eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
167.8هزار دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
1.2هزار ویدیو
13 فایل
داستان زندگی آدمها👥 شما فرستاده ایید⁦👨‍👩‍👧‍👦⁩📚⁦ کانال فروشگاهیمون☘️👇 https://eitaa.com/joinchat/2759983411Cdc26d961b4 تبلیغات پربازده👇✅ https://eitaa.com/joinchat/3891134563Cf500331796 ادمین گرامی کپی از مطالب کانال حرام و پیگرد دارد❌❌❌
مشاهده در ایتا
دانلود
🌞روزی یک صفحه قران بخوانیم🌞 سوره ❤️ جزء 🍃 صفحه ی ۴۹۷🌼 @azsargozashteha💜
2770860.mp3
3.62M
🌞روزی یک صفحه قران بخوانیم🌞 سوره ❤️ جزء 🍃 صفحه ی ۴۹۷🌼 @azsargozashteha💜
🌱 سوره حمد از حضرت رسول الله ص روایت شده که ملکی بر آن حضرت نازل شد و گفت بدرستیکه خداوند تو را به دو سوره بشارت می دهد که قبل از تو به پیامبری اعطا نفرموده: فاتحة الکتاب و خاتمه های سوره بقره، و از آن حضرت روایت است که فرمودند فضل سوره حمد مانند فضل حاملین عرش می باشد. کسی که سوره حمد را بخواند ثواب حاملین عرش می باشد. کسی که سوره حمد را بخواند ثواب حاملین عرش الهی به او اعطا می شود. و نیز روایت است که فرمودند اگر فاتحة الکتاب در یک کفه میزان قرار گیرد و بقیه قرآن در کفه دیگر، بدرستیکه فاتحة الکتاب هفت برابر بر کفه دیگر رجحان دارد. منابع: مفاتیح سوره بقره و آل عمران از مولایمان حضرت امام جعفر صادق روایت شده است که فرمودند: کسی که سوره بقره و آل عمران را بخواند روز قیامت می آید در حالیکه ان دو سوره روی او مثل ابر سایه کرده اند. منابع: مفاتیح سوره بقره از حضرت رسول الله ص روایت شده که فرمودند: سوره بقره را یاد بگیر پس پس بدرستیکه اخذ ( خواندن) سوره بقره برکت است و ترک آن حسرت می باشد. و ساحران راهی بر سوره بقره ندارند منابع:مفاتیح آیة الکرسی از مولایمان حضرت امام محمد باقر ع روایت شده که فرمودند: کسی که یک مرتبه آیة الکرسی بخواند خداوند هزار مکروه از مکروهات دنیا و هزار مکروه از مکروهات آخرت را از او دفع می نماید که آسانترین مکروه دنیا فقر است و آسانترین مکروه آخرت عذاب قبر می باشد. منابع: مفاتیح ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
📅 🗓 ۱ بهمن | دلو ۱۴۰۲ 🗓 ۹ رجب  ۱۴۴۵ 🗓 21 ژانویه 2024 🌹 امروز متعلق است به: 🔸مولی الموحدین امیر المومنین حضرت علی بن ابیطالب علیهما السّلام 🔸(عصمة الله الكبري حضرت فاطمة زهرا سلام الله عليها) 📆 روزشمار: ▪️1 روز تا ولادت امام جواد و حضرت علی اصغر علیهما السلام ▪️4 روز تا ولادت امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام ▪️6 روز تا وفات حضرت زینب سلام الله علیها ▪️16 روز تا شهادت امام موسی کاظم علیه السلام ▪️17 روز تا وفات حضرت ابوطالب علیه السلام ❇️ روز ۱۰۰ مرتبه : یا ذَالجَلالِ وَ اْلاِکْرام "ای صاحب جلال و بزرگواری" ❇️ روز که به اسم امیرالمومنین علی علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها می‌باشد، می‌شود، روایت شده است که در این روز حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام و زیارت حضرت زهرا سلام الله علیها خوانده شود. ❇️  (یا ) ۴۸۹ مرتبه بعد از نماز صبح موجب می‌شود. ⛔️ برای و دادن روز مناسبی نیست. ⛔️ برای و روز مناسبی نیست‌‌‌‌‌. ⛔️ برای گرفتن روز مناسبی نیست. ✅ برای و روز مناسبی است‌‌‌‌‌. ✅ برای روز مناسبی است‌. ⛔️ برای و روز مناسبی نیست‌‌. ✅ امشب برای خوب است. ✅ برای رفتن روز مناسبی است‌‌‌‌‌‌. 🔰 زمان :از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا مغرب. 🔹امروز روز بسیار مناسبی است. 🔹امروز برای شروع کارها مناسب است. 🔹دید وبازدید با دوستان و خویشاوندان خوب است. 🔹کسی که در این روز بیمار شود زود بهبود یابد. 🔸کسی که امروز گم شود، خیلی زود پیدا میشود. 🔸قرض دادن و قرض گرفتن بسیار پسندیده است. 🔸کشاورزی و باغبانی وآبیاری و خرید و فروش محصولات زراعی خوب است. 🔸خرید و فروش و تجارت بخصوص وسایل منزل، موجب سود است. 🔹میانجیگیری برای اصلاح ذات البین و رفع اختلافات دوستان و خویشاوندان خوب است. 🔹رسیدگی به ایتام  ونیازمندان و بیچارگان خوب و موجب عزت است. 🔹صدقه دادن خوب است. 🔸رَک اَرقنوع یا به اصطلاح ماه ترکی، قوت روح، امروز در « نخـاع » است.باید مراقب بود که امروز به آن آسیبی نرسد. 🔸 در خواب این شب خیر و شری نیست. 🔸مسیر رجال الغیب ،سمت جنوب میباشد. بهتر است هنگام حرکت به سمت محل کار یا در مکانی که حاجتی دارید رو به این سمت نهاده و از ایشان یاری بطلبید.چون کسی در نزد شروع در شغلی و سفری روی خود را به طرف ایشان کند و همت از ایشان طلبد، بدین نهج (صورت):بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیم، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا رِجالُ الغَیبِ. اَلسَّلامُ عَلَیکَ اَیَّتُهاَ الاَرواحُ المُقَدَّسَةِ. اَغیثُونی بِغَوثِهِ و اُنظُروُا اِلَیَّ بِنَظرَةٍ یا رُقَبا یا نُقَبا یا نُجَبا یا اَبدالَ یا اَوتادَ یا غَوث َیا قُطُب و به هر زبانی که خواهد، مطلب خواهد و شروع در مدعا کند، البته به مقصود رسد. 🔹 🔹 اذان صبح ۵:۴۳:۵۶ طلوع آفتاب ۷:۱۱:۳۰ 🔹 اذان ظهر ۱۲:۱۵:۲۴ غروب آفتاب ۱۷:۱۹:۳۹ 🔹 اذان مغرب ۱۷:۳۹:۱۴ نیمه شب شرعی ۲۳:۳۱:۴۷ 🌸 🌸 در روایتے آمدہ است : چون کسی را چشم زخم رسیدہ باشد سورہ مبارکه همزہ را با نیت خالص و توجـه بـه خدا بخواند عافیت یابد بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم ویْلٌ لِڪُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ ﴿١﴾ الَّذِے جَمَعَ مَالا وَعَدَّدَهُ ﴿٢﴾ یَحْسَبُ أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَهُ ﴿٣﴾ ڪَلا لَیُنْبَذَنَّ فِے الْحُطَمَةِ ﴿٤﴾ وَمَا أَدْرَاڪَ مَا الْحُطَمَةُ ﴿٥﴾ نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ ﴿٦﴾ الَّتِے تَطَّلِعُ عَلَى الأفْئِدَةِ ﴿٧﴾إِنَّهَا عَلَیْهِمْ مُؤْصَدَةٌ﴿٨﴾فِے عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ﴿٩﴾ 🗓 مخصوص روز است‌‌. ⏰ ذات الکرسی عمود ۸:۰۸ 🤲 دعا خواندن در زمان ذات الکرسی میشود.
❤️ 🌱 قرائت سوره ی حشر و صد بار ذکر استغفرالله ربی و اتوب الیه 🍃 به نیت سلامتی و تعجیل در فرج 🤲 و بخت گشایی جوانان 🤲 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
Soreh-hashr-abdulbasit.mp3
33.36M
قرائت سوره 🌱 لطفا در صورت امکان صدای صوت را در خانه هم پخش کنید 🌸
❤️🍃 ایمان و یقین کافی کسی که دست به دعا بر می دارد اگر ایمان قلبی به اجابت دعای خود نداشته باشد، نتیجه نمی گیرد و مانند آن است که تشنه ای در بیابان بی آب و علف به دنبال دریا بگردد. نبی اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند: خدا را بخوانید و یقین به اجابت داشته باشید. امام صادق علیه السلام می فرماید: در وقت دعا یقین کن که حاجت تو بر درخانه آمده است. شرک نداشتن در دعا شرک بسیار ظریف است و در هر امری از امور دینی و عبادی می تواند دخیل باشد. در دعا نیز این موضوع یکی از عوامل عدم استجابت دعا است. هرگز نمی توان خارج از محدوده توحید قرار گرفت و انتظار استجابت دعا را داشت. خدای متعال می فرمایند: او خدای زنده ابدی است و جز او هیچ خدایی نیست. پس تنها او را بخوانید و به اخلاص بندگی کنید که ستایش و سپاس مخصوص خدای یکتا و آفریدگار عالمیان است. (غافر،۶۵). باید دانست که فقط و فقط خداست که ریز و درشت نیازهای آدمی را برآورده می کند اما به دست بندگانش و انسان نباید اشتباه کند و این وسیله را همه کار بپندارد. وقتی دعا می کنی چشمت را از همه ببند و مدام به این فکر کن که از دست کسی کاری ساخته نیست. امام صادق علیه السلام می فرماید: به راستی بنده وقتی که با نیت پاک و قلب با اخلاص خدای را بخواند اگر به عهد خدای عزوجل وفا کرد، دعایش مستجاب می شود و اگر خدا را بدون نیت پاک و اخلاص بخواند ، دعای او اجابت نمی شود. منابع:رهپویان قرآن ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❤️🍃 فقط خدمت (از خاطرات شهید صیاد شیرازی)🌸🍃 همیشه حاضر بود... هیچ وقت خودش رو کنار نمیکشید... حتی وقتی بنی صدر خلع درجه اش کرد. با لباس بسیجی می رفت سپاه مثل یه بسیجی صفر کیلومتر کار می کرد.... طرح میداد و برنامه ریزی ستادی میکرد... اصلا براش مهم نبود که تا دیروز سرهنگ بوده و امروز یه بسیجی ساده است فقط به خدمت فکر میکرد... فقط خدمت...... کوچه پر از دختر ( از خاطرات شهید صیاد شیرازی )🌸🍃 رفته بود تهران درس بخواند. سال آخر دبیرستان، دوستش از یک کوچه می رفته مدرسه و علی از کوچه ای دیگر. دوستش به او می گفته: چرا از آنجا می روی؟ بیا از این کوچه برویم؛ پر از دختر است! علی می گفته: «شما می خواهی بروی، برو. به سلامت. من نمی آیم.» امام صادق(ع): هرکس برای خداوند چشم چرانی را ترک کند نه برای غیر خدا، خداوند ایمانی به او عطا می فرماید که شخص مزه آن را درک کند. منبع: یادگاران11، کتاب صیاد شیرازی، ص8   آبگوشت ( از خاطرات شهید صیاد شیرازی )🌸🍃 هر چقدر به بچه ها می گفت « کم توقع باشید» خودش چندبرابر رعایت می کرد. مادرش می گوید: علی آبگوشت نمی خورد. یک بار که از مدرسه آمد، من توی حیاط بودم. آبگوشت گذاشته بودم و داشتم لباس می شستم. آمد و گفت: عزیز، گشنمه. ناهار چی داریم؟ گفتم، آبگوشت علی جان؛ ببخشید کار داشتم، وقت نکردم چیز دیگه ای درست کنم. بچه ام هیچی نگفت. می دونستم آبگوشت دوست نداره. سرش را پایین انداخت و رفت توی آشپزخانه. دنبالش رفتم. دیدم کتری را پر کرد و گذاشت روی چراغ و چایی دم کرد. بعدشم چایی رو شیرین کرد، با نون خورد و رفت خوابید.   ماشین ژیان داشت ( از خاطرات شهید صیاد شیرازی )🌸🍃 اوایل انقلاب ماشین ژیان داشت.  بهش گفتم : بابا این همه ماشین توی پارکینگ ، چرا یکیش رو بر نمی داری سوارشی؟ می گفت: همین هم از سرم زیاده. از استانداری دو تا حواله پیکان فرستادند . هر پیکان ، چهل و پنج هزارتومان  یکی برای صیاد و یکی برای من . صدایش رو در نیاوردم . نود هزارتومان جور کردم و ریختم به حساب وقتی فهمید ، با ناراحتی گفت: کی پیکان خواسته بود؟ ماجرا را گفتم گفت: پولم کجا بود ژیانش را گرفتم و فروختم بیست هزار تومان و بیست و پنج هزارتومان هم براش وام گرفتم تا خیالش راحت شد چند سال بعد ستاد مشترک ارتش بهش حواله حج داد قبول نکرد که با پول ستاد بره حج پیکانش رو فروخت خرج مکه اش کرد دعای فرج ( از خاطرات شهید صیاد شیرازی )🌸🍃 هنوز هلی کوپتر برای برگشت بلند نشده بود که درگیری سنگینی آغاز شد.20 دقیقه طول کشید تا نیروها آرایش بگیرند و عملیات پاک سازی منطقه را آغاز کنند. ناآشنایی با محل و کم بودن مهمات باعث شد تا بخشی از نیروها عقب نشینی کنند. هلی کوپتر آمد و بچه ها را برد، سروان علی صیاد شیرازی و نیروهایش جاماندند.علی که متوجه نگاه های نگران و ناامید همراهان شد، شروع کرد دوره های نظامی مختلفی را که دیده بود برای آنان شرح دادن تا بدین وسیله اعتمادشان را جلب کند و تابع دستوراتش باشند. علی به امام زمان -عجل الله تعالی فرجه الشریف- متوسل شد و دعای فرج خواند. خودش می گفت:" همین که دعا را خواندم، بلافاصله طرح عملیات به ذهنم خطور کرد و تمام تاکتیک هایی را که به صورت تئوری خوانده و هیچ وقت عملا استفاده نکرده بودم به ذهنم رسید؛ آن هم تاکتیک عبور از منطقه خطر و شرایطی که احساس می کردیم در محاصره ایم". ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
بکی دو هفته گذشت !...از همه جا بیخبر بودم ! حتی از منصور! توی اتاقم فقط میخوابیدم و بیرون نمیرفتم‌ و
🌸🍃 مهسا وقتی اینو شنیدم فهمیدم که باید از این به بعد روی حمایت های منصور حساب نکنم و تا جایی که میتونم روی پای خودم وایسم!...آخه ممکن بود منصور به هوش نیاااد ! این موضوع تصورشم برام وحش.تناک بود و باعث شد فوری گوشی رو روی حمید قطع کنم تا بیشتر از این ناراحت نشم ! گریه ام نیومد و فقط پتو رو کشیدم روی خودم و دستام رو مشت کرده بودم مثل آدم های بهت زده فقط به سیاهی زیر پتو خیره شده بودم ! از اون روز از اتاق که هیچی حتی از زیر پتو نمیتونستم بیام بیرون مگه برای دستشویی و غذا خوردن ! دوهفته گذشت وضعیتم خیلی خوب شد که رفتم دکتر گچارو باز کردیم ! بغض کردم و گفتم کاش جرااااحت منصور در حد من بود! مامانم گفت مهسا بیا بریم خیابون یکم بگردیم برات خوبه که گفتم نه مامان !...باید برم دنبال کار ! مامانم تعجب زده پرسید کار ؟...سرم رو تکون دادم و گفتم باید از اون خونه برم وگرنه بابا بازم منو به یه نفر دیگه که پو.ل زیادی بده میفرو....شه مامانم !هی کشید و گفت درست میگی و خودشم باهام میومد ! به هر مغازه ای که زدا بود به کار گر ...منشی ...فروشنده...و چیزای دیگه نیازمندیم سر میزدم و حقوقارو می‌پرسیدم ولی ناچیز بود!...آخه من یه حقوق میخواستم که بتونم باهاش خونه اجاره کنم ! که مامانم گفت مهسا بیا یکی از این کارا رو انتخاب کن ...من دوتا از النگو هامو میفروشم یه اتاق اجاره کنی !...یه ماهم برو سر کار یکم پول بیاد دستت دوسه تا وسیله کوچیک بخری بری خونه ! فکر خوبی بود و بیشترین حقوقش اونموقع ۱۸۰۰ بود که توی فست فودی کار می‌کردم! معروف بود ولی خیلی کارش زیاد! اونم از ساعت ۱۰ صبح تا ۱۰ شب رفتیم خونه وقرار شد از فردا برم سر کار !...نمیدونستم به بابام چی بگم . بابام تا منو دید که گچ دست و پام باز شده گفت ....به به ...مهسا خانوم...پس وضعیتت خوب شده !...الان وقت انجام کارامونه! مامانم ترر‌.سید گفت چ ...چه کاری مرد ؟ بابام نیشخندی زد و گفت سرو سامون دادن دخترت! منظور بابام ازدواج با محسن بود دیگه کاری ازم برنمیومد انگار باید تسلیم میشدم و شدم داغون بودم و توانی برای مبارزه نداشتم اگرم تا حالا جلوی پدرم وایساده بودم به پشتوانه ی منصور بود ولی حالا... به بابام نیم نگاهی انداختم و گفتم باشه بابا من قبول میکنم تو منو زندگیمو تباه کردی حالام هرکار میخوای بکنی بکن بعد از منصور دیگه هیچی برام مهم نیست بابام خنده ی تلخی کرد و گفت مبارکت باشه محسن برای تو از هر مرد دیگه ای بهتره دو هفته بعد از اون روز عقد منو محسن محضری برگذار شد... زندگی من و بیتا هردو تباه شده بود بابت رسم و رسوم غلط و خودخواهیای بزرگترامون منصور هنوز هم به هوش نیومده نمیدونم اگه روزی حالش خوب بشه چجوری توی صورتش نگاه کنم من به خاطر سقط جنینی که داشتم دیگه نتونستم باردار بشم اینو دکترا بهم گفتن اینم سرنوشت نحس من بود که خلاصه ش کردم امیدوارم هیچ کسی مثل من خطا نکنه و آرزو به دل نمونه پایان✅ ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی 🌸🍃 مهسا وقتی اینو شنیدم فهمیدم که باید از این به بعد روی حمایت های منصور حساب نکنم
🌸🍃 سهیلا اسم من سهیلاست بر خلاف اکثر دخترا که احساس خوشگلی میکنن من هیچ وقت حس نکردم موجود زیباییم البته گلایه ایی هم ندارم دیگه به این قیافه عادت کردم موهای فر فوق العاده خشن پوست سبزه چشمای خیلی درشت ابروهای پهن مشکی   لبای کلفت تو یه خانواده ی شلوغ به دنیا اومدم 6تا خواهر بودیم و دوتا داداش داداشام بزرگ تر از ما بودند و یادم نیست کی ازدواج کردند بعد از ازدواج هم باما رفت و امد نداشتند چون زناشون از ما خوششون  نمیومد متولد 60ام  دختر سوم خانواده ام خونواده ی ما اصلا با کلاس نبودند از اون خانواده هایی که تو فامیل کسی محلشون نمیذاره و کلا کسی ادم حسابشون نمیکنه هر وقت هر کی از فامیل عروسی یا مهمونی گرفت  و خواستند دعوتمون کنند ذکر میکردند یکی یا دوتا از بچه هاتونو بیشتر نیارین بابام کشاورز بود وضع مالیمون معمولی بود ولی هیچوقت مث ادم زندگی نکردیم چون مادرم بلد نبود چه جوری خرج کنه مادرم فوق العاده ادم بد سلیقه ایی بود همیشه لباسای پولک پولکی و رنگ رنگی تنمون میکرد یادمه بچه که بودم ماهی یه بارم موهامو شونه نمیکردم چون شونه بین موهام نمیرفت حتی وقتی حموم هم میکردم بازم نمیشد شونه ش کنم اما بزرگتر که شدم فهمیدم اگه به موهام نرم کننده بزنم بهتر میتونم شونه کنم مدرسه که میرفتم موهام زیر مقنعه م پف بود هیچکس تو مدرسه دوستم نداشت از اون بچه هایی بودم که هیشکی دلش نمیخواست باهاش دوست بشه خیلی درس میخوندم اما هیچ وقت یاد نمیگرفتم اعتماد به نفسم پایین بود یه ترس عجیبی از مدرسه تو وجودم بود چون معلما هر وقت منو میدیدند یه بهونه پیدا میکردند و بهم گیر میدادند واسه ی همین همیشه از همه ی معلمامون بیزار بودم همیشه تو بازیای بچه گی نقش جن و بازی میکردم خواهرام میگفتند سهیلا یعنی تو جنی و میخوای ما رو بخوری بعد از دستم فرار میکردند این بازیا تو بچگی برام شیرین بود اما بزرگتر که شدم از یاد اوریشون عذاب میکشیدم البته خواهرامم چندان خوشگل نبودند کلا هممون به مامانمون رفته بودیم سیاه و ریزه میزه اما من از همشون شاهکار تر بودم همه ی فامیل از مادرم بیزار بودند میگفتند جادو جنبل میکنه اینو بارها از دختر عموهام شنیده بودم اما معنیشو نمیفهمیدم ولی بزرگتر که شدم با چشم خودم میدیدم مامانم با هر کی چپ میفته میره پیش دعا نویس و براشون جادو جنبل میکنه اینو بارها از دختر عموهام شنیده بودم اما معنیشو نمیفهمیدم ولی بزرگتر که شدم با چشم خودم میدیدم مامانم با هر کی چپ میفته میره پیش دعا نویس و براشون جادو جنبل میکنه البته من هیچ وقت باور نمیکردم این دعاها اثر کنه ولی بعد ها فهمیدیم این همه سال مامانم بابام و با همین جادو ها نگه داشته بابام دیوونه وار مامانمو دوست داشت با اینکه مامانم دست پختی هم نداشت چنان تو جمع از دسپخت مامانم تعریف میکرد که لج همه در میومد با اینکه همیشه خونه ریخت و پاش بود همیشه از اینکه چقدر مادرم کدبانو و خونه داره حرف میزد سالم بود که خواهر اولم ازدواج کرد با یه پسر ترک از همدان یادم میاد قبل از ازدواج پسره با خواهرم دوست بود مامانم هم میدونست و با خواهرم همکاری میکرد که بره پیش پسره نمیذاشت هیچکس چیزی بفهمه تا اینکه ازدواج کردند اول دبیرستان بودم خواهر دومم 2سال از من بزرگتر بود خیلی اوضاعش خراب بود یادمه خیلی دوست پسر داشت دوست پسراش زنگ میزدند رو گوشیه خونه مامانم هم گوشیو میداد به خواهرم که باهاشون حرف بزنه تا اینکه یه روز خواهرمو تو یه باغ با دوست پسرش گرفتند خیلی ابرو ریزیه بزرگی بود همه فهمیده بودند حسابی تابلو شده بودم تو مدرسه همه در مورد خواهرم حرف میزدند و من خجالت میکشیدم یه بار هم عموم خواهرمو تو یه کوچه بن بست با یه پسر دیده بود که داشتند همدیگه رو میبوسیدند همون موقع خواهرمو سوار ماشین کرده بود و اورده بود دمه خونه مادرم شروع کرد به عموم فحش بده که شما چشم دید ما رو ندارین و میخواین واسه دخترای من حرف در بیارین عموم هی توضیح میداد که به قران دخترت تو کوچه با پسره بود اما مامانم میپرید وسط حرفشو به عموم فحش میداد بعد هم که بابام اومد شکایت عمومو کرد که دست از سر مون بر نمیدارند و میخوان ابرومونو ببرند و برامون حرف در بیارن بابام هم همون موقع رفت و با عموم دعواش شد و اومد بابام برده ی مامانم بود حرف مامانم واسه ی بابام وحی منزل بود خلاصه دیگه از اون روز کسی جرات نکرد تو کارمون فضولی کنه هرکی هرچی از خواهرم دید چشماشو بست و سکوت کرد تا بلاخره چند وقت بعد خواهرم با یکی از دوست پسراش ازدواج کرد و رفت اول دبیرستان و به سختی تموم کردم  تنها رشته ایی که اورده بودم کار و دانش بود اونم رشته ی مدیریت خانواده تصمیم گرفتم ادامه بدم حداقلش این بود که تو این رشته نیاز به درس خوندن نبود
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا ❤️🍃 سلام به همه اعضای محترم گروه مخصوصاحبیبه خانم من ایشون نمیشناسیم واتفاقی تواین گرو
❤️🍃 سلام خواهر مهربان ..خواهش میکنم سوال منو تو گروه مطرح کنید. اون خانمی که گفتن برای پیسی آبگوشت گاو با برگ چغندر هفته ای دو بار مصرف بشه..میشه بگن چ جوری درست کنم؟ 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام و خدا قوت خانمی که گفتن مادرشون دندون مصنوعی داره و اذیت میشه... پدر و مادر من هم وقتی گذاشتن همین طور بودن و دهانشون زخم بود ولی نباید دندون ها را در بیارن از داروخانه یه چسب خریدن مخصوص دندون مصنوعی هست میزدن روی لثه ها درد از بین میرفت انشالله که بهتر میشن واقعا درد بدی هست 🌹 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام خواهر عزیزم ک پسرت مشکل اعصاب داره ازخدا براش شفای عاجل طلب میکنم اگه تونستی چله شهدا بگیر 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام به شما وحبیبه خانم عزیز برای اون خانمی که گفته بودن پسر 21 ساله شون مشکل عصبی شدید دارن وکتک میزنن. خیلی ناراحت شدم وچله حدیث شیریف کسا براتون شروع کردم من عاجزانه براتون دعا میکنم انشاالله که هرچه زودتر مشکلتون حل بشه با خوندن حرفهاتون چشمهام پر از اشک شد وبادل شکسته ام از ته دل براتون دعا کردم این یک امتحان بزرگه برای شما خواهر خوبم هرگز از درگاه خداوند ناامید نشو ومطمین باش خدا اجر این صبرت را خواهد داد❤️❤️ لطفا اگر حل شد حتما اطلاع بده خیالمون راحت بشه❤️😘 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام خدمت دوستان عزیزم امیدوارم خداوند گره از مشکلات همه باز کنه در مورد خانمی که گفتن همورپیید دارن ولی درد ندارن عزیز دلم حتما پیش دکتر برو وازمایش کولونوسکوپی بده خواهرم هم اینطور بود هم پولیپ داشت وهم اینکه گفتن سرطان روده داره تو رو خدا برای سلامتی خواهر منم دعا کنید باید شیمی درمانی بشه البته امیدوارم برای شما اینطور نباشه عزیزم زودتر برو که خیالت راحت باشه 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 مجددا سلام ،لطفا پیامم و برازید🙏🙏🙏 خانم عزیزی که برای رفع کیست و فیبروم راه حل داده بودید و گفته بودید که از ( شیاف مطهر) استفاده کنید و نیاز به برداشتن و عمل جراحی رحم نیست لطفا در مورد این شیاف توضیح بدید بدونیم چیه،چون خیلی از خانمها گرفتارن تو رو خدا خانمهای عزیز یه مطلبی رو عنوان میکنید ،کامل توضیح بدید و یکی دیگه از کاربرها هم در مورد رفع کبد چرب با گرید ۳ ،بوسیله دمنوش سماق گفته بودن ،ایشونم اگه پیامم و میبینن لطف کنن در مورد مقدارش و اینکه چند بار در روز استفاده بشه توضیح کامل بدن ممنون از شما ،اجرتون با امام زمان ( عج)🤲🤲 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام خدمت دوستان گرامی ممنون از کانال خوبتون🙏🙏 و اما اون خواهری که گفتن همسرشون زیر دلشون درد میکنه طوری که بعضا بستن کمربند هم اذیتشون میکنه و راهکار خواستن خواهر من هر چیزی راه حلی داره. درد و باید درمانگر درمان کنه ،شما به جای اینکه اینجا از دوستان توقع معجزه داشته باشید بهتره با زبون خوش همسرتون و راضی کنید دکتر بره و بهش امید بدید که طوری نیست ،اینقدر بدبین و منفی باف نباشن قرار نیست که هر دردی خدایی نکرده به جای بدی ختم بشه ،ممکنه ایشون فتق داشته باشن یا بخاطر یبوست روده شون اذیته ....،همه این حدس و گمانها فقط با چکاب مشخص میشه ،دکتر رفتن و متوجه شدن و اقدام کردن که خیلی بهتر از گرفتار شدن تو وهم و خیال و هزار جور حدس و گمان بده 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام اون خانوم که گفته بودن پدرم تب مال داره خوب نمیشه .عزیزم تب مال در کل خوب شدنی نیس ولی اینکه کنترل بشه همدان یه دکتر خیلی خوب هستش فوق تخصص بیماری های عفونیه ( دکتر بهرام سوری ) خیییلی دکتر خوبیه اگه تونستید ببرید پیشش امیدوارم که خوب بشن .آدرسشم همدان دیزجه 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلاام میخاستم بگم اون خانوم که گفتن مادرشون مریضه حال نداره همیشه و اجابت مزاج ندارن عزیزم برگ سنا دم کنید بدید بخوره ناشتا باشه بهتره بعدش هروقت هم خوردن باید فعالیت داشته باشن تجربه شدست عالیه برا همه دعا میکنم خداهمه مریضارو شفا بده و همه گرفتارا مشکلشون حل بشه 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام به حبیبه خانم عزیز خانمی که گفتین چند سالی میشه خلط پشت حلق دارین منم دقیقا مثل شما بودم رفتم دکتر ریه گفت سینوزیت داری ریخته تو ریه هات باید سینوزیتت رو عمل کنی خیلی دکتر رفتم دارو خیلی خوردم خوب نشدم بعضی از دکتر ها هم میگفتن عمل نکن سعی کن با خوب بشی شما دگه تهران هستی برو بیمارستان لقمان حکیم پیش دکتر نادر اکبری گفتن این دکتر عمل کنه کاملا عفونت رو از سینوس خالی میکنه در موردکهیر زدنت هم بگم به خاطر کبدت هستش خودم چند سالی بدنم کهیر میزد وحشتناک هر دکتری که بگی رفتم نتیجه نگرفتم تا که یه بار پیش طب سنتی رفتم دوبار حجامت کردم و دو تا قرص بهم داد که یکیش تخم خیار بود یکیش هم انار و گفت یا مدت گرمی نخور با یه نسخه ایشون الان ۴ ساله خارشتم کاملا از بین رفته حتما برو حجامت کن وپیش دکتر سنتی رفتی برا سینوزیت هم بگو خیلی ها با زالو سینوزیت همدرمان کردن