eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد♨️🚫
163.5هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
13 فایل
داستان زندگی آدمها👥 شما فرستاده ایید⁦👨‍👩‍👧‍👦⁩📚⁦ کانال تعبیر خوابمون 👇🤍 https://eitaa.com/joinchat/1319240024C241ce5aee0 تبلیغات پربازده👇✅ https://eitaa.com/joinchat/3891134563Cf500331796 ادمین گرامی کپی از مطالب کانال حرام و پیگرد دارد❌❌❌
مشاهده در ایتا
دانلود
☀️🍃 طلاق بر دو نوع است: رجعى و بائن. طلاق رِجْعى، آن است كه بعد از طلاق تا مدت معينى كه زن در عِدّه است مرد مىتواند به او رجوع كند؛ يعنى بدون خواندن عقد مجدد او را به همسرى بپذيرد. طلاق بائن، آن است كه بعد از طلاق، مرد نمىتواند بدون عقد جديد به زن خود رجوع كند. در شش صورت اگر مرد همسرش را طلاق دهد، بائن است : 1 ـ همسرى كه نُه سالش تمام نشده باشد. 2 ـ زنى كه يائسه باشد. 3 ـ زنى كه شوهرش بعد از عقد با او نزديكى نكرده باشد. 4 ـ زنى كه شوهرش او را سه مرتبه طلاق داده باشد. 5 ـ زنى كه مايل به ادامه زندگى با شوهر خود نيست و با بخشيدن مهر خود يا مال ديگرى به شوهرش از او تقاضاى طلاق مىكند كه به اين طلاق «خُلع» گفته مىشود. 6 ـ زنى كه به سبب بىميلى هر دو طرف به ادامه همسرى، طلاق داده مىشود و زن مالى به مرد بدهد كه او را طلاق بدهد، به اين طلاق «مُبارات» گفته مىشود. چون عده طلاق به تناسب بحث مطرح شد، بجاست بحث عده زنى كه شوهرش از دنيا رفته نيز در اينجا آورده شود. مدّت عدّه وفات * اگر زن، آبستن نيست:چهار ماه و ده روز. * و اگر آبستن است:تا موقع زاييدن؛ ولى اگر زاييدن، قبل از چهارماه و ده روز اتفاق افتاد، بايد تا چهار ماه و ده روز پس از وفاتِ شوهر صبر كند. چند مسأله : 1 ـ زنى كه در عدّه وفات است اين كارها بر او حرام است : * ازدواج (چه دائم و چه موقت)؛ * پوشيدن لباسهاى رنگارنگ؛ * سرمه كشيدن و هر كارى كه زينت حساب شود. 2 ـ ابتداى عدّه وفات از موقعى است كه زن از مرگ شوهر خود مطلع مى شود. 3 ـ زنى كه شوهرش گم شده، اگر بخواهد به ديگرى شوهر كند، بايد نزد مجتهد عادل برود و به دستور او عمل كند. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد♨️🚫
#پرسش_اعضا ❤️🍃 با عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما و همه دوستان من ی سوالی داشتم در مورد دونهای ری
💜🍃 سلام وقت بخیر یه کلیپ دیدم خانومه وسایل برقی که زرد شده بودن با اکسیدان ۹ یا ۱۲ درصد پاک میکرد 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام مجدد ب خانمی ک ریزش مو بعد کرونا دارن بگید پوست نازک داخلی بلوط ک رنگش قهوه ای هم هست(jaft یاzaft هم میگن.فینگلیش نوشتم ک بتونن بخونن😅) رو از عطاری بگیرن یا اگه زاگرس نشین هستن خودشون از کوه جمع کنن ک مطمئن باشن تازه ست بعد خشک و ریز کنن اندازه ی دو قاشق غذاخوری توی آب بجوشونن و از پارچه رد کنن ک فقط آبش جدا بشه بعد با این آب حنا بخیسونن و این حنا رو به ریشه موها بزنن نایلون بکشن و چند ساعت روی سرشون بمونه انقدر عالیه ک حتی بار اول متوجه کم شدن و ب تدریج قطع ریزش موهاشون میشن.این روش رو هم پزشک توصیه کرده هم امتحان شده ست و صددرصد جواب داده... جواب گرفتید واسه پدر و مادر جوان و دچار سرطان منم دعا کنید🤲 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام عزیزم لطفا ب خانمی ک گفتن دور ناف بچه شون درد میکنه و علتش مشخص نشده توصیه کنید بچه رو ببرن متخصص انکولوژی ب امید شفای عزیزشون 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام عزیزم در جواب خانمی که پسرش موهاش شوره میده از شامپو سلنیوم سولفات ۱ درصد استفاده کنن دیگه هیچ شوره ای نمیده موهاش تو داروخونه ها موجوده طرز استفاده ش هم رو خودش نوشته شده گلم🥰 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام برا خانمی که ترک پاداشتن روغن زیتون عالیه استفاده کنید این کرم ها نتیجه ندارن 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام درمورد پسر9ساله ای که سینوزیت مزمن داره روغن بنفشه کنجدی تهیه کنید وهرشب یک قطره توی بینی بچکونید وبعدش سریع بره سجده ومغز سرش رو روی زمین بگذاره،حدود سه دقیقه اینطوری باشه،تا قطره روغن به سینوسها برسه. اگه روغن داخل حلق بشه ،فایده ای نداره. هرشب انجام بده ، تاسینوسها تخلیه بشه. و میتونه با روغن بنفشه کنجدی پیشونی وبالای ابرو وگیجگاه رو ماساژ بده،تا سینوسها گرم بشه وراحتتر وزودتر تخلیه بشه. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 برای خانمی که زیر چشمشون ملیا میزنه (دونه های سفید چربی ریز) من هم همین طور هستم میرفتم دکتر کلی هزینه میکردم باز فرداش دوباره تا یک دکتر بنده خدا گفت چرا میای اینقدر هزینه می‌کنی یک سرنگ بخر سوزنشو جدا کن آهسته بکن داخل دونه ها چربیش میاد بیرون و مورد دیگه امگا ۳ بخوریم بعدش شبی یکی چون چربی محلول در آب هست دیگه برنمی‌گرده کرم پودر هم کالیستا استفاده کنید من با این کارا تونستم کنترل کنم. دوستی هم که سر فرزندشان شوره میزنه شامپو کتونازول بخرن استفاده کنه بسیار خوب جواب میده دوستی که مشکل خارش در ناحیه تناسلی دارن و قارچ هست مشکلشون شیرینیجات تا میتونید نخورید و مراعات کنید از داروخانه پماد n n بخرید با یک بار زدن کاملا خوب میشد خیالتون راحت خانمی که گوششون کورک میزد و دکتر گفته بود قارچی شده مادرم و مادر بزرگم همین مشکل رو داشتن تا خداوند نگهدارشون باشه دکتر راشد عزیز رو برین پماد ترامیسونNN با قطره بتامتازون بخرین با وسیله ای که استریل شده باشه یک پنبه بردارین روش از پماد ها و چند قطره بتامتازون بریزید و بهم بمالونید بعد کم کم پنبه رو داخل گوشتون قرار بدین تا یکی دو روز داخلش باشه بعد دربیارین کاملا خوب میشه التماس دعا از همه عزیزان دارم 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام خدمت اون خانمی که گفتن خاک می خورن به احتمال زیاد کم خونی شدید دارید یا بدنتون یه ویتامین کم داره حتما یه ازمایش کلی بدید سپس خودتون رو درمان کنید من هروقت کم خونی می گیرم خیلی برنج خیس داده شده می خورم ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🍎 درمان شب ادراری کودکان شب‌ادراری دو نوع است: 1ـ شب‌ادراری اوّلیّه که معمولاً بین 6 تا 14 سالگی درمان‌پذیر است و پس از 14 سالگی شب‌ادراری اوّلیّه از بین میرود. شب‌ادراری‌هایی که زمینه‌های إرثی دارند بیشتر از نوع اوّلیّه هستند (نظیر ایستاده مقاربت کردن زن و شوهر که در روایت داریم: فرزند حاصل از این نوع مقاربت، شاشو میشود)، 2ـ شب‌ادراری ثانویّه که مربوط به ‌ناهنجاری‌ها و‌مشکلات دستگاه ادراری است. توجّه: شب ادراری‌های اوّلیّه نیازی به جرّاحی ندارند ولی در شب ادراری‌های ناشی از بیماری‌های عصبی مثانه، و اختلال کار سیستم دستگاه ادراری، احتمال جرّاحی است. تذکّر: شب ادراری اوّلیّه معمولاً عوارض سوء بر بدن ندارد، ولی شب ادراری ثانویّه معمولاً عوارض سوء بر بدن دارد. درمان: 1ـ صبح: دمکردۀ گل راعی مخلوط با عسل، 2ـ ظهر: دمکردۀ زعفران مخلوط با پودر شاخه نبات 3ـ نصف قاشق چای‌خوری پودر قولنجان (یا بمقدار یک عدس) زیر زبان نگه دارید، با آب دهان که خوب مخلوط شد، قورت دهید (هم نعوظ در مردان آورده و هم شب ادراری کودکان را خوب می‌کند). شب ادراری بزرگسال علل ایجاد چکمیزک: قند خون بالا و نوسانی در مردان و زنان، زایمان‌های مکرّر در زنان، سقط جنین‌های مکرّر، استرس شدید درمان: 1ـ شش عدد پوست سخت گردو را در یک قوری کوچک ریخته روی آن مقداری آب ریخته، 20 دقیقه بجوشد، روزی یک استکان تا سه روز، 2ـ نصف قاشق چای‌خوری پودر خَولنجان (قولنجان= خسرو دارو) زیر زبان نگه دارد تا آب شود سپس قورت دهد، 3ـ دمکردۀ آویشن به شرطی‌‌که کم کاری تیروئید نداشته باشید. توجّه: گاهی تکرّر ادرار و یا ریزش بی‌اختیاری ادرار، بخاطر شُلیِ دهانۀ مثانه است که پزشکی جدید دو پیشنهاد دارد: 1ـ مصرف دارو شیمیائی ميرابگرون (با نام تجاری ميربتريک MYRBETRIQ) که 30 درصد کمک به بهبودی می‌کند (در کشور آمریکا، ایالت آلاباما این دارو تجویز میشود)، 2ـ جرّاحی، که صد در صد خوب نمی‌شوند. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد♨️🚫
#داستان_زندگی 🌸🍃 . به سارنج و روشا هم پیشنهاد کردم یه لباس انتخاب کنم. سارنج یه لباس پوست پیازی ک
🌸🍃 -: خوشبخت بشی پسرم. -:ممنون اقاجون. به طرف عمو رفتم. عمو هم صورتم و بوسید و برام ارزوی خوشبختی کرد. با رضا دست دادم و احوالپرسی کردم.زیر گوشم گفت : کلک نگفته بودی... نیشخندی زدم و چیزی نگفتم . زن عمو بهم تبریک گفت. لیدا هم برام ارزوی خوشبختی کرد. مامان و خاله هم خیلی خوشحال بودن و هر دوتا بوسیدنم. اخر سر به طرف بابا و عمو که گوشه سالن ایستاده بودن و پچ پچ می کردن رفتم و گفتم : دارین غیبت می کنین ؟ بابا گوشم و گرفت و گفت : داری داماد میشی.خجالت بکش پسر. خندیدم و خواستم دستش و ببوسم که دستش و کشید و گفت : مواظبش باش و خوشبختش کن.یادت نره من ریشم و گرو گذاشتم. به طرف عمو رفتم و خواستم دست اونم ببوسم که صورتم و بوسید و گفت : مواظب دخترم باش.من اون و تو پر قو بزرگ کردم.نبینم اشکش و در بیاری. -:قول می دم خوشبختش کنم. -:ازت همین انتظار و دارم. تو همین زمان روشا و سارنج دست و سوت زنان از اتاق بیرون اومدن و پشت سرشون سهره اومد. لیدا هم به جمع دخترا پیوست و با هم کل می کشیدن. سهره به طرف بابابزرگ رفت . اقا بزرگ بیشتر از همه مون سهره رو دوست داشت. همه این و خوب می دونستیم. اقابزرگ سرش و بوسید. سهره پیراهنی که خریده بودیم و پوشیده بود و روش یه چادر سفید سر کرده بود. بابابزرگ صدام کرد و گفت : مهران بیا اینجا. کنار سهره جلوی بابابزرگ ایستادم. بابابزرگ دستم و گرفت و دست سهره رو تو دستم گذاشت و گفت : این گل سر سبد منه.میسپرمش دست تو.مواظبش باش.نبینم اشکش و در بیاری.نبینم اذیتش کنی.نبینم ناراحتش کرده باشیا. با لودگی گفتم : کی جرات داره عزیزدردونه شما رو اذیت کنه. اقابزرگ به شوخی سیلی ارومی به صورتم زد و گفت : داماد باید سنگین رنگین باشه. و رو به سهره ادامه داد : مگه نه بابا ؟ سهره با صدای ارومی گفت : این همیشه دیوونه بوده.بار اولش نیست. بابابزرگ خندیدو گفت : راست میگه دخترم -:دست شما درد نکنه اقاجون.داشتیم ؟ -: دخترم همین اول کار گربه رو دم حجله بکش.یادت نره ها. سهره با شیطنت گفت : پاش و له کنم یا گوشش و بکشم ؟ بابابزرگ اینبار با صدای بلندتری خندید که صدای مامان اینا در اومد. -:اقاجون بگین ما هم بخندیم. -:دارم با نوه هام اختلات می کنم.کسی حرفی داره ؟ بابا گفت : شما راحت باشین اقاجون. اقاجون بازم صورت هر دومون و بوسید و گفت : مبارکتون باشه.خوشبخت بشین. سهره با همه احوالپرسی کرد و روی یکی از صندلیا نشست. اقا جون به دوتا صندلی که کنارش خالی بود اشاره کرد و گفت : عجب عروس و داماد بی جنبه ای داریم پاشین بیاین اینجا بشینین ببینم. هر دوتا بلند شدیم و به طرف صندلیا رفتیم.کنار هم نشستیم. دستای سهره با اون لاکای سرخش خیلی شیک شده بود. دلم می خواست دستش و بگیرم.اما در سکوت به زمین چشم دوختم. دلم می خواست صورتش و ببینم.اما یکمی از صورتش زیر چادر پنهون شده بود. عاقد صیغه محرمیت و خوند و مهریه سهره برابر تاریخ تولدش تعیین شد.این پیشنهاد خودم بود.قرار بود نصف شرکتم به نامش بکنم.اینطوری می خواستم بفهمه چقدر دوسش دارم. ساعت نزدیکای 1 بود که عمو اینا عزم رفتن کردن.تازه متوجه شدم خبری از لیلا نیست.اما بیخیال برام اهمیتی نداشت. با رفتن عمو و خانوادش اقاجون گفت : خوب بچه ها حالا هرکی می خواد برقصه بیاد وسط. رو به روشا و سارنج گفت : مگه عروسی خواهر و برادرتون نیست بیاین وسط ببینم. روشا با خوشحالی سراغ ضبط رفت و روشنش کرد و با سارنج شروع کردن به رقصیدن. مامان و خاله هم تو مدت کوتاهی به جمع اونا پیوستن و بابا به همراه اقاجون تشویقشون می کردن. اقاجون با صدای بلند که ما بشنویم گفت : شما نمی خواین برقصین ؟ نگاهی به سهره که هنوز چادر سرش بود انداختم. می خواستم زودتر اون چادر و از سرش باز کنه تا توی اون لباس ببینمش. مامان و خاله به طرفم اومدن و دستم و گرفتن و کشیدن وسط. شروع کردیم به رقصیدن با مامان اینا. روشا به طرفم اومد و گفت : نمی خوای از سهره هم دعوت کنی ؟ من که از خدامه.به سرعت به طرف سهره رفتم و دستم و در برابرش گرفتم. سر بلند کرد . چشمای درشتش با اون ارایش زیباتر و دوست داشتنی تر شده بود. گونه های سرخش با اون لبای خوش رنگی که با رژ لب صورتی تیره سرخ و دلفریب به نظر میومدن. سهره مال من بود.نه مال کس دیگه ای... دستش و بلند کرد و دستم و گرفتبا خوشحالی دستش و محکم تو دست فشردم. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🕊 وصیتنامه شهید محمد حسین خلیلی فر و اما برای تمام خدمتگزاران و مسئولان انقلاب که باید در هر کجا پاسدار انقلاب باشند و این صحنه های تاریخ را فراموش نکنند و مبارزه با هواهای درونی و برونی را فراموش نکنند ولا تقولوا لمن یقیل فی سبیل الله امواتاً بل احیاء و لکن لاتشعرون کسی که در راه خدا کشته شده مرده مپندارید بلکه زنده است و لکن شما نمی دانید. درود و سلام بر منجی انسان ها، حضرت بقیه الله الاعظم و بر نایب حق او امام امت و بر تمامی خدمت گزاران به این انقلاب اسلامی. بارخدایا! از آنجایی که بر خود تکلیف و وظیفه را شناختم دیگر طاقت تحمل را نداشتم و هر روزه بار گناه و پاسداری از انقلاب و اسلام و خون شهیدان بر دوشم سنگینی بیشتری را احساس می کردم که باید بار هجرت دنیا را بست و حال که این بدنها و جانها برای مردن خلق شده چه بهتر که خود به سوی مرگ باسعادت و برای رضایت خداوند باشد و حال که دشمنان اسلام کمر به نابودی این انقلاب بسته اند، پس چه بهتر که خود فدا شویم تا اسلام زنده بماند. هرگز دشمن از خارج مرزها جرأت و به فکر اینکه به این مرز و بوم تجاوز کند را نخواهد داشت و تنها خطری که احساس می کنم برای این انقلاب همین ستون پنجم که یک عده آگاه که تعیین کننده خط و توطئه ها می باشد، هستند و یک عده ناآگاه که گول و فریب افراد ناشناخته که هرروز به راهی وارد می شوند را می خورند که این عده، حرفها و کارهایی انجام می دهند که نمی دانند چه کسانی نفع آن را می برند؟ و اکنون در زمانی قرار گرفته ایم که قدرت رزمی نیروهای مکتبی اسلام را دشمنان دریافته اند و هیچ قدرتی توان جلوگیری این دریای خروشان را ندارد و امیدوارم که همینطور بماند و با همین وحدت، این انقلاب را که صاحب اصلی آن حضرت بقیه الله امام زمان (عج) است، تحویل دهیم.انشاءالله و اما برای تمام خدمتگزاران و مسئولان انقلاب که باید در هر کجا پاسدار انقلاب باشند و این صحنه های تاریخ را فراموش نکنند و مبارزه با هواهای درونی و برونی را فراموش نکنند و این نعمتی را که خداوند به این ملت عنایت کرده و من و شما را به عنوان مسئول قرار داده تا آزمایش خود را بدهیم، لذا هوشیاری کامل تا آخرین لحظات باید داشت و با قلم و زبان و حرکت در صحنه انقلاب باشیم. و اما ای پدر و مادرم همچون کوه با استقامت و استوار باشید که در حال امتحان الهی هستید و این خود سعادتی است که نتیجه زحمات شما در راه اسلام می باشد. و به برادرانم که لباس رزم مقدس بر تن کرده اند: تا آخرین ما، باید سنگر به سنگر را حفظ کنیم. و اما به تمام همسایگان و دوستان که محبت های زیادی کردند، از اینکه فرصت جوابگویی محبت های شما را نداشتم همه اینها را به خاطر خدا ببخشید. بهترین دوستان من کسانی هستند که در خط انقلاب و ادامه دهنده راه شهدا باشند و در هر سنگر که خدمت می کنند فقط به عشق خدا خدمت کنند. اما تو ای همسرم که از اول زندگیمان در این زندان دنیا با هم نبودیم و از زمانی که در تشکیلات خانواده راه یافتیم هرگز استراحتی را در خود ندیدی و همه این دوری ها را به خاطر خداوند تحمل کردی، از این به بعد هم برای او (خدا) صبر و استقامت داشته باش. و برای آخرین بار به یاری خداوند این قلم را در دست گرفتم و از شوق اینکه آماده یک عملیات سرنوشت ساز هستیم نمیدانم دیگر چه بنویسم؟ به هر حال قبول کنید. از شوق با عجله آماده می شوم... ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد♨️🚫
#پرسش_اعضا ❤️🍃 با عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما و همه دوستان من ی سوالی داشتم در مورد دونهای ری
💜🍃 سلام سپاسگزار از کانال مفیدتون خانمی که سینوزیت بچه اش چرک و عفونت داره مقداری شیره انغوزه از عطاری بگیر بعد زغال بزار رو گاز وقتی داغ شد بزار تو سینی شیره انغوزه رو بریز رو زغال تو اتاق باشه بهتره دودش به بچه و سینوسهاش برسه هر چی چرا و عفونت هست خشک میکنه دود عنبر نسارا هم خوبه و خشک کننده انشاالله بهبودی حاصل بشه خانمی که دخترش جوش میزنه روغن درخت چای از عطاری بگیر بزن رو جوشها بعد یک ساعت با صابون ان چی یا زردچوبه و آب ولرم بشوره دخترم چندین سال درگیر بود الان با روغن درخت چای یه ساله خوب شده برا جوش سفید زیر پوستی سرکه انگور یا سرکه سیب رو تو حمام بریز رو میشی آروم صورت رو ماساژ بدید چربی میاد بیرون و جوش خوب میشه 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 برای خانم‌ها دستش خراب شده بود منم همینطور بود یه کرم خودم درس کردم فوق‌العاده برگ الورا را یه شب توآب خیس کنن تخم کتان یه قاشق توآبجوش ۲۴ ساعت بمونه پوست آلوورا را گرفته درغذاساز نرم کننده قاشق نشاسته ذرت را با آب صاف کرده تخم کتان بجوشانن که حالت فرنی بگیره ژله آلوورا راهم اضافه کنن یکم که سردشدن کپسول ویتامین EوAاز هرکدام دوتا بندازن داخلشویه قاشق مربا خوری وازلین خوب مخلوط کنن عالیه برای صورت ودست موادلازم برگ آلوورا تخم کتان کپسول ویتامین نشاسته ذرت وازلین 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 با سلام و درود اون خانمی که ۳ تا النگو خریدید دستتون کبود شده و شصتتون درد میکنه ربطی به النگو هاتون نداره شما باید به ارتوپد مراجعه کنید گوشی زیاد دست نگیرید و دستتون رو زیاد توی آب نزنید 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 با سلام و درود ممنون از کانال خوبتون 🌺🌺🌺 اون عزیزی که فرزندشون بیماری گلین باره داره امیدتون به خدا باشه خودتون توی خونه با گنجشک سوپ درست کنید میکس کنید ببرید بیمارستان هر روز برید براش آب میوه های تقویتی تهیه کنید نه صنعتی ببرید براش و در نظر داشته باشید اگرچه بیمار بیهوشه ولی هر آنچه که اطرافش اتفاق میوفته متوجه میشه هر روز برید بیمارستان بهش امید بدید . اللهم اشف کل مریض 🌿🌿🌿🌿🌿🌿 خانمی که ۳ تا پسر داره و بچه دو ساله رو کتک میزنی 😡😡😡مادر محضر امنیت و آرامش است آرامشتون رو حفظ کنید بچه ها رو پارک ببرید کتاب بخونید 🌿🌿🌿🌿 خانمی که بچه ۱ساله و نیمه داری بچه حرف نمیزنه بهش چهل روز تخم بلدرچین و تخم کبوتر بده و اگر دد ب ب میکنه موردی نیست و برای اطمینان بیشتر ببریدش گفتار درمانی یه جلسه ببیندش 🌿🌿🌿🌿🌿 خانمی که گربه عادت کرده به خونشون احتمال زیاد چند وقت دیگه هم همون جا بچه دار میشه ☺️☺️موکت رو بردارید ایوان را ببندید 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام به خانمهای گل گروه،خانمی که گفتن دخترخاله شون سرسفره نمیتونن غذابخورن من هم این تجریه راداشتم یکی به خاطر دو ربودن ازشخص عزیز مثل مادریاپدر هست من مادرم مدتی کنارم نبود به دلیل وابستگی زیاد غذا ازگلوم پایین نمیرفت،یکی دیگه هم به دلیل استرس زیاد هست که باکنترل استرس میتونن به راحتی غذا بخورن من به روانپزشک مراجعه کردم وخوب شدم،ان شاءالله این مطالب مفید واقع بشه 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام وقتتون بخیر خانم ۲۸ ساله که ۶ ماهه نه پریود میشن نه باردار هستن، عزیزم شما حتما یه چکاپ کامل انجام بده آزمایش خون بگیر، احتمال زیاد هورمون مردانه بدنتون زیاد شده و کم کاری تیروئید هم ممکنه داشته باشید، این دو مورد مستقیما روی پریود تأثیر میزاره. من خودم ۵ ماه پریود نشدم بعد که آزمایش دادم دکتر گفت هورمون مردانه ت خیلی رفته بالا، کم کاری شدید تیروئید داری و ضمنا ویتامین D بدنت هم خیییلی پایینه، دارو دادن مصرف کردم خداروشکر درست شد. متاسفانه برای ۳ سال پیشه و یادم نیست دکتر چی تجویز کرد. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 و درمورد دوست عزیزی ک قرار بیاین قم جمکران عزیزجان لباس گرم برای بچه تون بردارید و ی پتو مسافرتی و ی بالش کوچک هم بردار چون امکان درشب یا نزدیک غروب هواسردتر بشه و بچه خوابش بگیر راحت ترهسی و کالسکه هم اگر داره بردار ک راحت ترباشید و اینکه اگرغذا کمکی میخوره غذا کمکی براش درست کن بردار و براش ی ۲ تا اسباب بازی بردار لیوان بردارید برای خودتون و ی فلاکس اب جوش خودتون بردارید هرموقع اب جوش تمام شد کناردرمانگاه روبروی جمکران یا بازارچه نرجس میتونید برید تهیه کنید اب جوش رو یا ایستگاه صلواتی یا ب قول معروف ایستگاه چای داخل جمکران هست اونجا هم اب جوش میتونید تهیه کنید میتونید بدون همسرتون داخل جمکران مسجد یا زیرزمین یا صحن های ک مخصوص خانم ها هست بری بشینی ک بچه سردش نشه یا میتونی بیرون روفرشی پهن کنید بیرون بشینید انشالله سفر خوبی داشته باشی
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد♨️🚫
#نامه_های_آسمانی 🕊 وصیتنامه شهید محمد حسین خلیلی فر و اما برای تمام خدمتگزاران و مسئولان انقلاب
❤️ درباره شهید پاسدار محمدحسین خلیلی فر شهید محمدحسین خلیلی فر فرزند عبدالله در تاریخ 1/8/1340 ه.ش در روستای بیهود، از توابع شهرستان قائنات، در خانواده ای متدین چشم به جهان گشود. وی تحصیلات ابتدایی را در همان روستا و در حین کمک به خانواده گذراند. از آنجایی که علاقه مندان به دانش برای ادامه تحصیل می بایست به شهرهایی چون قائن، گناباد، بیرجند و... رجوع می کردند و از طرفی دیگر نیز به دلیل مشکلات مالی و شرایط سخت زندگی، امکان ادامه تحصیل به مقاطع بالاتر وجود نداشت به همین دلیل این بزرگوار برای تأمین زندگی خویش به تهران هجرت و شغل خبازی (نانوایی) را پیشه خود نمود. وی در سال 1356 ه.ش با دیگر دوستان خود تیمی سیاسی و فعال در تهران تشکیل دادند. وی به دلیل علاقه خاصی که به امام خمینی (ره) داشت برای مبارزه با رژیم شاه و پخش اعلامیه های امام(ره) و تظاهرات و راهپیمایی ها از هیچ کوششی دریغ ننموده که در این راستا چندین مرتبه مورد ضرب و شتم و تهدید نیروهای رژیم شاه قرار گرفت. با پیروزی انقلاب اسلامی سعی و تلاش خود را چندین برابر کرد و آنچه در توان داشت را خالصانه انجام داد. با شروع جنگ تحمیلی ایران و عراق به نبرد حق علیه باطل شتافت و دوران سربازی خود را به نحو احسن انجام داد و سپس با مراجعه به بسیج به جبهه اعزام شد. پس از چندین مرتبه اعزام و تلاش و کوشش به استخدام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد و به دلیل شجاعت و شهامت و کارآیی والایی که داشت بعد ازمدتی به فرماندهی گروهان یکم گردان جبار از تیپ امام صادق(ع) منصوب شد. پس از چندی در تاریخ 24/12/1363 ه.ش در عملیات بدر، که عملیاتی سخت و آبی و خاکی بود و فرماندهی آن را به عهده داشت، در جزیره مجنون به درجه رفیع شهادت نائل شد. لازم به ذکر است پیکر این شهید بزرگوار همچون دیگر همرزمانش پیدا نشد و پس از حدود یازده ماه جستجو تنها نشانی که از وی به دست آمد، پلاک شناسایی بود. وی در تاریخ 24/11/1364 ه.ش بدون پیکر وتنها با همان پلاک شناسایی تشییع و در گلزار شهدای روستای بیهود به خاک سپرده شد. روحش شاد و یادش گرامی و راه شهیدان همیشه پررهرو باد. وی علاقه فراوانی به علم و دانش داشت. بینش سیاسی بالا، اخلاص در عمل و کردار، وفای به عهد، دوری از اسراف از دیگر ویژگی های این بزرگوار بود. این شهید عزیز عاشق شهادت بود و چون برادر بسیجی ایشان، اسماعیل خلیلی فر، در تاریخ 18/3/1361 ه.ش به درجه رفیع شهادت نائل شده بود، کنار مزار برادر شهیدش می آمد و زمزمه می کرد که کنار مزارت برایم جا بگذار که زود می آیم و زیر لب می گفت: بارالها من نمی خواهم که در بستر بمیرم/یاریم کن تا برایت در دل سنگر بمیرم دوست دارم در میان آتش و خون و گلوله/دور از کاشانه و مادر و پدر بمیرم دوست دارم خاک ایران را زِ دشمن پاک سازم/در ره آزادی و اسلام این کشور بمیرم گویا به وی وحی شده بود که صبح سعادت نزدیک است و هرچه زودتر به برادرش می پیوندد و به آرزویش می رسد که رسید. لازم به ذکر است وی پایین مزار برادر شهیدش، اسماعیل، آرام گرفت. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❤️ اینم سرگذشت بسیار سخت و در آخر آرامش بخش، که بعد از رفتن دخترم تجربه کردم. ادمین عزیز ببخشید که طولانی شد. امیدوارم مادرای عزیز که تو شرایط من هستن بخونن. ، من یکی از مادرایی هستم که با به دنیا اومدن بچه بعد از رفتن دختر ۱۳ ساله م به شدت مخالف بودم، ولی ناخواسته سه ماه بعد از آسمونی شدن دخترم باردار شدم. خیلی به همسرم اصرار کردم سقطش کنیم ولی قبول نکرد. یک جنون شدید به من دست میداد، حتی یکبار با دست به شکمم زدم و گفتم نمیخوامت. خدا منو ببخشه. تا اینکه با همین افسردگی شدید کارم به قرص فشار و روزی سه بار انسولین کشید. خیلی وضعیت وحشتناکی داشتم. همش یک هفته ده روز در ماه توی بیمارستان بستری میشدم. تا اینکه واسه سونو ۴ ماهگی رفتم. اونجا به من گفتن بچه ات دختره. هم ناراحت بودم که تو این اوضاع چرا باید یکی دیگه بیاد جای دخترمو بگیره... هم یه ذره ته دلم میگفتم خوبه اسم دخترمو میذارم و یک فاطمه ی دیگه دارم که با اسمش آروم میشم. گذشت تا ۷ ماهگی رفتم سونو. با کمال تعجب و ناراحتی گفتن بچه پسره، و من دوباره حالم بد شد و راهم افتاد به بیمارستان. همش گریه میکردم و میگفتم چرا دختر نشد؟ من اینو نمیخوام… خلاصه وضعیت من همینجوری بدتر میشد تا اینکه وضعیت قلبم هم بد شد. قرص قلب هم به دردام اضافه شد، تا اینکه فشارم خیلی بالا رفت و در ۸ ماهگی بستری شدم و با اوضاع خیلی بد اورژانسی سزارین شدم. دکتر گفت فقط میخوایم خودتو نجات بدیم. که بماند چقدر به دکتر التماس و گریه و زاری کردم که نذاره برای بچم اتفاقی بیوفته. بچه ده روز توی دستگاه موند و دکتر قطع امید کرد😔 روز دهم گفتن برم به بچه شیر بدم. من تا ۴ روز نرفتم ببینمش چون اصلا دوستش نداشتم. اینم بگم که پسرم دقیقا روز اولین سالگرد دخترم به دنیا اومد اونم نارس که موندنش یه معجزه بود. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد♨️🚫
#درد_دل_اعضا ❤️ اینم سرگذشت بسیار سخت و در آخر آرامش بخش، که بعد از رفتن دخترم تجربه کردم. ادمین ع
❤️ واسه همین دلم اصلا راضی نمیشه توی همچین روزی که دنیا رو سرم خراب شد بتونم واسه پسرم تولد بگیرم. نمیدونم چه خاکی تو سرم بریزم. خدا منو بکشه😭. وقتی رفتم ان آی سی یو، تا چشمم به پسرم افتاد که بی دفاع و بی حرکت با کلی لوله داخل شیشه ست، کلی گریه کردم و از خدا طلب بخشش کردم که این بلا رو من سرش آوردم با ناشکری هام… و حالم بد شد و افتادم رو تخت بیمارستان… تا اینکه روز دهم که من رفتم و نوازشش کردمو باهاش حرف زدم بچه ام جون گرفت و دکتر با خوشحالی اومد و گفت میتونی بچتو بیاری بیرون و بغلش کنی . وقتی پسرم تو بغلم بود همش تکون میخورد و دهنشو میچرخوند . خدارو هزار مرتبه شکر پسرم برام موند و شد آرامش من. هرچند جای دخترمو هیچ وقت نگرفت ولی کمی دلگرمی به من و همسرم داد. دعا میکنم هر کی آرزوی فرزند داره، هر کی مثل من فرشته شو از دست داده با صدای خنده ی یه کوچولو گرما به زندگیش برگرده. آمین🙏❤️ باور کنین این سرگذشت تلخ رو با گریه براتون نوشتم امیدوارم تو کانال بذارین تا مادرای همدردم بخونن و درست تصمیم بگیرن و مثل من ناشکر نباشن . خدا منو ببخشه😭 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد♨️🚫
#پرسش_اعضا ❤️🍃 با عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما و همه دوستان من ی سوالی داشتم در مورد دونهای ری
💜🍃 سلام خسته نباشید در مورد عزیزی که گفتن پسرشون سینوزیت داره عزیزم چاره ی سینوزیت گیاه بابونه هست .پلوپز رو بذار آب توش بجوشه بعد بابونه رو بریز توش و پسرتون رو باهاش بخور بده .معجزه اش رو میبینی. حتی میتونی بذاری یک ساعت بجوشه . تا یک ماه هم از عطر وادکلن و مواد شوینده و هر چی شیمیایی هست استفاده نکن .صبح ها هم نیم ساعت تمام پنجره ها تون رو باز بذار که هوا تهویه بشه تعجیل در فرج آقا امام زمان و شفای تمام بیماران صلوات 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام در جواب خانوم که دخترشان حساسیت پوستی داره ببرن پیش دکتر متخصص آلرژی ازش تست حساسیت میگیرن و بهش دارو میدن با رعایت کارهایی که میگن حساسیتشون کم میشه 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام ب همگی در مورد اون خانمی ک برا سنگ کلیه چطور دفع بشه سوال کردن عزییزم هسته خرمارو خوب بجوشون روزی یک لیوان بخور از اون آبش پودر میشن بدون درد همه دفع میشن اگه نتیجه گرفتی برام دعا کن مشگل زندگیم حل شه 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام برای اون خانمی که مشکل قارچ رحم داره برای خواهرم پیش اومده بوداونم مثل ایشون فقط بامصرف داروخوب میشدتااینکه یه دکتربهش گفت زینک مصرف کنه گاهی کمبودویتامین هاباعث ایجاداینجورمشکلهامیشن وبرای اون خواهری هم که کیست داره اگرروزانه سیرخام مصرف کنه تاَثیرداره 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام درجواب دوستمون ک گفتن رنگ بدنه چرخ کوشتشون زرد شده...عزیزم جوش شیرین و سرکه و شامپو بچه و خمیردندان باهم ترکیب کن و ب بدنه وسیله ت بزن بعد یک ساعت ک خشک شد پاکش کن 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام درجواب خانمی ک از شدت سنگ کلیه رنج می‌برند باید بگم که،منم دقیق مثل شما بودم یک سنگ درحالب گیر کرده بود و حالب هم التهاب داشت هرچی دکتر میرفتم فقط دارو میدادن ...تا بالاخره دکتر طب سنتی رفتم ک ی معجون دادن اول بار ک خوردم و طناب بازی انحام دادم سنگ افتاد....نگران نباش دوست من ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌱 علامه مجلسى سيد نعمت الله جزائرى شاگرد مقرب علامه مجلسى گويد: من با استادم مجلسى قرار گذاشتم هر كدام زودتر از دنيا برويم به خواب ديگرى بيائيم تا بعضى قضايا منكشف شود. بعد از اينكه استادم از دنيا رفت بعد از هفت روز كه مراسم فاتحه تمام شد، اين معاهده به يادم آمد و رفتم سر قبر علامه مجلسى ، قدرى قرآن خواندم و گريه كردم و مرا خواب ربود و در عالم رؤ يا استاد را با لباس زيبا ديدم كه گويا از ميان قبر بيرون شده .! فهميدم او مرده است و انگشت ابهام او را گرفتم و گفتم : وعده كه دادى وفا كن و قضاياى قبل از مردن و بعد از مردن را برايم تعريف كن . فرمود: چون مريض شدم و مرض بحدى رسيد كه طاقت نداشتم ، گفتم : خدايا ديگر طاقت ندارم و به رحمت خود فرجى برايم كن . در حال مناجات ديدم شخص جليلى (فرشته ) آمد به بالين من و نزد پايم نشست و حالم را پرسيد و من شكوه خود را گفتم ، آن ملك دستش را گذاشت به انگشت پاهايم و گفت : آرام شدى ؟ گفتم : آرى ، همينطور دست را يواش يواش به طرف سينه بالا مى كشيد و دردم آرام مى گرفت ، چون به سينه ام رسيد، جسد من افتاد روى زمين و روحم در گوشه اى به جسدم نظر مى كرد. اقارب و دوستان و همسايگان آمدند و اطراف جسد من گريه مى كردند و ناله مى زدند، روحم به آنها مى گفت : من ناراحت نيستم من حالم خوب است چرا گريه مى كنيد، كسى حرفم را نمى شنيد. بعد آمدند جنازه را بردند غسل و كفن و نماز بجاى آوردند و جسدم را درون قبر گذاشتند، ناگاه منادى ندا كرد اى بنده من ، محمد باقر براى امروز چه مهيا كردى ؟ من آنچه از نماز و روزه و موعظه و كتاب و... را شمردم ، مورد قبول نشد، تا اينكه عملى يادم آمد، كه مردى را به خاطر بدهكارى در خيابان مى زدند و او مؤ من بود و من بدهكارى او را دادم و از دست مردم او را نجات دادم ، آن را عرض كردم . خداوند به خاطر اين عمل خالص همه اعمالم را قبول و مرا به بهشت (برزخ ) داخل نمود. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❌🌸 با داد و بیداد های مهناز بالاخره رسیدیم مطب دکتر..به خاطر شرایط اورژانسی رفتیم داخل اتاق ،دکتر ازش خواست دراز بکشه منم کمکش کردم بعدش رفتم پشت پرده دکتر دستکش پوشید و رفت سراغ مهناز ،همون لحظه جیغ مهناز رفت بالا ..جیغ دکتر با جیغ مهناز تلاقی شد دکتر داد میزد ساکت باش باید بفهمم دردت چیه نترس تا اینکه با جیغ شدیدی که مهناز زد بند دلم پاره شد و دویدم سمتش خانم دکتر با چشمهای گرد شده نگاهم کرد و گفت؛چه نسبتی با این خانم داری؟ _همسایه ی مادر شوهرمه دکتر با ناراحتی عجیبی دستکشو دراورد و رفت سمت تلفن و سریع شماره گرفت و گفت... _پلیس صد و ده؟ میخاستم یه گزارش بدم ...یه موردی هست که...پشت تلفن نمیتونم بگم ...بله همون آدرس مهناز در حالی که دست به کمر بود با نگرانی و رنگ پریدگی گفت خانم دکتر پلیس چرا؟؟ مگه من چه مشکلی دارم چه ربطی به پلیس داره؟ https://eitaa.com/joinchat/2311979298C8b0197e42c عجب😐