#پاسخ_اعضا 🌸🍃
دوست عزیزی که گفتن فقط دست وپاشون رو لیزر کردن و سوال داشتن
حقیقتا من خودم لیزر نکردم چون واقعا میترسم
اینم دوست خواهرم داشت تعریف میکرد که موها به صورت توده تو سینه طرف جمع شده بوده
هیچ کار خدا بی حکمت نیس حتی اسلام تاکید دارن که مو رو بتراشید از ریشه نکنید (استفاده از نوره تاکید داشتن که یه جورایی حکم شیمی درمانی طبیعی هم هست کل بدن بزارید )
ولی لیزر اشعه داره
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام در رابطه با اون دوستمون ک متاهل شدن و عبادتشون گمرنگ شده و ب خاطر موی بلندشون غسل براشون دغدغه شده با عرض معذرت عزیزم ما تنبلی خودمون رو بهونه میکنیم شما بعداز نزدیکی میتونید برین حموم و برگردین دیگه دغدغه تون چیه وبه عبادتتون برسین .من ب شخصه اوایل ازدواج میتونم بگم شاید روزی سه بار غسل جنابت انجام میدادم و زمانی بچه اولم دنیا اومد به جرئت میگم یک بار هم حالت جنب بهش شیر ندادم موهام هم تاپایین کمرم بود .بعداز نزدیکی سریع دوش میگرفتم حتی اگه ساعت دو نصف شب بود . اما متاسفانه الان باید اعتراف کنم ک مثل شما تنبل شدم و غسلم را با فاصله انجام میدم.راه دیگه اش اینه عزیزم خیلی سخت نیست که موهاتو کوتاه کن .تادغدغه تون کم بشه و راحت ب غسل و عبادتتون برسید .
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام دوست عزیز من کرمان هستم به نیابت از کسی که گفتن زیارت عاشور سر مزار سردار بخوانید من میخوانم برای حاجت روایی شان انشالله
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام
درجواب خانمی که شوهرش درحد مرگ میزنتش
خواهر احتمالا شوهرت کم خونی داره که زود جوش میاره وکتک میزنه آزمایش ببرش
چون بسیاری ازطلاقها ازکم خونی بوده ..
واینکه ببین چه چیزی باعث اون رفتارش میشه..
شما ازاون حرف وحرکت که باعث کتک زدم میشه
اجتناب بکن ..دندون رو جیگر بزار تحمل کن
درواقع پا روی غرورت بزار بحس رو کش نده تا
کار به جای باریک نرسه ..
اون فرو بردن خشم وخودشکستگیتو هدیه کن به خدا وامام زمان کم کم خواهی دید خدا برات جبران میکنه ..وان شاء الله زندگیت کم کم شیرین میشه..
ازلحاظ مالی هم بگو خدایا من هرچی شوهرم برای مادر وپدرش خرج میکنه به خاطر تو سکوت میکنم ..بازم بهترینها در دنیا واخرت برات جبران میشه..اگه در دنیا حوائج مت براورده نشه ..دراون دنیا عوضش چیزهایی بهمون میدن
که میگیم کاش هیچ کدوم الحوائج م براورده نمیشد..اکه خانوادش خودشون وضع شون خوبه..
به شوهرت محبت کن یه فرصت پیدا کنه آروم باهاش حرف بزن بگو ما خودمو به این پولا نیاز داریم کمک کردنشو کم کنه
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام
درجواب خانمی که سقط داشته والان مشکلاتش زیاد شدن
خواهر فقط درمان همه مشکلاتت
استغفار ه ...استغار
حتما ازصممیم قلب این ذکر رو عین صلوت
زیاد تکرار کن وطلب عفو
هم گناهان بخشیده میشه هم مشکلاتت حل میشه..التماس دعا🤲🏻
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
خواهشاآن عزیزی که میره سرقبرشهیدعلمداربرای من هم زیارت عاشورابخونه
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام عزیزم به اون خانوم که گفتن ۱۱ هفته آن و خونریزی دارن اول خانومی تا میتونی استراحت کن و سریع برو دکتر دکتر عصمت قربانی تو تقی اباد دکتر با تجربه و خوبی هست از تو اینترنت شمارشو پیدا کن
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام خداقوت خانمی پرسیده بودن چطورمحبت شوهرم روجلب کنم .اول اینکه حتما کتاب های مربوط به همسر داری رو مطالعه کنن .وهرروز ذکر شریف (یاودود )رو زیاد تکرار کنن .چله زیارت عاشورا با ۱۰۰لعن و ۱۰۰سلام خیلی تا ثیر داره و شکر گزاری کردن
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام خانمی که افسردگی بعدزایمان گرفته عزیزم منم دچارافسردگی بعدزایمان شدم وشوهرم اصلا بامن کنارنمیومدحتی ازش می ترسیدم که به این بهانه بچه هام روبگیره وطلاقم بده دوتابچه کوچیک داشتم که حتی نمی تونستم درست وحسابی به تغذیه شون برسم کاری که خودم کردم وباعث نجاتم شدسفره ای نذرخانم فاطمه زهرا کردم بعدهم رفتم کلاس خیاطی چون قبل ازاین بیماری به کارهای هنری علاقه داشتم ولی زمان افسردگی خودم رومجبورمی کردم که به این کلاس هابرم اولش احساس کسلی وبیحوصلگی داشتم درحین کلاس ها ولی کم کم بهبودی کامل بدست آوردم پیاده روی پارک رفتن بابچه ها بازی کردن بابچه ها...کارهای کوچیک انجام دادم به لطف خانم فاطمه زهراخوب شدم
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام برای خانمی که خیلی بدنشون سرد وطبع سردی دارند
پودر زنجفیل رو با کمی عسل خو ب مخلوط کن به صورتی که خیلی شل نشه عسل رو خخیلی کم کم بزن وبعد به صورت قرص در بیار وبزار خشک بشه وشبی یکی بخور خیلی خوب هست
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
.#داستان_عباس_مریم ❤️
تو مسیر برگشت به این فکر کردم که اصلا لباس مناسبی ندارم .. برای خودم دو تا تی شرت و تاب و شلوار خریدم .. مدتها بود که برای خودم خرید نکرده بودم و همین چند تکه لباس کلی حال دلم رو خوب کرد .. از جلوی مغازه ی لباس زیر فروشی رد میشدم که بی اختیار ایستادم .. وضع لباس زیرهام خیلی بد بود حتی از لباسهای بالایی بدتر...
امشب ...
با یادآوری اتفاقی که قراره امشب بیوفته طپش قلبم تندتر شد و تو یه لحظه تصمیم گرفتم خرید کنم .. دو تا ست رنگی خریدم .. درسته ازدواجمون موقته ، ولی مرد جوونی که امروز برای اولین بار دیدم برخلاف انتظارم مرد خوشتیپ و جذابی بود و نمیخواستم برای همیشه با یادآوری من حالش بهم بخوره ..
با قدمهای تند خودم رو به خونه رسوندم ..
قبل از رفتن به طبقه ی خودم ، آقا موسی رو صدا کردم و سه میلیون پول رو بهش دادم و قرار شد دوباره قرار دادمون رو واسه یکسال تمدید کنیم ... آقا موسی تشکر کرد و گفت خیلی خوشحال شدم تونستی پول جور کنی و باز با هم همسایه هستیم .. تو دختر آروم و بی آزاری هستی ..
مجبور بودم ماجرای عباس رو بهش بگم ..رسرم رو پایین انداختم و گفتم راستش من .. شوهر کردم و اون پول رو داده ..
آقا موسی کمی مکث کرد و بعد از چند لحظه گفت انشالله عاقبت بخیر بشی دخترم..
از خوشحالی اینکه قرار نیست جابه جا بشم تمام غذایی که دیشب دست نخورده مونده بود خوردم و کمی خوابیدم ..
چشمهام رو که باز کردم غروب شده بود .. سریع بلند شدم و کمی خونه رو مرتب کردم و یه دوش گرفتم ..
موهام رو سشوار کشیدم .. خواستم کمی آرایش بکنم ولی خجالت میکشیدم .. موهام رو از پشت ساده بستم و یکی از تیشرتهایی که ظهر خریدم رو پوشیدم .. از ساعت هشت بیکار نشستم و تلویزیون نگاه کردم .. چشمهام تلویزیون رو میدید ولی هواسم به قدری پرت بود که نمیفهمیدم چی نشون میده .. تو دلم رخت میشستند .. نکنه حامله نشم و بخواد پولی که داده رو پس بگیره .. نکنه حامله بشم و یه وقت مامان بیاد تهران و بفهمه .. نفهمیدم کی زمان گذشت .. با صدای زنگ از جا پریدم ....👇👇👇👇👇
ادامه در اینجا👇👇👇❤️
https://eitaa.com/joinchat/2674983167C1a6cf754d5
داستان زندگی مریم و عباس 👆🏻😍
همون که ایتارو ترکونده😍😍
تموم شده ها کاملشو برید بخونید👆🌸
#پاسخ_اعضا ❤️🍃
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام خانمی ک مچ دخترشو و گرفته و راهنماییش کرده ، احسنت به شما واقعا ک خانم با شخصیت و عاقلی هستین کاش همه مادرها با اشتباهای فرزندشون انقد منطقی برخورر میکردند مطمئن باشید بهترین کار رو انجام دادین❤️
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام عزیزم تشکر بابت این کانال خوب امیدوارم که همه عزیزان مشکلشون حل و عاقبت بخیر بشن
در مورد عزیزی که در مورد کیک سوال کردن کیکی که شما درست کردید و روش شیر و کاکائو ریختین کیک تر هست اما برای اینکه کیفیت کیک عالی و اسفنجی بشه تخم مرغ و شکر و وانیل رو به حدی هم بزنید که کشدار بشه و همچنین از مقدار آرد یک قاشق غذاخوری پر بردارید و به جاش همون مقدار نشاسته ذرت اضافه کنید
انشاءالله که درست کنید و با خانواده از خوردنش لذت ببرید برای منم دعا کنید
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام
در پاسخ عزیزی که گفتن پدرشوهر ۸۲ساله شون بعد فوت همسر حاضر به تقسیم اموالشان بین فرزندان نیستن
و قصد دارن مجدد ازدواج کنن
و ایشون نگران کم شدن سهم الارث فرزندان بعد ازدواج پدر هستن
عرض بنده از قول وکیل پایه یک دادگستری هست
ایشون تا زنده هستن اختیار تام اموالشان رو دارن
و هیچ حق ارثی برای فرزندان لحاظ نمیشه
درواقع بصورت قانونی صرف فوت شخص هست که حق ارث برای ورثه عملا قابل اجرا و درخواست هست
پس تا وقتی ایشان در قید حیات هستن قانونا فرزندان حق طلب سهم الارث ندارن
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام وقت بخیر
خدمت اون خانمی که فرمودن چشمهای بچه ی چهارساله م آستیگمات شدن عرض کنم
منم پسری دارم که ازبچگی چشمهای درشت وقشنگی داشت که همه تعریف میکردن.تااینکه توبینایی سنجی سه سالگیش تشخیص دادن مشکوکه وبایدببریدپیش اپتومتریست ومتأسفانه دو اپتومتریست بردمش هردوگفتم چشمهاش نزدیک چهاره وآستیگماته وبایدهمیشه عینک بزنه وگرنه به تنبلی چشم میرسه
نگم که چقدرگریه کردم وزار زدم چون خودم ازهفت سالگی عینک میزدم وازاین بابت موردتمسخردوستام قرارمی گرفتم
طوری که شوهرم بچه روبردپیش متخصص چشم درمرکزاستان..امااونم نظربقیه رودادوگفتن سریعتراقدام کنیدبرای عینک
وچه روزهایی سختی داشتیم تابه عینک زدن عادت کرد
وقتی مشورت می کردیم بادکترو...گفتن اولین دلیل ومهم ترین دلیلش ارث وژنتیکه که معمولا ازخودمادر ودر درجه ی بعد دایی وخاله ومادربزرگ به بچه منتقل میشه ..وبعدهم پدر وخانواده پدری
درمان نداره تاهجده سالگی کودک وبعدهم باانجام آزمایشات ومعاینات دراون سن تشخیص میدن که می تونه عمل لیزیک انجام بده یانه
و الان پسرم دوازده سالشه ودیگه ازاون چشمهای درشت خبری نیست😔،ولی الحمدلله شماره چشمش براثرمداومت برعینک زدن، رسیده به زیر سه
ومن خداروشکرمیکنم که زودمتوجه شدم واقدام کردم،
راضی ام به رضای خدا وشماهم دل بسپاریدبخدا،به امید تعجیل درفرج مولا وشفای همه ی بیماران،التماس دعا💐
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام و عافیت.
درخواست
لطفا آن خانمی که قرار شده سر مزار شهید علمدار تشریف ببرن و زیارت عاشورا بخوانند. اسم بنده رو هم به نیابت بگویند.
اجرتان با خدای بزرگ ،لیلا هستم
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام عزیزم راجب خانمی که گفته بودن گوشاشون جرم میگیره چرک میکنن عزیزم مادرشوهرمنم گوشاش خیلی چرک میکنه یه حبه سیر تودستمال کاغذی میزاره بعد میزارش توگوشش چرک گوششو میکشه بیرون هر روز چندساعت بزارش داخل گوشت ان شاالله که نتیجه ببینی
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
با سلام. خانمی که گفتن فرزندشون تخت تاثیر عمه شون هستن و عمه هرچی بگه گوش میکنه و محرم اسرارش عمه جان هست. باید بگم شما باید رابطتون رو با پسرتون اینقدر گرم کنید و باهاش صمیمی بشید تا پسرتون کم کم رابطش رو کمرنگ تر کنه. یکم با سیاست برید جلو. از عمه جلوی پسرتون اصلا بد نگید. من خودم عین مشکل شما رو داشتم. البته با این تفاوت که خواهر شوهر من خیلی پسرم رو دوست داشت واقعا محبت میکرد. ولی تا جایی که به قول شما دیدم کلا هرچی تو خونه میشه پسر من دو نه دونه براش تعریف میکنه. و محرم اسرارش شده من این رابطه رو کم رنگ کردن. سعی کردم رابطم با پسرم خیلی صمیمی تر بشه که شد. به عنوان عمه دوستش داره بهش احترام میزاره ولی دیگه مسل سابق صمیمی نیست. برای محبت بین زن و شوهری ذکر یا ودود رو روزی چند مرتبه مدام تکرار کنید و طوری که همسرتون متوجه نشه فوت کنید به طرفش. تاکید میکنم متوجه نشه یا پیشش زیر لب آروم بخونید.
این ذکر قول میدم تاثیر خیلی زیادی داره. درضمن یه جوری به خواهر شوهرتون بفهمونید که درست نیست اینطور بچه رو وابسته خودش کنه. بچتون رو سمت خودتون بکشید. تنها راهش اینه خودتون با پسرتون صمیمی بشید. پسرا همشون مادردوست هستن.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#مسافر_بهشت ❤️ صغری نانپرداز هستم؛ مادر شهیدان محمدرضا و محمودرضا حقیقی؛ ساکن اهواز، سال 40 با
#مسافر_بهشت ❤️
قبل از عملیات کربلای چهار میگفت: مادر جان نگاه کن دیگر نمیتوانم دمپایی را درست به پایم کنم. انگشتانم حس ندارد، هربار که از او میخواستم که برای عمل جراحی برود به شوخی میگفت: «هر وقت که کفش نو خریدم برای عمل هم میروم».
11 ماه بعد از شهادت محمدرضا؛ محمودرضا در عملیات کربلای 4 شرکت کرد و در جزیره سهیل شهید شد. 14 سال بعد محمودرضا را به همراه 600 شهید ابتدا به مزار امام خمینی(ره) و سپس به حرم امام رضا(ع) برده بودند.
چند شب قبل از اینکه محمودرضا را بیاورند خواب دیدم که به همراه همسرم روبهروی حرم امام رضا(ع) ایستادهام و خادمها دور من را گرفتهاند. یک مدال بزرگ و زیبا به گردن من انداختند، ابتدا مدال را از چشم مردم پنهان کردم؛ ولی دوباره خادمها یک مدال دیگر به گردنم انداختند و گفتند «پنهانش نکنید همه باید این مدال را بر گردن شما ببینند». سه روز بعد جنازه محمودرضا رسید؛ چند تکه استخوان و یک پلاک و تکهای از بادگیرش بود.
بعد از شهادت محمودرضا از دانشگاه امام حسین(ع) تماس گرفتند و گفتند چرا محمودرضا که با رتبه سه رقمی در دانشگاه پذیرفته شده برای تکمیل ثبت نامش به دانشگاه نمیآید؟ تا قبل از تماس از دانشگاه ما حتی نمیدانستیم که محمودرضا در دانشگاه قبول شده است؛ هیچ کدام از کارهایشان بوی ریا نداشت.
گاهی از من میپرسند، از اینکه فرزندانت شهید شدهاند ناراحت نیستی؟ اشک نمیریزی؟ میگویم کسی ناراحت میشود و اشک میریزد که خسارت دیده باشد؛ اما پسران من آبروی من را در دنیا و آخرت حفظ کردند.
از دلی تنگ برای دلهای تنگ
گذشت و ندانستیم که چگونه گذشت، روزهایی گرانقدر که قدر آن را ندانستیم و از دستشان دادیم، دلم میسوزد که چرا هنوز عدهای در دامنه کفر قدم بر میدارند و به خیالشان در حال صعود قلهی پیروزی هستند، دلم میسوزد که چرا عدهای آنچه را که میبینند باور میکنند و به ورای آن باور ندارند، دلم تنگ میشود برای روزهایی که لبهایی خندید و لبهایی ترک خورد، چشمانی روی هم رفت و برای همیشه بسته شد و تنها شعری را سرود برای آزاده زندگی کردن یک ملت، چقدر سخت است دیدن و به اجبار خندیدن بهجای گریستن، ای کاش فقط یک بار لبهایتان بجنبد تا دلهایمان شفا بگیرد. ما هنوز منتظریم تا برگردید. شوق رهایی که در چشمانتان سرودن گرفت از آن لحظه غربت دلهای ما را به تسخیر در آورد.
میگویند ما نسل سوختهایم؛ نه میتوانیم مانند همسالهایمان فکر کنیم و نه بودیم تا به یاریتان بشتابیم. چقدر سخت است در برزخ بودن. ما میان دو نسلیم که فاصله بین آن بسیار است. نوشتن درباره نسل پروانهها سخت است؛ بهراحتی در قاب نمیگنجند و به خواب نمیآیند، وصف کردنشان مشکل است. قلم کم میآورد؛ گاه مینویسد و گاه نمینویسد و گاه از حرکت میایستد و ما برای نمایش شیدایی آن آسمانیان خود شیدا شدهایم.
در تجلی حق تکرار وجود ندارد، یک بار میآیند و یک بار گلچین میشوند پیش از آنکه ببینیشان و بشناسیشان، یاریمان کنید و مدارا کنید با مشتریهایی چون ما، قلم به دست و سر در گم به دیار شما آمدهایم.
و من به تعداد شهدایی که میشناسم بزرگ میشوم در اتوبوس شب صحنهای است که مرحوم خسرو شکیبایی از پسرک میپرسد چند سالت است و پسرک پاسخ میدهد 17 سال، و یک کشیدهای که از خود خسرو شکیبایی خورده بود و دیدار با هر شهید برای ما حکم آن کشیده را دارد، مثل ماه محرم، ماه رمضان، دیدار با هر خانواده شهید قبل از هر برکتی حکم بزرگ شدن ما را دارد.
بزرگمان کنید آنقدر که مثل شما تاب ماندن نداشته باشیم و دل بکنیم از این زمین خاکی، ما را آسمانی کنید، مسافران وادی خطر پویندگان راه بقا خدا نکند که فقط عکس شما در دلهایمان نقش بندد و نه مشیتان. برای تماشای قابهای غیرت چه بهایی باید پرداخت؟ متاع قلیل جان کفایت میکند و دست بلند دعا با رمز یا الله، یا الله، یا الله...
#پایان
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#داستان_اشنایی ❤️😍
علیرضا و همسرش منیره زوج جوانی که هر دو متولد 61 و از آندسته افرادی هستند که بدون ریخت و پاش اضافی و به سادگی و با توسل به ائمه اطهار (ع) زیر یک سقف رفتند و زندگی مشترک خود را آغاز کردند.
منیره که توسل به ائمه (س) را برای ازدواج عامل مهمی میداند گفت: دختری ۳۲ ساله بودم مترجم زبان انگلیسی ،مدیر بازرگانی شرکت نفتی در تهران از دل خانواده ای تحصیلکرده و معتقد،خانواده دوست پدرم بازنشسته و مادر پر مهرم خانه دار، برادر ارشدم مهندس برق و برادر کوچک کارشناس مدیریت بازرگانی و یگانه خواهرم مهندس AT ،خواهر و برادرهایم ازدواج کرده بودند و من با پدر و مادرم زندگی میکردم.
هر وقت صحبت از ازدواج میشد من میگفتم کار رو باید به کاردانش سپرد، سال ۹۳ به صورت کاملا غیر منتظره و باور نکردنی به کربلا مشرف شدم یادم هست وقتی وارد حرم حضرت ابالفضل شدم بعد از دعا برای خواسته های اطرافیانم ازآقا خواستم یک همسر مناسب (بدون هیچ شرطی ) قسمتم کند، فقط گفتم یک مرد زندگی که اهل دل باشد و بشود برای ادامه مسیر رویش حساب باز کرد.
منیره ادامه داد: من خیلی دختر مذهبی نبودم ولی انسانیت خط قرمزم بود و منش من هم همیشه این بوده که آدم باشم
داستان ازآن جایی شروع شد که درماه رمضان سال ۹۴ یکی از همسایه های با من تماس گرفت و گفت یک پسری که اهل زندگی است دنبال دختر میگردد ما شما رو بهش معرفی کردیم ولی من اصلا جدی نگرفتم گفتم حالا بعدا صحبت میکنم
خلاصه تماس همسایه ادامه پیدا کرد با مادرم صحبت کرده بودند و تمام شرایطش را علیرضا گفته بودند، علیرضا همسن خودم بود و مهندس ATو کارمند پژوهشگاه فضایی ایران پسری سالم و ساده که خانواده ای تحصیلکرده داشت اما از لحاظ مالی جز حقوق کارمندی چیزی نداشت
وقتی از خانم همسایه پرسیدم این آقا رامیشناسید گفتند خیر تعجب کردم و پرسیدم پس چطور معرف شدید گفت: علیرضا را یکی از خادمه های آقا امام رضا معرفی کردند که چندین سال این آقا پسر میشناسند چون این آقا به بچه های سرطانی مشهد از طریق این خادم کمک و ماهانه پولی واریز میکند.
خود اون خانم خادم مهربان با من تماس گرفت و گفت من شما رو از طرف امام رضا برای علیرضا خواستگاری میکنم و گفت این اقا متوسل شدن به امام رضا که همسری براشون انتخاب کنند
خلاصه که با در جریان گذاشتن خانواده ها بیرون از منزل سه جلسه صحبت کردیم و علیرضا در کمال صداقت شرایطش را کامل گفت و من قبول کردم از صداقت و سادگیش خیلی خوشم اومده بود
مرحله بعد عیرضا با خانواده اومدند خواستگاری و پدرم تنها سوالی که از پسر پرسید این بود که ایا اهل نماز و روزه هستی علیرضا هم گفت بله و بعد از تحقیقات کامل دقیقا یکماه بعد روز ولادت امام رضا ۹۴/۶/۳ با مهریه ۱۵۰ سکه عقد محضری کردیم و قرار شد شهریور ۹۵ به سر منزل مقصود برسیم.
بعد از عقدسفری به مشهد داشتیم و سراغ خانم خادم حرم رفتیم، خانمی مهربان که گویی سالهاست میشناسمش
در این فاصله یکساله تمام پول مان را دوتایی جمع کردیم و خانه خریدیم همسرم همیشه بهم میگفت تو رو امام رضا برام انتخاب کرده تو هدیه امام رضایی،و سرانجام در تاریخ ۹۵/۶/۳ بعد گرفتن یه مراسم ساده با حضور جمعی از نزدیکان به خانه ی که با هم خریدیم رفتیم و زندگی مشترکمان را شروع کردیم
#ادامه_دارد
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#پرسش_اعضا 🌸🍃
سلام خوب هستین ببخشیدمزاحم وقتتون شدم پسرمن ۶ ماه و۱۶ روزشه ازاول بدنیااومدنش تاحالاجندبارلکع صورتی کمرنگ دیدم ازراه ادرارش خیلیامیگندازکم ابی بعصیا میگندایناسنگ کلیه میشه این بجه راامام رضا بعداز۷ سال به مابخشیدومن خیلی نگرانم توراخدااگه چیزی میدونید بگیدمیخوام ببرمش پیش متخصص ولی گفتم بزاراول به شمابگم وازتون راهنمایی بگیرم
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام من یک پسر ۱۹ ساله دارم تازه فهمیدم اعتیاد داره سربازهم هست نمیدونم چکارباید انجام دهم به پدرش هم گفتم پدرش بی تفاوت بوده میگه باید سرش به سنگ بخوره یعنی من باید تماشاکنم بچم ازدست بره لطفا کمک کنید
من یک مشکل دیگه هم دارم من توخانه پدر شوهرم زندگی میکنیم پدرشوهرم فوت کرده بامادرشوهرم زندگی میکنیم ایشون دوست نداره ما اونجازندگی کنیم ما یک خونه کوچیک حاشیه شهر خریدیم
محیط اونجا نسبت به جایی که الان هستیم خوب نیست ومن نگرانم برم تو محیط جدیداستخاره میگیریم بد هست دودل شدم ازطرفه دیگر مادرشوهرک رو اعصابه و من فشارروم هست راهنماییم کنید لطفا چیکارکنم؟
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام دختر هشت ساله ام هنگام رابطه من و پدرش ما رو دید بنظرتون چیکار کنم
جوانب احتیاط رو خیلی رعایت میکنم یه لحظه پاشده آب بخوره مناسفانه دید خیلی پریشونم
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام و تشکر فراوان از کانال فوق العاده تون . همگروهی های عزیزم لطفا اگر تجربه مشابه بنده رو دارین منو یاری بفرمایین .
پسر۲۱ ساله من . مهر امسال یک آنفولانزای بسیار بد گرفت که دکترا میگن احتمال زیاد امیکرون بوده ...
همون روزهای اولیه پاهای پسرم حسشون رو از دست دادند. که با یک دوره درمان کورتونی ظاهرا مشکلی نداره پسرم.
ولی ام.آی.آر میگه ویروس کرونا در نخاعش حفره ایجاد کرده و نخاع الهتاب داره.
میگن یک بیماری نادره.
بدنش به هر میزان هیجان و استرسی واکنش منفی نشون میده و دست و پاهاش بشدددت میلرزن...
آیا
عزیزی اینجا مورد مشابه منو داشته راهنمایی بفرمان ...
تاج هستم از کرمان
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام به همه اعضای گروه تو رو خدا اگه کسی دعایی یا راهکاری بلده بگه ،برادرم ۲۰ سالشه موقع دبیرستان درسش افت کرد و دیپلم نگرفت الانم نه سربازی میره نه سر کار تو خونه هم همش دعوا میکنه و پرخاشگری ،مامان بابام هم کتک میزنه میگیم بریم پیش روانپزشک میگه مگه من دیوانه ام خودتون مریضید ،خودم رفتم پیش روانپزشک شرایطشو گفتم قرص داد می ریزیم داخل غذا یه روز خوبه یه روز بد دیگه خسته شدیم کسی میدونه اگه جن زده شده باشه باید چکار کنیم ؟؟
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام ممنون که سوال منو میزارید (اورژانسی هستش)
من یه دختر ۱۱ ساله ای دارم که الان۳ روز که گلو درد شدیدی داره و نمیتونه آب دهنشو قورت بده خیلی دردش میکنه و صداش هم یکم گرفته اگر یه راه درمانی بلد هستین لطفا بگید خیلی درد داره
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام ممنون ازکانال خوبتون من 48سالمه 8ساله پاهام وزانوام دردمیکنه خیلی دکتررفتم خوب نشدم دیگه خسته شدم میگندسیاه تیک نمیدونم درمانش چیه راهنمایم کنید
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام من دخترم ۱۱سالشه و تمام موهای سرش ریخت میشه راهنماییم کنید
علتش رو میگن بیماری خود ایمنی
دکتر دارو روفانیب براش تجویز کرده
اولش از دوتا سکه شروع شد بعد تمام موهاش کم کم ریخت
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام به همگی.دختر ۹ ساله دارم که الان نزدیک دو سه هفته ایی هست که میبینم کف پاهاش زرده.دکتر هم بردمش گفتن مشکلی نداره.اگه خدا نکرده کبد مشکل داشته باشه تموم بدنش زرد میشه.ولی خودم خیلی استرس دارم و ناراحتم.میشه مرا راهنمایی کنید.ممنون میشم
#ایدی_ادمین_جهت_ارسال_پرسش_و_پاسخ ❤️👇
@adminam1400
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا ❤️🍃 سلام من شوهرم خیلی به من رسیدگی نمیکنه ودرانجام کارهای خونه کمک نمیکنه ومریضم بشم
#پاسخ_اعضا 🌸🍃
سلام حبیبه جان لطفاپیام منوزودبزارید گروه اورژانسی
صبح روزجمعه ک امروزمیباشد
پسرم آزمون استخدامی داره
ازهمتون التماس دعادارم براقبولی پسرم وبرای ظهورامام زمان5تا
امن یجیب بخونن قوربون قلبهای پاکتون
یاحق❤
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
خانمی که تو یک ماه دوبار پریود شدید شاید قرص اورژانسی استفاده کردین این میتونه یکی از دلیلهاباشه
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
برای گریه بچه مداوت در خواندن سوره ابراهیم
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام در مورد خانمی که پسرشون موتور میخاد باید بگم اگه پسرتون گریه کنه بهتر از اینه که شما گریه کنید
من خانمی ۴۳ ساله هستم حدود ۲۰ ساله پشت ماشین میشینم و رانندگیم خوبه و تو این ۲۰ سال اصلا تصادف جزئی هم نداشتم
چند ماه پیش داشتم از یه چهارراه عبور میکردم نیسان ایست کرد تا من رد بشم ولی از پشت نیسان یه موتوری با سرعت اومد رد شده که برخورد صورت گرفت من خیلی آروم میاومدم ولی چون فرعی به اصلی بودم مقصر بودم همه اینا به درک موتوری با دختر ۲۰ ساله ش پخش زمین شدند و مثل مرغی که سر میبری بالا و پایین میپریدند آنقدر جیغ زدم و تو سر و صورتم زدم که خدا بدونه.گفتم حتما کردند الآنم که چند ماه میگذره هنوز از فکرش بیرون نیومدم الحمدلله چیزیشون نشده بود البته که خدا بهم رحم کرد چون من اصلا تحمل نداشتم مرگ کسی رو مسبب باشم
اگه کلاه ایمنی داشتن هیچی نمیشه پدره صورتش شکست و پاش کمی ضرب دید
دختره هم کمی صورتش زخم شد
میخام بگم دیوانگی محضه که این ارابه مرگ رو برای بچه هامون بخریم
پسر خودم موتور داشت بهش گفتم یا میفروشی یا اتیشش میزنم خیلی اذیت شدم و صدمه خوردم تا حالا صحنه تصادف ندیده بودم انشالله هیچ کس نبینه
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام برای خانمی که میگن دندونشون چرک کرده
سرکه و عسل رو مخلوط کنید و داخل دهان بچرخونید و با دست روی دندان بکشید
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام درپاسخ خانمی که گفته بودن همیشه مریضن وهمیشه درد میکنه بدنشون ؛درسته یکی از اعضای گروه گفتن از اعصابه ولی از تلقین هم هست همیشه درمورد بیماریاتون صحبت نکنید وحتی بهش بها ندید از این به بعد بگین بدن سالم وقوی دارین باخودتون بگین هر روز بدنتون قوی تر میشه به خودتون برسید به جای جوش زدن وغصه خوردن حال روحتون رو خوب کنیدوشاد باشید حتما نباید بهترین وگرون قیمت ترین رستوران ها روبرین برای شاد بودن یک آهنگ شاد بزارین لبخند روی لباتون باشه حتی میتونید غسل صبر؛سلامتی؛شادی روهم انجام بدین
👈بهترین مسکن وبهترین داروی شفا فقط بگو خدایاشکرت
زندگیتوبساز با ارامش بدون کینه
امید دارم که هر روز سلامت تر شادتر خواهی شد باور کنید همه تو زندگیاشون مشکل دارن پس خودمونو نبازیم توبازی زندگی
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سال نود ازدواج کردم دارای دو فرزند دختریکی نه ساله ودیگری چهار ماهه هست شوهرم که حتی اسم همینم دلم نمیخواد به زبون بیارم دوساله جدا میخوابه نیازهای جن سی منو برطرف نمیکنه اصلا بخدا براش مهم نیستم یه ذره شبا میره توی اتاق در اتاق رو قفل میکنه که من پیش نرم اخلاق بدی داره همش دنبال بهونع هست کع دعوا پیش بیاد نخواد بامن رابطه داشته باشه خسته شدم از زندگی با اون نمیدونم چرا درک نداره که ماه تا ماه بامن رابطه نداره منم جوونم واقعا نمیدونم چطور نیازمو برطرف کنم اگه دعای یا ذکری روبهم معرفی کنین ممنون میشم ازشما
حتی همین الانم بااشک دارم پیام شما میدم وشب شهادت خیلی اشک ریختم ودعا کردم
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام حبیبه جان وقت بخیر ، من ۲۶ سالمه یه پسر ۵ ساله دارم و یه پسر چهار ماهه ، امروز فهمیدم دوباره باردارم 😭 خیلی سخته وقتی بهش فکر میکنم ، پسرم که چهارماهشه خیلی خیلی کوچیکه هنوز از حال و هوای زایمانم در نیومدم حال خوبی ندارم کم خونی دارم اضافه وزن زیادی دارم دندون درد دارم 😭😭😭میخوام ببینم کسی تجربه من و داره ؟راهنماییم کنید ،هم دلی کنید که دلم اروم بشه 😭😭😭 دلم برای پسر کوچیکم میسوزع بازم توکل کردم بخدا ولی ته دلم میگم ای کاش پریود شم 😭 تروخدا دعام کنید....(لطفا مامانایی که بچه شیر ب شیر دارن راهنماییم کنن)
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
دوست عزیزی که گفتن خانومشون مقید نیستن،لطفا خیلی بهشون تحمیل نکنین و مدام تکرار نکنین رفتار درست شما به امید خدا ایشون رو به راه درست هدایت میکنه ،متاسفانه شوهر بنده هم همینطوره تا جایی که حجاب بنده رو هم گاهی به تمسخر میگیره ولی خدا بزرگه امیدتون به خدا برای منم دعا کنید
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام ممنون از کانال خوبتون
در جواب اون خانومی که گفتن برای از بین بردن طلسم ایه معشرالجن رو ۷۰بار به مدت ۷روز روی آب بخونن و چهار گوشه خونه بپاشن به امید خدا رفع طلسم میشه.کاش یادمون نره (خدا بزرگه
᯽────❁────᯽
#یک_نکته_از_هزاران 🌱
سال های قبل یک نفر از بزرگان و خوانین شیراز را دیدم که پیوسته انگشت خود را در دهان می گذا شت مانندکسی که آتش انگشت او را سوزانیده باشد و بخواهد سوزش انگشت را با آب دهان تسکین بدهد. از او پرسیدم سبب این کار چیست؟ چون خلوت گشت گفت: مرا قضیه ای است عجیب زیرا من برادری داشتم بسیار ثروتمند و پول پرست و برای او وارثی غیر از من نبود و در بقیع به من وصیّت نمود که کیسه ای پول و طلا دارم و چون تو همه ثروت مرا می گیری این کیسه را با من دفن کن برادرم که مُرد من با خود گفتم: من به وصیّت برادرم رفتار می نمایم و پس از دفن برادرم خود را به قبر رسانده و کیسه لیره را در گوشه قبر پنهان کردم و از قبر بیرون آمدم. از این قضیه مدّتی گذشت به علمای محترم قضیه را گفتم
آنها گفتند : خلاف شرع عمل کردی و آن پول را می بایست به فقرا و مساکین می دادی و خیرات و مبرات برای برادرت می نمودی. بنابر این به سراغ قبرکن رفتم و به او گفتم: زمان دفن برادرم کیف اسناد از بغلم رها شده و می خواهم قبر را بشکافی و من پایین بروم و کیفم را بر دارم. قبر کن خاک ها را کنار ریخته و سنگ قبر و لحد را برداشته دیدم که کیسه پول خالی و چیزی در آن نیست و در کنار قبر افتاده با خود گفتم: ای وای موش ها پول ها را بر داشته اند لیکن با خود اندیشیدم مگر موش ها عقل دارند سر کیسه را با ز نمایند و پول ها را بردارند در صورتی که هیچ جای کیسه پاره نبود پس کفن را از روی برادرم کنار نمودم ناگهان دیدم که تمام لیره ها روی صورت او چیده شده چون خوب نگاه کردم لیره ها را از روی پیشانی او بردارم چنان داغ بود که گویا انگشتاتم را عقرب نیش زده خوب نگاه کردم دیدم لیره ها داخل گوشت فرو رفته و متّصل به استخوان رسیده است.
ای وای از حرام خواری و پول حرامی که در اثر کم کاری و حقّه با زی و سرقت و احتکار و گران فروشی و تقلّب و کلاه برداری حاصل و عاید بشر می گردد و چه عذابش دردناک خواهد بود مگر اینکه تا فرصتی باقی است توبه نماییم و به صراط مستقیم برگردیم . بله به هر حال از قبر بیرون آمده و قریب به بیست سال است که گویا انگشتانم با آهن تافته و سرخ شده برخورد داشته و آنچه هم اطبّا ء معالجه نمودند فایده نبخشید و شب و روز خواب و قراری ندارم و از شدت سوزش انگشتانم را متّصل در دهانم می گذارم تا بلکه بتوانم از درد سوزش آن قدری در آرامش با شم.
( منبع: پند های داستانی ص197 ازکتاب عاقبت گنه کاران)
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
11.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📚#درمان_افسردگی
🎥اززبان دکتر#خیراندیش
#ارسالی_اعضا 🌸🍃
سلام
این فیلم درمان افسردگی اززبان دکترخیراندیش بفرستیدداخل گروه راهکارش خیلی ساده است همه کسانی که افسردگی دارن میتونن انجام بدن
برابنده حقیرهم دعاکنیدیاعلی
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا ❤️🍃 سلام من شوهرم خیلی به من رسیدگی نمیکنه ودرانجام کارهای خونه کمک نمیکنه ومریضم بشم
#پاسخ_اعضا ❤️🍃
عزیزی که فرزندشون اوتیسم داره
آقای روازاده میگفتن اتیسم هم از سردی مغزه ,جالبه که او فرزند عزیز از مرغ وپنیر وشیر خودش پرهیز میکرد مراجعه کنید طب اسلامی بالاخره عوارض بیماری رو تا حدودی با دارو وپرهیز میتونن معالجه کنن انشاءالله 🌸🌸🌸🌸
خانم ۵۴ ساله که گفتن پاهام بی حسه به نظر بنده حدس میزنم ام اس باشه که تازه درگیرش کرده اگر برن طب اسلامی دارو بگیرن مزاجشون اصلاح بشه خوب میشن من دوسه نفر اینجوری دیدم وبه استادم ارجاع دادم خوب شدن
اگر ام اس نبود که چه بهتر حتما کمکشون میکنن خدا همه بیماران رو شفا بده ناراحت شدم چون دوسال از بنده بزرگتر هستید براتون دعا میکنم
اسمم باشه هدی ❤️❤️❤️
خانمی که دندان درد دارن با عنبر نسارا خمیر درست کنن
مقدار کمی بجوشونن کمی آرد قاطی کنن مثل ماست بشه رو پارچه چلوار بکش رو صورتشون بگذارند تا صبح بخوابند آب رو آتیشه ،،التماس دعا
عزیزی که عکس دستشون رو گذاشتن کبدشون مشکل پیدا کرده مراجعه کنن پاسازی بشه طب اسلامی حتما 🌸🌸🌸🌸
عزیزی گفتن مهره های گردنشون کیست داره فشار میاد به عصبشون
کیستها خونی هستند وسفت یه دارو هست در طب اسلامی به نام هندبا برای این ضایعه هست مراجعه کنن بگیرن
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام،اون عزیزی که به دنبال دکتر متخصص چشم برای جراحی اب مروارید هست،دکتر اخلاقی خیابان محتشم کاشانی مجتمع پزشکی دید آوران
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام بابت پیامی که دوست عزیزمون دادن که بیست ساله خونشون دعواست مشکلاتشون حل نمیشه .ماهم این مشکل روداریم الان ۴۰ساله مشکل ماهم همینه همیشه جنگ دعوابی حرمتی پسرباپدرومادرقهره خواهروبرادرهاباهم قهرن سالی یه بارم خونه ی همدیگه هم نمیرن لطفا اگه کسی روپیداکردین به منم اطلاع بدین
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام وقت بخیر
به دکتر ژاله رجوی مراجعه کنید متخصص چشم پزشکی اطفال هستند
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام علیکم وقتتون به خیر در پاسخ خانمی که گفتن
خواهرم سه سال ازدواج کرده چون کیست رحم داره حامله نمیشه.وخانمی که میوم دارن.
خواهرم هم میموم داشت هم کیست رحم سه بار هم بادارو باردار شد اما هربار سقط شد
دوستم یک دکتر سنتی معرفی کرد باور نمیکنید باتجویز یک شیاف به اسم لیابل
که هر قوطی 5تا داشت وسه ماه استفاده کرد چون یک شب درمیان باید باشه هربار ده روز به عادت ماهیانه یک قوطی استفاده کرد وعادت ماهیانه میشد کلی دفع کیست ولخته خون داشت دقیقا سومین قوطی که استفاده کرد وعادت ماهیانه شد بعدش حامله شد یک گل پسر خدا هدیه داد الان هم دومین فرزندشو حامله است .شماره اون خانم دکتر 09111764391
ان شاءالله شما هم جواب بگیرین
ماجواب سونو تو ایتا براش فرستادیم ایشون دارو ارسال کردن
به حق پنج تن آل عبا خداوند فرزند سالم وصالح بده به همه زنان ایران زمین
دامن همه خانمهای که اولاد ندارن سبز بشه
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام خدمت خواهرگلم که گفتن پسرشون ۳ساله وانحراف چشم داره پسرمنم بود بردم تهران کلینیک دی خانم دکترگیتاغیاثی فوق تخصص انحراف چشم کودکان هست ببر کارش خیلی خوبه
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_اشنایی ❤️😍 علیرضا و همسرش منیره زوج جوانی که هر دو متولد 61 و از آندسته افرادی هستند که
#داستان_اشنایی ❤️😍
علیرضا گفت: وقتی که بحث امام رضا پیش بیاد دست و دل آدم میلرزد یادم میاید که آخرین باری که رفتم مشهد مقدس با همکاری پژوهشگاه بود و آقای تیموری زحمت هماهنگی سفر رو کشیده بودند شش تا دوست مجرد بودیم و قصد کرده بودیم که بریم مشهد درواقع امین الله تازه عقد کرده بود، مصطفی هم همینطور و چهار نفر دیگر، ومن، آقای بهجتی و آقای امامی و آقای محمدی مجرد بودیم.
وقتی که سوار قطار شدیم امین الله برگشت گفت این آخرین سفر مجردی من که دارم با شما میام و دیگه باید به خودتون واسه خودتون بلیط تهیه کنید. یهو مصطفی هم گفتش که اتفاقا منم آخرین سفره مجردیم هست یه جورایی خنده دار بود چون سری پیش هر ۶ تامون مجرد بودیم. این بار آخرین سفری بود که همه با هم بودیم. همون اول که با خنده شروع کردیم دلم گرفت گفتم که چقدر بد جمع شیش تایی ما به هم خورد.
وقتی زیارت ها رو انجام دادیم روز آخری که خواستم از حرم خداحافظی کنم و برگردم نمیدانم چی شد که این حرف رو زدم، به امام رضا گفتم که یا نمیام یا اگر آمدم متاهل میام گذشت و گذشت و دو سه باری بحث سفر مشهد برای من جور شد و جالب بود تا دقیقه ۹۰ حتی تا تهیه بلیط همه چیز آماده میشد ولی به طریقی این سفر کنسل میشد و از سال ۹۰ تا سال ۹۴ به هیچ عنوان نتونستم برم مشهد.
یادم هست ماه رمضان سال ۹۴ آقای احمدزاده برنامه گره رو داشت موقع افطار مشکل را که حل میکرد نشون میداد که رفتن مشهد و خدایش خیلی من را منقلب می کرد گریه میکردم، در تنهایی خودم برای امام رضا خیلی گریه کردم که چرا نمیتوانم برم حرم و اصلا یادم نبود که من همچین عهدی رو بستم.
خانمی بود که جز خیرین و از خدام حرم امام رضا بود و بنده با ایشان در ارتباط بودم، بعد از افطار بود که با ایشان تماس گرفتم و گفتم خانم رحمانی یه خواهش کنم ناراحت نمیشید؟
خانم رحمانی گفت: بگو چی شده منم با بغض گفتم چند سالی هست که نتونستم بیام حرم خیلی دلم میخواد بیام ولی نمیشود اگر مقدور هست برای من یک نماز بخون فقط همین، شاید گره منم باز شود وبتونم بیام حرم، ایشان گفتند که من نماز میخونم و میگم حاجت چی بوده مطمئن باش که میای حرم خندیدمو گفتم حالا ببینیم چی میشه انشاالله قسمت بشه لطفا برای من بخواه و قطع کردم و دوباره گریه کردم دست خودم نبود دلم شکسته بود.
روز بعد ایشان با من تماس گرفت همون موقع افطار گفت که شماره ای بهت میدم تماس بگیر یه لحظه قفل کردم گفتم داستان شماره چیه؟ خانم رحمانی گفت جایی که من برات نماز خوندم مطمئنم اشتباهی نبوده و تو باید ازدواج کنی و مطمئن باش که بعد از ازدواج میای مشهد خندیدم گفتم که چند مورد برای ازدواج بهم معرفی شده ولی با توجه به شرایطی که داشتم هیچ کسی قبول نکرده، ولی باشد چشم به احترام شما تماس میگیرم. خندید و گفت تماس بگیر و بعد از عقدت حتماً با همسرت با من تماس بگیر.
جالب بود انگاری امام رضا همه چیز رو جور کرده بود و همه چیز خیلی راحت پیش رفت و از همه جالب تر که روز عقد ما دقیقا شد تولد امام رضا و یک سال بعد دقیقا روز عروسیمون شد همون روز عقد، همه چیز اتوماتیک درست میشد و این چیزی جز نظر امام رضا نبود نکته جالبش این بود که بعد از عقد میدانستم پدر همسرم به شدت حساس هستند ولی بدون هیچ مخالفت اجازه دادند که ما دو سه روز بعد از عقد باهم بریم مشهد مقدس و این شد پاسخ عهدی که موقع خروج از حرم تو سال ۹۰ با امام رضا بستم.
و ثمره ی این ازدواج در حال حاضر یه دختر کوچولوی شیرین است که به حلاوت زندگی مان افزوده شده و خدا رو بسیار شاکرم.
#پایان
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽