📢 هر روز #یک_صفحه_قرآن بخوانیم
🔹 امروز؛ صفحه صد و نوزده قرآن کریم
سوره مبارکه المائدة
✏️ توصیه مهم حضرت آیتالله خامنهای:
هر روز حتماً قرآن بخوانید حتّی روزی نیم صفحه، روزی یک صفحه بخوانید، امّا ترک نشود. در دنیای اسلام هیچ کس نباید پیدا بشود که یک روز بر او بگذرد و آیاتی از قرآن را تلاوت نکند.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
Quran-page-119.mp3
2.2M
📢 هر روز #یک_صفحه_قرآن بخوانیم
🔹 صفحه صد و نوزده قرآن کریم، سوره مبارکه المائدة
با صدای آقای شهریار پرهیزگار بشنوید.
✏️ توصیه مهم حضرت آیتالله خامنهای:
هر روز حتماً یک صفحه قرآن بخوانید
#دعا_درمانی 🌱
#اجابت_حاجات_دشوار
✍ به جهت حاجت بسیار دشوار در نصف یا ثلث آخر شب دو رکعت نماز بکند بهر سوره ه خواهد و بعد از فراغ از نماز ۷۰ بار بگوید :
«یا ابصر الناظرین و اسرع الحاسبین یا اسمع السامعین یا اکرم الاکرمین یا احکم الحاکمین»
و بعد از فراغ دست بردارد و حاجت خواهد ، صاحب کتاب تجربه کرده بطور جزم
📚چهل ختم مجرب
🌿🌺🌿
#دعا_رزق_مغازه_ذکر_افزایش_رزق
برخی از اذكار و ختومات مجربه برای وسعت و زياد شدن رزق و روزی :
۱- لا إلهَ إلاَّ اللهُ المَلِكُ الحَقُّ المُبينُ.
[ ١٠٠ مرتبه]
۲- يَا رَازِق يَا فَتَّاحُ يَا وَهَّابُ يَا غَنِيُّ يَا
مغنِي يَا بَاسِط ُ. [ ١٠ مرتبه]
۳- سُبْحَانَ اللهِ العَظيمِ وَبِحَمْدِهِ،
أسْتَغفِرُ اللهَ وأُتوبُ إليهِ وَأسْأَلُهُ
مِنْ َفضْلِهِ. [ ١٠ مرتبه]
هر روز ورد زبان خود کنید
📓 گنجینه دعا
💟 بر پادشهِ ملکِ خراسان صلوات
❇️ بر قبلهگهِ مردم ایران صلوات
💟 از گنبـدِ او نـورِ تجلی تـابیـد
❇️ بر روشنی چشمِ غریبان صلوات
💟 پیوستـه بـود ملایک علیین
❇️ پروانه شمع روضه خلد برین
💟 مقراض به احتیاط زن ای خادم
❇️ ترسم ببری شهپر جبریل امین
🏴خراسان می دهد بوی مدینه
🏴خراسان کوه غم دارد به سینه
🏴خراسان را سراسر غم گرفته
🏴 در و دیوار آن ماتم گرفته
💚🖤🌹شهـادت
💚🖤🌹هشتمین
💚🖤🌹امــــام
💚🖤🌹شیعیان
💚🖤🌹خورشید
💚🖤🌹تـــابـــان
💚🖤🌹خراسان
💚🖤🌹حـضـرت
💚🖤🌹امام رضا(ع)
💚🖤🌹بر شیعیان و
💚🖤🌹دوستداران
💚🖤🌹اهل بیت
💚🖤🌹تسلیت
💚🖤🌹بــاد
🖤اللهم عجل لولیک الفرج🖤
🕊️🕊️🌾🌸🌾🕊️🕊️
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
❤️ #تقویم_روز
🗓 #چهارشنبه ۱۴ شهریور | سنبله ۱۴۰۳
🗓 ۳۰ صفر ۱۴۴۶
🗓 4 سپتامبر 2024
⊰━━━⊰ ≼ِ✺ 🌸 ✺≽ ⊱━━━⊱
🌹 امروز متعلق است به:
🔸امام موسي بن جعفر حضرت كاظم عليه السّلام
🔸السلطان ابالحسن حضرت علي بن موسي الرضا عليهما السّلام
🔸جواد الائمه حضرت محمد بن علي التقي عليهما السّلام
🔸امام هادي حضرت علي بن محمد النقي عليهما السّلام
⊰━━━⊰ ≼ِ✺ 🌸 ✺≽ ⊱━━━⊱
وقایع مهم شیعه:
🖤 شهادت حضرت سلطان ابالحسن علی بن موسی الرضا علیه السلام، 203ه-ق
⊰━━━⊰ ≼ِ✺ 🌸 ✺≽ ⊱━━━⊱
📆 روزشمار:
▪️5 روز تا وفات حضرت سکینه بنت الحسین علیها السلام
▪️8 روز تا شهادت امام حسن عسکری علیه السلام
▪️9 روز تا عید غدیر ثانی، آغاز امامت امام زمان عج
▪️17 روز تا ولادت پیامبر و امام صادق علیهما السلام
▪️34 روز تا ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام
⊰━━━⊰ ≼ِ✺ 🌸 ✺≽ ⊱━━━⊱
❇️ #ذکر روز #چهارشنبه ۱۰۰ مرتبه: یا حَیُّ یا قَیّومُ ای زنده، ای پاینده
❇️ ذکر بعد از نماز صبح ۵۴۱ مرتبه #یامتعال که موجب عزّت در دین میگردد
❇️ #ذکر روز #چهارشنبه به اسم موسی بن جعفر (ع) و علی بن موسی (ع) و محمد بن علی (ع) و علی بن محمد (ع) است. روایت شده در این روز #زیارت این چهار امام خوانده شود. ذکر روز چهارشنبه #موجب_عزت_دائمی میشود.
⊰━━━⊰ ≼ِ✺ 🌸 ✺≽ ⊱━━━⊱
📚 #تعبیر_خواب شب #پنجشنبه : طبق آیه ی ۱ سوره #حمد میباشد.
⊰━━━⊰ ≼ِ✺ 🌸 ✺≽ ⊱━━━⊱
✅ برای #حجامت و #خون دادن روز مناسبی است.
✅ برای #اصلاح #سر و #صورت روز مناسبی است.
⛔️ برای گرفتن #ناخن روز مناسبی نیست.
✅ برای #زایمان روز مناسبی است.
⛔️ برای #ازدواج و #خواستگاری روز مناسبی نیست.
✅ برای #برش و #دوخت #لباس روز مناسبی است.
⛔️ امشب برای #مباشرت خوب نیست.
⛔️ برای #مسافرت رفتن روز مناسبی نیست.
🔰 زمان #استخاره :از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶عصر تا عشای آخر.
⊰━━━⊰ ≼ِ✺ 🌸 ✺≽ ⊱━━━⊱
🔸امروز روز مناسبی است.
🔸امروز برای شروع کارها روزخوبی است.
🔸دید وبازدید با دوستان و خویشاوندان خوب است.
🔸کسی که در این روز بیمار شود روز بهبود یابد.
⊰━━━⊰ ≼ِ✺ 🌸 ✺≽ ⊱━━━
🔹کسی که امروز گم شود، زود پیدا میشود. ان شاء الله.
🔹قرض دادن و قرض گرفتن انجام شود.
🔹کشاورزی و باغبانی وآبیاری و خرید و فروش محصولات زراعی خوب است.
🔹خرید و فروش و تجارت،خوب است.
⊰━━━⊰ ≼ِ✺ 🌸 ✺≽ ⊱━━━
🔸میانجیگیری برای اصلاح ذات البین و رفع اختلافات دوستان و خویشاوندان خوب است.
🔸کسی که در این روز متولد شود، صبور خواهدشد. اگر خدا بخواهد.
🔸رسیدگی به ایتام ونیازمندان و بیچارگان خوب است.
🔸صدقه دادن خوب است.
⊰━━━⊰ ≼ِ✺ 🌸 ✺≽ ⊱━━━⊱
🔹امروز ناخن گرفتن ، خوب نیست.
🔹 حجامت وفصد(فصد=رگ زنی)، در این روز باعث نجات از بیماری میشود.
🔹 امروز روز مناسبی برای سر تراشیدن نیست.
🔹رَک اَرقنوع یا به اصطلاح ماه ترکی، قوت روح، امروز در 《 دست 》 است.باید مراقب بود که امروز به آن آسیبی نرسد.
⊰━━━⊰ ≼ِ✺ 🌸 ✺≽ ⊱━━━⊱
🔹مسیر رجال الغیب از سمت شمال میباشد. بهتر است هنگام حرکت به سمت محل کار یا در مکانی که حاجتی دارید رو به این سمت نهاده و از ایشان یاری بطلبید. چون کسی در نزد شروع در شغلی و سفری روی خود را به طرف ایشان کند و همت از ایشان طلبد، بدین نهج (صورت):بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیم، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا رِجالُ الغَیبِ. اَلسَّلامُ عَلَیکَ اَیَّتُهاَ الاَرواحُ المُقَدَّسَةِ. اَغیثُونی بِغَوثِهِ و اُنظُروُا اِلَیَّ بِنَظرَةٍ یا رُقَبا یا نُقَبا یا نُجَبا یا اَبدالَ یا اَوتادَ یا غَوث َیا قُطُب👈🏼و به هر زبانی که خواهد، مطلب خواهد و شروع در مدعا کند، البته به مقصود رسد.
⊰━━━⊰ ≼ِ✺ 🌸 ✺≽ ⊱━━━⊱
☜ #اوقات_شرعی_به_افق_تهران
☜ #اذان صبح 04:12 اذان ظهر 12:03
☜ #اذان مغرب 18:46 طلوع آفتاب 05:39
☜ #غروب آفتاب 18:27 نیمه شب 00:20
⊰━━━⊰ ≼ِ✺ 🌸 ✺≽ ⊱━━━⊱
🌹 برای #حصول_آرامش
🌹 اگر دچار استرس و نگرانی شدید هستید، بخوانید آرامش عجیبش را حس خواهید کرد : بسم الله الرحمن الرحیم یا اَللهُ یا رَحمنُ یا رَحیمُ یا عَلیُّ یا عَلیمُ یا عَظیمُ یا اَحدُ یا صَمدُ یا وِترُ یا سَلامُ یا مُومِنُ یا مُهَیمِنُ یا بَصیرُ یا واحِدُ یا کَرِیمُ یا لَطِیفُ یا حَلیمُ یا کَبیرُ یا مُتَکَبِّرُ یا جَمیلُ یا جَلیلُ یا قَویُّ یا عَزیزُ یا مُتَعَزِّزُ یا حَنَّانُ یا مَنَّانُ یا تَوَّابُ یا بَاعِثُ یا بَارُّ یا حَمیدُ یا مَجیدُ یا مَحمودُ یا مَعبودُ یا مَوجودُ یا ظَاهِرُ یا بَاطِنُ یا طَاهِرُ یا اَوَّلُ یا آخِرُ یا حَیُّ یا قَیُّومُ یا شَامِخُ یا وَاسِعُ یا سَلامُ یا رَفیعُ یا مُرتَفِعُ یا نُورُ ذُوالقُوَّة وَالاِکرام.
⊰━━━⊰ ≼ِ✺ 🌸 ✺≽ ⊱━━━⊱
🗓 #ذات_الکرسی مخصوص روز #چهارشنبه است.
⏰ ذات الکرسی عمود ۱۶:۲۰
🤲 دعا خواندن در زمان ذات الکرسی #مستجاب میشود.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
19.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
♨️ روضه شهادت امام رضا علیهالسلام
🔹️بخشی از مراسم عزاداری سالروز شهادت حضرت امام رضا(ع) با مداحی حاج مهدی رسولی در حسینیه امام خمینی. ۱۴۰۰/۷/۱۵
#شهادت_امام_رضا 🖤
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#دردو_دل_اعضا ❤️🍃
سلام خدمت حبیبه خانم عزیز و دوستان خوب کانال😊🌸
من مدتهاست که عضو کانالتونم اما این اولین پیامم هست
کانالتونم واقعا عالیییه و تا الان کمک زیادی بهم کرده،اما یه مسئله ای هست که خیلی حالمو بد کرده و کسی هم ندارم که درد دل کنم،که اگه امکانش هست،پیاممو فوری تو کانال بزارید تا یه راه حلی دوستان پیشنهاد کنن🙏🏻
من ۱۵سالمه و فروردین ماه امسال عقد کردم،شوهرم از اقوام دور هستن اما من تا روز آشنایی نه خودشو ونه خانوادشو ندیده بودم
آشناییم با شوهرم سنتی بوده ،من جلسه اول بعد از صحبت کردن ازش خوشم اومد و اونم دوستم داشت😊😍
اما من اوایل غرور و عقایدم اجازه نمیداد بخوام قبل از عقد باهاش گرم بگیرم و صمیمی بشم،اونم تا مدت ها فکر میکرد مامان و بابام منو مجبور به ازدواج کردند منم سنم پایینه راضی نیستم،ولی تا بهش ثابت بشه که من واقعا میخوامش ۱۵روز طول کشید😁
هنوز چیزی نگذشته بود که۱۸روز بعدش برادر شوهرم عقد کردن،اما چی بگم...!
روز عقد من چون مراسم مون عصر بود ما صبح زود محضر حاضر شدیم اما اکثرا گفتن که برا مراسم عصر آماده میشیم و نمیتونیم بیایم محضر،حتی پدر شوهرم هم سرکار بود😔
اما برا عقد جاریم محضر پر شده بود ،پدر شوهرم هم مرخصی شو گرفته بود
مهریه من ۱۱۴تا بود اما مهریه جاریمو کردن ۲۱۴تا😒
حالا من غریبه محسوب میشدم،جاریم دختر عمو شوهرم بود
بعد عقدمون هم چون خیلیا خاطر شوهرمو میخواستن اکثرا میگفتن که آره علی(شوهرم)نباید با قریبه وسلط میکرد(حالا ما هم اقوام محسوب میشدیم😒
واز اون موقع تازه ماجرا شروع شد😕...
فردای عقدشون عصر بودو داشتیم استراحت میکردیم که تماس گرفتن به شوهرم که بیاین بریم نمایشگاه گل و گیاه،اونم ازم نپرسید نظرت چیه ،سریع قبول کرد😡اون لحظه خود داری کردم
این اولین دفعه بود که دوتایی میرفتیم اینجور جاها(البته با برادر شوهر و جاریم )
تو کل زمانی که اونجا بودیم برادر شوهرم دست جاریمو گرفته بود و دور میزدن و از ما فاصله میگرفتن،بعد شوهرم دست منو گرفته بدو بدو که داداشم کجا رفت،اصلا هم بهم محل نمیداد،فقط دنبال داداشش بود😢😭
اون زمان شوهرم فقط بهم شب وقت خواب محبت میکرد که اونم مشخصه واسه چی...😏
حالا جاریم هشت ماه ازم بزرگتره،همش اونو تحویل میگیرن ،منم به بقیه احترام میزارم بعد بهم بی محلی میکنن(حتی شوهرم،مخصوصا وقتی چشمش به برادرش میخوره)
تفاوت منو جاریم اینه که من چادر میپوشم و حجاب دارم و خیلی کم آرایش میکنم اما جلو شوهرم تا میتونم به خودم میرسم لباس جذب میپوشم آرایش میکنم ،زبون میریزم،نوازشش میکنم،هرچی بخواد نه نمیگم، جاریم حجاب نداره تو جمع آقایون میرقصه ،آرایشش هم همیشه داره
حس میکنم شوهرم دلش یه آدمی مثل جاریمو میخواد🙁
یه دفعه دیگه هم شوهرم بدون اینکه من بدونم دعوتشونو برا کافی شاپ قبول کرد،منم جلو در اونجا متوجه شدم
فکرشو بکنین،تازه از خارج شهر اومده بودیم کفشام کثیف بود و یه جفت کفش تمیز هم تو ماشین داشتم اما اجازه بهم نداد که حتی عوضشون کنم
تو کافیشاپ با کفشهای کثیف خیلی خجالت کشیدم،علاوه بر اون برا سفارش اصلا نظرمو نپرسیدن،جاریم برا همه سفارش داد،تو کل رمان هم شوهرم دستشو بهم کرده بود داشت با برادرشوهر و جاریم صحبت میکرد...شدید بهم بی احترامی شد
از شوهرم سوییچ ماشینو گرفتم و گفتم میخوام کفشامو عوض کنم اونم سوییچو داد اما دنبالم نیومد تو اون وقت شب،ساعت۱۰و نیم من از طرف کافی شاپ بین اون همه تعمیرگاه و میون اونهمه آدم جورواجور و خیابون که جز اراذل اوباش کسی تو نبود رفتم تو ماشین کفشامو عوض کردم،اونم تنها هنری که زد این بود که یه تک بهم زد که زود برم😏
تو کل زمانی که تو کافی شاپ چهارتایی نشسته بودیم کسی اصلا باهام صحبت نمیکرد(حتی شوهرم)
بعداً که سوار ماشین شدیم بهم گفت داداشمو و زن داداشم گفتن که خانومت کجا رفت!😏منم عصبی شده بودم،ترجیح دادم سکوت کنم تا حرفی نزنم که بعد پشیمون بشم😖
این رفتارا به اشکال مختلف مدام تا الان تکرار شده و میشه
من الان یه راهنمایی میخوام،تو رو خدا هرکسی که میتونه کمکم کنه،من کسیو ندارم که پای درد و دلام بشینه و راهنماییم کنه
خیلی سخت شوهرتم که باید پشت و پناهت باشه جلو بقیه اینطور بهت بی محلی کنه و تنهات بزاره
شوهرم میگه دوسم داره،اما جلو اونا رفتارش اصلا خوب نیست،یه طوریکه انگار مزاحمشم
حسم اینه دیگه دوسم نداره،با اینکه همه میگن از جاریم خوشگل ترم و حتی یکی دو دفعه که آرایش داشتم شوهرم نگام هم نمیکرد اما چشمای برادر شوهرم ازم برداشته نمیشد،ولی اون نگاش همش رو جاریمه، اون یکی مثل جاریمو میخواد
شرمنده که سرتون درد آوردم😓
از خدا میخوام اون چیزی که سرم میاد سر هیچکس نیاد!🥲
#ایدی_ادمین 👇❤️
@adminam1400
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد♨️🚫
لطفا لطفا لطفا کمک کنید راهکار بدید خداوند الهی که همه جوونا روهدایت کنه ومریضاروشفا بده بچه های منم
پاسخ اعضا 🌙🌸
سلام به خواهری که گفتن ۱۷ساله همسرشون فوت و دو دختر یکی ازدواج ودیگری دیپلم گرفته وبا پسری در ارتباطه،خواستم بگم خواهرم شما سر کار میرید از دختر بزرگتون کمک بگیرید بهش بگید این داره این کارها را میکنه شاید او بتونه به شما کمک کنه و با اون پسر صحبت کنید که دست از این بردار یا شکایت میکنیم یا هم که اگه همو دوست دارن بیاد بگیرتش
🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸
سلام خواهری که گفتن شوهرشون ناتوانی جنسی داشته وپنهان کرده میخاد جدا شه،،خواهرم با وکیل مشورت کن ناتوانی جنسی خودش یکی از دلایلی هست که دادگاه حکم میده و مرد محکوم میشه،اصلا نگران نباش سند ازدواج را روز عقد که امضا میکنن یکی از شروطش همین ناتوانی جنسی هست که اگر مرد داشته باشه دادگاه طلاق میده،برا مهریه هم چون عندالمطالبه نیست فک نکنم چیزی بدن مگر تا یکسال قبل بنام شوهرت بوده یا هم اینکه زمانی که شما خانمش شدی بنام مادرش زده باشه دادگاه فک کنم بتونه براتون بگیره،نگران نباش برا منم دعا کن گرفتارم
🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸
سلام برا این زخم باید چون دارو اعصاب می خوره ودارو اعصاب هم گرم وخشک است از موادی استفاده کند که خنک باشه مثل عرق کاسنی
🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸
سلام
خانمی که عکس لب مادرشون را گذاشتن هر شب داخل نافشون چند قطره روغن زیتون بریزید و به کمر بخابن تا روغن جذب بشه خشکی لبشون ان شاءالله برطرف میشه.
✅خانمی که دو دل هستن باردار بشن یا نه...
امروز تو یه جمعی بودم که خانما ۲ یا ۳ فرزندی بودن و دیگه از سن بارداری گذشته بودن...
همگی به من میگفتن خیلی پشینونیم کاش بچه بیشتر داشتیم یکیشون که دوتا پسر هم داشت میگفت همیشه حسرت میخورم چرا نذاشتم باردار بشم و دختر داشته باشم....
به من میگفتن اشتباه ما را تکرار نکن و بذار تا فرصت بارداری داری چند تا بچه داشته باشی...
به نظر خودمم زمان و فرصت خیلی زود از دست آدم میره و تا به خودت بیای سنی ازت گذشته و بچه هات هم تنها هستن و پشتوانه ای ندارن....
برادرم دوتا بچه داره و دخترش که ازدواج کرده خونه باباش در حد سر زدن میره اما میگه خلوته و نمیتونم بمونم و زود میاد خونه مادرم چون ما ماشالله تعدادمون زیاده و همیشه خونه مادرم شلوغه....
زن داداشم الان دیگه خیلی پشیمونه که چرا بیشتر بچه نداره....
اما برادرزاده ام چون خودش تنها بوده میگه چندتا بچه به دنیا میارم تا مثل خودم تنها نشن....
پس اگر تصمیم به بارداری دارید تعلل نکنید و نذارید فرصت از دستتون بره.
🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸
✅خانمی که میگید دخترم نصف شب بلند میشه و جیغ میزنه و با چشای گرد اطراف را نگاه میکنه و...
بچه من هم هرازگاهی این اتفاق براش می افتاد چشماشو گرد میکرد بدنش را سیخ میکرد و با چشمای باز اما خواب جیغ میزد به طوری که فکر میکردم داره چیزی میبینه و خودمون دیگه میترسیدیم.
بعد از یه مدت که این اتفاق افتاد فهمیدم بچه دستشویی داره قبل خواب میبردم دستشویی یا اگر غذای آبکی خورده بود قبل جیغ زدن خودش بغلش می کردم میبردم دستشویی
الان هم که بزرگتر شده اگر شب فراموش کنم ببرم دستشویی همین اتفاق می افته...
🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸
سلام عزیزی گفت اسم به ماهان بیاد، میران، ماکان، مهران🌺🌺
🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸
سلام عزیزی که سرما خورده وسرفه میکنه برو دکتر سوزن دگزا بزن همون روز سرفه دیگه نمیکنی
🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸
سلام خواهر عزیزی که دوران نامزدی عالی داشتی والان عقد کردی شوهرت سرد شده خب چرا اینقدر سخت میگیری هر جا هستی ی دعا نویس خوب پیدا کن وبگو برات کتاب باز کنه ببینه چی اومده، برا بعضی مسائل واقعا دعا جواب میده🌺🌹
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
خواص سدر برای پوست و مو
💥سدر پوست را خنک میکند و موها را حالت میدهد
💥 یکی از درمانهای شوره ی، سدر است.
💥گیاه سدر، صَمغی دارد که میتوان آن را در آب حل و روی سر استفاده کرد.
💥50 گرم حنا را با 150 گرم سدر و 150 گرم مورد ترکیب کنید و روی موها بگذارید و بعد از گذشت نیم ساعت موهای خود را بشویید.
👈این ماسک برای جلوگیری از ریزش مو عالی است و ریشه مو را محکم میکند.
💥برای سفید شدن دست و بدن ، سدر و آب لیمو را با هم ترکیب کنید تا به شکل خمیری نه سفت و نه شل در آید سپس آن را به قسمتهای مورد نظر بمالید و ۱۵ دقیقه بعد بشویید
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد♨️🚫
اما من و سبحان بهم اعتماد داشتیم الکی حرف هیچ کسو باور نمیکردیم منو سبحان قرار بود عاشق ترین باشیم
#داستان_زندگی_اعضا ❤️🍃
نازنین
خلاصه بچه ها ی مدت گذشت گفتم ک من گوشی نداشتم گاهی مجبورانه میرفتم سر گوشی پدرم مثلا فکر کنید تلگرامم رو گوشی بابام بود روبیکا رو گوشی مامانم
کم کم سر گوشی بابام ب چیزای عجیب میخوردم
انگار قرار بود بدبختیام شروع بشه دفعات اول فقط بی صدا نگاه میکردم من هیچ زفیق صمیمی نداشتم ک دردامو بهش بگم فقط سید سبحان بود ک همرو میدونست حتی میدونست تو بچگی توسط پسر عموم اذیت دیدم
مجبورانه باز ب سید سبحان گفتم گفت شاتاشو بده نگه داریم گفتم اما نمیخوام پروفایل اون خانم هارو ببینی گفت باور کن نمیبینم و اینا اما چون گوشی نداری بده من برات نگه دارم
خیلی بهش اعتماد داشتم شات هارو دادم و هیچوقتم تا الان نه از اعتمادم سو استفاده کرد و نه چیزی به روم اورد
خلاصه هی ادامه داشت گاهی ب سید سبحان میگفتم دیگه نمیتونم نفس بکشم هر روز چیزای بدتر و بدتر ولی انگار اینجا تازه اول ماجرای سخت من بود
انگار زمونه بهم گفت چیه داره کنار سبحان بهت خوش میگذره صب کن تا ادمت کنم تورو چ به خوشی انگار یادت رفته تو زاده ی غمی رفیقت باید همون تیغ باشه ن سید سبحان
وچقدر گاهی زور زمونه از ما بیشتره😔🥲
میدونید همه امید ی دختر باباشه
دختر ک باشی بابات قهرمان زندگیته
حس میکنی تنها مرد تو دنیا باباته
اما بابای من...
میون دردایی ک از بابام داشتم ب دوش میکشیدم
ی روز سید سبحان دیگه جوابمو نداد😔
نازنین انگار جون میداد و میمیرد انگار اب میشد
مگه یه دختر ۱۶ساله چقد تحمل داشت؟؟؟
مدام شیطنتاش با سبحان تو ذهنش بود
سبحانی ک عاشق نازنین بود مگ میشد اخه چراااا باید جواب نده جرا باید حدا بشن؟؟؟
بچه ها اون مدت حدودا یک سال ما هی ب دلایلی جدا بودیم اما نیمیشو متوجه میشدم بابام تهدیدش کرده بود گاهی فقط تو بیو گرافی چت میکردیم بعدش گاهی با استوری واستاپ اما فایده نداشت مرتب عشقمو جدا میکردن
ی روز ظهر ی کار درسی واجب با گوشی داشتم بابام گوشیو اورد دیدم ای داد یکی واسش پیام داده ینی بچه ها خورد شدم از جلو چشمم کنار نمیرفت
بابای من واسه ی نفر دیگه پیام داده بود میام واست کادو میخرم از دلت در میارم
بابایی ک بلد نبود از دل دخترش در بیاره الان رفته بود نازکشی ی نفر دیگه تن تند شات گرفتم واسه خودم فرستادم شب انگار حالت جنون بهم دست داده باشه رفتم پی وی سید سبحان پیام دادم نمیخوای جواب بدی نده ولی این شات هارو واسه من بفرس میخوام جنون وار داد میزدم با مامانم اینا بحث میکردم ...
بگو خدا بسش نبود از اول ی مامان بزرگ نداشت ک همدمش باشه
بگو اخه همبازی و همدل بچگیهاشم ک گرفتی
اریای لعنتی هم ک از اعتمادش سو استفاده کرد با رفیقش ریختن رو هم
الان چرا باید اینطوری بشه چرااا؟؟
چرا الان فقط سبحان میتونه ارومم کنه و همونم ازم گرفتی چرااا؟؟؟
تو اون دوران مدام با همه دعوا داشتم میزدم از خونه بیرون اول میرفتم سر قبر داییم و تاجایی ک جا داشت اشک میریختم بعدش برا اینکه پیدام نکنن میرفتم جاهایی ک با سبحان قرار داشتیم
زهرا و مهلا گاهی نگران همه جارو میگشتن اما من هیچ جا نبودم گاهی ساعت ها بیرون بودم و گریه و گریه
ی روزی اگ خدا جلومو گرفت گفت چرا با بدنت این کارو کردی میشینم واسش تعریف میکنم میگم خداوکیلی خودت بودی با این همه درد کم نمیووردی؟؟؟
خیانت باباتو عینه ببینی اما ن بتونی ب کسی بگی و ن کسیو داشته باشی ارومت کن
عادتم شده بود شبا گوشی بابامو میدیدم تو گروه های صیغه محرمیت و این چیزا عضو شده بود چیزای بد میدیدم و اب میشدم و حتی ی نفر نبود بگه نازنین اروم باش
گاهی بیرون ک میزدم رفیقام برا سبحان پیام میدادن اما انگار برا اونم مهم نبودم بعدا یکم از طرف اونم میگم ک بی من چیکارا میکرده
خلاصه شده بودم مرده متحرک روزا میرفتم مدرسه دوستام سراغشو میگرفتن میگفتم هنوز حرف نزدیم تولدم تنها بودم سالگردمون تنها بودم اما انقد ب روم نمیووردم ک دوستام میگفتن چطوری اون رفته و تو انقد شادی با این حرفشون تیر میزدن ب قلبم تو مدرسه اروم اما تو خونه میشدم اشوب و اشک
یادمه قهر اولمون حدودا یه هفته یود میگفت تو با پسری عیر من هستی و امار منو از اونا میگیری و ....
دوباره بعدش قهر و قهر
نازنین ک ن بهتره بگم مرده متحرک ی شب رفت حسینیه مراسم بود کنار چندتا دوستاش با فاصله نشست چشمش ب جای خالی سبحان بود میگفت خدایا اگ قرار بود اینم بره پ چرا دادی؟ ناله میزد یهو دید دوتا دوستاش داشتن حرف میزدن یکیشون گفت اگ برگشت ینی دوستت داره اون یکی گفت اگه دوستت داشت ک نمیرف🙃
برا اولین بار جلو دوستاش شکست و گریه کرد زار میزد به حال خودش اخه این جه زندگی نکبت باری بود ک داشت؟ جرا تموم نمیشد؟ چرااااا؟؟؟؟
اخرین قهرمون پشت تلفن داشتیم باهم حرف میزدیم یکن راجب رفیقش بحثمون شد یهو قط کرد و دیکه جواب نداد🥲
نازنین شده بود ی قلب تیکه پاره ک هرکی از راه میرسید عین کاغد ی قسمتو میبرید و میرفت
شما بودید بهش حق نمیدادید نتونه قیدشو بزنه؟ اخه نازنین کیو داشت ک بگه اینم نشد ب درک؟ نازنین خودشو خورد میکرد پا رو دلش میزاشت اما اون زمان سبحان سال اول دانشگاه بود و در نهایت غرور نمیخواست غرورشو بشکنه..
این وسط شد محل جولان شهلا و اریا
شهلای نامرد میومد پی وی نازنین و مدام حرف اریا رو میزد ک من اشتباه کردم اومدم میون شما دوتا تو و اریا واقعا عاشق همید من هر عکسی اریا خواست براش دادم اما اون فقط عکسای با حجاب تورو داره مدام حرف میرد ک اریا حرف دهنش نازیچی نازیچیه از دهنش اسمت نمیوفته هرجی من میگم میگه نگو اینا حرفای نازیچیه حرفای اون مال اونه میگف با من چت میکنه اما حس میکنه تویی اسم تو همش میون رابطه ماست تروخدا بیا ی بار باهاش حرف بزن بیا بزار من همه چیو درست کنم
دیدم ن اینطوری فایده نداره گفتم خودم چت میکنم ب اریا میگم نمیخوامت گمشو از زندگیم بیرون اینطوری دل خودمم خنک میشه با اون کاری ک باهام کرد منم غرورشو میشکنم
شهلای نامرد از اون طرف پیام داده بود واسه سبحان تو اینستا و سر حرفو باز کرده بود ک نازنین عاشق اریاس من و تو وسیله بودیم واسه فراموش کردن من بازیچه اریا شدم تو بازیچه نازنین خدا میدونه چ حرفایی زده بود ک انگار قلبم داشت میسوخت اما هیچکس از اینده خبر نداره و شهلا نمیدونست با این کارا باعث میشه من به جای برگشتن به اریا به عشق دلم سبحان برگردم...
#ادامه_دارد....