eitaa logo
عزیزم حسین♥️
3.1هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
5.4هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجود ما عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوادهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
دیگر بیا که دیده به راه تو مانده ام دیگر بس است دوری من با تو یا حسین مانند قتلگاه تو در زیر آفتاب جان می دهم به یاد تو ای سر جدا حسین جانی که روی پای بمانم نمانده است گشتم شبیه دخترک ناز دانه ات بی تو نفس کشیدن زینب تمام شد یعنی خموش مانده صدای ترانه ات پیراهنت دهد هنوز بوی قتلگاه آنجا که شمر آمد و بر سینه ات نشست دیدم هجوم گله ی گرگان کوفه را دیدم که بند بند تن تو ز هم گسست ای که به زیر سمّ ستوران شکسته ای آیا هنوز سینه ی تو درد می کند؟ لبهای من به یاد لبت مانده پر ترک تا یاد چوب خیزر نامرد می کند دیدم که سنگ بوسه، به زخم تو میزند من هم زدم به چوبه ی محمل سرم شکست مُردم، نشد که زخم تو را مرهمی نهم باتو شدم همینکه مقابل سرم شکست ** ای بی کفن تو فکر کفن کن برای من هر چند چیزی از تن زینب نمانده است یک دسته گل برای مزارم تهیه کن دیگر گلی به گلشن زینب نمانده است   جواد حیدری  @deabel
کیست زینب آسمان در مَحضَرَش اُفتاده است پیشِ او خورشید با خاکسترش اُفتاده است شام چیزی نیست تا ویران کُنَد با خطبه اش بالِ عزرائیل پایِ شَهپَرَش اُفتاده است چادرش را می تکاند می تکاند کوفه را کیست زینب کوفه یادِ حیدرش اُفتاده است می کَنَد از جا زمینِ شام را با کاخها راهِ مولا باز هم بر خیبَرَش اُفتاده است کیست زینب لحظه هایی که علی در رزم بود ذوالفقار اینَک به دستِ دخترش اُفتاده است قبل از آنیکه یزید از پیشِ خانم پا شود دید یِکجا سقفِ ظلمش بر سرش اُفتاده است مرتضیٰ بر دستمالِ زرد خود می زد گِره یا که زینب دو گره بر معجرش اُفتاده است هر کجا می رفت چشمی سویِ او جرات نکرد بر سرِ او سایه یِ آب آورش اُفتاده است کارِ او پیغمبریِ کربلا تا شام بود بیرقِ عباس دوشِ خواهرش اُفتاده است یادِ ایامی که شد سایه برادر با سرش ظهر در گرمایِ سوزان بسترش اُفتاده است داشت بر سینه لباسی را که مادر داده بود یادِ مادر یادِ روزِ آخرش اُفتاده است رو به قبله بستر است و رو به دَر چشمانِ او باز اشکی سرخ از چشمِ تَرَش اُفتاده است بادِ گرمی می وزید و بویِ سیبی می رسید دید از تَل آنطرف تَر پیکرش اُفتاده است وای دستِ حرمله گهواره ای پاشیده بود آه دستِ ساربان انگشترش اُفتاده است محملش را دید وقتی می رود از کربلا می رود با دختری که زیوَرَش اُفتاده است می شنید از مَحمِلی لالاییِ گرمِ رُباب حق بده چشمانِ او بر اصغرش اُفتاده است خُطبه اش را گیسویِ از نِی رهایی قطع کرد ردِ خونی رویِ چوبِ منبرش اُفتاده است چشم را بالا گرفت اما برادر را ندید تاب خورده نیزه و حتماً سرش اُفتاده است زیر دست و پا نگاهی کرد دنبالِ حسین دید سَر این سو و آن سو مادرش اُفتاده است حسن لطفی @deabel
382 _شهادت حضرت زینب سلام الله علیها روز ازل شد اینگونه قسمت حسین شهادت زینب اسارت آه یا حجت الله بقیه الله آجرک الله محراب خونین مسمار خونین طشتی پر از خون طشتی سر دین آه جان آمد بر لب گریم روز و شب بر دل زینب فلک تو بستی دستان دین را بر دی به بازار پرده نشین را آه از کوفه و شام از ملاا عام از سنگ و دشنام نا محرمی را ندیده این زن چه شد به گودال رو زد به دشمن آه تشنه برادر در زیر خنجر میزند پرپر @deabel
آن که نامش کرده عالم را مسخر زینب است  آن که وصفش می رباید هوش از سر زینب است  مادرش آموزگار مکتب شرم وحیاست  فارغ التحصیل دانشگاه مادر زینب است  گر علی بن ابی طالب بود معیار صبر  آن که صبرش با علی گردد برابر زینب است  ◾️سالروز وفات حضرت زینب سلام الله علیها را تسلیت عرض می کنیم .
روز رفت و دوباره شب برگشت در حرم باز تاب و تب برگشت دستِ قاتل به سمتِ سر، چرخید دستِ زینب، به سوی رَب برگشت تشنه‌لب رفت، تشنه‌لب جنگید بر سَرِ نیزه، تشنه‌لب برگشت از دلِ قتلگاه، تا خیمه آه، زینب، عقب‌عقب. برگشت شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
پس از حسين ،جهان بر سرش خراب شده برای حفظ حرم، زينب انتخاب شده نشاند بوسه به حلق بريده، از آن رو به خون تشنه لبی، معجرش خضاب شده @hosenih كسي كه داغ دو فرزند بر جگر دارد نشسته سنگ صبورِ دلِ رباب شده چه رفته بر دل زينب ،كسی نمی‌داند دمی كه وارد مهمانی شراب شده اگرچه خطبه خودش خوانده بود اما شهر پر از صدای رسای ابوتراب شده @hosenih هزار مرتبه تا روز آخِرَت، نفرين به شام و بزم می و كوفه ی خراب-شده به صبر عمه ي سادات، شيعه مديون است كه شرح كرب و بلا ،مانده و كتاب شده.... شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هفتاد و دو شهید به صحرای زینب است پایین نامه ی همه امضای زینب است می میرم و دم تو مرا زنده می کند قاری من صدات مسیحای زینب است از سربلندی تو سرافراز می شوم بالای نیزه ها سرت آقای زینب است جای مرا گرفته ای و پس نمی دهی جای تو نیست بر سر نی ، جای زینب است امروز که مشاهده کردی مرا زدند عین همین مشاهده ، فردای زینب است در طول زندگانی پنجاه ساله ام این اولین نماز فرادای زینب است این جلوه های مختلف روی نیزه ات از " ما رایت الا جمیلا " ی زینب است طوری قدم زدم که همه باخبر شدند کاخ یزید زیر قدم های زینب است دارند سمت من صدقه پرت می کنند خرمای نخل ها جلوی پای زینب است هرچه زدند سنگ ، سرش آخ هم نگفت آخر حسین گرم تماشای زینب است علی اکبر لطیفیان @rozeh_1
بی دست یک برادر و بی سر برادری داغ اینچنین ندیده به تاریخ خواهری رفتند و مانده است که در ازدحام ترس آغوش مادری بگشاید به دختری.. زن، آن زنی که مردتر از خیل کوفیان صف بسته است یک تنه در پیش لشکری آن زن که ایستاده در آن ظهر سهمگین از روی تل به دیدن صحرای محشری آن زن که پیش مقدم توفان خطبه هاش لرزیده مثل بید به خود کاخ مرمری گفتند مرتضاست به منبر نشسته است زینب نشست تا که به منبر، چه منبری! از خیمه های سوخته معلوم می شود هرگز نرفته دختری این سان به مادری دلتنگ توست شانه ی بی تاب خواهرت ای سر که از تمامی هفت آسمان سری سیده تکتم حسینی @rozeh_1
چون او کسی به راه وفا یاوری نکرد خون جگر نخورد و پیام‌آوری نکرد زینب، که مثل او کسی از داغدیدگان با اشک چشم خویش، گهرپروری نکرد بعد از وداع روز دهم، با ستارگان کوتاهی از وظیفۀ هم‌سنگری نکرد در حقِّ غنچه‌های دل افسردۀ یتیم چون او، کسی مراقبت و مادری نکرد... بعد از امام آینه‌ها، با کلام نور هیچ آفتاب، این همه روشنگری نکرد همراه کاروان اسیران، خدای صبر کاری به جز رسالت و پیغمبری نکرد جز او، که بود شاهد محمل‌نشین، کسی دیدار، تازه، با گل خاکستری نکرد در سایه‌بان محمل غم، با هلال خویش جز صحبت از شکوه و بلنداختری نکرد... ویرانه بود و دربه‌دری، باز لحظه‌ای غفلت ز حال لالۀ نیلوفری نکرد یادش، هماره مظهر عزّت‌مداری است نامش، همیشه بر لب ایام جاری است محمدجواد غفورزاده @rozeh_1
من زینب صبور تو بودم ولی حسین هنگام قتل صبر تو صبرم تمام شد دیدم که جای آب لبت نیزه میخورد ازآن به بعد آب به لب ها حرام شد ای احترام واجب زینب ، دم غروب عریان شدی و جسم تو بی احترام شد بعد از عبور چکمه ی شمر از تنت حسین صحبت ز نعلهای سواره نظام شد خیلی نگاهشان به من اذیت کننده بود دور و بر تو ، دور و برم ازدحام شد کارم کجا کشیده که پرده نشین شهر با شمر بد دهن سر تو همکلام شد شعر از گروه یا مظلوم @rozeh_1
زینب از تل دید دارد بی برادر می شود آستین بر سر گرفت و گفت معجر می شود کاش آن خنجر نمی برّید اما ای دریغ « ما رأیت إلّا جمیل ِ » کیست بی سر می شود؟ داد از این تقدیر و نفرین بر قضا ، در کربلا بی برادر ماندن زینب مقدّر می شود غم یکی نه غم دو تا نه غم پی غم می رسد با کدامین داغ آیا روز او سر می شود؟! آن طرف بر خاک افتاده علمدار این طرف خود علمدار سپاه چند دختر می شود آه از شام آه از شام آه از شام از ستم این چه رفتاری است با ناموس حیدر می شود؟! محسن ناصحی @rozeh_1
تکیده قامتش و تکیه بر عصا نزده‌ست همان که غیر خدا را دمی صدا نزده‌ست شهید داغ حسین است و ما در این فکریم که سر به چوبۀ محمل زده‌ست یا نزده‌ست هنوز بر سر تل، دست روی سر دارد هنوز پای غمش ایستاده، جا نزده‌ست هنوز چشم به راه است ماه برگردد و قرن‌هاست کسی سر به خیمه‌ها نزده‌ست خوشا به شاعر اگر آتشی به دل دارد بدا بر آن قلمی که دم از شما نزده‌ست به پای‌بوسی صیدی که بین گودال است کسی شبیه تو این‌گونه دست و پا نزده‌ست... فائزه زرافشان @rozeh_1