🌞روزی یک صفحه قران بخوانیم🌞 سوره #عنکبوت❤️ جزء #بیستو_یکم 🍃 صفحه ی ۴۰۳🌼 @azsargozashteha💜

🌞روزی یک صفحه قران بخوانیم🌞 سوره #عنکبوت❤️ جزء #بیستو_یکم 🍃 صفحه ی ۴۰۳🌼 @azsargozashteha💜

ترجمه☀️🍃

#دعا_درمانی 🌱 دعا برای از بین بردن لکه های صورت: «فَأَحْسَنَ صُوَرَكُمْ وَإِلَيْهِ الْمَصِير» (سوره تغابن آیه 3) این آیه را 21 بار بر روی عرق لیمو (ازعطاری ها می توان تهیه نمود) خوانده موقع خواب از این عرق بر چهره بمالد و صبح با آب نیم گرم بشوید تا 21 روز. ان شالله تمام لکه های صورت بر طرف خواهد شد. منابع:هزارویک ختم ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽

#پاسخ_اعضا 💜🍃 سلام به همه دوستان گلم .خانمی پرسیده بودن ظروف مسی شون سیاه شده چکار کنند .من خودم همیشه با چند تا مورد تمیز وبراقشون میکنم مثل روز اول .سرکه و نمک و آرد را مخلوط کن مثل خمیر بمال رو ظرف مسی بزار ۵دقیقه بمونه بعد بشور محشر میشه .از سس کچاپ هم میتونی استفاده کنی ،ابلیمو وقره قوروت هم عالیه .حالا اگه حال نداری اینکار را بکنی راحت برو یک ریکا سیاه مخصوص شستن ظروف مسی واستیل هست تهیه کن سینک ظرفشویی را هم برق میندازه این محلول .عااااالیه 🍃🍃🍃🔹🍃🍃🍃🍃🍃🍃 خانمی که پسرشون کلاس ششم هست و میخواد تیزهوشان قبول بشه راهکار خواست بهترین راهکار این هست پسرتون را بفرستید کلاس هوش ، توی شهرتون آموزشگاهها را بررسی کنید ببینید کدومشون سالهای قبل بیشترین قبولی را داشتن، همون آموزشگاه ثبت نام کن ان شاء اله نتیجه می گیره. البته باید خودش هم تلاش کنه 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 در جواب خانومی که در مورد مدرسه ی بزرگسالان پرسیده بودن اصلا ترس نداره فقط بعضی از مدارس هستن که کلاس های بزرگسالان هم برگزار میشه معمولا بعد از ظهر هست خیلی هم از آزمون ها راحت تر و کلاس ها خلوت تر هست من خودم رفتم پیش دانشگاهی و بعد دانشگاه امیدوارم موفق باشید 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 با سلام خانمی که میگن پسر ۱۲ سالش خیلی استرس داره ناخن هاشو میجوه وپیش معلم یادش میره جواب بده عزیزم استرس که با مشاوره حل نمیشه حتما باید دارو بخوره ببرش پیش اعصاب وروان کودکان ....خانمی هم که میگه ۴۰ سالشه شوهرش ۳تا بچه داره وخودشم یه دونه داره عزیزم خودت داری میگی ...اصلا هم هیچ مشکلی برای باردارشدن شما پیش نمیاد بعدشم برای چی باید اطرافیانتون در مسئله خصوصی شما دخالت کنن ...... 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 .سلام خدمت عزیزان مادری که پسرش 9 سالشه دوساله که از اول تا اخر مدرسه سرما میخوره پسر منم 10 سالشه همینطور بود دارو میدادم خوب میشد می رفت مدرسه دوباره سرما میخورد تا جایی که پارسال دو هفته مدرسه نرفت بردمش پیش پزشک خانواده گفتش که این آلرژیِ به معلمش بگو و ماسک بزن بفرستش مدرسه و اینقدر دارو نده بچه کلیه ش از کار میفته دمنوش و،سوپ و میوه ها فقط سیب و هویج بده منم از اون به بعد هر وقت ببینم صداش داره عوض میشه شب قبل از خواب و صبح از خواب بلند شد عناب و عنبر نسارا دود میکنم با بینی نفس میکشه حتی چشماشم دود میدم و یه فلاسک بزرگ دمنوش دم میکنم هر چی دارم‌ اویشن دارچین زنجبیل نعنا پونه برگ به لیمو و... هر یکی دوساعت یه لیوان بهش میدم عادت دادم بدون نبات بخوره و صبح ناشتا شربت عسل میدم (یه لیوان آب ولرم و یه قاشق مربا خوری اب لیمو و یه قاشق مربا خوری عسل ) اینایی که گفتم حتما انجام بده انشاءالله که خوب میشه گل پسرتون 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام این متن اورژانسی بزارید داخل کانال تون . کسی مجید خاکساری میشاسه خانه اش مشهد است کارش تهران . ادرس منزل و محل کارش مخواستم. اگر کسی مدونه حتما بگه. اجرتان با فاطمه زهرا 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام در پاسخ به خواهری ک ۴۰سالشون و قصد بارداری دارن و ..به نظر من شما ببین حوصله بچه بزرگ کردن دارین کسی هم باشه تو بچه داری کمک کنه بهتون؟!! من خودم تو همین سن بچه دار شدم بچه م سخت بزرگ شد شب و روز گریه میکرد تا ۳سال و نیم ..واقعا اذیت شدم هرچی سن بالا میره دیگ حوصله و توان آدم هم کمتر میشه...من هم دست تنها بودم ..شما هم شرایطت رو بسنج. تصمیم درستی بگیری انشاءالله خدا هم کمک کنه هرچی خیره 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام دوست عزیزی که پای پسرشون میخچه داره ازداروخانه چسب میخچه بگیرید وبزنید روی میخچه حتما خوب میشه 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام خواهری عزیزی که پسر ۹ سالشون زیادسرما میخوره وسرفه زیادداره ببرید دکترمدرسی فوق تخصص ریه اطفال تهران هستن 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 پدر و مادر من پیر و بیمار هستن،و خانواده ی پرجمعیتی هستیم،همه مسئولیت خانواده به عهده من است که دختری هستم که هیچ شغل و درآمدی ندارم..خیلی گرفتار و بدهکار هستم...خواهش میکنم اگر کسی ختم قرآن برای امواتش میخواد به من خبر بدید‌.‌اجرتون با‌مادر سادات 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 با عرض سلام و تشکر فراوان به خاطر گذاشتن پیامم تو گروه در رابطه با مشکل پسرم که گفتم الان کلاس دوم دبستانه وهنوز دندان های جلوش در نیمده گفتن اگر اصفهان هستین آدزس دکتر خواهرشون را بهم بدهند🌸❌ ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽

شهید عبدالحمید اکرمی ❤️🍃

#زندگینامه 🌸🍃 زندگینامه شهید عبدالحمید اکرمی سردار شهید عبدالحمید اکرمی در سال 1340 در خانواده ای مذهبی و متدین درمحلة" سردزک" شیراز چشم به جهان گشود ودر دامان پر مهر پدر و مادری مهربان پرورش یافت . از اوان کودکی روح زلالش از چشمه سار نیاز و نیایش وضو ساخت و اوّلین نماز شکررادر بارگاه بی نیاز به جا آورد . عشق اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام )از همان ابتدا با وجود او در آمیخت و جان شیفته اش رادر زلال اشک صفائی خاص بخشید . فعالیتهای سیاسی و انقلابی وی از سنین نوجوانی و از مسجد آقا باباخان شیراز آغاز شد و با پخش اعلامیه های حضرت امام (ره)و شرکت در تظاهرات و راهپیماییهای مختلف و اعلام علنی انزجار از رژیم ستمشاهی به اوج خود رسید . پیوند ناگسستنی وی با مساجد که در حقیقت سنگرهای دفاع از اسلام و انقلاب به شمار می رفتند ، این مکانهای مقدس را پایگاه فعالیتهای مذهبی وی ساخته واو با شرکت در امور فرهنگی مساجد به خصوص برپایی مجالس جشن و سوگواری ائمه ،سهمی عظیم در شناساندن پیشوایان نور به نسل جوان داشت . زاهد ،ساده زیستی ،تواضع و فروتنی از ویژگیهای بارز اخلاقی وی بود. چهرة متبسم وگیرایش همه را به سوی خود جذب می کرد . عاشق امام بود و روحی سرشار از ایمان داشت . وی فردی هوشمند ،جدّی ، خوش فکر ،دقیق و آگاه به زمان بود . حضور مداوم و خستگی ناپذیر در میادین نبرد ،از وی شخصیتی عالی و شجاع ساخته بود . عملیاتهای پر افتخار رمضان ،فتح المبین و خیبر اگر چه زخمهایی ماندگار بر پیکر نورانی وی وارد آورد ، امّا زمینه رابرای رشد و تعالی وی فراهم ساخت و او با گذر از هفت وادی عشق و معرفت ،به قاف حقیقت رسید. آری سردار شهید شیخ عبدالحمید اکرمی که در طول هشت سال دفاع مقدس رسالت نشر فرهنگ عظیم شهادت را بر داشت ، با عنوان مسؤول آموزش عقیدتی 19 فجر ، سالیانی عزیز از عمر پر برکت خود را در خدمت به اسلام و انقلاب گذراند تاآنکه در پسینگاه خونین چهارم دی ماه 1365،فرشتگان رحمت از آسمانها فرود آمدند وبرات پرواز رادر دستهای آسمانی آن مرید مراد گذاشتند . آن شهید واصل ،در جریان عملیات کربلای چهار ،در حالی که به عنوان فرماندة دسته ،هدایت جمعی از نیروهای اسلام را بر عهده داشت ،ترکشهای آتشین خمپارة دشمن رابر جان پذیرفت و در سماعی روحانی در خاک و خون غلطید . رفتی و من هم غم رفتنت را برلـب مـوج دریـا نوشـتـم برتن کـندة خـشک بـیـدی روز مرگ دلم را نـوشـتــم آه امـشـب چـو عطر نمازت اشک آلود و سـرشـار دردم شـب نشـستم نبودی ببینی رود را ،چشمه را گریه کردم ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽

#مسافر_بهشت 🍃 روضه دو نفری ( از خاطرات شهید اسلامی نسب ) من و شهید عبدالحمید اکرمی تازه به مقر شهید دست بالا در شیراز برای کارهای عقیدتی آمده بودیم. از اقبال خوبی که داشتیم در چادر فرمانده ساکن شدیم. دیری نپایید که زهد و تواضع و رفتار نیک فرمانده( یعنی سردار محمد اسلامی نسب)(3) ما را مجذوب شخصیت وی ساخت. انگار نه انگار که فرمانده است، خاکی و خودمانی بود در عین حال دوست داشتنی. هنوز چند روز بیشتر از حضورمان در مقر نمی‏گذشت که متوجه شدیم سردار اسلامی نسب و شهید باقری ـ آن دو یار همدل ـ هر روز عصر از چادر فاصله می‏گیرند و تا چند ساعت برنمی‏گردند. حس کنجکاوی تحریکم کرد که از کارشان باخبر شوم. روز بعد به اتفاق اکرمی سراغشان رفتیم. پشت تل کوچکی از خاک زمزمه هایی شنیدیم. متوجه شدیم شهید باقری رو به قبله نشسته و روضه می‏خواند و شهید اسلامی نسب در سجده است. شور و حال خاصی داشتند و هر دو به شدت اشک می‏ریختند. لحظاتی بعد شهید باقری به سجده رفت و شهید اسلامی شروع به مداحی کرد. الحمدللّه هر دو مداح اهل بیت بودند و مصیبت حضرت زهرا(س) می‏خواندند برای من سؤالی پیش آمد که آخر چرا دو نفری؟ من روضه دونفری ندیده بودم. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽

#حرف_اعضا 🌸🍃 دوستان یه خاطره ازکسی هم ک میشناسمش به عرضتون برسانم پسری عاشق دوستم بود ندادن پسره عصبی شد بیماروبعدرفت ۸ سال همدیگررو ندیدن بطوریکه اگرهم میدیدن نمی‌شناختن همدیگررو،تااینکه بعدازهشت سال دوباره پسره اتفاقی بایکی ازاشنایان دختره رفت خونه دختر عیادت دخترکه مریض بود خبرشده بود تصادف کرده ازهمونجا رفت امدشروع شدومتاسفانه این بارشماره تلفن دخترروگرفت فضای مجازی تلفنی محبت کردن این باردختره هم وابسته شد ولی پسره علیرغم اینهمه دوست داشتن محبت کردن فقط به دختره جز نامردی کاری نکرد پول کلانی ازش زد جیب ماشینش رو برد دگه نداد باپول پدرش هم ک قراربود باهم کارکنند برد ویه آب هم روش درصورتی به پدر ومادردختره هم میگفت بابا ومادر اینم ازدوستی ومضرات فضای مجازی،همش دوستان بخاطر این باب شدن فضای مجازی هست ک پسرا دخترا باهمه دوست میشن درهمان حینی ک دارن باتو چت میکنن ممکنه باچن نفردگه هم آشنا میشن حرف میزنن مطمئن باشید پسراهم ک تنوع طلب ودنبال منفعت وبدشون نمیاد صدتا دوست دخترداشته باشن متاسفانه دخترا هم عاطفی احساسی فقط لازمه کسی بهشون کمی ابراز علاقه کنه اکثرا میبازن ،،تروخدا دوستانی ک مجردین یا مطلقه گوش چشم خود رو قشنگ بازکنید وبرای ازدواج کامل تحقیق کنید وزمان بدیدبرای شناخت کامل،یکی ازاشناهامون وکیله میگه ایقد آمار طلاق زیادشده همش بخاطر همین فضای مجازی زنه می بینی چن تا دوست برای خودش داره ومرده هم همینطور وبعد تازه خانومها بعدازطلاق ازچاله می‌افتن توچاه اوضاعشون بدترمیشه .ببخشید طولانی شد .برای ظهور اغا امام زمان وپیروزی فلسطین وشفای مریضا سه صلوات لطفا 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 سلام عرض احترام وخسته نباشیدخدمت حبیبه خانوم وهمه دوستان همراه ،خدمت خانوم شمالی مجرد ک گفته بود بایه پسرازجنوب آشنا شدم مجازی وچت میکنم وقصد ازدواج دارن وابسته شدن اولا عزیزم این همه فاصله وتفاوت فرهنگ آب وهوای متفاوت اصلا نمیشه باهم جور بشید وبعد اینکه کجا میدونی چه خانواده ای هستند مجردهست یا متاهل یا بیوه، راست میگه یانه ،وبعد بخدابخدا فضای مجازی جز دردسر وبدبختی توخیلی چیزا چیزی دگه نداره اونایی ک عمری توشهرهم هستن همدیگررو میشناختن ولی وقتی زیر یه سقف میرن گاهی عاقبت بخیر نمیشن ،بنده خودم اهل جنوبم خواهرعروسمون بایه پسره اصفهانی آشنا شد ازدواج کرد رفت اصفهان ولی وقتی چندروزی ازرفتنش گذشت بسیارعصبی وپرخاشگر شد بعد بیماری ک نتونست باشوهرش رابطه داشته باشه ک روزبروز بدترتااینکه بعدازیکی دوسال دکتری ازامریکا اومد درمانش کرد گفته بودبهش بخاطر اختلاف فرهنگ بوده تازه شما باید فرارکرده بودین چون عاشق پسره بودید وازحرفو سرزنش مردم شهرت ترسیدی نرفتی درواقع داشتی خودتو تیمارستانی میکردی شانس آوردی الانم بااینحالی سنش پایین یه بچه داره بعلت بیماری نمیذاره بچه داربشه شوهرش آدم بدی نیس یا دست بزن هم نداره بنده خدا ولی ای میگه کاش بایه معتادازشهرخودم ازدواج کرده بودم راضی تربودم ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽

#همسرداری 🌿 راز زناشویی شما بر سر بازار! حرف هایی در خانه زده می شود که نباید کسی متوجه آن شود ، دیوار موش دارد و موش هم گوش دارد..... «لا تَخُن مَنِ ائتَمَنَیَ وَإِن خانَیَ وَلاتُذِع سِرَّهُ وَإِن أَذاعَ سِرَّیَ؛به یسى یه تو را امین قرار داده است خیانت مین هر چند او به تو خیانت یرده باشد و راز او را فاش مساز اگر چه او راز تو را فاش ساخته باشد» ( بحارالأنوار، ج77،ص208، ح1) حتما شما هم تا به حال اصطلاح «حفاظت اطلاعات» را شنیده اید مخصوصا کسانی که دوره خدمت سربازی را گذرانده اند و یا شغل شان نظامی باشد صد در صد با این اصطلاح آشنا هستند، اما این واژه صرفا استفاده نظامی ندارد بلکه در اصطلاح عامیانه از این لفظ به عنوان «سر» یا «راز» یاد می شود. اصطلاحی که بر همه مانوس است و هر شخصی باید نسبت به حفاظت از اسرار خود کوشا باشد.   اسرار هر فرد به سه بخش تقسیم می شود: 1- اسراری که فقط باید خود شخص بداند و خدایش 2- اسرار بین زن و شوهر 3- اسرار خانوادگی، در هر کدام از این بخشها اطلاعات خاصی طبقه بندی می شوند که بخش های دیگر نباید از آن آگاهی داشته باشند.   اسرار شخصی: این بخش از اسرار، یکی از مهمترین بخش های اطلاعات فردی است و اگر محدوده اش به درستی ترسیم نشود ممکن است صدمات جبران ناپذیری داشته باشد، مثلا بارها اتفاق افتاده است که افراد شیطان صفت به صورت تلفنی یا حضوری وحتی در سر کار مزاحم خانم های جوان شده اند و از آبرو داری آنها سو استفاده کرده و اخاذی نموده اند و حتی در بعضی مواقع عفت شان را خدشه دار نموده اند، در این میان بعضی از خانمها متاسفانه این طور مسائل را جز اطلاعات شخصی تلقی نموده و از اینکه شاید شوهرشان از شنیدن این پیشامد ناراحت شود، قضیه را پنهان کرده اند غافل از اینکه اگر در همان ابتدا این مسائل با شوهر در میان گذاشته شود خیلی راحت مشکل حل می شود و راه سو استفاده مسدود می گردد. بر عکس این مسئله هم صادق می باشد یعنی بعضی اوقات شخصی در دوران مجردی برایش اتفاقی افتاده یا خدا نکرده شیطان گولش زده و گناهی را مرتکب گردیده است، در چنین مواقعی ضرورتی ندارد که همسر از این مباحث آگاه شود چون این مسائل میان اشخاص و خدای خود می باشد که درصورت توبه واقعی خداوند می بخشد و نیازی به بازگو کردن گناهان پیش دیگران و حتی همسر نمی باشد چرا که بازگو کردن گناه خودش معصیت می باشد. #ادامه_دارد ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽

#داستان_یک_اشتباه ❌🌸 چند دقیقه‌ای که ایستاد و در میان جمعیت چشم گرداند وارد دادگاه شد و به سمت طبقه اول رفت و سپس وارد شعبه ۲۱۳ شد. منشی دادگاه با دیدن دختر جوان گفت: جلسه شما ساعت ۱۰ و نیم شروع می‌شد الان ۵ دقیقه گذشته چرا دیر کردید؟ دختر عذرخواهی کرد و وارد اتاق قاضی شد. قاضی که مرد خوش رو و میانسالی بود وقتی عذر خواهی دختر جوان را شنید گفت: اشکالی ندارد بیا بنشین. همسرت کجاست؟ در همین لحظه در اتاق قاضی باز شد و پسر جوانی با عجله داخل اتاق آمد و گفت: سلام جناب قاضی اجازه هست؟ قاضی گفت: شما؟ مرد جوان خودش را سامان معرفی کرد و گفت: من همسر این خانم هستم. قاضی نگاهی کرد و گفت: چرا دیر کردی؟ الان یک ربع است که جلسه شروع شده. سامان گفت: ببخشید درگیر کارم بودم جناب قاضی برای همین دیر شد. دختر جوان با شنیدن این حرف گفت: می‌بینید حاج آقا ایشون با کارش ازدواج کرده و من و زندگی مشترک و حتی خانواده هیچ جایی در زندگی او نداریم. همین موضوع باعث شده که من الان اینجا باشم. وقتی قاضی از او خواست درباره علت درخواست طلاقش بیشتر توضیح دهد، گفت: شوهر خواهرم مغازه لوازم خانگی دارد یک روز که به آنجا رفته بودم سامان من را دید. او دوست شوهر خواهرم بود. از همان جا با هم آشنا شدیم و چند روز بعد هم به شوهر خواهرم گفته بود که از من خوشش آمده و قصد دارد با من ازدواج کند، من هم که فهمیدم هدف سامان ازدواج است گفتم باید با او بیشتر آشنا شوم. کار سامان هم خرید و فروش لوازم خانگی بود. او چند مغازه لوازم خانگی دارد و مدام در حال کار و سفر و خرید و فروش است. اوایل چندان به این موضوع توجهی نکرده بودم، البته او هم بیشتر برای من وقت می‌گذاشت، اما وقتی بعد از چند ماه آشنایی عقد کردیم و یک مراسم عروسی گرفتیم و رفتیم سر خانه زندگی‌مان، کم کم سامان هم حضورش کمرنگ‌تر شد. حدود یک سال و نیم است که ما ازدواج کرده ایم و زیر یک سقف زندگی می‌کنیم، اما در این مدت ۱۰ بار هم شام را با هم نخورده ایم، چون آنقدر شب‌ها دیر می‌آید که یا من خوابم یا از گرسنگی مجبورم تنها غذا بخورم. جناب قاضی هر وقت جایی دعوت بودیم دیر رسیدیم. هر وقت می‌خواستم خرید بروم باید تنها می‌رفتم، هر وقت می‌خواستم دکتر بروم تنها رفتم، تفریح و میهمانی و سفر و همه چی تنهایی بوده، حتی مسافرت هم با پدر و مادرم می‌رفتم، چون ایشون درگیر کارش بوده است؛ هم صحبتی و دیدارمان هم محدود به چند دقیقه در شبانه روز شده است. حاج اقا همین چند هفته پیش سالگرد ازدواج‌مان بود پدر مادر خودم و پدر مادر او را دعوت کرده بودم که سورپرایز شود، آنقدر آن شب دیر آمد که خانواده خودش هم اعتراض کردند. من دیگر خسته شدم و نمی‌توانم به این زندگی ادامه بدهم، حداقل طلاق بگیرم تکلیفم با زندگیم معلوم می‌شود. شاید من آدم حساس و سخت‌گیری هستم، اما از تنهایی خسته شده‌ام و با این وضعیت نمی‌توانم دیگر ادامه دهم. قاضی با شنیدن این حرف‌ها تعجب کرد و گفت: پسرم حرف‌های همسرت را تأیید می‌کنی؟ سامان با کمی مکث در حالی که به ساعتش نگاه می‌کرد گفت: آقای قاضی من همه تلاشم برای ساختن یک زندگی مرفه و آینده خوب برای همسر و فرزندانمان است. من اگر عاشق همسرم نبودم که آنقدربرای آسایش او تلاش نمی‌کردم. خودش هم می‌داند چقدر او را دوست دارم؛ از صبح تا شب بدو بدو می‌کنم که برای او یک زندگی خوب بسازم. باور کنید من دنبال تفریح و سرگرمی نیستم، فقط کار می‌کنم، کجای این کار گناه است و اشکال دارد؟ اگر حواسم به کارم نباشد ضرر می‌کنم. همسرش با بغض گفت: من هم آدمم، ازدواج کردم که تنها نباشم و با شوهرم از زندگی لذت ببرم، نه اینکه همه جا تنها بروم. آقای قاضی من نیاز به همدم دارم. او نه اجازه می‌دهد که من در کار کمکش کنم و بیشتر کنارش باشم، نه خودش به من توجه می‌کند، حتی پیشنهاد دادم اجازه بدهد در یکی از مغازه‌هایش کار کنم، اما نمی‌گذارد. سامان حرفش را قطع کرد و گفت: نمی‌شود این کار مردانه است. من دلم نمی‌خواهد همسرم در این کار باشد، ضمن اینکه تو نیازی به کار کردن نداری. همه زن‌ها آرزوی این زندگی را دارند، اما تو ناشکری می‌کنی. قاضی پرونده که فرد با تجربه‌ای بود گفت دیگر کافی است، آنچه که باید بدانم از پرونده شما می‌دانم، دیگر نیازی به گفتن نیست، بس کنید شما باید دو ماه مستمر به واحد مشاوره مراجعه کنید و اگر مشکلتان حل نشد آن وقت حکم طلاق را صادر می‌کنم. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽

#پاسخ_اعضا 🌸🍃 خانمی ک گفتن پسر ۷ ساله دارن و اذیت میکنه خانم وقتی میگی بدجور میزنمش خب معلومه عصبی میشه پرخاشگر میشه فک میکنی بازدن درست میشه نخیر بدتر... میگی رو مخت راه میره گیر میده اون بچه میخاد جلب توجه کنه شما توجه نمیکنی مخبت نمیکنی بهش عزیزم مگه مهتر از تربیت و سلامتی بچه هست ک میگی فکرت جای دیگ ذرگیره بچه ت باید ازهمه مهم تر باشه بهش برس یه مدت باهاش خوب حرف بزن میلینی گیر میده بغلش کن اروم باهاش صحبت کن بکو چی میخای باور کن کم کم خوب میشه 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام خداقوت به ادمین گرامی دوستای خوبم ،در پاسخ سوال اون عزیزی که پسرش ۹ سالشه و از اول مدرسه سرما خوردگی و سرفه داره ،دختره منم پارسال کلاس اول ابتدایی بود طفلکی از اول سال مریض شد تا خوده خرداد دیگه خسته شده بود سرفه شدید و داروها هم خواب آور بود تو مدرسه خوابش می‌برد، بردمش دکتر در همدان بهش اسپر استنشاقی داد اسمش بکلوترو کس داد خدا روشکر الحمدالله خوب شد ،انشاالله که زودتر خوب بشه انشاالله 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام عزیزم خواهری که عکس میخچه گذاشته عزیزم اسید سالیسیلیک داروخونه بگیر بزن چندبار بزن روش خشک میکنه 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام خدمتی اون خانمی که بچه دلش میخواد 40سالته اگر میتونی زودتراقدام کن سن که رفت بالا دیگه شاید حاملگی سخت بشه به حرف مردم نرو عزیزم مهم شوهرته که بخواد 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام در پاسخ به سوال خانمی که اورژانسی پرسیدن رابطشون با شوهرشون سرد شده و حرف نمی‌زنند. خانم عزیز شما گرمابخش خونه باشید ، صحبت کنید و برای مناسبت‌های مختلف مراسم کوچک بگیرید، تولد اعضای خانواده یا همسرتون ، برای همسرتون هدیه بگیرید، شما باهاشون درد دل کنید و سرصحبت را باز کنید ، بسته به شرایطتون مهمان دعوت کنید و به همه مراسمات که دعوت میشید با همسرتون حضور داشته باشید ، در روز حداقل یکبار باهاشون تماس بگیرید و حالشون رو بپرسید و .... 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام حبیبه خانم سلامتی حبیبه جون یکی از دوستان طلاق گرفته می خواهد شوهر کند خواستگار هم دارد ولی نمی شود شما ختم یا دعا داری که بخواند که بختش باز شود 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام و عرض ادب خدمت حبیبه خانم بزرگوار که باایجاداین گروه برای خودشون باقیات الصالحات بجاگذاشتند درپاسخ به عزیزی که درموردلیزیک سوال داشتند،پسرم حدود ۶ سال پیش این عمل رو دربیمارستان فارابی تهران انجام داد اوایل کمی مراقبت داره ولی خداروشکر راضی هست خیلی. درضمن نمره ی چشمش ۴ بود برای سلامتی و تعجیل درظهر آقاامام زمان عج صلوات 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام خسته نباشید جواب خانمی که گفتن شوهرش رفته عزیزم این ذکر رو من دیدم گفتن بفرستم براتون 👌 اگر همسر شما از شما #آزرده گشته و #قصد_جدایی دارد این عمل را انجام دهید. مفتی نیاز احمد می فرماید : 🍃🌺 چنانچه #همسر شما و یا کسی از شما #رنجیده گشته و قصد دارید او دوباره باز گردد شربتی تهیه کرده و در آن گلاب و آب لیمو بریزید،روز پنج شنبه در وقت نماز عصر رو به قبله نشسته چشمها را بندید و ۱۴۰۰ مرتبه ذکر ((یا وَدُودُ )) را بگوئید سپس بر پیاله دمیده و خود بنوشد یا به فرد مورد نظر بدهد تا بخورد و چنانچه در بین ذکر،مطلوب (همسر یا فرد مورد نظر آمد) ذکر را تعطیل نکند این عمل را در سه یا هفت روز تکرار کند #مجرب است. 🌺🍃 📚 منبع کنز الحسین/۳۰ 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 ♨️درمان نازایی♨️ 🔆در روایت داریم: اگر سوره آل عمران با زعفران و گلاب(از باب تبرک ما تربت سید الشهدا ع را هم اضافه میکنیم) نوشته شود و بر درختی آویزان گردد آن درخت ثمره می دهد،زنِ نازا ، باردار می گردد و… . (مصباح كفعمی،ص454) 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 ببخشید برا اون خانمی که مرد ۶۰ساله میخواستن بهش تعرض کنن تو ماشین و شوهرشون زندانه ،عزیزم شما باااید ماجرا رو به خود همسرتون بگید که بشناسه اون مرد رو و دیگه باهاشون قطع ارتباط کنید وگرنه دوباره ازتون چنین رابطه شومی رو میخواد ممنونم گلم ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽