eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
169.3هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1.1هزار ویدیو
13 فایل
داستان زندگی آدمها👥 شما فرستاده ایید⁦👨‍👩‍👧‍👦⁩📚⁦ کانال فروشگاهیمون☘️👇 https://eitaa.com/joinchat/2759983411Cdc26d961b4 تبلیغات پربازده👇✅ https://eitaa.com/joinchat/3891134563Cf500331796 ادمین گرامی کپی از مطالب کانال حرام و پیگرد دارد❌❌❌
مشاهده در ایتا
دانلود
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا ❤️ سلام میشه مشکل منو بزارید تو گروه؟ یه بار یه تو گروه گفتن که برای کوچک کردن بینی چسب
❤️ سلام به همه در مورد سوال اون دختر خانوم که گفته ادرارش با درد و خونریزی هست میخواستم بگم منم چند سال پیش اینطور شدم و علتش عفونت مثانه است و شما باید حتما و سریعا به پزشک عمومی مراجعه کنید ودرمان بشید تا وضعیت بدتر نشه مطمئن باش نیاز نیست پیش متخصص برید یا معاینه بشید با داروی خوراکی خوب میشید ❤️❤️❤️❤️ سلام و خسته نباشید. جواب سوال یکی از اعضا:👇 رفع سیاهی و گودی زیر چشم🦋 مواد لازم:🌸 نصف خیار🥒 آلوورا تازه یا ژل آلوورا یک قاشق غذا خوری🌿 طرز تهیه: خیار رو رنده کنید، و با ژل آلوورا ترکیب کنید. ماسک شما آماده است. زیر چشمتون بزنید، حواستون باشه داخل چشمتون نره. بزارید ²⁰ دقیقه بمونه و بعد بشورید، ۲ الی ۳ بار درهفته این ماسک رو امتحان کنید. ❤️❤️❤️ سلام برای دختر خانمی که 17 سالشونه منم توی ادرارم خون داشتم همراه با سوزش خیلی رفتم دکتر و بیمارستان 1 ماه درگیر بودم همه میگفتن عفونت ادراری اما بعدش پیش متخصص که رفتم فهمیدم که یک توده بزرگ زیر شکمم بوده حالا میگم عزیز جان حتمااا برو دکتر چون من و اعضا از پشت گوشی که مشکلت رو نمیفهمیم شاید خدایی نکرده عفونت حاد داری باید زودتر درمانش کنی میتونی از طریق تماس تلفنی با دکتر صحبت کنی لطفا لطفا پشت گوش ننداز که مثل من انقدر درد نکشی😔❤️ ❤️❤️❤️❤️ سلام برای اون دختر خانم‌کنکوری خابالو من مامانم پزشک؛گفتم بهش این اتفاق و گفت که حتما ازمایش بده احتمالا واسه کمبود یکی از ویتامین های بدنته💕 ❤️❤️❤️❤️ سلام خانمی که توی ادرارشون خون دیدن. عزیزم این موضوع شوخی بردار نیست که با درمان خونگی برطرف شه.حتما به دکتر اورولوژی مراجعه کن. ❤️❤️❤️❤️ سلام برای اون دختر خانمی که منافذ پوستشون بازه تخم خربزه آسیاب کنن یک خیار توش رنده کنن و روغن بادام شیرین توش بریزن و روری یک بار بزنن به پوستشون بسیار عالیه با تشکر 🌹🌹 ❤️❤️❤️ سلام برای اون خانومی که در ادرار شون خون بوده عفونت دارن بگین یک قوزه کامل سیر رو پوست بکنن تیک های نگینی کنن و در یک لیوان آبغوره خیس کنن و بزارن تو یخچال بعد از سه تا چهار ساعت روزی ۳ قاشق غذاخوری بخورن من خودمم اینجوری بودم با همین دارو بر طرف شد ممنون از کانال خوبتون 🌹🌹 ❤️❤️❤️❤️ سلام دختر خانمی که عفونت ادرار داره و در ادرارشون خون دیدن من چند بار اینطوری شدم اول اینکه مایعات زیاد بخورن بعدم کپسول فلوکساسین هر ۱۲ ساعت یدونه با آب زیاد بخورن خوب میشه. ولی اگه تونستی حتما برو دکتر آزمایش بده تا مشخص بشه چه نوع عفونتی داری و متناسب با اون دارو بهت بدن. برای من که هر بار همون کپسولو داد و زود هم خوب شدم. موفق باشید. ❤️❤️❤️ سلام درباره ی خانمی که پرسیدند چسب لیفت خوبه یا نه باید بگم که من دارم ازش استفاده میکنم چند مدل مختلف با قیمت های مختلف هم استفاده کردم ولی به هر حال معلوم میشه حتی اگه کرم بزنی معلومه ولی کمتر و اینکه توی ۶ ماهی که من استفاده میکنم مقدار خوبی بینیم جمع شده و کمی سر بالا و اینکه مارک خاصی ندیدم داشته باشه😊🌹 ❤️❤️❤️❤️❤️ برای عزیزی که منافذ پوستشون بازه .. عزیزم شما یخ بزن به پوستت میتونی از هر نوعی خواستی فریز کنی آب خیار و گلاب یا آب هندوانه یا آب گوجه و خیلی چیز های دیگه ها میتونی فریز کنی منافذ پوستت بسته میشه من خودم هم این کار رو کردم سفیده تخم مرغ رو هم بزن بزار رو صورتت بعد از ۲۰ دقیقه بشورش احساس کشیدگی صورت بعد از ۵ دقیقه طبیعی این روش تخم مرغ جای جوش رو هم از بین میبره 🌹🌹☺️ انشاءالله موفق باشی💫 ❤️❤️🌹 سلام و خسته نباشید در مورد خانمی که ۱۷ سالشونه و خون در ادرارش دیده عزیزم حتما به پزشک مراجعه کن و آزمایش ادرار بده تا دلیل بیماریت مشخص بشه.چون تا علتش را ندونی درمانش مشکله . ❤️❤️❤️❤️ سلام درجواب اون خانومی که گفتن از راه تاج و تل میشه درآمد داشت باید بگم خیر خواهر گلم اصلا این هزینه رو ندین چون اینها کلاهبرداریه که مثلا براآموزش میگیرن وبعد بهت تو یه روز میگن که باید حداقل پنجاه تا صدتا تل ویا تاج درست کنی واین کاملا غیرممکنه، قبلا همین بلاسرم اومد من سوای اون ۱۴۰تومن صدهم بابت وسایل مرحله اول کار دادم وچون بقول اونها تو یه روز نتونستم چهارده تا تل که حداقل ۱۰۰ تا۱۵۰تاگل وفنرپیچ واینها داشت آماده کنم واونام نه تنها پول منو بلکه بقیه هم گروهیامم خوردن یه آبم روش، هرروز ده هانفراینطورگول میخورن شما قول نخورین، ببخشید طولانی شد تجربمو باید میگفتم. ❤️❤️❤️❤️ سلام خانمی که تو ادرارشون خون دیده شده من هم این مشکل رو داشتم کاکل ذرت رو بجوشونید از صافی رد کنید وبا نبات بخورید روزی دو سه لیوان بخور انشاءالله بهتر میشی
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#قسمت_پنجاهو_هشت نگرانش شدم و به مادر گفتم مرضیه ناخوش احواله؟؟ مادر چینی رو بینیش انداخت و گفت چی
با مشت کوبیدم روی میز و گفتم به درک .. واسه اون مرتیکه ی عوضی اینجور ماتم گرفتی؟ یادت رفته مسبب تمام بدبختیام اون آقا بود که جنابعالی انداختی تو دامن من ... اسد دستش رو بالا آورد و گفت چه خبرته یوسف .. من بهت معرفی کردم تو قبول نمیکردی.. مگه من میشناختمش .. گفتی از این محل و اطراف نباشه .. کف دستمو بو نکرده بودم که چه ذات کثیفی داره .. +عه.. پس میدونی ذاتش کثیف بوده اینقدر از مردنش ناراحتی؟؟ اسد سیگاری روشن کرد و گفت آخ از دست تو یوسف من آخر سر به بیابون میزارم .. نمیزاری حرفم تموم بشه واسه خودت میبری و میدوزی .. تو سکوت نگاهش کردم .. ادامه داد .. اولا من واسه اون بچه های قد و نیم قدش ناراحت شدم .. خودم بی پدر بزرگ شدم میدونم چه دردی میکشن .. مخصوصا که دستشون هم خالیه .. دوما .. سوما .. به هزارتا چیز دیگه فکر میکنم .. اینکه امید داشتم شاید با سرزدن به یعقوب و اون محله سرنخی از صنم یا صمد به دستمون برسه که اینم از دست دادیم .. بعد ... اینکه واسه صنم ناراحتم .. +چرا؟؟ چون نمیتونه تو عزای شوهرش شرکت کنه؟ اسد با حرص سیگارش رو زیر پاش له کرد و جواب داد نه خیر .. اگر خبر از مردن یعقوب نگیره ، به خیال اینکه که نمیتونه شوهر کنه جوونیش تو تنهایی و سردرگمی میگذره .. اصلا به این چیزها فکر نکرده بودم .. احساس شرمندگی کردم .. بیشتر از یک ربع ساعت هر دو سکوت کرده بودیم و اسد پشت سرهم سیگار میکشید .. نفس رو پرصدا بیرون دادم و گفتم برای صنم که نمیتونیم کاری کنیم .. شده سوزن تو انبار کاه... ولی برای بچه های یعقوب ، نه بخاطر پدر کثیفشون بلکه به میمنت پدرشدن خودم ، یه خونه میخرم تا حداقل از دربه دری نجات پیدا کنند .. اسد هر چند ازم دلخور بود ولی لبخندی زد و گفت واقعا.. پدر شدی؟ تبریک میگم .. بلند شدم و گفتم میخواستم امروز شیرینیش رو بدم که باز بی ملاحظه حرف زدم و تو رو رنجوندم .. بمونه واسه فردا که حال هردوتاییمون خوب باشه .. اسد گفت خونه رو جدی گفتی؟واسشون میخری؟ زدم روی شونه اش و گفتم معلومه که جدی گفتم .. اصلا همین الان برو دنبالش .. تا یکی دو روز دیگه واسشون تهیه کنیم ... اسد سریع بلند شد و نزدیک پله ها پرسید به اسم زنش بخریم یا بچه ها؟ چونم رو خاروندم و گفتم زنش.. بزار این چند صباح از عمر باقی مونده اش خیالش راحت باشه ... اسد چند پله پایین رفته بود که صدام رو بلندتر کردم و گفتم نمیخواد امروز به حجره برگردی سعی کن تا غروب یه جارو پیدا کنی .. اسد باشه بلندی گفت و رفت ... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
❤️ سلام ادمین عزیز ممنونم از کانال بسیار خوبتون منم میخوام مشکلم رو بگم‌ که با برادرشوهرمه برادرشوهرم یک ادم کلاه برداره و هر چند وقت پول هنگفتی به جیب میزنه و خودش و زن و بچش دیگه به خدا هم بنده نیستند انچنان با غرور و فخر فروشی راه میرن که حالت بهم میخوره حتی نگاه کنی و مرتب همه رو تحقیر میکنن به خاطر پولی که داره دوست داره همه جا حرف اون باشه و احترام ویژه ای بهش بزارن ما خونه داریم به همسرم میگفت خونت رو بفروش و بیا تو یکی از اپارتمانهای من زندگی کن یک دفعه یک برج ساخت همسرم قبول نکرد که زیر دین اون باشه یک ادم بسیار مستقله و بارها به همسرم گفت زنت رو طلاق بده چون من یک افسردگی بعد زایمانم گرفته بودم خلاصه نه تنها زندگی من که تو زندگی همه سرک میکشه حالا کاری به ایناش ندارم قبل کرونا که رفتیم خونشون از بیرون اومد خدا میدونه که چیزی مصرف کرده بود یا نه به همسرم گفت چرا هرکس میمیره ختمش نمیری منظور هم دهاتیها و فامیلهاز دور رود همسرم گفت تو داری سرکار نمیری من کار دارم نمیتونم کسایی که نمیشناسم ررم ختمشون دیدم خیلی عصبیه به همسرم گفتم هیچی نگو یکم اروم بشه از بیرون اومده داشت غذا میخورد تمام سفره و غذا و...رو پرت کرد به من گفت تو دخالت نکن منم گفتم من که چیزی نگفتم رفت از اشپزخونه یک چاقوی خیلی بزرگ اورد گفت خودم رو میخوام بکشم نمیزاری داداشم با من رفت و امد کنه در صورتیکه چون پولدارن ماهی حداقل یک تولد و جشن مفصل میگرفتن ما ماهی یک بار رو میرفتیم چون همسرم امر و نهیش رو گوش نمیکرد دوست داشت مثل یک برده کنارش نگه داره و سیلی محکمی هم به پسرش زد و من فقط تو اون لحظه طکوو کردم و گریه کردم چون کوچکترین حرفی ممکن بود به ضرر کسی تموم بشه و چاقو رو یا به خودش یا کسی بزنه چاقو رو همسرم گرفت حتی زنش یک بار به شوهرش نگفت این چه کاریه اینا مهمونن و همسرم به ما گفت بلند شین بریم بلند شد یک سیلی محکم زد به همسرم جلوز بچه هام کجا دارزد میرین پسرم اونقدر عصبی شد وقتی باباش رو زد گفتم الان سکته میکنه به زنعموش گفت شانس اورد عموم بود وگرنه یک بلایی سرش میوردم خلاصه یکم که جو اروم شد بلند شدیم با گریه برگشتم و هیچی نتونستم اونجا بگم از خودم ناراحت شدم نتونستم جوابش رو بدم شاید هم سکوتم تو اون شرایط بهتر رود دو روز بعد اون ماجرا جاریم با یک دسته گل بلند شد اومد خونمون معذرت خواهی کرد از رفتار همسرش و ناها موندن به هر کی گفتم سرزنشم کرد که چرا تو خونه راه دادم نزدیک دو سال باهاشون رفت و امد نکردیم برادرشوهرم با یک واسطه بیرون را همسرم اشتی کردو گفت من تو زندگی خیلی خلاف کردم اما روزی نیست که به خاطر این رفتارم با شما و خانوادت خودم رو سرزنش نکنم اما خشمش خیلی بالاست همیشه ازش حراس دارم خواهراش همین عید میگفت چرا رفت وامد نمیکنید و ...منم گفتم مگه زنش این رفتار و کرده بود که بیاد معذرت خواهی باید خودش میومد اینجوری گفتم دست از سرم بردارند چون یک ادم مغروری هست فکر نمیکردم بیان برادرشوهرم یک کیک بزرگی گرفت با زن و بچش اومد اما دخترم هیچ حس خوبی بهشون نداره انقدر که از خود راضین فکر میکنن پول دارن همه باید نوکر اینا باشن برادرشوهرم به دخترم گفت بیا کنار من و دستش رو دراز کرد دست بده دخترم گفت همینجا خوبه نشستم و دست نداد خیلی حالشون گرفته شد از ازن رفتار من از دلم نمیره چطور انتظار داشته باشم بچه های نوجوونم اون صحنه ها رو فراموش کنن الان من دوست ندارم باهاشون رفت و امد کنم به نظرتون چیکار کنم ببخشید طولانی شد ممنونم از راهنماییهاتون دوستان خوبم🙏🙏 ایدی ادمین 👇🏻🌹 @habibam1399 لطفا دوستمونو راهنمایی کنید خیلی ناراحتن🙏🏻🌹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#بخش_پایانی ❤️ یک ماه و نیم هست که خونشون نرفتم خیلی حرص م گرفته همش این ماجرا مرور میشه نمیتونم ب
❤️ خانم عزیزی که از خانواده همسرشون شاکی هستن. عزیزم وقتی به کسی زیاد لطف کنی فکر میکنه وظیفته.شما جوری رفتار کردی که هم همسرتون و هم خانوادشون فکرکردن وظیفه خودت را انجام میدی و کار خاصی انجام نمیدی. بهتره بری خونشون و اصلا بروی خودت نیاری که باهات قهر بودن و شما هم باهاشون قهر بودی.خیلی معمولی رفتار کن حتی اگه بهت کم محلی بکنن.اگر گفتن چرا نیومدی خیلی محترمانه بگو من که کمردرد داشتم و بچه کوچک روی دستمه.اگر من به شما سرنزدم ،شما میومدین سربزنین ببینید چه مشکلی دارم. از ین به بعدهم درحد ضرورت کمکشون کن و هروقت ازت زیادی توقع داشتن بگو کمرم درد میکنه و از زیر انجام توقعات نابجا شانه خالی کن.کم کم به این رویه عادت میکنن واگه کاری هم براشون بکنی به چشمشون میاد و قدر میدونن.ممکنه اولش کمی حرف ومتلک بشنوی ولی می ارزه که تحمل کنی. ❤️❤️❤️❤️ باسلام خواهرم به نظرم شما شخصیت مهرطلب دارید وبرایتان رضایت دیگزان وتایید شدن ازطرف آنها مهم تراز شخصیت وعزت نفستان می باشد توجه ومحبت بسیار کردن بعدا مثل طوق لعنت به گردن آدم می افتد نمی دانم که آشتی بکنید یا نکنید ولی اگرهم آشتی کردید باید روال ارتباط با خانواده شوهرتان را با سیاست عوض کنید چون ادامه این راه ازپادرآمدن خودتان هست باید مشاوره بگیرید وروی شخصیت خودتان حسابی کار کنید تاشماذتغییر نکنید ازدیگران انتظارتغییر نداشته باشید ❤️❤️❤️❤️ سلام خدمت اعضا خدمت اون خانم گلی که میخواست خانواده شوهرش بهش مثل جاریش احترام بگذارند عزیزم مشکل شما همین احترام گذاشتن بیش از حد هست و همین کار باعث (ببخشید) پرو شدن افراد میشه شما در هفته دو الی سه بار برو خونشون سعی کن اونجا با احترام برخورد کنی(اما نه خیلی که باعث سوءتفاهم بشه چون خوبی که از حد بگذرد .....) ،با شوهرت صمیمی شو و بهش احترام بگذار، همیشه شیک پوش برو اونجا از آرایش شیک و ملایم و لباس های قشنگ و خوش پوش ، کمک کن بهشون اما نه در حدی که همه کار ها را انجام بدی، نشون بده که به خودت اهمیت میدی و به خودت می‌رسی،با مادرشوهرت حرف بزن اما نه خیلی زیاد که پر حرفی بشه اصلا از شوهرت شکایت نکن برعکس ببرش بالا(اینم بگم از حدش زیاد تر نشه چون باعث دردسر جدیده و عذر خواهی میکنم بابت این حرفم مادر شوهرت میگه عجب پسر خوبی دارم حیف شده)، به زبان ساده خیلی تو دست و پاشون نباشید ، در مقابل حرفهاشون همیشه جبه گیری نکنید، به نظر من مادرتون هم درست گفتند اصلا وظیفه‌ی شما نیست که برین این کارها را براشون انجام بدید، اگر از مطلبی ناراحت شدید در بعضی از اوقات گله مندی غیر مستقیم کنید، به خونتون هم رسیدگی کنید کارهای منزل خودتون در اولویت باشه، و اینکه ارتباط بهتر با مادر و خانواده خودتون بگیرید فقط برای مادر شوهر نباشه الان براشون کردی تهش چیشد؟ نمیگم به مادر شوهرت احترام نذار اتفاقا بذار اما نه در این حد این کار هارا برای مادر خودتون هم بکنید، در آخر هم تو فضای مجازی خیلی از کانال های خانومانه و سیاست و نحوه برخورد را خانواده شوهر و خود شوهر هست یک مطالعه ای هم توی این کانالها داشته باشید. و نکته بعدی: عزیزم چون شما اونجا در منزل و پیش هم زندگی میکنید طبیعتاً مشکل های خیلی زیادی دارید و از شما انتظارات خیلی بیشتری می‌ره همیشه گفتند دوری و دوستی حتما حتما سعی کنید که هر چه زودتر از اونجا برید چون با هم نشینی خیلی خیلی بده ان شاءالله که مشکلتون حل بشه🌺 ❤️❤️❤️❤️ درمورد اون خانمی که داستان زندگیشو با خانواده شوهرش گذاشته عزیزم بیخیال قهرن که قهرن اصلا محلشونم نذار دوری دوستی👌 بنظر من هرچی ازشون دورتر باشی بهتره تازه اگر سلامتم کردن تو هم سر سنگین جواب بده خودتو کوچیک نکن هرچی خودتو کوچیک کنی خانواده شوهرتم کوچیکت میکنن ❤️❤️❤️❤️ سلام خواهر عزیزم شما هم مثل من خیلی زیاده روی کردید همین کارتون باعث شده که بشه وظیفه، در صورتی که شما اصلا در قبال کارهای اونها وظیفه ای نداشتید و این مهربونی و بزرگی شما رو می رسونه که کارهای خودتون رو ول کردید به اونها رسیدگی کردید الانم این از محبت شماست که ناراحتید ، ببین خواهر گلم از من به شما نصیحت همه ی اینهایی رو که گفتید خودم قبلا تجربه کردم.اول از همه این وسواس فکری رو بذارید کنار که اونها ناراحتن بذار باشن مشکل خودشونه دوم برای خودت ارزش قائل باش اینقد پیش شوهرت هم نگو که شما رو ببره با اونها اشتی بده با این کارت داری اینجوری به همسرت تلقین می کنی که حق با خانواده اش ، به جای فکر کردن به جاری و مادر شوهر به فکر خودت باش ، اول از همه به خودت برس اون وقتی رو که میذاری برای به دست اوردن دل خانواده شوهرت که بگم اگه دور از جون خودت رو هم بکشی هیچ وقت ازت رضایت ندارن پس اونو خرج همسرت کن به بچه ات و زندگی خودت برس و شما هم بی محل باشه بسپار به زمان، می بینی اونوقت اونها تمایل پیدا می کنند سمت شما بیان
🌱🌷 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
😍 😍 به دلیل تقاضای بالا و نیاز اعضای عزیز کانالهامون مبنی بر وجود متخصصین متبحر و مشاوره و ویزیت اعضای محترم مخصوصا کسانی که به هر دلیلی دسترسی یا فرصت مراجعه به رو ندارن ❤️ مدیریت مجموعه کانالهای ما تصمیم بر اجرای این کار ارزشمند فقط برای اعضای محترم و خانواده های محترمشون دارن😍 ما از چهار متخصص طب اسلامی در این امر یاری گرفتیم و با درخواست ازشون با اینکه واقعا وقتشون پر بود ولی لطف کردن و هرکدام یک روز در هفته رو به اعضای ما اختصاص دادن که واقعا ازشون ممنونیم 💚🙏🏻🙏🏻 همچنین تمام داروهای گیاهی رو باهماهنگی مجموعه ی محیا برای عزیزان ارسال میکنیم چون داروها به راحتی در دسترس نیستن💚 ارسال زحمت زیادی داره ولی به خاطر درمان و آرامش اعضای عزیزمون سختی ها برامون آسون میشه🙏🏻❤️ همچنین با همکاری استاد حیدری بزرگوار که بیش از بیست سال هست کار روغن گیری و واردات روغن های کمیاب و خاص رو دارن به زودی فروش انواع روغن هارو هم در مجموعه آغاز میکنیم😍 چون متاسفانه اکثر این روغن ها در بازار مخلوط با روغن کنجد میشن و کیفیت پایین و قیمت بالا دارن❌❌❌❌ به زودی شرایط و نحوه ی ویزیت رو خدمت اعضای محترم اعلام میکنیم😍🙏🏻 هماهنگی 👇🏻🌹 @habibam1399 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
🌞روزی یک صفحه بخوانیم 🌞 سوره ❤️ صفحه ی ۱۷۳🌹 @azsargozashteha💚
4_452715601975052621.mp3
1.54M
🌞روزی یک صفحه بخوانیم 🌞 سوره ❤️ صفحه ی ۱۷۳🌹 @azsargozashteha💚
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#دردو_دل_اعضا ❤️ #پرسش سلام ادمین عزیز ممنونم از کانال بسیار خوبتون منم میخوام مشکلم رو بگم‌ که ب
❤️ سلام در پاسخ خانمی ک با برادر شوهرشون قطع رابطه کردن... نمیدونم چی بگم فقد متاسفم برای همچین خانواده ای... عزیزم شما باهاشون رفت و امد داشته باشید ولی خیلی خیلی کم... فقد در حدی ک نگن قهر کردین... چند ماهی یکبار نیم ساعت برید خونشون وسلام... اونا هم خاستن بیان سعی کنید بپیچونید یبار بگید فامیل خودم اینجان یبار بگید بیرونم رابطه صمیمی نداشته باشید خیلی کم و سنگین در مورد بچه هاتون هم باهاشون صحبت کنید بحث های عقیدتی و مذهبی در مورد مغرور نشدن و حرص و طمع ب مال دنیا و... باهاشون داشته باشید... موفق باشید💚 ❤️❤️❤️❤️ در رابطه با اون خانومی که با خانواده همسرش مشکل داشت عزیزم شما باید بزاری زمان مشکل رو حل کنه یعنی این که یه مدت از اونا فاصله بگیری بیشتر به خودت و مخصوصا شوهرت برسی یه جوری وانمود کنی که انگار هیچ اختلافی نیست ولی سرسنگین رفتار کنی و با خانوادت رفت و آمدتو بیشتر کنی یه جورایی که شوهرت اذیت نشه مثلا تایمی شوهرت نیست بیان وبرن وقتت رو پر کن به شوهرتم دیگه هیچ اعتراض نکن واگه حرفی هم شدبگو من با کسی هیچ مشکلی ندارم ❤️❤️❤️❤️❤️ سلام خدامت خانمی که مشکلاتشون رو در طی چند بخش بیان کرده بودن مشکلاتی که با خانواده ی شوهرشون پیدا کردا بودن اول از همه عزیزم میدوتم که خیلی سخت و طاقت فرسا هستن اما اول از همه خانم‌ شما باید به این توجه داشته باشید که بیشتر وقتتون رو توی زندگی خودتون بذارید و کمتر به خانواده ی شوهر اهمیت بدید منظورم این نیست که به آنها بی محلی کنید در واقع منظورم این هستش که بیشتر وقتتان را صرف خودتون و خانواده خودتون شوهر و دختر تون کنید و کمتر به مسائل آنها فکر می‌کنید تا جزئیات رفتار آنها را بسنجید بله میدونم سخته شما یک سری از احترامات را برای آنها می گذارید اما آنها برای شما ارزش زیادی قائل نیستند اما شما نباید خودتان را درگیر مسائل پیش پا افتاده مانند این بکنید که رفتار آنها با خودتان را مقایسه کنید در واقع شما بهتر هستش که بیشتر در ذهن خودتون را درگیر زندگی خودتون کنید و به رفتارهای آنها کمتر توجه و اهمیت بدهید و روابط خودتون را با فرزندتان با همسرتون گسترش بده و کمتر به فکر خانواده آنها باشید سعی کنید روابط خودتون رو با همسرتون گسترش بدید و به دخترتون بیشتر برسید و به رفتار ها و کنایه ها و پر توقعی های اونا کمتر بها بدید چون اینجوی شما فقط خودتون رو اذیت میکنید و به خودتون و خانوادتون لطمه وارد میکنید بهتره که با توکل به خدا و انس با خدا تمام اتفاق های گذشته رو فراموش کنید چون فکر کردن به اونا موجب آزار شما میشه 🌼 و اینکه خیلی با اونا عادی و محترمانه رفتار کنید و اینکه دگیر مسائل زندگی اونا نشین چون اینطوری همسرتون هم به شما سرد میشه و شما هم احترامتون رو هم پبش خانواده شوهر و هم پیش همسرتدن از بین میره انشاالله که مشکل شما هم حل میشه اگه تونستین پیش یه مشاور هم‌ برین که بهتون خیلی هم کمک میکنه ❤️❤️❤️ ❤️❤️❤️❤️❤️ 🌸طریقه استفاده دعا جهت پسندیده شدن در خواستگاری که از سری دعا های دعای مخصوص است، بدین شرح می باشد که در هنگام جوش آمدن آب باید 7 مرتبه خوانده و بر هفت هل فوت کرده در چای برای دمکشیدن بریزید. « اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی زَوْجَةً صَالِحَةً وَدُوداً وَلُوداً شَکُوراً قَنُوعاً غَیُوراً إِنْ أَحْسَنْتُ شَکَرَتْ وَ إِنْ أَسَأْتُ غَفَرَتْ وَ إِنْ ذَکَرْتُ اللَّهَ تَعَالَى أَعَانَتْ وَ إِنْ نَسِیتُ ذَکَّرَتْ وَ إِنْ خَرَجْتُ مِنْ عِنْدِهَا حَفِظَتْ وَ إِنْ دَخَلْتُ عَلَیْهَا سُرَّتْ وَ إِنْ أَمَرْتُهَا أَطَاعَتْنِی وَ إِنْ أَقْسَمْتُ عَلَیْهَا أَبَرَّتْ قَسَمِی وَ إِنْ غَضِبْتُ عَلَیْهَا أَرْضَتْنِی یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ هَبْ لِی ذَلِکَ فَإِنَّمَا أَسْأَلُکَ وَ لَا أَجِدُ إِلَّا مَا قَسَمْتَ لِی » ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
✅❤️ مرد ثروتمندی دچار چشم درد شد و برای درمان آن پزشکان متعددی را دید ولی هیچکدام نتوانستند مشکل او را حل کنند. بعد از ناامید شدن از پزشکان، نزد راهبی رفت... راهب به او پیشنهاد کرد فقط به رنگ سبز نگاه کند و به غیر از رنگ سبز به رنگ دیگری نگاه نکند. وی پس از بازگشت از پیش راهب، دستور خرید چندین بشکه رنگ سبز را داد و همه خانه را رنگ سبز زدند، همه لباس‌هایشان را و وسایل خانه و حتی ماشینشان را به رنگ سبز تغییر دادند و بعد از مدتی چشمان او خوب شد! تا اینکه روزی مرد ثروتمند راهب را برای تشکر به منزلش دعوت کرد؛ زمانیکه راهب نزد مرد ثروتمند می رسد جویای حال وی میشود. مرد ثروتمند می‌گوید: خوب شدم ولی این گرانترین مداوایی بود که تا به حال داشته‌ام. راهب با تعجب گفت: اتفاقا این از ارزانترین نسخه‌هایی بوده که تجویز کرده‌ام! برای مداوا، تنها کافی بود عینکی با شیشه سبز تهیه می‌کردید! گاهی اوقات برای درمان دردهایمان، نمی‌توانیم دنیا را تغییر دهیم. بلکه با تغییر نگرش و طرز فکرمان می‌توانیم دنیا را برای خود مطلوب‌تر سازیم. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-•• ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#قسمت_پنجاهو_نه با مشت کوبیدم روی میز و گفتم به درک .. واسه اون مرتیکه ی عوضی اینجور ماتم گرفتی؟ ی
تا غروب فکرم درگیر بود .. این که با مردن یعقوب ، راه ازدواج دوباره ی صنم باز شده بود لرزه به اندامم انداخته بود.. سعی میکردم با کار فکرم رو مشغول کنم ولی نمیشد .. دفتر حساب و کتاب رو بستم ... نمیتونستم تمرکز کنم و یک حساب ساده رو بارها و بارها تکرار میکردم .. رفتم پایین پیش کارگرا.. شروع کردم به جابه جایی اجناس حجره.. محمود دستم رو گرفت و گفت چیکار میکنید آقا یوسف؟ این کارها برازنده ی شما نیستند .. اگر کار ما ایراد داره همین جا بشینید و بگید ما دقیقا چیکار کنیم .. دستم رو عقب کشیدم و گفتم ولم کن محمود.. کاری به کارم نداشته باش... محمود از لحنم فهمید اوضاع داغونه.. چشم زیر لبی گفت و کارش رو انجام داد .. غروب دست و صورتم رو آب زدم و از حجره خارج شدم .. یاد مرضیه و بچه ی تو شکمش افتادم و حرفی که قابله گفته بود ... بین راه کلی میوه و آجیل و جگر گوسفند خریدم .. باید مرضیه تقویت میشد.. توی مسیر ، نزدیک خونه ، یه کوچه خلوتی بود که رفت و آمد خیلی کم بود .. وسطهای کوچه ماشین پنچر شد .. با ناراحتی پیاده شدم و نگاهی انداختم .. توی لاستیک جلو یه میخ بزرگ رفته بود.. اطراف لاستیک چهار پنج تا میخ دیگه بود.. همشون رو جمع کردم و لاستیک ماشین رو با زاپاس عوض کردم .. همین که کمرم رو راست کردم دستی از پشت گردنم رو گرفت و تیزی چاقویی رو زیر گلوم حس کردم .. گفتم تو کی هستی ، ولم کن لعنتی .. هر چی میخواهی از جیبم بردار و برو ... مرد هولم داد سمت در ماشین و گفت بتمرگ پشت رل و اون جایی که بهت میگم برو ... با شنیدن صدای صمد به سمتش برگشتم و باتعجب گفتم تو... صمد چیکار میکنی؟ چاقو رو دوباره زیر گلوم آورد و گفت حرف نزن کاری رو بکن که بهت گفتم ... دستهام رو بردم بالا و گفتم چشم .. چشم .. آروم باش.. سوار ماشین شدم و صمد هم کنارم نشست .. چاقو رو نزدیک گردنم گرفته بود .. سعی کردم آروم باشم .. گفتم نیازی به چاقو نیست بزار کنار.. هر جا میگی میریم .. صمد پوزخندی زد و گفت این چاقو قراره امشب جونت رو بگیره .. تو هم بکشم از تمام عذابهایی که این مدت کشیدم خلاص میشم بقیه اش چی میشه و چه بلایی سرم میاد واسم مهم نیست.. +صنم چی؟ سر صنم چه بلایی میاد هم برات مهم نیست ؟ با دسته چاقو ضربه ی محکمی به شکمم زد و داد زد صدات رو ببر و دیگه اسم خواهرم رو به اون دهنت نیار .... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
❤️ سلام خانمی که کار در منزل بسته بندی زرشک گرفتن میشه من رو هم معرفی کنید خیلی به کار نیاز دارم امکان بیرون رفتن برای کار و هم ندارم شوهرم اجازه نمی‌دهد اما وضع مالی مون اصلأ خوب نیست سه تا بچه کلی بدهی ،تودیوار و شیپور آگهی گذاشتم اما دریغ از یک کار همه میگن کار مون بیرون از خونه ست مثلا کارگاه مغازه نمی دونم چه کار کنم دارم از ناراحتی دیوونه میشم تورو خدا کمکم کنید🙏🙏 ❤️❤️❤️❤️❤️ با سلام خدمت شما و تشکر از کانال خوبتون،میشه لطف کنید سوال من را هم در کانال قرار بدهید تا دوستان راهنمایی بکنند دوستانی که کار شمع سازی می کنند چطور شمعهای خود را بفروش می رسانند؟لطفا راهنمایی کنید متشکرم ❤️❤️❤️❤️❤️ سلام خسته نباشید ممنون از کانال بسیار خوبتون بنده از اعضای محترم کانال درخواستی دارم میشه دو نوع غذایی ک خیلی خوشمزه و ومجلسی هم باشه برا بنده بگن خیلی احتیاج دارم تو اینترنت و کانال ها زیاد موادشون جدید و گرونه یه چیزی ک خودشون تو خونشون درست میکنن و خوشمزه باشه و تجربشو کرده باشن ممنون از لطف بی دریغتون😍 ❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام خوبی لطفا سوال منم بزارید گروه به اون خانمی که گفتن کار در منزل بسته بندی زرشک لطف منم راهنمایی کنید اگه بتونم این کار در منزل انجام بدم از فقر بی پولی نجات پیدا میکنم لطفا بنده هم راهنمایی کنید ❤️❤️❤️❤️ سلام دوستان وضع مالیم خرابه میخوام کار انجام بدم مجازی باشه بهتره ساکن شهرکردم کسی کاری چیزی سراغ داره بهم معرفی کنین ممنون از همتون بازاریابی نمی خوام چون شوهرم مخالفه ❤️❤️❤️❤️ خانمی که گفتین تیشرت می اوردین اتومیزدین میشه بگین کدوم شهرین من بروجردم ازکجاوچه کارگایی می اوردین.وکجابود ضمنا خانمامن دنبال کاردرمنزل میگردم ولی پیدانمیکنم شماکاری دارین دربروجرد که درمنزل انجام بدم؟؟ ❤️❤️❤️❤️ من بچم پاش کجه شدید به یه شغل کار در منزل احتیاج دارم قرار 6 ماه دیگه هم عملش کنن دکتر ش گفته که هزینش 40 میلیون میشه ندارم : دوستان عزیزم به دلیل تعداد زیاد سوالات ما دوتا کانال دیگم داریم که تعدادی از سوالات رو اونجا قرار میدیم ،بعضی از اعضا فقط در همین کانال منتظر ارسال مشکلشون هستن و ما باید مدام اینو توضیح بدیم❌🌹 لطفااااا در هر سه کانال عضو بشید👇🏻👇🏻 @eshgbato @ranjkeshideha @hezarrahenarafte ایدی ادمین 👇🏻🌹 @habibam1399
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#بخش_هشتم رفتم تو اتاقم و مدارکمو برداشتم و چند دست لباس انداختم تو کوله پشتی و از اتاق بیرون اومدم
شیرین کمی سکوت کرد و رفت تو فکر، بعد از چند دقیقه سکوتو شکوند و گفت باشه پس فردا بریم دنبال کارای عقد و عروسی.. من هم با خوشحالی که نمیدونستم چه جهنمی در انتظارم نشسته گفتم چشممم عشقم هرچی تو بگی.. از فرداش من و شیرین کارای عقد و عروسی رو انجام دادیم. روز عقد من لباس تنم کردم و رفتم خونه بابام قبل از اینکه در بزنم دلشوره گرفتم، دستمو گذاشتم رو قلبم و آروم گفتم میلاد انقدر استرس نداشته باش.. یا باهات میان یا اینکه دنبال خوشبختیت میری و همه به خوشبختی تو و شیرین حسادت میکنن.. یه لبخندی از رضایت زدم و با اعتماد به نفس، محکم به در کوبیدم. چند دقیقه بعد پدرم درو باز کرد، منو که دید گفت چرا انقدر محکم به در میکوبی؟ چه خبرته؟ بابام با دیدن من با لباس دامادی و ماشین گل کاری شده، شمرده شمرده گفت این چیه؟ سرمو انداختم پایین و گفتم تا الان در حقم پدری کردین.. بعد از این هم در حقم پدری کن... امروز عروسی تک پسرته.. توروخدا تنهام نزار... پدرم با عصبانیت گفت کدوم پسر؟.. من پسری که من و مادرشو بخاطر خودش و یه دختر که خدا میدونه ذات و خانوادش چیه میفروشه، ندارم... میلاد فقط تو میدونی اون شب بعد از رفتنت تا به امروز مادرت مریض و زمان گیر شده... خنده تلخی کرد و ادامه داد و گفت ولی بزار من جوابتو بدم.. نه تو خبری از مادرت که تورو با پر قو بزرگ کرده نداری چون پای یه زن درمیون اومده و مادرت و خانوادتو بخاطر اون زن فروختی و حالا اومدی که آبروت جلوی دوست و آشنای زنت نره... گمشو از خونم برو بیرون... بابام از خونه بیرونم کرد و درو بست، پشت در ایستادم و با صدای بلند گفتم بابا هیچ کدوم از شما چشم دیدن خوشبختی منو ندارید.. اگه خوشبختی من براتون مهم بود پشتم وایمیستادین و شاهد اوج خوشبختیم میشدین.. ولی متاسفانه شما هنوز که هنوزه دوست دارین برام تصمیم بگیرین... نمیخواین بفهمین که من بزرگ شدم و خودم باید شریک زندگیمو انتخاب کنم.... پدرم درو باز کرد و دستشو اورد بالا و محکم زد تو صورتم... من انقدر مغرور شده بودم که تو صورت بابام وایسادم و صدامو براش بالا بردم گفتم: این سری زدی چیزی نگفتم... ولی بار دیگه بزنی بد میبینی.... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا ❤️ سلام خانمی که کار در منزل بسته بندی زرشک گرفتن میشه من رو هم معرفی کنید خیلی به کار ن
❤️ سلام دوستانی که دنبال کار در منزل هستن بنظرم اول یه حرفه رو یاد بگیرید و بعد دنبال کسب درآمد باشید بعنوان مثال من خودم ۱۶ سالمه و کار آموزی میرم حدود دو ماه دیگه هم استخدام میشم کار آموزیم هم در حوزه کامپیوتر و برنامه نویسی هست و تماما دور کاری اصفهان زندگی میکنم و رزومه ام تهران هم قبول شد ولی خانواده ام گفتن اصفهان باشه بهتره داخل سایت های کاریابی بگردید جابینجا ای استخدام کارلنسر من خودم داخل جابینجا کار گرفتم البته نباید انتظار داشته باشید کار از آسمون براتون نازل بشه من حداقل بیست تا سی بار رزومه دادم کار آموزی هم بسته ب کاری که دارید مدتش بین یک تا شش ماه هست بعد یه پروژه تست بهتون میدن و اگر پروژه رو در حد انتظار شرکت تحویل بدید استخدام میشید ❤️❤️❤️❤️ سلام خانمی که غذای مجلس خواستن آلبالوپلو این روشی که میگم از همه روشها خوشمزه تره مرغ را با یک پیاز ونمک می پزی و میگذاری آبش تموم بشه.برنج را چلوکش می کنی.وقتی دم کشید کمی خلال بادام وپسته و زرشک و زعفران را با کمی برنج مخلوط و برای روش کنار بگذار مرغها را کف دیس بچین یک لایه برنج یک لایه مربای آلبالو که زیاد شربت نداشته باشه.دوباره یک لایه برنج ودرآخر مخلوط زرشک و زعفران و خلال را روش می ریزین.بعضیها مربا ا با برنج دم میکنن که برنج را سیاه میکنه.روشی که من گفتم خیلی بهتر وخوشمزه تره. غذای دیگه هم میتونه شیرین پلو و یا قیمه نثار باشه باقالی پلو با مرغ هم خوبه.مادرشوهر من قیمه نثار را با گوشت قلقلی میپزه اینطوری به صرفه تر دمیاد. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
❤️ سلام من بچه طلاق هستم و با مادرم زندگی میکردم چون پدرم یه آدم عیاش بود مادرم جدا شد و برای اینکه منو بگیره مهریشو بخشید و خواهر برادراش خیلی کم کمکش کردن که یه خونه تو زیر زمین اجاره کنه. مادرم تو خونه مردم نظافت میکرد بافتنی میبرد پارک میفروخت من هم بزرگ شدم و کمک حال مادرم شدم باهم زندگی جمع کردیم تونستیم از پس مشکلات بربیایم بماند که چقد تحقیر شدم بماند چقدر حسرت کشیدم من زندگی نکردم فقط کار میکردم که گشنه نمونیم تصمیم گرفتم درس بخونم و از زندگی بیشتر استفاده کنم میخواستم برای خودم کسی بشم انگار خدا تو دلم انداخت که درس بخون توی دانشگاه یه خانومی بود همیشه تنها کلا هیچ دوستی نداشت یه روز کاملا اتفاقی نشستم پیشش سلام کردم پرسیدم که چرا همیشه از همه فاصله میگیری که کلا جواب نداد پاشد رفت خیلی بهم برخورد گفتم انگار از دماغ فیل افتاده 😐 یکی از کلاس ها استاد شروع کرد به گروه بندی من و اون خانوم هم تو یه گروه بودیم که اصلا فعالیت نمیکرد کلا اهل این حرفا نبود بچه ها میخواستن دسته جمعی اعلام کنن که این هیچ کاری نمیکنه از گروه حذف کنن که الکی نمره نگیره که من گفتم هرکاری به عهده اونه من انجام میدم یکی از دخترا به گوشش رسوند منم دیدم داره میاد سراغ من خودمو گرفتم قیافه اومدم گفتم حرف بزنه تحویلش نمیگیرم که اومد نشست گفت مرسی 😐 گفتم همین بعد نمیدونم دلش سوخت چیشد گفت خب خیلی خیلی مرسی که از اونجا شروع شد بیرون میرفتیم منم اضافه کاری اینا میرفتم که اگه روزی رفتم خواستگاری ته جیبم یه چیزی باشه دو سال گذشت و ازش خواستم که اجازه بده برم خواستگاریش اما قبول نکرد کلی خواهش و التماس کردم که بهم گفت من اعتیاد دارم و دوست ندارم زندگیت تباه بشه اگرم میبینی با هرکسی نمیپرم بخاطر اینه که من یه آدم معتادم خیلی دلم شکست دیگه بهش پیام ندادم تا دو ماه بعد که خودم تصمیم گرفتم برم سراغش رفتم و ازش خواستم که برگرده که گفت من سخت بتونم ترک کنم خودشو باخته بود که گفتم قول میدم همه چی درست شه با اصرار من قبول کرد خانوادش کلی به من سرکوفت زدن بخاطر بعضی چیزای الکی با اینکه میدونستن دخترشون معتاده و فکر میکردن من نمیدونم اما یبارم به روشون نیاوردم که غرورشون خورد نشه زنم روحیش و از دست نده خیلی خوب داشتیم پیش میرفتیم و وقتی رفتیم خونمون کنارش بودم تا ترک کنه و اراده هم داشت و گذاشت کنار خیلی خیلی قدردان من هست و همیشه از جون و دل برام مایه میزاره تو زندگی منم الحمدلله درسم تموم شده یه جای درست درمون استخدام شدم و دارم تلاش میکنم و زندگیم بهتر شده و اینم بگم هیچوقت مادرم نفهمید که همسرم اعتیاد داره نزاشتم و خانوادشم هنوز فکر میکنن که من نمیدونم اونا در جریان اعتیاد دخترشون بودن باور کنید میام خونه غذای خوب خونه تمیز صورت مهربونش انگار من یه عمر سختی کشیدم که در عوضش خدا این زندگی قشنگ و به من بده دوستان خوبم همسرتونو از وجود خودتون بدونید کمک حالش باشید بجا سرکوفت زدن ببینید چجوری زندگی و براتون گلستان میکنه. زندگی پر عشق براتون آرزو دارم. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
❤️ سلام ادمین جان خواهش میکنم سوال منو بذار کانال دیگه واقعا کم آوردم من یه دختر چادری نمازخون ساده ام که نمیدونم به چه گناهی اینجوری دارم عذاب میکشم خواهشااا دوستان خودتونو جای من بذارین و قضاوتم نکنید ما روستا زندگی میکنیم و پدرشورهرم خونه اش خیلی بزرگه ۴ قسمتش کرده برای چهار پسرش که بسازنش من چهار ساله ازدواج کردم بعد از یک سال مشکلات چون شوهرم پول ساختن خونه نداشت و من خونه پدرم قهر بودم پدرشوهرم گفت سه ماه دیگه براشون خونه میسازم و ما تو این مدت خونه عموش ساکن شدیم بعد از گذشت یک سال خورده ای هیچکاری نکردن و به خاطر یه سری مسائل کمتر از دو ماه پیش یه خونه تو روستا رهن کردیم ۲۵ میلیون که شوهرم با بدبختی جور کرد و میگه ندارم تو این چهار سال شوهرم برای پدرش کار میکنه اونا چند تیکه زمین کشاورزی دارن نخل دارن خرما میفروشن ،گاو دارن که شیر و گوساله های اونا رو میفروشن مرغ و تخم مرغ دارن پول دارن تو بانک خونه زمین ماشین سنگین که مال خودشونه و شوهرم راننده اشه و وضع مالیشون خیلییی خوبه ولی به شوهرم هزارتومن نمیدن شوهرمم همه وقتشو گذاشته برای اونا کار میکنه پولی هم بگیره در حد غذامونه اونم نه مرغ و گوشت هر چی بهش میگم اونا دارن به فکر خودمون باش ، پسرای دیگه هم دارن که مجردن میتونن کمک کنن نتیجه ای نداره الانم دیگه اصلا بهش نمیگم چون فقط خودمو خراب میکنم و اون اهمیت نمیده فکر میکنه من ازشون بدم میاد اما به خدا من روز اول که رفتم خونشون گفتم میشم جای دختر نداشتشون بهشون میگفتم مامان بابا ولی اونا خیلی بد کردن منم دیدم همش دارن از شوهر ساده من سوء استفاده میکنن گفتم جدا بشم که شوهرم به کم و کسری زندگیمون فکر کنه اما اصلا انگار نه انگار زن و بچه داره همش اونجاست و کاراشونو میکنه یا بار میزنه کرایه اش برای اونا یا وقتی خونه اس کارایی که گفتم انجام میده مشتری واسه محصول پیدا کنه ،زمینو آب بده ،کود بده، درو کنه شخم بزنه، یه نفر پیدا کنه نخل هارو سم بزنن و .... فکر کنید همهههه اینا با شوهرمه درحالی که سه تا پسر دیگه دارن مادر شوهرم خیلی بدجنس منم دیگه کم آوردم باور میکنید بعد چهار سال من نه جاروبرقی نه لباسشویی نه تلوزیون هیچییییی ندارم حتی یه ساعت دیواری ساده ندارم لباسای بچه پنج ماهه امو گذاشتم تو سبد رو زمین لباسای خودمم تو یه کمد دو دره که تو انباری خونشون بود حتی دراش چفت نمیشن کلید ندارن اصلا در این حد داغون،یخچال هم از این سفید قدیمیا از خونه پدرم آوردم وقتی مستقل شدیم الان این خونه دوتا اتاق داره فقط یکی رو تونستم فرش کنم اونم چه فرش کردنیییی یه فرش دوازده متری از خونه بابام اوردم با یه روفرشی سه متری(که خودشون استفاده میکردن دادن به ما که کمکمون کرده باشن خودشون وضع مالشون خوب نیست )یه تیکه پتو یه تیکه با ملافه ولی اونا هیچ کمکی به ما نمیکنن خسته اتون نکنم اینارو گفتم تا بتونید شرایطمو یکمی فقط یکمییی تصور کنید حالا از شما میخوام یه دعای مجرب که خودتون تجربه کرده باشین بهم بگین که شوهرم از خانواده اش فاصله بگیره و به فکر زندگی خودش بیفته اون روی اینکه کسی تحقیرش کنه حساسه فکر نکنید بدجنسم به خدا طاقتم تموم شده من مشکلی ندارم به خانواده اش کمک کنه اما نه تا این حد که خودم حسرت همه چی به دلم مونده دلم میخواد با خانواده و برادراش دعوا کنه تو سرش بزنن که بلد نیستی زندگی کنی که زنت وضعش اینه و تحقیرش کنن شاید باهاشون قهر بشه یا بگه آره اینا که اینجورین من دیگه چه توقعی دارم ازشون واسه خودم زمین اجاره کنم یا واسه مردم کار کنم به جایی برسم شوهرم الان ۳۱ سالشه زمینی که به ما دادن هنوز پیشم درنیاوردیم با این وضع گرونی و اینکه من حتی ظرف ندارم چه برسه به وسایل سنگین و برقی کی میخواییم اینارو جمع کنیم تو رو خدا کمکم کنید من ۲۳ سالمه ولی بهم میگن شبیه چهل ساله هایی انقدر که غصه میخورم😞😔 خواهش میکنم اگه دعای مجرب دارین که ازشون فاصله بگیره و متوجه بشه دارن با عمر و زندگیش چیکار میکنن بهم بگین یا دعایی که بینشون دعوا بیفته جوری که شوهرم کینه به دل بگیره اخه خیلی ساده اس و کینه نمیگیره یه حرف بزنن زود از دلش میره اما وای به اینکه من چیزی بگم دربارشون میخوام یه دعایی بهم بگین خودش واقعیتو ببینه.به خدا اگه کار این چهار سال رو برای مردم انجام میداد و پولش برای خودمون بود الان بهترین خونه و وسایل و امکانات رو داشتم😞 ممنون که وقت گذاشتین و خوندین پیاممو پیشاپیش از دوستانی که راهنماییم میکنن ممنونم اجرتون با حضرت فاطمه (س) ایدی ادمین 👇🏻🌹 @habibam1399 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-
ما هر دو یک دلیم، ولی این وفاق نیست از احتیاج بگذر اگر اشتیاق نیست ما خسته‌ایم و تشنه، ولی دست و پا زدن راه نجات یافتن از باتلاق نیست آیینه‌ایم و غیر حقیقت نگفته‌ایم در ما به ‌قدر یک سر سوزن نفاق نیست هرگز دو لفظ را مترادف گمان مکن جایی که عشق نیست؛ «جدایی»، «فراق» نیست! هر روز بیشتر به تو دلبسته می‌شویم عشق از شناخت می‌گذرد، اتفاق نیست دنیا هزار پنجره بر ما گشود و بست اما دریغ، آینه‌ای در اتاق نیست ‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎◍⃟💛◍⃟💜◍⃟💚💚💚 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#قسمت_شصت تا غروب فکرم درگیر بود .. این که با مردن یعقوب ، راه ازدواج دوباره ی صنم باز شده بود لرزه
ساکت شدم .. چند دقیقه بعد صمد اشاره کرد کدوم سمت بپیچم ... تو ذهنم هزارتا فکرهای مختلف میکردم .. نتونستم طاقت بیارم و آروم گفتم برای صنم اتفاقی افتاده؟ چیزی شده؟ بوی مشروب میداد.. مست بود میدونستم الان عصبانی تر میشه، ولی صمد با صدای بلند قهقهه زد و گفت آخه لعنتی تو چرا اینقدر رو داری؟؟ تازه میپرسه واسه صنم اتفاقی افتاده؟؟ دختر بدبختو انداختی تو بغل یه دیوث عوضی که مثلا بتونی بگیریش بعد گورت رو گم کردی... خبری ازت نشده .. رفتی سراغ سور و سات عروسی .. با خودتم گفتی گوربابای صنم .... داد زدم چی میگی واسه خودت .. بی خبر گذاشتید رفتید ، چند ماه کل شهر رو دنبالتون گشتم .. من میخوام از شما بپرسم چرا... چرا نیومدید خونم، حجره بهم خبر بدید کجایید صمد سرش رو تکون داد و گفت خدا لعنتت کنه .. آخه تو از کجا پیدات شد اینجور گند زدی به زندگیمون .. هم منو بدبخت کردی هم خواهرم رو .. دوباره با دسته ی چاقو چند تا ضربه بهم زد .. مطمئن شدم اتفاقی افتاده و صمد از روی ناراحتی این کارها رو میکنه .. ماشین رو متوقف کردم و گفتم صمد بزار حرف بزنیم .. من از شما گله دارم تو از من.. بگو من چه خبطی کردم ... سرش رو گذاشت روی داشبورد و بلند گریه کرد .. _من... من آدم کشتم .. من یعقوب رو خفه کردم و مقصرش تویی... تو ... توی بی همه چیز... بند دلم پاره شد و با صدایی که خودم به زور میشنیدم پرسیدم صنم رو کشتی؟؟ سرش رو تکون داد و گفت نه .. اون پیرسگ کشتم .. بهش گفتم طلاق خواهرم رو بده بره پی زندگیش.. چندبار محکم کوبید رو داشبورد و ادامه داد قبول نکرد نصفه شب رفتم خفه اش کردم .. دیگه نمیتونستم ببینم صنم جلوی چشمهام مثل شمع آب بشه... بازوش رو گرفتم و گفتم صمد.. آروم باش .. حالت خوب نیست.. مستی داری چرت و پرت میگی .. یعقوب... _یعقوب و من کشتم .. من... الانم میدونم آژان دستگیرم میکنه .. چاقو رو زیر گلوم آورد و گفت تو هم میکشم که خیالم راحت بشه .. تو نباشی صنم هم غصه نمیخوره .. تکون نخوردم .. فقط نگاهش کردم .. کمی دستش شل شد .. سریع و ناگهانی دستش رو گرفتم و کمی فشار دادم .. چاقو از دستش افتاد... چاقو رو برداشتم و گفتم ببین صمد ، من و ببر پیش صنم .. بزار همگی حرف بزنیم و مشکلمون رو حل کنیم .. مشکل تو هم، خودم حل میکنم .. نترس ... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
❤️ سلام خدمت دوستان گرامی لطفا به منم کمک کنید دختری ۲۰ساله هستم و ته تغاری خانواده که ۴تا خواهر بزرگتر از خودم دارم پدرم فوت شده و با مادرم زندگی میکنم مشکلم این که خواهرام خیلی تو کارام دخالت میکنن و من هم بخاطر احترامی که براشون قائلم چیزی نمیگم ولی بخدا خسته شدم از کاراشون به مامانم جرئت نمیکنم حرفام و بگم به خواهرام میگه بهش هم میگم چرا میگی میگه اونا که غریبه نیستن من خواستگار زیاد داشتم ولی حتی بدون در نظر گرفتن من جواب رد میدن و میگن شوهرت باید فلان ویژگی و داشته باشه و خیلی چیز های دیگه. من با اینکه دانشجو ام حتی دست به صورتم نزدم و واقعا اینجوری خجالت میکشم بیرون برم با اینکه دوستام همه ابروهاشون هم برداشتن .جرئت نمیکنم چیزی بگم میگن تو پررویی بخدا خسته شدم دیگه از این وضع از شمادوستان عزیز میخام که راهنماییم کنید چطور باهاشون رفتار کنم که بی احترامی نشه. ❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام.خسته نباشید..میشه لطف کنید مشکل منم بزارید..من ۱۹ سالمه..از سیزده سالگی نامزد پسر عمم بودم و الانم دو ساله که ازدواج کردم و یه دختر ۱۰ ماهه دارم..همسرم خیلی مرد خوبیه..خیلی دوسش دارم..با اینکه وضع مالیمون زیاد خوب نیست ولی راضیم.مشکل من اینه که من موقع عقد چونکه ۱۵ سالم بود زیاد به جزئیات توجه نکردم و خانواده عمم خیلی عقد مختصری برام گرفتن..مثلا حتی یه دست لباس هم برای من نگرفتند با اینکه داشتند..اصلا خرید نکردیم و جشن عقد نگرفتیم..الان وقتی که دخترای هم سن و سالم ازدواج میکنن و من میبینم که برای اونا چقدر خرید میکنن من تا چند روز عصبی ام و همش گریه میکنم..آخه این چیزا یبار تو زندگی آدم اتفاق میوفته..همسرمم میگه اون موقع کسی به من نگفت که باید اینکارا بکنم..به نظرتون من باید چی کار کنم..و اینکه از دوستانی که در اصفهان و شهرستان های اطراف اگه کاری سراغ دارید پیشنهاد بدید تا همسرم بره اونجا کار کنه..خیلی ممنون از راهنمایی های شما عزیزان.. ایدی ادمین 👇🏻🌹 @habibam1399 لطفا راهنمایی بفرمایید دوستانتون رو🙏🏻🌹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
📚 ۱۰ دلیل که باید عاشق شکست باشید در درازمدت از شکست بیش‌تر از موفقیت نفع می‌برید ، موفقیت بی‌نظیر است، اما شکست‌ هم فواید قابل توجهی دارد. فهرست زیر بر اساس گفت‌وگو با یکی از برترین سخنران‌های انگیزشی و نویسنده‌ی شهامت شکست‌ تهیه شده‌است. ۱.شکست‌ بیش‌تر از موفقیت به شما درس می‌دهد، به ویژه درباره‌ی خودتان. ۲.شکست‌ فروتنی شما را تجدید می‌کند و هدفمندی‌تان را تقویت می‌کند. ۳.شکست‌ بهترین فرصت را فراهم می‌کند تا ایده‌های جدید را امتحان کنید. ۴.شکست‌ کمک می‌کند اصلاحاتی انجام دهید تا در مسیر هدف‌تان باقی بمانید. ۵.شکست‌ شما را پخته‌تر و انعطاف‌پذیرتر می‌کند. ۶.شکست‌ به شما یادآوری می‌کند نسبت به خودتان و اطرافیان‌تان مهربان‌تر باشید. ۷.شکست‌ مدال شهامت است، چون شما جرأت داشتید ریسک کنید. ۸.شکست‌ حس بسیار مهم صبوری را تقویت می‌کند. ۹.شکست‌ به شما هشدار می‌دهد مسائل را به خودتان نگیرید (یا بیش از حد جدی نگیرید). ۱۰.شکست‌ عزت نفس‌تان را بر پایه‌ی شخصیت‌تان می‌سازد، نه کاری که انجام می‌دهید. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
🌞روزی یک صفحه بخوانیم 🌞 سوره ❤️ صفحه ی ۱۷۴🌹 @azsargozashteha💚
4_452715601975052622.mp3
1.57M
🌞روزی یک صفحه بخوانیم 🌞 سوره ❤️ صفحه ی ۱۷۴🌹 @azsargozashteha💚
❤️ سلام ادمین جان من میخوام به اون خانمی که گفت شوهرش برای پدرشوهرشیناکمک میکنه ووضع خودشونم اصلاخوب نیس کمک کنم ازریشه مشکلش حل بشه ولی لطفاآیدیموبدین خودم باهاش حرف بزنم منم خانمم ودرک میکنم این مسایل خیلی آزاردهندس آخه پدرخودمم اینجوری بودخداازشون نگذره لطفاآیدیموبدین مطمئنم خدااجرعظینی بهتون میده که یه زندگی رونجات دادین ❤️❤️❤️❤️❤️ سلام در رابطه با خانمی که با خانواده شوهرش روستا هستن و ... عزیزم من دعا بلد نیستم ولی دو تا خانم از اقوام نزدیکم مشکل شما رو داشتن ، تا این که بعد از مدتی کار پیدا کردن شوهراشون تو یه شهر دیگه ، بهتر شدن فهمیدن باید به زندگشیون برسن ، ولی دوباره یادم نیست چطور شد که هر دو باز مجبور شدن برگشتن روستا ، اما الان سه سالی میشه شوهراشون به واسطه فامیل ها و آشنا ها تونستن تو یه شهر دور تر کار پیدا کنن و خداروشکر وضعشون خوبه ، خواستم بگم این دو تا دختر میگن اگه اینجا میموندیم هنوز باید سر هیچ و پوچ و دستمزد با خانواده شوهر بحث میکردیم ( خداروشکر رابطشون خوبه و فامیل هم هستن) به نظرم اگه میتونی شهر دیگه کار پیدا کن براش و باهاش خیلی صحبت کن و به قولی مخ شوهرت رو بزن 😁 که اونجا حقوق خوب داره و بعد ها که پیشرفت کردیم باز برمیگردیم و ... ❤️❤️❤️❤️ خانمی که راجع به حسرتشون از نامزدی گفتن. عزیزم این چیزها آدم را ناراحت میکنه ولی چندسال که بگذره همه چیز بنظرت بی اهمیت و بی معنی میاد. اگر خیلی اذیت میشی ازهمسرت بخواه برای سالگرد ازدواجتون تمام اون حسرتها را جبران کنه. انشالله به آرامش برسی ❤️❤️❤️❤️❤️ دخترخانمی که خواهراش توی کارهاش دخالت میکنن عزیزم بایک مشاور مشورت کن و ازشون راه حل بگیر.انشالله خدا کمکت کنه. ❤️❤️❤️❤️ سلام خدمت خانومی که ۱۹ سالشونه گفتن برای عقد و عروسی کم گذاشتن براشون . عزیزم الان دو سال از ازدواج شما گذشته ، دیگه شرایط رو که نمیشه تغییر داد . درکتون می کنم الان سخته اطرافیان رو ببینین و خودتون این کارا رو انجام نداده باشین . ولی عزیزم شما هنوز جوون جوونی . از همین الان خودتون باید به فکر خودتون باشین . از این به بعد میتونین با در نظر گرفتن بودجه تون یه سری کارا انجام بدین ، مثلا به خودتون و زندگیتون برسین ، برین آتلیه با شوهر و بچه تون عکس بگیرین چون چند سال دیگه حداقل عکسا رو دارین ، چند وقت یه بار هر وقت مقدره برین خرید ، سعی کنین یه سری مباحث روانشناسی خانواده رو استفاده کنین برای حس خوب تو زندگیتون . الان به بعد هم که نمی تونین خونواده شوهرو وادار کنین که کادویی چیزی بدن 😊 پس خودتون برا خودتون ارزش قائل شین قطعا تو رفتار بقیه با شما هم تاثیر میذاره 👌 ❤️❤️❤️❤️ سلام عزیزی که 19 سال شونه ونی نی ناز دارند اصلا اهمیت ندن مثلا چی می شه وقتی عصبانی می شن و گریه حاصلش چیه جز ناآرامی بیخیال همین اینکه در کنار شوهرشون آرامش دارند شاکر خدا باشند و آرامششون رو از دست ندن . برای کار شوهرشون چه کاری ازشون بر میاد برادارم شرکت کامپیوتری دارند می تونم بهشون بگم برن مشغول شن آموزش هم می دن ❤️❤️❤️❤️ وای وای با پیام این خانم یاد زندگی خودم افتادم حالا دعا و اینا بلد نیستم اما همسر من دقیقا ۱۴ سال طول کشید تا فهمید که خانوادش نه تنها پشتش نیستن بلکه مثل دشمن هستن براش 😔 امیدوارم شوهر شما زودتر متوجه بشه ما که خیلی خیلی سر این مساله باختیم ❤️❤️❤️❤️ سلام در رابطه با اون خانم ۱۹ ساله ای که میگن من حسرت عروسی رو میخورم باید بهتون بگم عزیزم درسته که هر دختری دوست داره که توی لباس عروس خودش رو ببینه ولی گلم اینا جزئیات هستن شما میگین که همسرم انسان درستی هست خیلی ادمها بودن که ۷ شبانه روز براشون جشن گرفتن و مراسم پر زرق و برقی داشتن ولی کادشون به جدایی کشیده و بهم حسشون رو از دست دادن اگه خیلی دوست داری میتونی بری لباس عروس کرایه کنی و ارایشگاه بری و توی اتلیه با شوهرت چند تا عکس بگیری وای اینکه خوشبختی الانت رو به روز های گذشته بفروشی اشتباه هست با این اعصاب خوردی های که گفتی و گریه ها و حسرت ها ففط خودت و بچه ی ۱۰ ماهت و شوهرت رو اذیت میکنی بهتره که بیشتر به خوشبختی و بچه ی سالمت فکر کنی تا روز هایی که گذشته عروسی مقدمه ی خوشبختی هست نه همه ی خوشبختی شما بدون عروسی تونستی خوشبخت باشی پس بهتره نا شکری تکی و خودت رو برای این مسائل ازار ندای امید وارم موفق باشی 🌼❤️❤️ یاعلی ✋🏻 ❤️❤️❤️❤️ سلام خدمت دوستان خانمی که شوهرت برای پدرش کارمیکنه شما مگه جهازنداشتی که انقد ناله میکنی که حتی چیزای کوچیک توزندگیت نداری از خانواده شوهرت توقع داری ❤️❤️❤️❤️ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
❤️ سلام عزیزی که دنبال کار هستند برا همسرشون تو اصفهان عزیزم فولاد مبارکه اطلاعیه زده کلی نیروهای مختلف میخاد فقط شرایط داره زیر 35 سال. دیپلم. زود پیگیری کنید ❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام به اون خانم 19 ساله که الان بچه 10 ماهه داره بگید یه کارخونه یخچال سازی هست که نزدیکای مورچه خورت هست فک کنم اسنوا باشه اون ها کارگر میخواستن تقریبا 8 صبح تا 8 شب و گاهی بر عکس مدرک هم سیکل به بالا و فقط آقا میخوان معافیت پزشکی نداشته باشه منطقه فلاورجان و زرین شهر هم سرویس نداره فقط ساکن اصفهان باشد سوء پیشینه و عدم اعتیاد گرفته میشه اتباع استخدام ندارد . کسی هم که بخواد بده برای ثبت نام کارت ملی و کارت پایان خدمت و خودکار آبی از شنبه تا پنج شنبه از ساعت 8الی 16 و اگه آدرس خواستن ازم بگیرن که داخل شهرک صنعتی مورچه خورت هست . و بهتره خانم های خونه هم برای خودشون تو خونه درآمدی پیدا کنن . مثلا کسایی که خیاطی بلدن یکم با خیاطی کردن در آمد زایی کنن مثل دوخت لباس بچه دوخت سرویس آشپز خانه اینو اگه به درستی بدوزید حتی تیکه ای هم میتوانید فروش بدهید و حتی کسایی که گلدوزی بلد هست مثل دندون موشی ساقه دوزی و گره فرانسوی و غیره میتوانید کار های نمدی درست کنی اعم از تل گیره بند انگشتی عروسک دستی عروسک پر کن برای بچه ها . با خز یا پولیش عروسک های خزی پرکن . با چرم کیف پول و کیف دستی کیف آرایشی ببینید خانم ها این ها ایده های من درباره درآمد زایی در خانه هست که میتوانید انجام بدید حتی خودتون روی پارچه .نمد .چرم و... میتوانید از خودتون ایده در بیارید شاید چیزی جالب بتوانید بپردازید اما فقط دنبال این که کسانی براتون ایده پیدا کنند نباشید حتی با وسایل اضافی میتوانید حتی برای بچه ها کلاژ درست کنید یا بافتنی با میل یا قلاب داشته باشید بینید فقط کافی داخل خونه یه نگاه کلی بندازید بعد یه نگاه به مغزتون و فکر کنید که چی میتوانید درست کنید . این ها هم ایده های من ستاره دختر اصفهان است برای شما هم جنس لطیف میهنم دوستتان دارم خواهرای عزیزم ❤️❤️❤️❤️ سلام ادمین عزیز، برای اون دسته از اعضای کانال، که مشکلات مالی شونو بیان میکنن، قرائت روزانه سوره مبارکه واقعه توصیه میکنم، فوق العادس برای رزق و روزی و برکت و حتی بدست آوردن مال، ❤️❤️❤️❤️ سلام اون خانمی که در روستا زندگی میکردن و گفته بودن همسرشون همش به فکر کار برای پدر و مادرشون هستن و اصلا به همسر و بچه شون اهمیت نمیدن ، لطفا از این ذکر استفاده کنن 👇من تضمین نمیکنم چون خودم تا به حال این دعا رو نخوندم و همینجوری از یه کانال برداشتمش ولی امیدوارم هر چی که خدا صلاح میدونه براتون اتفاق بیفته 🔐ـار ✨✍شیخ بهایی فرموده  هر ڪس به مدت 10 روز ، هر روز صد مرتبه این دعا را بخواند به حاجت خود می رسد ✨«بسم الله الرحمن الرحیم: یا مُفَتِّحَ الاَبواب ،یا مُقَلِّبَ القُلوبِ وَالاَبصار، یا دَلیلَ المُتَحَیِّرین، یا غِیاثَ المُستَغیثین، تَوَکَّلتُ عَلَیک، یا رَبِّ اِقضِ حاجَتی وَلاحَولَ وَلاقُوَّةَ اِلّآ بِاللهِ العَلِیِّ العَظیم، وَصَلَّی اللهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِهِ اَجمَعین.»✨  ✨✍همچنین هر ڪس با طهارت وحضور قلب بمدت هفت روز ، هر روز دوهزار مرتبه(2000) بگوید(یا هادے) حاجت روا گردد ودر ڪارهایش گشایش ایجاد می گردد✨ ❤️❤️❤️❤️ برای خانمی که شوهرش به فرمانش نیس وبرا پدر و مادر کار می‌کنه ۳بار آیه رو می‌خونی و به صورت نامحسوس ها میکنی به اون طرف .حسبی من سوالی علمه بحالی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
🌱🌷 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#قسمت_شصتو_یک ساکت شدم .. چند دقیقه بعد صمد اشاره کرد کدوم سمت بپیچم ... تو ذهنم هزارتا فکرهای مخت
ترس از یک طرف و مستی هم از یک طرف باعث شده بود صمد کارها و حرفهای نامربوط میزد .. هنوز چشمهاش اشکی بود .. خیره شد بهم و گفت چطور کمکم میکنی ؟ دستم رو چند بار به پشتش کشیدم و گفتم مگه کسی دیده که تو این کار رو کردی؟ صمد سرش رو تکون داد و گفت نه.. نمیدونم .. نصف شب بود .. از رو دیوار پریدم تو خونش.. متکا رو گذاشتم رو صورتش فشار دادم تا تموم کرد .. +کسی ندیده و کسی هم به تو شک نمیکنه.. _کسی هم نفهمه خودم که میدونم .. تو رو هم میکشم و میرم به آژان خودم رو تحویل میدم .. +صمد احمق نشو .. من پول دیه اش رو بهشون میدم .. اون مرد عوضی حقش مردن بود ... تو زنده بودنش به درد زن و بچه اش نخورد بزار مردنش یه سودی واسشون داشته باشه... کمی سکوت کردم و گفتم اگه گم و گور نمیشدید الان وضع هممون یه جور دیگه بود .. صمد تو فکر رفته بود .. کاملا مشخص بود که سردرگمه .. نمیدونه چه کار کنه و چه تصمیمی بگیره... با صدای آروم گفتم صمد بگو کدوم طرف برم .. صنم نگرانت میشه، تک و تنها... صمد بدون این که نگاهم کنه گفت تنها نیست .. بی بی کنارشه.. نپرسیدم بی بی کیه؟ آرومتر از قبل گفتم باشه .. کدوم سمت برم ؟ صمد با دست اشاره کرد و حرکت کردم .. به محله ای تو شرقی ترین قسمت شهر رسیدیم .. داخل کوچه ی باریکی پیچیدیم و صمد به خونه ای اشاره کرد و گفت همین جاست .. پیاده شدیم .. صمد هنوز مست بود .. دستش رو گرفتم و گفتم صنم میدونه یعقوب رو کشتی؟ _نه... میخواستم تو رو هم بکشم بعد بهش بگم که از شر دوتاتون راحت شده ... نگاهم به خریدهایی که کرده بودم افتاد .. همه اش رو برداشتم و پشت سر صمد وارد خونه شدیم .. حیاط بزرگی بود ، پر از درخت... شبیه باغ کوچیکی بود .. صمد بلند بلند صنم رو صدا کرد .. از پیرهنش گرفتم و عصبی گفتم وایسا .. آب کجاست .. حوض کوچیکی به چشمم خورد .. وسایل رو زمین گذاشتم و صورت صمد رو تو آب فرو بردم .. چند بار تکرار کردم تا مستی از سرش بپره.. گفتم دیگه نجسی بخوری حسابت با منه قهر خدا میگیرتمون با شنیدن صدای صنم ، تمام تنم خشک شد .. _صمد .. تویی؟.. با کی اومدی؟... هیچ کدوم جوابی ندادیم .. صمد انگار تازه به خودش اومده بود و پشیمون بود از اینکه منو همراهش آورده .. صنم نزدیکتر شد و گفت صمد ..؟؟ صمد دستی به صورتش کشید و قطره های آب رو پاک کرد و گفت منم صنم .. نترس .. برو تو .. الان میام .... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
❤️ سلام امیدوارم جواب هاتون باعث آرامشم بشه من 6ساله ازدواج کردم و یه فرشته 2ساله دارم تو زندگیم خیلی پستی بلندی داشتم از هر چی که بگید شوهرم بینهایت بیرون از خونست یکسره دنبال کار جهادی مسجد دنبال کار خیر و... منم به شوهر نیاز دارم به همدم نیاز دارم خسته شدم از تنهایی خودم بارها و بارها جنگ و دعوا داشتیم بخاطر دیر اومدنشون نیومدنشون.. بارها شکایت کردم بهشون که من همسر میخوام نه یه آدمی که 24ساعت بیرونه ایشون از سر کار میاد سرپا لباس عوض میکنه و میره دنبال کار خودش ساعت 10 شب 11شب میاد ما تازه اون موقع یه یه لقمه باید غذا بخوریم تازه مشترک زندگی می‌کنیم با خانواده شوهر خیلی موقع ها میام میگن بریم پایین همونم ما اصلا وقتی برای هم نداریم من اصلا کسی رو ندارم حرف دلمو باهاش بزنم تا میام بزنم میشه دعوا جنگ و جدل بعد چندین سال تحمل حالا تصمیم به جدا شدن دارم نمیتونم اینجوری ادامه بدم من 20سال بیشتر ندارم ولی از الان عصبی شدم دست خودم نیس نمیدونم دیگه چیکار کنم چجوری جدا شم فامیل هستیم و خانواده هامون کلا همیشه باهمن اگه جدا بشم کلخانواده ها بهم میریزن ولی دیگه خودمم نمیتونم تحمل کنم هر کاری رو بگید امتحان کردم جواب نداد ........ آقایون محترم روی صحبتم با شماست خواهشا خواهشا بیشتر واسه خانوادتون وقت بزارید یه روزی می‌فهمید بیشترین کسی که به دردتون میخوره خانواده هست که اون موقع خیلی دیره ❤️❤️❤️❤️❤️ سلام. اول از ادمین عزیز تشکر میکنم بخاطر زحمتهای فراوانشون وهمچنین ممبر های عزیز. خداقوت سال96که برای کنکور درس میخوندم خیلی روی خودم فشار آوردم بعداز مدتی متوجه شدم که به سرم فشار وارد میشه من پیگیر نشدم گفتم شاید بخاطر فشاری که روی خودم میارم اینجوری شدم بیشتر در ناحیه ی سمت راست سرم اینجور میشم یعنی مثل اینکه یکی از تو، سرم را فشار میده. الان دیگه واقعا خسته شدم میترسم به دکتر مراجعه کنم😔اگه بگه مشکلی چیزی دارم دنیا روی سرم خراب میشه😔مثلا وقتی فکر میکنم یا مطالعه میکنم خیلی روش فشار میاد دیگه علائم دیگری ندارم. الان حساب کنیم 4ساله اینجوریم ودکتر نرفته ولی دیگه دلمو میخوام بزنم به دریا. آیا کسی بوده مثل من باشه؟ اول باید چکار کنیم باید نوار مغز بگیرم؟ ویه دکتر خوب برا مشکلم سراغ ندارین.؟ من کرمان زندگی میکنم توروخدا برام دعا کنید😔 الهی به حق پهلوی شکسته بی بی فاطمه س همه شما عزیزان حاجت روا شید 🤲 اگه براتون مقدور بود یه حمد شفا برام قرائت کنید. ممنون🌹🖤 ایدی ادمین 👇🏻🌹 @habibam1399 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا ❤️ سلام امیدوارم جواب هاتون باعث آرامشم بشه من 6ساله ازدواج کردم و یه فرشته 2ساله دارم
❤️ سلام میخواستم از تجربیات و در مورد خانمایی که شوهرشون غیر از کار برنامه های فرهنگی دیگه هم دارن مثل فوتبال قرآن جهاد و یا هرچیزی که دلی هست و شغل محسوب نمیشه، صحبت کنم خانما منم شوهرم مداحه خیلی فرصت باهم بودن نداریم .حتی فرصت جواب دادن تماسامو ندارن .یا داره شعر می‌نویسه یا هیئت دارن یا داره برا مراسمات چراغونی و پرچم میزنه یا داره نذری درست می‌کنه .خلاصه من با دو تا بچه همه کارام رو هواست عقب می‌افته .همیشه برا من خسته و شبا بعد هیئت که میشه ساعت یک صبح بعدش تازه میشینه پای تی وی یا تا ۳شعر می‌نویسه .مریض بشم لباس بخوام فروشگاه بخوام برم خانه تکونی داشته باشم مهمونی داشته باشم هیچ کدوما نیست دیگه با دو تا بچه چیکار کنم بخدا باید تحمل کنم .خانوادشم پر جمعیت همینه ی فرصتم پیش بیاد باید بریم با خانوادش .نه پارکی نه سینمای نه خونه مامانی هیچی هیچی چارش فقط صبره یا جدایی چون مطمئن باشید کنار نمی‌زارن کمم نمیکنن که مسئولیتاشون بیشترین میشه. تازه پولم نمیگیره . شغلش ی چیز دیگری همه فکرش همین هیتشونه .و نمیتونه فکرش پی من و بچه ها باشه. ❤️❤️❤️❤️❤️ سلام به همه دوستان ، خانمی که شوهرتون کار جهادی بهتره شما باهاشون تو این مسیر همراهی کنید بعد غیر مستقیم ( از طریق کسی که شوهرتون قبولش داره) بفهمونید که مهمترین کار در اسلام محبت و احترام در خانواده هست . دوست خوبم صبوری کن شما سنت کمه همه ی زندگی ها مشکل داره مطمئن نباش که همه ی راهها رو امتحان کردی توکل کن به خدا و محکمباش تا جایی که پیش خدا و وجدانت یقین داشتی تمام تلاشت رو برای زندگی کردی بعد فکر جدایی باش و جدایی هم شروع مشکلات بعدی هست خوشبختی خودت و فرشته ۲ سالت😍 اینقدر ارزش داره که به خاطر کوتاه نیای وتسلیم نشی؛ آدمهایی مثل شوهر شما قلب مهربونی دارن باید ببینید مشکلشون چیه؟ حتما حتماکلاس هنر زن بودن رو گوش بده ( کانال همسران خوب ایتا) شوهرت هم به یه طریقی کلاس هنر مرد بودن رو میتونه گوش بده عالیه انشالله که با تلاش میتونی زندگیت رو بسازی ، برات دعا میکنم ❤️❤️❤️❤️❤️ سلام راجع به خانمی که ۲۰ سالشه و آقاش همیشه بیرونه و پی کار جهادی.اگه تو مسجدتون و جای که همسرت می‌ره شماره از روحانی یا بزرگتری که حرفش رو همسرت اثر داره داری تماس بگیر یا رو درو برو مشکلتو بگو و ازشون بخواه به طور نامحسوس با همسرت حرف بزنن و نصیحت کنن انشاالله مشکلت حل شه ❤️❤️❤️❤️ سلام وقتتون بخیر.میخواستم درجواب اون خانومی که همسرشون کارای جهادی میکنن بگم عزیزم من ۱۲ساله ازدواج کردم همسرم مداح بودن وکارای جهادی زیاد انجام میدادن والان طوری مشغولن که خیلی کم میبینمش.اما تنها دلخوشیم همینه که کاربراخداست.شمابازم تنهانیستی امامن تنها هم زندگی میکردم باکلی محدودیت.من واقعادرکت میکنم چون خیلی خیلی سخته مخصوصااگر احساسی وعاطفی هم باشی.منم به فکر جدایی افتادم وچندماه فکر وتحقیق کردم ولی به این نتیجه رسیدم که هدف زندگیم چیه فقط یک مردی بنام شوهر میخوام یااینکه میخوام بشم انسان.فقط میتونم بهت بگم باجدایی خیلی زندگی خوشی منتظرت نیست مخصوصااینکه بچه داری.به خنده بچت وقتی پیش پدرشه نگاه کن ارزش داره.مردم مشکلات زیادی دارن توهمین کانال رو ببین شوهرت خیلی ازاین مشکلاتو نداره.بازم میگم خیلی سخته چون زنهانیازبه همراهی وهمدلی دارن که متاسفانه ماخانومابااینکه ازهمسرامون بدمیبینیم اماپسرامونو همونجوربارمیاریم.سعی کن باهاش حرف بزنی یانامه بنویس براش بگو تابدونه.یابه کسی که ازش حرف شنوی داره بگو غیرمستقیم باهاش حرف بزنه.برات دعامیکنم تااروم بشی🌷 ❤️❤️❤️❤️ سلام روی صحبتم با خانم بیست ساله ای هست که شش ساله ازدواج کرده یک فرشته دو ساله داره عزیزم منم موقعیت شما رو داشتم و دارم یعنی کلا ازواجمون تو موقعیت جهادی و بسیجی بود اصلا به طلاق و جدایی فکر نکن همون دو لقمه غذایی که میخوره آخر شب موقع پخت حدیث کسا بهش بخون خانوادگی بخورید بعد از صرف با شوهرت صحبت کن شما به فاطمه زهرا قسم خوردی خودشم دست شما رو میگیره سعی کنید حدیث کسا تو خونتون چه صوتی چه اینکه خودتون بخونید رواج بدید امیدوارم مشکلتون حل بشه