eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
165.9هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
1.3هزار ویدیو
13 فایل
داستان زندگی آدمها👥 شما فرستاده ایید⁦👨‍👩‍👧‍👦⁩📚⁦ کانال تعبیر خوابمون 👇🤍 https://eitaa.com/joinchat/1319240024C241ce5aee0 تبلیغات پربازده👇✅ https://eitaa.com/joinchat/3891134563Cf500331796 ادمین گرامی کپی از مطالب کانال حرام و پیگرد دارد❌❌❌
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️🍃 🍃🌻 شهید مسلم خیزاب☀️🍃 ذکر صد صلوات و قرائت زیارت عاشورا هدیه به روح بلند و جاودانه ی این شهید عزیز🌱 کسانی که در چله شرکت کردند لطفا تا شب انجام بدن 🙏 به امید حاجت روایی ان شالله🤲💜 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
زیارت-عاشورا-صوتی-–-فرهمند.mp3
1.95M
قرائت زیارت عاشورا ❤️ صوتی 🌱 با نوای استاد فرحمند🌸🍃
🌸🍃 زندگینامه شهید مسلم خیزاب بعضی آدم‌ها معروف هستند و تقریبا همه آنها را می‌شناسند. می‌دانند که چه شد تا به این معروفیت رسیدند؛ با راه و رسم زندگی‌شان آشنا هستند و آن را الگوی خود قرار می‌دهند. برخی آدم‌ها آوازه‌شان در همه دنیا می‌پیچد و سبب می‌شود تا افراد بیشتری کنجکاو شوند و برای شناخت آنها دست به مطالعه و تحقیق بزنند. برخی افراد هم هستند که با وجود معروفیت و محبوبیت بازهم نیاز به شناخت بیشتر دارند، ابعاد زندگی‌شان آنقدر گسترده است که هر بار اقدام به تحقیق می‌کنی چیزهای تازه‌ای دستگیرت می‌شود. نمونه این آدم‌ها شهدای مدافع حرم هستند، آنها که شجاعانه برای دفاع از حرم حضرت زینب (س) راهی سوریه شدند و تا پای جان مبارزه کردند. جوانی می‌گفت: «نمی‌دانم شهدای مدافع حرم فکر و عقیده‌شان چه بود، نمی‌دانم چگونه تربیت شدند و در چه راهی قدم گذاشتند که این‌گونه ایثار کردند و هر بار با فداکاری ما را حیرت زده کردند». برای همین است که جوانان و نوجوانان ما خواهان شناخت بیشتر زندگی این شهدا هستند. شهدای مدافع حرم جزو معدود افراد معروفی هستند که هرچقدر در مورد آنها مطالعه کنیم باز هم به ابعادی می‌رسیم که نمی‌دانستیم. نادانسته‌هایی که هر بار به دانسته‌های ما افزوده می‌شود و تمامی هم ندارد. یکی از این شهدای مدافع حرم که معروف و محبوب است و مردم او را خوب می‌شناسند شهید مسلم خیزاب است. او نیز جزء آن دسته از افرادی است که هرچه در موردش بدانیم باز هم کم است و می‌توانیم به شناخت بیشتری از او دست پیدا کنیم. شهید مسلم خیزاب سال 1359 دیده به جهان گشود و 26 مهر 1394 در سوریه در نبرد با تروریست‌های داعش به شهادت رسید؛ پس از شهادتش بود که برخی از زوایای زندگی او و آرزوی شهادتش بر مردم آشکار شد و جزء آن دسته از شهدایی شد که بسیاری از مردم به سمت شناخت او گرایش پیدا کردند. ورود شهید خیزاب به سپاه؛ «من یک بال را از سپاه گرفتم» اعظم رنجبر همسر شهید مسلم خیزاب با اشاره به علاقه همسرش به سپاه گفت: بعد از گذراندن دوران دبیرستان یکی از دوستان آقا مسلم سر مزار شهید خرازی به ایشان پیشنهاد می‌دهد که من می‌خواهم برای عضویت در سپاه اقدام کنم و شما هم اگر دفترچه می‌خواهید بگیرید و درنهایت با هماهنگی یکدیگر دفترچه می‌گیرند. سپس شهید خیزاب به تهران منتقل می‌شوند و 4 سال دوره دانشگاهشان را در تهران سپری می‌کنند. وی افزود: سپس بلافاصله بعد از اتمام دوران دانشگاهشان در 23 سالگی به خواستگاری من آمدند و ازدواج کردیم، بعد از به دنیا آمدن محمدمهدی هم در مقطع فوق لیسانس که در کشور نفر اول شدند مجدداً از دانشگاه امام حسین(ع) تهران فارغ التحصیل شده و به نوعی در این مسیر بزرگ می‌شوند. همسر شهید خیزاب افزود: ایشان در روز خواستگاری به من گفتند: «من یک بال را از سپاه گرفتم و منتظر یک بال دیگرم برای پرواز» و من فکر می‌کنم قرار گرفتنشان در این مسیر هم به خاطر فعالیتشان در بسیج و سپاه باشد. وی ادامه داد: یک بار هم از شهید خیزاب پرسیدم چه چیزی باعث شده شما آنقدر زیاد به حضرت آقا علاقه داشته باشید و ایشان پاسخ دادند: «اگر من در مسیر سپاه قرار نمی‌گرفتم هرگز نمی‌توانستم عاشق ولایت شوم». این مسئله بسیار مهمی است. علاقه شدید شهید خیزاب به رهبر معظم انقلاب وی بیان کرد: شهید خیزاب علاقه بسیاری به رهبر انقلاب داشتند و قبل از شهادتشان به من سفارش کرده بودند: «اگر من شهید شدم و از شما پرسیدند چه چیزی می‌خواهید، بگویید دیدار حضرت آقا». ایشان بارها تأکید کرده بودند «اگر من در مسیر سپاه نبودم نمی‌توانستم به چنین درکی از ولایت برسم» و این حرف نشان دهنده این است که ایشان با قرار گرفتن در این مسیر به حقایق رسیدند و ولایت را با اعماق وجودشان پذیرفتند. همسر شهید خیزاب با اشاره به علاقه‌مندی‌های همسرش در زندگی گفت: شهید خیزاب هر شب صد آیه از قرآن را در خانه تلاوت می‌کرد و می‌گفت که می‌خواهم نور شود به در و دیوار خانه بتابد برای زمان‌هایی که من نیستم، تا از شما مراقبت کند. وی در مورد زندگی‌اش با شهید اظهار داشت: زندگی من و آقا مسلم سرشار از آرامش و امنیت بود، هرگز بین ما بحثی پیش نیامد. آقا مسلم معتقد بود که زن از ارزش و جایگاه بسیار بالایی برخوردار است. من و همسرم در کنار هم یک "ما" کامل بودیم. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❤️🍃 سلام بیزحمت پیامم رو توی کانال قرار بدین در جواب اون خانمی که میگن چرا پیشنهاد صیغه دادم به مادری که پسرشون به زنها بدبین هستن خانم عزیز،شما فکر کنم اصلا پیام اون مادر گرامی رو نخوندین که گفتن،پزشکها میگن پسرم بیماری دوقطبی داره شما خودت حاضری دخترت رو به کسیکه بیماری دوقطبی داره بدی؟؟ تا جاییکه من میدونم هیچکس دخترشو نمیده احتمال ازدواج دایم برای این اقا خیلی کمه بخصوص که خودشون هم ترس دلسرد شدن از همسر دارن وکتک زدن یعنی اعتمادبنفس این اقا هم پایینه بعدم اگه پیام منو درست خونده بودین متوجه میشدین که من گفتم خانم بیوه یا مطلقه که با آبرو باشه،نه کسیکه کارش صیغه شدن باشه هستن دخترهایی که آبرودار هستن ولی نامزد بودن جدا شدن حالا کسی به خواستگاریشون نمیره ولی دوست دارن ازدواج کنن ولو موقت،نیاز دارن به وجود یه مرد به هم صحبتی با یه مرد یا خانمی که نمیتونه یا نمیخواد ازدواج دایم کنه بچه ی مریض داره یا پدرو مادر زمینگیر داره باید ازشون همیشه مراقبت کنه چه اشکالی داره این اقا با همچین خانمی صیغه کنه گاهی برای رفع نیاز جنسی کنار هم باشن تلفنی با هم صحبت کنن،درد دل کنن در عین حال،به زندگی شخصی خودشون هم میرسن خانم محترم بالاخره این صیغه،دستور خداست برای کسانیکه نمیتونن ازدواج دایم کنن این اقا هم از ازدواج دایم میترسه ولی نیاز جنسی داره از طرفی بیماری دوقطبی داره،و به زنها هم بدبینه تا کی خویشتن داری کنه؟؟ بله من اگه بفهمم شوهرم زن صیغه کرده ناراحت میشم،قیامتم میکنم،چون من هستم که نیازهای همسرم رو رفع کنم زندگیشو راه میبرم با داروندارش میسازم ولی این اقا کسی رو نداره بره هم خواستگاری باید بیماریشو با دختر و خانوادش مطرح کنه،پس جواب منفی میشنوه و ناامیدتر میشه این خانم به عنوان مادر دلشون میخواد واسه پسرش کاری کنه منم پیشنهاد دادم خانم باآبرو مطلقه یا بیوه،شرایط پسرش رو مطرح کنه،اگه خانم راضی شد برای پسرش صیغه کنه شاید بعد از مدتی خانم تونست با شرایط پسرش بسازه ازدواج دایم کنن شایدم قبول نکرد صیغه میمونن نیاز جنسی پسرش رفع میشه به گناه کشیده نمیشه شایدم بعد یه مدت بیماری پسرش خوب شد و مطمین باشین به کسیکه صیغه ای داشته،دختر میدن،همونطور که به پسری که صدتا دوست دختر داره،دختر میدن یکبار از خودت بپرس خدا صیغه رو برای چه کسایی قرار داده؟؟ ایا شامل حال این اقا نمیشه؟؟ خداروخوش میاد جوون مردم تو این جامعه پر از جاذبه های جنسی از راه حرام خودشو ارضا کنه؟؟ 🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹 سلام به خواهر عزیزی که نوشتن دخترشون تو سن کم شوهر دادن و درس دخترشون خوب بوده و الان ناراحت هستند که چرا دخترشون درس نخونده... من از حرف برخی خانم ها خیلی تعجب می کنم می خواهند جای بچه شون زندگی کنند.... دخترتون چی می گه؟؟؟؟ شما نوشتید خودتون نگران و ناراحت هستید در مورد دخترتون چیزی ننوشتید.... اگه خودش از زندگیش راضیه بگذارید زندگیش بکنید ... در مورد خواهر عزیزی که در پاسخ این خانم نوشته که ۴۰ ساله هستند و پدر و شوهر ش نداشته درس بخونه و رفته دیده دوستش که تو درس ضعیفتر بوده دکتر شده ... خواهر عزیز چرا این قدر ناشکری کردی؟؟؟؟!!!! این حرفها چی نوشتی ؟؟؟؟؟ !!!!! از کجا می دونی اون دوست دکترت چی تو دلش؟؟؟؟!!!! نوشتی شوهر و بچه جای درس نمی گیره!!!! خواهر عزیز این چه حرفیه؟؟؟!!!! یعنی تو دوست داشتی مثلا یه پزشک موفق ۴۰ ساله مجرد بودی ؟؟؟؟!!! خواهر اینو می خواستی؟؟؟!! من ۳۸ ساله هستم بیش از نصف دوستان دبیرستان من مجرد هستند و اغلب دکتری یا فوق لیسانس دارند ... بسیار افسرده و غمگین هستند بدون استثنا هم از راهی که انتخاب کردند پشیمان هستند و می گن اگر فرصت زندگی دوباره داشتن تو همون ۱۸ سالگی ازدواج می کردن.... برو قدر شوهر و بچه و زندگیت بدون... و بدون که شوهر و زندگی و بچه آرزوی خیلی از دختران تحصیل کرده این مملکت. . ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🍏 📚 : 1➖ﭘﻮﺷﯿﺪﻥ ﺷﻠﻮﺍﺭ و لباس زیر تنگ . 2➖ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺯﯾﺎﺩ ﺍﺯ ﺗﯿﻎ ﻭ ﮊﯾﻠﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﺑﺮﺩﻥ ﻣﻮﻫﺎﯼ اطراف اندام تناسلی . 3➖ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺭﻭﯼ ﻭ ﺭﺍﻩ ﺭﻓﺘﻦ ﺯﯾﺎﺩ ازحد . 4➖مصرف زیاد ﺑﺮﺧﯽ ﺍﺯ ﺩﺍﺭﻭﻫﺎ . 5➖ﺍﺧﺘﻼﻻﺕ ﻫﻮﺭﻣﻮﻧﯽ . 6➖ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﻟﺒﺎﺱ ﺯﯾﺮ نایلونی ﭘﻠﯽ ﺍﺳﺘﺮﯼ . 📚 : 👈 مصرف همه روزه عرق رازیانه . 👈 دمنوش بومادران، قبل ازپریود . 👈 ارده شیره . 👈 بادام: (چون سردی جنسی، مغز را سرد می کند)باید مغز راگرم کرد . 👈 نشستن همه روزه، روی آجر داغ . 👈 بستن کمر با کمربند گرم و خوب . 👈 بادکش گرم . 👈 حجامت گرم روی تخمدان . 👈 مالیدن روغن های گرم( اطراف رحم وزیرشکم) . ⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣🙏لطفا آن را👆برای خانم هایی که دوستشان دارید ارسال کنیدتا آن هاهم ازاین مطالب آموزنده آگاه شوند 👈 خوردن سردی جات مانند سرکه و ترشی در زمان قاعدگی باعث مشکلات رحمی میشه این روایت را ببینید 🔻🔻🔻 پیامبر اکرم(ص) در هفته اول عروسی عروس را نگاه دار از خوردن شیر، سرکه، خربزه، سیب ترش، زیرا رحم زن سرد است و اگر این غذاها را بخورد موجب نازائی می‌شود بله دوستان آداب غذایی بسیار مهم هستش چقدر از بانوان ما در این ایام با خوردن این غذا ها و مطلق سردی جات نازا میشن گشنیز، سرکه، ترشی، ماست، و سایر لبنیات هم چنین تاتیری داره دقت کنید در گذشته مادر عروس تا یک هفته صبحانه عروس و داماد را درب منزل میبردن و حتما صبحانه روز اول از مواد گرم و. مرطوب تشکیل می‌شد که رحم خانم سرد نشه و قدرت باروری از بین نره که الان این مورد به دلیل حرفه‌ای نا مربوط عده ای از بین رفته ((داماد پر رو میکنید، این چه کاریه میکنید زشته، دختر شما را برده صبحانشم میدین؟ و.... )) قافل از این که این کار نه این که برای امتیاز دادن به داماد بلکه به خاطر دختر خودشان بوده حالا اگر امتیازی هم به داماد دادید و در دل او جاگرفتین و باعث ایجاد محبت شوید چه اشکالی دارد؟!؟!؟ 📚کاهش تورم سینه بعد از زایمان: ✍ برگ های کلم به دلیل دارا بودن ترکیبات سولفور، برای درمان درد و تورم بیش از حد سینه ها بعد از زایمان و در شیردهی موثرند و از التهابات و عفونت های سینه بعد از زایمان پیشگیری می کند وبرای کاهش درد و تورم پاها و دست ها نیز موثرمی باشد . 👈 برای این کار برگ های کلم را در یخچال قرار دهیدتا سرد شوند، سپس کمی با پشت چنگال روی برگ های آن خراش دهید تا مواد موجود در کلم آزاد شود و آن را روی ناحیه متورم ببندید .  ‌➖➖➖➖➖➖➖➖ 📚⁣نحوه صحیح : ✍ در دوران بارداری مادران باید از حمام آب سرد، داغ، جکوزی و سونا پرهیز کنند . ✍ حمام آب داغ یا سرد برای مادر مضر است و ممکن است به جنین آسیب برساند . ✍⁣ دمای آب هنگام دوش گرفتن، نباید از دمای بدن فرد خیلی بیشتر یا کمتر باشد . ✍ مادر باردار می تواند هر روز دوش بگیرد تا کمردرد و یا گرفتگی عضلاتش تسکین یابد، اما با آب ولرم وفقط دوش . ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی 🌸🍃 مهسا محسن دستام رو گرفت و بوسه ای روشون نشوند از خجالت داشتم میمردم تا یهو در
🌸🍃 مهسا اون لحظه که حمید این حرف رو بهم زد دلم برای خودم سوخت گفتم برای اینکه نمیخواد چشم من دنبالش باشه رفته برام شوهر پیدا کرده ! اخمی کردم و گفتم من خودم شوهر دارم نیازی به کسی ندارم و رفتم داخل حمیدم پشت سرم اومد رفتیم داخل بیتا رو مبل نشسته بود و با دیدن حمید اخماشو توهم برد و گفت داداش بیا تکلیف منو روشن کن! حمید هوفی کشید و گفت باز چی شده؟ بیتا گریه اش گرفت و گفت داداش این زنو از زندگیمون بیرون کن ...داره زندگیمو از دستم میگیره ...دیشب با دیوونه ی محل ریخته بود روهم بعدش محسن خواست بهش نزدیک شه کار اشتباه نکنه بیشعور! از اینکه بیتا همینقدر راحت ابروی منو جلوی حمید میبرد گریه ام گرفت! با خودم گفتم یعنی الان حمید چقدر سطح منو پایین میبینه که با دیوونه باشم. نتونستم ساکت بمونم و گفتم چرا دروغ میگید ؟اون دیوونه خواست ازا...رم بده من کاری نکردم! که بیتا یهو به محسن گفت اینکه میگه زو...ری بوده؟ محسنم گفت الکی میگه ...مهسا بهم گفت چون نزدیکش نمیشدم رفته با دیوونه دوس شه! وقتی محسن این دروغم گفت اشک توی چشمام جمع شد خجالت کشیدم سریع رفتم توی اتاقم و باز شروع به گریه کردن کردم و به این فکر کردم که همه ی ابراز علاقه های محسن دروغه که یهو محسن اومد داخل ! اخم کردم و روم رو برگردوندم که محسن گفت قربونت برم مهسا ...نمیتونم جلوی بیتا بگم که چقدر دوست دارم با حسادتش عشقمون رو نابود میکنه !...یکم تحمل کن ...یه بچه بیار... همه چی درست میشه اصلا به محسن نگاه ننداختم تا خودش از اتاق رفت بیرون از عشقی که محسن میگفت نسبت به من داره مطمعن نبودم و تقریبا میدونستم اخر عاقبتم اونجا تباهیه ولی بازم حرصم میگرفت که پیشنهاد حمید رو قبول کنم روی تختم دراز کشیده بودم که در اتاق رو زدن عجیب بود! توی اون خونه در زدن معنای خاصی نداشت! گفتم بله؟ که صدای حمید به گوشم خورد _میتونم بیام تو؟ سریع از سرجام پریدم و خودمو مرتب کردم و گفتم اره اره بیا حمید با یه لبخند دلسوزانه اومد داخل یه پاکت بزرگ توی دستش بود به پاکت زل زده بودم که گفت اینجوری نگاه نکن ...واست هدیه گرفتم! ضربان قلبم بالارفت باورم نمیشد که حمید بخواد برام کادو بگیره با اشتیاق به اون پاکت زل زده بودم که حمید یه گوشی بیرون آورد و گفت اینو واست گرفتم خیلی لازمه! و بعدش گفت ایناهم چندتا کتابه که میتونی بخونی اینجا تا حوصلت سرنره و هم اینکه سطح سواد و دانش و فهمت بالا میره! آروم گفتم ممنون ولی لازم نبود ...نمیتونم پول اینارو پس بدم ...ندارم! حمید یه لبخند تحویلم داد و گفت من پولشو نمیخوام الانم پاشو بریم بیرون یه میوه ای دورهم بخوریم و شاید رابطه ات با بیتا بهتر شد ! منم به تبعِ لبخند حمید لبخندی زدم و بلند شدم باهاش برم بیرون در رو که باز کردیم درحالی که دوتامون لبخند به لب داشتیم بیتا رو روبرومون دیدم بیتا وقتی مارو باهم دید نیشخندی زد و تعجب کرد تونستم بفهمم که توی سرش چی میگذره رفتیم نشستیم و میوه خوردیم و برعکس همیشه بیتا تیکه بارونم نکرد ولی مامانش با چشم غره نگاهم میکرد حمیدم برای اینکه جو رو عوض کنه از این طرف و اون طرف میگفت خلاصه اون روز دیگه تا شب اتفاق خاصی نیفتاد برعکس همیشه و این برای من تعجب آور بود شب که خواستم بخوابم یهو در اتاقم آروم آروم باز شد خدا خدا کردم محسن نباشه اخه دیگه حوصله ی دردسر رو نداشتم که یهو بیتا رو بروم دیدم هوفی کشیدم و گفتم امشبم میخوای خواب رو از چشمام بگیری؟ که بیتا یه لبخند دلسوزانه تحویلم داد و گفت نه برعکس...اومدم صحبت کنیم! این لحن از بیتا بعید بود اومد کنارم نشست و شروع به صحبت کردن کرد _مهسا ...عزیزم ...میدونی توی این جریان نه تو مقصری نه من ... یکم که فکر کردم دیدم بی ربطم نمیگه سکوت کردم و بیتا ادامه داد: _ما به خاطر رسم و رسوم غلط داریم به جون هم میفتیم ...حتمامیدونم که توهم زیاد محسن رو به عنوان شوهرت قبول نداری ... و توهم شاید بهم حق بدی که نخوام شوهرمو با کسی شریک بشم وقتی دیدم بیتا اینجوری خوب داره باهام صحبت میکنه منم سفره ی دلم رو باز کردم و گفتم: آره ولی چیکار میتونیم بکنیم ....زندگی دوتامون تباه شد که یهو بیتا پرید وسط حرفم وگفت چرا اینقدر زود تسلیم میشی؟...تو مگه از داداش حمیدم خوشت نمیاد؟...ازلحاظ سن و سالم بهت میخوره!... منم حس کردم که داداش حمیدم یه حسایی بهت داره ! با شنیدن این جمله قلبم محکم میزد و کم مونده بود قفسه ی سی.ه ام رو پا. ره کنه ولی با خودم گفتم حمید اگه منو دوست داشت چرا میخواست منو با اون مرد ۴۰ ساله اشنا کنه که باز بیتا گفت میدونی مهسا داداش من یکم خجالتیه.روش نمیشه احساساتشو بروز بده ولی من فهمیدم که از تو خیلی خوشش اومده .... ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 💜🍃 با سلام ببخشید من پسرم یه مشکلی داره گفتم شاید دوستان بتونن راهنمایی کنند پسرم ۱۳سا
🌻🍃 سلام در مورد خانمی که گفتن مادرش سوزش معده دارن من هم این طور بودن خیلی دکتر رفتم حتی اندسکوپی انجام دادم ولی تشخیص نشد فقط رفتم دکتر اعصاب خوب شدم چون اعصابم به معدم میزد پیشنهاد می کنم مادرت را ببر دکتر اعصاب زود خوب میشه این تجربه من که بهت گفتم 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 با سلام ووقت بخیر دوست عزیزی که فرمودن همسرشون خانومی رو صیغه کرده واعتیاد داره موندم بعضیا چرا اینقدر بی فکرن خانوم محترم تو خودت کارمند هستی بعد طرف سه سال زن صیغه کرده قبلش هم با طرف رابطه داشته بعد پول تو جیبی هم بهش دادی خونه رو هم به اسمش خریدی با این وضعیت بعد میگی چیکار کنم انصافا این مرد زندگی هست بابا تو اگه طلاقت رو گرفته بودی شاید تا الان برای خودت خانومی کرده بودی وحسابی به خودت وزندگیت میرسیدی ویه شوهر درست حسابی پیدا کرده بودی اصلا فکر نداره وطلاقت رو هر چه زودتر بگیر در پناه ایزد منان🌹 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 دختر خانم های که موهای نازک دارند یه کم حنا را با رنگ مو رنگ قهوه‌ای شماره پایین باشه که رنگ موها شون بد رنگ نشه با یه کم اکسیدان مخلوط کنید و بزارین رو مو خیلی جواب میده اگه حنا را یه کم تف بدین رنگ نمیگیرد من برا دخترم انجام دادم خوب بود موهاش پر پشت و تاره موهاش زخیم شد🌸 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 باسلام و خسته نباشی خانم های که دوست دارند سینه هاشون بزرگ بشه پیازچه بخوریند خیلی خیلی خوبه و برای دختر خانما آب پیازچه به سینه هاشون بزنند خیلی خوبه و بزرگ میشه من برا دختر خودم انجام دادم خیلی خوب بود برا فرج امام زمان صلوات 🌸 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام در جواب اون عزیزی که گفتن برای توهم شوک درمانی جوا ب میده بله بنده خالم چند سال پیش خیلی حالش بد بود وهمش توهم داشت بیمارستان بخش اعصاب وروان بستری کردن الان خدا روشکر خوب شده وداره دارو میخوره وهمچنین شوهرم که مواد مصرف میکرد وحشتناک شده بود با یک بار شوک خوب شد تورو به همون فاطمه زهرا برام دعا کنید اخه شوهرم هنوز داره مواد مصرف میکنه از غم وغصه داره قلبم از سینم میزنه بیرون برای ظهور اقا امام زمان یک صلوات بفرستین بلکه اقا ظهور کنه مارو نجات بده الهی امین 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام . خانمی که گفتن دختر بچه اشون گاز می گیره و جیغ و داد می کنه من بر اساس تجربه خودم میگم پسر من هم بچگیش اینجوری بود این جور بچه ها خیلی باهوش و حساسن خواهرم دخترتون مغرور و در عین حال بی نهایت کمبود محبت از طرف شما رو داره با این کارها فقط می خواد جلب توجه کنه شما تا می تونید در اغوشش بگیرید مخصوصا وقت هایی که داد میزنه همون موقعه بغلش کنید و بوسش کنید می بینید کم کم تغییر می کنه حیف که من دیر متوجه شدم شما نذارید بچگی اش این جور بگذره صبور باشید 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 دختر خانمی هم که گفتن هورمون مردانه اشون بالا زده شما وقت خواب حتما گوشی همراه رو بیرون از اتاق بذارید این خیلی مهمه شب هم سعی کنید زود بخوابید این رو که رعایت کنید کم کم درست میشه و می تونید تخم هویچ- بابونه - زیره سبز-رازیانه -پنج انگشت- بومادران-تخم شوید-مریم گلی- ترخون- خرفه - به نسب مساوی بگیرید نیم کوب کنید روزی سه استکان بخورید 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام .اون خانمی گفتن کنارچشم دخترشون لک سفید زده از روغن سیاهدونه استفاده کنند ان شاءالله خوب میشه... منم پسر ۸ساله ام همینجور هست کنارگوشش ...دارم استفاده میکنم خیلی بهترشده ...از همین گروه هم خوندم ...اللهم عجل لولیک الفرج 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام دوستان عزیز من شیش ساله دو نفر دارن بهم ظلم میکنن همه هم خبر دارن ک حق با ماس هرکاری میکنیم هر چی باهاشون حرف میزنن و از هر راهی ک گفتن نمیشه کسی زورش نمیرسه بهشون اونا روز به روز دارن بهتر میشن زندگی بهتر موقعیت بهتر شادتر و سرحال تر ولی ما هی مشکل استرس ناراحتی پس کو ک میگن خدا ظلم مظلوم را میگیره نکنه خدا طرف ظلمه😔 پس چرا خدا جوابشون را نمیده و ظلمشون بی جوابه ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌱 به گذشته پرمشقت خویش می اندیشید، به یادش می افتاد كه چه روزهای تلخ و پرمرارتی را پشت سرگذاشته ، روزهایی كه حتی قادر نبود قوت روزانه زن و كودكان معصومش را فراهم نماید. با خود فكرمی كرد كه چگونه یك جمله كوتاه فقط یك جمله كه در سه نوبت پرده گوشش را نواخت ، به روحش نیرو داد و مسیر زندگایش را عوض كرد و او و خانواده اش را از فقر و نكبتی كه گرفتار آن بودند نجات داد. او یكی از صحابه رسول اكرم بود. فقر و تنگدستی بر او چیره شده بود. در یك روز كه حس كرد دیگر كارد به استخوانش رسیده ، با مشورت و پیشنهاد زنش تصمیم گرفت برود و وضع خود را برای رسول اكرم شرح دهد و از آن حضرت استمداد مالی كند. با همین نیت رفت ، ولی قبل از آنكه حاجت خود را بگوید این جمله از زبان رسول اكرم به گوشش خورد:هركس از ما كمكی بخواهد ما به او كمك می كنیم ، ولی اگر كسی بی نیازی بورزد و دست حاجت پیش مخلوقی دراز نكند، خداوند او را بی نیاز می كند آن روز چیزی نگفت . و به خانه خویش برگشت . باز با هیولای مهیب فقر كه همچنان بر خانه اش سایه افكنده بود روبرو شد، ناچار روز دیگر به همان نیت به مجلس رسول اكرم حاضر شد، آن روز هم همان جمله را از رسول اكرم شنید:هركس از ما كمكی بخواهد ما به او كمك می كنیم ، ولی اگر كسی بی نیازی بورزد، خداوند او را بی نیاز می كند این دفعه نیز بدون اینكه حاجت خود را بگوید، به خانه خویش برگشت ، و چون خود را همچنان در چنگال فقر ضعیف و بیچاره و ناتوان می دید، برای سومین بار به همان نیت به مجلس رسول اكرم رفت ، باز هم لب های رسول اكرم به حركت آمد و با همان آهنگ كه به دل قوت و به روح اطمینان می بخشید همان جمله را تكرار كرد. این بار كه آن جمله را شنید، اطمینان بیشتری در قلب خود احساس كرد. حس كرد كه كلید مشكل خویش را در همین جمله یافته است . وقتی كه خارج شد با قدمهای مطمئن تری راه می رفت . با خود فكر می كرد كه دیگر هرگز به دنبال كمك و مساعدت بندگان نخواهم رفت . به خدا تكیه می كنم و از نیرو و استعدادی كه در وجود خودم به ودیعت گذاشته شده استفاده می كنم و از او می خواهم كه مرا در كاری كه پیش می گیرم موفق گرداند و مرا بی نیاز سازد. با خودش فكر كرد كه از من چه كاری ساخته است ؟ به نظرش رسید عجالتا این قدر ازاو ساخته هست كه برود به صحرا و هیزمی جمع كند و بیاورد و بفروشد. رفت و تیشه ای عاریه كرد و به صحرا رفت ، هیزمی جمع كرد و فروخت . لذت حاصل دسترنج خویش را چشید. روزهای دیگر به این كار ادامه داد تا تدریجا توانست از همین پول برای خود تیشه و حیوان و سایر لوازم كار را بخرد. باز هم به كار خود ادامه داد تا صاحب سرمایه و غلامانی شد. روزی رسول اكرم به اورسید و تبسم كنان فرمود:نگفتم هركس از ما كمكی بخواهد ما به او كمك می دهیم ، ولی اگر بی نیازی بورزد خداوند او را بی نیاز می كند . داستان راستان/استاد مطهري ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#زندگینامه 🌸🍃 زندگینامه شهید مسلم خیزاب بعضی آدم‌ها معروف هستند و تقریبا همه آنها را می‌شناسند. م
🌸🍃 شهدا با کسانی که با مرگ معمولی از دنیا می‌روند خیلی فرق می‌کنند، حضورشان را به خوبی می‌توان احساس کرد، شاید اتفاقی که قرار است چند ماه دیگر رخ دهد خیلی زودتر خبرش به نحوی الهام شود و هیچکس نمی‌تواند منکر این موارد شود اما من فکر می‌کنم اگر درباره حقایقی که خود شهدا مطرح کردند گفته شود تأثیر بیشتری خواهد گذاشت. دیداری که ما را به آرامش رساند رنجبر با اشاره به دیدار فرزندش با مقام معظم رهبری و انگشتری که از ایشان هدیه گرفتند، گفت: حجت‌الاسلام علی شیرازی نماینده مقام معظم رهبری؛ بعد از شهادت همسرم به دیدار ما آمدند و سلام حضرت آقا و پیام تبریک و تسلیت ایشان را برای ما آوردند و از محمدمهدی پرسیدند دوست داری چه چیزی به شما بدهیم که فرزندم گفت می‌خواهم به دیدار رهبر معظم انقلاب بروم و شاید در کمتر از 2 هفته هماهنگی‌ها انجام شد و نخستین دیدار را محمدمهدی داشتند و در آنجا صحبتی با رهبر انقلاب داشت و گفته بود «لبیک یا خامنه‌ای.. .جانم فدای رهبر... برای سلامتی آقا مسلم صلوات.. برای سلامتی رهبر معظم و دوستشون آقای شیرازی بلندتر صلوات» چون این دیدار را مدیون ایشان می‌دانست و رهبر انقلاب هم در پاسخ به محمدمهدی گفته بودند «جناب خیزاب.. سرهنگ من.. ان‌شاالله از سربازان آقا امام زمان(عج) باشی.» وی ادامه داد: اما در بقیه دیدارها محمدمهدی به سختی خودش را به رهبر معظم می‌رساند چون دیدارها عمومی بودند و محمدمهدی با قسم‌های بسیار از میان دست محافظان رد شده و جلو رفته و در آخرین دیدارش که در ماه رمضان و کنار سفره افطار مقام معظم رهبری است ایشان چفیه و انگشتر خود را به محمدمهدی بخشیدند. همسر شهید خیزاب گفت: تنها چیزی که بعد از شهادت همسرم توانست محمدمهدی را خوشحال کند دیدار با مقام معظم رهبری بود و می‌توانم بگویم در این چند سال زندگی که با شهید خیزاب داشتم هیچ چیز نتوانست من را خیلی ناراحت یا خیلی خوشحال کند اما روزی که قرار بود به دیدار امام خامنه‌ای برویم و مراحل قانونی آن طی می‌شد به مشکل خوردیم و گفتند نمی‌شود، احساس کردم دوباره شهید خیزاب را از دست داده‌ام و شروع کردم به گریه کردن که خودشان زمینه‌اش را فراهم کردند و دیدار میسر شد. تنها چیزی که توانست من و محمدمهدی را بعد از شهادت همسرم بسیار خرسند کند دیدار با رهبر معظم انقلاب بود. بهترین روزم، روز نابودی صهیونیست‌هاست وی با اشاره به وصیت نامه شهید خیزاب اظهار داشت: من قبل از شهادت وصیت نامه ایشان را نخوانده بودم. هرچند شهید خیزاب برای بسیاری از ماموریت‌ها که می‌رفتند وصیت‌نامه می‌نوشتند. من فقط وصیت‌نامه مکه ایشان را خوانده بودم و وصیت‌نامه سوریه را نخوانده بودم. شهید خیزاب وصیت‌نامه سوریه را نزد 4 نفر از همکاران خود که آن سه نفر که با هم پیوند برادری هم بسته و جزء آنها بودند برده بودند و امضا کرده و تایید کرده بودند که این وصیت‌نامه از خود شهید است و همچنان همکارانشان می‌گویند ما هیچوقت آن روز را یادمان نمی‌رود که برای امضا و تایید آن پیش ما آمدند. وی در پاسخ به این سئوال که بهترین بخش وصیت‌نامه شهید خیزاب از نظر شما چیست، گفت: ایشان به یک نکته اشاره کردند و تاکید داشتند روی سنگ قبرشان هم نوشته شود این است که: «بر روی سنگ قبرم بنویسید تشنه نابودی صهیونیست‌ها بوده و هستم و بهترین روزم، روز نابودی صهیونیست‌هاست» و من فکر می‌کنم نکته کلیدی وصیت‌نامه شهید خیزاب همین باشد. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❤️🍃 سلام خدمت شما و گروه خوبتون من سوالی داشتم که خیلی ازاین بابت ناراحتم من یه توده تو زانوم بود عمل کردم و دکتر سیمان استخانی انجام دادن داخل زانوم میخواستم ببینم کسی تابه حال سیمان استخانی انجام داده دوام داشته میتونم با پا شون راه زیاد یا ورزش کنن اگه موردی بوده منم راهنمایی کنید خیلی استرس دارم سنم خیلی زیاد نیس ممنون میشم ازتون ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام خسته نباشید خدا قوت ازاین گروه خیلی چیزها ازاین گروه یاد گرفتیم میخام پوشاکی بزنم ازکجا لباس نوزادی لباس عمده ای بخرم درکرمان خواهش میکنم زودتری پیام منوبزارین ممنون ازگروه ادمین - ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام خاهرای گلم مجدداً مزاحمتون شدم ،بچه ای سه ساله ای دارم بیضش باد کرده دردم داره دکترم میگه باید عمل بشه خاستم بپرسم غیراز عمل راهه دیگه ای سراغ ندارین لطفاً کسی میدونه زود جواب بده ممنونش میشم❤️❤️❤️ ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام میشه بزارید داخل گروه من اولین باره میخوام ان شالله برم کربلا عزیزانی ک رفتند میشه راهنمایی کنند برای خرید چادر و سوغات قیمت مناسب کجا برم و این ک نماز و اعمالی ک مجربه و حاجت میده چیه اونجا ک بخونم همگی حاجت روا ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ وقت بخیر من بدلیل شغلم روزی ۱۵ ساعت کفش پامه پیک موتوری هستم پاها و جورابها خیلی بو میگیره هر روز هم جوراب عوض میکنم حتی تو تابستون با صندل هم همینه ایا راهی هست ممنون ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام با تشکر از حبیبه خانم وگروه خوبشون لطفا سوال من اورژانسی بزارین خواهرم ۴۸ سالشه از دو سال پیش که کرونا گرفتن بو ومزه غذا و هیچی نمفهمند لطفا اگر کسی تجربه ای داشته راهنمائی کنین باتشکر از دوستان گروه انشالله مشکل همگی بر طرف شود ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام ،من یه مشکلی دارم که خیلی اعتماد به نفسم و گرفته و افسرده شدم،مشکلم اینه که بعد از دوتا زایمان پشت سر هم ،وزنم بالا رفت وسینه هام خیلی بزرگ شدن،بارژیم تونستم وزنمو کم کنم ولی سینه هام هنوز خیلی بزرگ موندن و به هیکلم نمیاد بخاطر کمردردم که از سوزن های عمل سزارین هست زیاد نمیتونم ورزش کنم و کارهای سنگین انجام بدم،حتی چند دقیقه پیاده روی برم زود کمرم درد میگیره،همیشه هم با سایز سوتین مشکل دارم و گیرم نمیاد،،هزینه جراحی هم خیلی زیاده واز پسش برنمیام،،لطفا اگه کسی می‌تونه راجع به مشکلم کمکم کنه ممنون میشم آیا جایی هست بتونم با هزینه کم عمل کنم چون واقعا دیگه افسرده شدم و نمیتونم زیاد از خونه برم بیرون😞😞 ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام خدمت دوستان یک پسر دوازده ساله دارم که همیشه بی اشتهاست ۳۲ کیلو وزن‌ داره همیشه مریض میشه فقط با شربت اشتهاست که غذا میخوره خودم ۴۶ سالمه سه ساله که مشکل پیدا کردم همیشه خونریزی دارم دکتر زیاد میرم ولی نتیجه نگرفتم از طرف دیگه دخترم یک ساله ازدواج کرده اعصاب و روانش به هم ریخته قرص اعصاب میخوره نمیدونم واقعا چکار کنم شوهرم به قرص اعتیاد داره و دیگه دیوونم کرده باید برم سر کار بتونم کمک خرج باشم تا اجاره خونم بدم ولی هم دیسک کمر دارم هم دیسک گردن از شما عزیزان میخام راهنمایی کنید و دعام کنید دیگه خسته شدم ببخشید که زیاد شد ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام خدمت حبیبه خانوم ودوستان گلم میشه واسه مشکل من یه راهنمایی کنید من دوماه بالای باسنم درد میکنه اصلا نمیتونم خم بشم وقتی خم میشم انگار رگ روی باسنمو میکشن تورو خدا یه راهنمایی کنید با پمادهای خونگی خوب شم هزینه برای دکتر رفتن ندارم خیرشو از جدم فاطمه زهرا بگیرد 🙏 👇❤️ @adminam1400
🔴 🔴 اگر میخواهید فرزندتان عشق و علاقه ی شدیدی به شما پیدا کند و مطیع و حرف گوش کن شما باشد و گناه و بی نمازی را ترک کند❌ (هفت بار) این آیه را بر نمک بخوانید و به آن بدمید و سپس در غذا بریزید( غذا روی اجاق باشد). پس از اینکه مادر و فرزند از غذا تناول کنند، محبت و علاقه و مطیع بودن در فرزند نسبت به پدر و مادرش ایجاد میشود ان شالله👇🔮💓 https://eitaa.com/joinchat/1319240024C241ce5aee0 کمتر از ۲۴ساعت اثرشو میبینید روی فرزندتون😳👆
💜🍃 سلام خانمی که گفتن چیکار کنند شوهرشون حرفشونو گوش بدن ودخترشون هم اصلا بهشون گوش نمیده وبد وبیراه بهشون میگه خانم من شما رو ندیدم ونمیشناسم ولی پیداست خانمی هستی که زیاد کنترل گری داری وامر ونهی میکنی عزیزم چرا میخوای دیگرانو تغییر بدی چون این راه اشتباهه کسی تا اراده نکنه نمیتونه تغییر کنه شما چرا دنبال دعا وطلسم هستید پول دعا رو بده ۱۰ جلسه برو مشاوره خانواده وسعی کن خودتو تغییر بدی ببین چجور شوهر وبچه هات تغییر میکنند عادت های ۲۰ ساله وسی ساله ما با یکی دوماه تغییر نمیکنند باید اراده کنی دوره وکلاس بری وواقعا تلاش کنی واز خودت شروع کن تا اونام به مرور وکم کم تغییر کنند .بچه های شما دیگه بزرگن خودشون میدونن چیکار کنند حتی اگه راه را اشتباه بره بزار بره جلوشو نگیر بزار امتحان کنه وخودش راهشو پیدا کنه شما خودتو داغون میکنی یه مدت بهش گیر نده وکاریش نداشته باش تاییدش کن ودوستش داشته باش بدون قید وشرط دوسش داشته باش دوستان چرا همش به فکر دعا ودعا گر هستید خدا خودش بارها تو قران به تفکر اشاره میکنه ومیگه به خودتون وکارهاتون فکر کنید باید خودمونو درست کنیم دوستان فقط مشاوره برید فقط مشاوره ومشاوره را ول نکنید فقط دنبال آموزش باشید ودوره های زوجی وهمسر داری بگذرونید این ها همه از نا آگاهی ونادانیه ما همیشه دنبال راههای ساده وراحت میگردیم ولی نمیخوایم زحمت به خودمون بدیم نمیخوایم تغییر کنیم فقط میگیم دیگران تغییر کنند وکجا دعا بگیریم دیگرانو تغییر بدیم دوستان برای تعجیل درفرج وسلامتی امام زمان ۳ تا صلوات بفرستید التماس دعا 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 سلام ممنون از کانال خوبتون من یک زن ۳۲ ساله هستم ۱۹ ساله ازدواج کردم ۳تا بچه دارم هر ۳ پسر هستن ۱۷ ساله ۱۲ساله و ۱سال نیم من زندگیمو خیلی دوست داشتم همسرم ۴۲ سالشه کارش آزاد ۱۵ سال احتیاد داره به تریاک خب زندگی خوبی داشتیم من زن زیاد خواهی نیستم خدایش شوهرم اگه پول داشت کم نمیزاشت ی چند بار دیدم که با اینو اون پیام میده با خانم ها من هی میگفتم نکن این کارارو ما زندگیمون خوبه خرابش نکن من زندگیمو تورو دوست دارم خرابش نکن میگفت باشه کاری نمیکنم الا یک ماه فهمیدم دوسال با یک خانم رابطه داشته رفتم خونه پدرم شکایت کردم قبلا هم رفته بودم به خاطر این کارش ولی نسفه راه برگشتم گفتم این کارو ول کن نکن ابرومون میره گفت ولش کردم ولی دروغ میگفت الا یک ماه است که فهمیدم دروع میگفته ولش نکرده رفتم خونه پدرم شکایت کردم مهرمو گزاشتم اجرا ولی همش تو فکر بچه هام بودم چون اون دوتا بزرگارو نبردم مدر شوهرم اومد دنبالم گفت بخاطر بچه هات بیا رفتم شوهرم میگه پشیمونم ولی من حالم اصلا خوب نیست هروز دارم به رابطش با زنه فکر میکنم یوقت دلم میخواد بمیرم یوقت که با بچه هام دور هم هستیم میگم خدارو شکر من همیشه خدارو شکر میکردم به خاطر زندگیم حالا هرچی که بود کم زیاد همیشه راضی بودم الا از خداهم گلگی میکنم که طچور زندگیم اینجوری شد من زنی بودم که همه به شوهرم میگفتن چکار کردی به درگاه خداکه همچین زنی خدا بهت داده نمیدونم حال این روزام خیلی بده برام دعا کنین چون میخوام زندگی کنم میخوام پیشه بچه هام باشم