eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
169.7هزار دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
1.1هزار ویدیو
13 فایل
داستان زندگی آدمها👥 شما فرستاده ایید⁦👨‍👩‍👧‍👦⁩📚⁦ کانال فروشگاهیمون☘️👇 https://eitaa.com/joinchat/2759983411Cdc26d961b4 تبلیغات پربازده👇✅ https://eitaa.com/joinchat/3891134563Cf500331796 ادمین گرامی کپی از مطالب کانال حرام و پیگرد دارد❌❌❌
مشاهده در ایتا
دانلود
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#قسمت_سیزدهم دیدیم وا مصیبتا حتی باباش به خودش زحمت نداده یه خونه پیدا کنه!! ماشین اساس و یک روز نگ
یادم اومد روز خرید خودمو که محمد حتی یه حلقه برای من نخرید... یادم اومد دو ماه پیش رفتیم یک کفاشی بابام برام پوتین بخره (گفتم که تودوران عقد تمام مخارجم با بابام بود) تو مغازه کفاشی تو طبقه بالا قفسه یه آینه شعمدون سنگی گذاشته بود روش زده بود فروشی که محمد زرنگی کرد و اون رو برای من خرید خدا میدونه چه اتفاقی سر صاحبش اومده بود که آینه شو تو کفاشی حراج گذاشته بودن وقتی که آینه نقره برای زنداداشش میخرد تمام مغازه داشت دور سرم میچرخید ولی بازم صبوری کردم و حرف نزدم غافل از اینکه لطف مکرر میشه حق مسلم عقد هم گذشت و باز طبق معمول با جیب خالی راهی تهران شدیم باز روز از نو روزی از نو یه چهار دیواری بود و یکم مصالح و کلی آرزو که تو دل من بود و زبونم کوتاه بود اینقدر احمق بودم که فکر میکردم باید اینجور باشه دیگه . پدرشوهرم به اسم پدر بود وفقط زحمت پس انداختن ۶تا بچه رو کشیده بود و از ۸ سالگی همه مسئولیت هارو انداخته بود رو دوش محمد با اینکه دائم کار میکرد ولی یک نفر آدم بود و کلی هزینه که براش میتراشیدن تامین کردنش سخت بود داستان و کوتاه کنم که به بدترین شکل ممکن روزها میگذشت و تونسته بودیم تو اون چهاردیواری یه اتاق و یه آشپزخونه بسازیم ولی من دیگه داشتم افسرده میشدم از بلاتکلیفی زندگیم و راضی شدم تو همون یه اتاق زندگی کنم. بماند که بازم محمد نتونسته بود برای من خرید کنه و هربار هرجا یه چیزی دیده بود خریده بود بعنوان خرید بازار عروس . حالا کم و بیش چند تا تیکه خریده بود ولی حسرت یه خریدی که با عزت و احترام عروس میبرن به دلم مونده بود ۵ سال و ۸ ماه با سختی های زیاد گذشت و بلاخره موفق شدیم کارهارو ردیف کنیم و عروسی کنیم خانواده ش حتی پول کرایه اتوبوسی که به تهران بیان هم از محمد گرفتن و اومدن باهزار منت ازکادو و شاباش و اینها هم که اصلا خبری نبود و محمد برای اینکه جلوی مهمونا آبروش نره خودش پول تو جیبشون گذاشت که کادو و شاباش بدن تو یه سالن که اونموقع برای خودش درجه ۲ حساب میشد محمد عروسی گرفت الحق عروسی خوبی بود ولی یکبار روز حنابندون که منو به آرایشگاه برده بودن مادرش دعوا راه انداخته بود و تو خونه بابام داییم و برادرشوهرمو محمد کتک کاری کرده بودن و دوبار هم روز و شب عروسی از دعوای روزش که بگذریم شب موقعی که عروس در خونه آورده بودن گیر داد به یه رسمی که تو تهران واقعا مسخره میدونستن و مختص شهرستانشون بود و محمد گفت اینا از این کارا نمیکنن ولش کن مادرش زد به کولی بازی و خونه خواهرم روبروی خونه ما بود جلوی ۳۰۰ نفر مهمون رفت چمدونش و از خونه خواهرم برداشت که برگرده شهرشون، حساب کنید .... @azsargozashteha💚
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا ❤️ سلام ادمین جان خوب هستین؟ خدا قوت من یه مشکل دارم که خاهشا فوری بزار چون خیلی مهمه
❤️ سلام درباره اون خانمی که میگفتن یه آقا اومدن پیوی شون و مزاحم میشن من خودم چند وقت پیش یکی که مشخص بود آقا هست بهم پیام داد گفت دیدم پیج تون مذهبی اومدم ازتون کمک بگیرم ! منم جواب ندادم ولی چند بار پشت سر هم پیام داد گفت من گناه زیاد کردم و..... خواهش میکنم جواب بدید و.... منم آخر جواب دادم گفت برید از روحانیون آقا کمک بگیرید ایشون هم گفتن نه من گناه زیاد کردم روم نمیشه به کسی بگم خواهش میکنم تو کمکم کن منم گفتم خیر بنده نمیتونم به شما کمک کنم لطفاً دیگه مزاحم نشید که گفتن : من میخواستم درست بشم ولی شما کمکم نکردی الان هم دارم با دوستام میرم دم خونه یه پیرمرد پیرزن ترقه و ... بندازم تا بترسن تازه گناهش هم گردن شماست که کمکم نکردید منم جواب ندادم که دوباره پیام داد و گفتن : من می‌خوام درست شم دیگه کار بد نکنم کمکم میکنید یا نه ؟؟؟؟ منم جواب ندادم اونم از رو نرفت چند بار پشت سر هم پیام داد منم آخر دادم: خیر مزاحم نشید اونم با پرویی تمام نوشت : باشه پس منم میرم اون پیرمرد و پیرزن رو میترسونم فقط یادت باشه گناهش گردن توعه ! منم جواب ندادم چند بار دیگه پیام داد ولی من جواب ندادم و بلاکش کردم دیگه مزاحم نشد به نظر من حالا که اون آقا شماره تون رو گیر آورده و هرچی عوض میکنید بازم پیدا می‌کنه شما باید برید اون خط های قبلی رو بسوزونید یعنی برید مغازه بگید این سیم کارتم رو بسوزونید که هیچ ردی ازت نموند بعد برو یه خط جدید به اسم یکی دیگه بخر به اسم خودت نخر !!! اون احتمال زیاد گوشیت رو حک کرده به نظرم شماره ش رو به پلیس بده اگه هم دوست نداری کسی باخبر بشه با یه حکر حرفه ای صحبت کن شاید راهی برات داشته باشه امیدوارم که مشکلت حل بشه 🌹 ببخشید طولانی شد @azsargozashteha💚
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا ❤️ سلام ادمین جان خوب هستین؟ خدا قوت من یه مشکل دارم که خاهشا فوری بزار چون خیلی مهمه
❤️ سلام در جواب اون خانمی که یک پسر هی بهشون پیام میدن عزیزم اون اقا هی اکانت خودش رو حذف میکنه و دوباره میزنه 😞 اما اگه هر دفعه توی هر پیام رسانی این قابلیت هس شما بهتره که اون آقا رو تهدید بکنی که پدرم توی اطلاعات هست مثلا ☺️☺️😁😁 بعدشم اگه دوباره بهتون پیام داد چه واتساپ ، اینستا، ایتا! یا هر چی پیام رسان دیگه این کار جواب میده اون پسره ت رو دوست نداره فکر کنم میخواد اطلاعات ت رو به سرقت ببره یا هکتون کنه پس بهترین راه همینی هست که بهتون گفتم به امید خدا🤲🏻 ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ درمورد این دختر خانم بنظرم پیش پلیس فتا شکایت کنه این دروغگوی مسیحی نیست فقط میخوان از شما سو استفاده کنن نزارید بیشتراز این پیش بره بریین شکایت کنید .🌹 ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام! راجب اون دختر خانمی که یک پسری ک مسیحی بود و ازش کمک خاسته و الان نمیتونه از دستش خلاص شه..! 🌸عزیزم؛شما چن تا راه داری.. راه اول اینه ک ب یکی از اعضای خانوادت ک مورد اعتمادته؛تاکید میکنم قشنگم کسی ک مورد اعتمادته.. فرقی نمیکنه خانواده باشه یا نباشه..رفیقت، دختر خالت..دختر عموت دختر داییت باشه! اما بتونی بهش اعتماد کنی و مطمئن باشی که دهن لق نباشه..بهش بگی و از اون مشورت بخوای و باهم حلش کنین.. 🌸روشی که من پیشنهاد میکنم.. اینه ك مطمئنناً هر اپلیکیشنی(ایتا_تلگرام_آی گپ_اینستا و..)یک شماره پشتیبانی داره..میتونی اکانتش رو گزارش کنی_اگر دیدی با یک اکانت دیگه پیغام داد..ب شماره پشتیبانی اون ایپلیکیشن پیام بده یا تماس بگیر و ازشون بخاه ک باهاش برخورد کنن__حالا یا میتونه بستن حساب کاربریش باشه)یا تا ی مدت نتونه دیگه ب کسی پیام بده.. اما گلم من فکر میکنم ک با یکی از دوستات یا یکی از اعضای فامیل یا خانوادت در ارتباط هست!! چون غیر ممکنه زمانی ک شمارتو عوض کردی دوباره بهت پی بده و شمارتو گیر بیاره! 🌸کمکی ک از پس من برمیومد این بود؛کمک دیگری خواستی آیدیمو از ادمین بگیر بهم پیام بده کوتاهی نمیکنم! برای حل مشکلات همگی یک صلوات بفرستید/متشکرم ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️🌹 در جواب خانومی که یه پسر مسیحی مزاحمشون میشه شما باید از اول بهش رو نمیدادین و بلاکش میکردین الان از همه ی حساب کاربری های که تو فضای مجازی داری برو بیرون و یک سیمکارت جدید بخر اون سیمکارت هات رو هم بنداز دور دیگه نمیتونه بیاد پیوی @azsargozashteha💚
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
سلام ایام به کام ❤️ به درخواست اعضا و برای عوض شدن حال و هوای کانال تصمیم گرفتیم روزهای پنجشنبه چال
❤️ سلام،وقتتون بخیر راجع به چالشی که گذاشتید،چیزی خنده دار وجالبی که من دیدم،چند وقت پیش دوستم من را برای ختم سالگرد پدرش دعوت کرد،وقتی رفتم تمام دوستانم هم آنجا بودند وبا هم شروع کردیم به خواندن قرآن،تا قرآن ختم شد،وبعد از آن سفره انداختن ونهار خوردیم ،،،ولی بعد از نهار دختر دوستم که سالگرد پدر بزرگش بود وما خانه آنها بودیم،دف زن بود،رفت دف وباند آورد و شروع کرد به زدن،وخودش هم می خوند وبقیه دست می زدند ،من خیلی جا خوردم ،گفتم الان مادر دوستم،که ختم شوهرش بود، ناراحت میشه،ولی با کمال تعجب دیدم آنهم داره دست میزنه،وجالب تر اینکه ،دختر هاش هم داشتن کل می کشیدند😂 خیلی آن روز خندیدیم،به دوستم گفتم،الان همسایه هاتون که میدونن ،امروز ختم قرآن دارید وختم پدرت هست،با این صداهای دست وکل،میگن دیوونه شدید😄 البته اینهم بگم،چون روزهای شادی اهل بیت بود،از اهل بیت می خوندند،ودوستم می گفت که اینطوری روح پدرش هم شاد میشه،ولی به هر حال خیلی چیز عجیبی برای من بود. ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام خسته نباشین تو مراسم ترحیم مامان بزرگ دوستم این اتفاق افتاد من اونجا بودم ولی از زبون دوستم ماجرا رو تعریف میکنم.مامان بزرگم دستپختش خیلی بدتر از افتضاح بود.بعد تو مراسم دوست داییم که اسمش امید بود اومد تا خالم امید رو دید با گریه و صدای بلند گفت هیچکی غذای ننمو نمیخورد فقط امید میخورد. چهره مهمونا😳😀😀 چهره امید😅😅😅 روح متوفی😡😡 ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ @azsargozashteha💚
❤️ سلام ادمین عزیز لطفا مشکل منم تو گروه بزارید تا ازراهنمایی عزیزان استفاده کنم من چند وقتیه آرامش ندارم همش حرفهایی که قبلا شده وازشون چند سال گذشته هی با خودم تکرار میکنم و حرص میخورم شاید دوسه ساعت با خودم حرف میزنم و اون ماجراهارو تکرارمیکنم مثلا اینکه جاریم موقعی که بچم به دنیا اومد پیش من نیومد ولی شوهرم موقع تولد بچه اون که مدت کمی هم باهم فاصله داشتن رفت دیدن بچه جاریم این یکی ازموارد بود تا حالا هم شاید ۱۰۰دفعه به شوهرم گفتم که تو اینکارو کردی ولی بازهم آروم نمیشم وقتمو به حرفهای بیهوده میگذرونم و میترسم سراین حرص خوردن طوریم بشه لطفاراهنماییم کنید و دعام کنید 😭 ممنون از کانال خیلی خوبتون خیلی استفاده میکنم ایدی ادمین👇🌹 @habibam1399 لطفا پاسخ ها کوتاه باشد🙏🌹
🌞روزی یک صفحه بخوانیم 🌞 سوره ❤️ صفحه ی ۱۰۷🌹 @azsargozashteha💚
4_452715601975052534.mp3
1.44M
🌞روزی یک صفحه بخوانیم 🌞 سوره ❤️ صفحه ی ۱۰۷🌹 @azsargozashteha💚
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا ❤️ سلام ادمین عزیز لطفا مشکل منم تو گروه بزارید تا ازراهنمایی عزیزان استفاده کنم من چند
❤️ سلام خانمی که گفتن درمورد حرفهای گذشته فکر میکنن، عزیزم من هم همین مشکل داشتم و اینقدر ادامه پیدا کرد تا دارو مصرف کردم. حتما تا زیاد نشده با یه مشاور وروانشاس خبره صحبت کن ، درسته که بعضی آدما رفتارشون بد هست اما این دلیل نمیشه تا خودمون رو به خاطر کارهاشون از لذت زندگی محروم کنیم.اگر با یه مشاور خوب صحبت کنی راهنمایت میکنه و باید خودت بخوای که مشکلت حل بشه و تلاش کنی، ورزش کردن ، کتاب خوندن معاشرت با آدمهایی که حالت رو خوب میکنه عالی هست. اگر خواستی شماره مشاور هم بهتون میدم. اگر خودت بتونی مشکلت حل کنی ودارو مصرف نکنی خیلی بهتره، چون عوارض داره . توکل به خدا کن وبا مشورت و تلاش خودت از زندگی لذت ببر❤ ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام بابت خانمی که بابت کارها ورفتار ها ی گذشته هی حرص میخوره .گلم خودت را مشغول کاری کن تا وقتت پر بشه و ذهن نتونه شما را مشغول حرف های بیخود کنه .میتونی هم با گفتن ذکر های مختلف در حین انجام کارهای روزانه فکر کردن به این چیزا را محدود کنی .من خ.دم هر دو روش را استفاده کردم و نتیجه گرفتم .اینم بگم عمر ما اینقدر کوتاه هست که ارزش نداره اعصاب خودتون رو خرد کنید واز طرف دیگر هم وقتی که این حرف ها رو تکرار میکنی .از طرف شوهر تون هم طرد میشی و اگر روزی حرف های مهمی هم داشته باشید اهمیت نمیدن وبرچسب حسود یا نق نقو هم می خورین .موفق باشید ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام بر همگی در مورد خانمی که گفتن مرتب حرفهای مربوط به گذشته را با خودشون تکرار می کنن بهترین کار اینه که هرچی که به ذهنشون می رسه بنویسن ، اگه از کسی ناراحتن هرچی که می خوان به اون بگن بنویسن یعنی هرچی که به ذهنشون می یاد و دوست دارن به اون شخص بگن را بنویسن بعد نوشته ها را پاره کنن و ریز ریز کنن و تو سطل آشغال بریزن دیگه ذهنشون راحت میشه و اون مطالب را تکرار نمی کنه ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ به دوستمون که گفتن زیاد باخودشون صحبت میکنن بگید که سودای بدنشون زیاد هست به یک دکتر طب سنتی مراجعه کنن منم اینجوری بودم خیلی بهتر شدم و اینکه هر وقت حموم میرن حتما سنگ پا بکشن @azsargozashteha💚
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#قسمت_چهاردهم یادم اومد روز خرید خودمو که محمد حتی یه حلقه برای من نخرید... یادم اومد دو ماه پیش رف
حساب کنید عروس تو خیابون مونده... مادرشوهر قهر کرده بره و داماد هم افتاده دنبال مادرش التماس که نرو! با ابروریزی تمام اون شبم رو برامون زهرمار کرد ولی من بازم صدام درنمیومد وتحمل میکردم. زندگی با سختی های خودش و دردسرای خانواده محمد میگذشت ۳ سال از عروسیمون گذشت و من هنوز باردار نشده بودم دیگه ۱۹ سالم بود و محمد خواهر هم سن من داشت که تو شهرشون بخاطر آوازه پدرش هیچ خواستگاری نداشت و چون تو شهرستان اون زمان دخترا زود شوهر میکردن ترشیده محسوب میشد یکی از فامیلای ما گفت که یه بنده ی خدایی هست که مادرپیر داره از دار دنیا و دنبال یه دختر میگرده که بگیرتش و اول برای مادرش دختری کنه و بعد زن اون باشه، از مال دنیا هم هیچ چیزی نداره من گفتم به محمد میگم اگر قبول کرد بهتون خبر میدم شبش که محمد اومد خونه بهش گفتم اینجوری شده گفت نه برامون شر میشه انگار تو تنت میخاره و دوست داری دردسر برای خودت درست کنی خلاصه با هزار خواهش التماس محمد و راضی کردم که لااقل به مادرش بگه شاید اونا اصلا قبول نکردن دخترشون بیاد تهران ولی زهی خیال باطل همین که محمد پشت تلفن گفت انگار مادرو دختر بال دراوردن پدرشونم که طبق معمول سرش تو منقل بافورش بود و فارغ از غم دنیا خیلی سریع خودشونو رسوندن تهران و تو مراسم خواستگاری دختره قبول کرد مادر شوهره رو روی چشماش بزاره و بیاد تهران و با یه لقمه نون و خالی و عشق زندگی کنه داماد بیچاره هم فکر میکرد شاه ماهی گیرش اومده غافل از اینکه این هم دست پروده ی همون مادره خواهرشوهرمو ظرف سه چهار روز عقدش کردن که طبق معمول تمام مخارج با محمد بود و قرار شد ۶ ماه بعد عروسی بگیرن برن سر زندگیشون. منم که ۳ سال باردار نشده بودم و تو این ۳ سال محمد حتی یکبار منو دکتر نبرده و اصلا اسمی از بچه نمیاورد حتی منم اگر میگفتم دعوام میکرد و میگفت خدا بخواد بدون دکتر و دوا بچه میده بماند که تو این ۳ سال مادرش چی به سر من اورد که چرا حامله نمیشی و اون حدود ۶ سالی که عقد کرده بودم بخاطر دردسرهای که برامون درست میکرد هم پای نازایی من میگذاشت به همه میگفت اجاقش کوره و ۱۰ ساله نزاییده...! ولی نمیگفت بابا مگه چند سالشه هنوز! عقد خواهرش گذشت و یک شب که محمد زنگ زد حال مادرشو بپرسه گوشی و داد به من که حال واحوال کنم تا گفتم سلام درجواب سلامم گفت حامله نشدی ؟ گفتم نه بدون هیچ حجب وحیایی گفت دیگه وقتشه برای محمد یه فکری بکنم (منظورش زن دیگه بود) وقتی اینجور گفت تمام اون یک اتاق دور سر من چرخید و اشکم روان شد اون شب تا خود صبح اشک ریختم هر چی محمد میپرسید بهت چی گفت میگفتم هیچی و فقط اشکم میریخت... اخرش محمد گفت.... @azsargozashteha💚
❤️ سلام وقتتون بخیر میشه نظر اعضای کانال تون رو درمورد علاقه مندی یه طرفه ازطریق فضای مجازی بدونم خیلی وقته درگیر این موضوع شدم😭 و همچنین یه دختر مذهبی هستم واقعا نمیدونم باید چیکار کنم ! اگه میشه راهنمایی کنید😢🙏 ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام خدمت شما خواهش میکنم‌مشکل منم بزارین مشورت میخام .چن روز قبل رفتم مغازه لباس فروشی برا خرید لباس درش از این شیشه ایا بود که بین دو لنگه در قفل دارن وقتی دررو هل دادم و بازش کردم داخل شدم صدا زدم دیدم کسی نیس چراغ هم خاموش بود دررو که هل دادم دیدم قفل در انگار خرابه وخوب جفت نشد منم دیدم کسی نیس ترسیدم کسی بیاد فکر کنه برا دزدی اومدم دیگه راهمو کشیدم رفتم ولی بعدش عذاب وجدان گرفتم که نکنه باعث شدم کسی دزدی کنه و از طرفی میگم‌خوب رو در هیچ برگه ای نبود که مغازه باز است یا بسته است واگه هم بلفرض دزدی شده یا خسارتی به قفل وارد شده خو مشکل من نبودم قفل خراب بوده ایدی ادمین 👇🌹 @habibam1399 لطفا به هر دو سوال پاسخ بدید 🌹🙏
🌞روزی یک صفحه بخوانیم 🌞 سوره ❤️ صفحه ی ۱۰۸🌹 @azsargozashteha💚 این صفحه صوت ندارد🌹
❤️ سلام،وقتتون بخیر من یه مطلبی را راجع به مشکلاتی که دوستان تو گروه مطرح می کنند،خواستم بگم. اینکه خیلی ها دچار افسردگی،یا درگیر حرف های ناراحت کننده دیگران،یا خودکشی وخیانت در فضای مجازی و...میشن ،همه اینها فقط یه راه حل داره،البته شاید با روان پزشک ودارو و...یه مدت کم رنگ بشه،ولی راه حل این مشکلات،نزدیک شدن به خدا وخود شناسی ورفتن به کلاس های اخلاق ،که تحت استاد های مجرب وقوی هستند ودر حد توان،عمل کردن به درس هایی که یاد میگیرن. من خودم حدود یک ونیم سال هست که لطف خدا شامل حالم شده وتو یکی از بهترین کلاس های اخلاق شرکت می کنم،وتاثیر فوق العاده ای در زندگی من داشته،چه از نظر قرب به خدا،چه از نظر رها شدن از افکار بیهوده ،وباور کنید چیز هایی که قبلاً برام مهم بود،وحرف هایی که پیش می امد،وباعث میشد تا روزها یا ماه ها ناراحت باشم وبا همسرم هم مشاجره کنم،خدا راشکر الان هیچ کدام از آنها برام اهمیت نداره ودیدم به اطرافیانم عوض شده،با اینکه همه آنها آدم های قبل هستند،ولی همشون را دوست دارم،وهیچ ناراحتی دیگه پیش نمی اید،به قول استاد،اگه ما خودمون را عوض کنیم،همه اطرافیانمون عوض میشن،لازم نیست تلاش کنیم بقیه را درست کنیم،فقط کافیه خودمون را بشناسیم و اصلاح کنیم. ببخشید که طولانی شد،ولی واقعا وقتی می بینم دوستان،درگیر چه مسائلی هستند،که بعضا من هم قبلاً درگیر بودم،ولی خدا را شکر بااین کلاس ها خودسازی ها تمام مشکلاتم حل شد،خیلی ناراحت میشم ودوست دارم با تک تکشون صحبت کنم وبگم که ما راه را گم کردیم که توقفمون در این مسائل هست،اگه بتونیم از این ها با مدد خدا و اهل بیت عبور کنیم،بعد ها واقعا برامون خنده داره که برای مسائل پیش پا افتاده چطور خودمون را در گیر می کردیم. ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام به شما مدیر کانال شاید برای شما هم اتفاق بیفتد راستش جسارتا می خواستم یه نکته کلی در باره مطالب کانال بگم؛ خوبی گذاشتن این موارد گفتن نظر نیست یعنی اعضای کانال که تخصص ندارند و در مسائل خانواده و روانشناسی تجربه ندارن اما خوبی این موارد نشان دادن یه مطلب مهم که واقعا خیلی خیلی مهم اینکه این موارد می خواد مسئله رو نشون بده عامل تمام این مشکلات سبک زندگی نامناسب و غیر اسلامی حالا چرا غیر اسلامی؟ چون اسلام تاکید بر نداشتن کینه، چشم هم چشمی ، حسودی، طمع(که مثل املاش سه حرف تو خالی) و... کرده شما ببنید افراد با ایمان مثل علما داخلی زندگی شون از این مشکلات نداشتن چون ایمان رو به عمل رسون دند. این یکی از تیر های به ظاهر بی فایده و ناتوان دشمن بود که خانواده (تفاوت جامعه اسلامی و غرب در وجود خانواده مسائل مربوط‌به اون) رو هدف گرفت اما این تیر شکاف بزرگی به وجود آورد یعنی اولین و کوچکترین جامعه کشور (خانواده)رو دگیر مسائل بچه‌گانه کرد‌. تربیت درست فرزند در خانواده هم مهم حالا نظر من به تمام افراد مراجعه به سبک زندگی اسلامی @azsargozashteha💚