eitaa logo
کانال ادبی از سبوی عشق سروده‌های محمد رضا قاسمیان_ بشرویه
208 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
99 ویدیو
22 فایل
#از_سبوی_عشق #اشعار #قصیده #غزل #ترکیب_بند #ترجیع_بند #قطعه #دو_بیتی #رباعی #مثنوی #سه_گانی #شعر_ولایی #شعر_مقاومت #سپید #سپکو #سروده #شاعر #محمد_رضا_قاسمیان #شهرستان_بشرویه #خراسان_جنوبی #عضو_جمعیت_شاعران_آزاد_ایران #تصاویر #کلیپ #مطالب_ارزشمند
مشاهده در ایتا
دانلود
ای سراپا همه خوبی! همه طناز! بیا شور شیرین دلم، از تو شد آغاز، بیا ای که هر لحظه هوای تو نمودم! شده‌ای بر دلم مثل کبوتر، پر پرواز! بیا ای که یک گوشه‌ی چشمت، همه را ریخت به هم! بُرد گوی سبق از نرگس شیراز، بیا تا خزان دل من، از تو بهاران گردد ای در این گلشن جان، سرو سرافراز! بیا ای گل! از مکتب عشق تو هنرها دارم بلبل طبع مرا، قافیه پرداز! بیا ای مرا همچو نفس! بی‌تو بمیرم هر دم چون مسیحا نفست، می‌کند اعجاز! بیا آه از این دوری و این دوستی و حیرانی! با دلم، دم به دم ای یاد تو دمساز! بیا ۱۴۰۳/۱۱/۲۳
افسوس! دم آن که از رفیقی زده است خنجر به دلم ز ناشفیقی زده است آن شاخه که دسته‌ی تبر شد دیدی چوُن بر تنه‌ام زخم عمیقی زده است!؟
غم نیست اگر این همه دل رنج تو دارد صندوق دلم، شکر خدا، گنج تو دارد
کلاسیک سرایی با واژگان دل من داغ‌تر از چله‌ی شده دل به بزنم، گر چه کمی دیر شده آماده شده، جاده مهیّا شده است جان من! فصل ِّ ز غم‌ها شده است
هر روز نگاهم را فرش راهت می‌کنم با دسته گل‌هایی از عقیق سرخ و هرشب خاطره‌ای سرد را در آغوش می‌کشم تا مونس تنهایی‌ام باشد
از بس نگاهم را به جاده دوخته‌ام خیاط ماهری شده‌ام لباسی خواهم دوخت قواره‌ی یلدا
برای آمدنت لباسی دوخته ام هم قواره ی یلدا به رنگ سرخ مثل انارهای خجالتی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای خوش آن روز که از کوچه‌ی ما یار، گذشت عطر و بویش، چو نسیم از سر دیوار، گذشت بوی گل بود که از گلشن جان می‌آمد با صفا چون ز برم، آن گل بی‌خار، گذشت دید پیمانه‌ی دل، پُر شده از عشق به او با تغافل ز کنار دل سرشار، گذشت بسته بودم به سر سلسلهْ مویش، دل را کَند از سینه، دلم را و به ناچار، گذشت می‌توانم بکَنم از همه دنیا دل را نتوان لحظه‌ای از آن بت عیّار، گذشت گفتمش، ناخوشم ای کاش! بیایی به برم چون پرستار ببینی چه به بیمار، گذشت!؟ بی‌تو از دیده‌ی من، خواب، فراری شده است شب گواه‌ست چه بر دیده‌ی بیدار، گذشت! کاش! می‌آمدی و حال مرا می‌دیدی عمر من بی‌تو چه با سختی بسیار، گذشت! ۱۴۰۳/۱۱/۲۵
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
می‌رسد از راه هر دم، ماهْ‌سیمایی دگر لیک، روی ماه تو دارد تماشایی دگر سرو در گلشن فقط، باید خودآرایی کند پیش قدّ تو ندارد، قدّ و بالایی دگر ماهرویان از خجالت، روی، پنهان کرده‌اند پیش سیمای تو زیبا نیست، زیبایی دگر بارها قلب مرا، یادت جلا بخشیده است از دلم شاید بشویَد، گَرد غم‌هایی دگر می‌گذارم سر به روی شانه‌ات در خاطرم جز سر کویت، ندارد قلب من جایی دگر زندگانی بی‌تو با مردن، چه فرقی می‌کند!؟ با تو دارد زندگانی، رنگ و معنایی دگر ماه من! دیگر برآی و امشب و فردا مکن ترسم امشب را نباشد باز، فردایی دگر ۱۴۰۳/۱۱/۲۷