شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی_اعضا ❤️🍃 نجمه یه لقمه غذا رو به زور خوردم و فوری تشکر کردم و قبل از اینکه کسی اعترا
#داستان_زندگی_اعضا ❤️🍃
نجمه
مریم زن داداشم تازه بچه شو موقع زایمان از دست داده بود. حدودا همسن بودیم، فقط فرقمون این بود که اون یه مادر مهربون داشت که وقتی فهمید دخترش عاشق پسر عموش شده، فوری دست به کار شد تا به همه برسن، بیچاره منی که توی این حال و هوا نبودم... اقا جون تصمیم گرفته بود طلاقم رو بگیره و من چقدر خوشحال شدم وقتی اینو بهم گفت، اما برعکس من خانم جون خیلی حالش بد بود و تموم دقو دلیشو وقتی آقاجون نبود سر من خالی میکرد، اما تموم حرفای خانم جون نمیتونست یه ذره از حال خوبمو کم کنه... احمد با خانواده ش چند بار اومدن خونمون اما آقا جون اجازه نداد از اتاق برم بیرون، خواهش کردن، اصرار کردن، دعوا کردن، داد زدن اما هیچکدوم رو آقاجون تاثیر نداشت...اوایل دی ماه بود، چند روز بود خیلی حالم بد بود، خودم میدونستم از چیه، انقدر که خانم جون حرف بارم میکرد و من همشو میریختم تو خودم، اینجوری شده بودم... یه شب خانم جون داشت شام درست میکرد، آقا جونم چشماشو بسته بود و به پشتی لاکی(یعنی قرمز رنگ) کنار بخاری تکیه داده بود نزدیکش شدم، چشماشو باز کرد و گفت، بابا جون یه لیوان آب بیار برام فوری رفتم تو آشپزخونه که آب بیارم، اصلا نفهمیدم چی شد، یهو چیزی زد زیر دلمو، دل و رودم تا پشت دهنم اومد، فوری دویدم رفتم تو حیاط،حالم خیلی بد بود، انقدر بالا آورده بودم دستام میلرزید... همه جمع شدن بودن کنارم برگشتم بهشون بگم خوبم ولی با لبخندی که رو لبای خانوم جون بود، دلم ریخت
نمیدونستم چی تو سر خانم جونه، اما مطمئن بودم چیز خوبی نیست
نرگس یکم آب آورد و دست و صورتمو شستم، آقاجون و بقیه هم وقتی دیدن حالم بهتره رفتن تو.چند دقیقه تو ایوون نشستم، حالم که بهتر شد رفتم تو، بچه ها داشتن بازی میکردن، ولی خانم جون و آقا جون نبودن، رفتم طرف یکی از اتاقا که صدای آقا جونو شنیدم، بس کن زن، هر کاری کنی من دیگه نمیذارم این دختر برگرده تو اون خونه، از سر راه که نیاوردیمش... یه لبخند عمیق نشست رو لبم، دلم به مهربونی و حمایتش گرم بود،صدای خانم جون آروم بود، آرومو خوشحال...دست تو نیست دیگه، مجبوره بره.یکم مکث کرد و با هیجان گفت، دخترت حامله ست...تموم صداها قطع شد، نفس کشیدنم یادم رفت، قلبم نمیزد انگار... رو زانو هام افتادم، همه چی گنگ بود برام، همون لحظه در باز شد و آقا جون اومد بیرون، چشمای قرمزشو دوخت به من و یکم نگام کرد و بعد از خونه رفت بیرون...حالا من مونده بودم و مادری که تو چشماش چراغونی بود...آقاجون اون شب خونه نیومد و من تا صبح زجه زدم، واسه دردی که تموم شدنی نبود، واسه بچه ای که ازش متنفر بودم. فردای اون روز خانم جون خبر رسونده بود بهشون که بیان دنبالم، عصر بود که احمد و مامانش اومدن، فریبا خانم وقتی شنید ذوق کرد، احمد ولی اصلا انگار تو این دنیا نبود، فریبا خانم به احمد گفت فردا ببرش شهر پیش یه دکتر ببینم واقعا حامله ست یا نه خانم جون اخم کرد و گفت، دستت درد نکنه فریبا خانم یعنی میگی من دروغ میگم، گفت نه بابا این چه حرفیه خب تا دکتر نگه مشخص نمیشه، خانوم جون گفت من 9 تا شکم زایدم، زن حامله رو از 10 فرسخی میشناسم،خیالت راحت. باز حالت تهوع داشتم، زیاد نبود ولی بهونه خوبی بود که از اون جمع جدا شم، اون شب مثل یه بازنده برگشتم سر خونه اول...
یکی دو روز گذشت تا تونستم با خودم کنار بیام تازه فهمیده بودم چه بلایی سرم اومده... من تو اون آشفته باز که هنوز نمیدونستم خودم میخوام چیکار کنم یه بچه رو میخواستم چیکار...شنیده بودم زعفرون واسه زن حامله بده،حتی یه لحظه ام شک نکردم، بلند شدم رفتم تو وسیله های آشپزخونه فریبا خانم دنبال زعفرون گشتم...بالاخره پیدا کردم، دستام میلرزید، تو یه لیوان آب جوشو پر از زعفرون کردم و گذاشتم یکم بمونه و بعد یه نفس خوردمش...بعدم لباسامو برداشتم و با خواهر احمد رفتیم حموم، از اول تا آخر رو کمرم آب جوش ریختم، میسوختم اما صدام در نمیومد...از بالای پله ها میپریدم، با شکم خودمو مینداختم زمین،اما نشد...هر روز منتظر درد بودم، منتظر خون ریزی، اما وقتی خدا نخواد نمیشه که نمیشه...بعد از اون شب دیگه نذاشتم احمد نزدیکم بشه، هر بار میومد سمتم الکی ادای بالا اوردنو در میآوردم و میرفتم تو حیاط، اوایل دعوا میکرد،داد میزد اما بالاخره عادت کرد...نزدیک عید بود، دیگه به کوچولوی توی دلم عادت کرده بودم، حتی دوسش داشتم، دلم میخواست دختر باشه تا همدمم بشه، هر شب خواب میدیدم یه دختر تپلی دارم که موهاشو خرگوشی بستمو دارم بهش شیر میدم... زندگیم با همین رویاهای کوچیک میگذشت...
#ادامه_دارد...
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
زندگینامه شهید مجید سپاسی
زندگینامه سردار شهید عبدالمجید سپاسی در چهارمین روز از مهرماه سال ۱۳۴۰ در شهر شیراز دیده به جهان گشود. وی از سن ۱۵ سالگی به نبرد در جبهههای حق علیه باطل شتافت. یعنی از سال ۱۳۵۹-۱۳۶۰ در نخلستانهای شهر آبادان با یک قیضه خمپاره برای جلوگیری از پیشروی ارتش عراق تلاش میکرد. مهمات گلوله خمپاره روزانه سهمیه بندی بود. بنی صدر دستور داده بود که به نیروهای حاضر در جبههها مهمات کم بدهند و بعدها کاملا دستور عدم همکاری کردن ارتش با نیروهای سپاه را به فرمانده هان ارتش ابلاغ کرد. شهید سپاسی خمپارهانداز(خمپاره چی) بود، وی از طریق دوستی با فرماندههان ردههای پایین ارتش از آنها مهمات میگرفت و روزی به وسیله یکی از گلوله خمپارههای ارتش یک جیپ عراقی که در حال حرکت پشت خاکریزهای عراق بود را منهدم کرد و پس ازآن در سال ۱۳۶۰ به نیروهای تیپ امام سجاد(ع) پیوست و سپاهی شد که در سال ۱۳۶۲ این تیپ به لشکر ۱۹ فجر تبدیل شد. وی جزء فرماندهان گردانهای ادوات(خمپاره و ...) لشگر گردید. خصوصیات اخلاقی شهید مجید شخصیتی شوخ داشت و بسیار اهل مزاح بود، درعین حال تفسیر قرآن و دعای كمیل میكرد و اشك میریخت، كسانی كه ظاهر مجید را دیده بودند، باور نمیكردند كه او اینگونه اشك میریزد . یادم میآید كه یكبار نیم ساعت تمام فقط در سجده مانده بود، وقتی برخاست، زمین از اشكهایش خیس شده بود و تكههای گل به صورتش چسبیده بود، آن شب نیز مانند همهی شبها پس از چند ساعت كوهپیمایی و شناسایی، به نماز شب ایستاد و اینچنین بود كه در جواب راز و نیازهای شبانهاش نوای «ارجعی الی ربك» را پاسخ گفت... شهادت شهید سپاسی در آخرین مسوولیت خود در لشکر به عنوان معاون عملیات لشکر ۱۹ فجر، شب در عملیات والفجر۱۰، در حلبچه بر روی ارتفاعی به نام سه تپان که در کنار دریاچه بندری خان عراق واقع است ؛ درحین حمله به نیروهای عراقی به وسیله ترکش خمپاره که به کنار گوشش در شقیقه او اصابت کرد در حالی که ذکر مقدس یا زهرا (س) بر لب داشت به فیض شهادت نایل شد. نحوهی شهادت بهروایت یکی از همرزمان شهید میخواستیم برنامه حمله به نیروهای عراقی برای گرفتن منطقه سه تپان و هانیقل رو طراحی کنیم. من و محسن ب. ،قاسم س. ،مجتبی م. ،خداداد الف.،جعفر م. (جمعی از فرماندههان و مسوولان لشکر) دور هم جمع شده بودیم، حاج مجید را نیز صدا کردم. چند ساعت قبل از شروع عملیات بود. گفتم: حاج مجید بیا روی کالک برنامه پیشروی گردان ها و ادامه عملیات(والفجر۱۰ ) را طراحی کن و آخرین آخرین هماهنگی را انجام دهیم . گفت: « نمیآیم خودتان طراحی کنید». گفتم: بیا، درسته معاون عملیاتی اما باید با فرمانده گردانها بری جلو امشب گفت: « میروم باهاشون اما خودم میروم». اصلا حالت های معمول و عادی نداشت و مرتب اون روز بعد از ظهر قدم میزد. آن روز ناهار و نماز در نزدیکی آبشار بانیشار بودیم که فاصله کمی با منطقه عملیات داشت. وقت ناهار هر چه اصرار کردیم ناهار نخورد و شب با نیروها راهی منطقه عملیاتی شد. ساعت ۱۲ شب بود از ۱۲ تا ۱ شب هر چه فرمانده لشگر به او بیسیم میزد صدای او را نمیشنید. نهایتا از معاون لشکر و بیسیمچی او پرسیدم که حاج مجید کجاست؟گفتند: مجروح شده.گفتم: گوشی بیسیم را به او بدهید صحبت کند .گفتند: نیمتواند صحبت کند. متوجه شدم که او شهید شده و به آنها گفتم چرا زودتر به من نگفتید و در فقدان او زیاد گریستم چرا که شهیدی بود که ۸ سال در جبهه در کنار هم بودیم... سردار عبدالمجید سپلسی در ۲۹ اسفند ۱۳۶۶ در سن ۲۳ سالگی ،در حلبچه به شهادت رسید.
وصیت نامه شهید مجید سپاسی🌻🍃
فرازی از وصیتنامه شهید عبدالمجید سپاسی « ... به نام او که همه چیزم از اوست، به نام او كه زندگیام در جهت رضایت اوست به نام اوكه زندهایم به نام او كه آزادیام و زندگیام به خاطر اوست شدنم در جهت اوست، بودنم از اوست یادم از اوست، جانم اوست، مقصودم اوست، مرامم اوست، احساسش میكنم با قلبم با ذره ذره وجودم با تمام سلولهایم اما بیانش نتوانم كرد. ای همهچیزم به یادم باش كه بیتو هیچ پوچ خواهم بود. خدایا! آرامش برما فرو فرست و به هنگام برخورد با دشمن پایدارمان بدار ... بیدارتر از ستاره ..
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#حرف_اعضا ❤️🍃
سلام عید برهمه خوبان مبارک باد
من اکثرا دردودل ها را میخونم وتا حدی که تجربه دارم راهنمایی میکنم ولی متاسفانه تا حالا چند بار راهنمایی خواستم دریغ از اینکه یک نفر تجربه خودش بگه
🟢خانمی که از نظر مالی با همسرت مشکل داری وخانواده شما وهمسرت اجاره خونه رامیدن
🟢اولا قابل توجه پدرومادرها و دختران وپسران دم بخت به پیر به پیغمبر قسم صرف ایمان واعتقاد افراد ملاک کافی برای ازدواج وزندگی مشترک نیس اونم دین واعتقادات مردمان این دوره زمونه که کاملا ظاهری وهرروزمتغییر هست
🟢خانم محترم بنظر میرسد همسر شما از نظر مالی واقتصادی توانایی لازم نداره خیلی از مردان این مشکل دارند ومتاسفانه باید یک راهنما ومدیر در خصوص اداره اموالشون داشته باشن
🟢بزرگترین اشتباه دو خانواده این بوده که به جای اینکه همسر شما را در این مورد راهنمایی کنند با بعهده گرفتن اجاره خونه در واقع به بی مسوولیتی وی بیشتر کمک کردن
🟢حتما دوتا خانواده باید کم کم کمک مالی را قطع کنن وباهمسرت صحبت کنن که اگه توانایی اداره زندگی مشترک نداشتی تشکیل زندگی نمی دادی
🟢خودت هم کمک های مالی را کم کم قطع کن وحتما با سیاست سعی کن اداره مالی زندگی مشترک بعهده بگیری خیلی خیلی هم سخته چون این دسته از مردان هم توانایی اداره امور مالی خودشون ندارن هم انتظار دارند اطرافیان از جمله همسر درآمدش به اوبدند وبا ولخرجی وضعف مدیریتی به باد هوا بدهند
🟢اگه رفتی سر کار به هیج وجه درآمد خودت به همسرت نده وسعی کن فقط کمک کنی مثلا اگه قرار ماشین بخری نصف پول اوبده نصف پول شما وحتما هرچی که با درآمد خودت میخری اگه ملک به نام خودت باشه اگه وسایل خونه هست فاکتور به نام خودت باشه اینها راهمه من تجربه کردم وبابت هر جمله که مینویسم سالها عمرم رفته وچه زجرها وغصه هایی خوردم از بابت یه مرد ولخرج که از نظر اقتصادی کاملا سفیه بود
🟢یک فرزند آوردی دیگه به هیچ وجه نا زمانی که همسرت از جهت اقتصادی ومالی به ثبات نرسیده ومسوولیت پذیر نشده فرزند آوری نکن
🟢حتما با خوشرویی مشکلت با همسرت درمیان بذار وحتی با مشاور صحبت کنید چون مسائل اقتصادی خانواده یکی از مهمترین مسائل زندگی مشترک هست واینکه میگن خدا روزی رسان هست به این معنی نبس که طرف ولخرجی کنه شم اقتصادی درست نداشته باشه مشورت نکنه گند بزنه به همه چی
بقول معروف از تو حرکت از خدابرکت
ایشالارکه همسر شما حرف شنوی داشته باشه ومشکلتون حل بشه حتما با پدر همسرتون هم مشورت کنید
یاحق
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
❁﷽❁
رفع 👁چشـــــمزخم👁 در روایــات
در روايات را ههــــــــــاي خنثي ڪردن اثر چشــــــــــمزخم هم بيان شده است ڪه برخي از آنهــــــــــا اشــــــــــاره ميشود👇
1⃣ ياد ڪردن خداوند
امام صـــــ🌸ـــــادق
هر ڪس از سيرت و صـــــورت برادر مسلمانش خشنود شـــــود، خدا را ياد ڪند،زيرا وقتى خداوند را به ياد آورد ضــــــــــررى به برادر مؤمنش نمےرسد
✍ بحارالانوارج۶۰ ص۲۵
2⃣ گفتن «تبارك اللّه احسن الخالقين»
امام صـــــ🌸ـــــادق
ڪسى ڪه چيزى از برادرش او را متعجب ساخت اين جمله را بگويد، زيرا چشــــــــــمزخم حق است
✍ بحارالانوارج۶۰ ص۲۶
3⃣ گفتن «آمنتُ باللّه و صلى اللّه على محمد و آله» پس از آن اثر چشــــــــــمزخم خنثى مےگردد
4⃣ قرائت سوره «نـــــاس» «فلـــــق» هنگام ترس از چشــــــــــمخوردن
✍ بحارالانوارج۶۰ ج۹۲
5⃣ نوشتن سورههــــــــــاى «حمـــــد» «نـــــاس» «فلـــــق» «آيةالكرسى» در ورقهــــــــــاى و به همراه داشتن آن
✍ بحارالانوارج۶۰ص۲۵
⭕️⬅️⬅️⬅️ 6⃣ قرائت سه مرتبه ذكر «ماشاءاللّه لاحول ولا قوة الا باللّه العلى العظيم» به هنگام ترس از چشــــــــــمخوردن يا چشــــــــــمزدن
✍ بحارالانوارج۶۰ ص۲۶
7⃣ درخصوص انگشتر عقيق هم رواياتى وارد شده كه انســــــــــان را از بلاها و هرگونه بدى حفظ مےكند
✍ وسائل الشيعه ج ۵ ص۹۰-۸۹
#چشم_زخم
#چشم_شور
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا ❤️🍃 سلام و وقت بخیر به همه اعضای کانال و مدیر محترم داداشم ۲۹ سالشه وتومور نخاعی داشت
پاسخ اعضا 🌙
سلام وخدا قوت به مدیر گروه وهمه عزیزان
به امید ظهور امام زمان وگره گشایی از کار همه عزیزان
در مورد چالشتون خیلی از کارهای همسرم رو اعصاب هست اعتماد به سقف بودنش.دروغ گفتنش وببخشید خر فرض کردنت.مشورت نکردن.ولخرج بودن وخیانت کردناش واینکه مارو نمبینه ولی اینقدر که خیانتش برام سنگین هست که با وجود بچه هیچ راهی ندارم کاش خیانت ودروغاش نبود هیچی برام مهم نبود ولی بحق آبروی زهرا وامام زمان واین عید عزیزکه همینجوری که توی این ۲۰ سال هیچی برام نزاشت خدا جلوی بزرگ وکوچیک بی آبروش کنه وتمام بلاهایی که سرم آورد جوری سرش بیاره که دیگه نتونه سر بلند کنه چون دیگه به تمام معنا خسته ام
برای سلامتی وظهور آقاامام زمان وگره گشایی از کارهمه ی عزیزان صلوات😔😔😔😭😭🤲🤲🤲
☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃
سلام وخدا قوت به مدیر عزیز
داستان صبرا رو که خوندم واقعا ناراحت شدم چرا گرهی که با دست باز میشه رو میخوای با دندون باز کنی دوست عزیز به نظر من شما الان وابسته شدین وبا شرایطی که براتون پیش اومده یه جورایی میخوای کلاه سر خودت بزاری وقبول نکنی نمیخوام ته دلت رو خالی کنم ولی این زندگی به دردت نمیخوره به نظر من وخیلی ها پسری که خوب باشه واهل زندگی باشه سعی میکنه برای اینکه به گناه نیفته وخودش رو جمع کنه زودتر زن بگیره که به گناه نیفته حتی با وجود بی پولی البته اگر کسی براش مهم باشه دین وایمان ولی الان برعکس شده طرف اگه کار وبار ودرآمد داشته باشه چون دیگه بی بندوباری بیداد میکنه حاضر نیست برای خودش دردسر درست کنه چون دیگه هم آقایون هم خانوما هیچی براشون مهم نیست البته جسارت به همه نمشه ولی واقعا جامعه این شده ودور وورمون میبینیم پس دختر خوب این آقا الان به این کار عادت کرده ومطمئنا این آقا اگه روزی صدبار عشق وعاشقی کنه ومثل پروانه دورت بچرخه یه سال دیگه همون میشه چون تو اطرافمون زیاد دیدیم خواهشا چشم وگوشتون رو باز کنید خودت رو گول نزن همسر من سه بار اومد خواستگاری وگریه میکرد خیر سرش از اون آدمایی که مثلا خوبش بود ودم از دین ودیانت میزد پس نکن بزار یه مثال برات بزنم
داداش خودم الان ۳۵ سالش هست هنوز زن نگرفته چون مقصر خانوما هستن وقتی طرف خودش چراغ سبز نشون بده و همه چی فراهم کنه برای پسر چرا دیگه پسر به خودش سختی بده زیر بار مسئولیت نمیرن
پس عزیزم برای خودت ارزش قائل شو وقتی طرف راحت بدستت بیاره راحت هم از دستت میده یه خورده واقع بین باشیم
برای سلامتی وظهور آقا امام زمان وگره گشایی از کاراتون صلوات🤲🤲❤️🌹
☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃
سلام وخدا قوت به مدیر عزیز
در مورد دوست عزیزی که فرمودن یکی از آشناهامون توی خاتم کار میکنه وحقوق ۵ تومن میگیره دوست عزیز بالای ده نفر از خانواده خودم ودوستان صمیمی توی خاتم کار میکنند اصلا همچین چیزی نیست الان آبدارچی اونجا بالای ۲۰ تومن حقوق میگیره نیرویی که تازه وارد هم باشه کمتر از ۱۷ تومن نمیگیره پس به اون خانومهایی که فرمودن همسرشون همچین حقوق هایی میگیرن بگید حتما مورد بررسی بشه شاید طرف داره جای دیگه خرج میکنه چون آدم خیلی ناراحت میشه از بعضی از دروغ های بعضی از افراد خواهشا واقع بین باشید
در پناه حق
☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃
سلام وعرض ادب به ادمین عزیز وزحمت کش
دوست عزیزی که یه داستان گفته بودن در مورد دکتر ملک حسینی خطابم به اون دوست عزیزی که به این دوست یه جورایی با اون برخورد کرده بود اولا دوست عزیز ایشون گفته بودن که توی کلیپ پخش شده ولی به نظر من اگر کسی هدفش آگاهی وهدایت کسی باشه چه اشکال داره که با همچین داستان هایی طرف آگاه شه وبه خودش یه تکون بده گیریم که اصلا از خانوادتون باشه چرا اینقدر توپیدین به طرف یه جوری میگفتی تا از جایی مطمئن نشدین حرف نزن انگار که این عزیز حرف بدی زده بود مثل تمام داستان هایی که برای دانشمندها نوشته بودن وهمه به صورت کلیپ هست پس اینقدر راحت همدیگر رو قضاوت نکنیم سعی کنید به همدیگه انرژی مثبت بدیم تا طرف راحت بتونه تا کارهاش موفق بشه این بنده خدا هم برای اون دوست عزیز نوشته بودن که با وجود مشکل شوهر ورانندگی که همسر نمیزاشت این داستان رو نوشتن وخدا رو شکر اون خانوم هم تونست موفق شه
یا علی در پناه حق🌹
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
📚در دیدگاه طب ایرانی همانگونه که بدن انسان برای عبور از فصل سرما و آغاز بهار به پاکسازی و آماده سازی نیاز دارد
📚برای گذر از فصل گرما و ورود سالم و ایمن به پاییز و زمستان هم نیازمند پاکسازی ویژه و تصفیه درون از صفرای سوخته و عوارض حرارتی است که هر چه فصل و اقلیم و مزاج پایه گرم تر باشد این نیاز ضروری تر و حیاتی تر است.
همانگونه که میدانید امسال یکی از گرم ترین تابستانهای تاریخ را سپری کردیم و این می تواند برای سلامت شما خطر آفرین باشد.
توصیه ما به عزیزانی که در مناطق مختلف کشور زندگی می کنند آنست که بنا به دمای پیرامونی بر حسب شهر و منطقه خود قبل از آغاز سرما به طبیب مجرب مراجعه نموده و میزان انحراف مزاج خود در این فصل را محاسبه نموده و به اصلاح آن اقدام نمایند تا زمستان سالم و مطبوعی را تجربه کنند. این توصیه شامل همه مقاطع سنی می گردد.
📚 خانم دکتر مژده پورحسینی متخصص طب سنتی درقم
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#دردو_دل_اعضا ❤️🍃
سلام دوستان عزیزمن سوگندم
راستش چند وقتیه که شوهرم مشروب میخوره و همیشه درحال مقایسه کردن من با زن همکارشه که اون چه هیکلی داره چقدرقشنگه ولی نمیذاره منم به خودم برسم برم باشگاه یا ورزش کنم اجازه نمیده هیچ جایی برم حتی سبزی که همسایه ازباغشون میاره برام میگه حق نداری ازش بگیری انقدربددله،از لابه لای حرفای شوهرم متوجه شدم که تودوران مجردی چشم شوهرم همین زن رفیقشوگرفته بوده ولی نمیدونم چرانگرفتش توضیح نمیده بهم،رفیق شوهرم هم که همسراون خانمه هم خیانت کاره ...،یه باربا رفیقش و زنش خانوادگی رفتیم بیرون مشروب اوردن وخوردن ولی من نخوردم بعدشوهرم بهمگفت توزن پایه ای نیستی من یکیومیخوام باهام پایه باشه کیف کنم گفتم شرمنده من نجسی واردبدنم نمیکنم،خودتم میدونی وتو هم خودت ازین چیزابدت میومدچراانقدرتغییرکردی میگف آدم بایدهمه چیوتوزندگیش امتحان کنه منم گفتمنه خیلی چیزارو حتی نبایدبهشون نزدیک بشی چون باعث هلاکت آدم میشه،یه بارم وقتی باهم رفته بودیم بیرون همین رفیقش بهم چشمک زدولی شوهرم وزن اون متوجه نشدن،نتونستم به شوهرم بگم چون یه دعوای بزرگی درست میکردوچون تو روستاییم آبروی خودم میرفت و رفیقشم میگفت من اینکارونکردم ومن بدنام میشدم،دیگه من اصلا بهش نگاه نکردم حتی وقتی حرف میزدنگاهش نمیکردم وبعدکه رفتیم خونه به شوهرم گفتم دیگه بااینابیرون نمیام چون راحت نیستم ولی گوش نمیده وکاراشونومیکنن وآخردست منوتو عمل انجام شده قرارمیده مجبورم میکنه برم بیرون که اینباربعدازبرگشتنمون بهش گفتم به هیچ عنوان بااینانمیام بیرون،من چادری ام ووقتی بااونامیریم بیرون مانتومیپوشم چون حس میکردم نگاهش به زن اونه نه من وکلا وقتی میریم بیرون شوهرم حس میکنه یه مردمجرده همش درحال لاف زدن جلوی اوناست وحرفایی میزنه که من شاخ درمیارم مثلا میگه آدم بایددخترشو آزادبذاره هرجور دلش خواست بگرده منم گفتم یعنی دخترمون که بزرگ شدتوکاری به پوشش وبیرون رفتنش نداری؟اخه خیلی بد دله توماشین که نشستم من حق ندارم بیرونو نگاه کنم،بعدجلواوناگفت نه کاریش ندارم بعدکه اومدیم خونه گفت این حرفاروجلواونا میزنم توباورنکن،بعد۱۰سال زندگی حالامیگه حیف شدم که زود زن گرفتم وبدبخت شدم،اوایل ازدواج هیچی نداشت بلکه کلی هم بدهی داشت من نمیگمسرکار رفتمچون نمیذاره کاربرم ولی توخونه موندم وقناعتکردم تا یکم پیش افتادیم و هربارکه زمین خوردبهش انگیزه دادم که بلندشومن پشتتم وبهترین غذاهارو درست کردم براش الان یادش رفته ومیگه من هرچی دارم ازخودم دارم،راستی تازگی هم توکیف پولش تریاک پیداکردم اخلاقش که گندبود حالا دیگه کافیه که معتادم بشه میخوام رفیقشوبندازه دور ولی نمیدونم چطوری که دیگه محبتش بیاد سمت من و بچمون،هرچی میگم رفیقتو ول کن گوش نمیکنه وهمش درحال جنگ ودشمنی بامنه،بخدامن خیلی بهش محبت میکنم وبااینکه اخلاق نداره بازم دوستش دارم ورابطه ج ما هم خوبه وهمیشه میگم بایدباانرژی مثبت واخلاق خوب درستش کنم واونو عاشق خودم وبچم کنم ولی نمیشه که نمیشه،همش انگاربامن ودخترم دشمنه ونمیخوادمون،خیلی پشیمونه که منو گرفته در صورتی که من وقتی زنش میشدم همه میگفتن حیف این دخترکه یه بابای درستی نداشت وگرنه جنازشو رودوش این پسرم نمیذاشتن،نمیدونم اگرذکری چیزی بلدین محبتش بهم زیاد بشه،خودم اخلاقم اینجوریه که وقتی میادمیرفتم استقبالش ومنتظرش میموندم تاشام بخوریم حتی بعضی وقتا پای سفره خوابم میبرد تابیاد،چند شب پیش که تولدش بودهرچی پس اندازداشتم دادم براش کادو وکیک خریدم وزنگش زدم گفتم کجایی یهوعصبی شدگفت به توچه که کجام واومدخونه دادوهوارکشید منم کیکواوردم گفتم فقط میخواستیم بابچمون سوپرایزت کنیم ولی بازم ازرو نرفت وکلی دعوا راه انداخت وقهرکرد و به بچمون گفت بروپیش مامانت بخواب یعنی من نمیام پیشت بعدم دیگه قهرکرد وچند روز و شبه اصلا خونه نیومده نمیدونم چشه اصلا،بخدا من بهش محبت میکنم احترامشونگه میدارشتم حتی بعد ازینکه میرفت سرکارهم میرفتم بدرقه اش ولی بهم گفت میای پشت درکه منوچشم بزنی دیگه ازونروزنرفتم بدرقش ومیگم خودش نمیخوادبهش احترام بذارم وقتی محبت واحترام منوبدبرداشت میکنه منم اینکارارو نمیکنم ولی میوه چایی همیشه اماده میکردم میبردم بخوریم وبهش ابرازعلاقه میکردم ولی اون عین چوب مینشست ونگاه میکردوهیچی نمیگفت حتی یه دوستت دارم ساده هم نمیگه،عمدیه اینکاراش میدونم حس میکنم نمیخوادم خدا نخواد کسی جای من باشه حس میکنم یه زن استغفرالله هرزه ام که اینجوری باهام میکنه ومدام درحال قهروبهونه است،مشاوره نمیادحرف هیچکسم گوش نمیده اصلا وابدا ازکسی حرف نمیشنوه چندباربه فامیلشون که ریش سفیدبود گفتم باهاش حرف زدوگفته بود بهش که این دختر تنها کس و کارش تویی اگه توی اوج قدرت بودی و ظلم نکردی هنرکردی
#ادامه_دارد...
❌❌مهم حتما بخونید لطفا❌❌❌
سلام خدمت دوستان عزیز و اعضای بزرگوار کانال
ایام به کام
دوستان گلم به دلیل حجم بالای پاسخ اعضا و محدودیت در ارسال روزانه یه تصمیمی گرفتیم 👇
پاسخ هایی که شما به سوالات میدین ممکنه چند روز طول بکشه که در کانال ارسال بشه چون باید به جز پاسخ اعضا مطالب دیگه ای هم در کانال بزاریم
و به این خاطر که اعضای محترممون زودتر به پاسخشون برسن
تصمیم گرفتیم یه کانال دیگه اختصاص بدیم به این قضیه
یعنی اونجا فقط مختص پاسخ اعضا باشه
پاسخ هایی که توی کانال اصلیمون جا نداریم بزاریم رو اونجا قرار میدیم
یعنی یه بخشیش در همین کانال و تعدادی دیگه ش در کانال دیگه ای قرار میگیره
فقط دقت کنید عزیزان هردو کانال رو چک کنید حتما ❌❌❌👆👆چون در هر دوکانال پاسخها تکراری نیستند
ممنون میشم همگی اون کانال هم عضو باشید برای دسترسی بهتر به پاسخها✅✅✅👇👇👇👇
در ضمن اینجا مخزن میشه برای دسترسی بهتر به مطالبی که میخواید بعدا پیداشون کنید😍✅
https://eitaa.com/joinchat/3518169438Cd5294f4139
عضو بشید همگی🙏👆
کانال خصوصیه دوستان و مختص اعضای خودمونه🌸
#ارادتمند🙏🌸
#حبیبه
⭕️سنگسار شدن یک زن توسط شوهرش
ساعت 7:30
#واقعی 😔
دیروز تو تهران میخواستن حکم رو اجرا کنن، خیلی وحشتناک بود!
زن رو گذاشته بودن تو چاله و تا سینه زیر خاک بود
به شوهرش التماس میکرد که ببخشتش، اما مرد دستش را پر از سنگ کرده بود و منتظر دستور قاضی بود و با تمام انزجار نگاهش میکرد و میگفت که باید قصاص بشه
زن التماسش میکرد، اما مرد فقط دنبال قصاص بود و فریاد میزد و به زن لگد میزد... کاملا دچار جنون شده بود و میگفت مگه من چیکارت کرده بودم و خودش رو میزد.
خیلی دردناک بود... ترس در چشمان زن موج میزد و با صدای بلند داد میزد که منو ببخش، بخاطر دختر کوچیکمون منو ببخش، قول میدم که جبران میکنم...
عده ای داد میزدن ببخشش و عده ای دیگر میگفتن بکشش!
شوهر رو به قاضی کرد و گفت حکم رو اجرا کن، قاضی به زن گفت که وصیتی نداری؟
زن گفت فقط به من اجازه بدید یک بار دیگه بچه ی خودم را شیر بدم...
بچه ی ۲۰ ماهه را براش آوردن و زن را از خاک بیرون کشیدن تا به بچه شیر بدهد.
اما در عین ناباوری ....👇🔞
https://eitaa.com/joinchat/3033399661Cce36688bbf
چه صبری داری خدا😭👆
#دردو_دل_اعضا ❤️🍃
ادامه
سوگند
چند سال پیش یهو گفت نمیخوامت و کلی منو زد و از خونه بیرون کرد منم بچمو برداشتم و رفتم ولی بچم چون از قبل بیماری داشته حالش خیلی بد شد و چون حرص میخورد هرروز بدتر میشد جوری شد که دکترا بهم گفتن اگه نمیاوردیش ایست قلبی میکرد منم اون روز تو قهر بودم و خیلی پول نداشتم و شوهرم تواون زمان که من خونه پدرم بودم حتی پولم بهم نمیداد بعد از یه مدت طولانی که قهر بودم اومد دنبالم که بخدا بخاطر بچه ام که از دست نره برگشتم،چون پول داروهاش شد ده میلیون و من نداشتم،قیافه ام متوسطه ولی چون زیاد حرص میخورم موهام داره میریزه و صورتم دیگه شادابیشو داره از دست میده من رشته خیلی خوبی درس خوندم و سرکار میخواستم برم بازار کار رشته ام عالیه و به راحتی میتونستم دستمو بند کنم ولی نذاشت در صورتی کهروز خواستگاری بهش گفتم که من کار مرتبط با رشته ام باید برم گفت باشه مشکلی ندارم و بعد از ازدواجزد زیر حرفاش و منو توخونه نشوند گفتم اشکال نداره من تمرکزمو میذارم رو زندگیم و هدفم میشه بچم و شوهرم،بهم میگفت تو فقط کنارم باش بهش میگفتم منم ادمم دلم میخواد پیشرفت کنم زحمتام هدر نره میگفت نه تو فقط کنارم باش منکه پیشرفت کنم توهم پیشرفت کردی و من این چند سال همه جوره پشتیبانش بودم و حتی طلاهای مجردیمو بهش دادم گفتم من و تو نداریم به قول خودت تو پیشرفت کنی من پیشرفت کردم ولی اینجوری نبود و نمیدونم چرا دوسالی هست که خون به چشمم میکنه و خیلی عذابم میده نه کسیو دارم که بیاد ازم دفاع کنه نه پدری دارم که بیاد بگه چرا دخترمو حرص میدی نه کسی دیگه رو دارم که دلسوزم باشه،نه خانوادش کمکم میکنن بلکه میان و میگن تو زن نیستی و وقتی مجرد بود اینجوری نبود این حرفارو بارها بهم زدن که تقصیر توعه که اینجوریه دلمو میشکنن،من یه مدت به خودم میرسیدم ولی میگه خوشم نمیاد ارایش نکن،الان نمیتونم طلاق بگیرم چون بچم مریضه ولی تحمل این شرایطم برام سخته همش میگم یکم بچم بزرگتر بشه که خودش منو انتخاب کنه میرم ازین خونه فرار میکنم،دوساله که هرروز یه چیزی رو بهونه میکنه و قهر میکنه قهرای طولانی من اصلا نمیفهمم کجاست کجا میره کجا میاد با کیا میره چکار میکنه تو این شهرم غریبم که کسیو بفرستم دنبالش،ببخشید دلم خیلی پره هرچند وقت یه بار میام اینجا حرف میزنم چون نمیتونم به کسی چیزی بگم معذرت میخوام اگه زیادحرف میزنم راستی خمس و زکات و هیچی رو نمیده خیلی عذر میخوام دوساله که به ائمه هم خیلی بی احترامی میکنه و من فقط نگاه میکنم و از درون انگار کسی جگرم رو پاره میکنه چون چند بار برگشتم بهش دیدم بدتر کرد وبیشتر تکرار کرد بنابراین دیگه هیچی نمیگم تا ول کنه بنظرتون کارم اشتباست؟
قبلا اصلااینجوری نبود دوساله که اینجوری میکنه از همون زمان که سید بهم گفت طلسم سیاهتون کردن،حرز امام جوادم گرفتم برا ۳تامون ولی شوهرم نمیندازه،دلم میخواد برم مسجد بچمو مسجدی بار بیارم ولی میگه راضی نیستم
هرکدوم که مسجد میرید برام دعا کنید اخه من خیلی دوست دارم مسجدو اونجا بهم حس خوبی میداد دوساله که نتونستم برم مسجد و دلم تنگه بوی مسجد شده،دعا کنید برام من جز خدا کسی رو ندارم یه دختره بی پدر و بی کس هستم خودمم اعتماد به نفسم صفر شده،حتی دیگه نمیتونم با کسی حرف بزنم مدام تپق میزنم،تو مجردیام کار میرفتم با اینکه بابای خوبی نداشتم ولی خودم از پس خودم برمیومدم و شهریه دانشگاه و پول لباسامو جور میکردم ولی الان حتی شوهرم نمیذاره با کسی دوست بشم فوری میاد و هوار میکشه و ابرومو جلو همه میبره،یه مدت بعد ازینکه رفتم قهر خوب شد و گفت دست خودم نبود کارام ولی الان دوباره دقیقا داره همون کارای دوسال پیشش رو انجام میده باز همونجوری بهونه و قهر طولانی و اینکه شب نیاد تو دعوای قبل رفتم پیش یه سید گفت براتون طلسم سیاه گرفتن خیلی خطرناکه و من نمیتونم باطلش کنم منم دیگه اومدم تو نت گشتم کارایی که برا باطل کردن بودو انجام دادم یه مدت خوب شدیم و الان دوباره باز از اول انگار روزای دوسال پیش داره برام تکرار میشه چطوری من الان اگه جادویی هست رو باطل کنم؟
اون سوره هایی که خوندم موقتی بود و با کهلا و سرکه ریختم دور خونمون ولی موقتی خوب میشد دو روز خوب بود یه روز بد که تحمل میکردم ولی الان دیگه اصلا خوب نمیشه همش در حال بهونه و دعوا و قهره درست عین دوسال پیش شده، هرکس قبلا جادو کرده فهمیده که ما جدا نشدیم دوباره الان رفته قوی ترشو گرفته چون دشمن خیلی زیاد داره و اون سید هم اهل قران بود که این حرفو بهم زد و گفت حتما دوباره براتونمیگیره و خیلی عجیبه که تا حالا با این جادو جدا نشدی،نمیدونم اصلا چشه چی میخواد چرا اینجوری میکنه،چیزی میکشه یا کسی نشسته زیر پاش یا دعامون کردن یا چی هزار تا فکر میاد تو مخم،اقایون لطفا بگید اگر مردی اینجوری با خانمش رفتار کنه یعنی چشه خیلی نگران آینده ی بچه ی مریضمم ناشکری نمیکنم ولی بعضی
وقتا میگم کاش به دنیا نیومده بودم،تشکر
#ایدی_ادمین 👇❤️
@adminam1400
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا ❤️🍃 سلام و وقت بخیر به همه اعضای کانال و مدیر محترم داداشم ۲۹ سالشه وتومور نخاعی داشت
پاسخ اعضا 🌙🌸
سلام وخدا قوت به مدیر عزیز
دوست عزیزی که فرموده بودن زن دادششون بعد از فوت پدر ومادرشون بزرگشون کردن الحق وانصاف که حجت رو در حقشون تمام کردی این انصاف هست واقعا متاسفم برای طرز فکرتون اون بنده خدا حالا که دستشون از دنیا کوتاهه حقشون نیست اگر روزی صد بار براشون نماز ودعا وقرآن وخیرات بخونی بازم کم کردی والا ما هم که پدر ومادر هستیم این قدر برای بچه هامون نکردیم ولی نکن عزیزم دنیا کوتاه تر از اونی هست که فکرش رو کنی میدونستی که مادر ها میتونن برای شیری که به بچه میدن حقوق بگیرن وهیچ وظیفه ای ندارن برای اینکه به بچه شیر بدن پس داداشتون که اینقدر مرد بوده که به فکر شما بوده وخودش دوست داشته به زن داداشتون پول بوده که شما رو بهتر از اون چیزی که دوست داشتن نگه دارن وگرنه زن داداشتون در قبال شما هیچ مسئولیتی نداشتن وبرای رضای خدا این کار رو کردن وشما همیشه مدیونش هستین واین جوری فکر نکنید تا دیر نشده برید سر قبرشون وازشون حلالیت بطلبین وهمچنین از داداششتون که الهی دست به خاک میزنه براشون طلا شه
الهی همچنین مردایی رو توی دنیا زیادکنه که همه از دستشون آرامش داشته باشن
اشتباه کردی عزیزم همچنین آدمی که این کار رو کرده خیلی اجر وقرب داره وهزار برابر اون پول حق داشته واونم حلالش بوده من خودم اگه جای اون بودم اگر ماهی یه میلیارد همسرم بهم میداد شاید نمیتونستم این کار رو بکنم پس همچین کاری دل بزرگ میخواهد که همه ندارن
موفق وموید باشید🌹
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
سلام وقت همگی بخیر وشادی🌷
درمورد خانمی که گفتن میرن خونه مادرشون باهاش دعوامیکنه.بدگویی شوهرشو میکنه.بچه هاشو دوست نداره.تهمت میزنه و....ناراحتی اعصاب گرفته. عزیزم.خواهرم،هرکسی که باعث بهم ریختن آرامشت میشه دورشو خط بکش و بذارش کنار،حتی نزدیکترین شخص بهت باشه. اینو من نمیگم،مشاوران برجسته و بزرگ میگن. فقط نباید فرزند به پدر و مادر احترام بذاره که،پدرو مادر هم باید حرمت فرزند رو حفظ کنند. وقتی کسی قدرتو نمیدونه و نمیتونی متقاعدش کنی که اشتباهه رفتارش،خودتو ازش محروم کن. ازش دور کن.شاید به خودش اومد.اگه هم به خودش نیومد حداقلش اینه که شما ضربه روحی نمیخوری. هیچم گناه نداره. درسته احترام به پدر و مادر در قرآن و اسلام خیلی تاکید شده،ولی هرچیزی بجای خودش.خواهشن بعضیا رو ممبر نرند و سخنرانی کنند.کسی که دردکشیده میفهمه حال این جور افراد رو. خواهشن اینو بذارید حتما ادمین عزیز. باتشکر
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
سلام در جواب اون خانمی که گفتن چرا خدا گره ی مشکلات ادمو باز نمیکنه
میخوام بگم که خانم خدا به بنده هاش ظلم نمیکنه این بنده ها هستن که به خودشون ظلم میکنن و خدا رو مقصر میدونن
شاید چیزی که شما از خدا بخوای الان به نفعت نباشه ، شاید الان برات خوب نیس شاید به ضررت باشه
من ۸ سال پیش عاشق یه نفری شدم خودمو به در و دیوار زدم ولی نشد ۵سال پیش خودش اومد بهم گفت دوستم داره خداروشکر کلی با هم خوب بودیم ولی خانواده ی من راضی به وصلت نبودن
الان بعد از ۵ سال رابطه ، ۶ ماهه پیش عقد کردیم
میدونی چرا اینو برات گفتم؟ چون خواستم متوجه بشی که خدا هر چی به صلاحت باشه رو به موقعش بهت میده ولی اگه اون زمانی که خودت بخوای بر آورده کنه ارزوتو به نفعت نباشه و برات بد باشه
صبر داشته باش 🥰. امیدوارم خدا هر چی صلاحته رو برات رقم بزنه
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
سلام وعرض ادب خدمت شماوممنون از کانال زیبا واموزنده ی شما.
خواستم چیزی رومطرح کنم.ممنونم میشم توی گروه قرار بدید.
مخاطب صحبتم خانما واقایونی هست که زندگی دیگرانو خراب می کنن.اقایون خاله زنکی که می شینید زیر پای همکارتونو موردبهش معرفی می کنید یا به اشتباه وغلط به دوست وهمکارتون اموزش غلط می دید که باید توخونه مرد سالاری برقرارباشه وخودتون مثل موش هستید کنار خانماتون.وخانمایی که اواره میشید روی زندگی دیگران .خانمایی که با بدترین حجاب ومثل عروسک نه یک انسان از خونه خارج میشید وفکر زندگی بقیه نیستید وچند ین وچندین زندگی روبهم می ریزید که زن اول مجبور به ترک زندگی ومجبور به پذیرش طلاق میشه.به خداوندی خدا.وقسم به چادر حضرت زهرا وابروی حضرت زینب.وقسم به پنج تن ال عبا.ازتون نمیگذریم سر پل صراط باهاتون تصفیه می کنیم.نفرین واه ما که با هزار امید وارزو خونه ی شوهر رفتیم وباهزار درد ورنج برگشتیم تاقیام قیامت پشت شما ونسل شماخواهد بود.😭😭😔😔هیچوقت روز خوش زندگی رونخواهید دید.
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
سلام عزیزم
اون خانمی که نوشته کادوی زایمان انگشتر گرفته قهر کرده ورفته خونه باباش بعد همسرش سرویس طلا گرفته رفته برای آشتی وحالا داره ناز میکنه جدی ایناراگفتی واقعی هست ؟؟یعنی سطح درک شما از زندگی مشترک اینه؟ ؟دغدغه ومشکلتون؟؟اینقدره؟ من قضاوت نمیکنم ولی از خدا می خوام یکم مهارت زندگی به ما بده وهمچنین عروسی نصیب هیچ خانواده پسر داری نشه
💠 #سبک_زندگی 🌿
🗓🎀 ذکر چند نکته طبی
1⃣👈 از خرید کفش های مشکی که عامل ضعف بینایی و مشکل عدم نعوظ در مردان هست، خودداری نمایید. با خرید طیف رنگ های زرد و شبیه آن، سنت پیامبر را زنده کنیم.
2⃣👈 لباسهای با الیاف مصنوعی و پلاستیکی نخریم، کمی وقت بگذاریم تا لباسهای نخی پیدا کنیم.
3⃣👈 لباسهای تنگ، که موجب واریکوسل در مردان و ناراحتی های اعصاب و تحریک شهوت هست نخریم،لباس باید در تن انسان راحت و گشاد باشد.
4⃣👈 رنگ سفید، زرد و سبز در خرید لباس اولویت دارد، از خرید لباس های قرمز که موجب آسیب شیطان هست، بپرهیزیم.
5⃣👈 جنس ایرانی بخریم و از تولید کننده داخلی حمایت کنیم.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی_اعضا ❤️🍃 نجمه مریم زن داداشم تازه بچه شو موقع زایمان از دست داده بود. حدودا همسن ب
#داستان_زندگی_اعضا ❤️🍃
نجمه
حرفاشو زد و رفت، هیچی نگفتم، حوصله بحث نداشتم، جعبه طلاهامو زیر لحاف تشکا قایم کردمو رفتم پایین...غروب بود که برگشتیم، کمرم خیلی درد میکرد. دو سه ساعت نشستن لب اب خیلی بهم فشار آورده بود... در اتاقامونو باز کردم دیدم احمد و فریبا خانم کنار رخت خوابا نشستن و جعبه طلاهام دستشونه، گفتم داری چیکار میکنی؟!احمد یکم هول شد، ولی فریبا خانم خونسرد گفت به تو ربطی نداره، اخمام رفت تو هم، گفتم طلاهای من تو دستتونه چه جوری به من ربط نداره؟! "، فریبا خانم بلند شد و گفت خوبه خوبه، از خونه بابات آوردی مگه، چه بلبل زبونم شده واسه من، انقدر این پسر بی عرضه من لی لی به لالا گذاشته هوا برت داشته، زنی که نمیتونه از پس نیازهای شوهرش بر بیاد زن نیست که...
دهنم از این همه وقاحت باز مونده بود، باور نمیشد احمد راجع به این چیزا با مادرش حرف زده، دستام از حرص مشت کرده بودم، یه تف انداختم جلوی پای احمد و گفتم خیلی کثافتی... تو دهنی اولو خوردم..
تو چشاش ذل زدم و ادامه دادم خیلی بی غیرتی، تو دهنی دومم خوردم، اصلا برام مهم نبود دیگه، سومی رو انقدر محکم زد تو گوشم که افتادم رو زمین، دستمو گرفتم جلوی شکمم که کوچولوی تو دلم چیزیش نشه اما خودم خیلی وقت بود که مرده بودم...احمد میزد و مادرش با لذت نگاه میکرد اون شب کلی کتک خوردم اما زیادی سگ جون بودم، شاید هرکی جای من بود مرده بود اما من دو دستی چسبیده بودم زندگی رو...نفهمیدم چه جوری خوابم برد، صبح با صدای در اتاق بیدار شدم، گوشه دیوار رو زمین خوابم برده بود، همه جام درد میکرد، با بدبختی بلند شدمو درو باز کردم، علی بود داداش کوچیکم، صورتمو که دید خشکش زد، گفتم بیا تو گفت آقا جون گفت بیام دنبالت، نمیتونستم برم اگه میرفتم آقا جون منو اینجوری میدید حتما سکته میکرد، گفتم احمد الان میاد ناهار جایی دعوتیم، به آقا جون بگو یه روز دیگه میام... دیگه چیزی نگفت، داشت میرفت که صداش کردم، برگشت طرفم،به صورتم اشاره کردم و گفتم علی به آقاجون چیزی نگو خوب
فقط گفت باشه و رفت
رفتم که دوباره بشینم سر جام که احساس کردم خیس شدم، بند دلم پاره شد، نمیخواستم ولی مجبور شدم برم پیش مادر احمد، بهش گفتم و اونم یکی از پس راسو فرستاد دنبال یه پیرزن که تو روستامون کارای زایمان خانمها رو انجام میداد، بهش میگفت قابله.. تو اون نیم ساعتی که منتظر بودم تا بیاد، فقط صلوات فرستادم واسه سلامتی بچم، داشتم دق میکردم که نکنه چیزیش بشه، بالاخره اومدن تو یه اتاق معاینه م کرد و رفت بیرون، یکم صداش پچ پچشون اومد و بعدم رفت، فریبا خانم اومد تو اتاق گفتم چی شد، گفت هیچی از منم سالم تری، پاشو نمیتونی از زیر کار در بری... باور نکردم اما، کاری از دستم برنمیومد... درد داشتم، اما ساکت موندم، نمیخواستم فکر کنن دارم خودمو لووس میکنم، اون روز برعکس بقیه روزا فریبا خانم هرچی وسیله سنگین بود میداد دست من، و هی دردم بیشتر میشد عصر بود، دیگه نتونستم دووم بیارم، یواشکی چادرمو سرم کردم و رفتم خونه خودمون... خدا خدا میکردم آقاجون خونه باشه، با بدبختی خودمو رسوندم، آقاجون با گل گیاهاش سرگرم بود، با بغض گفتم سلام آقاجون سرشو آورد بالا، لبخند رو لبش ماسید، بیلچه ش از دستش افتاد منم از درد دیگه نتونستم وایسم رو پام، افتادم زمین، آقاجون زود اومد طرفم، دستمو گرفت بلندم کرد و برد تو خونه، ولی هیچی نگفت، خانم جون حالمو که دید، زد تو صورتش گفت چی شده، اومدو دستم دیگه م رو گرفت و کمک کرد بشینم.
نمیشد به آقاجون بگم، دوباره پرسید و به زور گفتم از صبح خیلی درد دارم، آقاجون گفت چرا زودتر نگفتی، اون احمد بیشعور کدوم گوریه... آقاجون خیلی عصبانی بود و لحن بدش اشکمو دراورد. طاقت اینطوری حرف زدنشو نداشتم، گفت میرم یه ماشین پیدا کنم بریم شهر، لباساشو پوشید و رفت، خانم جون و نرگس حالمو که دیدن مهربون شده بودن باهام، نسرین یه بالشت برام آورد و دراز کشیدم، نذر کردم اگه بچم سالم باشه بعد از زایمانم یه سفره بندازم... دلم خیلی شور میزد. همش به خودم فحش میدادم میگفتم من مامان بدی بودم، من نتونستم از بچم مراقبت کنم، کاش دیشب هیچی بهشون نمیگفتم، طلا چه ارزشی داشت، به جهنم اصلا همه چی مال خودشون فقط بچم سالم باشه
آقاجون با یه ماشین اومد، خانوم جونم باهامون اومد و نرگسم موند پیش بچه ها تا شهر نیم ساعت راه بود، تو هر چاله ای که میفتادیم دردم دوبرابر میشد، لبمو گاز گرفته بودم که صدام در نیاد آخراش انقدر زیاد شده بود دردم که از حال رفتم، چشمامو که باز کردم تو بیمارستان بودم و سرم بهم وصل بود.
#ادامه_دارد...
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#دردو_دل_اعضا ❤️🍃
پرسش
سلام خواهش میکنم لطفا نظرتون در مورد مشکلم بفرمایبد خصوصا آقایون
خانمی حدود ۵۰ ساله هستم با همسرم همسن هستیم دو فرزند پسر ودختر ۱۶ ساله و۱۲ ساله داریم
من وهمسرم توزندگی نه مشکل مالی (البته چون من وضعیت مالیم خوبه همه بار مالی زندگی رودوش من هست)نه مشکل فرزتد نه مشکل اعتیاد ونه خداراشکر مریضی داریم
از اول مشکلم با همسرم ولخرجی بی خیالی بی مسوولیتی ونادانی ووابستگی همسرم به خانواده اش بوده
۱۹ سال فقط اسم شوهر یدک کشیدم زندگی تامین نکرد نه مسافرتی نه محبتی هیچی همش تو هر شرایطی من که تو شهر غریبم رها کرد وشهرستانشون
۱۳ سال پیش بدترین خیانت بهم کرد با مال خودم بهم خیانت کرد به خاطر آبروم واینکه بچه هام کوچیک بودن تحمل کردم
هر چی مشاوره رفتم گفتن باید طلاق بگیری وبچه ها هم پیش خودت باشن جون نحوه تربیت این آقا درست نیس
اصلا به خاطر خیانتش عذرخواهی که نکرد بارها تو روم گفت خوب کاری کردم خانواده اش از خودش پررو تر وبی آبروتر
همه جا از محیط خانواده تا محل کارم من تخریب کرد الان جلو بچه هام من تخریب میکنه
روش تربیتی ش برای بچه ها درست نیس هر چی به صلاح بچه هاست عکسش میگه بچه های خوبی داریم ولی با روش تربیتی غلط از راه به در کرده یک نمونه ش ماشین میده دس پسرم که گواهینانه نداره دخترم تشویق به بی حجابی میکنه
اخیرا کتک هم میزد منم از خونه م بیرونش کردم وحکم طلاق هم گرفتم ومشکلی که الان دارم اینه که پسرم برده پیش خودش جا ومکان هم نداره فعلا آوراه پانسبون وخوابگاه هست
پسرم من میبینه فرار میکنه نگران آینده پسرم هستم همه که من میشناسن میگن پسره عقلش بکشه میاد پیشت
البته میدونم پسرم کرده سپر بلا که من از طلاق منصرف بشم حاضر نیس یه عذرخواهی ساده هم بکنه حتی یکی از دوستان بهش گفته برو غذرخواهی کن که خانمت راهت بده خونه ولی قبول نکرده بنظرتون پسرم برمیگرده خونه
فقط فقط نگران آینده پسرم هستم چون با چنین پدری آینده خوبی درانتظارش نیس که اگه پدرش خوب بود با عیاشی وخودخواهی باعث ازهم پاشیدگی زندگی نمیشد
#ایدی_ادمین 👇🌻
@adminam1400
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#ارسالی_اعضا ❤️🍃
سلام
مجذوب کردن شوهر کار سختی نیست . به شرطی که اون اهل چشم چرونی در جامعه و فضای مجازی نباشه ! اگه قبلا اهل این حرف ها بوده و حالا سر به راه شده جای نگرانی نیست . بازم میشه به راحتی مجدوبش کرد ولی اگه هنوز مرض چشم چرونی رو داره کار سختی در پیش دارید .
به هر حال اگه شوهر طبیعی ! باشه برای جذب اون می تونید کارهای زیر رو امتحان کنید :
همیشه جلوی اون لباس باز و خاص نپوشید !
شاید بگید مگه این لباس ها جذاب نیست ؟! چرا هست . ولی مردها بصری هستند ! یعنی چی ؟ یعنی اگه یه چیزی مدام جلو چشمش باشه براش عادی میشه و از چشمش میافته .
سوال : این که خیلی بده ! یعنی همسرش هم براش عادی میشه ؟! شاید قبول کردنش سخت باشه ولی ممکنه همین طور باشه ! برای همینه که باید گاهی اون رو تنهایی مسافرت بفرستید یا خودتون مسافرت برید . گاهی تنهایی خونه ی مادرتون برید و ... ! همه ی این کارها به شرطی هستش که اون نگه تو هم بیا ! اگه شوهر شما دوست داره همه جا همراه شما باشه باید به حرفش گوش کنید . همه ی مردها مثل هم نیستند .
برگردیم به بحث اصلی ؛
این اشتباه محض هستش که زنی فکر کنه می تونه همیشه جلوی شوهرش جذابیت های خودش رو به نمایش بذاره ، بعد انتظار داشته باشه که همیشه برای شوهرش جذاب باشه ! پس لباس خاص رو فقط زمان های خاص بپوشید نه همیشه .
چه لباس هایی خاص هستند ؟
بهترین کسی که می تونه به این سوال جواب بده شوهرتون هستش نه هیچ کس دیگه ای .
شیطنت های رفتاری
با بعضی رفتارهای شیطنت آمیز و شوخی های خاص هم میشه شوهر رو جذب کرد . دقت داشته باشید که این رفتارها هم باید کم و در موارد خاص انجام بشه ، نه همیشه .
کارهای زیادی میشه برای جذی شوهر کرد . این که بگید من روم نمیشه و زشته رو بذارید کنار ! وقتی میگن در خلوت بی حیا باشید یعنی چی ؟ یعنی فلان کار رو نکن که زشته ؟!
پس ابتدا از شوهرتون شناخت کسب کنید و بعدش برای جذب کردن اون برنامه ریزی کنید .
موفق باشید😁
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#نکات_سلامتی 🍎
👈شیوه ی حذف کلر از آب آشامیدنی
🔹میدانیم که حداکثر مقدار مجاز کلر باقیمانده در اب را حدود 0.8 _ 0.4 عنوان کرده اند، البته جهت مصارف اشامیدنی باید در نقطه مصرف ، کلر باقیمانده را حتما حذف کرد.
🔻مضرات کلر باقیمانده درآب در مقادير بيش از حد مجاز:
1- خاصیت سرطانزایی
2- حساسیت های پوستی
3- مشکلات مغزی و عصبی
4- ریزش و ضعیف شدن و سفید شدن موها
5- کوتاهی عمر و پیری زودرس
6- ابتلا به برخی بیماریها و...
⬅️نحوه حذف خانگی کلر جهت آشامیدن
به دو طریق میتوان کلر اب را تاحدودی حذف کرد:
۱- به ازای هر یک و نیم لیتر آب ( معادل یک شیشه خانواده ) حدود 4 قطره آب لیمو در آب بریزید ،این مقدار آب لیمو بدون ایجاد طعم و بو در عرض چند ثانیه کلر آب را حذف میکند.
۲- روشی دیگر برای حذف کلر ، قرار دادن آب در فضای آزاد می باشد که به این طریق کلر با هوا ترکیب شده و از بین می رود در نتیجه کلر از آّب حذف می شود در این شیوه برای مدتی بسته به حجم آن باید آب را در محیط قرار داد.
مقداری آب را در ظروف در باز ریخته در هوای آزاد بماند بعد از حدود سه ساعت کلر آن از بین میرود.هر چه ورود و چرخش هوا در آب بیشتر باشد موثرتر است.
▫️- جوشاندن میتواند مقداری کلر را کاهش دهد اما آنرا حذف نمیکند . بهتر است بعد از کلر زدایی آب را بجوشانید تا تصفیه شود
▫️توصیه میشود در همه شهرها روش دوم را برای آب خوراکی استفاده نمایید
▫️بعد از استحمام هم مقداری آب را که کلر آنرا حذف کرده اید روی موها و بدن خود بریزید این کار باعث شسته شدن کلر از روی بدن و موها شده تا حدی به کم شدن ریزش موها و سلامت پوست کمک میکند.
🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎
دشمنان کبد:
⬅️جویدن ادامس
⬅️خوردن تخمه
⬅️خوردن یخ
⬅️خوردن غذای چرب
💐علائم کبد خراب:
⬅️کک و مک و لک صورت
⬅️جوش صورت و پشت کمر و روی بازوها
⬅️طعم دهان تلخ و بدمزه ست.
⬅️یبوست
⬅️هنگام خواب پایمان را از پتو بیرون میدهیم و کلاً گرمایی هستیم.
⬅️غلیظ بودن خون
⬅️ورم معده و زخم معده
⬅️زود از کوره دررفتن و خواب الوده بودن.
🆘پاکسازی کبد:
♦️خوردن پرتقال قرمز
♦️خوردن گوجه فرنگی
♦️عدم خوردن قسمت سبز سیب زمینی و گوجه و بادمجان.
♦️خوردن میوه های قرمز رنگ.
♦️دمنوش برگ درخت شاتوت.
💐دمنوشی برای پاکسازی کبد:
برگ درخت مو30 گرم+میوه نسترن50 گرم+برگ و گل کاسنی30 گرم.
همه اینهارو مخلوط کرده،روزی دوبار به اندازه ی سه سر انگشت دم کرده بمدت چهل روز میل کنید.
🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎
🔴 تخممرغ، بایدها و نبایدها
♻️ مزاج زردهی #تخممرغ، گرم و تر است اما سفیدهی آن مزاج سرد و تر دارد.
#زردهی_تخممرغ_نیمبرشت(عسلی) بسیار مغذی بوده(#کثیرالغذا) و #خون_سالم و معتدل در بدن تولید میکند(#صالحالکیموس) که براحتی جذب بدن شده(#لطیف)و مواد دفعی بسیار کمی دارد. به همین جهت وقتی فردی نزد امام رضا(ع) از مشکل گوارشی اظهار ناراحتی کرد، ایشان توصیه به خوردن زرده تخم مرغ نمودند. اما #سفیدهیتخممرغ سرد و دیر هضم است. امام صادق(ع): زرده تخم مرغ سبک و سفیدهی آن، سنگین است.
🔹امام رضا (ع): افراط و زیاده روی در مصرف تخم مرغ، باعث ایجاد #ککومک در صورت و ایجاد #بادهای_سرد در #طحال و #معده میشود، زیادهروی در مصرف #تخممرغ_آبپز سبب #تنگینفس و #بریدگینفس میشود.
🔹از مصرف همزمان تخممرغ و #ماهی پرهیز شود که در صورت تکرار، موجب نقرس، درد روده، بواسیر و درد دندان میشود.
🔹تخم مرغ و تاثیر آن در #توانجنسی:
🔸پیامبر اکرم(ص): مصرف تخم مرغ با #گوشت، بر توان جنسی میافزاید.
طبق روایت امام صادق (ع)، وقتی یکی از پیامبران، از خداوند #طلبفرزند کرد، خداوند فرمود گوشت به همراه تخم مرغ بخور.
🔸امام کاظم (ع): خوردن تخم مرغ با #پیاز و #روغنزیتون بر توانجنسی می افزاید.(یکی از غذاهای مفید برای باروری، تخم مرغی است که در پیاز و روغنزیتون یا روغن حیوانی پخته شده، میباشد.)
#نکات_سلامتی 🍎
👈شیوه ی حذف کلر از آب آشامیدنی
🔹میدانیم که حداکثر مقدار مجاز کلر باقیمانده در اب را حدود 0.8 _ 0.4 عنوان کرده اند، البته جهت مصارف اشامیدنی باید در نقطه مصرف ، کلر باقیمانده را حتما حذف کرد.
🔻مضرات کلر باقیمانده درآب در مقادير بيش از حد مجاز:
1- خاصیت سرطانزایی
2- حساسیت های پوستی
3- مشکلات مغزی و عصبی
4- ریزش و ضعیف شدن و سفید شدن موها
5- کوتاهی عمر و پیری زودرس
6- ابتلا به برخی بیماریها و...
⬅️نحوه حذف خانگی کلر جهت آشامیدن
به دو طریق میتوان کلر اب را تاحدودی حذف کرد:
۱- به ازای هر یک و نیم لیتر آب ( معادل یک شیشه خانواده ) حدود 4 قطره آب لیمو در آب بریزید ،این مقدار آب لیمو بدون ایجاد طعم و بو در عرض چند ثانیه کلر آب را حذف میکند.
۲- روشی دیگر برای حذف کلر ، قرار دادن آب در فضای آزاد می باشد که به این طریق کلر با هوا ترکیب شده و از بین می رود در نتیجه کلر از آّب حذف می شود در این شیوه برای مدتی بسته به حجم آن باید آب را در محیط قرار داد.
مقداری آب را در ظروف در باز ریخته در هوای آزاد بماند بعد از حدود سه ساعت کلر آن از بین میرود.هر چه ورود و چرخش هوا در آب بیشتر باشد موثرتر است.
▫️- جوشاندن میتواند مقداری کلر را کاهش دهد اما آنرا حذف نمیکند . بهتر است بعد از کلر زدایی آب را بجوشانید تا تصفیه شود
▫️توصیه میشود در همه شهرها روش دوم را برای آب خوراکی استفاده نمایید
▫️بعد از استحمام هم مقداری آب را که کلر آنرا حذف کرده اید روی موها و بدن خود بریزید این کار باعث شسته شدن کلر از روی بدن و موها شده تا حدی به کم شدن ریزش موها و سلامت پوست کمک میکند.
🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎
دشمنان کبد:
⬅️جویدن ادامس
⬅️خوردن تخمه
⬅️خوردن یخ
⬅️خوردن غذای چرب
💐علائم کبد خراب:
⬅️کک و مک و لک صورت
⬅️جوش صورت و پشت کمر و روی بازوها
⬅️طعم دهان تلخ و بدمزه ست.
⬅️یبوست
⬅️هنگام خواب پایمان را از پتو بیرون میدهیم و کلاً گرمایی هستیم.
⬅️غلیظ بودن خون
⬅️ورم معده و زخم معده
⬅️زود از کوره دررفتن و خواب الوده بودن.
🆘پاکسازی کبد:
♦️خوردن پرتقال قرمز
♦️خوردن گوجه فرنگی
♦️عدم خوردن قسمت سبز سیب زمینی و گوجه و بادمجان.
♦️خوردن میوه های قرمز رنگ.
♦️دمنوش برگ درخت شاتوت.
💐دمنوشی برای پاکسازی کبد:
برگ درخت مو30 گرم+میوه نسترن50 گرم+برگ و گل کاسنی30 گرم.
همه اینهارو مخلوط کرده،روزی دوبار به اندازه ی سه سر انگشت دم کرده بمدت چهل روز میل کنید.
🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎
🔴 تخممرغ، بایدها و نبایدها
♻️ مزاج زردهی #تخممرغ، گرم و تر است اما سفیدهی آن مزاج سرد و تر دارد.
#زردهی_تخممرغ_نیمبرشت(عسلی) بسیار مغذی بوده(#کثیرالغذا) و #خون_سالم و معتدل در بدن تولید میکند(#صالحالکیموس) که براحتی جذب بدن شده(#لطیف)و مواد دفعی بسیار کمی دارد. به همین جهت وقتی فردی نزد امام رضا(ع) از مشکل گوارشی اظهار ناراحتی کرد، ایشان توصیه به خوردن زرده تخم مرغ نمودند. اما #سفیدهیتخممرغ سرد و دیر هضم است. امام صادق(ع): زرده تخم مرغ سبک و سفیدهی آن، سنگین است.
🔹امام رضا (ع): افراط و زیاده روی در مصرف تخم مرغ، باعث ایجاد #ککومک در صورت و ایجاد #بادهای_سرد در #طحال و #معده میشود، زیادهروی در مصرف #تخممرغ_آبپز سبب #تنگینفس و #بریدگینفس میشود.
🔹از مصرف همزمان تخممرغ و #ماهی پرهیز شود که در صورت تکرار، موجب نقرس، درد روده، بواسیر و درد دندان میشود.
🔹تخم مرغ و تاثیر آن در #توانجنسی:
🔸پیامبر اکرم(ص): مصرف تخم مرغ با #گوشت، بر توان جنسی میافزاید.
طبق روایت امام صادق (ع)، وقتی یکی از پیامبران، از خداوند #طلبفرزند کرد، خداوند فرمود گوشت به همراه تخم مرغ بخور.
🔸امام کاظم (ع): خوردن تخم مرغ با #پیاز و #روغنزیتون بر توانجنسی می افزاید.(یکی از غذاهای مفید برای باروری، تخم مرغی است که در پیاز و روغنزیتون یا روغن حیوانی پخته شده، میباشد.)
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا ❤️🍃 سلام و وقت بخیر به همه اعضای کانال و مدیر محترم داداشم ۲۹ سالشه وتومور نخاعی داشت
پاسخ اعضا 🌙🌺
سلام من هم برای نگهداری بچه هام و آشپزی و .... از شوهرم پول میگیرم حقمه زحمت میکشم زنداداش شما هم باید پول میگرفته همه زنها اگر شوهرشون پول بده میگیرن فکر کنم اجرت المثل باشه خدا بیامرزه زنداداشتونو که انقدر آدم خوبی بود
🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸
سلام
اون دوستی که گفتن دکتر خوب مغز و اعصاب برای کودکان در تهران برای تشنج معرفی کنید.
دکتر محمد مهدی تقدیری فوق تخصص مغز و اعصاب اطفال ،بیمارستان مفید تهران کار می کنند.نزدیک بیمارستان مطب هم دارند.من دخترم رو از ساری پیش این دکتر میبردم.
کارش عالیه 👌 ،
🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸
سلام وقت بخیر به همگی،برای خواهری که باطری می خواستن برای پدرشون بیمارستان سعدی باقیمت دولتی می تونن بگیرن ولی بایدمدت زیادی در نوبت باشن من خودم باطری دارم اگر خواستی می تونم بیشترراهنمایی کنم،امیدوارم که حال پدرتون خوب بشه،برای روح پدرمن هم یه صلوات بفرستید اگه دوست داشتید.
🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸
سلام
ببحشید اون خانمی که سوال کردن برادرم مواد صنعتی مصرف میکنه
بله قابل درمان هس منتها نه با کمپ برن کنگره ۶۰
هر شهری یه مرکزی داره به اسم کنگره ۶۰
خ خ عالیه
🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸
خواسم در جواب این خانم بگم خدا شما را خ والا مقام قرار داده ودر شما دیده که شما این خدمت را به پدر مادر بکنید
ومطمن باشید هر خدمتی به پدر مادر چندین برابر برمی گرده تو زندگیتون
🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸
سلام روز بخیر ممنون از ادمین و همه عزیزانی که زحمت میکشن و ممنونم از اعضای گروه که پزشک مغز اعصاب معرفی کردن خوشحالم که شما عزیزان مهربان در کنارم هستید نمیدونم چه جور از همتون تشکر کنم به پاس لطف شما عزیزان امروز تولد پیامبر ص و امام جعفرصادق علیه اسلام هستش برای عافیت و عاقبت بخیری همه دعا میکنم و صلوات میفرستم ممنون از محبت شما عزیزان❤️❤️❤️
🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸
سلام
از همه اعضای گروه برای دو حاجتم التماس دعا دارم
یا فاطمه الزهرا(ع) ...
☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃
سلام وادب خدمت عزیز 25 ساله که پرستاره پیرمرد بوده ای گلم اصلا نگران نباش ممکنه بچه هاش بروند نظام پزشگی شکایت کنند شما با خونسردی همین مطالبی رو که اینجا نوشتید رو براشون بگید که مرتب تلفن میزدم ولی پسرا به همدیگه پاس میدادند قصور از خودشون هست نه شما تو نظام پزشگی پزشگهای دلسوزی هستند که قشنگ بررسی میکنن چون شما به بچه هاش زنگ زدی اصلا نگران نباش
اون کاسه هم میتوانید بهشون اون طرف رو معرفی کنید مشخص میشه که اون طرف برداشته نه شما روز 100 مرتبه این ایه رو تلاوت بفرمایید تا حقیقت براشون مشهود بشود
الله نور السموات و الارض و الله بکل شیء علیم
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️همیشه موقع خرید طلا ، طلاتون رو کنار فاکتورش بذارین و از ش یه عکس بگیرید
🔹️اگرطلاهاتونروخدایی نکرده دزد برد
عکس رو میبرین اتحادیه و اتحادیه اون رو میذاره تویکانال طلا فروش ها و اینجوری دزدحین فروش طلا شناسایی میشه.
فیلمم ببینید نکته مهم داره👆❌❌❌✅✅
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#دردو_دل_اعضا 💜🍃
باسلام
خسته نباشید.
خانم 36 ساله ای هستم و شوهرم 41 سالشه. و دو فرزند دارم. شوهرم خیلی زیاد اهله رفیق بازیه و با دوستانش که تقریبا تو همین رنج سنّی قرار دارند یه اکیپ دوستانه تشکیل دادن و باید هر جور که شده از زن و بچه و زندگیشون بزنند و با هم بروند بیرون.
برای تعطیلات هم برنامه ریزی میکنن و با هم میروند مسافرت « اون هم به صورت مجردی » ، البته گاهی اوقات هم متاهلی مسافرت میروند و خانم هایشون رو با خودشون میارند.
اما چیز قابل توجه اینه که همه ی خانم های دوستاش ، حاضر نیستن که رفت و آمد بکنن با دوستای شوهرشون. یعنی شما اگه اونجا حضور داشته باشید متوجه میشید که من چی میگم ، انقدر تو مسافرت هایی که میروند کارهاشون مسخره و بی نمکه و بخصوص بچه گونه هست ، بعد خودشون هم به کارهای بی نمکشون میخندند.
یکی از دوستاش که حدودا 50 سالشه و از قضای بد داماد عموش هست که شدیدا با هم رفیق هستن . و تو فامیل از بس که با هم میگردن و با هم صمیمی اند و پیش هم میشینند ، تو فامیل انگشت نما شدند.
شوهر من از همون روز اول زندگیه مشترکش با من ، اهله رفیق بازی بود .با خودم میگفتم شاید رفته رفته درست بشه ولی نشد. یعنی بچه های من از این مرد مهر و محبت پدری ندیدند اصلا نمیشناسن واژه ای به اسم بابا رو.
سال گذشته هم نمیدونم چی تو گوش برادر کوچیکش خواند ، که حاضر شد با دختره همین داماد عموش، ازدواج کنه ، بیچاره پسر جوون یه نفر دیگه رو میخواست ، نمیدونم چی مدام در گوشش خواند که از این رو به اون رو شد.
ختم کلام، خیلی اهله رفیق بازیه و تو همه ی مسائل که پای دوستاش در میان باشه ، اون ها رو نسبت به همه چیز ترجیح میده ، البته ناگفته نماند من هم خیلی به شوهرم گفتم که از این مسئله گله دارم و یه خورده هم به ما توجه کن ولی تا حالا به حرفم گوش نداده. و اگه تا الانم که باهاش زندگی کردم ، فقط به خاطر بچه هام بوده که نمیخواستم فرزند طلاق بشند.
از دیدگاه شما بروم دادخواست طلاق بدم و بترسونمش که میخوام برم طلاق بگیرم ، آیا باعث میشه دست از رفیق بازیش بکشه یا نه ؟
با تشکر
#ایدی_ادمین 👇💜
@adminam1400
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
با سرکه سیب میخچه را درمان کنید !
▫️پنبه را به سرکه سیب آغشته کنید و بر روی میخچه بگذارید و با چسب شب تا صبح ببندید
+ صبح محل را با سنگ پا بشویید، به مدت یک هفته تکرار کنید تا میخچه محو شود
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#یک_نکته_از_هزاران 🌱
آقا سیّد محسن جبل عاملی از علمای بزرگ شیعه و نواده برادر مرحوم آقا سیّد جواد، صاحب مفتاح الكرامه است . ایشان در دمشق ، مدرسه ای تاسیس كرده كه دانش آموزان شیعه در آن مدرسه تحت نظر آن جناب تحصیل می كنند. حاج سیّد احمد مصطفوی كه یكی از تجّار قم است ، گفت : من از خود سیّد محسن امین شنیدم كه می گفت یكی از تربیت یافتگان مدرسه ما برای تحصیل علم به آمریكا مسافرت كرد. از آنجا نامه ای برای من نوشت به این مضمون كه : چند روز پیش شاگردان مدرسه ما را امتحان می كردند، من هم برای امتحان رفتم . مدتی نشستم تا نوبت به من برسد. خیلی طول كشید. دیدم اگر بنشینم ، نمازم فوت می شود. از جا حركت كردم كه بروم نماز بخوانم ، آنهایی كه در آنجا بودند پرسیدند: كجا می روی ؟ چیزی نمانده است كه نوبت تو بشود. گفتم : من یك تكلیف دینی دارم كه دارد وقتش می گذرد. گفتند: امتحان هم وقتش می گذرد. اگر این جلسه برگزار شود دیگر جلسه ای تشكیل نخواهند داد و به خاطر تو هیئت ممتحنه هرگز جلسه خصوصی تشكیل نمی دهد.گفتم : هرچه باداباد! من از تكلیف دینی خود صرف نظر نمی كنم بالاخره رفتم . از قضا هیئت ممتحنه متوجّه شده بودند كه من به اندازه اداء یك وظیفه دینی غیبت كرده ام . انصاف داده و اظهار كرده بودند كه چون این شخص در وظیفه خود جدی است ، روانیست كه او را معطّل بگذاریم . برای قدردانی از اینكه عمل به وظیفه كرده است باید جلسه ای خصوصی برایش تشكیل دهیم . این بود كه جلسه دیگری تشكیل دادند. من حاضر شدم و امتحان دادم آقا سیّد محسن امین پس از نقل داستان ، فرمود: من در مدرسه چنین شاگردانی تربیت كرده ام كه اگر به دریا بیفتند، دامنشان تر نمی شود.
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
«بهزاد» نقاش بزرگ ایرانی، در محیط دبیرستان یك دانش آموز تنبل بود. نه درس میخواند و نه میگذاشت همكلاسیهایش درس بخوانند. خار راهی برای خود و دیگران بود. با این حال، در چهره و قیافه او استعداد ویژهای مشاهده میشد. روزی دبیر روانشناس او را به حضور طلبید. مقداری او را پند و اندرز داد و از عواقب این طرز درس خواندن او را ترسانید. به وی گفت: ای پسر! همواره سایه پدر بالای سرت نیست، مشكلات زندگی فراوان است، این وضع باعث عقب افتادگی تو میشود! در همین حال كه او سخن میگفت، ناگهان متوجه شد كه دانش آموز جوان، در حالی كه به سخنان او گوش میدهد، با قطعه ذغالی كه از روی زمین برداشته است، عكس مرغی را كه روی شاخههای پر برگ درختی نشسته است، بر روی زمین نقاشی میكند. دبیر هوشمند دریافت كه این جوان، برای نقاشی آفریده شده، نه برای حلّ معادلات جبری. او هر چه در این راه رنج ببرد، كمتر سود خواهد برد. وظیفه وجدانی خود دانست كه پدر او را از جریان تشخیص خود با خبر سازد. وقتی پدر بهزاد به مدرسه آمد، دبیر روانشناس به او گفت: «فرزند شما ذوق سرشاری در هنر نقاشی دارد. اگر او را وادار كنید كه تغییر رشته دهد، شاید در این رشته، سرآمد روزگار گردد».
گذشت زمان، درستی گفتار دبیر آزموده را اثبات كرد و چیزی نگذشت كه بهزاد جوان، نقاش چیره دست و هنرمند گردید.
داستانهاي جوانان / محمد علي کريمي نيا
______________
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😳☝️ ایشون رو میشناسی؟
مُخترع ابردوا آقای اصغری هستن
همون ابردوا که هزاران بیمار رو درمان کرده 😳
از کشورای دیگه برا خریدش میان ایران ✈️
صدا و سیما ازشون مستند تهیه کرده 🎥
با این وجود شما کانالشو هنوز نداری؟ 😒
رو لینک بزنی عضو کانال میشی👇
https://eitaa.com/joinchat/2757100156Cf50f9255cf
برای مشاوره رایگان کلیک کنید ☝️
✔️ #کانال_رسمی_اصلی_اَبَردَوا 👆
❌❌مهم حتما بخونید لطفا❌❌❌
سلام خدمت دوستان عزیز و اعضای بزرگوار کانال
ایام به کام
دوستان گلم به دلیل حجم بالای پاسخ اعضا و محدودیت در ارسال روزانه یه تصمیمی گرفتیم 👇
پاسخ هایی که شما به سوالات میدین ممکنه چند روز طول بکشه که در کانال ارسال بشه چون باید به جز پاسخ اعضا مطالب دیگه ای هم در کانال بزاریم
و به این خاطر که اعضای محترممون زودتر به پاسخشون برسن
تصمیم گرفتیم یه کانال دیگه اختصاص بدیم به این قضیه
یعنی اونجا فقط مختص پاسخ اعضا باشه
پاسخ هایی که توی کانال اصلیمون جا نداریم بزاریم رو اونجا قرار میدیم
یعنی یه بخشیش در همین کانال و تعدادی دیگه ش در کانال دیگه ای قرار میگیره
فقط دقت کنید عزیزان هردو کانال رو چک کنید حتما ❌❌❌👆👆چون در هر دوکانال پاسخها تکراری نیستند
ممنون میشم همگی اون کانال هم عضو باشید برای دسترسی بهتر به پاسخها✅✅✅👇👇👇👇
در ضمن اینجا مخزن میشه برای دسترسی بهتر به مطالبی که میخواید بعدا پیداشون کنید😍✅
https://eitaa.com/joinchat/3518169438Cd5294f4139
عضو بشید همگی🙏👆
کانال خصوصیه دوستان و مختص اعضای خودمونه🌸
#ارادتمند🙏🌸
#حبیبه
📢 هر روز #یک_صفحه_قرآن بخوانیم
🔹 امروز؛ صفحه صد و چهل و یک قرآن کریم
سوره مبارکه الأنعام
✏️ توصیه مهم حضرت آیتالله خامنهای:
هر روز حتماً قرآن بخوانید حتّی روزی نیم صفحه، روزی یک صفحه بخوانید، امّا ترک نشود. در دنیای اسلام هیچ کس نباید پیدا بشود که یک روز بر او بگذرد و آیاتی از قرآن را تلاوت نکند.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
Quran-page-141.mp3
2.53M
📢 هر روز #یک_صفحه_قرآن بخوانیم
🔹 صفحه صد و چهل و یک قرآن کریم، سوره مبارکه الأنعام
با صدای آقای شهریار پرهیزگار بشنوید.
✏️ توصیه مهم حضرت آیتالله خامنهای:
هر روز حتماً یک صفحه قرآن بخوانید
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#دعا_درمانی 🌱
🌹برای برآورده شدن هر حاجتی این ذکر ها را بگویید🌹
* رفع بیکاری : 360 مرتبه یا الله
* طلب فرزند شدن : 360 مرتبه توحید
* ادای قرض : 360 مرتبه انا انزلنا
* وسعت رزق : 360 مرتبه انا انزلنا
* طلبکار : 360 مرتبه یا حی و یا قیوم
* رفع تهمت : 360 مرتبه یا الله اعلم
* زیارت بزرگ : 360 مرتبه ماشاالله
* بیرون آمدن از خانه : توکلت علی الله
* برکت کشاورزی : 360 مرتبه یا رب العالمین
* خانه دار شدن : 360 مرتبه یا کریم و یا رب
* گره در کار آقایان : 360 مرتبه یا جواد الائمه
* آشنا شدن با قرآن : 360 مرتبه یا نور و یا قدوس
* پیدا شدن اشیاء گمشده : 360 مرتبه نورالله ناظر
* رفع اضطراب : 360 مرتبه لا حول ولا قوه الا بالله
* برکت غذا و پول : 360 مرتبه الذی احسن الحسنی
* ازدواج جوانان : 360 مرتبه یا رئوف و یا رحیم
* به راه راست آمدن جوانان : 360 مرتبه ایاک نعبد و ایاک نستعین
* رفع فقر : 360 مرتبه انا انزلنا
* شیرین شدن زندگی : 360 مرتبه یا عزیز زهرا
* کارگشایی : 7 مرتبه آیت الکرسی – توحید – مزمل – صلوات
* رفع وسوسه : 360 مرتبه اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
* شفای مریض : 360 مرتبه یا من اسمه دواء و ذکره شفا
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽