فریاد مرگ بر آمريکا دارد ‌ صد سال اگر باشد این کشور غرق تحریم با دشمن در نبردیم نه سازش و نه تسلیم ‌ دنیا بدان شکست ما محال است حمله به خاک ما فقط خیال است رهبر فرزانه ما چه خوش گفت: قدرت آمریکا رو به زوال است ‌ ما عاشقیم عاشق پاک این راه مهاجريم مهاجر الى الله صف به صف آماده جلوه ایم در سپاه حضرت بقیه الله(عج) ‌ نحن جنودک بقیه الله (عج) (۴).... ...
اکثر اوقات دختر مثل مادر می شود ارث مادر عاقبت از آنِ دختر می شود حضرت زهرا اگر انسیة الحورا بود دختر از این حیث با مادر برابر می شود عطر یاس و بوی سیب آمیخته با نام او با حضورش خانه ی حیدر معطر می شود از دو دریا لؤلؤ و مرجان فقط حاصل نشد آبشار صبر را سرچشمه کوثر می شود نام زینب تا گره خوردست با نام حسین عشق تفسیری از این خواهر برادر می شود شمه ای از داستان عشق شور انگیزشان از همه افسانه های عاشقی سر می شود احسن الحال همه عشاق با امضای اوست او بخواهد کربلای ما مقدر می شود ذوالبیان ارثیه ی بابا برای دختر است با همین ارثیه او در کوفه حیدر میشود در دفاعِ از حرم عباس درسی داده است نیزه میگوید فقط این کار با سر می شود تار و پود چادر مادر اگر خاکی شده سهم دختر نقش آتش روی معجر می شود آخر هر روضه و مدحی که از دختر شده یاد مادر میکنند و صحبت از در می شود @gharibe_ashena_mobasheri313
نماز عشق به پا می کنم به نام حسین به نای سینه نوا می کنم به نام حسین تو زینبی و همه قاصرند از وصفت کتاب عشق تو وا می کنم به نام حسین به نام دلبرت اذن دخول می گیرم طواف کوی تو را می کنم به نام حسین به نام نامی معشوق شهره اند عشاق تو را همیشه صدا می کنم به نام حسین من از تو یاد گرفتم چنین عبادت را میان سجده دعا می کنم به نام حسین قسم به سجده ی تو اعتقاد من این است نماز سوی خدا می کنم به نام حسین تو آمدی که بگویی برای قرب خدا وجود خویش فدا می کنم به نام حسین دمشق و کربلا هر دو تربت عشق است شب ولادت تو وقت صحبت عشق است خدا عنان دل ما به دست تو داده اسیر دام تو اما ز غیر آزاده اگر پیاله ی ما بوی چشم تو گیرد شود برای همیشه لبالب از باده مقام زین اَبی را به هرکسی ندهند که این مدال؛ فقط گردن تو افتاده اگر که باز شود دیده ها ز نور اشک اگر قدم بگذاریم بین این جاده به چشم خویش ببینیم پای پرچم عشق هنوز با کمری راست زینب اِستاده چنان سگی به در خانه ات ببند مرا که نام صاحب کلب است روی قلاده خدا شهود شود بی حجاب در دل شب نشسته دختر زهرا میان سجاده به بی نظیری تو اعتراف باید کرد شبیه کعبه به دورت طواف باید کرد زمان بوسه رسیده کمی مدارا کن رسیده ای بغل یار دیده ات وا کن در این نگاه برای همیشه ای خواهر تمام حُسن خداوند را تماشا کن به فکر عبد گنه کار باش و یک لحظه به احترام حسین دست خویش بالا کن به پشت معجر خود با کمی دعا کردن تمام شهر؛ پر از نور مثل زهرا کن همه به یاد خدیجه رخ تو بوسیدند جلال بانوی مکه دوباره احیا کن ببین چگونه پدر مست دیدن تو شده نظر به چهره ی پر افتخار مولا کن سلام دختر حیدر شریکة الارباب بزرگ زاده بیا و گدای خود دریاب کسی که دست توسل بر این سرا بزند قدم به وادی ممنوعه ی خدا بزند حرام باد به هر عاشقی که بی اذنت قدم برای زیارت به کربلا بزند شناختی که من از دست هایتان دارم بعید باشد اگر دست رد به ما بزند همین کرامتتان شدسبب به هر شب و روز که حلقه دور نگین کرم گدا بزند تو قرص نان خودت را به سائلی دادی که حق به خانه ی تان مهر هل اتی بزند تهجّد سحرت بس که غرق ذات خداست حسین تکیه ی آخر بر این دعا بزند ازان دمی که شده احترامتان واجب به دست های شما بوسه مصطفی بزند ز محضر همه سادات عذر می خواهم اگر که گفته ام آتش به قلب ها بزند خدا نیاورد آن روز را که در شهری کسی به بی ادبی نامتان صدا بزند به غیر حضرت زهرا کسی اجازه نداشت که دست بر گره معجر شما بزند
خانۀ فاطمه آن روز تماشایی بود که فضا جلوه‌گر از آیت زیبایی بود در بهاری که نسیمش نفس جبریل است گل ناز دگری رو به شکوفایی بود خانه‌ای را که خدا جلوهٔ عصمت بخشید در و دیوار پر از نقش شکیبایی بود تا بیایند به تبریک محمد، جبریل با ملائک همه در حال صف آرایی بود به خدا، چشم خدا دست خدا وجه خدا ز جگر گوشهٔ خود گرم پذیرایی بود تا که قنداقهٔ او را به بر آورد حسن حالتی رفت در آنجا که تماشایی بود ساکت از گریه نشد تا که حسینش نگرفت این دو را چون که ز آغاز شناسایی بود دختری داشت در آغوشِ محبت، زهرا که سراپا همه آیینهٔ زیبایی بود دختری داشت سراپای همانند علی زینبی داشت که ذاتش همه زهرایی بود... پنج معصوم به او معرفت آموخته‌اند که ز ایمان و یقین در خور یکتایی بود وصف او عالمۀ غیر معلم شده است تا به این مرتبه‌اش پایهٔ دانایی بود بود از صبر و رضا نایبۀ خاص امام نازم او را که به این قدر توانایی بود کربلا صحنۀ عشق است و در آن صحنۀ عشق همت زینب نستوه تماشایی بود به علمداری صحرای بلا کرد قیام رهبر قافلۀ عشق به تنهایی بود یک زن و آن همه داغ دل و آن‌قدر شکیب عقل از این واقعه در چنبر شیدایی بود...
عاشق طواف کعبه ی آمال می کند اخلاص را چکیده ی اعمال می کند عاشق شراب می چکد از دیده ی ترش با گریه مست می شود و حال می کند دیوانه ی حسین شدن اوج بندگی ست این کار را عقیله ی این آل می کند زینب همان کسی ست که نام معظمش هر قامت الف شده را دال می کند شاگردی کنیز خدا را نموده است این راه را چو فاطمه دنبال می کند آنجا که جبرییل امین هم حجاب بود او سجده روی تربت گودال می کند اشک است رزق اعظم و رزاق زینب ست فرمانروای کشور عشاق زینب ست ما را خدا ز حاصل زینب درست کرد از خورده هایی از گِل زینب درست کرد دلواپسِ ادامه ی راه حسین بود ما را خدا مقابل زینب درست کرد در پاسخ حسین که من اشک مؤمنم بنیاد گریه را دل زینب درست کرد خلاق روزگار گِل هرچه گریه کن با اشک های نازل زینب درست کرد عشاق سرشکسته ی بازار عشق را از چوبه های محمل زینب درست کرد هرگز کسی حقیقت او را ندیده است نوری عظیم ؛حائل زینب درست کرد نور حسین شد همه جا بهر او حجاب مسطوره بود عابده ی آل بوتراب وقت نماز شب که به حال قیام بود مانند کعبه جلوه ی نورش تمام بود پنجاه و هفت سال ز هر کجا گذر نمود گرم طواف قامت او سه امام بود پای حسین زندگی خویش را گذاشت او در مسیر عاشقی اَش مستدام بود جایی که احترام ِبه او وحی نازل است در پیش او قیام نکردن حرام بود گرچه علی شهیده ی خود زنده کرده است دانی که فرق زینب و حیدر کدام بود او از تن بدون سری حرف می کِشد با حنجر بریده شده هم کلام بود عقل این زبان بسته به زنجیر می کشد ورنه مسیر عشق به تکفیر می کشد آیینه دار صبر خدا دخت حیدرست زهرای روزگار تجلی کوثرست گویند در حدیث کساء نیست نام او زینب همان عبای یمانی دلبرست زینب خلاصه ی همه ی پنج تن شده شأن و مقام و مرتبه اش فوق باورست زینب غریب آمد و زینب غریب رفت آری ظهور جلوه ی او روز محشرست یک یا حسین گفت سپاهی عقب کِشید خاتون خانواده ی فتاح خیبرست در کربلاست معجر او مُحی الحسین تنها گواه گفته ی من نعش اکبرست داده نجات با نفسش نُه امام را تا دید روی ناقه امامی که مضطرست ما قائلیم یک تنه او یک سپاه بود دعوای عصر روز دهم پای معجرست این روزها که بیت علی ریخته بهم با دست های کوچک خود یار مادرست با دستمال خیس کمی پاک می کند خونابه را که بر لب بیمار بسترست با فضه گفت هر چه سر مادر آمده تقصیر داغ بودن مسمار آن دَر است
هر کس که در این میکده شده باشد ننگ است که دلواپس محشر شده باشد بی ساغر و می مست شود در همه ی عمر با یار اگر عمر کسی سر شده باشد من معتقدم خوب تر از مرغ بهشت است هر کس که درین بام کبوتر شده باشد این چشم طمع داشتن ما فقرا هست زیر سر لطفی که مکرر شده باشد دنیا و قیامت گره ی کور ندارد هر مرد و زنی سائل این در شده باشد حاجت نگرفتن ز خداوند حرام است روزی که صاحب دختر شده باشد جن و ملک و انس شد آواره عالم همه پروانه ی گهواره ی زینب عشق و و زینب هم هم هم زینب از روز ازل دشمن هر ضد ولایت تا روز ابد بانوی بی واهمه زینب هر جا برود ظلم فراری است ازانجا داده است به هر غائله ای خاتمه زینب مردند حسودان و ندیدند شکستش شد خلق حماسه هنر دائم زینب از منظر آنانکه رسیدند به جایی صاحب نفس آن است که شد خادم زینب در مذهب عشاق محال است بمیرد آن کس که شب و روز کند زمزمه زینب خوبان همگی شاعر و مداح حریمش کرده است قیامت نفس گرم سلیمش ای ماه شب و هم صحبت ای وارث صبر علی و عفت زهرا هم هم هم و تو زینبی و معجزه حضرت زهرا جز فاطمه کس لایقه بر مادری ات نیست اثبات شده بار دگر عصمت زهرا شد دار و ندارت همگی خرج امامت حقا که تویی حاصل تربیت زهرا بیچاره شد از طاقت تو نسل امیه در روح بلند تو بود همت زهرا در مکتب تو یاد گرفته است محبت هر کس که مسلمان شده با زحمت زهرا هر کس شده شیدای حسین ، عاشق حیدر گشته است نمک گیر شما دختر و مادر فردوس کجا ، حال و هوای حرم تو دیوانه کننده است صفای حرم تو هم بوی آید و هم بوی هم بوی حسین از همه جای حرم تو چیزی نشود کم ز مقام تو اگر که ما را بنویسند گدای حرم تو ای عمه سادات ! من از دست زمانه دلگیرم و محتاج هوای حرم تو باید که بسوزیم درین آتش حسرت ما که نشدیم از شهدای حرم تو ای وای ازین نفس ازین بی سر و پایی ای وای نمردیم برای حرم تو کن قسمتمان حال و هوای شهدا را لبریز کن از شوق شهادت دل ما را تو زینبی و شمع شبستان حسینی از عالم ذر بی سر و سامان حسینی زهرا سپر جان علی بود همیشه تو نایب زهرا ، سپر جان حسینی هر کس که حسینی است ، نمک گیر وفایت تو واسطه ی لطف فراوان حسینی در مدح تو این بس ز ازل تا ابد الدهر سر سلسله حلقه یاران حسینی لبخند زدی وقت ولادت به برادر شد بر همه اثبات که حیران حسینی از موقع میلاد سرت گرم حسین است هر لحظه تو دلواپس هجران حسینی ای کاش نمی دید دو چشمان تر تو شد نیزه نشین سایه ی بالای سر تو
تو کیستی که عقل مجنون توست عشق به تو عاشق و مدیون توست تویی جگرگوشهٔ آل کسا به درک تو فهم رسا، نارسا چشم علی محو تماشای تو به جای پای فاطمه پای تو هیچ گلی ندیده خندیدنت به غیر لحظهٔ حسین دیدنت دایهٔ تو ز کودکی غم شده قامت غم در غم تو خم شده کتاب عشق و عقل تألیف توست مُهر به لب، زبان ز توصیف توست تو گردش ثبات اهل‌بیتی تو مجمع صفات اهل‌بیتی دفاع تو، صبر تو، احساس تو حسین تو، حسن تو، عباس تو تو برده‌ای فیض حضور همه تو بوده‌ای سنگ صبور همه روی تو حسرتِ دل آفتاب موی تو شب ندیده حتّی به خواب خاک رهت به عرش پهلو زده پیش قدِ تو سرو زانو زده نیست فلک به قدر، هم پایه‌ات سایهٔ تو ندیده همسایه‌ات مدرسهٔ تو دامن فاطمه معلّمی ندیده و عالمه اُمّ مصائب تو و زینِ اَبی عقیلهٔ هاشمیان زینبی لبت «یکی گوی» دو تا نگفته هر چه شنیده جز خدا نگفته صدای تو دل از علی می‌برد ناز تو را فاطمه هم می‌خرد ولادتت ولادت گریه بود گریهٔ تو شهادت گریه بود تو عین عرفان وِرا نور عین کشتهٔ حقّی و شهید حسین تو روح صوم و معنی صلاتی تو ساحل سفینةالنّجاتی حسین امید خلق در عالمین ولی به هر غم تو امید حسین نام شما هر دو به دنبال هم آینهٔ همید و تمثال هم چنان که نام خالق و رب یکی‌ست نام حسین و نام زینب یکی‌ست...
ماه يكتايى و بی همتا به دنیا آمدی هم ردیف نور به دنیا آمدی مثل عالی اعلی به دنیا آمدی تو شبیه حضرت به دنیا آمدی روز میلاد تو در تقویم روز باور است روز عشق و روز تکریم مقام خواهر است آمدی و می رسد بانگ مبارک بادها بی معلم می شوی فرزانه ی استادها ای علمدار حقیقت بانی فریادها ای دلیل کاف و ها و یا و عین و صادها هرچه دارد در اختیار جبر توست پرچم شاه شهیدان هم به سوی قبر توست آمدی تا که بگویی قصه ی پرواز را تا کجاها برده ای این شور انسان ساز را ای رسول عشق می بینم ز تو اعجاز را زنده کردی نهضت هفتاد دو سرباز را شام در زیر قدمهای تو در تاب و تب است این تنها یک عاشق دارد آن هم زینب است آمدی تا انتهای جاده ی عشق و جنون هم ردیفت بعد زهرا کس نبوده تاکنون گامهایت در مسیر آیه ی خواهر صبر و کرم ای دختر والراکعون آمدي در دفتر دلدادگان يكتا شوي آمدي اسطوره ي ميدان شوي ای درخت استوار ای اسوه ی شب زنده دار شد ردیف شرح تو در هر قصیده (اقتدار) با حضورت شاه مردان حرز میخواهد چه کار (آمدی مستانه تر صف می گشاید ) دختر شیری و یک جلوه ز الصمد مادری کردی برایش حضرت بنت اسد حاصل پیوستن دریا به دریا است چشمهایی که ندید الا جمیلا زینب است نقش بازوبند ساقی حرم یا زینب است لافتی الاعلی لا عشق الا زینب است باز هم رو سوی بانوی وفا آورده ام شصت و نه دفعه به لب نام تو را آورده ام واژه ی ایثار را باید به پای تو نوشت در مقام صبر هم باید برای تو نوشت شاه را مشتاق و بی تاب دعای تو نوشت بعد او کرببلا را کربلای تو نوشت جان فدای شاعری که اینچنین زیبا سرود کربلا در می ماند اگر زینب نبود خیرها از تو رسیده دست ما خیر کثیر عشق دارد در کنار تو مراعات نظیر حضرت ام الحیا اخت الحسن بنت الامیر ای اسیری که اسارت شد به دست تو اسیر از میان محملت نور خدا تابیده است دشمنت یک لحظه هم آه تو را نشنیده است عقل را بازی گرفتی عشق حیرانت شده مرتضی هم محو در تفسیر قرآنت شده هر که دیده جلوه هایت را مسلمانت شده هر که نامت را شنیده بعد گریانت شده چند وقتی هست پای تو جنون دلباخته مرز بین حق و باطل را حریمت ساخته کاش قابل بودم و از یاورانت می شدم با نشان بی نشانت می شدم با دو جرعه عشق از لب تشنگانت می شدم از شهیدان دفاع از آستانت می شدم ما همان سیل خروشانیم در راه بلا کلنا اصحابک لبیک بنت المرتضی
راهِ دل جُز به بی کران نخورَد جز به کویِ"حسین جان" نخورَد سر فرازی نصیبِ سر نشود تا که بر خاکِ آستان نخورد رفت لیلی،به محملش ای‌کاش گردی از شوقِ کاروان نخورد حِسِ پرواز را نمیفهمی بال وقتی به آسمان نخورد هست اینجا بهشت و ما هستیم تا به آن آفتِ خزان نخورد دلِ تو قرص ما قسم خوردیم در دلت آب هم تکان نخورد ما قسم خورده ایم با زینب یا علی گفته ایم و یا زینب دل سرا پرده‌ی محبت اوست دلِ عاشق تمامِ قیمتِ اوست نجف از او مدینه هم حتیٰ کربلا هست اگر ، زِ غیرتِ اوست چادرش را بگو تکان بدهد هست محشر اگر ، قیامتِ اوست این حسین است یا که آینه اش این علی هست یا که قامتِ اوست هر که سر داد در رهش فهمید گردنش زیرِ بارِ منت اوست خواست تا بارِ ما سبک گردد کارِ ما نه فقط عنایتِ اوست همه پرورده ایم با زینب یا علی گفته ایم و یا زینب می نویسم بر آسمانِ حرم خوشبحالِ مدافعانِ حرم آه یادش بخیر می شُد کاش بشنوم باز هم اذانِ حرم خوشبحالِ کسی که در این راه جا نمانَد زِ کاروان حرم ما که باشیم؟رویِ گنبد هست پرچمِ سرخِ پاسبانِ حرم تو که هستی؟فقط از آنِ حسین من که هستم؟فقط از آنِ حرم دلِ ما تنگِ زینبیه شده دلِ ما تنگ شد به جانِ حرم جگر آورده ایم با زینب یا علی گفته ایم و یا زینب او حسن او حسین با هم شد تا که زهرا چنین مجسم شد از بقیع رفتنش به ما فهماند که نگینِ امام ها هم شد سایبانش برادرش شد تا عصمتش پیشِ ما مُسَلَم شد در نزولش قیامِ عباس است در جلوسَش تمامِ مریم شد زیرِ تابوتِ سینه چاکش باز شانه یِ شهر های ما خَم شد یک نفر وصل شد به اقیانوس یک نفر از میانِ ما کم شد رگ اگر داده ایم با زینب یا علی گفته ایم و یا زینب
آیِنه در آیِنه نورِ مُکَرَم زینب است جلوه در جلوه تجلیاتِ خاتم زینب است خطبه در خطبه امیرالمؤمنین دَم زینب است زُهره در زُهره ظهورِ اسمِ اعظم زینب است آنکه با عشقِ حسینی گَشته همدم زینب است (با مُسَمَط با قصیده با غزل با مثنوی صائِبی از اصفهان و بیدلی از دهلوی جودی و یَغما و نَیِر،شهریار و مولوی می بَرَد اما دلم را مصرعی از مُنزوی این حسین تنها یک عاشق دارد آن هم زینب است) نامِ او پُر کرده عالم را حجابش بیشتر خُطبه اش بنیان کَن و فصلُ الخِطابش بیشتر غیرتش مبهوت ساز است،انقلابش بیشتر محملش دارد تماشا و رکابش بیشتر گفت با عباس پُشتیبانِ پرچم زینب است شمع اگر این است دل پروانه باشد بهتر است مِی اگر این است پُر پیمانه باشد بهتر است سر اگر خاکِ درِ میخانه باشد بهتر است عقل در توصیفِ او دیوانه باشد بهتر است در شهامت برتر از سارا و مریم زینب است عشق وقتی می تپد عاشق، پرستو می‌شود دستِ عاشق زود از حالِ دلش رو می‌شود هر که با خورشید شد آیینه ی او می‌شود دخترِ شاهِ نجف هم شاه بانو می‌شود یک تن اما حامیِ ناموسِ عالم زینب است از همان اول خدا میخواست او را...شُد حسین اصلاً او با اولین پلکِ تماشا شُد حسین فاطمه شُد مرتضی شُد پیش از آنها شُد حسین گرچه نامش بود زینب بعدش اما شُد حسین او حسین است و حسینش هم مُسَلّم زینب است گرچه بر بال و پرِ خود سلسله دارد هنوز او که باشد سایبانی قافله دارد هنوز می‌رود پشتِ برادر فاصله دارد هنوز با سرِ هر زلفِ او صدها گله دارد هنوز آنکه ریزد در فراقت اشک ماتم زینب است
شکر خدا که نام مرا مبتلا نوشت از حاجیان کعبه سبز شما نوشت شکر خدا که دست قدر ، دست سرنوشت نام مرا شریف ترین خاک پا نوشت صبح ازل به خاک تو پیشانی ام رسید این سجده را فرشته به پای خدا نوشت از ما سوال شد که اسیر تو می شویم؟ ما خواستیم و آیه ی «قالو بلی» نوشت بالای سر در حرم کبریاییش نام تو را به خط خودش با طلا نوشت یعنی تمام جلوه آل عبا تویی آیینه تمام نمای خدا تویی اعجاز بی مثال شما تا ادامه داشت موسی ادامه داشت مسیحا ادامه داشت بانو اگر به آینه ها سر نمی زدید تاریکی همیشه ی دنیا ادامه داشت تا زندگی ات را به تماشا گذاشتی آن عمر جاودانه زهرا ادامه داشت ای آفتاب روشن شبهای کربلا ای زینب مدینه و زهرای کربلا گفتیم آسمانی و دیدیم برتری گفتیم آفتابی و دیدیم بهتری گفتیم دختر اسد الله غالبی ایام کوفه آمد و دیدیم حیدری تو از زمان کودکیت تا بزرگیت شیوا ترین مفسر الله اکبری تو از کدام طایفه هستی که مستقیم فیض از حضور علم خداوند می بری بر شانه های سبز تو بار رسالت است تو اولین پیمبر بعد از پیمبری خورشید روی تو شرف مشرقین شد یک نیمه ات حسن شد و نیمت حسین شد ای ماورای حد تصور کمال تو بالاتر از پریدن جبریل بال تو از مادری چنین-چنین دختری شود هم خوش به حال فاطمه هم خوش به حال تو غیر از حسین فاطمه، چیزی ندیده ایم در انعکاس آینه های زلال تو نزدیک سایه های عبورت نمی شویم نامحرمان عشق کجا و خیال تو ؟ از گوشه های چشم تو ساحل درست شد محض رضای پای تو محمل درست شد تو زینبی و شیر زن بعد کربلا تفسیر نفس مطمئن بعد کربلا زهرا، نبی ،حسین و علی و حسن تویی بانو تویی تو «پنج تن » بعد کربلا گاهی که طعنه می شنوی صبر میکنی یعنی تویی همان حسن بعد کربلا ای گریه غریبی عریان بی کفن حالا تویی و پیرهن بعد کربلا قلبت تپید وسوره مریم شروع شد غمگین ترین غروب محرم شروع شد ای سایه بلند اباالفضل بر سرت ای بال جبرئیل گلستان معبرت عباس هم رشیدی قد تو را ندید از بس که سر بزیر بُود در برابرت شب زنده دار شام غریبان کربلا دل بسته بر نماز شب تو برادرت ای خطبه صدای تو نهج البلاغه ات وی محمل بدون جهاز تو منبرت هجده سربریده به دنبال چشم تو هجده سر بریده نگهبان معجرت ای قله نجابت توحید ، جای تو عطر حضور فاطمه دارد حیای تو
امشب خدا به خود داد کوثری در بر گرفته زهرای دیگری یا این که در لباس زن آمد یا اینکه حق به خودداد حیدری این شیردختری است که شمشیر حیدر است سر تا قدم امام مکرر است این پاک تر ز و و است سر تا قدم صحیفۀ آیات محکم است در وصف او مدیحۀ جن و بشر کم است ام المصائب است نه ام المحرم است این سیب سرخ باغ بهشت محمد است آب و گلش تمام سرشت محمد است زهراست جان و این جان فاطمه است ریحانۀ محمد و ریحان فاطمه است و و کوثر و فاطمه است گویی تمام وحی به دامان فاطمه است تنها ای که ندیده از کودکی است بی معلمه بی او درخت سبز ثمر نداشت دریای آرزوی نبوت گهر نداشت انگار روز حادثه کم از پدر نداشت الحق که صبر مادر از این خوب تر نداشت وقت سکوت هم نفسش انفجار بود شمشیر اگر نداشت خودش بود ام الکتاب صبر و کیست زینب است فصل الخطاب و بلا کیست زینب است فریاد خون خون خدا کیست زینب است آیینۀ حسین نما کیست زینب است زینب که لحظه لحظه شده غرق در حسین در گاهواره چشم گشوده است بر حسین زینب که چشم زهرا به سوی اوست المتین شیر خدا تار موی اوست آیینۀ جمال خداوند روی اوست هرجا حسین جلوه کند گفتگوی اوست آبی که دارد آبرو از خاک کوی اوست زین اب است و زین خداست این آیینه دار عرصۀ کرب و بلاست این زینب زنی که بوده به مردان امامتش اعجاز در کرامتش هر روز هست روز بزرگ قیامتش دین سرفراز آمده در ظل قامتش با خون نوشته اند شهیدان مکتبی زینب حسینی است و حسین است زینبی
آیه‌ای از طرف جنت الاعلی آمد هر ملک سوی زمین بهر تماشا آمد غنچه‌ی خنده به روی لب آمد مژده، ای اهل زمین کبری آمد اشک شوق و ذوق دیدنی است شب، شبِ رحمت حق است، شبی دیدنی است میکده از سر شوق است مرتب گشته ساغر از ناب است لبالب گشته گوش کن... ذکر لب فاطمه زینب گشته ملک از عطر نفس هاش مقرب گشته فاطمه شاد که باشد همه عالم شادند باغ های دو جهان از نفسش آبادند زینب از نسل است، شرافت دارد هیبتش فاطمی و رتبه ی عصمت دارد نزد ما خاک قدم هاش قداست دارد در دل سینه زنان، تخت حکومت دارد تا قیامت همه محتاج و حقیرش هستیم پیرو مکتب و در خط و مسیرش هستیم راهِ بی زینب کبری به خدا بی راهه است سالک خالیِ از معرفتش گمراه است بی سبب نیست که گفتند امین الله است سرّ أب بوده و از سرّ سما آگاه است حافظ و محرم اسرار امامت، زینب صاحب حکمت و دریای بصیرت، زینب خطبه‌اش مثل علی، فن بیانش غوغاست صاحب علم لدنی است شبیه زهراست نائب فاطمه در واقعه ی عاشوراست یک تنه آینه ی پنج تن اهل کساست گرچه گفتند به او عابده ی آل علی کل عمرش همه جا بود به دنبال ولی در صف اول هر معرکه حاضر بودن کوه غم، کوه بلا دیدن و شاکر بودن کم نیاوردن و جنگیدن و صابر بودن همه جا در پی تعظیم شعائر بودن این همه ذره ای از وصف کمالش هم نیست قطره ای از اقیانوس جلالش هم نیست شصت و نه آیه به دنبال دمش می آیند شصت ونه معجزه با بازدمش می آیند شصت و نه ذبح پی هر قدمش می آیند شصت و نه نور طواف حرمش می آیند زینب است و همه محتاج به نورانیتش جمع ها واله و دلداده ی وحدانیتش ما نمردیم کسی صحبت غارت بکند ما نمردیم کسی باز خباثت بکند سمت قصد عزیمت بکند یا که در خواب اگر فکر جسارت بکند... ...سر آن نطفه حرام از رگ گردن بزنیم تا بدانند همه عبد سرای همه هستیم گدای حرمت بی بی جان همه ی ما به فدای حرمت بی بی جان ما کجا... کرب و بلای حرمت بی بی جان خوش به حال شهدای حرمت بی بی جان دور ماندیم رفیقان... سرمان رفت کلاه رانده از سوی بهشتیم و پی بذر گناه