شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی_اعضا ❤️🍃 گلناز فردای اون روز تموم هوش حواسم به حیاط بود، میترسیدم از اینکه طلعت دوب
#داستان_زندگی_اعضا ❤️🍃
گلناز
با دست زد تخت سینه ش و گفت، ولی حالا من هستم و نمیذارم دخترم همچین جایی زندگی کنه
چشمام از این همه پررویی گشاد شده بود، حالا دخترش شده بودم... معلوم نبود چه خبر شده که یاد من افتاده
اخمام رفت توهم، ولی چیزی نگفتم
گفت اینجا مال کیه، گفتم مال شوهرم... چشماش برق زد
از حرفایی که میزد معلوم بود بدنبال چیه، اما میخواستم نیمه پر لیوان رو ببینم، که شاید واقعا دلتنگمون شده
پرسیدم، چه جوری پیدام کردی؟ استکان چایش رو گذاشت تو نعلبکی و گفت، گلبهار گفت
یه فکری اومد تو سرم، یه ذره لبامو کش دادم که شبیه لبخند بشه، گفتم گلبهار چیزی از قبر بیبی به شما گفت؟
دل تو دلم نبود، امیدوار بودم گلبهار به آقام گفته باشه... شونه هاشو انداخت بالا و گفت، مگه قبرش چی شده؟وا رفتم، اصلا خبر نداشت از موضوع...
نمیتونستم این همه خونسردی رو بفهمم،وقتی صفر مرد رجب یکی رو فرستاد چناران (روستای بیبی) تا خبر بفرسته برای آقام، اما اصلا نیومد ، حالا هم یه کلمه راجه به تک پسرش حرف نزد... مگه بابای ما نبود، چرا مارو دوست نداشت اصلا...
گفت پاشو برو یه متکا بیار من یه چرت بزنم، تا خان زاده بیاد و ببینمش...
دست خودم نبود، گفتم دیرت نشه؟! گفت یه مدت بمونم.. رنگم پرید، محال بود بتونم تحملش کنم ... کمرم درد میکرد، به زور بلند شدم و یه بالش اوردم براش، هادی تو اتاق خوابش برده بود، یه پتو انداختم روشو رفتم تو حیاط و یه گوشه نشستم تا رجب بیاد، میخواستم اون یه جوری بهش بفهمونه که نمیتونه اینجا بمونه، واقعا نمیتونستم حضورشو تحمل کنم... یک ساعت بعد رجب اومد و من همونجا دم در تند تند همه چیزو براش تعریف کردم... خیالمو راحت کرد و گفت هرجوری شده نمیذاره بمونه...
رفتیم تو، بیدار شده بود، تا رجب رو دید فوری اومد جلو و کلی با رجب خوش و بش کرد.. کنار هم نشستن و من چای رو گذاشتم جلوشون و رفتم تو اتاق پیش هادی...
آروم آروم داشت تو جاش تکون میخورد و میخواست بیدار شه... صداشون آروم بود و نمیتونستم بفهمم چی میگن... حدود نیم ساعت بعد آقام صدام کرد و فوری رفتم پیششون...گفت من دارم میرم، گفتم کجا... گفت زن و بچم تنهان، برم بهتره...
دنبال یه ردی از ناراحتی تو صورتش میگشتم، اما نبود.. رجب تا دم در باهاش رفت و وقتی برگشت و پرسیدم، چی گفتی بهش...
گفت هیچی خودش خواست که بره، میدونستم داره دروغ میگه چون نگام نمیکرد...گفتم جون هادی؟! چپ چپ نگام کرد و گفت تو چرا هرچی میشه از جون این بچه مایه میذاری؟ گفتم به خاطر اینکه راستشو نمیگی... گفت چی بگم، وقتی واقعیت قشنگ نیست... گفتم تو هر شرایطی بهم راستشو بگو.. هادی کنار پای رجب وایستاده بود و دستاشو دراز کرده بود که بغلش کنه، رجب بغلش کرد و یه گوشه نشست و گفت.. پول لازم داشت، بهش دادم و رفت...
قلبم سوخت، خجالت کشیدم، بیبی یه عمر کار کرد که دستش جلوی کسی دراز نشه و حالا آقام به خاطر یه قرون آبروم رو برده بود...
صورتم دوباره خیس اشک بود، رجب دستمو گرفت و گفت، با شوهر گلبهار حرف زدم، میخواد کمکمون کنه تا قبر بیبی رو پیدا کنیم... با ذوق چرخیدم طرفش، گفتم راس میگی رجب؟
نمیدونستم چرا میخواد بهمون کمک کنه، برام مهم نبود ولی میدونستم رجب یه چیزایی میدونه ولی نمیخواد حرف بزنه،..
آخر هفته قرار عقد زینب رو گذاشته بودن و شوهرش گفته بود بچه های زینب رو قبول نمیکنه، خانواده زینب هم میخواستن بچه هارو بذارن پیش خانواده شوهر سابقش... اینا رو زینب با گریه برام تعریف میکرد و منم پا به پاش اشکام میریختن اما کاری از دستم برنمیومد براش... خبر ازدواج شهربانو رو رجب بهم داد، با پسر یکی از فامیل هاشون قرار عقد گذاشته بودن، انگار دیگه امیدی به برگشتن اون آشغال نداشت..
هر شب منتظر درد زایمان بودم اما خبری نبود....رجب روزی چند بار میپرسید چی شد، درد نداری؟ انگار اینبار زیادی مشتاق بود...
برای عقد شهربانو رفتیم عمارت خان، به محض اینکه شهربانو رو دیدم ، رفتم جلو و بغلش کرد و اون باز به گریه افتاد، شوهرش آدم خوبی به نظر میومد..
آخر شب بود و مهمون ها داشتن شام میخوردن، از وقتی اومدیم یه بند کار کردم و شدیدا کمرم درد میکرد، بلند شدم که برم دنبال هادی اما یه دفعه حس کردم خیس شدم، هم ترسیده بودم و هم خجالت میکشیدم، فقط تونستم خودمو به شهربانو برسونم و موضوع رو بهش بگم... اونم زود دست و پاشو گم کردو، یکی رو فرستادن تا جریان رو به رجب بگه، با کمک شهربانو رفتیم تو اتاق سابقمون.. رجب رفته بود دنبال قابله و من میترسیدم از تکرار اون درد وحشتناک... پیرزن با کمند وارد اتاق شدن، آب و پارچه رو از قبل آماده کرده بودن ، نگام کرد و فقط گفت اگه نجنبی خفه میشه... داشتم از ترس سکته میکردم، شهربانو و کمند یه لحظه م تنهام نذاشتن، تا اذان صبح جیغ زد، دردم خیلی زیاد بود، التماس میکردم منو بکشن تا راحت شم ولی اونا همش میگفتن دیگه چیزی نمونده.. یادمه هوا داشت روشن میشد که صدای گریه بچه تو اتاق پیچید، همه دردام تموم شدن، سبک بودم، یه حال خوشی بود که نمیشه توضیحش داد...شهربانو جیغ زد، وای خدا دختره، انقدر سریع نیم خیز شدم که تموم بدنم تیر کشید... باورم نمیشد، گفتم مطمعنی، همه شون خندیدن... شهربانو گفت نه میخوای ببریمش از بقیه هم نظر بپرسیم...انگار سه سطل آب یخ ریختن روم
بچه رو آوردن نزدیکم، نگاش کردم، خیلی شبیه هادی بود، پوست سفید و یه بینی کوچولو و چشمایی که بسته بودن.. بغلش کردم، شهربانو مرتبم کرد و رفت تا رجب رو صدا کنه کمند یه لیوان اب قند آورد برام تا حالم جا بیاد... رجب اومد تو و بقیه رفتن بیرون
قبل از اینکه به بچه نگاه کنه، زل زد به منو آروم پیشنیمو پرسید.
#ادامه_دارد...
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#نکات_سلامتی 🍎
#شیوهخوابیدن
✅ بهتر است ابتدا برای مدتی به پهلوی راست و سپس به پهلوی چپ خوابید.شکل صحیح خوابیدن، حالت جنینی می باشد.
👈خوابیدن #روبهقبله باعث می گردد تا آهن در مغز نشست نکند و جلوی سکته مغزی را می گیرد.
👈هنگام خوابیدن باید روی شکم را با روانداز مناسب پوشاند و گرم نگه داشت (باعث تجمع حرارت و هضم بهتر غذا میشود).
🚫به پشت خوابیدن به علت تجمع ترشحات دِماغی بر منافذ مربوطه موجب عوارض متعدد مانند بیخوابی، کابوس، نزله، درد پشت و ... میشود.
🚫هیچ وقت طاقباز نخوابید چرا که تخلیه ترشحاتی که از مغز ما خارج می شود را مختل می کند و فرد را مستعد سکته می کند.
🚫هیچ وقت در معرض امواج الکترومغناطیسی گوشی موبایل و ...نخوابید. ✅ توصیه می شود گوشی تلفن همراه خود را در هنگام خواب، خاموش کرده یا از محل خواب دوره نمایید.
🔹در رساله ذهبیه نیز آمده که انسان ابتدا کمی روی شانه ی راست دراز بکشد و بعد روی شانه ی چپ بخوابد و زمانی هم که قصد بیدار شدن دارد مدت روی شانه ی راست دراز بکشد. 👈یعنی ابتدا و انتهایش باید سمت راست باشد.
⬆ این روش خوابیدن به هضم غذا نیز کمک میکند.در حالتی که فرد به راست میخوابد غذا در قعر معده جای میگیرد.هضم غذا در این منطقه قویتر و بهتر است و چون بافت عضلانی حرارت بیشتری دارد با خوابیدن روی طرف چپ و پوشش معده به وسیله کبد ،گرم وحرارت در مرحله بعدی تکمیل شده،هضم غذا به بهترین حالت خود میرسد وبدین ترتیب با جابجایی پهلوها گوارش کامل میشود بنابراین بهتر است در ابتدای خواب فرد ابتدا به پهلوی راست بخوابد وسپس به پهلوی چپ بخوابد و در هنگام بیدار شدن به پهلوی راست بچرخد و از خواب برخیزد.
_________________:
⚜انواع کم خونی در طب سنتی و اسلامی داریم:👇👇
کم خونی
↩️ ۱_سودایی
↩️۲_بلغمی
↩️۳_صفراوی
↩️ 4_دموی ها هم کم خونی ندارند بلکه خون زیاد دارند و عموما به هیچ وجه دچار کم خونی نمیشوند و بیشتر حجامت یا خون میدهند تا سبکتر شوند.
🔅۱_کم خونی سودایی :👇
که براثر سردی و خشکی بدن اتفاق میافته و کبد به علت سردی خون غلیظ و کم تولید می کند .
⛔️پرهیزات از غذاهای سرد مثل: عدس بادمجان ماکارونی و شیرینجات قنادی و فست فودی و. . . داشته باشند.
👌مفیدات غذاهای گرم و تر استفاده شود چرا که درمان به ضد میباشد.
👌خوردن شیره انگور و جیگر گوساله و گوسفند و فسنجان بادام درختی و فسنجان گردو سوپ قلم و روغن مالی با روغن زیتون بهمراه بادکش گذاری برایشان مفید میباشد.
البته بطور مختصر دارم توضیح میدم.
🔅کم خونی بلغمی:👇
یعنی کبد بجای خون قرمز خون سفید یا همون خلط خام بیشتر تولید میکند بخاطر سردی کبد و رطوبت بالای بدن اتفاق میفته.
⛔️پرهیزات از غذاهای طبع سرد وتر مثل: لبنیات ترشیجات و لوبیا سیب زمینی و. . .
👌مفیدات و خوردنیها: گوشت گوسفند جیگر گوسفند فلفل سیر خرما عسل شیره انگور و. . . .
👌روغن مالی باروغن های گرم مثل کنجد زنجبیل و سیاهدانه روی استخوانهای درشت وپهن بدن انجام دهید خصوصا کبد.
🔅کم خونی صفراوی :👇
به علت گرمای زیاد کبد خون رو غلیظ و کم میکنه بطوری که تو آزمایش اندازه گلبولها هم کوچکتر از حد معمول نشان میدهد.
⛔️پرهیزات از غذاهای گرم وخشک مثل: ادویجات و خرما دارچین بادمجان شیرینجات قنادی جیگر داشته باشند.
👌مفیدات :شیره انگور هفت واحد را با سه واحد سرکه طبیعی انگور مخلوط کنید بمدت پنج دقیقه بجوشد سپس هربار دو قاشق غذاخوری از این شربت را با یک استکان عرق بیدمشک میل کنید.
البته این داروی که گفتم عالی جواب میده و بسیار مجرب میباشد.
👌حجامت عام با خونگیری کم هم براش عالیه چرا که با تحریک سیستم لنفاوی بدن باعث میشود بدن برای برطرف کردن این مشکل دست بکار شود.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 🌸🍃 سلام حبیبه خانم خسته نباشیدممنون ازکانال خوبتون.منم سوالی داشتم ک یمدته کف سرم خیل
پاسخ اعضا 🌙🌺
سلام در جواب دوست تنها وخسته که در مورد کنگره60 پرسیده بودن. عزیزم به شما در کنگره 60 فرصت میدن 10الی11ماه که به کمک شربت otترک کنید هر 15روزکم میکنن تاروزی که به صفر میرسه بدون اینکه مصرف کننده اذیت بشه ودر این مدت کلاساتونو هم باید برید اگه میخواهید آرامش به زندگیتون برگرده قدر این معجزه الهی رو بدونید همراه با بچه یا همسر معتادتون برید وحال زندگیتون خوب کنید حال عجیبی داره حتما تجربه کنید من خودم تجربه کردم اگه همسرتون هم نیومد خودتون برید وحال تون رو خوب کنید
🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸
بهترین درمان برای اگزمای دست...سیرابی گوسفند تهیه کنید ...البته بعد از سربریدن..که داغ باشه...دستها داخل سیرابی کنید ..یه ساعت تونسیتید دو ساعت بزارید...دوسه مرحله سیرابی تهیه کنید انجام بدید..خوب شدن و همون بار اول متوجه میشید
🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸
خانم هایی که ازدواج نکردن و قصد ازدواج دارن..هر دعایی هم برداشتن و نشده...گاهی اوقات دل بکنی یا بیخال بشیم شاید به حاجتمون برسیم..من خودم وقتی قید یه چیزی و میزنم بدست میارم...حالا دوستان هم امتحان کنن..
اون خانمی ک برای بیماری برص درمان خواستن میتونن از کرم مونوبنزن زیر نظر دکتر استفاده کنن
🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸
سلام خدمت شماوهمگروهیهای خوبم درخصوص اون خانمی که عکس دستهای مامان دوستشون رو فرستادن بگم منم همینجوری هستم من به بادام هندی حساسیت داشتم نمیدونستم هردارویی خوردم خوب نشد تا غذامو چک کردم هرموقع غذاهایی باطبع گرم مثل گوشت گوسفندکه پیر باشه یامغزیجات گرم بخورم شب دوتا دست وپام باکتف شونم میریزم بیرون من خیلی ختمی(گل پنیرک) چهارتخمی آبلیمو میخورم وازشربت هیدروکسی استفاده میکنم بدنم هم باپماد تریامیسینولون ان ان وپماد کالاندولاچرب میکنم برای من جواب میده آن شاالله برای شماهم جواب بده من دردتون رو میفهمم عذاب اوره
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
خانم روستایی ک برص دارید
و همه کسانی ک این بیماری رو دارید
اول از همه هرچی سریعتر پی درمان برید که دیر میشه و درمان سخت
بعدشم تو طب مدرن درمانی نداره و موقته
درمانش فقط طب سنتی و درمان حکیم خیر اندیشه
بزنید گوگل اگه شماره و ادرس خیر اندیش پیدا نکردید، تو گوگل بزنید محصولات اکسیر حیات...سفارش بدید و استفاده کنید.
ببینید درمان ابن بیماری فقط طب سنتیه ولی چون درمانش تقریبا زمان بره ،اگه رو صورتتونه و نمیخواین اینحوری با کسی رو برو بشید هم طب سنتی استفاده کنید هم پماد پروتوپیک خارجی شو بزنید تا از سطح پوست بهبود پیدا کنه....ولی خب این بیماری ریشه ایه و این درمانای مدرن فقط سطح پوست رو موقتا بهبود میدن.درمان اصلیش طب سنتی و همون دوسین و ....ایناست
فقط جدی بگیرید و سریع دکتر طب سنتی پیدا کنید یا بزنید اکسیر حیات و ..
خانم ادمین لطفا حتما این پیامو بزارید مرسی
🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸
سلام
خانمی که حامله اس و شوهرش گفته ب کسی بگی روزگارتو سیاه میکنم و ایشون میترسه از شوهرش
یه سوال ازت دارم
عذاب شوهرت بنظرت شدید تره ؟
یا عذاب خدا؟
سقط کنی اخرتت جهنمه
فکرم نکن دور از جونت زمانی ک بری اون دنیا مبتونی توجیه کنی ک من نخواستم سقط کنم شوهر م اصرار کرد.
هیچ توجیهی پذیرفتنی نییس
بخاطر تهدید شوهرت اخرت خودتو واسه همیشه اتیش و عذاب قرار نده
به خانواده اش بگو بزار هرکار مبخواد بکنه از عذاب اخروی بدتر نیس که
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
10.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🤔 برای گرههای کور و مشکلات بزرگ، به دعانویس و رمّال مراجعه نکنید!
#کلیپ| #استاد_شجاعی
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#احکام_دین ☀️🍃
معامله اعضای بدن🌸🍃
پرسش : آیا خرید و فروش اعضای بدن مانند کلیه صحیح است؟
پاسخ :
خرید و فروش اعضاى بدن مانند کلیه و امثال آن باطل است؛ ولى احتیاط مستحب آن است که اگر پولى مىخواهند بگیرند در مقابل اجازه برداشتن عضو از بدن شخص دهنده بوده باشد، نه در مقابل خود عضو و اصل این کار در صورتى جایز است که براى دهنده تولید خطر نکند.
خرید و فروش کلیه🌸🍃
پرسش :حکم خرید و فروش کلیه جهت مقاصد پزشکی چیست؟
پاسخ :
براى مقاصد پزشکى جایز است؛ ولى بهتر است پول را در مقابل اجازه برداشتن کلیه از شخص بگیرند نه در مقابل خود آن.
خرید و فروش خون و کلیه🌸🍃
پرسش : بعضى از افراد براى کمک به درمان بیمارانى که نیاز به فرآوردههاى خونى یا اعضاى بدن دارند، حاضرند خون یا مثلاً کلیه یا چشم خود را بفروشند، خرید و فروش این اعضا چه حکمى دارد؟
پاسخ :
فروختن خون و کلیه در صورتى که خطرى براى دهنده ایجاد نکند اشکالى ندارد; ولى بهتر آن است که پول را در مقابل اجازه برداشتن کلیه یا گرفتن خون بگیرند; ولى در مورد چشم مطلقاً جایز نیست.
دریافت پول در قبال اهداء عضو🌸🍃
پرسش :آیا دهنده عضو مىتواند در قبال اهداء عضو پولى دریافت نماید؟
پاسخ :
جایز است، ولى بهتر این است که پول را در مقابل اجازه برداشتن عضو بگیرد، نه در مقابل خود عضو.
خرید و فروش اعضاء برای پیوند🌸🍃
پرسش :خرید و فروش اعضا براى پیوند چه حکمى دارد؟
پاسخ :
فروش اعضایی که بدل دارد مانند یکی از دو کلیه در صورتى که خطرى براى دهنده ایجاد نکند و برای مقاصد پزشکی، اشکالی ندارد ولی بهتر آن است که پول را در مقابل اجازه برداشتن عضو بگیرد نه خود عضو.
فروش یا اهداء عضو قطع شده در حد یا قصاص🌸🍃
پرسش :آیا فروش عضو قطع شده در حدّ یا قصاص، یا واگذارى آن به مسلمان دیگر جایز است؟
پاسخ :
اگر به منظور پیوند به انسان دیگرى باشد (همان گونه که در پیوند کلیه مرسوم است) با اجازه صاحب آن جایز است.
خرید و فروش مواد استخراج شده از عضو پیوندی🌸🍃
پرسش :خرید و فروش موادّى که از اعضاى پیوندى انسان استخراج مىگردد، نظیر پروتئین، فاکتور تحریک کننده استخوانسازى، و نظایر آن چه حکمى دارد؟
پاسخ :
جایز است، هرچند بهتر است پول را در مقابل اعمالى که روى آن مواد انجام مىدهند بگیرند.
خرید و فروش و پیوند مو🌸🍃
پرسش :آیا خرید و فروش و پیوند مو جایز است؟
پاسخ :
جایز است.
قاچاق میّت غیر مسلمان🌸🍃
پرسش :قاچاق میّت غیر مسلمان، و خرید و فروش آن چه حکمى دارد؟
پاسخ :
اگر منظور از قاچاق این است که بر خلاف مقرّرات حکومت اسلامى باشد، این کار شرعاً اشکال دارد.
فروش اعضا برای تحویل آن پس از فوت🌸🍃
پرسش :آیا فروش برخى از اعضاى بدن قبل از مرگ، براى تحویل پس از مرگ، جایز است؟
پاسخ :
در صورتى که سبب نجات جان مسلمان، یا درمان بیمارى مهمّى باشد مانعى ندارد.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#درد_دل_اعضا ❤️🍃
پرسش
سلام دوستان
من خانمی هستم که 29 ساله م ، متاسفانه پنج سال پیش به دلیل بد اخلاقی و عدم تفاهم از همسرم جدا شدم و در واقع ازش با تنفر جدا شدم و هیچ وقت حس پشیمانی بهم دست نداد .
از بعضی کانالا میخوندم مبنی بر اینکه ازدواج با زنان مطلقه بده و آخرش پسران پشیمان میشن و اینکه یه خانم مطلقه تجربیات جنسی قبلی داشته شوهر دوم رو اذیت میکنه و یا یه خانم مطلقه دختر نیست و ... . آقا پسری از من خواستگاری کردند که فعلا در حال آشنایی هستیم . سی و هفت ساله هستند و شرایط خوبی دارند .
ایشون خیلی علاقه نشون میدن و میگن براشون اصلا مطلقه بودن من مهم نیست همین که علاقه ای به همسر سابقت نداری خوبه و خانواده شون هم فعلا مخالفتی نکردند . ولی من ترس دارم نکنه دوباره به دلایلی که بالا گفتم پیشیمون بشه که چرا با یه خانم ازدواج کرده نه یه دختر .
ایشون پسر خوبی هستند و خوش اخلاق و متدین ولی به دلیل شرایط اقتصادی ازدواجشون به تاخیر افتاده . واقعا موندم چیکار کنم . از طرفی این سوال هم وجود داره که اگر با یکی مثل خودم مطلقه ازدواج کنم آیا باز هم این تفکر که این خانم روابط جنسی قبلی داشته البته از نوع حلال باز هم آزارش میده .
خود من یه زنم و واقعا این احساس رو ندارم و شاید بگم چون از لحاظ عاطفی خیلی منو اذیت کرد خاطراتش برام حس مثبتی به همراه نداشته و با آشنایی جدید برای ازدواج اصلا ذره ای هم به همسر قبلی فکر نمیکنم و برام مهم نیست .حالا آقایون چگونه فکر میکنند ؟ از دوستانی که تجربه دارند و یا در این زمینه آگاهی دارند ممنون میشم نظر بدهند
متشکرم
❓❤️❓❤️❓❤️❓❤️❓❤️
سلام دوستان
من حدود سی و دو سال سن دارم و متاسفانه مطلقه هستم و در مقطع کارشناسی ارشد مشغول تحصیل هستم . دو ماهه متوجه شدم در دانشگاه اقایی موقر و بسیار خوشتیپ به من توجه خاص داره و گاهی خیره میشه و گاهی زیر زیرکی نگاه میکنه و هر جا هستم حضور داره .
من احتمال میدم ایشون به من علاقه مند شدن. البته یکساله رفتارای ایشون به من خاصه ولی من جدی نمیگرفتم ولی دو ماهه مطمئن شدم ایشون هدف دارند .
از انجایی که من خانومی چادری و خیلی سنگین هستم و کمی هم جدی مطمئنم توجهش برای دوستی نیست و برای ازدواجه.
مسئله اینجاست که من به دلیل شرایطم نمیخوام بهم نزدیک بشه و یا فکر ازدواج و خواستگاری رو داشته باشه چون من مطلقه هستم و ایشون پسر هستن و یه همچین ازدواجی اشتباه محضه.
حس میکنم میخواد بیاد سمتم و یا با نگاه های ملتمسانش چیزی رو بهم بگه ولی چون نمیخوام اون اقا یا بقیه از مطلقه بودن من در محیط دانشگاه مطلع بشن و بعدا مشکلات بیشتری برام پیش بیاد ازش فرار میکنم یا اجازه نمیدم نزدیکم بشه . از طرفی هم نمیخوام تصور کنه من ادم مغروری هستم که خودمو برتر میدونم و از دماغ فیل افتادم.
با توجه به نوع شخصیت ایشون اگه به ایشون جواب منفی هم بدم میترسم اصرارش بیشتر بشه و مجبور میشم واقعیت رو بگم .
لطفا راهنمایی بفرمایید.
#ایدی_ادمین 👇🌻
@adminam1400
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
36.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خواص شگفت انگیز شلغم برای بدن
✅ در این ویدیو با حضور استاد تاجبخش در مورد خواص بی نظیر شلغم در این فصل از سال و همچنین در مورد ریشه شلغم که خواص آن با گیاه جینسینگ برابری می کند صحبت می کنیم.
این پست رو با عزیزانتون به اشتراک بذارین ❤️
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#یک_نکته_از_هزاران 🌱
صفا و صمیمیت و همكاری صادقانه هشام ابن الحكم و عبداللّه بن یزید اباضی ، مورد اعجاب همه مردم كوفه شده بود. این دو نفر، ضرب المثل دو شریك خوب و دو همكار امین و صمیمی شده بودند. این دو به شركت یكدیگر، یك مغازه خرازی داشتند. جنس خرازی می آوردند و می فروختند. تا زنده بودند میان آنها اختلاف و مشاجره ای رخ نداد.
چیزی كه موجب شد این موضوع زبانزد عموم مردم شود و بیشتر موجب اعجاب خاص و عام گردد، این بود كه این دو نفر، از لحاظ عقیده مذهبی در دو قطب كاملاً مخالف قرار داشتند؛ زیرا هشام از علماء و متكلمین سرشناس شیعه امامیه و یاران و اصحاب خاص امام جعفر صادق - علیه السلام - و معتقد به امامت اهل بیت بود. ولی عبداللّه بن یزید از علمای اباضیه بود. آنجا كه پای دفاع از عقیده و مذهب بود این دو نفر، در دو جبهه كاملاً مخالف قرار داشتند، ولی آنها توانسته بودند تعصب مذهبی را در سایر شئون زندگی دخالت ندهند و با كمال متانت كار شركت و تجارت و كسب و معامله را به پایان برسانند. عجیب تر اینكه بسیار اتفاق می افتاد كه شیعیان و شاگردان هشام به همان مغازه می آمدند و هشام اصول و مسائل تشیع را به آنها می آموخت. و عبداللّه از شنیدن سخنانی برخلاف عقیده مذهبی خود، ناراحتی نشان نمی داد. نیز، اباضیه می آمدند و در جلو چشم هشام تعلیمات مذهبی خودشان را كه غالبا علیه مذهب تشیع بود فرا می گرفتند و هشام ناراحتی نشان نمی داد.
یك روز عبداللّه به هشام گفت : من و تو با یكدیگر دوست صمیمی و همكاریم. تو مرا خوب می شناسی. من میل دارم كه مرا به دامادی خودت بپذیری و دخترت فاطمه را به من تزویج كنی
هشام در جواب عبداللّه فقط یك جمله گفت و آن اینكه :فاطمه مؤمنه است.
عبداللّه با شنیدن این جواب سكوت كرد و دیگر سخنی از این موضوع به میان نیاورد. این حادثه نیز نتوانست در دوستی آنها خللی ایجاد كند. همكاری آنها باز هم ادامه یافت. تنها مرگ بود كه توانست بین این دو دوست جدایی بیندازد و آنها را از هم دور سازد.
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
شاید كسی گمان نمی برد كه آن دوستی بریده شود و آن دو رفیق كه همیشه ملازم یكدیگر بودند، روزی از هم جدا شوند. مردم یكی از آنها را بیش از آن اندازه كه به نام اصلی خودش بشناسند به نام دوست و رفیقش می شناختند. معمولاً وقتی كه می خواستند از او یاد كنند، توجه به نام اصلیش نداشتند و می گفتند:رفیق ....
آری او به نام رفیق امام صادق معروف شده بود، ولی در آن روز كه مثل همیشه با یكدیگر بودند و با هم داخل بازار كفشدوزها شدند، آیا كسی گمان می كرد كه پیش از آنكه آنها از بازار بیرون بیایند، رشته دوستیشان برای همیشه بریده شود؟!
در آن روز او مانند همیشه همراه امام بود و با هم داخل بازار كفشدوزها شدند. غلام سیاه پوستش هم در آن روز با او بود و از پشت سرش حركت می كرد. در وسط بازار، ناگهان به پشت سر نگاه كرد، غلام را ندید. بعد از چند قدم دیگر، دو مرتبه سر را به عقب برگرداند، باز هم غلام را ندید. سومین بار به پشت سر نگاه كرد، هنوز هم از غلام كه سرگرم تماشای اطراف شده و از ارباب خود دور افتاده بود خبری نبود. برای مرتبه چهارم كه سر خود را به عقب برگرداند، غلام را دید، با خشم به وی گفت :مادر فلان ! كجا بودی ؟!!.
تا این جمله از دهانش خارج شد، امام صادق به علامت تعجب، دست خود را بلند كرد و محكم به پیشانی خویش زد و فرمود:سُبْحانَ اللّه ! به مادرش دشنام می دهی ؟ به مادرش نسبت كار ناروا می دهی ؟! من خیال می كردم تو مردی باتقوا و پرهیزگاری . معلومم شد در تو، ورع و تقوایی وجود ندارد .
یابن رسول اللّه ! این غلام اصلاً سندی است و مادرش هم از اهل سند است . خودت می دانی كه آنها مسلمان نیستند. مادر این غلام یك زن مسلمان نبوده كه من به او تهمت ناروا زده باشم !
مادرش كافر بوده كه بوده . هر قومی سنتی و قانوی در امر ازدواج دارند. وقتی طبق همان سنت و قانونی رفتار كنند، عملشان زنا نیست و فرزندانشان زنازاده محسوب نمی شود.
امام بعد از این بیان به او فرمود:دیگر از من دور شو.
بعد از آن، دیگر كسی ندید كه امام صادق با او راه برود تا مرگ بین آنها جدایی كامل انداخت.
داستان راستان / استاد مطهري
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
<بلغــم> مایع ســـفید رنگی اســت که از غــدد لنفــاوی ترشــح میشــه 🙄🙄🙄
اگه مقدارش در بدن زیاد بشــه باعث بروز مشــکلاتی مثل نفخ، یبوســت، ســفیدی و ریزش مو، پا درد، آرتـروز، کـم کاری تیروئیــد، کسـلی و بی حالی و چــاقی شــکمی میشــه.😱😱😱
بلغــمی ها چاقی پفی مثل شکم پهــلو و انرژی کمی دارند.#غـــدد_لنفاوی
حالا اگه می خو ای بدونی بلغمی هستی
بزن رو لینک زیر و در کمتر از ۵ دقیقه تست بلغم شناسی رو بده 👇👇
https://formafzar.com/form/pqvqc
https://formafzar.com/form/pqvqc
❌❌مهم حتما بخونید لطفا❌❌❌
سلام خدمت دوستان عزیز و اعضای بزرگوار کانال
ایام به کام
دوستان گلم به دلیل حجم بالای پاسخ اعضا و محدودیت در ارسال روزانه یه تصمیمی گرفتیم 👇
پاسخ هایی که شما به سوالات میدین ممکنه چند روز طول بکشه که در کانال ارسال بشه چون باید به جز پاسخ اعضا مطالب دیگه ای هم در کانال بزاریم
و به این خاطر که اعضای محترممون زودتر به پاسخشون برسن
تصمیم گرفتیم یه کانال دیگه اختصاص بدیم به این قضیه
یعنی اونجا فقط مختص پاسخ اعضا باشه
پاسخ هایی که توی کانال اصلیمون جا نداریم بزاریم رو اونجا قرار میدیم
یعنی یه بخشیش در همین کانال و تعدادی دیگه ش در کانال دیگه ای قرار میگیره
فقط دقت کنید عزیزان هردو کانال رو چک کنید حتما ❌❌❌👆👆چون در هر دوکانال پاسخها تکراری نیستند
ممنون میشم همگی اون کانال هم عضو باشید برای دسترسی بهتر به پاسخها✅✅✅👇👇👇👇
در ضمن اینجا مخزن میشه برای دسترسی بهتر به مطالبی که میخواید بعدا پیداشون کنید😍✅
https://eitaa.com/joinchat/3518169438Cd5294f4139
عضو بشید همگی🙏👆
کانال خصوصیه دوستان و مختص اعضای خودمونه🌸
#ارادتمند🙏🌸
#حبیبه
⭕️اهل شدن فرزند سرکش⭕️
از حضرت امام صادق (ع) نقل است
که اگر فرزندتان سرکش شده
اخلاق و رفتارش تغییر کرده و به حرف شما گوش نمیدهد
با اعتقاد تام و باور کامل ،
این سوره مبارکه را(107) مرتبه
با نیت خالص و توجه به خدا بخواند
فرزندان وی مطیع و فرمان بردار آنها میشوند👇👇💯
https://eitaa.com/joinchat/1319240024C241ce5aee0
کمتر از۲۴ساعت اثرشو میبینید😳👆خیلیا باهاش حاجت گرفتن🤲