شاید برای شما هم اتفاق بیفتد♨️🚫
#داستان_زندگی 🌸🍃 زهرا .با بي حوصلگي دراز كشيدم رو تخت به اين فك ميكردم كه سالار چرا نيومد استقبا
#داستان_زندگی 🌸🍃
زهرا
خيلي خوشحال شديم و همگي استقبال كردن،زماني كه بابا بودو خيلي كوچيك بوديم رفته بوديم شمال،مامان ياد اون دوران افتاده بود پكر بود اما تا اشتياق مارو ديد قبول كرد.به حدي خسته بوديم كه روز بعد عروسي رو همه خواب بودن اما من از فكر سالار خوابم نميبرد.گاهي ميگفتم اون تا حال خودش نبود دختره ديونه تو چرا شلوغش كردي،اما از اينكه بازم بخواد نجسی بخوره از خود بي خود بشه وحشتزده ميشدم.با اينكه خيلي خسته بودم اما خوابم نميبرد.منتظر بودم بياد اما نيومد.روز بعدش همگي راهي شمال شديم دم در كه سوار ماشينا ميشديم سالارو از دور ديدم بلوز شلوار آبي خوش رنگي تنش بود همه اتفاقاي شب عروسي رو فراموش كردم خودمو كشوندم سمت ماشينش كه اونجا بتونم بشينم.اما تا خواستم تكون بخورم مامانم صدام زد رفتم تو ماشين عمو.سيما هم دست فاطمه رو گرفت با خودش و سالار و نادر باهم رفتن.بي خوابي ديروز،فكرو خيال،حالا هم اين اتفاق باعث شد سر درد و تهوع بگيرم.كه مامان ديد حالم خوب نيست اشاره كرد عمو نگهداشت يكم هوا خوردم وراه افتاديم.هوا گرگ وميش بود كه رسيديم به ويلاي عموي سالار،دو طبقه بود مارو بردن بالا، اتاقمون رو به دريا بود.ما خيلي وقت بود رسيده بوديم كه ماشين سالار با صداي موزيك زياد وارد ويلا شد.يكم بعدش هم صداشون تو ساختمون و فاطمه اومد تو اتاق،خيلي شاد وسرحال مامان گفت چرا دير كردين؟فاطمه با يه حالتي با حركت سر و دست گفت:سالار رفت وسايل ماهي گيري و ذرتو...مامان گفت خُبه خُبه چرا چك و چيلتو ايور اوور ميكني؟هوي فك نكنيد باباتون نيست ميتونيد سينه بدين جلو هر غلطي خواستين بكنينا.با سيما بگو بخند اما حق نداري ديگه بري تو ماشينشون،فاطمه گفت خب مامان،مامان گفت:خب مُب حاليم نيس دختر بايد همپاي ننش باشه چه معني داره،دلم حسابي خنك شده بود يكم رنگو روم باز شد.اتاقمون يه پنجره به حياط پشت ساختمونم داشت.چيزي نگذشته بود كه بابا و عموي سيما گفتن همگي بريم تو حياط بساط شام...از بالا نگاه كردم ديدم سالار و نادر با لباس ورزشي شيك دارن آتيش درست ميكنن منم موهامو شونه كردمو رژ زدم مرتب رفتم پايين.همين كه رفتم پايين مامان سيما گفت فاطمه جان سيما رو صدا كن بياد،گفتم من زهرام و بلافاصله نگاي سالار كردم كه داشت نگام ميكرد.داشت خوش ميگذشت كه سالار رفت تو ساختمون از فرصت استفاده كردم رفتم دنبالش.ميخواستم باهاش حرف بزنم.رفت تو اتاق كه منم رفتم تو در ايستادم گفت بله چيزي ميخواي؟گفتم بابت رفتار اونشب منو ببخش خيلي ترسيده بودم.گفت كدوم شب؟گفتم كار تو هم اشتباه بود.برگشت نگام كرد گفت برو بيرون حوصله بچه بازياتو ندارم.گريم گرفت
خيلي دوسش داشتم با گوشه روسريم چشمامو خشك كردم،پشت به من بود،يه لحظه ياد حرفاي مامان افتادم كه ميگفت مردا هميشه سنگدل هستن،فقط به خودشون فكر ميكنن،رفتم روبروش وايسادم سرشو حتي بلند نكرد داشت تو ساكشو ميگشت،گفتم ببين تو چي فكر كردي حتما با خودت گفتي من يه دختربچه روستايي ام،كه هيچي نميفهمه،باباش زندانه،سرو صاحبي نداره،الانم كه خدا زده پس كلش خل شده عاشق من شده(سرشو به نشانه كلافگي تكون ميداد)ادامه دادم،يا فك كردي دختري كه نصف شب جرات كنه بياد تو حياط با من حرف بزنه خيلي دريدس،كلا شخصيت ما خيلي آروم بود اين روحيمون شبيه بابا بود فقط فاطمه شبيه مامان بود كه حاضر جوابي ميكرد ،اون لحظه خودمم باورم نميشد اين حرفا چطور داره به ذهنم ميرسه كه بگم،اما كور خوندي،لازمه بدوني من تو شهر به دنيا اومدم با تمام سختي ها و مشكلاتمون هممون درس خونديم و ادامه ميديم زندان رفتن بابام يه اتفاق بود اونم براي خوشبختي ما بود.ياد بابام افتادم،بغض كردم سرشو گرفت بالا دوتا دستشو هم زد به كمرش جرات نداشتم تو چشماش نگاه كنم سعي ميكردم اشكم نريزه سينشو نگاه ميكردم،بابامم گول يه عوضي مث تو رو خورد كه الان رفته به درررك.اومدم برم بيرون كه بازوهامو گرفت داشتم ميلرزيدم،تقلا كردم ولم كنه اما محكم تر بازومو فشار داد.گفت نگام كن،چند بار گفت تا سر بلند كردم گفت ببين خيلي احمقي اگر فكر كني من يكي از اين اراجيفي كه تند تند بلغور كردي به ذهنم رسيده،خره ما باهم وصلت كرديم الان فاميليم.من اونشب عروسي نجسی خوردم آره اما اونقدري گیج نبودم كه نتونم خودمو كنترل كنم.فقط ميخواستم ببينم ظرفيت تو چقدره،چشمام گشاد شد گفتم پس الان چي كه گفتي برو بيرون حوصلتو ندارم اگر من نميومدم حرف بزنم تو...دستشو گذاشت رو بينيش گفت خيلي جيغ جيغو هستيا بابا الان همه ميفهمن ساكت.خواستم ببينم ناز كشيدن بلدي،يه تنگ آب سرد ريختن رو سرم آروم شدم بازومو كه محكم گرفته بود شل كردم.همين حين صداي نادر اومد كه شعري رو زمزمه ميكرد لابلا سالارو هم صدا ميزد
#ادامه_دارد....
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
❌❌مهم حتما بخونید لطفا❌❌❌
سلام خدمت دوستان عزیز و اعضای بزرگوار کانال
ایام به کام
دوستان گلم به دلیل حجم بالای پاسخ اعضا و محدودیت در ارسال روزانه یه تصمیمی گرفتیم 👇
پاسخ هایی که شما به سوالات میدین ممکنه چند روز طول بکشه که در کانال ارسال بشه چون باید به جز پاسخ اعضا مطالب دیگه ای هم در کانال بزاریم
و به این خاطر که اعضای محترممون زودتر به پاسخشون برسن
تصمیم گرفتیم یه کانال دیگه اختصاص بدیم به این قضیه
یعنی اونجا فقط مختص پاسخ اعضا باشه
پاسخ هایی که توی کانال اصلیمون جا نداریم بزاریم رو اونجا قرار میدیم
یعنی یه بخشیش در همین کانال و تعدادی دیگه ش در کانال دیگه ای قرار میگیره
فقط دقت کنید عزیزان هردو کانال رو چک کنید حتما ❌❌❌👆👆چون در هر دوکانال پاسخها تکراری نیستند
ممنون میشم همگی اون کانال هم عضو باشید برای دسترسی بهتر به پاسخها✅✅✅👇👇👇👇
در ضمن اینجا مخزن میشه برای دسترسی بهتر به مطالبی که میخواید بعدا پیداشون کنید😍✅
https://eitaa.com/joinchat/3518169438Cd5294f4139
عضو بشید همگی🙏👆
کانال خصوصیه دوستان و مختص اعضای خودمونه🌸
#ارادتمند🙏🌸
#حبیبه
❌❌❌❌❌مهم مهم❌❌❌❌❌❌
سلام عزیزای دلم ایام به کام ❤️
طاعات و عباداتتون قبول 🤲 من رو هم از دعای خیرتون بی نصیب نزارید 🙏
دوستان گلم خدمتتون گفته بودم که داریم هماهنگیایی میکنیم با زینب جون و همسرشون برای ارسال محصولات طب اسلامی ☀️
محصولاتی که خیالمون از بابت خلوص و اصل بودنش راحت باشه و کیفیت بالا داشته باشه
برای همین یه کانال زدیم لطفا عضو بشید همگی تا زینب جون بیان و ثبت سفارش کنن و ان شاءالله بعد از تعطیلات عید ارسال بشه براتون
کانال خصوصیه دوستان گلم و فقط مختص اعضای خودمونه ،لینک رو به دوستان و عزیزانتون بدید که عضو بشن👇🌸
https://eitaa.com/joinchat/2759983411Cdc26d961b4
تضمین و نظارت کیفیت محصول و ارسالشون هم با خودمه🌸
در ضمن اونجا خودمم بیشتر درباره پوست و مو باهاتون صحبت میکنم 💜✅❤️
#ارادتمند
#حبیبه
#حرف_اعضا 💜🍃
سلام
خطاب به اون عزیزانی که می گفتن به خاطر مشکلاتی که دارن با شوهرشون بچه هاشون را می زنند می خوام بگم که تورو به خدا این کارو نکنید. من وقتی این پیامارو می خونم دلم خیلی می سوزه ویاد اشتباهات خودم میفتم. 😔😔
ای کاش هیچ وقت این کارو نمی کردم. منم مثل شما چند سال پیش خونه مادر شوهرم زندگی می کردم با چند تا جاری هم خونه بودیم وهر کدوممون یه اتاق داشتیم.
خب مشکلات زیادی داشتم هم از جانب شوهر وهم از جانب شرایطی که در ان قرار داشتم. منظورم خونه ی مادر شوهر بودنه.
خلاصه پسرم بچه اولمو در عین اینکه خیلی دوستش داشتم به قول معروف دق و دلیمو از این واون سر بچم خالی می کردم وکتکش می زدم. خیلی هم می زدم. بعد هم پشیمون میشدم وسعی می کردم از دلش در بیارم وبراش جایزه می خریدم ومیبردمش شهر بازی و...
ولی چه فایده کتکه اثر بدتری رو پسرم گذاشت. شوهرم هم زود جوش بود. واونم گه گاهی پسرمو میزد سر مسائل کوچیک که خیلی برای شوهرم مهم بود. مشکلی که پسر من داشت دست بزن داشت وتوهمون سن ۴پنج سالگی همبازیهاشو کتک می زد ومن این مسئله برام خیلی بزرگ شده بود به خاطر حرف اطرافیان وعصبانی میشدم وبچمو حسابی می زدم. خدا منو ببخشه🥺🥺
اره بانوی عزیز
جاری من همون مشکلات منو داشت وبچه اش را دست بهش نمیزد. خیلی خیلی به بچش بها میداد.
الان من چوب ندونم کاریمو می خورم پسرم ۱۸سالشه وزود جوش میاره. گاهی اوقات دست روم بلند میکنه. خیلی راحت بهم فحش میده.
به خودم نهیب می زنم ومیگم که تقصیر خودته
خودت باعث شدی بچت این جور بشه. 🥺 مدام از خدا می خوام منو ببخشه. وبرای پسرم جبران بشه. پسر ۱۸ساله ی من ناخن می جوه. بعضی اوقات بهم میگه دلم می خواد یکیو بگیرم حسابی بزنم. خلاصه سرتونو درد نیارم. اگر من تو کودکیش کمی صبوری به خرج می دادم وتوکل می کردم به خدا واز خدا صبر می خواستم
الان درگیر پسرم.، پاره ی تنم نمیشدم.
وقتی بچه هاتون بزرگ میشن دیگه به حرفت گوش نمیده وتموم رفتارای شما براشون تداعی میشه وچه بسا گله هم می کنه. بعضی اوقات پسرم میگه به من که یادته چه قدر منو می زنی🤦♀🤦♀
اگر بچه هاتم شیطنتی دارن
یا کار زشت وبدی انجام میده اینها دوره ای هست وبه زودی برطرف میشه. اگر کتکش بزنید این اثرش خیـــــــــــــــلی بدتر هست.
ازتون خواهش می کنم به بچه هاتونم به دید امانت از طرف خدا ویه موجود پاک ومعصوم نگاه کن واصلا اجازه نده که خودت یا همسرت دست روی بچه ها بلندکنه.
همون جاری که باهاش هم خونه بودم وبه خاطر حرف وبرخوردهای بد اون من پسربیگناهمو زیر مشت ولگد می گرفتم الان یه پسر ۶ساله داره که فوق العاده فوق العاده شیطون و(بــــــــــــــــــی ادب )
یعنی درحدیه که فحش میده، دست بزن داره، برای رسیدن به خواسه هاش جیغ وداد راه میندازه، به ادم بزرگای اطراف حرف زشت میزنه
اب دهن پرت میکنه ولی اصلا برادر شوهر وجاریم تلنگری به بچشون نمیزنن
من خیـــــــــــــلی زیاد افسوس می خورم که نصف رفتار پسر جاریمو، پسر من نمی کرد ومن چه قدر راحت می زدمش.
من اینا رو گفتم که به اون عزیز تفهیم کنم که فقط شما این مشکلو ندارین
مهم اینه که یاد بگیری که چه طوری بچتو کنترل کنی
چیزی که من بلد نبودم.
ببخشید طولانی شد. ازهمه ی همگروهی های عزیز می خوام برای پسرم دعاکنید. 🙏🏻
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد♨️🚫
#داستان_زندگی 🌸🍃 زهرا خيلي خوشحال شديم و همگي استقبال كردن،زماني كه بابا بودو خيلي كوچيك بوديم ر
#داستان_زندگی 🌸🍃
زهرا
هول شدم رفتم تو كمد اما توش پر رختخواب بود در بسته نشد فقط رو قسمت قرنيزش وايسادم سالار هم بلافاصله گفت نادر اينجام حوله حمامو به صورت عمودي انداخت رو در كمد،رفت جلوي نادر كه نياد تو،سمت كمد..گفت داشتم ميومدم گفت بايد بياي ظرفاشو بشوري زديم رفت.سالار هم گفت نوش جونتون...نادرگفت بپوشيم بريم جنگل و باهمون حالت آواز رفت بيرون منم با احتياط خيز برداشتم رفتم بالا تو اتاقمون.چيزي نگذشت كه مامان اومد بالا،گفت هووي زهرا،زهرا خانوم اي كاراته اونوقت نگو سيما و فاطمه باهم گرم گرفتن محل من نميذارن
حرفي نزدمو جوري وانمود كردم كه برام مهم نيست.بلند شدم موهامو بافتم لباس مرتب پوشيدم خواستم برم بيرون ديدم فاطمه يه لباس رو دستش اومد تو اتاق،گفت اوه چه زود آماده شدين وايسين منم بپوشم.يه ست ورزشي قرمز و مشكي موهاشو هم دم اسبي بست با كلاه.مامان تا فاطمه روديد گفت اينا چيه تنت كردي؟فاطمه جلو آينه نگاه خودش كردو گفت چطورم؟سيما اين لباسارو برام خريده ميخوايم بريم جنگل كه نميشه با مانتو چادر راه افتاد.مامانم هم گفت اينقد اداي شهري هارو در نيار سيما بپوشه تو نبايد بپوشي.اون نو عروسه تو چته تازه تنجه زدي به من ميگي چادر نپوشم بريم جنگل،يالا بكن ببينم عين دَدت(خواهر) لباس ميپوشي راه ميفتي بخواي فيسان فيسان كني فك كني من اينجا رودرواسي دارم صدام نميبرم بالا كور خوندي،بعدم رو كرد به من گفت رفتين عروسي پسر عموتون بود خودتون بزك دوزك كردين بستونه حالا چخبره كه چشه آمنه رو دور ميبيني لوچتو(لب) سرخ ميكني(من از رژ آمنه ميزدم هربار).توپ مامان داغ بود لبمو پاك كردم فاطمه هم عين من پوشيد رفتيم بيرون از پله ها كه ميرفتيم پايين همه نشسته بودن نگاه سيما كردم كه ميخنديد تا منو فاطمه رو ست ديد خندش ماسيد.خودش هم ورزشي پوشيده بود.از كنارش رد شدم برم بيرون دستشو به حالت اينكه چيشده به فاطمه گفت چرا نپوشيدي فاطمه هم پچ پچي كردو رفتيم جنگل...آلاچيقو فرش كرديم و مردا بساط كباب و چاي رو آماده كردن.بر خلاف روستا كه مردا ميشينن زنا كار ميكنن.از دور سالارو ميديدم دلم ضعف ميرفت موقع ناهار شدخورديم.بزرگترها دراز كشيدن بقيه همه گفتيم بزنيم به جنگل،ما جلو ميرفتيم پسرا پشت سرمون،سالار پشت سرم گيسمو ميكشيد،توجهشو دوس داشتم،اومديم عكس بگيريم سيما دوربينو كاشت روي تخته سنگ همين كه خواست خودشم بياد فاطمه و سالارو جفت هم گذاشت كه من ديدم،ديگه مطمئن شدم سيما،فاطمه رو براي سالار در نظر گرفته هرچي صدام ميكردن نميشنيدم،حالم بد بود،فرصتي پيش نميومد به سالار بگم تو دلم چه غوغاييه.تا رسيديم آلاچيق غروب بود جمع كرديم كه بريم پيش پاي سالار دولا شدم كفشمو ببندم گفتم باهات كار واجب دارم،از قضا مامانم گرم تعريف شد من دست عليو گرفتم سوار ماشين سالار شديم مهم نبود دعوام كنه علي رو بردم كه ديگه چيزي نگه.تو آينه همش نگاي هم ميكرديم يكم آروم شدم همه كه پياده شدن لفتش دادم،گفت چيكار داري گفتم بايد صحبت كنيم،گفت خيلي خستمه خوابم نبرد بيا آخر شب تو ماشين.قبول كردم.همه بلافاصله خوابيدن منم منتظر سالار بودم كه ديدم خبري نشد كم كم خودمم خوابم برد.صبح زود بيدار شدم رفتم به بهانه علي در اتاقو باز كردم ديدم تخت سالار خاليه...
#ادامه_دارد....
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#یک_نکته_از_هزاران 🌱
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
يكى از پادشاهان مسخره اى داشت كه با تقليد از اشخاصى باعث انبساط خاطر شاه مى گرديد، شاه خود مذهب اهل سنت را داشت ولى وزيرش مردى ناصبى و دشمن خاندان نبوت بود. زمانى پادشاه را مسافرتى پيش آمد وزير را به جاى خود نشاند. وزير مى دانست كه مقلد از دوستان على (ع ) و شيعه مذهب است ، روزى او را خواسته گفت : بايد براى من تقليد على بن ابى طالب (ع ) را دربياورى ، مقلد هر چه پوزش خواست و طلب عفو نمود پذيرفته نشد، عاقبت از روى ناچارى يك روز مهلت خواست .
روز بعد با لباس اعراب در حالى كه شمشيرى بران در كمر داشت وارد شد، جلو وزير آمد با لحنى جدى و آمرانه گفت : ايمان به خدا و پيغمبر و خلافت بلافصل من بياور و الا گردنت را مى زنم . وزير به خيال اينكه شوخى و مسخرگى مى كند، سخت در خنده شد.
مقلد جلوتر آمد، با لحنى جدى تر سخنان خود را تكرار كرد و مقدارى شمشير را از نيام خارج نمود، خنده وزير شديدتر شد. بالاخره در مرتبه سوم با كمال نيرو پيش آمد و تمام شمشير را از نيام كشيد، سخنان خود را براى آخرين بار گفت ، وزير در حالى كه غرق در خنده بود ناگاه متوجه شد شمشيرى بران بر فرقش فرود آمد. با همان ضربت به زندگيش خاتمه داد.
جريان به پادشاه رسيد. مقلد فرارى شد دستور داد او را پيدا كنند وقتى حاضر شد واقع جريان را مشروحا نقل كرده پادشاه از عمل به جايش خنديد و او را بخشيد.
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
از يكى از شاگردان شيخ مرتضى انصارى رضوان الله عليه كه او گفت : چون از مقدمات علوم و سطوح فارغ گشتم براى تكميل تحصيلات به نجف اشرف رفتم و به مجلس درس شيخ درآمدم ولى از مطالب و تقريراتش هيچ نفهميدم خيلى از اين وضع متاءثر شدم تا جايى كه دست به ختوماتى زدم باز فايده نبخشيده بالاخره به حضرت امير(ع ) متوسل گشتم .
شبى در خواب خدمت آن حضرت رسيدم ، بسم الله الرحمن الرحيم را در گوش من قرائت نمود. صبح چون در مجلس درس حاضر شدم درس را مى فهميدم كم كم پيشرفت كرده پس از آن چند روز به جايى رسيدم كه در آن مجلس صحبت مى كردم .
روزى از زير منبر درس با شيخ بسيار صحبت مى نمودم و اشكال مى گرفتم . آن روز پس از ختم درس خدمت شيخ رسيدم وى آهسته در گوش من فرمود: آن كسى كه بسم الله را در گوش تو خوانده است تا (ولا الظالين ) در گوش من خوانده است اين را گفت و رفت .
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
شيخ فقيه و عالم بصير على بن عبدالعال الكركى از دانشمندان عصر صفوى است ، در ((مستدرك الوسايل )) از على قلى خان داغستانى معروف به شش انگشتى متخلص به ((واله )) نقل شده كه وى حضرت اميرالمؤ منين (ع ) را در خواب ديد كه فرمودند: دخترت را به عقد ازدواج مير شمس الدين درآور كه از وى فرزندى به دنيا مى آيد كه وارث دانش انبياء و اولياء خواهد بود.
شيخ محقق (على بن عبدالعال ) دخترش را به وى تزويج نمود، بعد از مدتى آن دختر از دنيا رفت ، قبل از آن كه اولادى بياورد، پس مرحوم محقق متحير شد، دو مرتبه در خواب ديد كه حضرت اميرالمؤ منين (ع ) فرمود: منظور ما اين دختر نبود و چون دختر ديگرى را به مير شمس الدين تزويج كرد، ميرداماد متولد شد.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#پرسش_اعضا 💜🍃
سلام و وقت بخیر اتفاقی از گوگل شمارو پیدا کردم
اول اینکه مشکل ۲۰ میلیون به کسی قرض دادم دو ساله به روی خودش نمیاره
دعا یا ذکر کارساز جهت برگشت پول میدانید ؟؟
دوم اینکه از جهت درمانی دخترم در مدرسه انگار به کرمک مبتلا شده خارش از جهت تناسلی داره
کلی قرص مبندازول مصرف کرده انگار نه انگار اشتهاشم زیاد شده
دستوری دارید ؟ سپاسگذارم 🙏🙏🙏
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام خانمهای گروه انشالله همتون مشکلتون حل بشه الهی آمین 🙏یک سوال دارم شوهرم 42سالش گرفتگی ادار داره وقتی میره دستشویی اداراش کاملا تخلیه نمیشه تو مثانه میمونه خانمهای گروه کمکم کنید یا اسم دارو دارین برام بفرستین🙏 شوهرم خیلی اذیت شده 😔 یا چه دارویی استفاده کنه خوب بشه
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام به همگی من ی دختر ۸ ساله دارم که حدود دو ماه دیگه وارد ۹ سال میشه نمیدونم درباره ی مسائل بلوغ برای دخترم چطوری توضیح بدم و از کجا شروع کنم براش بگم؟؟ و ی سوال دیگه اینکه دفعه اول موهای بدنشو بخاد اصلاح کنه باید از چی استفاده کنه غیر از تیغ و ژیلت؟؟
ممنون میشم کسی تجربه ای درباره این موضوع داره راهنماییم کنه
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام باتشکر ازحبیبه خانم و خواهرهای گلم .منم راهنمایی کنید خواهشا اگه کسی میدانه .من چندسال مهرهای کمرم چهارو پنج بینشون دیسک هست هردکتری رفتم فایده نداره . کسی این حالت داشته یابگید دکتر خوب اصفهان یا شهرکرد برام معرفی کنید ک رفتید دکترو نتیجه گرفتید .ممنون اجرتون با فاطمه زهرا (س)
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام با تشکر از کانال خوبتون یه سوال دارم در مورد پودر رشد قد میخواستم ببینم کسی تا به حال استفاده کرده و راضی بوده 🛑 اصلا تاثیری داره ؟ با تشکر از دوستان اگه کسی میدونه لطفا جواب بده
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام وخسته نباشید.میشه پیام منوسریع توگروه بزاریدمیخوام بدونم کسی تاحالابخاطرقوزوگودی کمربافیزیوتراپی نتیجه گرفته ودرمان شده ممنون میشه جوابم روبدین اجرتون باامام علی(ع)
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام علیکم نماز و روزه هاتون قبول باشه
ببخشید من دو تا بچه دارم ۲ ساله و ۶ ساله و بعد از زایمان دختر دوم خیلی چاق شده ام و هر کاری که می کنم لاغر نمیشم
میشه کمکم کنید و راه حلش را بمن بگید ممنون میشم
#ایدی_ادمین_پاسخگو 👇💜
@adminam1400
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#نکات_سلامتی 🍎
🔥خودارضایی🔥
✍عوارض خود ارضایی در زنان ومردان
1. ضعف بينايى
2. ضعف شنوايى
3. ضعف حافظه
4. جوش زدن صورت
5. كمر درد
6. گودى كمر
7. سرگيجه
8. روانى شدن
9. ضعف مراكز عصبى
10. عقيم شدن
11. خم شدن قامت
12. ريزش مو
13. آب شدن بدن
14. ﻻغرى
15. كم خونى
16. آسيب رسيدن به نخاع
17. از بين رفتن استعداد ها
18. فراموشى
19. استرس و اضطراب
20. ترسو و بى غيرت شدن
21. خستگى و كوفتگى
22. حساسیت بیش از حد و زودرنجى
23. نازك شدن موها
24. ناتوانى جنسى زودرس در جوانى
25. بى خوابى یا بدخوابى و مشكلات مشابه
26.تارشدن دید چشمها
27. وز وز گوش
28. انزال زودرس و غیرارادى یا خروج منى به صورت قطره قطره
29. درد كشاله ران و ناحیه تناسلى
30. دردهاى قولنجى در ناحیه لگن و استخوان دنبالچه
31. بى میل شدن به همسر و ازدواج
32.ناتوانى در ارتباط با جنس مخالف و همسر
33. احساس طرد شدن
34. از بین رفتن عزّت، پاكى، شرافت و جایگاه اجتماعى
35. دیر ازدواج كردن و لذت نبردن از زندگى
36. احساس نااميدى و يأس در زندگى
38. ازهمه مهمتر خودارضایی يك گناه كبيره است ودر روایت امده خداوند متعال روز قیامت با این افراد حرفی نمیزند ووارد جهنم میکند
پزشكان حساب كردند انرژی ای كه فرد در يك بار خودارضایی مصرف مي كند 30 برابر انرژی ای است كه در يك بار ارتباط با همسر مصرف می كند، برای درک بهتر می توان این مثال را مطرح کرد که اگر يك نفر 3 بار در هفته خودارضایی کند درست مانند اين است كه 90 بار ارتباط داشته! یا به بیان دیگر اگر كسی يك بار خودارضایی كند معادل اين است كه نیم ساعت به طور مداوم از بينی اش خون بيايد برای ساخته شدن هرقطره منی40قطره خون استفاده میشود
🔺لطفا این پیام را پخش کنید تا افراد متوجه پیامدهای وحشتناک این کار و عادت زشت بشوند.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#احکام_دین ☀️🍃
حکم غسل دادن بچه مسلمان از زنا و بچه دیوانه✅
پرسش :غسل دادن بچهای که از زنا متولدشده و همچنین بچهای که دیوانه است چه حکمی دارد؟
پاسخ :بچه مسلمان اگرچه از زنا باشد غسل واجب است و کسى که از بچگی دیوانه بوده و به اهمان حال بالغ شده، چنانچه پدر یا مادر او مسلمان باشد غسل واجب است، همچنین کسى که قبلاً مسلمان بوده و بعد دیوانه شده است.
حکم غسل دادن بچه سقط شده✅
پرسش :آیا غسل دادن بچهی سقط شده واجب میباشد؟
پاسخ :بچه سقط شدهاى را که چهار ماه یا بیشتر دارد باید غسل دهند و اگر کمتر از آن باشد بنا بر احتیاط واجب در پارچهاى بپیچند و بدون غسل دفن کنند.
غسل دادن زن توسط مرد و بالعکس✅
پرسش :آیا زن میتواند مرد را و یا مرد میتواند زن را غسل بدهد؟
پاسخ :مرد نمىتواند زن را غسل دهد، همچنین زن نمىتواند مرد را غسل دهد، مگر زن و شوهر که هرکدام مىتواند دیگرى را غسل دهد، هرچند احتیاط مستحب آن است که اگر ضرورتى نیست این کار را نکنند.
حکم غسل دادن کودک توسط غیر همجنس✅
پرسش :اگر میّت کودک باشد غسل دادن او توسط غیر همجنس چه حکمی دارد؟
پاسخ :مرد مىتواند دختربچهای را که سن او از سه سال کمتر است غسل دهد و زن هم مىتواند پسربچهای را که سه سال کمتر دارد غسل دهد.
غسل میت در صورت نبود فرد همجنس میت✅
پرسش :اگر برای غسل مرد و زن کسی از همجنس او نباشد در این صورت تکلیف چیست؟
پاسخ : اگر براى غسل دادن میت مرد، مرد پیدا نشود زنانى که با او محرماند میتوانند او را غسل دهند، همچنین اگر براى غسل دادن میت زن، زن پیدا نشود مردهایى که با او محرماند میتوانند او را غسل دهند و بهتر است از روى لباس باشد.
جواز برهنه کردن بدن میّت بهغیراز عورت✅
پرسش :در غسل میّت تا چه حدی از بدن او را میتوان برهنه کرد؟
پاسخ :هرگاه میت مرد را مرد غسل دهد و یا میت زن را زن غسل دهد، جایز است غیر از عورت، بدن او را برهنه کند.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#پرسش_اعضا 💜🍃
سلام حبیبه جون ببخشبن که این همه مزاحمت میشم عزیزم انشاءالله پیامم را توگروه بزاری وعزیزان اگر کسی تجربه داره من را راهنمایی کنه
4ساله پادرد وکمر درد دارم خیلی دکتر رفتم از طب سنتی و سوزنی و دکترای که مغز اعصاب تخصصی ارتوپد رفتم نتیجه نگرفتم که دکتر مغز اعصاب گفتن مهرهای کمرت لیز خورده باید عمل شی پلاتین بزاری بعضی از دکترا هم میگن زانوت مشگل داره اگر کمرت را عمل کنی کمرت خم میشه باید زانوت درمون بشه بعضی از دکترا هم میگن نه مشگلی نیست که زانوت درمون بشه اول برو کمرت را عمل کن بلا تکلیف ماندم که چه کار کنم خیلی هم روز به روز بدتر میشم که دیگه نمیتونم راحت بشینم همیشه باید دراز بکشم واقعا دارم خیلی اذیت میشم اگر عزیزی توتهران یا کرج دکتر بهتری که من را راهنمایی کند یا هرعزیزی مانند من مشگل داشته درمون شده مرا راهنمایی کند ممنون میشم اجرتون با حضرت زهرا
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام خواهش میکنم اگه امکانش هست از خانمی که تو گروه نوشته بود دخترم شکمش اب آورده بود تو یه روستا طب سنتی درمانش کرده بود شماره اون خانم برا من بگیریدخیر دنیا آخرت نصیبتون
واقعا مریضمون یه جوون ۲۵ ساله هست شکمش اب آورده پزشگ تشخیص داده کبدش خاموش کار نمی کنه مامانش خیلی بی قراری میکنه
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام خوبین لطفا من دو سوال دارم تو گروه بزارین تادوستان پاسخ بدند اول اینکه برای ازبین بردن مورچه چکارکنم چون تو خونه کوچولو دادمنمیخوام سمهم بزنم دوم باخانواده شوهر که کنارشونم ومن اینجاغریبم چکارکنم اعصاب وروانم واقعا اذیته ممنون ازدوستان
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام حالتون خوبه طاعات وعباداتتون قبول ممنون ازگروه خوبتون ببخشیدمامان من همیشه سردرده گاهی وقتابخاطرفشارش گاهی وقت هابخاطراکسیژن خونش وگاهی وقت هابی دلیل دوستان اول میخوام توروخداازته دل دعاکنیدمامان من حالش خوب باشه اینقدمریضی نکشه چون توزندگیش خیلی سختی کشیده بعدشم بگیدچکارکنه کمترسردردبشع حتی حموم بره بعدش سردرد میشه بعدش برای اینکه اکسیژن خونش پایین نیادراه کاری داریدممنون ازهمه دوستان
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام به همگی ببخشیدمن اززرندکرمانم کسی توخونه دستگاه اکسیژن داره که امانتی چندروزبده ممنون ازشما
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام به همگی مادرمن روکلیه اش یه کیست وفشارشم روی ۱۸هست هرکارمیکنن پایین نمیادودایم سردردکسی راهکاری داره که مادرم خوب بشه اجرهمه شماباخانم فاطمه زهرا(س)
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام نماز روزهاتون قبول .....خونمون پر از خر خاکی هست ایا کسی راهکاری بلد انگا از سقف میان پاین خیلی میترسم از شون بخابم اگه راهکاری بلدید بگید خدا خیرتون بده
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلامعزیزممیشهسوالمنوزودتربذاریدتوگروهممنونمیشماگهکسیمشکلمنودارهلطفاراهنماییکنیدوقتیسرماخوردهمیشمقسمتگیجگاههردوطرفسنگینمیشهوجلوسرموبینیوپیشونیچندروزیکهسنکینمیشهبعدسرماخوردگیخوبمیشهسرفههامشروعمیشهخلطپشتحلقهمدارمرفتمدکترمیگهازانحرافبینی.هستوقتخوابوغذاخوردناصلاسرفهنمیکنملطفااگهکسیمثلمنهستراهنمایکنهخیلیخاکشیروعنابوکاسنیوهندوانهزیادخوردحتیربعانارفایدهندارهممنون
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام به اعضای گروه و حبیبه خانم گل مادربزرگم الان دوماهی میشه میگه از سرم صدا میادمیگه سرموو که روبالش میذارم صدا بدترهم میشه میگه انگار دارن تو سرم گندم آردمیکنن به روش قدیمی دکتر بردیم میگه یکی از رگهای سرش بسته شده خانم های عزیز اگه راهکاری دارید دریغ نکنیدخیلی ممنون 🙏🙏🙏
#ایدی_ادمین_پاسخگو 👇💜
@adminam1400
🌎 و آنگاه که تنها شدی
و در جستجوی تکیه گاه مطمئنی هستی
بر من توکل کن …🤲
✅دوست داری زندگیت رو با احادیث ائمه بیمه کنی
✅میخوای فرزندت با مساجد و کتاب قرآن اُنس بگیره
✅اگه تو زندگیت دنبال عاقبت بخیری و رزق حلال هستی
💥یه سر به کانال ما بزن👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/191299814C29f6e97256
🤚قول میدم با داشتن این کانال آرامش بیشتری سرازیر بشه تو زندگیت😇
📨 استاد #قرائتی، در نامه ای به دختران ایران، چه گفت ❓❓
💥 برای خواندن این #نامه اینجا بزن👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/191299814C29f6e97256