eitaa logo
💚عزیزم حسین💚
3.2هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
5.1هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجودم عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوا دهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر: @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
چه خوب شد که روی خاک مرده پا گذاشتی خوش آمدی قدم به روی چشم ما گذاشتی چه منتّی سر قَدَر، سر قضا گذاشتی تویی که پای جای پای انبیا گذاشتی تو را که آفرید حق به خویش گفت آفرین تو آمدی و خنده شد نصیب زین العابدین تو آمدی که کامل از کمال تو شود کلام رسانده جابر از رسول حق به جانبت سلام نشسته در رگ تو خون نافذ دو تا امام در این مقام هیچکس نگشت با تو هم مقام صفا گرفته خانه امامت از حضور تو تو آمدی مدینه غرق نور شد ز نور تو @hosenih تو از تبار فاطمه تو معنی صداقتی تو از شکوه مرتضی تو وارث شجاعتی تو از حسینی و حسن تو جلوه امامتی رجب مرجب از تو شد تو چشمه هدایتی تویی که مثل نور سمت آینه شتافتی تویی پیمبری که نیل علم را شکافتی عزیز زین العابدین هزار جان فدای تو همه زمینیان و آسمانیان فدای تو و پیر و کودک و جوان و نوجوان فدای تو به هر مکان و هر زمان و هر زبان فدای تو فدای تو که پنجمین چراغ آل احمدی فدای نام پاک تو که دومین محمدی @hosenih نگاه کن که یک به یک همه مسافر توایم کجا بدون زائری تمام زائر توایم همه به زیر دِین قال قال باقر توایم اشاره کن ببین که بنده اوامر توایم قیام ما قعود ما ز برکت قنوت توست هزار مطلب نگفته در دل سکوت توست بنا کنیم عاقبت بقیع ،گنبد طلا برای تو ضریح و مرقدی شبیه کربلا که دور آن نشسته اند یک به یک فرشته ها چه صحنه ای ست صحن تو کنار صحن مجتبی فدای غربت تو ای نهفته در دل بقیع فدای غربت تو ای چراغ محفل بقیع شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ماه_رجب . . حاج غلامرضا سازگار✍ . ماه پرفیض رجب، ماه نبی، ماه خداست ماه توبه، مه رحمت، مه ذکر است و دعاست . ماه از خویش بریدن به خدا پیوستن ماه آنکس که به حق واصل واز خویش جداست . ماه میلاد شریف دو محمّد دو علی که پر از جلوۀ ماه رخشان ارض و سماست . جمعۀ اول این ماه، جمال ازلی در تماشای رخ حضرت باقر پیداست . دوم ماه رجب عید بزرگی دگر است عید میلاد علی‌ بن‌ جواد بن رضاست . سوم ماه رجب آن دهمین حجت حق جگرش لختۀ خون از شرر زهر جفاست . دهم ماه رجب با گل رخسار جواد موج‌زن رایحۀ عطر ولایت به فضاست . بارک‌الله که در سیزده ماه رجب عید میلاد علی، مظهر رب الاعلاست . کعبه آغوش گشوده چو گریبان از هم که ز قلب حرم‌الله، علی عقده‌گشاست . صاحب‌خانه ندا داد که ای بنت اسد خانه از ماست ولیکن متعلق به شماست . قدر و جاه تو بود فوق مقام مریم پسر تو علی است و پسر او عیساست . نجل پاک تو امام است به نجل مریم گرچه او مریم و عیساش پیام‌آور ماست . این پسر رکن و مقام است و حطیم و زمزم این پسر حجر و حجر، مروه و مسعا و صفاست . نیمۀ ماه رجب روز وفات زینب او که دخت علی و مادر صبر است و رضاست . زینب، آن فاتح میدان اسارت که هنوز زنده از خطبۀ او واقعۀ کرب‌و‌بلاست . شیردخت علی و فاطمه و اخت حسن که حسین دگر است و نفسش عاشوراست . بیست و پنج رجب از بهر محبان علی روز اندوه و غم و ناله و اشک است و عزاست . روز آزادی زندانی زهرای بتول روز قتل خلف حضرت صادق، موساست . گوییا در دل تاریک سیه‌چال، هنوز بانگ العفو بلند از دو لب آن مولاست . آن که دربارۀ وی آمده ساق مرضوض چشم‌ها گر ز غمش خون بفشانند رواست . روز بیست و ششم ماه رجب داغ پدر بر دل و بر جگر سوختۀ شیر خداست . بر دل ختم رسل داغ ابوطالب ماند آن که ایمانش فوق همۀ ایمان‌هاست . بیست و هفت رجب است عید بزرگی دیگر عید مزمل و مدثر و نور و طاهاست . عید بعثت که نبی رخت رسالت پوشید به! چه عیدیکه به از عید صیام و اضحاست . عید پرواز بشر، عید نزول قرآن عید نابودی بت، عید تجلای خداست . بیست و هشت رجب آغاز فراقی‌ست بزرگ که حسین‌بن‌علی عازم دشت و صحراست . کاروان پسر فاطمه هنگام سحر سر به کف دارد و عازم به سوی کرب‌و‌بلاست . عزم حج دارد و در اول ره می‌بیند قتلگاه است بر او مروه، صفا تشت طلاست . هم‌قدم زینب و عباس و علی‌اکبر پیش رویش علی و پشت سر او زهراست . گاه بر فرق علی‌اکبر خود می‌نگرد گاه می‌گرید و چشمش به دو دست سقاست . گاه در سینه کند نوک سنان را احساس گاه بیند که بریده سر پاکش ز قفاست . سر به کف داشتن و تیر گرفتن به جگر سپر سنگ شدن حج امام شهداست . «میثم!»آن تربت شش‌گوشه بود در بر تو وای من! از چه ندیدی حرم یار کجاست؟ . .🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
و توسل به امام زمان روحی له الفدا ویژۀ شب لیله الرغایب چشمم به راه ماند عزیزم نیامدی دل بی پناه ماند عزیزم نیامدی در سینه سالهاست که این آهِ سوزناک در سینه ماند عزیزم نیامدی تا کی اسیرِ دستِ غم ای میرِ قافله یوسف به چاه ماند عزیزم نیامدی ای مردِ آسمانی من بی تو این زمین غرقِ گناه ماند عزیزم نیامدی *نمیدونم چرا دلم هواتُ نمیکنه .. نمیدونم چرا دلم برات تنگ نمیشه .. در به درِ کوه و بیابون شد ، هرجا شنید ردِ پایی از آقا هست رفت، گفتن مسجد کوفه رفت، سهله معتکف شد .. جمکران و .. هرجا شنید رفت برم بلکه آقا رو ببینم .. هر کاری کرد دید خبری نشد .. عاقبت یه اهل معرفتی بهش گفت چی میخوای خودت رو آواره کردی؟ گفت دنبال آقام میگردم میخوام آقامُ ببینم .. فرمود این که راهش اینا نیست، نزدیک ترین راهشُ من بلدم برو وضو بگیر بیا حالا بشین سمتِ کربلا .. دستتُ بزار رو سینه‌ت صلی الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله .. اجازه بدید روضه م رو اینجور یگم :* خواهرا در مرگِ من افغان‌مکن شیون مزن ای برادر پیشِ خواهر حرفی از مردن مزن خواهرا آن کهنه پیراهن که میدانی بیار یوسفا دیگر دم از آن پاره پیراهن مزن خواهرا این آخرین بار است میدان میروم ز پی ام بیرون میا حرفی تو با دشمن مزن چون که بر روی زمین میافتم اندر قتلگاه صبر کن زاری مکن بر چهره و تن مزن چون به روی سینه ام دشمن نشیند صبر کن ای برادر آتش بر جای ازین مزن چون سرم را ازقفا دشمن کند خواهر جدا لطمه بر رخسار خود در پیش مرد و زن مزن صبر کن چون آتش اندر خیمه ها می افکنند کودکان را جمع کن یک جا ولی شیون مزن زینت آلات زنان را دشمنان خواهند برد دخترانم را طلا بر گوش و برگردن مزن خواهرا چون تازیانه میزنندت دشمنان صبر کن هرگز مگو این ضربه ها بر من مزن صبر کن اندر اسارت چون برندت کو به کو بر ملا گریان مشو افغان به هر بر من مزن گیرم این قلب صبورم آهنین باشد«حسین» این همه پتک گران بر فرق این آهن مزن 🎤حاج_حسن_خلج 🍂مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی لیله_الرغائب مناجات_دعا🍂
‍ 🍂مناجات شبِ اول ماه رجب.. مناجات شب اول ماه مبارک رجب «دعای امام موسی کاظم علیه السلام» به حرمت ماهِ رجب منو ببخش .. وقتی ندای «أین الرجبیون» بلند بشه منم بلند میشم یا نه! منم اهلِ ماهِ رجبم یا نه !!.. شبِ اولِ ماه رجب برا امام حسین منم گریه کردم : او میدوید و من میدویدم او می نشست و من می نشستم او رویِ سینه من در مقابل او می برید و من می بریدم او از حسین سر مناز حسین دل اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْأَئِمَّةِ يَنَابِيعِ الْحِكْمَةِ وَ أُولِي النِّعْمَةِ وَ مَعَادِنِ الْعِصْمَةِ وَ اعْصِمْنِي بِهِمْ مِنْ كُلِّ سُوءٍ وَ لاتَأْخُذْنِي عَلَى غِرَّةٍ وَ لاعَلَى غَفْلَةٍ *جونِ منو موقعی که به خودم مغرورم موقعی که در غفلت به سر میبرم نگیر ..* وَلاتَجْعَلْ عَوَاقِبَ أَعْمَالِي حَسْرَةً *عاقبتِ کارِ منو حسرت قرار نده ..* وَ ارْضَ عَنِّي * از من راضی شو* فَإِنَّ مَغْفِرَتَكَ لِلظَّالِمِينَ *مگه مغفرت و بخشش تو مخصوصِ ظالمین نیست ..* وَ أَنَا مِنَ الظَّالِمِينَ *من به خودم ظلم کردم ..* اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِي مَا لا يَضُرُّكَ وَ أَعْطِنِي مَا لا يَنْقُصُكَ فَإِنَّكَ الْوَسِيعُ رَحْمَتُهُ الْبَدِيعُ حِكْمَتُهُ وَ أَعْطِنِي السَّعَةَ وَ الدَّعَةَ وَ الْأَمْنَ وَ الصِّحَّةَ *امنیت و تن درستی به من بده ..* وَ الْبُخُوعَ وَ الْقُنُوعَ وَ الشُّكْرَ وَ الْمُعَافَاةَ وَ التَّقْوَى وَ الصَّبْرَ وَ الصِّدْقَ عَلَيْكَ وَ عَلَى أَوْلِيَائِكَ وَ الْيُسْرَ وَ الشُّكْرَ وَ اعْمُمْ بِذَلِكَ يَا رَبِّ أَهْلِي وَ وَلَدِي وَ إِخْوَانِي فِيكَ *برا زن و بچه م برا رفقام و هرکسی که دوستش دارم ..* وَ مَنْ أَحْبَبْتُ وَ أَحَبَّنِي وَ وَلَدْتُ وَ وَلَدَنِي مِنَ الْمُسْلِمِينَ وَ الْمُؤْمِنِينَ يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ. الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لا تَنْفَدُ خَزَائِنُهُ وَ لا يَخَافُ آمِنُهُ رَبِّ إِنِ ارْتَكَبْتُ الْمَعَاصِيَ فَذَلِكَ ثِقَةٌ مِنِّي بِكَرَمِكَ * اگر گناه مرتکب شدم به یه چیزی اطمینان داشتم ..* إِنَّكَ تَقْبَلُ التَّوْبَةَ *میدونستم توبه م رو قبول میکنی*عَنْ عِبَادِكَ وَ تَعْفُو عَنْ سَيِّئَاتِهِمْ وَ تَغْفِرُ الزَّلَلَ وَ إِنَّكَ مُجِيبٌ لِدَاعِيكَ وَ مِنْهُ قَرِيبٌ وَ أَنَا تَائِبٌ إِلَيْكَ مِنَ الْخَطَايَا وَ رَاغِبٌ إِلَيْكَ فِي تَوْفِيرِ حَظِّي مِنَ الْعَطَايَا يَا خَالِقَ الْبَرَايَا يَا مُنْقِذِي مِنْ كُلِّ شَدِيدَةٍ يَا مُجِيرِي مِنْ كُلِّ مَحْذُورٍ وَفِّرْ عَلَيَّ السُّرُورَ وَ اكْفِنِي شَرَّ عَوَاقِبِ الْأُمُورِ، فَأَنْتَ اللَّهُ عَلَى نَعْمَائِكَ وَ جَزِيلِ عَطَائِكَ مَشْكُورٌ وَ لِكُلِّ خَيْرٍ مَذْخُورٌ. منابع: 1) من لا يحضره الفقيه: 2 / 92 🎤حاج_میثم_مطیعی 🍂مناجات_شب_اول_ماه_رجب لیله_الرغائب مناجات_دعا🍂
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 بر سر آنم زبان بگشایم و آوا كنم خویش را در محضر مولای خود پیدا كنم تا بگوید سر گذشت غربتش را بهر من سر گذارم بر قدومش با دلش نجوا كنم او امام هشتم و آئینه ذات خداست عالمی را من فقط با نام او شیدا كنم تا كه مولانا رضا از دست من گردد رضا از زبان حال او گویم روایت ای خدا سال ها من منتظر بودم كه آید گوهرم این مبارك كودك و نور دو چشم مادرم او مبارك تر بود از هر چه مولود است و بس او محمد یا جواد است و بود تاج سرم او امامت را برایم تا ابد تثبیت كرد كرد رسوا فتنه ی خصم لعین و ابتر م او مسیح عترت صدیقه ی اطهر بود در مقام عصمتش همپایه ی كوثر بود كودك است اما چو لب وا كرد غوغایی نمود خطبه ای كوتاه خواند و كار زیبایی نمود آن چنان شیوا سخن گفت و عدو را پست كرد آن كه اهلش بود گفتا كار زهرایی نمود رفع تهمت كرد، از آن كه ز مریم برتر است بهر مادر كودك نازم مسیحایی نمود گفت من از نسل زهرایم عزیز حیدرم من جواد ابن الرضا آئینه پیغمبرم گر نمی آمد بنای دین حق كامل نبود دشمن من شاد می شد گر مرا حاصل نبود گر نمی آمد اگر چه بعد عمری انتظار تهمت دیرینه ی ابتر مرا باطل نبود بهر دیدار جمال نازنین كودكم كس شبیه من چنین آشفته و بیدل نبود پیش زهرا سر فرازم این جواد من بود نی كه بهر شیعه این باب المراد من بود دست از او بر مدارید این گل زهرا بود دست او باز است و كارش حل مشكل ها بود نی فقط آبادی دنیا بخواهید از جواد در قیامت كار او زیباتر از دنیا بود كم از او هرگز مخواهید این جفا بر او شود عاشق دیدار سائل چشم این آقا بود هستی ام دار وندار من همین دردانه است هر كه صاحب عقل باشد بهر او دیوانه است با چه جرات شرح اوصاف كمالش می كنید؟ با قیاس یوسفی وصف جمالش می كنید؟ یوسف از دریای زیبایی او یك قطره است از خدا گوئید گر نشر خصالش می كنید این جواد من شبیه من غریب و بی كس است منعم از گریه چرا وقت وصالش می كنید گوئیا می بینم اینك در جوانی دلبرم می شود مظلوم كشته مثل زهرا مادرم ماهیان بحر و مرغان هوا گریان او جمله ذرات دو عالم می شود نالان او از شرار زهر و از سوز عطش پرپر زند كف زند شادی نماید زوج بی ایمان او در شب میلاد او من روضه خوانی می كنم جان من كه باب او هستم فدای جان او اولین مرثیه خوان و روضه خوان او منم هر كه گوید از غم او میزبان او منم شاعر:جواد حیدری امام جواد (ع) میلاد 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 ساقیا می ده که دل از اضطراب آید برون کز افق جای مه امشب آفتاب آید برون آن چنان مستم کن ای ساقی که از فرط شعف جای اشک از دیده ام درّ خوشاب آید برون بزم شادی کن بیا امشب به صد جاه و جلال تا ز پشت پرده یارم بی حجاب آید برون شد شب میلاد مسعود امام پنجمین آن که توصیف صفاتش از حساب آید برون زد قدم در عرصه گیتی گل گلزار عشق تا ز شرم روی او از گل، گلاب آید برون خشم حق بین باز کن کز بارگاه قُرب حق موکب نوباوه ختمی مأب آید برون از قدوم میمنت با دُر دریای علم بوی مشک و عود و عنبر از تراب آید برون تا منور ملک هستی گردد از نور رُخَش یوسف فرخ رخ ما بی نقاب آید برون آمد آن شاهی که آدم از برای دیدنش از جنان هِق هِق زنان غرق خضاب آید برون آمد آن شاهی که موسی با عصا از کوه طور بهر دیدار رُخَش با صد شتاب آید برون آمد آن شاهی که بهر کسب فیض از محضرش حضرت عیسی بن مریم با کتاب آید برون آمد آن فرمانروای مکتب صدق و صفا کز صفایش نخل ایمان کامیاب آید برون آمد آن آموزگاری کز کتاب ناطقش از برای حل هر مشکل جواب آید برون امام باقر (ع) میلاد 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 مادام العمر کارمه نوکری مادام العمر دل من میبری مادام العمرمست شرابتم مادام العمرحسین خرابتم دیونه زینبم غیرت دارم دیوونه زینبم عزت دارم بگوبرن عاقلاسوی جنت منم بهشت میخوام زینب(س)دارم زینب(س)زینب(س)ای جان زینب(س) -- مادام العمرحسینی مذهبم مادام العمرنوکری منصبم مادام العمرزینبه صاحبم سینه زنه ام المصایبم دیونه زینبم غیرت دارم دیوونه زینبم عزت دارم بگوبرن عاقلاسوی جنت منم بهشت میخوام زینب(س)دارم زینب(س)زینب(س)ای جان زینب(س) -- مادام العمرفقیرراهتم مادام العمرمسته نگاهتم مادام العمرحسین پناهمه مادام العمررقیه(س)شاهمه دیونه زینبم غیرت دارم دیوونه زینبم عزت دارم بگوبرن عاقلاسوی جنت منم بهشت میخوام زینب(س)دارم زینب(س)زینب(س)ای جان زینب(س) -- مادام العمرجوونیم فدات مادام العمرعشقمه کربلات مادام العمرمن میمیرم برات مستم کرده چایی روضه هات دیونه زینبم غیرت دارم دیوونه زینبم عزت دارم بگوبرن عاقلاسوی جنت منم بهشت میخوام زینب(س)دارم زینب(س)زینب(س)ای جان زینب(س) حضرت زینب (س) شور 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 گوهر از بطن دریا تا هویدا می‌شود امشب جمال ایزد منان تجلا می‌شود امشب ملک در باغ رضوان است دست افشان، که از ره کِی گل زهرای مرضیه شکوفا می‌شود امشب به یمن مقدم باقر، امام پنجم شیعه مدینه باز هم عرش معلا می‌شود امشب زمین و آسمان را نور باران کرده حق، زیرا علی‌بن‌الحسین این بار بابا می‌شود امشب ملائک صف به صف اِستاده، در کف جام مِی دارند دوباره آبِ کوثر هم گوارا می‌شود امشب علی و فاطمه بانیِ این جشن و سرور هستند چه جشنی در ثریاّ باز بر پا می‌شود امشب خدای حلم و علم و حکمت از ره می‌رسد وقتی تمام علم در یک جمله معنا می‌شود امشب ز دامانِ عروسی پاک دامن در اذانِ صبح گلی زیبا به عالم باز اِهدا می‌شود امشب نیازی نیست دریا موج بردارد به پای او دو چشم مادرش آنگونه دریا می‌شود امشب گدایی پشت دربِ خانه بنشسته به امیّدی تمام شهر هم آید پذیرا می‌شود امشب زمستان هم که باشد روزهای عاشقی گرم است که با لبخندِ گرمش فصلِ گرما می‌شود امشب امامِ باقر از ره می‌رسد ظلمت عَدَم گردد و درد عاشقی با او مداوا می‌شود امشب بشارت می‌دهد جبریل بر زهرا و بر حیدر که یک غنچه ز نسل فاطمه وا می‌شود امشب کربلایی رضا باقریان امام باقر (ع) میلاد 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 ماه رجب سلام! که ماه محمّـدی یـادآورِ شکـوه گلستـان احمـدی آیینـه‌دارِ نــور خداونـد سرمـدی از شـرقِ رحمتِ ازلـی باز سرزدی ماه تـو نـور بـر دل اهل‌نظر دهد میلاد چار حجت حق را خبر دهد **** آغـاز مـاه تـو کـه به نام پیمبر است میـلاد پنجمیـن ولـی‌اللهِ ‌اکبـر است کز چار بحـرِ نور، فروزنده‌گوهر است نجلِ دو فاطمه، خَلفِ پاک حیدر است بعد از علـی، محمّد اوّل وجود اوست ذکر ملک همه صلوات و درود اوست ایـن باقـرالعلومِ خداونـد سرمـد است این آفتاب حُسن خدا، وجه احمد است مولای من محمّـدِ آل محمّـد است گیتی ز مقدمش همه خلد مخلّد است بـر خلـق سایـۀ کرمش مستدام باد از شخص احمدش صلوات و سلام باد **** جدش بوَد حسین و، حسن جد دیگرش سجـاد بـاب و بنـت حسـن نیز مادرش دانشــوران دهــر، همـه بنــدۀ درش جاری ز لعـل لب همه‌جا درّ و گوهرش بگذاشت پا به عالم هستی، سرم فداش تنها نه جان و سر، پدر و مادرم فداش در قدر و در مقام، حسین است این پسر سر تـا قدم تمام، حسین است این پسر در علم و در قیام، حسین است این پسر آیینـــۀ امـــام حسین است ایـن پسر بستـان حکمـت ازلی در ضمیر اوست دانش به هر کجا که نهد پا، سفیر اوست **** گاهی به عرش زمزمۀ حکمتش به گوش گاهی به باغ، بیل کشاورزی‌اش به دوش گه بـا کلام داده بـه اهـل کمـال، نوش اهل کلام یکسـره در محضـرش خموش دریا ز چشمـۀ دهنش موج می‌زند آیات وحی در سخنش موج می‌زند ای اصـل دیـن ولای تـو یا باقرالعلوم وی ذکـر حـق ثنـای تـو یا باقرالعلوم وی عرش، خـاک پای تـو یا باقرالعلوم جـان جهـان فــدای تـو یا باقرالعلوم مهر تو جان جان صلات و صیام من پیوسته وقف تو، صلوات و سلام من **** ای شیعــه را به مهر شما اقتـدارها مـاه رجــب گرفتـه ز تــو اعتبارها خورشید بر درت یکی از جـان‌نثارها گردنــد دور کـوی تـو لیـل و نهارها هر لحظه در بقیع تو صد کاروان دل است هـر جا، روم مزار توأم شمع محفل است من کیستم که خاک سرای شما شوم؟ لب واکنـم، قصیـده سـرای شما شوم یـا مفتخـر بـه مدح و ثنای شما شوم باشـد کـه تـا گـدای گدای شما شوم لال است در ثنای تو مـولا زبان من تو وصف خود بگوی ولی با زبان من **** وقتـی عـدو بـه حضـرت تو گفت ناسزا بـا حسـن خلـق و با گل لبخند از ابتدا کردی به پاسخ از دل و از جان بر او دعا ایـن اسـت قـدر و منـزلت و عـزت شما تنها نه اینکه نام تو از من ربوده دل خلق محمّدیت ز دشمن ربـوده دل ای بر تو از خدا و رسولش سـلام‌ها اهــل کــلام را ز کـلامت کـلام‌ها بیچـاره و ذلیـل مقـامت «هشام»‌ها در پنجــۀ تـو از همه دل‌ها زمام‌ها توحید زنده از نفس صبح و شام تو اسلام فخر کرده به نطق «هشام» تو **** تو خلــق را مطاعـی و خلقت مطیع تو برتــر ز اوج وهــم، مقــام رفیــع تـو پیـران عقـل یکسـره طفـلِ رضیـع تـو فـردوس گشتـه خـاک‌نشینِ بقیـع تـو «میثم» اگـر قصیـده سرای شما شده مشمول بذل و لطف و عطای شما شده شاعر:حاج غلامرضا سازگار امام باقر (ع) میلاد 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 شده شرمنده شمس از روی حضرت کاظم قمر شد مات از چهر نکوی حضرت کاظم بغیر از ذات حق آگه نباشد اندر این عالم کسی از سر اسرار مگوی حضرت کاظم بود او ششمین رهبر ز بعد ساقی کوثر که باشد قبله حاجات کوی حضرت کاظم نه بتوان توصیفش کرد که آسان نیست اوصافش که ینکو هست وصف تار موی حضرت کاظم ببیند یوسف از رویش بگوبد مرحبا بر حق که ینکو خلق کرده حسن روی حضرت کاظم بعالم رنگ و بوی گل بود از نور رخسارش بود خوی محمد خلق و خوی حضرت کاظم ولی از جور هارون دعا لبریز شد آخر ز زهر خانمان سوزی سبوی حضرت کاظم بدی در گوشه زندان چاارده سال آن مولا بدی با حق تعالی گفتگوی حضرت کاظم طلب میکرد او مرگ از خدا با دیده گریان که وصل یار بودی آرزوی حضرت کاظم خدایا دست گیری تو از ژولیده محزون بحق قرب و قدر و آبروی حضرت کاظم امام کاظم (ع) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
آیا که شود باز ببینم وطنم را آرام کنم سینه ی پر از محنم را دلتنگ مناجات سحرهای بقیعم با مادر غمدیده بگویم سخنم را از سوز عطش تار شده راه نگاهم آخر چه کنم؟ لرزش دست و بدنم را آتش زده بر جان و دلم صوت حزینی سخت است تماشا کنم اشک حسنم را آن روز که در گوشه ی ویرانه نشستم لرزاند، غم عمه ی سادات تنم را من کشته ی بی حرمتی بزم شرابم با آن که نبسته لب چوبی، دهنم را آن روز که آمد به میان حرف کنیزی سخت است که تفسیر نمایم سخنم را ناموس خدا، خیره سری، چشم حرامی سر بسته گذارید بلای کهنم را در این دم آخر به خدا یاد حسینم زیر سرم آماده نهادم کفنم را تشییع تن سالم من کار ندارد غارت ننموده است کسی پیرهنم را قاسم نعمتی @rozeh_1
آسمان را آهِ جان سوزت ز پا انداخته مادرت را باز در هول و ولا انداخته کاری از دستِ طبیبان بَر نمی آید غریب در کنارِ بستر تو مرگ جا انداخته پوستی بَر استخوان داری،به زهرا رفته ای خونِ دل خوردن تو را از اشتها انداخته رفته رفته حجره ات گودال سرخی میشود زهر، لب هایِ تو را از ربنا انداخته تشنگی بی رحم تر از نیزه ی زیرِ گلوست تارهایِ صوتی ات را از صدا انداخته جامِ مِی شرمنده ی اندوهِ چشمانت شده ماجرا را گردنِ شام بلا انداخته شام گفتم، خیزران آمد به یادم وای وای گریه ها را یادِ طشتی از طلا انداخته وحید قاسمی @rozeh_1
نیمه‌ی شب ریختند آقا سر سجاده‌ات قدری انگاری در این روضه شبیه حیدری بردنت از خانه‌ات اما دری دیگر نسوخت در میان شعله دست و پای یک مادر نسوخت گرچه بر روی لبت نامی به جز مادر نبود روی دوشت کنده‌زنجیر زجرآور نبود آمدی بزم شراب و حرمتت آنجا شکست در عوض آقا در این مجلس که تشت زر نبود دور تو پر بود از نامردهای سامرا در عوض دور و برت بالای نیزه سر نبود دور تو کف می‌زدند و عده‌ای باده به دست سخت بود اما کنارت خواهری مضطر نبود گرچه تنها بودی آقاجان در این مجلس ولی دور تو خولی و شمر و لشگری دیگر نبود جای صدها شکر باقی مانده در بزم شراب خیزران بالا نمی‌آمد لبی هم تر نبود خوب شد حرف از کنیزی هم نشد در آن میان خوب شد چشم پلیدی خیره بر دختر نبود وای از شام بلا و مجلس شوم یزید بعد از آن دنیا دگر بر خود چنین بزمی ندید مهدی نظری @rozeh_1
منم اون امام تنها که تو موج غم اسیرم دورم از شهر و دیارم توی بی کسی میمیرم مثه اجداد غریبم من شهیدی بی گناهم جون سپردن تو غریبی عاقبت شد تهِ راهم قصه غربت عمرم پُر فراز و پُر نشیبِ حتّی بین شیعه ها هم اسم من خیلی غریبِ شعلهء زهر جفا بر خرمن عمرم نشسته مثل حیدر از تو خونه بردنم با دست بسته دشمن از کینهء قلبش منو خصم دین خطاب کرد منو با پاکی ذاتم وارد بزم شراب کرد یاد اون روز افتادم که زینب و یه طشت زر بود چشمای رقیّه اونجا بسوی لب پدر بود یکی داشت قرآن می خوند ُ زینبم میگفت حسین جان بوسه میزد چوب دشمن به لب قاری قرآن توی احتضارم و جون به روی لبام رسیده کاش بیاد به دیدن من مادر قامت خمیده کاشکی مادرم بزاره سرمو به روی زانوش امّا میترسم که شاید خون بیاد از زخم پهلوش مجتبی صمدی شهاب @rozeh_1
تلخیِ ایّام را دیدم که می سوزم خدا گل ز باغِ غصّه ها چیدم که می سوزم خدا نیمه شب بردند از محراب تا بزمِ شراب از چنین اوضاع رنجیدم که می سوزم خدا تا تعارف کرد از می! از خجالت سوختم در خودم بدجور لرزیدم که می سوزم خدا گیر کردم در میانِ می پرستان یک تنه.. اشک ها از دیده پاشیدم که می سوزم خدا خاطراتی زنده شد در ذهنم از بزمِ یزید زیرِ این افکار پوسیدم که می سوزم خدا پیشِ چشمِ عمّه ام با چوب می زد بی حیا سالها از دیده باریدم که می سوزم خدا در کَفَش جامِ شراب و پیشِ رویش یک سری تلخیِ ایّام را دیدم که می سوزم خدا محسن راحت حق @rozeh_1
آتش زهر اثر تا به دل و جانش کرد باز هم یاد حسین و لب عطشانش کرد جگرش سوخت و، از زهر ولی شکوه نکرد منّتش داشت که بر فاطمه مهمانش کرد خوش به حالش روی دامان پسر جان می‌داد غم دور از وطنی گر چه پریشانش کرد نه کسی آمد و با نیزه به پهلویش زد نه کسی بی‌ادبی با تن بی‌جانش کرد بدنش آب شد از زهر ولی سالم بود نه کسی سر زتنش برد نه عریانش کرد نه غم اهل حرم داشت به وقت رفتن نه کسی بعد جسارت به عزیزانش کرد پسرش گریه کنان پیرهنش پاره نمود کی دگر کعب‌‌نی از گریه پشیمانش کرد نیمه شب که در آن بزم شرابش بردند یاد از بزم یزید و سر مهمانش کرد خیزران و سر شاه شهدا واویلا خواهرش دید چها با لب و دندانش کرد زینبی که همه جا مثل علی صبر نمود عاقبت چوب جفا پاره گریبانش کرد عبدالحسین میرزایی @rozeh_1
ای دل دیوانه امشب پر بزن پر به سوی خانه دلبر بزن در بزن هی در بزن هی در بزن در بنام حضرت حیدر بزن رازق روزی اشک ما علی ست ذکر استغفار ما یک یا علیست من کیم آلوده ای غرق گناه رفته ام یک عمر راهی اشتباه آه.. از این دل امان از این نگاه کوه عصیان مرا کن قد کاه رحم‌کن بدجور ذلت میکشم از علی دارم خجالت میکشم دوستی ها کرده ام با دشمنم آنکه بر شیطان وفا کرده منم بوی معصیت گرفته این تنم باز اما دم ز مولا میزنم گرچه از اعمال خود رنجیده ام با همین چشمم نجف را دیده ام آنقدر که ظلم کردم بر خودم ریختم آلودگی‌ ها در خودم خیر تو بودی ولیکن شر خودم نیستم من‌ناامید،اخر خودم... گرچه با غفلت تورا آزرده ام نان خورجین علی را خورده ام ابتدا تا انتها گفتم علی با ملایک یکصدا گفتم علی در نماز و در دعا گفتم علی سالها من به خدا گفتم علی! یا امین الله یا شمس العرب یک نجف روزی من کن در رجب از ازل تاب و تب من کربلاست ذکرخیر بر لب من کربلاست مکتب من مذهب من کربلاست آرزوی امشب من کربلاست تو دعایم کن گرفتارم حسین من هوای کربلا دارم حسین ای اسیر غصه های بیشمار ای بروی صورتت گرد و غبار تو تک و تنها و دشمن سی هزار دور تا دور خیامت نیزه زار داد بیداد از غمت ای شاه دین از روی مرکب چه بد خوردی زمین بعد از آنی که بسویت تیر رفت بعد از آنکه برتنت شمشیر رفت شمر زود آمد به مقتل دیر رفت مانده ام من از چه با تاخیر رفت چکمه اش با پیکرت برخورد کرد استخوان سینه ات را خورد کرد میبُرید و میبرید و میبرید میکشید و میکشید و میکشید خنجرش را خواهرت از دور دید وا حسینا گفت و به سویت دوید ای تن بی سر تو کم پرپر بزن پیش زینب دست و پا کمتر بزن خیز از جا خواهرت در غربت است گوش کن این طبل طبل غارت است لحظه های سخت آل عصمت است محرم من خیمه بی امنیت است خیز و غم از خاطر زنها ببر دخترانت را ازین صحرا ببر
مثل گدا که باشد سوی کریم راغب من آمدم به سویت در لیلۃ الرغائب سالی گذشت اما ، بودم همان که هستم امشب مگر بگیری ، ای ذوالجلال دستم دستم دوباره مثلِ ، هر روزِ سال خالیست از سوز و اشک و آه و ، از شور و حال خالیست چون جنس بی بهایی ، افتاده بین راهم از جانب تو یا رب ، محتاج یک نگاهم امشب پی بهانه بودی که من بیایم خواب از سرم ربودی تا بشنوی صدایم می شد که من هم امشب ، در خواب ناز باشم بی بهره از کمیل و راز و نیاز باز باشم اما کرم نمودی ، دادی تو باز راهم انداختی تو سمتِ راز و نیاز راهم خواندی و آمدم من ، اما گناهکارم امشب به بخشش تو خیلی امیدوارم با مهر و با محبت بی عذر و بی بهانه واکن به سویم امشب آغوشِ مادرانه بیراهه رفتم اما اَنتَ الّذی هَدَیْتَ بیمار نفْسم اما اَنتَ الّذی شَفَیْتَ من رو سیاهم اما اَنتَ الّذی سَتَرْتَ غرق گناهم اما اَنتَ الّذی غَفَرْتَ در لیلۃ الرغائب سویت کشیده میلم با شوق تو نشسته بر سفره ی کمیلم ماه رجب رسید و سرمست کوثرم من در لیلۃ الرغائب دلتنگ حیدرم من من آمدم به سویت با این دل شکسته یا رب ببین که بر دل مهر علی نشسته امشب به شوق حیدر بیدار مانده ام من در سایه ی کمیلش ، نام تو خوانده ام من یا رب به حق مولا امشب ببخش ما را یا رب به حق زهرا امشب ببخش ما را امشب دلم دوباره شور و نوا گرفته امشب دلم هوای کرببلا گرفته امشب در انتظارِ ، روزی کربلایم امشب پی برات از ، دست امام رضایم امشب دلم به غیر از او گفتگو ندارد غیر از وصال رویش دل آرزو ندارد با یا حسین عمری ، در شور و در نوایم امشب به اشک روضه راهی کربلایم با روضه خوان بگو که امشب بگو ز گودال امشب بگو به گودال ارباب رفته از حال امشب بگو ز گودال آید صدای مادر بر سینه اش نشسته در پیش چشم خواهر گودال بود و شمر و ، کندیِ خنجر او با ضربه ها جدا کرد ، او از قفا سر او امشب به اشک روضه می خوانمت خدایا یا رب رسان تو دیگر صاحب زمان ما را امشب به شوق مهدی بی تاب جمکرانم باشد که خاک کویش بر دیده ام رسانم ناصر شهریاری
ای دل دیوانه امشب پر بزن پر به سوی خانه دلبر بزن در بزن هی در بزن هی در بزن در بنام حضرت حیدر بزن رازق روزی اشک ما علی ست ذکر استغفار ما یک یا علیست من کیم آلوده ای غرق گناه رفته ام یک عمر راهی اشتباه آه.. از این دل امان از این نگاه کوه عصیان مرا کن قد کاه رحم‌کن بدجور ذلت میکشم از علی دارم خجالت میکشم دوستی ها کرده ام با دشمنم آنکه بر شیطان وفا کرده منم بوی معصیت گرفته این تنم باز اما دم ز مولا میزنم گرچه از اعمال خود رنجیده ام با همین چشمم نجف را دیده ام آنقدر که ظلم کردم بر خودم ریختم آلودگی‌ ها در خودم خیر تو بودی ولیکن شر خودم نیستم من‌ناامید،اخر خودم... گرچه با غفلت تورا آزرده ام نان خورجین علی را خورده ام ابتدا تا انتها گفتم علی با ملایک یکصدا گفتم علی در نماز و در دعا گفتم علی سالها من به خدا گفتم علی! یا امین الله یا شمس العرب یک نجف روزی من کن در رجب از ازل تاب و تب من کربلاست ذکرخیر بر لب من کربلاست مکتب من مذهب من کربلاست آرزوی امشب من کربلاست تو دعایم کن گرفتارم حسین من هوای کربلا دارم حسین ای اسیر غصه های بیشمار ای بروی صورتت گرد و غبار تو تک و تنها و دشمن سی هزار دور تا دور خیامت نیزه زار داد بیداد از غمت ای شاه دین از روی مرکب چه بد خوردی زمین بعد از آنی که بسویت تیر رفت بعد از آنکه برتنت شمشیر رفت شمر زود آمد به مقتل دیر رفت مانده ام من از چه با تاخیر رفت چکمه اش با پیکرت برخورد کرد استخوان سینه ات را خورد کرد میبُرید و میبرید و میبرید میکشید و میکشید و میکشید خنجرش را خواهرت از دور دید وا حسینا گفت و به سویت دوید ای تن بی سر تو کم پرپر بزن پیش زینب دست و پا کمتر بزن خیز از جا خواهرت در غربت است گوش کن این طبل طبل غارت است لحظه های سخت آل عصمت است محرم من خیمه بی امنیت است خیز و غم از خاطر زنها ببر دخترانت را ازین صحرا ببر سیدپوریا هاشمی
آنکه بر چشمان ما پیراهنی گلفام داد ذره تا خورشید گردد شبنمی انعام داد اشک را از باده ساقی کوثر آفرید در ضیافت خانه‌اش هر دیده ای را جام داد تا که دست موج ها بر دامن ساحل رسد در دل هر عاشقی دریای ناآرام داد شام را از گیسوان آل حیدر تیره ساخت روز را برگرد آن ها جامه‌ی اِحرام داد هرکسی پیغمبری می‌کرد در آل علی همچو ختم الانبیا او را محمد نام داد مثل خورشیدی که دیروز از همین مشرق دمید اولین پیغمبری که بعد پیغمبر رسید @hosenih نام زیبایش محمد بود و سیمایش علی قآبی از پیغمبر و تصویر زیبایش علی خُلق احمد خلق احمد خوی احمد بود و بس پای تا سر احمد و قد دلارایش علی نامه مکتوبی از اوصاف جنت روی او خط و خالش احمد و زلف چلیپای علی ساحل از پیغام‌های او پر از دُّر و صدف موج الطاف پیمبر بود و دریایش علی چشم او بسم الله است و خال او چون نقطه اش خوشنویسی خداوند است و امضایش علی پلک هایش پرده ی گنجینة الاسرار بود چشم او قاب رسول و حیدر کرار بود @hosenih مثل خورشیدی که روشن میکند اشراق را می شکافد نورِ علمش سینه‌ی آفاق را هر ستاره یک شرار از شعله های علم اوست با رصد قلبم منجم میچشد احراق را نردبانی تا فلک باید که باشد بنگریم خاک پایش شکل داده قامت این طاق را بین گلشن گم شود عطری که هرگل داشته در صفاتش گم کنم سررشته مصداق را اشتیاق مهر او ناچیز را خورشید کرد آسمان بر سر گرفت آن ذره ی مشتاق را هرکسی یک قطره از او خواست باران می برد مور از درگاه او تخت سلیمان می برد @hosenih قال باقرهای او تحکیم قرآن حکیم قال باقر های او یعنی صراط المستقیم آفرینش طفل شش روز است پیش لطف او چشم او شرحی است بر آیات احسان قدیم قبل از آنی که بگویی حاجتت را می دهد نشنود آوای سائل های خودرا این کریم احتیاجی نیست بر سوسوی شمعی در بقیع ماه و خورشیدند وقتی که چراغ این حریم جبرئیل اینجا تمام افتخارش نوکری است هر ملک ترفیع گیرد می شود اینجا ندیم بس که بر خاک مزارش ریخت خون از چشم تر سنگ قبرش را تراشیدند گویا از جگر @hosenih شرح جمع عشق را از اشک دامانش بپرس این حکایت را ز چشمان گلستانش بپرس هرچه زینب دید او هم دید در دشت بلا ما رأیت الا جمیلا را زچشمانش بپرس دانه دانه یاد یاران قطره قطره اشک ریخت ذکر هرمرثیه از تسبیح مژگانش بپرس پیکری از شانه شمشیرهاچون زلف شد مو به مواین قصه از زلف پریشانش بپرس دشتی از نامحرمان و دختران بی پناه هتک حرمت را از آن چاک گریبانش بپرس هرچه میپرسی مپرس از کوچه و بازار شام یک سحر تا شام ناموس خدا در ازدحام شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
این ز الطاف خدای قادر است آسمان را ماه رحمت ظاهر است ماه حق، ماه رجب، ماه عسل ساغر و مِی دستِ ساقی حاضر است هر دلی که هست مالامالِ عشق مستِ صهبای امام باقر است هر که میگردد هدایت، خاصّه هادیِ دین را غلام و چاکر است ماهِ میلاد امیرالمومنین هر که باشد عبدِ حیدر شاکر است هر دلی که خالی از حبِ علیست نامسلمان نه، که اصلاً کافر است آنکه گوید یاعلی، یافاطمه ذاکرِ یاعالی و یافاطر است نیمه ی این مَه بنامِ زینب و... آخرِ مَه بر حسینش ناظر است صاحبِ این ماه شاهِ کربلاست ای خوشا هر کس که او را ذاکر است حجِ عمره کن رها حاجیِ عشق! کربلا در انتظار زائر است سفره ی صوم و صلات از نینواست حضرت ارباب ما را ناصر است الغرض، ماهِ عبادات آمده ماهِ احیاء و مناجات آمده @hosenih البشارت البشارت مومنین! آمده دلبندِ زین العابدین باقرُ العلمُ النبی دیده گشود اوست بابای امامانِ مبین جایگاهِ علم و دانش قلب اوست علم و دانش را شکافَد بعد از این دُرّ و گوهر ریزد از لعلِ لبش دانشش هم عرضِ ختم المرسلین سینه ی او بحرِ مَوّاجِ علوم حاصلِ دریای علمش، نشر دین بُرده ارث از محضرِ اَجدادِ خود اوست فرزند امیرالمومنین پورِ زهرا باشد و سبطُ الحسین قُرَّةُ العَینِ امامُ الساجدین خُلق و خویش، خُلق و خوی احمدی محضرِ نورانی اَش، خلدِ برین اوست از نسلِ شهید کربلا اوست بابای امامُ الصادقین کربلا در کربلا چشمانِ او یادگارِ مقتلِ اهلِ یقین مقدمش منزل به منزل شرحِ عشق از ولادت تا شهادت بی قرین هیچکس مانند او مقتل ندید کشته های بی کفن، نقشِ زمین خاطراتش جمله از گودال شد دید جسمِ جدّ او پامال شد @hosenih از حرم تا قتلگه اسرار دید چشم او اسرار را بسیار دید از اَوانِ کودکی تا عمر داشت خویش را در صحنه ی پیکار دید آنچه در مقتل نظاره کرده بود در شئونِ زندگی، در کار دید در میان درس و بحث و کشت و کار روضه ها با دیده ی خونبار دید اشکِ او آغشته با خونِ گلوست نینوا را در مِنا تکرار دید عمه های خویش را گه در حرم گاه زندان، گه سرِ بازار دید آلِ زهرا را ز کوفه تا به شام در اسارت همرهِ کفار دید اهلبیتِ مصطفی را ای دریغ... در میان مجلسِ اغیار دید در خرابه آن سه ساله عمه را از غمِ بابا به حالِ زار دید جسمِ هفتاد و دو گل را بر زمین بی سر افتاده در آن گلزار دید هیجده سر بر فرازِ نیزه ها تا چهل منزل به شامِ تار دید داشت در دل از فرج، نور امید آن غریب و آن اسیر و آن شهید شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شده کارم پیاپی و مادام ذکر یاذالجلال والاکرام طلب عفو دارم این ایام مِن جمیع الذنوبِ والآثام یا من أرجوه ، عشق حیدر را واصرف از اعتقاد من شر را أعطنی کلَّ خیر ، کوثر را أعطنی جرعه جرعه ساقی ! جام @hosenih گر غریبم گر آشنا هستم گر اسیرم اگر گدا هستم از یتیمان مرتضی هستم کیست غیر از علی ابوالایتام بی علی در گلو فغانی نیست در گلوی مناره جانی نیست بی علی هیچ جا اذانی نیست گو صداها رها شود بر بام أشهدُ أنَّ از علی دینم چون علی دیده ام خدابینم أشهدُ أنَّ حیدر آیینم أشهدُ أنَّ مرتضی اسلام @hosenih در جزا بی علی عبوری نیست بی علی شادی و سروری نیست تا نخواهد شراب و حوری نیست بی علی جنت است بی إِنعام هستِ حیدر به هستِ فاطمه است تا علی پای بست فاطمه است نار و جنت به دست فاطمه است او نخواهد نمی کند اقدام شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ما را خریدی و جز خیرت عطا نکردی عمریست خوب و بد را از هم سوا نکردی صدبار دیده ای که با دیگران نشستیم تو سفرهء خودت را از ما جدا نکردی گفتند افتضاح است پرونده ای که دارم از بس بزرگواری، تو اعتنا نکردی @hosenih بی آبروتر از من در بین جمعیت نیست هرجا خجالتم را دیدی صدا نکردی نگذاشتی گناه من را کسی بفهمد گفتی بیا دوباره...خیلی خطا نکردی خوابم نبرده از بس شوق وصال دارم چون روسیاهی ام را هی برملا نکردی در لیله الرغائب، گفتم به یار غائب خوردم زمین خدایی هرجا دعا نکردی باد صبا به حیدر پیغام میفرستم؛ درد زیارتم را از چه دوا نکردی چونکه قدیم الاحسان ذکر حسین زهراست گفتم مرا ببخشید، چون و چرا نکردی والله که رقیه دست مرا گرفته خالی است دستم اما آنرا رها نکردی * بابا مگر نگفتم وقتی بیا که خوبم چیزی ندارم اینجا فکر مرا نکردی؟! از بسکه تشنه بودی بر نیزه سنگ خوردی کم با سری شکسته، حاجت، روا نکردی @hosenih در چهره ای پر از خون! یک بوسه سهم من نیست چشمی دگر ندارم بابا حنا نکردی؟! بالانشین! خرابه جای سر شما نیست از چه برای این سر، تن، دست و پا نکردی کو گردنت که دورش حلقه شود دو دستم! حق مرا عزیزم دیدی ادا نکردی © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ما را شـده به نام مسافـر ، حسـاب کن جامانده ایم گرچه ، تو زائر حساب کن ما را "به جـان مـادر" اگـر هـم نداشتید حتّی کمـی تعلّـق ِ خاطـر ، حسـاب کن @hosenih دور و بــر بقــیع ، بـه مـا لانـه ای بـده ما را کبـوتـران ِ مـُجـاور حـسـاب کـن این شـور و اشتیاق فقیـران خویش را بـا لـطـف و بـا مـحّبت وافــر حساب کن کاری اگر که بود ، عزیز دل حسین ... روی غـرور ِ اهـل ِ عـشایـر حساب کن این نوکران ِ سـاده دل و پا رکاب را ... با مِهر خویـش جزء مـَفاخر حـساب کن « فکر بقیع » و عزت و آزادی توأیم .... پس روی خاک سرخ جزائر ، حساب کن یا رب اگر چه شیعه ی قابل نبوده ایم ... ما را غـلام "حضـرت باقـر" قبـول کن @hosenih ماه رجب رسیده و ما را به لطف ، از ... بخشیدگانِ شامِ رغائب حساب کن آمـد کنار تـربـت ِ جـَدّش حسین و مـُرد ما را شریـک روضه ی جابر ، حساب کن شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نور؛ وقتی، اولِ ماهِ رجب، سر می‌زند عاشق انگاری، به سویِ دلبرش، پر می‌زند ملتمس؛ امید دارد، حسرتش، بیهوده نیست خانه‌ی خورشید را، تا صبح، گر، در می‌زند @hosenih عشق، یعنی: عاشقی فارغ زِ غوغای جهان، رویِ لوحِ سینه‌اش، نقشی زِ دلبر می‌زند تا ببنید رویِ صاحب‌خانه را، امیدوار، می‌زند در را ...، نشد وا، بارِ دیگر می‌زند "یا من ارجوهُ لکلِ خیر" گفتم، بعد از آن، دیدم از شرقِ دلم، خیری عیان، سر می‌زند  @hosenih دل سپردم بر نگاهش، نیک می‌آید جواب، هرچه دارد این گدا، فالِ مکرر می‌زند ایها الباقر ! اَلا ای پنجمین نور ِخدا ! قلبِ من، با عشقِ تو، تا روزِ آخر، می‌زند شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e