#دعا_درمانی 🌱
دعا برای دوری ازشرابخواری
در مصباح کفعمی ره است که اگر
سوره مبارکه « مومن» را در هنگام
شب بنویسی و ان را در پارچه حریر
سبز پیچیده و همراه کسی نمایی
از خوردن خمر (مسکرات) خودداری
می نماید .
منابع: مصباح ( شیخ کفعمی ره)
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
📅 #تقویم_روز
🗓 #یکشنبه ۲۸ آبان | عقرب ۱۴۰۲
🗓 ۵ جمادی الاول ۱۴۴۵
🗓 19 نوامبر 2023
🌹 امروز متعلق است به:
🔸مولی الموحدین امیر المومنین حضرت علی بن ابیطالب علیهما السّلام
🔸(عصمة الله الكبري حضرت فاطمة زهرا سلام الله عليها)
🌹 وقایع مهم شیعه:
🌹 ولادت حضرت زینب سلام الله علیها،5یا6ه-ق
📆 روزشمار:
▪️8 روز تا شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها (روایت 75روز)
▪️28 روز تا شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها (روایت 95روز)
▪️38 روز تا وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها
▪️45 روز تا ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
▪️54 روز تا وفات حضرت ام کلثوم علیها السلام
❇️ #ذکر روز #یکشنبه ۱۰۰ مرتبه : یا ذَالجَلالِ وَ اْلاِکْرام "ای صاحب جلال و بزرگواری"
❇️ #ذکر روز #یکشنبه که به اسم امیرالمومنین علی علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها میباشد، #موجب_فتح_و_نصرت میشود، روایت شده است که در این روز #زیارت حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام و زیارت حضرت زهرا سلام الله علیها خوانده شود.
❇️ #ذکر (یا #فتاح) ۴۸۹ مرتبه بعد از نماز صبح موجب #فتح_و_نصرت_یافتن میشود.
⛔️ برای #حجامت و #خون دادن روز خوبی نیست.
✅ برای #اصلاح #سر و #صورت روز خوبی است.
⛔️ برای گرفتن #ناخن روز خوبی نیست.
✅ برای #ازدواج و #خواستگاری روز خوبی است.
✅ برای #زایمان روز خوبی است.
⛔️ دیدار با بزرگان و مسؤلین روز خوبی نیست.
⛔️ برای #برش و #دوخت #لباس روز خوبی نیست.
✅ برای خرید و فروش روز خوبی است.
⛔️ برای #مسافرت رفتن روز خوبی نیست.
🔰 زمان #استخاره : از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا مغرب.
🔹امروز روز خوبی است.
🔹امروز براے شروع کارها مناسب است.
🔹دید وبازدید با دوستان و خویشاوندان نیکو است.
🔹کسے که در این روز بیمار شود پس از چند روز بهبود یابد.
🔸کسے که امروز گم شود، دیرتر پیدا میشود.
🔸قرض دادن و قرض گرفتن انجام شود.
🔸کشاورزے و باغبانے وآبیارے و خرید و فروش محصولات زراعے خوب است.
🔸خرید و فروش و تجارت انجام شود.
🔹میانجیگیرے براے اصلاح ذات البین و رفع اختلافات دوستان و خویشاوندان خوب است.
🔹فرزند متولد امروز صالح و مبارڪ خواهد شد.
🔹رسیدگے به ایتام ونیازمندان و بیچارگان نیکو است.
🔹صدقه دادن خوب است.
🔸رَڪ اَرقنوع یا به اصطلاح ماه ترکی، قوت روح، امروز در 《 تهیگاه 》 است.باید مراقب بود که امروز به آن آسیبے نرسد.
🔸تعبیر خواب در این شب با تاخیر همراه است.
🔸مسیر رجال الغیب از سمت مغرب میباشد. بهتر است هنگام حرکت به سمت محل کار یا در مکانے که حاجتے دارید رو به این سمت نهاده و از ایشان یارے بطلبید.چون کسے در نزد شروع در شغلے و سفرے روے خود را به طرف ایشان کند و همت از ایشان طلبد، بدین نهج (صورت): بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیم، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا رِجالُ الغَیبِ. اَلسَّلامُ عَلَیکَ اَیَّتُهاَ الاَرواحُ المُقَدَّسَةِ. اَغیثُونی بِغَوثِهِ و اُنظُروُا اِلَیَّ بِنَظرَةٍ یا رُقَبا یا نُقَبا یا نُجَبا یا اَبدالَ یا اَوتادَ یا غَوث َیا قُطُب و به هر زبانے که خواهد، مطلب خواهد و شروع در مدعا کند، البته به مقصود رسد.
🔹 #اوقات_شرعی_به_افق_تهران
🔸 اذان صبح ۵:۱۵:۲۵ طلوع آفتاب ۶:۴۲:۳۰
🔹 اذان ظهر ۱۱:۴۹:۲۱ غروب آفتاب ۱۶:۵۵:۴۹
🔸 اذان مغرب ۱۷:۱۵:۱۷ نیمه شب شرعی ۲۳:۰۵:۳۷
⏰ ذات الکرسی عمود ۱۲:۲۸
🤲 دعا خواندن در زمان ذات الکرسی #مستجاب میشود.
🗓 #ذات_الکرسی مخصوص روز #یکشنبه است.
🔰 #ختم_برای_برآورده_شدن_حاجات
🔰 هر که در شب چهارده ماه ( قمری ) در آن وقت که ماه به میان آسمان برسد وضو بسازد و دو رکعت نماز بگذارد و هر چه خواهد از قرآن و ورد بخواند و بعد از سلام این دو آیه از یس را بخواند که : آیات 39 و 40 سوره یس : وَالْقَمَرَ قَدَّرْنَاهُ مَنَازِلَ حَتَّى عَادَ كَالْعُرْجُونِ الْقَدِيمِ ﴿۳۹﴾ لَا الشَّمْسُ يَنْبَغِي لَهَا أَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَلَا اللَّيْلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَكُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ ﴿۴۰﴾ پس سجده کند و بگوید : اُقسِمُ باللهِ عَلَیکَ بِالاِسمَ الاَخضَرِ و الاقَمَرِ وَ السَّرِ المَکنُونَ المَخزُونَ فِیهِ : هر حاجتی که بخواهد در ماه اول یا سوم یا پنجم یا هفتم روا شود ان شاء الله تعالی
#همسرداری 🌿
🔹 توصیه هایی برای زنده نگه داشتن عشق پس از ازدواج:✅
← اون چیزایی که باید بدونه از دغدغه هات رو بهش بگو
← وقت هایی رو بهش بده برای استراحت و برای تجدید قوای روحیش و بذار تنها باشه و کاری که دوس داره رو بکنه
← خودت باش جلوش ، اون قسمت های خوب و بدت رو نشون بده ، بذار اونی که هستی رو کامل ببینه
← باهم بزرگ شین با هم تجربه کسب کنین باهم خطا کنین و با هم بسازین
← باز با هم قرار های عاشقانه بذارید مث روزای اول
← تغییرش نده، اونجوری که هست عاشقش باش
← بهترین چیزا و نکات قشنگش رو ببین
← وقتی عصبانی هستی باهاش برخورد نکن
← قرار نیست شادت کنه یا ناراحت ، قراره شادی ها و ناراحتی هاتون رو باهم به اشتراک بذارین
← نه فقط وقت ، بلکه باید توجه و تمرکز و روحت رو بهش هدیه بدی
← ده چیزی که نشانه ی احترام بهشه رو ازش بپرس و رعایتشون کن
← هیچ آدمی کامل نیست ، اما سعی کن اشتباهاتت رو کم و کمتر کنی و اگه اشتباهی کردی به عهده بگیر
← زود ببخش و زود آشتی کن
← نگران پول نباش ، پول وسیله س مهم شاد بودنه
← همیشه توی دوراهی ها عشق رو انتخاب کن و چیزیو بهش ترجیح نده
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#پرسش_اعضا ❤️🍃
سلام دوستان لطفا راهنمایی کنن
چند سال پیش دست دخترم سوخته ولی هر کاری میکنم جاش ازبین نمی ره لطفا راهنمایی کنی
ممنون میشم
#ایدی_ادمین_جهت_ارسال_پرسش_پاسخ 👇❤️
@adminam1400
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی 🌸🍃 میگفت بابات میخواد پول بابای منو بالا بکشه. دیگه حرف زدن بی فایده بود.امیدوار بو
#داستان_زندگی 🌸🍃
مریم
میخواست امیر رو بگذاره روی تخت تا لباساش روعوض کنم.قلبم توسینم میکوبید اگر میدید النگوهام دستم نیست قیامت بپامیکرد.سعی میکردم مچ دستم رو از نگاهش بپو شونم. به هربدبختی بود نگذاشتم ببینه. رفتم تو آشپزخونه و میوه وچایی آماده کردم و اومدم نشستم کنارش وناهارم گذاشتم گرم بشه.همه فکرم توالنگوهای لعنتی بود واینکه چطوری محمد بگم.تا شب وقت رفتن که شد وقتی اومدم لباس عوض کنم یکدفعه به دستام نگاه کرد و مچ دستم را گرفت وگفت:کو؟؟گفتم:چی ؟؟دستم یخ بود تو دستاش وبدنم می لرزید. دستم رو از دستش کشیدم بیرون وگفتم:چته محمد؟؟مچم شکست...گفت:النگو هات کو زم زمه بار گفتم:گم شدن... نمی دونم کجا...گفت:مگه النگو هم گم میشه...اون که گم میشه انگشتره... فکر میکنی من احمقم...چی کارشون کردی...گفتم:بخداگم شدن... گفت:قسم دروغ نخور. مامانم گفت برات نگیرم تو لیاقت نداری... همین حرفابرای شروع یک دعوای بزرگ کافی بود. حق داشت می گفت مگه میشه النگو گم بشه... می گفت دروغ میگم وباید بگم چی کارشون کردم وچرا نیستن... اون شب یک کتک مفصل خوردم تمام تنم کبود شد وبعدم امیر رو بغل کردورفت خونشون من موندمو حماقتم برای فروش النگوها. به زندگیم که نگاه می کرد پور بود از حماقت هایی که کرده بودم از رابطه های پنهونیم تا فروش النگوها...ازبد رفتاریم با شوهرم تا عشقی که نسبت بهش تو دلم کشته بودم محمد تا نصفه شب بر نگشت خونه ودلم برای امیر پرپر می زد.خدا لعنت کنه زن عمو رو می دونستم به هر طریقی هست امیر رو نگه می داره که برنگردم خونه... چشام به در بودم وگریه می کردم. شماره خونه مجید رو داشتم. مجرد بود وتنها زندگی می کرد. بهش زنگ زدم وشروع کردم به گریه کردن. نمی دونستم چی کار کنم من یک آدم ضعیف وتنها بودم که حتی عرضه زندگی کردن رونداشتم... همیشه فکر می کردم کاش کمی قوی بودم تا از پس سختیام بربیام نه این که همیشه به بقیه پناه ببرم.نمی دونم چند ساعت گریه کردم و به خودم لرزیدم.
حالم از خودم به هم می خورد حتی جرعت نداشتم برم بچم را بیارم تا هردو از دوری هم بی قرار نباشیم اینقد گریه کردم که از حال رفتم وهمون جا جلوی در ورودی ساختمون خوابم برد .ساعت سه نصفه شب بود که محمد باپاهاش میزدبه بدنم که بیدارم کنه. چشم باز کردم ودیدم صدام می کنه خودم رو کشیدم کنار وگفتم:کی بر گشتی؟؟گفت بیا امیر بهونتو میگیره...آروم نمیگرفت... ببین چشه؟؟باتنفر نگاش کردم و گفتم:تو پدری که دلت میاد بچتو اذیت کنی. گمشو اونطرف.
بلند شدم امیر که مچم رو گرفت و گفت:نه تو مادری که از خونه زندگیت میزنی...وای به حالت اگه بفهمم النگوهاتو فروختی و خرج بیخود کردی.اونا پس اندازبود برای امیر تو دست تو...دستم رو از دستش کشیدم بیرون.با همه وجود ازش بیزار بودم میدونستم اونم این احساس رو تو نگاهم میخونه.اگر قبلا کمی برای زندگیم تلاش میکردم اما الان نه فقط دلم میخواست به آخر خط این زندگی مزخرف برسم و از دستش راحت بشم. دلم میخواست بابت همه وقتایی که خوردم کرده بودو روحم رو شکسته بود داغونش کنم و زیر پام لهش کنم.اما نمیدونستم این له کردن اولین تاوانش له کردن خودم و شرافتم بود.رفتم سراغ امیر وقتی تو بغل گرفتمش انگار هر دو یک نفس راحت کشیدیمو دلم آروم شد.محمد دنبالم اومد تو اتاق و دوباره شروع کرد به حرف زدن وتوهین کردن و تحقیر کردنم.امیر رو گذاشتم روی تخت و گفتم: دست از سرم بردار.نگذار بیشتر از این از هم بیزار بشیم....گفت: من دارم بخاطر زندگیم جون میکنم و تو ...گفتم: من چی تو فقط دنبال تحقیر کردن منی ...من نمیدونم گناهم چی بود این وسط....گفت: همه چیز تقصیر توئه و خونوادت....نه بلدی زندگی کنی....نه میخوای زندگی کنی....از این به بعد یک هزاری بهت پول نمیدم.پول میخوای باید بیای خیاط خونه و کار کنیو مثل بقیه کارگرا حقوق بگیری.اون دوتاالنگوها هم که خودت خریدی رو صبح بزار روی میز پیش من میمونه گفتم: میام که منت تو سرم نباشه....اونشب من تو اتاق امیر خوابیدم و دیگه با محمد حرف نزدم .محمد بابت النگوهایی که گم شده بود کلامی باهام حرف نمیزد و نگاهم نمیکرد. برام اهمیتی نداشت .بابت نداشتنش دلخور نبودم خودم رو با حضور مجید دلگرم میکردم. بعضی صبحها امیر رو میگذاشتم خونه مامان و میرفتم روز مزد حقوق میگرفتم .محمد سرکار باهام مثل بقیه برخورد میکرد و یک ریال بهم بیشتر نمیداد.از اون طرف وقتی میومدم خونه باید همه کارام رو انجام میدادم و به خونه میرسیدم.دیگه از محمد دل کنده بودم و بهش حسی نداشتم
ادامه دارد....
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#احکام_دین ☀️🍃
فرق استحاله با انقلاب
پرسش : چگونه باید تشخیص دهیم در موردی انقلاب صورت گرفته یا استحاله؟
پاسخ :انقلاب تغییر صوری است ولی استحاله تغییر ماهیت است. مثال برای انقلاب، تبدیل شراب به سرکه است که تغییر صوری است ولی استحاله مانند تبدیل سگ به نمک.
اضافه کردن چیزی به ظرف قبل از تبدیل محتوا به سرکه
پرسش :من می خواهم سرکه سیب بگیرم اگه هر موقع سیب دستم رسید بریزم میگن تیکه تیکه بریز اشکال دارد؟
پاسخ :احتیاط واجب آن است مادام که سیب های قبل تبدیل به سرکه نشده، سیب تازه در آن نریزد.
تفاوت مزه سرکه هایی که با انگور ریخته شده
پرسش :مقداری انگور درچند ظرفی برای سرکه شدن و مقداری سرکه خمیر مایه روی آن ریختم با توجه به اینکه چند ظرف بود حال چند تا آن کمی شیرین و تلخ مزه شد و چند تای آن ترش. مدت چند ماه گذشته است، حکم آن چیست؟
پاسخ :آنچه ترش است اشکال ندارد ولی آنچه تلخ است اشکال دارد و باید صبر کنند تا این حالت بعد از مدتی برطرف شود (ترش شود) تا بتوانند استفاده کنند.
مدت زمان تبدیل انگور به سرکه
پرسش :آیا سرکه با ماندن تبدیل به شراب می شود و آیا مدت زمان سرکه شدن سیب هم مانند انگور، چهل روز می باشد؟
پاسخ :سرکه تبدیل به شراب نمی شود و مدت زمان تبدیل انگور و سایر میوه ها به سرکه در فصول سال و شرایط محل نگهداری ظرف متفاوت است. گاهی ممکن است در مدت چهل روز تبدیل به سرکه شود و گاه ۲ تا ۳ ماه؛ هرگاه بوی تند الکل داد شراب است و باید صبر کنند تا این حالت بعد از مدتی برطرف شود تا بتوانند استفاده کنند.
معنای ثلثان شدن
پرسش :ثلثان شدن چیست و چه چیزی را تطهیر می کند؟
پاسخ :هرگاه آب انگور با آتش بجوشد نجس نیست، ولى خوردنش حرام است، امّا اگر آن قدر بجوشد که دو قسمت آن بخار شود و یک قسمت بماند، حلال مىشود و اگر خود به خود به جوش آید و مست کننده شود حرام و نجس است و تنها با سرکه شدن پاک و حلال مىشود.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا ❤️🍃 سلام عزیزم ،،سوال من اورژانسیه لطفا سریع راهنمایی کنید ممنون میشم ،،فیبرم بزرگ دار
#پاسخ_اعضا 💜🍃
سلام خانومی که گفتید شنوایی گوشش کم شده و استخوانچه میانی گوشیتون چسبندگی داره و احتیاج به عمل داره اسم این عمل استاپدکتومی یا تعویض استخوانچه گوش هست ،منم همینطور بودم ،متاسفانه این مشکل هر دو گوش رو درگیر میکنه من جایی رسید که حتی با سمعک هم نمی شنیدم عمل کردم چندسال پیش و الان به لطف خدا هر دو گوشم شنوایی کامل داره اول گوش راستم عمل کردم وبه فاصله یکسال گوش چپم رو عمل کردم چون عملش حساسه،خواهرم شما راهی به جز عمل ندارید من همه راهی رو رفتم هر جوری هست هزینه عمل رو جور کنید چون واقعا این عمل مثل معجزه اس و شنواییتون برمیگرده اگر مشهد هستید برید پیش دکتر نوید نوری زاده ، انشالله که مشکلتون حل بشه برا منم دعا کنید خدا قلبمو آروم کنه و مشکلمو حل کنه🙏
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام صبح بخیر
برای خانمی که گفتن بچه شون عادت کرده دست به التش میزنه بچهها در این سن کنجکاو هستن وموردی نداره
ایشون از جلو لباس بچه رو با سنجاق قفلی به شلوارش وصل کنه بعد از مدتی ترکش میشه
موفق باشین
ممنون از کانال خوبتون 🌺🌺🌺
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام وقتتون بخیرادمین مهربان
تشکر از کانال خوبی که راه انداختین وباعث شده باهمفکری کمک بزرگی به مشکلات مردم بشه 🙏🌹خواستم درجواب افرادی که اون خواهری که بالای ۴۰ سال بچه دارشده راسرزنش میکنن بگم خانم های محترم چرا دائم ازمضرات وبدی های بچه دارشدن تو سن بالا میگین شاید اصلا کسی قسمتش این بوده که دیر ازدواج کرده باشه یا پس ازسال ها انتظاربرای بچه یا سقط های زیاد😔خدا بخواد بهش بچه بده خیلی بده که با این حرفاتون خیلی هارا دلشکسته می کنید مگه حضرت ابراهیم وهاجر نبودن که بعد ازسال ها انتظار تو سن بالا بچه دارشدن حداقل ملاحظه افرادی که به خاطر یه سری مشکلات وبه خواست خدا دیر بچه دار میشن رابکنید😔🙏
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام وقتتون بخیر جواب سوالم ب خانمی هست که ۱۱ ابان ازدواج کردن عزیزم شما خیلی حساس نباش همه مردا ایجور منم روزا اولم بود ک ازدواج کردبودم تا میدید خابم میومد صداش بلند میکشید ک هنوز خوابی منم ب لحن اروم بهش گفتم ازدواج کردم ب ارامش برسم نه که ب جنگ برم..خلاصه خیلی از این مسائل ها برام پیش اومد با ارامی جواب منطقی بهش میدادم دیگه قانع میشد عزیزم روزا اولتونه کم کم ب تفاهم میرسید ان شاالله موفق و خوشبخت باشین و همچنین خودم🙏💐
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام حبیبه جان
بیزحمت آیدی اون خانم که تونسته موهای سفیدشو خودش درمان کنه وسیاه شدن بمن میدین خواهش میکنم
آخه یکجا فرمول که گفتن زردچوبه وکنجد داشت فرمول بعدی که پیام دومشون بود توگروه یک چیز دیگه بود .خیلی ممنون میشم آیدی خواهرعزیز بمابدین
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام دوستانی که همسرانشون مشکل اسپرم دارن تنها راهش داروی گیاهی خرنوب هست عطاریها دارن ارزون هم هست چون واسه آسم هم خوبه طرز استفاده رو سرچ کنن(بنویسن خرنوب برای بارداری)تجربه شده است
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام برا دندون درد یک تکه سیر کوچولو بزار تو سوراخ دندونت
اگه روغن حنظل هم از عطاریهای طب اسلامی بگیری وبریزی روی دندون درد ناکتون ویک قطره هم تو گوشتون ( توی گوشی که طرف دندونه) آروم میشی
برا خودم که دستور سیر جواب داد😊
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
و اما اون خانمی که خواهرشون مشکل لخته خون دارن
از اطبا اسلامی کمک بگیر یه دارویی دارن به نام( لخته خون) شاید با این دارو خواهرت جواب بگیره
تاکید میکنم از اطبا مورد تایید که اسامیشون تو گوگل بزنی میاد
(سرچ کنید نمایندگان طب اسلامی دکتر تبریزیان)
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام
طیبه جان تورومولاعلی پیامم فوری بزار
گروه بدجورگیرم روانی شدم
خواهراکسی میدونه حرز امام جواد
اصلشوازکجا بایدتهیه کنم شماره یاآدرس
جایی که حرزمیفروشن بهم بدین به
خداقسم دعاتون میکنم توگروها حرز
زیاده نمیتونم به اینا اعتمادکنم میترسم
حرزاصل نباشن
توروخداکیاحرزخریدن اصله به منم بگید
توروخدا
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام خانومی که بچه شون لکه سفیدزده وریش سفید دراومده به احتمال فوی بچه دچارپیسی شده حتما تحت نطردکترپوست باشین دکترحمیده مروج فرشی شهدای تجریش دکترخوببین.حتمادارونیده.بایدنوردرمانی بگیرین.و.ماش زیادبخورن ماش پلو.سرکه انگبین بخورن .سلامتی اقاامام زمان ع صلوات
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#مسافر_بهشت ❤️
زندگینامه شهید علی ماهانی
علی آقا ماهانی در سال 1336 درشهر کرمان بدنیا آمد. تحصیلات ابتدایی ومتوسطه را با موفقیت در این شهر به پایان برد.علی رغم قبولی در دانشگاه ، به خدمت سربازی رفت تا مبارزه علیه حکومت پهلوی را از درون ارتش آغاز کند. اقدامات انقلابی و ضد رژیم او در پادگان محل خدمت (کازرون) باعث شد تا توسط ساواک دستگیرو زندانی شود.او ماهها تحت شکنجه های دژخیمان شاه قرار داشت ولی هرگز لب از لب باز نکرد تا جایی که از طرف دادگاه نظامی محکوم به اعدام شده بود.
بعد از پیروزی انقلاب به فعالیتهای فرهنگی ومذهبی خود ادامه داد .شروع جنگ عراق با ایران برگ دیگری از جانفشانی های او برای نگهداری انقلاب بود . او با رها در عملیاتهای گوناگون مجروح ونقص عضو شد.اما همواره زندگی زیر آتش دشمن برای او شیرین تر بود .
عملیات والفجر 3 در سال 1362 آخرین حضور این دلاور در میدانهای نبرد بود .علی آقا در این عملیات با شگفت انگیزترین مفهوم ایثار و از خود گذشتگی به شهائت می رسد و بقایای پیکر این سردار عارف بعاز گذشت 15 سال به خانه اش کرمان باز گردانده می شود.
نام پدر : محمد حسن
تاریخ تولد :1336
تحصیلات : دیپلم
تاریخ شهادت : 1362 عملیات والفجر 3
محل شهادت : مهران
اگر دو دست هم نداشتم ... ( ازخاطرات شهید علی ماهانی )
رختها رو گذاشتم تا وقتی از بیرون اومدم بشورم.
وقتی برگشتم دیدم علی از جبهه برگشته و گوشه حیات نشسته
و رختها هم روی طناب پهن شده.
رفتم پیشش و بهش گفتم: الهی بمیرم مادر، تو با یک دست چطوری این همه لباس رو شستی؟
گفت: مادر جون اگه دو دست هم نداشتم باز وجدانم قبول نمی کرد من خونه باشم و تو زحمت بکشی.
حرمت موی سفید ( از خاطرات شهید علی ماهانی )🌸🍃
یک بار هم نشد حرمت موی سفید ما را بشکند یا بی سوادی ما را به رخمان بکشد.
هر وقت وارد اتاق می شدم، نیم خیز هم که شده، از جاش بلند می شد.
اگر بیست بار هم می رفتم و می آمدم، بلند می شد.
می گفتم: علی جان، مگه من غریبه هستم؟ چرا به خودت زحمت می دی؟
می گفت: « احترام به والدین، دستور خداست».
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#یک_نکته_از_هزاران 🌱
جابر بن یزید جعفی به نقل از حضرت ابوجعفر، امام محمّد باقر علیه السلام حكایت كند: در زمان حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله ، یك جوان یهودی نزد خانواده خود كه همه یهودی بودند می زیست . این جوان در بسیاری از روزها نزد رسول گرامی اسلام صلّی اللّه علیه و آله می آمد و چنانچه حضرت كاری داشت ، به ایشان كمك و همكاری می كرد. و چه بسا پیامبر خدا صلوات اللّه علیه ، برای رؤ سای قبائل و یا دیگر اشخاص نامه می نوشت و توسّط آن جوان گمراه نامه ها را برای آن افراد می فرستاد. پس از گذشت مدّتی بدین منوال ، جوان چند روز به ملاقات حضرت رسول نیامد، به همین جهت حضرت جویای حال جوان نامبرده گردید؟ گفتند: مدّتی است كه مریض می باشد و در بستر بیماری افتاده است ؛ رسول گرامی اسلام صلّی اللّه علیه و آله به همراه بعضی از یارانش برای عیادت ، به سمت منزل آن جوان حركت كردند، همین كه وارد منزل شدند، دیدند كه جوان در بستر خوابیده و چشم های خود را بسته است ، و چون حضرت او را صدا زد، جوان چشم های خود را باز كرد و گفت : لبّیك یا اباالقاسم ! رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله ، فرمود: شهادت بر یگانگی خدا و رسالت من بده و بگو: ((اءشهد اءن لا اله الاّ اللّه و انّ محمّدا رسول اللّه )). پدر جوان كه نیز یهودی بود بر بالین پسرش نشسته بود، جوان نگاهی به پدر كرد و لب از لب نگشود. بار دیگر حضرت رسول سخن خود را تكرار نمود و باز جوان نگاهی به پدر خود كرد و همان طور ساكت ماند، در مرحله سوّم حضرت پیشنهاد خود را مطرح نمود و جوان متوجّه پدر خود گردید. پس پدر به فرزند خود گفت : آنچه می خواهی انجام ده و هر چه می خواهی بگو، جوانی كه تا آن لحظه گمراه بود، لب به سخن گشود: ((اءشهد اءن لا إ له إ لاّ اللّه ، و أ نّك محمّد رسُول اللّه )) و با اسلام آوردن ، سعادتمند و هدایت یافت ؛ و جان به جان آفرین تسلیم كرد. پس از آن حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله به همراهان خود فرمود: او همانند ما مسلمان گردید، او را غسل دهید، كفن كنید تا بر او نماز بخوانیم و دفنش نمائیم . و سپس اظهار داشت : الحمدللّه كه توانستم یك نفر را از گمراهی و آتش جهنّم نجات دهم.
چهل داستان و چهل حديث از حضرت رسول خدا(ص) / عبدالله صالحي
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽