eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
170.8هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
994 ویدیو
13 فایل
داستان زندگی آدمها👥 شما فرستاده ایید⁦👨‍👩‍👧‍👦⁩📚⁦ کانال فروشگاهیمون☘️👇 https://eitaa.com/joinchat/2759983411Cdc26d961b4 تبلیغات پربازده👇✅ https://eitaa.com/joinchat/3891134563Cf500331796 ادمین گرامی کپی از مطالب کانال حرام و پیگرد دارد❌❌❌
مشاهده در ایتا
دانلود
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی 🌸🍃 گلرو پوشیدمش بی نهایت زیبا بود ماهی جون اشک میریخت و میگفت تاحالا دوختی به این
🌸🍃 گلرو من منظورشو نفهمیدم ... تا دیدم بعد از چند روز خانواده ای که گویا از کارگرانی بودن که با خودش روی زمین کار میکردن اومدند خواستگاری بدون هیچ مراسمی بدون احترامی من رو عقد کردند و با خودشون بردند مادرم حتی منو در آغونش نکشید ... حتی مثل بقیه دخترا که شوهر میکنن یه قاشق به من نداد هیچی ... خیلی دلشکسته بودم که هیچکس منو نمیخواد وقتی منو به خونه بردند فهمیدم اون شخصی که من رو به عقد خودش آورده 3 تا پسر داره که دوتاشون ازدواج کرده و رفته بوده و 1 دختر داره و من زن دومش شدم تا توی کارها به زنش کمک کردم حشمت مرد 40 ساله ای که پدرم که بویی از پدر بودن نبرده بود من رو داد دستش که توی خونشون کلفت کنم زنه اول شوهرم اسمش گوهر بود ... زن خوب و بدبختی بود از همون روز اول وظیففمو نشونم داد که باید چکار کنم توی خونه  و بهم گوشه ای از اتاق جا داد که وسایلمو بزارم چند روزی از موندنم گذشت تمام کارهایی را که باید انجام میدادم رو تکمیل کردم /کسی خونه نبود و تصمیم گرفتم برم سراغ چرخ خیاطی و با پارچه هایی که از عمه خان جان به یادگار آوردم برای دختر کوچک حشمت که لباس خیلی کهنه ای داشت داشت پیراهن بدوزم شب که گوهر و شوهرم برگشتن دخترشون رو بغل کردم بردم توی اتاق به بهانه بازی لباس رو تنش کردم وقتی که لباس جدید دخترشون رو دیدند خیلی خوششون اومد و واسشون تعریف کردم که من خیاطی بلدم بزارید خیاطی کنم واستون توی شهر این یه شغل حساب می شود اما حشمت اجازه نداد و گفت که برای خودمون لباس بدوزی کافیه اینجا شهر نیست و این چیزا خوبیت نداره باز هم دلم به همین خوش بود که اوقات بیکاریم میتونم برای خودمون خیاطی کنم ... چند ماهی به این روال از زندگیم میگذشت که خبر آوردن که مادر گوهر مریض شده برای همین بچه ها رو پیش من گذاشت و رفت و گفت امکانش هست که شب بمونه کنار مادرش برای پرستاری منم به بچه ها غذا دادم و سریع خوابوندمشون اما نمیدونستم با این کارم آتیش به جون خودم انداختم ... ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❤️🍃 سلام به گروه خیلی خوب عزیزان اکر کسی میدونه بهم راه کار بدید این قوزک پا هستش هر دوپام اینجوری شده حتا روی انگشت های پای راستم اینجوری شده روغن شتر مرغ زدم وپماد ان ان وپماد کلوتریمازل هم زدم یه مدت خوب میشه همین که نمیزنم دوباره اینجوری میشه دیکه اعصابم بهم میریزه وقتی پام میبینم تورو خدا یه راه کار بدید بکید چکار کنم خسته شدم 😔😔 👇❤️ @adminam1400 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🍎 روزهای حجامت در ایام هفته از منظر طب اسلامی 🌹شنبه: صبح :خوب(به شرط قوت) 👌 بعدازظهر :خوب(به شرط قوت) 👌 شب : بد ❌ .................................................. 🌹 یکشنبه : صبح : خوب 👌 بعدازظهر : خوب 👌 شب : بد ❌ ................................................. 🌹 دوشنبه : صبح : عالی 👌👌 بعدازظهر : خوب 👌 شب : بد ❌ ................................................... 🌹 سه شنبه : صبح : بد (فقط به شرط هماهنگ شدن با روزهای 17 و 19 و 21 ماه های قمری) بعدازظهر : بد (فقط به شرط هماهنگ شدن با روزهای 17 و 19 و 21 ماه های قمری) شب : بد ❌ .................................................. 🌹 چهارشنبه : صبح : بد ❌ بعدازظهر : ❌ شب : ❌ .................................................. 🌹 پنجشنبه : صبح : بسیار عالی 👌👌👌 بعدازظهر : عالی 👌👌 شب : بد ❌ .................................................. 🌹 جمعه : صبح : بد ❌ بعدازظهر : بد ❌ شب : بد ❌ ✅ 💎راز طول عمر💎 راز طول عمر علماء و مراجع چیست؟ ♦️سبک زندگی اسلامی طب اسلامی آیت الله نوری همدانی در دیدار احیاگران طب اسلامی گفت: 🔷ما با طب اسلامی فاصله گرفته ایم 🔷من خودم را با طب اسلامی درمان می کنم 🔷حدود 50 سال است نیازی به بیمارستان ندارم . 🔷 الان هم سالم هستم. 👇طول عمر👇 🎾آیت الله سید حسن طباطبایی(ره): 105سال 🎾آیت الله محمدعلی اراکی: 100 سال 🎾آیت الله لطف الله صافی گلپایگانی:98سال 🎾آیت الله وحید خراسانی: 96 سال 🎾آیت الله مرعشی نجفی(ره): 95سال 🎾آیت الله ابوالقاسم خویی (ره): 94سال 🎾آیت الله سید تقی طباطبایی قمی: 93سال 🎾آیت الله سید محمد شاهرودی: 93 سال 🎾آیت الله سید محمد صادق روحانی: 90 سال 🎾آیت الله نوری همدانی: 91 سال 🎾آیت الله مکارم شیرازی: 90 سال (حفظهم الله) ⭕️علت طول عمر این علمای بزرگوار چه چیز می تواند باشد؟ ⭕️این علمایی که نه به اصطلاح امروزی ورزشی می کنند،نه پایبند به این نظام بهداشتی جدید هستند! 👌علتش چه چیزی می تواند باشد جز این که این بزرگواران پایبند به سبک زندگی اسلامی و رعایت دستورات طب و سلامت معصومین علیهم السلام هستند. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
💜🍃 سلام به دوستان عزیزم و تشکر از کانال حبیبه خانم و ادمین عزیز خدا قوت از همه خواهران عزیزو دوستان خوبم خواهش میکنم اگه فیبروم یا عفونت یا هر مشکل زنان دارید حتما نوره و حنا بزارید بعد از حموم روغن زیتون اصل بمالید به همه جای بدنتون به غیر از روزهای چهارشنبه و جمعه لطفا در دوران پریود حمام اصلا نرید سردیجات نخورید اصلا نمیخواد رحمتون رو در بیارید و عمل جراحی کنید خواهش میکنم چیزهای صنعتی مثل چیپس و پفک و کالباس و چیزهای فست فود و نوشابه پاستیل و ... نخورید ورزش کنید پیاده روی کنید اینقدر زود ناامید نشید توکل کنید من خودم کیست بزرگی داشتم با همین نوره و حنا و مراعات غذایی و به کمک خدا و امام رضا جانم بدون یه دونه قرص کیستم دفع شد اگه کبدتون چربه علاجش اینه غذاهای فست فود و حذف کن ناشتا اول صبح ترنجبین تو آب جوش خیس کن درش بزار دم بکشه حل بشه بعد با خاکشیر خیس شده ناشتا بخورید شبها نشسته آب بخورین وسط غذا آب نخورین موقع غذا خوردن تلویزیون رو خاموش کنید تا حواستون فقط به جویدن غذا باشه و وسط غذا صحبت نکنید اول غذا بسم الله بگین با کمی نمک و آویشن غذا تون رو شروع کنید آخر غذا هم بازم نمک و آویشن یه کم بخورید تا گرسنه نشدید غذا نخورید تا قبل از اینه سیر بشین غذا رو تموم کنید خواهش میکنم ازتون به این موارد عمل کنید خدا میدونه همه این کارها رو انجام دادم نتیجه گرفتم همه آبها حتی آب تصفیه هم مشکل داره فقط و فقط آب جوشیده کتری رو ولرم کنید بخورید آب جوشیده ولرم زیا د بخورید خدا میدونه صورتتون هم شفاف میشه اینا رو انجام بدین اگه کبد تون و لکهاتون خوب نشد هر چی خواستید به من بگید به شرط توکل توکل و مراعات غذایی فدای همتون مواظب خودتون باشید التماس دعااا دارم ازتون شما لایق بهترینها هستید دوستتون دارم مامان آرش هستم 🙏 برای حضرت مهدی که خیلی خیلی غریبه 🥺دعا کنید وضو بگیرید باهاش صحبت کنید والله که جواب میگیرید🌺🌺🌺🌺🌺 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❤️🍃 بیشتر از یك ماه بود كه در بیمارستان شهدای تجریش بستری بودم.  در این مدت مجروح های زیادی در تخت سمت راستم معالجه و مرخص شده بودند.  همه آنها از همان لحظه ورود، از درد نالیده بودند.  خیلی هاشان وقت مرخصی هم ناله كنان رفته بودند؛ اما این یكی انگار اصلاً تو این دنیا نبود.  انگار درد در گوشت و پوست او اثری نمی گذاشت؛ اصلاً انگار درد جرأت نزدیك شدن به او را نداشت.  نه روی چهره اش و نه توی چشمانش دردی دیده نمی شد.  - وضع این مجروح خیلی بد است.  باید خیلی زود جراحی شود! این حرفی بود كه تمام پزشك های بیمارستان موقع معالجه اش می گفتند.  بارها خواسته بودم سرشان فریاد بكشم و بگویم: «آخر این چه حرفی است كه شما می زنید؟ اگر این مجروح، وضع بدی دارد پس چرا اصلاً صدایش در نمی آید؟!» بیشتر وقت ها برای آنكه بتوانم دردم را ساكت كنم، به او زل می زدم.  آن قدر كه اشك از گوشه چشمانم راه می افتاد.  خیلی وقت ها هم سعی می كردم به صدای قلبش گوش دهم.  آخر از صدای قلبش می توانستم بفهمم زنده است یا نه؛ او زنده بود؛ زنده تر از همه كسانی كه فكر می كردند، زنده اند.  كنجكاوی در باره او دیوانه ام كرده بود.  بیشتر از همه تنهایی اش.  مثل یك غریبه می ماند.  غریبه ای كه از یك جای دور آمده باشد.  جایی كه اصلاً اسمی برایش نگذاشته بودند.  دلم رضایت نمی داد؛ او را غریبه بدانم.  خیلی هم آشنا به نظر می رسید.  آشناتر از همه كسانی كه به من نزدیك بودند.  حتی آشناتر از خودم.  مانده بودم كی و كجا او را دیده بودم.  مطمئن بودم تو خواب و رؤیا نبوده.  فقط تو بیداری می توانستم دیده باشمش.  - حتماً تو جبهه دیدمش.  آنجا خیلی از غریبه ها را می شود دید.  همانجا است كه همه آشنای همدیگر می شوند.  چند بار خواستم نشانی اش را از خودش بپرسم؛ ولی سكوتش چنان اجازه ای به من نداده بود.  تنها كه می شدیم؛ صدای سكوت او همه جا را می گرفت.  در آن سكوت چیزی بود كه فقط او می توانست ببیند و بشنود.  یك روز متوجه شدم یكی از پرستارها هم مثل من نسبت به او كنجكاو شده است.  بیشتر وقتش را بالای سر او می گذراند.  انگار پرستار خصوصی او بود.  وقت و بی وقت بالای سرش می آمد و دستوراتی را كه پزشك تو نسخه غریبه نوشته بود نگاه می كرد، احساس می كردم با خواندن هر خط از آن در هم می ریخت.  صورتش چنان سرخ می شد كه انگار جلوی شعله های آتش گرفته بودش.  اشك گوشه ی چشمانش برق می زد.  - گمان نكنم اسمی را كه به پذیرش گفته اید، اسم خودتان باشد.  این را پرستار موقع ای كه داشت فشار خون غریبه را می گرفت پرسید.  گوش هایم را تیز كردم تا پاسخ غریبه را بشنوم.  هیچ صدایی از گلوی او بیرون نریخت.  نگاه كردم به چشمانش كه فقط یك جا را نگاه می كرد.  هیچ چیز از آنها فهمیده نمی شد.  یكهو به سرم زد فریاد بكشم و سوال پرستار را دوباره از او بپرسم.  دهان باز كردم ولی صدایی از حنجره خشكیده ام بیرون نیامد.  انگار یك نفر دو دستی می فشردش.  پرستار راست می گفت.  هیچ كدام از نشانی هایی كه تو پرونده غریبه نوشته شده بود درست نبود.  چون آدمی مثل او نمی توانست مال یك روستا باشد.  آن هم روستایی كه اسمی نداشت.  پرونده را خود پرستار نشانم داد.  از آن روز با پرستار دوست شده بودم.  با پرستار تبانی كردم تا شاید بتوانیم او را به حرف بیاوریم.  یك روز بی مقدمه شروع كردم به تعریف كردن از خودم.  نیم ساعت بیشتر طول نكشید كه تمام تاریخچه زندگی ام را گفتم.  پرستار هم چند كلمه ای از مجروح های دیگر گفت.  اما فایده ای نداشت.  انگار ما همه حرف ها را برای در و دیوار بیمارستان گفته بودیم.  هر دو سخت تعجب كرده بودیم.  چطور ممكن بود یك نفر بتواند آن همه وقت سكوت كند! تصمیم گرفتم دیگر كاری به او نداشته باشم؛ ولی مگر می شد او را ندیده بگیرم.  با آنكه در آن مدت حتی كلمه ای با من حرف نزده بود؛ یك حس دوستی بین خودم و او احساس می كردم.  به خودم می گفتم:«تو الان فكرت به هم ریخته است!» برای آنكه آرام بگیرم شروع كردم به قدم زدن.  آن قدر قدم زدم، تا بالاخره رئیس بخش صدایش در آمد.  همان شب تصمیم گرفتم برای پی بردن به راز او تا صبح بیدار بمانم.  چشمانش باز بود و بیرون را نگاه می كرد.  روی لب پایینی اش چیز لزجی برق می زد.  در آن نور كم نتوانستم تشخیص دهم.  نیمه های شب چرتم گرفت و تا خود صبح خوابیدم.  ... ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❤️🍃 سلام عزیز نوزاد دخترم ۴۰ روزش هس شکمش درست کار نمیکنه خوابشم خیلی کمه میشه بگین چکار کنیم میشه اورژانسی بزارین داخل گروه ممنون ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام وقت بخیرببخشیددوسوال قبلی واصلاجواب ندادین لطفااین یکی وراهنمایی کنید.دخترم یازدهم طراحی دوخت وکارای عملی اش همه عاالی ونمرش ۲۰امادرساش وبااینکه خییلی میخونه ولی معدلش ۲۰نمیشه لطفاراهکاربدین که چه جوری دانشگاه خوب قبول شه🙏🙏 ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام حبیبه خانم خواهش میکنم سوالم را اورژانسی بزارید من به طب سنتی مراجعه کردم که به من گفتند تیروئید کم کار دارم و باید گلوم را از زیر چانه از بالا به پایین ‌به حالت هفت با روغن زیتون ماساژ بدم من یکبار این کار را انجام دادم الان۴۲ روز است که موقع غذا خوردن یه صدای اضافه تق تق مثل شکستن استخوان از گلو میشنوم وخیلی اذیتم اگر سرم را به طرف راست بگیرم و لقمه را قورت بدم این صدا را نمیشنوم ولی در حالت عادی با هر لقمه قورت دادن این صدا را میشنوم آیا درمانی وجود داره یا نه توی سنو هم کیست کلوئید ۵ میلی لوب راست تیروئید نشون داد مشکل از غضروفهاست یا چیز دیگه ای ممنون میشم راهنماییم کنید ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام برای اینکه چادر مشکی چروک نشه وخاک نگیره کسی تجربه داره چند تا چادر مشکی خریدم فروشنده خیلی تعریف می کرد ولی بعد مدتی چروک میشه وهر دفعه باید اتو کنم در ضمن اسم مارک چادر مشکی خوب هم بگید مرسی ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام خسته نباشی بخشید برای خواهرم مزاحم میشوم برای بارداری دکتر گفته فیبرم داره میشود کمک کنی ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام خدمت شما و همه اعضای گروه خواستم از عزیزان بپرسم وقتی میخایم بچه از شیر جدا کنیم چکار کنیم که شیر تو سینه نمونه و تبدیل به عفونت یا کیست بشه آخه بچه اولم که جدا کردم بعدش سینه م کیست گرفت حالا برا بچه دوم میترسم. ممنون از شما بزرگواران. الهی همه ی شما و من عاقبت بخیر بشیم🌷🌷 ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ درود و وقت بخیر ممنون بابت کانل خوب و پر بارتون ببخشید خانمی که گفتند بچه شو بردند اصفهان آب گرم ،این آب گرم کجای اصفهان هست ؟ ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام خدمت اعضای گروه. خاهشا هرکسی تجربه ای داره دراختیارم بزاره🙏نزدیک چهار ماه هست بخاطر پارگی دیسک مجبور عمل کردم تا یکماه بعداز عمل خیلی خوب بودم ولی بعدش درد مهره های بالایی که کم کم میره طرف دنده های سمت راستم منو آسی کرده فیزیوتراپی هم دارم میرم انگار بدتر میشم که بهتر نمیشم. استراحتم دارم مرتب پیاده روی هم روزانه در حد نیم ساعت دارم نمیدونم مشکل از چیست. خاهشا خاهشا راهنمایی کنید چکار کنم. چون از نظر دکتر خوب عمل شدم پس مشکل از کجاست؟ تشکر از تمام اعضای گروه که برا من حکم خانوادمو دارید😘 ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام وقت بخیر من ۴۷ سالمه چند وقت پیش تو ابروم یه مو سفید بود حالا این یکی ابرومم یکی دودونه مو سفید توش هستش. از دوستان خواهش میکنم اگه کسی راهکارویا تجربه دارن راهنمایی بفرماین. 👇❤️ @adminam1400
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا ❤️🍃 سلام عزیز نوزاد دخترم ۴۰ روزش هس شکمش درست کار نمیکنه خوابشم خیلی کمه میشه بگین چک
❤️🍃 سلام برای خانمی که مادرشون زخم بستر دارن ازکرم میموزا استفاده کنن فوق العاده عالیه 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹 سلام جواب خانمی که گفته بچشون تب داره ورو زبونش سفید شده عزیزم پسرتون سرخک گرفته دختر منم همین طوری بود تا می تونی بهش غذاهایی با طبع سردبهش بده بخوره مثل عدسی و.....از تب بر هم برا پایین اوردن تبش استفاده کنین برا گلوشونم هر ۸ساعت شربت دیفن هیدرامین قلقله کنن بعد قورتش بده وبخورش 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹 سلام ب اون خانمی ک‌گفتن ضخامت رحم داری نترس منم همینجور بودم دو بار گورتاژ کردم بگو رحمت را گرم کن و ی دکتر خوب برو .من‌داشتم خدا را شکر دفع شد 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹 سلام کسی که گفتن ۴۵ ساله وسواس دارن تواینترنت بزنن کانال وسواس فقهی استادبیگدلی میاره براشون خیلی دستوراش تاثیرگذارعالیه خیلی ازکسایی بودن که بادکترخوب نشدن ولی بادستورات اینابهترشدن مهم ترین دستورشونم ورزش..انشاالله که بهتربشن.. 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹 سلام خواهری فرمودن تخم کتان برا کیست سینه خوبه ، ولی من از عطاری پرسیدم گفت تخم کتان رو باید تفت ( بو داد) داد وگرنه کیست رو بزرگتر میکنه خودم چن وقت پیش تخم کتون داشتم گفتم حیفه بریزم دور بخورم ، غافل از اینکه سینم پلی کیست بود ومن نمیدونستم همشونو آسیاب کردم ریختم تو شیشه، چند روزی میخوردم دیدم بوی بدی گرفتن ، ریختمشون بیرون ( خدا رحم کرد که بیشتر نخوردم) باید به اندازه همون روز آسیاب کنی بخوری ولی من از عطاری چن تا داروی دگه داد گرفتم امید خدا بخوریم تا ببینیم چی میشه، خدا همه مریضا رو شفا بده ، دخترم تنبلی تخمدان داره هر دو یاسه ماه پرید میشه ایا این نگران کننده است؟ 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹 سلام خواهری عزیزی که گفتن خواستگاری مذهبی دارم مذهبی بودن یه طرف ولی افکاراین اقا خیلی خشک و غی منطقی اهنگ حرام و ...‌‌ ببخشید فردا باید بشینی تو چهارچوب دیوار توخونه اهنگ نه جشن تولد نه جشن زافسونی نه کم کم میگه عروسی فامیلات اگه ارکستر حرام نرو و ..... من خودم ادم محجبه ای هستم ولی اهنگ گوش میکنم باصدای بلند میزارم حدودآ ۱ ساعت حتی بچه هام وهمسرم وقتی توخونه میزارم ارامش بده ادم میده همیشه عزاداری که نمیشه جشن تولد میگیرم واسه بچه هام عروسی میریم و ..... من که خودم به شخصآ ازدواج با اینطور ادمهای نمیتونم فردا روزی میاد میگه لباس روشن نپوش😐 ارایش نکن 😐 خونه هرکسی نرو 😐 تولد وعروسی و نامزدی نرو 😐 اگه میتونی کناربیایی قبول کن اگه نه مطمین باش باید بسوزی و بسازی من وقتی شبها یک ساعت اهنگ میزارم هم روحیه خودم همه بچه هام باز میشه حتی شوهرم ادم چقدر عمرش هی عزاداری و توچهار چوب خونه بشینی 😕😕 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹 سلام خواهری که گفتن خونه پدرشوهرم زندگی میکنم با جاری هام دعواشده عزیزم بهترین راه این اصلا ارتباط نداشته باشی همون خونه بمون زندگی کن ولی ارامش خونت ازدست نده جز اینکه خودت داغون میشی هیچی نیست شاید شوهرت شرایطش نداشته باشه بره جای دیگه جاری هام الان ازخداشون تو شوهرت حدا بشید بهونه بیافته تو زندگیتون با سیاست به همسرت محبت کن ولی ارتباط نداشته باش با اونا ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
سلام✋ ما یه کانال کوچیک زدیم که بتونیم تا جایی که از دستمون برمیاد به اقتصاد خانواده ایرانی🇮🇷کمک کنیم ❤️❤️لطفا حمایت کنید❤️❤️ 🌹توی این هوای طوفانی🌪هوای کسب و کارهای کوچیک رو داشته باشیم🌹 فروشگاه پوشاک بچگانه الغدیر https://eitaa.com/joinchat/2247688902C64e1e33973
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 همه تو محضر منتظر ما بودند .. با ورودمون همه کل کشیدند.. عاقد خطبه ی عقد رو خواند و ما بعد از امضای عقدنامه ، رسما زن و شوهر شدیم .. بعد از تموم شدن امضاها عباس نفس بلندی کشید و کنار گوشم گفت دیگه هیچ کس نمیتونه ما رو از هم جدا کنه ... بعد از محضر همگی شام خونه ی ما دعوت بودند .. خانمها طبقه ی بالا بودند و مشغول رقص و پایکوبی شدند .. موقع شام من و عباس به اتاق من رفتیم تا اولین شام زندگیمون رو تنهایی بخوریم .. آبجی فاطمه سینی غذا رو زمین گذاشت و گفت خوردید صدا بزن بیام ببرم .. رفت و در رو بست .. عباس پشت سرش در رو قفل کرد و برگشت با شیطنت نگاهم کرد و گفت بیا که از گشنگی دارم میمیرم .. گفتم منم و خواستم بشینم که عباس بازوم رو گرفت و به سمت خودش کشوند 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1844904645C57201642e2 طفلک دختره😢👆🙈🔞 کاملش سنجاق شده😍
‼️خبر فوق العاده برای دیابتی ها‼️ 🥨اگر شما هم آرزوی دیدن قندخون زیر 100 رو دارید باما همراه باشید تا به آرزوتون برسید👇🏼 https://eitaa.com/joinchat/1809187120C66bf18d940 ✅عضو خانواده 4 هزارنفری رویال طب بشید و رضایت ها و‌مجوزها رو ببینید😍
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا ❤️🍃 سلام عزیز نوزاد دخترم ۴۰ روزش هس شکمش درست کار نمیکنه خوابشم خیلی کمه میشه بگین چک
❤️🍃 سلام خانمی که گفتند برادر زاده شون صورت بدنش جوش زیاد زده اول باید پیش متخصص کبد برن وهمچنین ایشون گرمی زیاد دارن، کاسنی، دم کرده عناب و یک قاشق سرکه سیب دریک لیوان اب بریزند و روزی یک لیوان بخورند، انشاالله جوا ب بگیرند 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹 سلام درجواب خانمی که شب یه چیزی نیشش میزنه باید بگم که حتما ساس هستش چون اونا فقط تو تاریکی میان بیرون رو زا نمی بینین مگه اینکه خیلی زیاد شده باشن شبا که می خوابین وهمه جا تاریکه با چراغ قوه گوشی زیر تشک یا بالشها رو نگاه کنین اگه باشه می بینین خونه رو سمپاشی کنید وهرروز تمام خونه درزها داخل کمدها رو با جارو برقی بکشین فرشها رو خوب جارو بزنید اگه اینکارا رو ادامه بدین ازشرشون خلاص میشیدانشاا... 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹 سلام درجواب خانمی که مادرشون خارش دارن مادرتون رو از لحاظ کبد بررسی کنید ممکن هست از دیابت باشه اگه این بیماریها رو داشته باشن به دکتر غدد وترشحات مراجعه کنید به امید سلامتی برای همه دوستان عزیزم 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹 سلام خانمی که نوزاذشون شکمش کار نمیکنه چندروز ترنجبین رو دم کنید بدین بخوره انشاا... که بهتر میشه 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹 سلام در جواب خانمی که گفتن بدن مادرشون خارش شدید داره اصلا تو حموم از صابون استفاده نکنین و شوینده های دیگه احتمال ۹۹ درصد خوب میشن اگه صابون استفاده نشه 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹 سلام برای بچه هایی که در سن بلوغ صورت و پشت دو کتفشون بیش از حد جوش میزنه عرق کاسنی و شاتره خوبه . این جوشها به خاطر گرمی کبد هست. دخترم یک ماهه داره مصرف میکنه از صد ده درصد جوشاش مونده خودشم بدنش احساس راحتی میکنه چون گرمای بدنش اومده پایین. از هر دو عرق یک سوم لیوان بریزه بقیش آب روزانه یکبار بخوره 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹 سلام برای خانمهایی که خونریزی زیاد دارند گیاه دم اسبی رو از جای معتبر تهیه کنن ودم کنند وروزی دوبار صبح و عصر یک لیوان بخورن دوسین هم هر چهار ساعت یک قاشق چایخوری مصرف کنند و همچنین یک زرده تخم مرغ محلی رو در یک لیوان چای غلیظ ایرانی حل کنن وصبح ناشتا بخورن انشاالله مشکل حل میشود برای سلامتی امام زمان صلوات 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹 سلام وخسته نباشید خدمت ادمین عزیز برای خانمهایی که علایم یایسگی زودرس دارن یک روز صبح دمنوش شنبلیله یعنی برگ خشک شده شنبلیله روبخورن وروز بعد دمنوش رازیانه وشبها هم دمنوش شوید خشک به این صورت که دو قاشق مرباخوری خوری شوید خشک رو با دو لیوان آب بریزید وحرارت ملایم بگذارید که بجوشه تا یک لیوان بشه و بعد هر شب بخورید ویک روز در میان هم هر روز دمنوش شنبلیله و رازیانه رو بخورید انشاالله به زودی مشکلتون حل میشه برای من هم دعای خیر کنید و برای سلامتی امام زمان هم صلوات ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🍎 🔴 راه های پیشگیری و درمان بیماری های 🔶 اعم از درد ، التهاب ، خروج چرک و خون ، سنگینی و کری است 🔷 گذاشتن پنبه در گوش زمان خواب 🔷 حمد گفتن بعد از شنیدن عطسه دیگران 🔷 حمد گقتن هنگام عطسه ♦️ در روایت آمده است " کسی که زمان عطسه زدن بگوید الحمد لله رب العالمین و بر محمد و آل محمد صلوات بفرستد ، از قسمت دندان و گوش شکایتی نخواهد داشت . 🔷 داروی ترکیبی گوش درد ( روغن کنجد و خردل ) ♦️ در روایت آمده است " یک دارو برای گوش درد این است که یک کف (یک مشت) کنجد با پوست و یک کف خردل بردارید ، و هرکدام را جداگانه آسیاب کنید . سپس این دو را با هم مخلوط کنید و روغن آن ها را بگیرید و در یک شیشه بریزید و با درپوشی آهنین سر شیشه را ببندید. هنگامی که به این دارو نیاز پیدا کردید ، دو قطره در گوش بریزید و یک پنبه در گوش قرار دهید و سه روز بگذارید ، همانا به اذن خدا درمان می شود . خردل دانه های کوچکی مانند کنجد است که به رنگ سیاه ، قهوه ای و سفید موجود است . آنچه در بازار هست پودر خردل است و چون ممکن است تقلبی باشد بهتر است دانه خردل آسیاب نشده تهیه شود . 🔷 روغن سداب 🔷 روغن یاسمن یا بنفشه 🍎🍎🍎🍎🍎 ‍ 💎خواص برگ سنا از دیدگاه طب اسلامی 💯برای از بین بردن چربی های شکم، پهلو و درمان چربی خون چه داروهایی باید مصرف شود ؟ 👌 آیت الله تبریزیان: بهترین درمان تمام چربی های بدن، دور شکم و به خصوص چربی خون، سنای مکی است. خواص سنایی که در عربستان کشت شود (سنای مکی) از سایر سنا ها جهت درمان مفید تر است و در درجه دوم سنای هندی مناسب درمان است. برای دفع چربی سنا دم کنند و هر سه روز یکبار مصرف شود (سه بار تکرار شود) . ☕️ بهترین شیوه مصرف کرده سنا: ۴ یا ۵ گرم سنای مرغوب را به مدت ۱۰ دقیقه همراه گل محمدی مانند چای دم کنید، سپس آن را صاف کرده (مواد جامد را دور ریخته) ومیل نمایید . 💥نکته: بهترین زمان مصرف صبح (بعد از صبحانه) است. 🕺 سنا باعث ایجاد اسهال می شود لذا بهتر است در ایام تعطیل استفاده شود . 👏 مصرف روزانه سنا سبب یبوست شدید می شود، لذا هر سه روز یک بار سنا مصرف شود (به مدت سه مرتبه تکرار شود وپس از آن هفته ای یک مرتبه و یا دو هفته مصرف شود) این کار را تا زمانی انجام دهید که چربی شکم دفع شود و شکم کوچک شود . 🌸🌸🌸پیامبر صل الله علیه و آله فرمودند: اگر مردم بدانند که در سنای مکی چه خاصیتی وجود دارد هر مثقال از آن را با دو مثقال طلا می‌خریدند، همانا ایمنی از بهق و پیسی و جذام و جنون و فلج و لقوه است.🌸🌸🌸 🌿 سنا وگل محمدی گیاهی است که اکثر عطاری ها این محصول را دارند ومی توانید آن را تهیه کنید . 💥مصرف سنا جهت شستشوی کامل معده وروده برای هر مدت بسیار مفید می باشد. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
💜🍃 سلام بانو خانومی ک عکس دستای برادر زادشو گذاشته بود ک خشکیده و پوست پوست شده و زخم من خودم پوستم حساسه موقع کرونا چون الکل ب دستام میزدم، دستام همینجور خشک شد و ترک ترک و پوسته پوسته و با خارش زیاد، دکترم رفتم گفت باید موقع کارکردن و ظرف شستن، اول دستکش نخی بعد پلاستیکی دستت کنی و پیاز و گوجه و بادمجون و اینا ک ریز میکنی، دستکش فریزری دستت کنی، من گاهی رعایت میکردم تا بالاخره فهمیدم دستام ب هر مایعی جز پریل حساسه ، الان چن ماهه ک پریل استفاده میکنم، برا ظرف شستن و حتی تو دستشویی از همون مایع پریل بردم و دستامو میشورم و هر شب هم با کرم چرب میکنم ، مایع پریل بخرین و فقط از همون استفاده کنه، انشالله ک ب دستاش بیفته و هر جا میره، از مایع پریل ببره با خودش ک تو دستشویی های اماکن مختلف دستاشو با مایع اونجا نشوره 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 و خانومی ک در مورد کولیت زخمی روده گفتن من سال 92 اسهال شدید و طولانی بود ک کونولوسکپی دادم، متوجه شدم همین بیماری رو دارم، دکتر مزالازین روزی 8 تا داد و گفت باید تا آخر عمر داروهات قطع نشه گفت روزه فعلا برات سم هست،هر روز مصرف کردم، نوشابه و اینا رو هم اصلا نخوردم، چون روده تحریک پذیره، الان الحمدلله بعد 10 سال دوباره کونولوسکپی دادم، گفت خوب شده زخمای رودت ولی تا آخر عمر باید دار هات قطع نشه فقط روزی 6 تا کرد و گفت دیگه نباید کم بشه، و شیاف مزالازین هم برام تجویز کرده ک خیلی خدا رو شکر خوبه و شکمم سفت کار میکنه و اسهال نمیشم، ولی شما خدا نکرده سر خود استفاده نکنین،پسرتون ک کولیت داره باید فقط دارو هاشو قطع نکنه و از خوردن ترشی و نوشابه پرهیز کنه، انشالله خوب میشه دکترم میگفت این داروها اگه قطع کنی نتیجه معکوس میده و بدتر میشی الحمدلله من بعد 10 سال خیلی خوب شدم ولی داروهام مصرف میکنم ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
💜🍃 سلام حبیبه جان . میشه لطفا این عکس رابزارید تو گرو که دوستان کمکم کنند . بعد از پوشیدن یه جفت کفش کلا پایین شصت پا و پایین بقیه انگشتام اینجوری شده و میسوزه و خشک میشه کسی تجربه ای در این مورد داره . سلامتی امام زمان صلوات 👇❤️ @adminam1400
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی 🌸🍃 گلرو من منظورشو نفهمیدم ... تا دیدم بعد از چند روز خانواده ای که گویا از کارگرا
🌸🍃 گلرو اون شب حشمت صدام زد  و گفت آسمانه  دختر واسم چای بریز بیار چایی رو بردم جلوش گذاشتم خواستم از اتاق خارج شم که گفت ... امشب رختخوابتو بیار اینجا بنداز من: نه باید کنار بچه ها بخوابم شاید از خواب بیدار بشن چیزی نیاز داشته باشن حشمت: بیدار نمیشن گفتم بیار اینجا پهن کن از ترس داشتم به خودم میلرزیدم ... توی اتاق رفتم و اشک ریختم که صدای حشمت بلند شد ... پس چی شد کجا موندی رختخوابا رو بردم پهن کردم وپشتمو به حشمت کردم و خوابیدم ... بعد از چند دقیقه حس کردم زیر پتوی من خزید از وحشت چشمامو به هم فشار میدادم حشمت دم گوشم گفت: فکر نمیکنی بعد از چند ماه وقتش رسید زن و شوهر واقعی بشیم..... کاری که نباید میشد رخ داد بدترین شب زندگیم بود که تا صبح اشک ریختم صبح زود بیدار شدم حمام کردم و لباس هام رو شستم نزدیک به ظهر بود توی حیاط داشتم لباس بچه ها رو میشستم و اشک میریختم که گوهر وارد حیاط شد /از رنگ پریده و چشمای پف کرده ی من فهمید که حشمت دختری من رو گرفت یه سری تکون داد و با ناراحتی وارد خونه اش شد باید یه تصمیمی میگرفتم من نمیتونستم اونجا بمونم که حشمت هر وقت دلش خواست بیاد و به من نزدیک بشه ازش به وحشت افتاده بودم پس تصمیم گرفتم دست به دامن گوهر بشم کارهامو تمام کردم و رفتم نشستم کنار گوهر ... گوهر: چیزی نیست بگی دختر جان ... من از قیافه ات فهمیدم دیشب چه خبر بود کاش قلم پام میشکست و نمیرفتم روزی که حشمت خواست تورو عقد کنه به من گفت میارمش کنیزی تورو بکنه و توی کارات کمک دستت باشه من سرمو به زیر انداختم گفتم: گوهر خانم شما مثل خواهری که هیچ وقت نداشتم هستین تورو خدا کمک کنین از اینجا برم گوهر: کجا بری؟ اگر جایی داشتی برای رفتن که اینجا نمیومدی من: فامیلی نداریو من برم توی خونه اش کار کنم آقا حشمت اگه یکبار دیگه بخواد اونکار رو کنه من چکار کنم از ترس اینکه شوهرش از دستش نره و عاشق من نشه تصمیم گرفت من رو بفرسته خونه ی مادر پیرش به بهانه ی پرستاری ازش چون من هرسال بزرگتر میشدم و به جوانی نزدیک میشدم و گوهر هر سال پیرتر میشد من یه رغیب خیلی بد بودم واسش چون میدونست که اگر حشمت بیاد شاید با رفتن تازه عروسش مخالفت کنه پس بهم گفت همین الان حرکت کن برو من: پس وسایلام چی؟ گوهر: اگر حشمت بیاد ببینه وسایلات نیستن میفهمه که قرار نیست حالا حالاها برگردی پس من بهش میگم خودم اومدم و آسمانه رو بجای خودم فرستادم از مادر تنهام نگهداری کنه و وقتی بهتر بشه حالش برمیگرده از روستا خارج شو و به سمت تپه برو بالای تپه یه کلبه ی تک هست اونجا خونه ی مادرمه من: چرا اینقدر از روستا خارجه؟ گوهر: چون پدرم قبل از مرگش آژان (پاسبان) بود و میگفت از اونجا حواسم به تمام روستا هست بعد از مرگش مادرم راضی نشد برگرده توی روستا از خونه زدم بیرون و نزدیکای غروب به خونه ی مادر گوهر خانم رسیدم خونه ی ترسناکی به نظر میومد اما نه ترسناکتر از کاری که حشمت با من کرد وارد کلبه شدم کل فضای اونجا 30 متر نمی شد رختخواب پیر زن کنار اتاق پهن بود وبا دیدن من نیم خیز شد و پرسید؟ تو دیگه کی هستی من: سلام خاله خانم اسمم آسمانه اس دخترتون گوهر من رو فرستاده تا مراقب شما باشم مادر گوهر خانم: خوبه دستت درد نکنه اینجا رو مثل خونه خودت بدون با هرچیزی که توی خونه اش بود واسه شام واسش سوپ درست کردم و بهش دادم خاله خانم: دخترم اگر هر صدایی شنیدی نترس اینجا سر کوهه و شبا صداهای زیادی به گوش میرسه هرچیزی شنیدی از کلبه بیرون نزن و به خوابت ادامه بده ... ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#مسافر_بهشت ❤️🍃 بیشتر از یك ماه بود كه در بیمارستان شهدای تجریش بستری بودم.  در این مدت مجروح های
❤️🍃 . صبح چنان سراسیمه از خواب پریدم كه نگاه او هم به سوی من چرخید.  سفیدی چشمانش پر از خون بود.  زیر پلكهایش ورم كرده بود.  نیشم را تا بنا گوش باز كردم.  ولی او همچنان لب پایینی اش را می گزید.  چند روز و چند شب بود كه دیگر نه من و نه پرستار كاری به او نداشتیم.  گذاشته بودیم با تنهایی و سكوتش خلوت كند.  به نظرم رسیده بود كه او هیچ وقت لب باز نخواهد كرد.  كار را به جایی رسانده بودم كه مثل روح رفت و آمد می كردم! نیمه های یك شب بارانی بود كه صدای سرفه هایش را شنیدم و بعد هم صدای بیرون زدن خلط و خون از ریه هایش.  فریاد كشیدم و پرستار را صدا زدم.  بالای سرش ایستادم و به صورتش زل زدم.  لب پایینی اش قاچ خورده و دهان باز كرده بود.  طوری كه یك بند انگشت در آن فرو می رفت.  سینه اش بی صدا بالا و پایین می شد.  - حالت خوب نیست؟ در جوابم فقط پلك هایش را روی هم گذاشت.  پرستارها و دكترها به اتاق هجوم آوردند و تخت را دوره كردند.  گیج و منگ آن قدر به سقف ترك برداشته و زرد شده اتاق خیره شدم كه خوابم برد.  ترس برم داشته بود.  جرأت نگاه كردن به تخت خالی را نداشتم.  قلبم به تندی می زد.  دهانم خشك شده بود.  مثل پوست درخت كهنسال.  هزار تا فكر یكهو تو سرم هجوم آورد.  سرم سنگین شده بود.  احساس تنهایی وجودم را فرا گرفته بود.  - چرا با من حرف نزد؟! اصلاً چرا موقع رفتن با من خداحافظی نكرد؟ نه، او آدمی نبود كه فقط به خودش فكر كند.  این را از چشمانش خوانده بودم.  صدای پرستار را از تو راهرو شنیدم.  بغض آلود بود.  التماس كنان حرف می زد: «آقای دكتر گروه خونی من با او یكی است، من حاضرم یكی از كلیه هایم را به او بدهم.  با شنیدن این حرف از دهان پرستار سرجایم میخكوب شدم.  عرق سردی روی ستون فقراتم نشست.  خم شدم و همان طور ماندم.  بیمارستان پر شده بود از سپاهی و بسیجی.  همه هراسان و گرفته بودند.  بعضی ها آرام گریه می كردند.  خودم را به میانشان رساندم.  از حرف های دو نفرشان فهمیدم، غریبه برای آنكه درد را تو خودش خفه كند لب پایینی اش را با فشار دندان پاره كرده بود.  یكی از آنها گفت: «او می خواست حتی حسرت یك آخ را به دل دشمن بگذارد.» - حالا چرا همگی با هم به ملاقات آمده اید؟ یكهو چند نفر با هم گفتند: «آمده ایم یكی از كلیه هایمان را به فرمانده مان یدالله كلهر بدهیم.  البته اگر قبول كند!»  ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ پایان ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
☀️🍃 نجاست روغن و شیره و چیزهای روان پرسش :اگر امثال روغن و شیره نجس شود همه جای آن نجس می شود؟ پاسخ :روغن و شیره اگر روان باشد هرگاه نقطه‏اى از آن نجس شود تمام آن نجس مى‏شود، امّا اگر روان نباشد، بطورى که از جایى به جایى سرایت کند فقط محلّ ملاقات نجس است و مى‏توان آن را برداشت و دور ریخت. انتقال نجاست با عرق بدن پرسش :اگر عرق بدن از جای نجس به جای پاک بدن منتقل شود نجاست را منتقل می کند؟ پاسخ : هرگاه جایى از بدن که عرق دارد نجس شود، هرجا که عرق به آن سرایت کند نجس مى‏شود. سرایت نجاست توسط مگس و حشرات پرسش :اگر حشراتی مانند مگس از چیز نجسی روی چیزی پاک بنشیند باعث انتقال نجاست می شود؟ پاسخ :اگر مگس یا مانند آن روى چیز نجسى بنشیند، که تر است و بعد روى چیز پاکى بنشیند نجس نمى‏شود، چون احتمال دارد پاى این حشرات رطوبتى به خود نگیرد، امّا اگر بدانیم نجاستى را باخود حمل کرده وسرایت نموده، نجس مى‏شود. انتقال نجاست از طریق اخلاط بینی یا گلو پرسش :اگر خلط خونی از بینی یا گلو خارج شود باعث انتقال نجاست می شود؟ پاسخ :اخلاطى که از بینى یا گلو مى‏آید هرگاه غلیظ باشد و نقطه‏ اى از آن خون داشته ‏باشد همان نقطه نجس ‏است اگر روان باشد، همه نجس مى‏شود. انتقال نجاست با نشت آب از ظرف به زمین نجس پرسش :اگر ته ظرف سوراخ باشد و آب از آن به زمین نجس سرایت کند آیا آب داخل ظرف نجس می شود؟ پاسخ :هرگاه ظرفى را که ته آن سوراخ است روى زمین نجسى بگذارند، چنانچه آب با فشار از آن خارج شود داخل ظرف نجس نخواهد شد. انتقال نجاست از طریق آمپول و چیزهایی که وارد بدن می شود پرسش :اگر چیزی مانند آمپول یا چاقو وارد بدن شود اما بعد از خارج شدن، آلوده به خون نباشد آیا پاک است یا نجس؟ پاسخ :هرگاه چیزى مانند سوزن در داخل بدن با نجاستى مانند خون ملاقات کند نجس نمى‏شود، مشروط بر آن که موقع بیرون آمدن، آلوده به خون نباشد ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
💜🍃 سلام شب شما بخیر .ممنون از پاسخ گویی خوبتون . من یک پسر 22ساله دارم که هر چند از گاهی میگه بیضه هاش درد میگیره وبیحال میشه و بسیار از این موضوع عصبی وناراحت میشه . 18ساله که بوده من بردمش دکتر وسونو گرفتن وگفتن هیچ مشکلی نداره ومشکل خاصی دیده نمیشه . ولی وقتی زیاد رانندگی کنه ویا اندک ضربه بخوره میگه درد داره ممنون میشم راهنمایی کنین که دوباره ببرمش دکتر وسونو انجام بدم ویا درمان سنتی انجام بدم خوب میشه . ❓❓❓❓❓❓❓❓❓ برای بوی معده که همیشه احساس کنیم دهان بو میده چکار کنیم .مخصوصا اول صبح . ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ باعرض سلام وبا تشکر از گروه خوب ودلسوز وحبیبه خانم عزیزکودک شش ماهه ای دارم توی سنو معلوم شد سنگ کلیه داره یک ماه دارو مصرف کرده سه چهار دفعه خیلی گریه های شدید ونا آرامی می‌کرد که فکر کنم بخاطر سنگ کلیه بود که می‌خواست بیفتد بعد از یک ماه که دارو مصرف کرده دیگه سنو نبردم آیابرای همیشه باید دارو مصرف کنه یا نه لطفا راهنمایی کنید ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام خانمی ۲۹ ساله هستم چهار بار زایمان کردم الان یک سالی است که خون ریزی قطع نمیشه دکترهای زیادی رفتم سنگ دادم گفتند طوری نیست کم خونی شدید گرفتم خیلی ناراحتم اگر داروی خانگی یا درمانی طب سنتی سراغ دارید لطفا مرا راهنمایی کنید باتشکر ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام به همه اعضای گروه، من دختری ۵ ساله دارم که مدام لباش خشک میشه طوری که تَرک برمیداره وخون میاد، چندتا رژ ویتامینه ازداروخانه خریدم وبراش استفاده کردم ولی خوب نشده،وازلین هم استفاده کردم ولی فایده ایی نداشته ،اگه کسی راه درمانش رو میدونه لطف کنه بگه،باتشکر ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام وقتتون بخیر ماه شعبان مبارک انشاالله حاجت روا بشین چند وقتی میشه همسرم ارصدای گوشش وزوز اذیت میشه اگر کسی این مشگل داشته خوب شده راهنمایی کنه ممنون میشم باتشکر از شما وحبیبه خانم واقعا خسته نباشید انشاالله عاقبت بخیر بشید برا سلامتی وفرج اقا وشفای مریضها یه صلوات بفرستین🌸🪴🌸 ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام دوستان چند وقته شبا موقه خواب و صبحا تا ظهر یه معده درد عجیبی دارم یعنی طوریه که خوده معدم درد نمیکنه ولی حالت تهوع دارم بوی بعضی غذاها حالمو بد میکنه شبا که میخام بخوابم احساس ضعف و گرسنگی میکنم هیچ غذایی باب دلم نیست انگار سیرم نمیکنه صبحا هم اصلا نمیتونم صبحانه بخورم دیگه عصبی و پرخاشگر میشم بعضی وقتا هرچی غذا میخورم انگار اصلا داخل معده نرفته سیر نمیشم .چاق هم نیستم اندام متناسب رو به لاغر هم دارم.البته بگم دوتا بچه دارم صبح تا شب باهاشون سرو کله میزنم عصبی میشم زیاد.راهنمایی بفرمایید ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام لطفااورژانسی بزارید ببخشیداون خانم ک گفته بودن بچشون انحراف چشم داشتن دکترگفته 20سالگی عمل کنن عمل کردن خوب شدن لطفابیان ادرس اون دکتررو ب مابدن خیلی اورژانسیه دخترخالم از بچگی انحراف چشم داشت دکتربهش گفته18سالگی بایدعمل بشه الان ک 18سالشه دکترشیرازبرده بهش گفته نمیشه عمل کنی اگه عمل بشه چشمش اصلابسته نمیشه شبهاهم چشمش بازمیمونه خشک میشه باعث کوریش میشه دخترخالم خیلی غصه میخوره بخاطر همین خواستگار نداره افسرده شده توروخدا هرکی نتیجه گرفته بیاد ادرس بده ثواب داره 👇🍃 @adminam1400 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
📣 دیابت الان یکی از مشکلات اساسی مردمه و هر روز داره تلفات سنگینی برای جامعه ایجاد می‌کنه و باید یجوری از یه طریقی جلوش گرفته بشه !!! ✅یه بسم الله بگو و درمان رو شروع کن 😍 فرم رزرو نوبت آنلاین : https://formafzar.com/form/mrwfg https://formafzar.com/form/mrwfg 📥جهت دریافت مشاوره رایگان و تهیه دوره درمانی عضو کانال بشید و برای رزرو نوبت پیام بدید 👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/941490887Cfb3864d447
⭕️سنگسار شدن یک زن توسط شوهرش ساعت 7:30 😔 دیروز تو تهران میخواستن حکم رو اجرا کنن، خیلی وحشتناک بود! زن رو گذاشته بودن تو چاله و تا سینه زیر خاک بود به شوهرش التماس میکرد که ببخشتش، اما مرد دستش را پر از سنگ کرده بود و منتظر دستور قاضی بود و با تمام انزجار نگاهش میکرد و میگفت که باید قصاص بشه زن التماسش میکرد، اما مرد فقط دنبال قصاص بود و فریاد میزد و به زن لگد میزد... کاملا دچار جنون شده بود و میگفت مگه من چیکارت کرده بودم و خودش رو میزد. خیلی دردناک بود... ترس در چشمان زن موج میزد و با صدای بلند داد میزد که منو ببخش، بخاطر دختر کوچیکمون منو ببخش، قول میدم که جبران میکنم... عده ای داد میزدن ببخشش و عده ای دیگر میگفتن بکشش! شوهر رو به قاضی کرد و گفت حکم رو اجرا کن، قاضی به زن گفت که وصیتی نداری؟ زن گفت فقط به من اجازه بدید یک بار دیگه بچه ی خودم را شیر بدم... بچه ی ۲۰ ماهه را براش آوردن و زن را از خاک بیرون کشیدن تا به بچه شیر بدهد. اما در عین ناباوری ....👇🔞 https://eitaa.com/joinchat/3123708404C390120cf85 چه صبری داری خدا😭👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌞روزی یک صفحه قران بخوانیم🌞 سوره ❤️ جزء 🍃 صفحه ی ۵۲۶🌼 @azsargozashteha