eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد♨️🚫
163.2هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
1.4هزار ویدیو
13 فایل
داستان زندگی آدمها👥 شما فرستاده ایید⁦👨‍👩‍👧‍👦⁩📚⁦ کانال تعبیر خوابمون 👇🤍 https://eitaa.com/joinchat/1319240024C241ce5aee0 تبلیغات پربازده👇✅ https://eitaa.com/joinchat/3891134563Cf500331796 ادمین گرامی کپی از مطالب کانال حرام و پیگرد دارد❌❌❌
مشاهده در ایتا
دانلود
هرشخص یا فرد یا گروهی که بر ضد ولایت فقیه فعالیت کند یا قصد تضعیف ولایت فقیه و رهبر را داشته باشد بلاشک برضد صاحب الزمان (عج).هم فعالیت خواهد کرد چون از مسیر حق خارج شده است هرکس در حریم ولایت مطیع باشد هیچ وقت منحرف نخواهد شد و در آخر زمان سربلند خواهدبود و این مانند روز روشن است که اشخاصی که ولی فقیه را نپذیرند در عصر ظهور امام زمان(عج) نشناخته و نخواهند پذیرفت. در عصر کنونی ظالم ومظلوم کیست؟رهبرم سیدعلی فرمود :گفتمان ما دفاع از مظلوم و جنگ با ظالم است.ما هر مقداری که بتوانیم ازمظلوم دفاع می کنیم و حمایت می کنیم و هرمقداری که توانایی ما وسع ما باشد وظیفه ماست. دنیا را ظلم گرفته و ظاهر پرزرق و برق مردم را فریفته و ظالمان و فرعونیان زمان در حال پیاده سازی افکار شومشان در تقسیم کردن و کوچک کردن کشورها و فاسد کردن ملتها و کشاندن آنها به فحشا هستند.چگونه می توان در برابر ظلم سکوت کرد؟! تا کی؟! چگونه می توان دید که فرعونیان و یزیدیان برسر زنان و کودکان بی دفاع وبی گناه می زند و انسانهای بی گناه را می کشند! و آیا فقط باید نظاره گر بود یا معجزه ای ازسوی خدا بود؟ وظیفه انسانی چه می شود؟ وآیا زنده ماندن در این دنیای پر ازظلم رواست؟! مکتب ما مکتب عاشوراست مکتب انقلاب است مکتب آزادگیست در این مکتب باید آزادگی آموخت و جلوی هر ظلم وکفری ایستاد حتی به قیمت جان وریخته شدن خون.مکتب ما مکتب پیروزی خون بر شمشیر است. آیا انسانی هست با دیدن این همه ظلم باز هم لذتی اززندگی ببرد؟! اگر اینطور باشد فریب دنیا را خورده و بویی از انسانیت نبرده... آیا شده خودمان را لحظه ای جای این افراد بی گناه بگذاریم ؟!پس وظیفه ما در قبال این همه ظلم چیست؟ آیا باید نظاره گر باشیم یا اینکه در برابر ظلم قیام کنیم؟ آیا حتما باید منجی بیاید و ما بعد اقدامی بکنیم!پس وظیفه زمینه سازی ظهور برگردن کیست؟ ازتمام جوانان کشور می خواهم که پشت ولی فقیه باشند و دشمنان داخلی و خارجی را خوب شناسایی کنند تا به مملکت آسیبی نرسد و هر شخصی یا گروهی که به مستکبرین غرب و آدمکشهای صهیونیست تمایل دارد را دشمن نظام بدانید. شهدا زنده هستند وشما را می بینند و گمان مبر آنان که در راه خدا کشته شده اند مردگانی هستند،بلکه آنان زنده و در بارگاه پروردگارشان بهره مندند. اللهم انی اعوذبک من...أن نعضد ظالما او نخذل ملهوفا اؤنروم ما لیس لنا بحق...خدایابه تو پناه میبرم...ازاینکه ظالمی را یاری کنم و یا مظلوم یا دلسوخته‌ای را بی‌یاور گذارم و یا آنچه حق ما نیست بخواهیم (صحیفه سجادیه صفحه ۵۶ دعای ٨) خواهرم عفت خود را زهرایی کن برادرم غیرتت را علوی کن والسلام عبدالحقیر سراپا تقصیر حجت اصغری شربیانی ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❤️🍃 روزای اینطوری میگذشتن تا این ک یه مزاحم زنگ میزد خونه اقاجونم اینا و مدام به مامان زهرا میگفت اینا دخترای خوبی نیستن چیکار میکنن فلان میکنن و ..... همش داشتیم حرص میخوردیم ی بار رفتیم کلاس پیش سبحان تو اتاق بودم گفتم‌نگرانم جدامون کنن نمیبینی زنگ میزنن با تلفن ناشناس و عمومی امار میدن سبحان گفت از اینجا به بعد لازم باشه دستامونو بهم زنجیر میکنم ک بفهمی ما جدا شدنی نیستیم گفت حاضرم دستم از بالا قطع بشه اما از دستای تو جدا نشده بغض داشتم نکنه باز بی کس بشم نکنه باز همه غمام بیان سراغم ی قطره اشک سمج از گوشی چشمم چکید سبحان نگاهش کرد دستاش میخواست بالا بیاد تا پاکش کنه اما مشت شد اروم گفت اشکتو پاک کن نمیخوام هیچوقت اشکتو ببینم من هستم تا غم تو دلت نباشه اشکمو پاک کردم از کنارش بودن حالم خوب بود انگار داشتم جون تازه میگرفتم شبا چت میکردیم روزا گاهی همو میدیدیم اتفاقای زیادی افتاد ک الان بعد ۵ سال دقیق یادم نیست مهماشو میگم شاید به ترتیب گفته نشه دیگه خودتون ببخشید ی روز دیدمش باز غم داشتیم مزاحمه سر جاش بود زنگ زدن گفتن اقاجونمم بردن اصفهان دکتر دقیق یادم نی فک کنم سکته کرده بود توواون اتاقی  الان دیگه شده بود واسه من و سبحان بودیم ی پسر بچه شیطون همش میگف اینا چقد باهم حرف میزنن؟ معلومه ک تست نمیگیرن انگار میخوان باهم ازدواج کنن اون روز خیلی ناراحت بودم رفتیم تو اتاق وسط حرف زدنامون انگار باز این بغض لنتی میخواس بیاد سراغم ک خودمو کنترل کردم به خاطر سبحان اون زمان اون هنوز ی پسر کم سن و سال بود همش ۱۷ سالش بود اما واسه من از هر مردی مردتر بود تنها کسی بود ک با همه وجودش کمکم میکرد مشکلای درسیمو حل میکرد ارومم میکرد تا مثل قبل زود جوش نیارم تا داد نزنم دیگه اون نازنین چند ماه گذشته نبودم دیگه اعتیادم تیغ سرد و تیز نبود مخدر من الان شده بود ارامشی ک از حرفاش میگرفتم من با سبحان متولد شدم یه دختر شیطون با حضور سبحان تو زندگی من به وجود اومده بود ک شاد و سر حال بود  سبحان نمیزاشت غم داشته باشم واسم از همون روزا شد مامان شد بابا شد رفیق فاب و صمیمی شد اونی ک با همه گند کاریام پشتم در میومد شد داداش نداشتم شد خواهرم و من شدم مونسش تا اونم پشتش ب من گرم باشه به اینده فکر میکردم اون زمان سختی های راهو نمیدیدم فک میکردم یکم ک من و سبحان بزرگتر بشیم اجازه میدن نامزد کنیم تا باز بزرگتر بشیم و عقد کنیم. نمیدونستم عالم و ادم کمر ب جدایی ما بستن همون روزا تصمیم گرفتیم به خانواده هامون بگیم اول سید سبحان گفت و برام تعریف کرد ک مامانش با مامانم هم کلاسی بودن و مخالفت نداشتن نوبت من بود ی روز دم پله اشپز خونه نشستم و به مامانم گفتم  ی دختر همیشه دنبال حامیه حس میکردم مامانم منو میفهمه کمکم میکنه اما همه چی شد بر عکس تصوراتم شاید اگ سبحان پسر ی بابای پولدار بود مامانم بدون توجه ب سنم همون موقع رضایت میداد اما گناه عشق من و سبحان شد وضعیت مالی اونا  مامانم از همون اول شروع کرد دری وری گفتن ک اخه این چه خانواده ایه به مامان عشقم توهین میکرد و من اون زمان جوابی جز سکوت نداشتم مامان مادی گرای من ک خودش بابامو ۶ ماه به خاطر اینکه کارمند نبود رد کرده بود حالا میخواست عقاید تجملاتی خودشو به من انتقال بده و منو مجاب به قبول کردن بکنه اما من کله خراب تر از این حرفا بودم من سید سبحانو واسه همیشه میخواستم من دیگه حاصر نبودم مسکن اغوششو ول کنم و باز برم رفیق تیغ بشم نمیخواستم باز ب حالتای قبلم برگردم نمیخواستم شبا تو تنهایی زار بزنم و ارزوی مرگ کنم باز زمونه روی تلخشو بهم نشون داد اما این بار من کوتا بیا نبودم با خانواده ک هیچی با زمونه هم سر خوشبختی خودم میخواستم بجنگم این بار سبحان عین کوه پشتم بود و تا اون بود من توشه برای جنگ داشتم به هیجکسو هیچ چیز اهمیت نمیدادم از هر راهی مادر و پدرم مخالفت میکردن من یه راه دیگه پیدا میکردم شروع کردم به نامه نوشتن چون دیگه گوشی نداشتم صبحا ک بابام منو میزاشت مدرسه ی جایی با سبحان قرار میزاشتیم تا اونجا رو با شوق میدوویدم سلام میکردیم ناممو بهش میدادم و روزمونو با عشق شروع میکردیم از هر خوردنی واسه هم کنار میذاشتیم و بهم میدادیم دوتامون قصد موندن داشتیم پدر و مادرم بدترین بلاهارو سرمون اوردن اما خم به ابرو نیووردیم همه میگفتن نمیرسید. شهلا با اریا جدا شده بودن تلاش میکرد مارو جدا کنه منو نا امید کنه اما ما کم نیووردیم تو نامه هامون هست قول میدادیم همه این روزا تموم میشه و بعد هر سختی اسونیه سید سبحان تو نامه هاش نوشته بود اگ من سیدم ب خدا وا گذارشون میکنم اخه نمیدونید شهلا چیکارا میکرد همش میومد میگف اریا میگه حیف نازنین من نازنینو از اول دوسش داشتم عشق اولمه بدشو نمیخوام این پسر همه جا داره ابروشو میبره 
اما من و سبحان بهم اعتماد داشتیم الکی حرف هیچ کسو باور نمیکردیم منو سبحان قرار بود عاشق ترین باشیم اون روزا همش در حال جنگیدن بودیم اما پشتمون بهم گرم بود و نمیزاشتیم جدامون کنن... .... ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
☀️🍃 دادن وام از طریق قرعه کشی از پولهای مشترک🌸🍃 پرسش :در بعضی از محله های تهران خانمها با یک اصول معین اقدام به تشکیل صندوق می نمایند که پولهای معینی را به اشتراک گذاشته ودر ماه به یک نفر از مشترکین به صورت قرعه کشی میدهند با در نظر گرفتن اینکه این پولها عام المنفعه است حکم آن چیست . پاسخ :در صورتی که در قبال وام های پرداختی سودی (جز به مقدار هزینه های صندوق) گرفته نشود اشکالی ندارد. ماهیت فقهی جوایز بانکی🌸🍃 پرسش :جوایز بانکها مشمول چه عنوان فقهى مى باشد؟ پاسخ :نوعى هبه بلاعوض براى ایجاد انگیزه سپرده گذارى است. مالکیت جایزه حساب پس انداز 🌸🍃 پرسش :این جانب با یکى از اقوام خود صحبت نمودم که حواله وام قرض الحسنه اى را به نام ایشان از بانک بگیرم، ایشان وام را دریافت کرد و کلا مبلغ آن را جهت رفع مشکلاتم به من داد و اقساط آن را من داده و مى دهم، جهت دریافت وام ابتدا حساب پس انداز باز مى کنند که کارمزدها را از آن برداشت کنند، اینک با توجّه به این که صاحب دفترچه از خود هیچ گونه هزینه و سرمایه اى نداده است، این دفترچه پس انداز مبلغ ۴۵۰۰۰۰ ریال جایزه برنده شده است، این جایزه از آن کیست و یا به چه نسبت به من مى رسد؟ پاسخ :احتیاط این است که در اینگونه موارد، صاحب پول و صاحب حستب با هم مصالحه کنند. قرض گرفتن کارت اعتباری و مساله مالکیت جایزه احتمالی🌸🍃 پرسش :شخصی از یک نفر برای خرید کردن به جای پول نقد یکی از کارت های اعتباری او را قرض می گیرد. موقع خرید با کارت های اعتباری، گاهاً جایزه ای تعلق می گیرد که در فیش خرید می نویسند مثلا بیست هزار تومان برنده شده اید. حال سوال این است که با توجه به این که قرض گیرنده خرید کرده و اگر صاحب کارت خرید می کرد معلوم نبود برنده جایزه شود و به خرید این شخص جایزه تعلق گرفته، آیا این جایزه متعلق به صاحب کارت است یا قرض گیرنده ی کارت؟ پاسخ :احتیاط آن است که با هم مصالحه کنند. حکم تشویق به سپرده گذاری به وسیله جایزه 🌸🍃 پرسش :گاهى بانکها به منظور ترغیب مشتریان که پولشان را به بانک بسپارند و یا حساب باز کنند جوایزى از طریق قرعه کشى قرار مى دهند کسى که قرعه به نام او اصابت کند جایزه اى مى برد آیا این عمل جایز است و جایزه حلال مى باشد؟ پاسخ :اگر این کار واقعى باشد نه براى فریب مردم جایز و حلال است. حکم واریز پول برای قرعه کشی بانک🌸🍃 پرسش :واریز نمودن پول به مقدار معیّن جهت قرعه کشى چه حکمى دارد؟ اگر شرط نکند که پول را به این جهت واریز مى کند، بلکه داعى او این امر باشد، تغییرى در حکم ایجاد خواهد شد؟ اصولاً آیا بین شرط و داعى فرقى هست؟ پاسخ :اگر شرط کند اشکال دارد، ولى اگر جنبه داعى داشته باشد اشکال ندارد؛ و تفاوت این دو از این جا روشن مى شود که شخص سپرده گذار براى خود حقّ مطالبه از بانک قائل نباشد. حکم مالکیت جوایز کارت قرعه کشی محصولات غذایی🌸🍃 پرسش :پسرم چند عدد از کارت هاى قرعه کشى یکى از محصولات غذایى را به همراه خواهرخانم خود، بدون اطلاع ما به نام دختر کوچکم که هفت سال دارد پر مىکند و در جریان قرعهکشى از هشت جایزه ویژه، دخترم برنده ماشین پراید مىشود. پسر بنده پس از اطّلاع از برنده شدن خواهرش موضوع را به بنده اعلام کرده، که من موضوع را جدى نگرفتم. او از این بىاعتنایى بنده سوء استفاده نموده و قسمت دوم کارت را که نزد وى بوده است به کارخانه آن محصول غذایى فرستاده و منتظر رسیدن ماشین مىماند. ولى از آنجا که کارخانه ماشین را به صاحب کارت برنده مىدهد، تلاش وى براى گرفتن ماشین بىنتیجه مىماند. بدین جهت کارخانه به ما تلفن مىکند و خبر از برنده شدن دخترم مىدهد. به همراه دخترم به مشهد مقدس رفتیم و ماشین خریدارى شده کارخانه را که به نام فرزندم سند شده بود تحویل گرفتیم. اکنون پسرم و خواهر و پدرخانم ایشان مدعى اشتراک در ماشین مذکور هستند، ولى بنده زیر این بار نرفتم. اما این فکر که شاید براى آنان نیز از نظر شرعى حقى باشد بنده را آزار مىدهد. نظر حضرتعالى چیست؟ پاسخ :جایزه متعلّق به کسى است که کارت قرعه کشى به نام او بوده است. واگر اشخاص دیگر در این زمینه متحمّل مخارج و زحماتى شده و قصد مجّانى نداشته اند باید مخارج و اجرة المثل زحمات آنها را پرداخت کرد. گرفتن وام قرض الحسنه از کسی که درآمدش از راه نامشروع است🌸🍃 پرسش :لطفا بفرمائید تامین وام قرض الحسنه از فردی که احتمال می دهید بخش یا تمامی درامدش از طریق تجارت مواد مخدر است چه حکمی دارد؟آیا مجاز به رفع نیاز از این طریق می باشم؟ پاسخ :در صورتی که تمام یا عمده درآمدش از این راه باشد وام گرفتن از او جایز نیست ولی چنانچه درآمد دیگری نیز داشته باشد و ندانید وام را از کدام درآمد می دهد برای شما اشکال ندارد. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌
❤️🍃 پرسش سلام به همه عزیزای دل وممنونم ازحبیبه جون. راستش نمیدونم چطورعنوان کنم مشکلمو من خانمی ۴۸ ساله وسه فرزند بچه ی اولم پسر سی ودوساله تحصیلاتش رونصفه ول کرد وادامه نداد رفت خدمت چونکه مشکل اختلال یعنی تقریبا دوقطبی دارومیخوره وهرچی واسه ازدواج بهش میگم قبول نمیکنه میترسه نتونه زندگی کنه ومن هرروز بخاطرش پیرتر میشم😞 پسردومم بیست وهفت سال اونم درسشو خوند دانشگاه رونصفه گذاشت رفت خدمت ومغازه کافی شاپ زد ومتاسفانه زمان کرونا صاحب مغازه اجاره روبالا برد وماازکافی شاپ چیزی ندیدیم ازوسایلش نمیدون پسرم چیکارکردشون یعنی باصاحب مغازه لج افتاد وخلاصه هیچی به هیچ گذشت ودوباره مغازه زده منم دیدم خداروشکر شغلش مشخصه گفتم زودتر ازدواج کنه قبلا تادیروقت مغازه بود ساعت سه چهار صبح میومد میخوابید باز تا بعدازظهر ساعت هفت این روزای تکراری تااینکه داماد شد گفتم حتما خوب میشه متاسفانه الانم با خانومش تاساعت دوازده یک میخوابن پامیشه میره مغازه هرچی میگم میگه من خودم میدونم چیکارکنم چون جورشو شوهرمو پسربزرگم میکشن بی‌مسئولیت وتنبل منم میترسم که این مغازه سوپر روهم مثل کافی شاپ ازدست بده یه سره باهمسرم دعوا که چرابه نامش زدی اونم میگه اخرکه چی باید یادبگیره پسربزرگم که اصلا مسولیت قبول نمیکنه میخواد یه کاراماده باشه یعنی هروقت دلش خواست غوربزنه چرامغازه اینجا چرا مشتری کمه منظورمشکلات روگردن یکی بندازه خلاصه چون مجردم هست میگه اززندگی زیادچیزی نمیخوام بچم خیلی ساده ومهربونه خداوندانشاالله شفاش بده😔 پسرکوچیکم چندماه عقدکرده بهترشده ولی خیلی کم اصلا به فکرنیست فقط دنبال اینه ببینه چقدرپول هست که واسش برنامه ریزی کنه که چطور پول راحت دست بیاره با سودمسئولیت پذیرنیسن یعنی کاری بهش میگم انجام بده خونجیگرمیکنه تا کاروانجام بده البته همونم به نحواحسنت انجام میده ولی باتاخیر متاسفانه حمام هم بهسختی میره یعنی قبلا ماهی یکبارمیرفت ازوقتی زن گرفته هفته ای یکبار یعنی لباسشو ازاین حموم تااین حموم عوض نمیکنه هرچی میگم توحالا زن داری بایدبه خودت برسی میگه شماچیکارداری البته پسرم ازنظر ظاهری وتیپی خوبه همه دوستش دارن من خودم اینهارومیبینم وغصه میخورم همین تاخیرهایی که داره متاسفانه توخانواده خانومشم فهمیدن ومسخره میکنن که چرااینجوریه.😡 الان مغازه یکماه دیگه وقت داره باید جابجا بشه اصلا انگارنه انگار میگم بگردمغازه رهنو اجاره پیداکن اون دنبال مغازه ی واسه خرید که باخونه طاق بزنه واینا یعنی واسش مهم نیست که چی میشه میگم مغازه باید سرفرصت بخری اینجورعجله نمیشه فعلا رهنو اجاره کن میگه باشه ولی متاسفانه دریغ ازیه حرکت منم به شوهرم میگم بریم یه مغازه ی دیگه بگیریم واسه پسربزرگم که واسه خودش کارکنه شوهرم قبول نمیکنه یه سره باهام دعوا داره میگه توبچه های بی‌مسئولیت باراوردی وحالاهم من دیگه کارندارم منم جیگرم کبابه واسه پسربزرگ طفلی میگم یکم امیدواربشه شایدازدواج کنه اخه ماکه همیشه نیستیم دخترمم الان دانشجویه اونم میگه تاداداش بزرگم ازدواج نکنه من ازدواج نمیکنم میخواین دادشم نابود بشه غصه میخوره حالامیخوام بگم توروخدا بگیدمن چیکارکنم هیچکاری ازدستم برنمیاد بخدا کلافه ام شوهرم یه سره سرکوفتن میزنه میگه تومادرنبودی که بچه ات اینجورین ووقتی میخوام حرف بزنم ازم فرار میکنه میگم بچه فقط مگه دست مادره توروخدا خواهرای گلم ودوستان گل لطفا بادقت بخونید بگید چیکارکنم بخدادارم دیوونه میشم نمیتونم باکسی دردودل کنم شوهرم یه سره میگه توازخواهرتم یادنگرفتی بچه هاشونوسروسامان دادن درس خوندن اماتو نتونستی واسه بچه هات کاری بکنی میگم خواهرم بچش سالم بوده نه من یعنی منو شوهرم فقط حسرت میخوریم حسرت دیگر ان منم میگم به وقتش میخواست پسراتومردباربیاری میگه من کارمندبودم بچه هام درس میخوندن اونم یه جایی دستشونو بندمیکردم وحالا بااین وضعیت فقط مغازه رهنواجاره کنیم ولی نمیدونم چه کاری بزنم که پسربزرگم مشغول بشه وسودهم داشته باشه البته پول هم زیادنداریم لطفا مشاوره بدید واسه اینم میخوام اعتماد بنفسش تقویت بشه خودش که ازهمه چی بریده دکترم که رفته میگه باید مداوم قرص بخوره خوبه مشکلی نداره به پسرکوچیکم میگم من به اندازه کافی غصه دارم تودیگه بیشترش نکن ولی کو گوش شنوا میگه منم مریضم میگم بروپیش روانپزشک میخنده ببخشید زیاد شد بخدا الان چندساله که فقط جنگو دعوا توخونه فقط به خاطر اشتباهاتی که کردیم یعنی بلد نبودیم تربیت کنیم البته همه ی فامیل دوستو اشنا همه حسرت زندگی مارومیخورن ولی بقولی تومون خودمنو کشته بیرون مردومو دردم به دل خودمه.
لطفا لطفا لطفا کمک کنید راهکار بدید خداوند الهی که همه جوونا روهدایت کنه ومریضاروشفا بده بچه های منم همینجور پسرام اول نمازمیخوندن روزه اما الان چندساله که هیچی میگن خوندیم خدا چیکارکرد که نخونیم.پیشاپیش ممنون ازهمگیتون منم ساکن مشهد همسایه امام رضا 👇❤️ @adminam1400 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد♨️🚫
لطفا لطفا لطفا کمک کنید راهکار بدید خداوند الهی که همه جوونا روهدایت کنه ومریضاروشفا بده بچه های منم
پاسخ اعضا 🌸❤️ ‌ سلام درجواب دوستی که گفته بودن مادرشوهرخواهرشون برا خواهرشون جادو کرده عزیزان وقتی میدونید طرفی که جادو کردا چه کسی هست دستتونه به زیر کفش طرف( جادوگرفته) بمالید خاکشو به شکم وپیشونی بنده خدایی که جادوش کردن بمالید جادو باطل میشه و دیگم هرچی جادو براش بگیره روش اثرنمیکنه.امیدوارم جواب بگیرید 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 سلام‌درپاسخ‌به‌درد‌دنبالچه: درد‌دنبالچه‌دراثر‌افتادن‌روی‌باسن‌به‌زمین‌ویا‌نشستن‌درجاهای‌نم‌دار‌وکاشی‌بوجود‌میاد درمان‌شامل‌استراحت‌به‌مدت‌۳ماه‌و‌مراجعه‌به‌دکتر‌ ارتوپد‌‌ونشستن‌روی‌‌تویوپ‌فرغون‌هست دکتری‌انتخاب‌کنین‌که‌باتزریق‌ژل‌به‌مقعد‌دنبالچه‌رو‌برداره‌،هیچ‌دردی‌نداره،براتون‌‌قرص‌منیزیم‌درشب‌وقرص‌کلسیم‌در‌روز‌‌و۳تا‌آمپول‌به‌رنگ‌سفید‌شیری‌‌مینویسه،تا‌حدامکان‌استراحت‌کنین‌واگه‌یبوست‌ونفخ‌شکم‌دارین‌حتما‌قبلبرداشتن‌دنبالچه‌مشکلتون‌حل‌کنین کارهای‌سنگینممنون.وبه‌صورت‌ایستاده‌دوش‌بگیرین‌درحمام‌زیاد‌نمونین‌،استراحت‌به‌صورت‌خوابیده‌به‌پهلوها‌ویا‌پشت‌باشه.و‌هریه‌ساعت‌پاشین‌یه‌دوری‌توخونه‌بزنین‌و‌دوباره‌استراحت،به‌هر‌شکسته‌بند‌محلی‌نرین‌کمتر‌کسی‌میتونه‌خوب‌برداره،خوب‌تحقیق‌کنین 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 سلام .به نظر من یک آدم حسابی از اطرافیان تون بفرستید .از دختره نظرش رو راجع به شما بپرسه.اگر جواب ش مثبت بود دوباره پا پیش بزارید این جوری پسر عموش هم میزه کنار 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 سلام شب شما بخیر برای شما که می خواهید بروید مشهدمقدس هتل یکتا ضلع جنوبی بازار رضا نبش شیخ طوسی ۱۵ من امسال‌ ۲روز ماند به عاشورا آنجا بودیم شبی ۵۰۰ هزار تومان باصبحانه و نهار وشام خیلی هم عالی این هم شماره ۰۹۱۵۲۷۲۷۲۰۳ البته نفری ۵۰۰ تومان باصبحانه و نهار وشام انشالله خوش بگذره برای حاجت دل من هم دعاکنید🤲🤲 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 سلام به خانمی که بچه توت بیماری cidp شده اول همه یه کتری بزرگ بزار روی گاز اب که جوش امد زنجبیل دارچین هل یه مشت هل بریز یه مشت دارچین یه مشت پر بزرگ زنجبیل و حالا مقدار زیادی نبات بزار باز بجوشه حالا این دم نوش دو ساعت یه بار بده بچت یک لیوان. روغن بنفشه قبل از خواب در هر دوبینی غروب حنا سیاه دانه ی کوبیده شده ارد نخود رو قاطی کن یه قاشق بردار با یه زرده ی تخم مرغ محلی بزار سر بچت اصلا تو خونه نباید ناراحتی بشه بعد پنج ساعت بشوره گرم نگهش داره حتما بایددموقع حنا ی سر نایلون کلاه داشته باشه و گرم باشه و نخوابه اصلا مرتب پای پسرتون روغن سیاه دانه ماساژ بدید ونایلون جوراب هفته ای سه بار کف پای بچه رو حنا بگیرید شب ها بزار صبح بشوره روغن سیاه دانه بزنه نایلون و جوراب کیسه فریزر کافیه. غذا براش ماهیچه بزارید ناشتا صبح گوشت روی زغال کباب کنید بدونه نان بخوره نان نمیزاره اهن جذب بدنش بشه متکاشو گلاب بزنید از عطر گل محمدی مرتب براش استفاده کنید معجون تقویتی مغزیجات باشیر موز خرما و عسل براش درست کنید این برنامه یک هفته درمانش می کنه ولی چهل روز ادامه بدید 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 سخت ترین چیز تو دنیا الان این هست که تو پر بودن ادم های دور و بر تنها ییم. خیلی تنها خدایا اندک مان را زیاد کن خدایا به بزرگی خودت قسم رزق حلال نصیب ما کن خدا فرزندانمان را عافیت ببخش خدایا ما سرگردانیم نجات مان بده خدا یا کمکم کن خدا خدایا خدا یا شکرت خدایا یا شاکریم خدایا گناهان مارا ببخش خدایا از شرردسمنانان نمان نجاتمان بده خدایا کمک کن عاقبت به خیر شویم حدایا خدا یا ما انسان ها فقط تورا داریم داراییمان را هزار برابر کن سلامتی مان را مستدام خدا یا کمک کن کمک که شاکر باشیم خدابا لیاقت عبادتت را از مانگیر خدایا شاکریم به اندازه ی افریده هایت شکر خدایا شکر خدایا شکر خدایا به امید روزی زندگی می کنم که حاجت هایم براورده شده باشد خدایا کمکم کن کمک 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 سلام در مورد خانمی که گفتن بدون علت داغ میشن....ایشون باید اول صبح وآخر شب خاکشیر بخورن چون کبد داره حرارت تولید میکنه 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 سلام برای خانمی ک خواهر زادشون بد ماشینه.قبل از حرکت بهشون چای زنجبیل بدن. ᯽────❁────᯽ @azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌱 مرحوم آيه الله محمد حسن نجفي مشهور به صاحب جواهر در روزهاي آخر زندگيش دستور داد مجلسي تشکيل شود و همه علماي طراز اول نجف اشرف در آن شرکت کنند. مجلس مزبور در محضر صاحب جواهر تشکيل گرديد. ولي شيخ انصاري در آن حضور نداشت. صاحب جواهر فرمود: شيخ مرتضي انصاري را نيز حاضر کنيد. پس از جستجوي زياد ديدند شيخ در گوشه اي از حرم اميرالمؤمنين عليه السلام رو به قبله ايستاده و براي شفاي صاحب جواهر دعا مي کند و از پروردگار مي خواهد تا او از اين مرض عافيت يابد. بعد از اتمام دعا شيخ را به مجلس بردند. صاحب جواهر شيخ را بر بالين خود نشاند, دستش را گرفته و بر روي قلب خود نهاد و گفت: آلان طاب لي الموت ( اکنون مرگ براي من گواراست). سپس به حاضرين فرمود: هذا مرجعکم من بعدي ( اين مرد مرجع شما پس از من است). بعد رو به شيخ انصاري نموده و گفتند: قلل من احتياطک فأن الشريعه سمحه سهله ( از احتياطات خود بکاه. پس همانا دين اسلام ديني سهل و آسان است) آن مجلس پايان يافت و طولي نکشيد که صاحب جواهر به ديار قدس پر کشيد و نوبت شيخ انصاري رسيد که زعامت امت را بر عهده گيرد. اما او با اينکه چهارصد مجتهد مسلم اعلميتش را تصديق کردند از صدور فتوي و قبول مرجعيت خودداري ورزيد و به سيد العلماء مازندراني که در ايران به سر مي برد و شيخ با او در کربلا همدرس بود نامه اي به اين مضمون نوشت: هنگامي که شما در کربلا بوديد و با هم از محضر درس شريف العلماء استفاده مي برديم استفاده و فهم شما از من بيشتر بود. اينک سزاوار است به نجف آمده و اين امر را عهده دار شويد. سيدالعلماء در جواب نوشت: آري! ليکن شما در اين مدت در حوزه مشغول به تدريس و مباحثه بوده ايد ولي من در اينجا گرفتار امور مردم هستم. شما در اين مقام از من سزاوارتريد. شيخ انصاري پس از دريافت پاسخ نامه اش به حرم مطهر مولا علي عليه السلام مشرف شده و از روح مطهر آن امام در اين امر خطير استمداد طلبيد. يکي از خدام حرم مي گويد: طبق معمول ساعتي قبل از طلوع فجر براي روشن کردن چراغها به حرم رفتم. ناگهان از طرف پايين پاي حضرت امير عليه السلام صداي گريه و ناله سوزناکي به گوشم رسيد, شگفت زده شدم خدايا! اين صدا از کيست؟ آخر اين وقت شب زائري به حرم نمي آيد. در همین فکرها بودم و آهسته آهسته جلو آمدم ببينم جريان از چه قرار است ناگهان ديدم شيخ انصاري صورتش را به ضريح مطهر گذاشته و همانند مادر جوان از دست داده مي گريد و با زبان دزفولي خطاب به مولا مي گويد: آقاي من! اي اباالحسن! يا اميرالمؤمنين! اين مسئوليتي که اينکه بر دوشم آمده بسيار خطير و مهم است. از تو مي خواهم مرا از لغزش و عدم عمل به تکليف مصون و محفوظ داري و در طوفانهاي حوادث ناگوار همواره راهنمايم باشي والا از زير بار اين مسؤليت فرار کرده و نخواهم پذيرفت. سعي کن آدم شوي! در سال يکهزار و سيصد و شصت شخصي که در يکي از شهرهاي ايران عنوان داشت نزد آيت الله سيد رضا بهاء الديني ( ره) آمد و بعد از نماز مغرب و عشاء خدمت ايشان نشست. او پس از احوال پرسي درخواست نصيحت و راهنمايي کرد. آية الله بهاءالديني گفت: سعي کنيد در زندگي مشرک نباشيد. اگر توانستيد به اين مرحله برسيد همه کارهاي شما اصلاح مي شود, اين بهترين نصيحتي است که مي توانم بکنم. آن شخص گفت: آقا ! دعا کنيد. آقاي بهائ الديني فرمودند: آدم شو! تا دعا در حق تو تأثير کند و گرنه دعا بدون ايجاد قابليت, فايده اي ندارد. او گفت: امسال مکه بودم. براي شما هم طواف کردم. آقا فرمود: انشاء الله سعي کن آدم شوي! تا طواف براي خودت و ديگران منشأ اثر باشد. در اينجا يکي از همراهان آن شخص که گمان کرد آقا او را نمي شناسد گفت: حاج آقا! ايشان فلاني هستند که در فلان شهر مسؤليت دارند و خدمات ارزشمندي انجام داده اند. مرحوم آقاي بهاء الديني فرمودند: چرا متوجه نيستيد چه عرض مي کنم؟ بايد آدم شوي تا اينها براي او نافع باشد. دست از هوی و هوس بردارد. خود را همه کاره نداند. نقشه براي خراب کردن افراد و غلبه بر ديگران نکشد. بايد دست از کلک بازي بردارد! آن وقت است که طعم ايمان را مي چشد و رنه همه اينها ظاهر سازي است! ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❌❌مهم حتما بخونید لطفا❌❌❌ سلام خدمت دوستان عزیز و اعضای بزرگوار کانال ایام به کام دوستان گلم به دلیل حجم بالای پاسخ اعضا و محدودیت در ارسال روزانه یه تصمیمی گرفتیم 👇 پاسخ هایی که شما به سوالات میدین ممکنه چند روز طول بکشه که در کانال ارسال بشه چون باید به جز پاسخ اعضا مطالب دیگه ای هم در کانال بزاریم و به این خاطر که اعضای محترممون زودتر به پاسخشون برسن تصمیم گرفتیم یه کانال دیگه اختصاص بدیم به این قضیه یعنی اونجا فقط مختص پاسخ اعضا باشه پاسخ هایی که توی کانال اصلیمون جا نداریم بزاریم رو اونجا قرار میدیم یعنی یه بخشیش در همین کانال و تعدادی دیگه ش در کانال دیگه ای قرار میگیره فقط دقت کنید عزیزان هردو کانال رو چک کنید حتما ❌❌❌👆👆چون در هر دوکانال پاسخها تکراری نیستند ممنون میشم همگی اون کانال هم عضو باشید برای دسترسی بهتر به پاسخها✅✅✅👇👇👇👇 در ضمن اینجا مخزن میشه برای دسترسی بهتر به مطالبی که میخواید بعدا پیداشون کنید😍✅ https://eitaa.com/joinchat/3518169438Cd5294f4139 عضو بشید همگی🙏👆 کانال خصوصیه دوستان و مختص اعضای خودمونه🌸 🙏🌸
در اینیستا bigsecret.ladies bigsecret.ladies بابت همه ي اين موضوعات مشاوره دقيق و راه درمان گياهي رو بهتون معرفي ميكنن.👇🏻 ✅عفونت زنان ✅كيست تخمدان ✅تنبلي تخمدان ✅مشکلات اقایان ✅hpv شماره تماس 09369859913 عسکریان 📌برای دریافت مشاوره فرم زیر پرکنید📌 👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻 https://digiform.ir/wdd9352f4 ميتونيد با خيال راحت بهشون پيام بديد 👇🏻لینک شخصی مشاور👇🏻 @moshaveraskaryan و مشاوره رايگان ازشون بگيرين 📌📌‏در تلگرام👇🏻👇🏻 https://t.me/clinik_aramesh
⭕️سنگسار شدن یک زن توسط شوهرش ساعت 7:30 😔 دیروز تو تهران میخواستن حکم رو اجرا کنن، خیلی وحشتناک بود! زن رو گذاشته بودن تو چاله و تا سینه زیر خاک بود به شوهرش التماس میکرد که ببخشتش، اما مرد دستش را پر از سنگ کرده بود و منتظر دستور قاضی بود و با تمام انزجار نگاهش میکرد و میگفت که باید قصاص بشه زن التماسش میکرد، اما مرد فقط دنبال قصاص بود و فریاد میزد و به زن لگد میزد... کاملا دچار جنون شده بود و میگفت مگه من چیکارت کرده بودم و خودش رو میزد. خیلی دردناک بود... ترس در چشمان زن موج میزد و با صدای بلند داد میزد که منو ببخش، بخاطر دختر کوچیکمون منو ببخش، قول میدم که جبران میکنم... عده ای داد میزدن ببخشش و عده ای دیگر میگفتن بکشش! شوهر رو به قاضی کرد و گفت حکم رو اجرا کن، قاضی به زن گفت که وصیتی نداری؟ زن گفت فقط به من اجازه بدید یک بار دیگه بچه ی خودم را شیر بدم... بچه ی ۲۰ ماهه را براش آوردن و زن را از خاک بیرون کشیدن تا به بچه شیر بدهد. اما در عین ناباوری ....👇🔞 https://eitaa.com/joinchat/3033399661Cce36688bbf چه صبری داری خدا😭👆
❤️🍃 شوهرم عاشق موهای بلنده اما من موهام کم پشت بود و رشد نداشت هرچی می‌گفت امتحان میکردم چقد خرج کردم امااااااا با یه چیز خیلی ساده که تو خونه همه هست موهام تو یکماه رشد عجیب و پر شد خدا خیرش بده تو این کانال دیدم https://eitaa.com/joinchat/2759983411Cdc26d961b4 انقدر موهام ناز شده 😍