#دردو_دل_اعضا ❤️🍃
با سلام. در موردی خانمی که مشکل پسر ۱۱ ساله خودشون را گفتند باید بگویم که من هم یک دختر ۱۰ ساله با این شرایط دارم و یک پسر هم دارم کلاس اول مثل دختر ایشون که از اول سال تا بحال من دوباره کتاب این بچه را دیدم.
اما در مورد پسرشون چون من خودم داشتم و در اطرافیان هم دیده ام.
شاید فرزند ایشون تشنج می کنه و این مادر عزیز متوجه نمی شوند. چون بچه خواهرمن هم همین رفتار را در کودکی داشت. و تشخیص تشنج داده شد .حتی دختر خود من هم تشنج داشت.
پس اول به یک متخصص مغز و اعصاب مراجعه کنند تا نوار بگیرند ومطمئن شوند که تشنج ندارد .چون تشنج در لایه های عمیق مغز مثل سایر تشنج ها شدید نیست بلکه بصورت تیک های عصبی خود را نشان میدهد و گر انشاالله نوار سالم بود .به متخصص اعصاب و روان مراجعه کنند تا دارو تجویز کنند بهتر میشود.
دختر من دو سال اول را در دوران کرونا گذراند ولی با پیش،دبستانی همین مشکلات را داشتیم . و الان که کلاس چهارم است من واقعا پیر شدم و تمام وقتم برایش گذاشته می شود ولی تکرار وتمرین اثر دارد مثلا یک شعر را ۵۰ بار می خواند تا حفظ کند.
ولی نسبت به قبل بهتر است .چون من از یک سالگی متوجه تشنج شدم و دکتر بردم ولی اشتباهی که کردم همزمان در مدارس از دکتر اعصاب و روان غفلت کردم.
ولی خواهرم چون من یک سری تجارب داشتم وقتی رفتار بچه را دیدم پیشنهاد مغز و اعصاب دادم و نوار گرفتند تشنج داشت دارو خورد خیلی بهتر شد .
و زیر نظر دکتر اعصاب و روان هم هست و کلاس اختلالات یادگیری را با توصیه دکتر اعصاب وروان رفته و بچه ای که در کلاس کلمه ای املا نمی نوشت یا در امتحان برگه را فقط نگاه می کرد الان خیلی پیشرفت کرده.
پس شما مادر عزیز هم که با ما همدرد هستید نگران نباشید و بچه را نزد متخصص مغز واعصاب اول و بعد نزد اعصاب و روان ببرید و از حرف های دیگران که دارو نده و این موارد دوری کنید و اگر در مورد تشنج خدای نکرده مثبت بود حتما نوارها را نگه دارید چون پسر است برای سربازی و معافیت لازم است.چون من پسر بزرگم که الان ۲۳ سال دارد او هم تشج داشت و دارو مصرف می کرد ولی نوارها را نداشتم و از سربازی معاف نشد .
ولی خدا راشکر الان دانشجو است.
تیک های عصبی مثل پلک زدن .ناخن جویدن .ترس زیاد .ایجاد صدا با دهان را جدی بگیرید و از عنوان این دکترها هرگز نترسید. سوالی بود در خدمتم.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#پرسش_اعضا 💜🍃
سلام دوستان گلم یه لک افتاده پشتم آیا کسی میدونه چی هست؟خیلی نگرانم😔
#ایدی_ادمین_پاسخگو 👇💜
@adminam1400
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد♨️🚫
#داستان_زندگی 🌸🍃 سمانه اونجا یه امامزاده بود با آرش رفتیم توش ! دوتایی واسه خودمون دعا کردیم ! چ
#داستان_زندگی 🌸🍃
سمانه
مامان آماده شده بود تا باهم بریم سر کار . بدون هیچ حرفی از خونه زدم بیرون ! مامان هرچی صدام زد هیچی نگفتم ! مونده بودم چیکار کنم ! کجا برم ؟! به کی بگم ؟! میرفتم ُگریه میکردم . واسم مهم نبود مردم تو خیابون درموردم چی فکر میکنن .. باید آرش رو میذاشتم کنار ! باید قبول کنم همه ی فاصله هامون رو
به هق هق بابام فکر میکردم آتیشم میگرفت ! چقدر این پیرمرد خار شده بود چقدر تحقیر شده بود . دوسشون داشتم جفتشون رو ! به خودم گفتم هیچ مردی ارزش اینو نداره که به خاطرش مامان بابام تحقیر بشن !اما با آبروی رفته مون تو محل چیکار کنم ؟! داغون بودم داغون ...
گوشیم زنگ خورد آرش بود. رد تماس دادم . رو یه نیمکت نشستم ُبه آدما خیره شدم ! به اتوبوس ٬ تاکسیا ٬ ماشینا .. همه و همه ! دل خوش سیری چند ؟!
گوشیم زنگ خورد . مجید بود ! گفت مامانم گفته یه ذره ناخوشم ! میخواست حالم رو بپرسه ٬حالم از اینم بهم میخورد ..فکر میکردم اینم فکر میکنه من از اوناشم!!!! به آرش زنگ زدم جواب نداد بعد بهم sms داد سر کلاسه .. کلی اکسیژن دریافت کردم حالم بهتر شده بود گفتم دیگه فقط و فقط به مامان بابام فکر میکنم ُقید ازدواج رو واسه همیشه میزنم . کار میکنم ادامه تحصیل میدم ُخودمو از این منجلاب فقر میکشم بیرون ...
آرش .... یاد و خاطرش رو برای همیشه تو قلبم نگه میدارم ٬ اگه تو واقیعت نمیتونم ٬تو رویام میتونم باهاش باشمُ باهاش زندگی کنم :)
نزدیک ظهر بود رفتم خونه.. تو راه آرش زنگ زد . جوابشو دادم بعد بهش گفتم این آخرین تماسمونه ! گفت دیوونه شدم ؟!؟ بهم گفت مگه قول نداده بودم تنهاش نذارمو پشتش رو خالی نمکنم . گفتم بارها بهت گفتم اگه قرار بود ما قسمت هم بشیم سرنوشتامون یه جور نمیشد . گفتم واسه همیشه دوسش دارمو اجازه نمیدم هیچ عشقی غیر از عشق اون بیاد تو قلبم
کلی جروبحث کردیمو بعدش خدافظ
سبک شده بودم ! اومدم خونه .. ناهار یه چیزی سرسری خوردمو واسه شام دم پختک بار گذاشتمو منتظر مامان بابا موندم .. اومدن خونه جفتشون گرفته بودن ! تا شادی منو دیدن چهرشون باز شد ٬ گفتم بیایید دست پخت گل دخترتونو بخورید حظش رو ببرید :)
آرش بارها و بارها پیام داده بودو زنگ زده بود ! sms دادم تو روخدا برو پی زندگی خودت .. زنگ زد ! جواب دادم .. گفت چی شده ُخودش حدس زده بود میتونه کار کاره خونوادش باشه جریان رو واسش گفتم ... گفت کاری میکنه تا مامان باباش بیان جلوی اهل محل بگن غلط کردن ! منم تو دلم بهش خندیدم ُگفتم به همین خیال باش . من با اینکه با خونواده آرش زندگی نکرده بودم اما میدونستم چه جونورایی هستن ...
چند روز بعد سرکارم مشغول بودم که یکی از همکارام اومد گفت فلانی مامانت تو دفتر آقای رییسه ِانگار با یکی از مهمونا بحثشون شده! سریع رفتم تو دفتر دیدم مامانم داره اشک میریزه ُمیگه : به پیر به پیغمبر من نمیدونم ... میخوایین دست رو قرآن میذارم .. خودتون میدونید چند ساله من اینجا کار میکنم همچین چیزی اتفاق نیوفتاده بود !!! آقاهه و خانومه که چند شب پیش اومدن سویئت گرفتن رو به مامان کردن ُگفتن لابد خودش پا داشته در عرض چند ثانیه رفته بیرون ...
اومدم جلو گفتم چی شده !مامان نگام کرد .. باز مامانم جلوی من له شد باز خرد شدن مامانمو دیدم! گفت بهم تهمت دزدی زدن
دستم یخ کرد داشتم خفه میشدم ! نگاه به آقاهه کردم گفتم چی شده ؟! گفت ما دو دقیقه رفتیم بیرون به این خانوم گفتیم بیاد اتاقمون رو تمیز کنه خانومم برگشت سرویس جواهرش رو ببره میبینه نیست !!! گفتم خانومتون چشمشون رو باز میکردن مواظب بودن ! میگن مالت رو بپا همسایتو دزد نکن !! گفت شما کی باشید ؟؟! گفتم هر کی میخوام باشم شما بیجا میکنید به مادر من بگین دزد ... نگاه به رئیس کردم گفتم شما چرا آخه ؟؟؟
مامان من اینجا حق آب و گل داره !! گفت ما هم بهشون میگیم اما ایشون ول کن نیستن و میگن مطمئنن تو هتل بوده آقاهه زنگ زد ۱۱۰ بیاد .. مُردم .. خرد شدم .. گریه کردم ! چیکار میتونستم بکنم !! بدبختی پشت بدبختی ...
#ادامه_دارد....
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#احکام_دین ☀️🍃
ملکیت قبر🌸🍃
پرسش :آیا قبر بهمنزله ملک شخصى محسوب میشود؟
پاسخ :در زمینهاى موقوفه و مباح، قبر ملک نمیشود; ولى اگر زمین را خریدارى کند، یا زمین مباح بوده و قصد تملّک و حیازت نموده است، مالک میشود.
ورود فرد جنب یا حائض به قبرستان🌸🍃
پرسش :آیا رفتن زن حائض یا جنب به قبرستان اشکالی دارد؟
پاسخ :بهتر عدم حضور در قبرستان است.
زیارت قبور علما و بزرگان در شب🌸🍃
پرسش :با توجه به اینکه شب رفتن به قبرستان کراهت دارد، آیا شب رفتن به زیارت قبر علما و بزرگان نیز کراهت دارد؟
پاسخ :اگر در داخل قبرستان بوده باشد همان حکم ثابت است اما اگر مانند قبر مرحوم مجلسی (ره) جای مستقلی است و صدق قبرستان نمیکند آن حکم شامل آن نمیشود.
ساختوساز بنای شخصی در زمین قبرستان🌸🍃
پرسش :آیا میتوان زمینى را که وقف خاصی یک آبادى یا شهرک است و در آن قبرستان بوده، تخریب کرد و دوباره براى ساختوسازهاى شخصى استفاده نمود؟
پاسخ :درصورتیکه وقف براى دفن اموات باشد نمیتوان آن را تغییر داد; مگر اینکه دفن اموات در آن ممکن نباشد. در این صورت میتوان براى کارهاى خیر از آن استفاده کرد; مانند مسجد و مدرسه و درمانگاه.
محو اسماء مقدسه بر سنگقبر در صورت هتک حرمت🌸🍃
پرسش :اگر کلمات مقدسه روی قبور حکشده باشد مثل الله در عبدالله و الحسین در عبدالحسین و امثالذلک وظیفهی فقهی ما در این خصوص چیست؟ آیا باید سنگقبر را محوکنیم؟ یا فقط پا نگذاریم کافی است؟ یا وظیفهی دیگری داریم؟ خصوصاً که گاهی در یک قبرستان که وارد میشویم مملو از این کلمات است و رعایت بعضی مسائل، گاه به حرج میانجامد.
پاسخ :درصورتیکه زیر دست و پای عابرین باشد آنها را محوکنید.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد♨️🚫
#پرسش_اعضا 💜🍃 سلام عزیزم ارژانسی بزارین خداخیرت بده خیلی کمردردبدی دارم نمیتونم بشینم یابلندشم خو
#پاسخ_اعضا ❤️🍃
سلام
خواهری ک از کرم های حجم دهنده پرسیدی عزیزم پولتو هدر نده خواهر من هر جا تبلیغ میکردن میخرید بگم بالغ به ۵۰ملیون فقط پول صرف خریدم کرم های حجم دهنده کرد باورت نمیشه اما هیچی ب هیچی
آخرش رفت باشگاه بعد ۶ماه با برنامه غذایی مربی ش و مصرف مرتب و منظم دمنوش رازیانه و شنبلیله حجم باسن و سینه ش خوب شد
شما هم پول هدر نده برو تا برات برنامه بنویسن(ماه شب چهارده تون)
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
سلام به مامان عزیز که بابت مشکلات پسر ۱۱سالشون گفتن،عزیزم احتمال داره پسر گلت کم خونی داشته باشه پس هم یه ازمایش ببرش هم حتما پیش یه مشاور و روانپزشک خوب ببرش ،یه وقتایی عدم تمرکز به تغذیه هم مربوط میشه
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
سلام وقت همگی بخیر
خواهری ک پسر ۱۱ ساله کم توجه داری عزیزم پسرت نقص توجه داره عجیبه که تومدرسه به مشاور ارجاع ندادن ولی باید یه مشاور خوب کودک ونوجوان پیدا کنی تا ازش تست بگیره واگه لازم شد ارجاع به روانپزشک بده تا دارو مصرف کنه
اگه اصفهان هستی میدان ازادی ابتدای چهار باغ بالا دست راست سر اولین یا دومین کوچه کلینیک یارستان دکتر غفاری روانشناس حاذقی هستند لازم باشه ارجاع به روانپزشک میدن توهمون موسسه روانپزشک حاذق هست
۳۶۶۲۷۶۵۱
۳۶۶۲۷۶۴۹
۳۶۶۲۹۶۲۹
۳۶۶۲۹۳۸۳
اینا شماره های کلینیک☝️
عزیزم اگه اصفهان نیستی بلاخره توشهرت یه مشاور پیدا کن تا رهنماییت کنه پسر منم تقریبا همین مشکلات رو داره الان با دارو خیلی بهتر شده واینکه ما پدر ومادرا باید برای خوشبختی بچه هامون تلاشمونو بکنیم اونا گناهی ندارن امیدوارم خدا کمکت کنه
ادمینن جا لطفا اینو به متن بالا اضاف کنید
خواهرم اگه راهت دوره تماس بگیر با کلینیک شاید مشاوره انلاین دادن
منم مامان امیر علی هستم ادمین عزیز اگه این خانم خواستن شماره من بهشون بدین🙏
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
سلام خانمی که پسر یازده ساله داره از حرفاتون که گفتین خوب کلاس اول بچه شما استرس داشته برای همین درس متوجه نمیشده شما باید همون موقع دلیل استرسش پیدا میکردید کلاس اول پایه هست بعد نمیزاشتید بره کلاس دوم یک سال دیگه کلاس اول میزاشتی اینجور پایه اش قوی میشد بچه ها حس قوی دارن خواهش میکنم بدون هیچ کتک وترسی شما باهاش هم کتابای سوم کارکن هم چهارم اگرالان کلاس چهارمه کنارش یه کلاس هنری یاورزشی هم بزارش اذیتش نکن اگر صلاح دونستی امسال اجازه نده بره پایه بالاتر تا بتونی راحتر کمکش کنی وبهش فشار نیاری
همه آدما باهم از هرنظر متفاوتن شاید بچه پسرشما توی کار فنی وهنری موفق باشه قرار نیست همه دکتر ومعلم بشن هوش بچه تون کشف کن اگر واقعاً دیدی از لحاظ درسی ضعیفه ان شاالله از پونزده سالش که شد بزار کنار تعمیر کار ماشین یا نقاش ساختمان یه جایی که بتونه فن یاد بگیره وموفق بشه
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
خانمی که تازه ازدواج میکنه ویازایمان کرده تاچهل روز نباید ترشی و لبنیات بخوره چون رحم سرد میشه و باعث نازایی میشه در ایام پریود هم سه روز پرهیز داره
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
سلام در جواب خانمی که پسرشون هوش ریاضی نداره و در یادگیری ریاضی و درسهای دیگه ش ضعیف هست.عزیزم من یک معلم ابتدایی هستم که ۲۳ ساله در پایه های اول و دوم کار میکنم و میدونم بعضی از بچه ها استعداد ریاضی و یادگیری دروس رو ندارن اما در عوض برای یادگیری حرفه و هنر بسیار هوشمند هستند لطفا برای درس خوندن بهش فشار نیار قرار نیست همه ی مردم تحصیلات داشته باشن شما ایشون رو در تابستان به یکنفر استاد ارایشگری یا مکانیکی یا نقاشی ساختمان و ماشین بسپار از خودشون سوال کن ببین کدوم یکی رو دوست دارن به جای اینکه وقت و هزینه تونو صرف یادگیری نصفه نیمه و بیفایده ی درس براش کنید راه رو برای اموزش یک حرفه باز کنید چون پسر هم هست برای کار اینده ش خیلی لازمه . دانش آموزی داشتم سه سال کلاس اول رو مردود شد ولی نتونست خوندن و نوشتن یاد بگیره در اخر مادرش اونو به یک آرایشگر سپرد وارایشگری یاد گرفت و الان خودش داره کار میکنه شروع کرده داره کلاسهای بزرگسالان میره تا سوادش رو هم بالا ببره
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#یک_نکته_از_هزاران 🌱
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
شيخ ابوالقاسم قمى اين داستان را درباره دوران طلبگى خود نقل فرموده است :
در يكى از سال هاى تحصيلى كه چند ماه ، گوشت نخورده بودم ، از كنار حجره طلبه اى رد مى شدم در حالى كه او آبگوشت را از ديزى به داخل كاسه مى ريخت و بوى آبگوشت كه در فضا پيچيده بود، پاى مرا سست كرد. طلبه متوجه شد و به من تعارف كرد. قبول نكردم و گفتم : نه ، من نهار خورده ام ، چون قبلا با مقدارى تربچه خود را سير كرده بودم .
يكى از عادات من اين بود كه نماز شب را در حرم على (ع ) بخوانم . آن شب وقتى به حرم حضرت امير(ع ) مشرف شدم ، ديدم يكى از صوفى هاى بكتاشى در حرم ، حجره اى گرفته و در بالاى كفشدارى مشغول مناجات است . من بعد از نماز شب به حضرت امير(ع ) متوسل شدم كه : يا على ! تو نزد خدا واسطه شو، شايد ماهى يك بار گوشت نصيب ما بشود. در همين موقع شنيدم كه آن صوفى در مناجات خود مى گفت : خدايا! مرا با ذوالنورين (عثمان ) محشور كن ! من ناخودآگاه گفتم : آمين !
در اين موقع يكى از خدمه حرم به من گفت : فرار كن كه اگر اين مرد تو را بگيرد، پدرت را در مى آورد.
من اول خواستم فرار كنم ، ولى بعد گفتم : كجا از حرم حضرت امير(ع ) مطمئن تر، و با خود گفتم : همين جا مى مانم تا ببينم چه مى شود. در اين هنگام آن صوفى به من رسيد و گفت : تو بودى آمين گفتى ! گفتم : آرى ! گفت : به راستى مؤ من هستى كه در غياب برادر دينى به او دعا كردى . بعد در ضمن دست دادن ، يك ليره به من داد. بدين ترتيب ، حضرت امير(ع ) به دست آن صوفى حاجت مرا روا ساخت .
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
شخصى به نام ((محمد)) فرزند حسين ، كه در دستگاه عباسيان سمت وزارت داشت ، به سال 540 ه -ق دچار بيمارى سختى شد و كسالت وى ضمن اشتداد خيلى طول كشيد تا آن كه شبى حضرت اميرالمؤ منين (ع ) را در خواب ديد كه به او فرمود: به علم الهدى بگو بر تو دعايى بخواند تا شفا يابى ، ايشان در خواب عرض كرده بود: اى سرور من ! ((علم الهدى )) كيست ؟ فرمود: على بن حسين موسوى است . وزير نامه اى به سيد نوشت كه در آن تقاضاى دعا نموده و در ضمن او را به لقب ((علم الهدى )) مخاطب قرار داده بود.
سيد وقتى نامه را دريافت كرد و آن عنوان را براى خود ديد، از فروتنى و تواضع علمى كه داشت چنين لقبى را لايق خويش نديد و گفت : من سزاوار آن نيستم . وزير به عرض رسانيد: والله من از خودم نگفته ام ، بلكه اميرالمؤ منين (ع ) اين لقب را برايتان برگزيده است . بعد از آنكه وزير به دعاى سيد شفا يافت ، صورت قضيه را به خليفه وقت عباسى كه ((قادر)) نام داشت هم يادآور شد. قادر به سيد عرض كرد: آنچه را جدت برايت تعيين فرموده قبول كن و حكم نمود منشيان آن را در القاب سيد وارد سازند و از آن پس به لقب ((علم الهدى )) اشتهار يافت ، يكى ديگر از القابش ((ثمانينى )) است . چون بعد از وفاتش هشتاد هزار جلد كتاب از وى باقى ماند و نيز گويند: كتابى نوشت به نام ((ثمانين )) و همچنين هشتاد و يك سال عمر كرد.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد♨️🚫
#پرسش_اعضا 💜🍃 سلام عزیزم ارژانسی بزارین خداخیرت بده خیلی کمردردبدی دارم نمیتونم بشینم یابلندشم خو
#پاسخ_اعضا ❤️🍃
سلام عزیز جان ببخشید در مورد التهاب و قرمزی دستتون مگه دکتر نرفتی
پماد کالامین دی یا زبنک اکساید فیروز خیلی عالیه
البته اول با کمی آبلیمو و زنجبیل ضد عفونیش کن
ان شاءالله که بهتر میشه
🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام خانمی که دخترشون پای پرانتزی داره حتما ببرین دکتر داروی تقویتی و قرص امگا 3 میدن خوب میشه دختر خواهرم وقتی کوچیک بود همین جوری بود الان 18 سالشه خوب خوب شده حتما ببرین مادر محمدم❤️
🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام خواهری ک گفتید روی دماغ بچتون ی رگ هست نگران نباش بزرگتر ک بشه محو میشه و اینکه دخترمنم رو لپش ی رگ سبز بود و دختر خواهرمم کنار ابروش رگ خیلی سبز و خیلی برجسته ای بود ولی الان ک دیگه بزرگتر شدند محو شده و اینکه مادرشوهرم میگفت نشونه ی اینه ک بچه بعدی تون پسره و همین هم شد
🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام ایه برای باطل کردن سحرجادو
ایه ۳۳ سوره الرحمن راتا۷۰روزبعدازنمازصبح روزی ۷۰ مرتبه خوانده شود.
سوره ناس وفلق خوانده شود
بلنداذان گفتن درخانه
خواندن ایه الکرسی
🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام واسه عکس بچه ای که رگ کبود رو دماغشه،بچه های منم اینطور بودن دو طرف دماغشون رگشون اینطور بود میگفتن کسیکه اینطور باشه بچه بعدیش پسره،اکثرا چون پوستشون سفیده اینطورن مشکلی نداره،پسر کوچیکم رگای زیر فکش از دو طرف همینطورن آبی روشن
🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام وخداقوت
در مورد واریس که سوال کرده بودن من هم واریس پا داشتم به طب سنتی که رجوع کردم گفتن باید حجامت پشت ساق پا انجام بدین
ومن انجام دادم خدا را شکر خیلی بهتر شدم
🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام وقت بخیر در جواب خانمی که گفتن 23سالگی همسرشون فوت شده والان باوجودبچه ها تنهان میخوام بگم منم شرایط شما رودارم دوتا بچه دارم دوساله همسرم فوت شده وانگارازخوانواده طرد شدم چون تنهام البته فرق من باشما اینه که خداروشکر دوستان خوبی دارم ویه جورایی حکم مشاور روبراشون دارم دوست عزیز اول از همه شما باید خودت خودت روبپذیری ودوست داشته باشی. کلی حرف وایده براتون دارم اگر ادمین صلاح دونستن ایدی من روبه شما بدن با من در تماس باشید. خدابهترین رفیقه
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
❌❌مهم حتما بخونید لطفا❌❌❌
سلام خدمت دوستان عزیز و اعضای بزرگوار کانال
ایام به کام
دوستان گلم به دلیل حجم بالای پاسخ اعضا و محدودیت در ارسال روزانه یه تصمیمی گرفتیم 👇
پاسخ هایی که شما به سوالات میدین ممکنه چند روز طول بکشه که در کانال ارسال بشه چون باید به جز پاسخ اعضا مطالب دیگه ای هم در کانال بزاریم
و به این خاطر که اعضای محترممون زودتر به پاسخشون برسن
تصمیم گرفتیم یه کانال دیگه اختصاص بدیم به این قضیه
یعنی اونجا فقط مختص پاسخ اعضا باشه
پاسخ هایی که توی کانال اصلیمون جا نداریم بزاریم رو اونجا قرار میدیم
یعنی یه بخشیش در همین کانال و تعدادی دیگه ش در کانال دیگه ای قرار میگیره
فقط دقت کنید عزیزان هردو کانال رو چک کنید حتما ❌❌❌👆👆چون در هر دوکانال پاسخها تکراری نیستند
ممنون میشم همگی اون کانال هم عضو باشید برای دسترسی بهتر به پاسخها✅✅✅👇👇👇👇
در ضمن اینجا مخزن میشه برای دسترسی بهتر به مطالبی که میخواید بعدا پیداشون کنید😍✅
https://eitaa.com/joinchat/3518169438Cd5294f4139
عضو بشید همگی🙏👆
کانال خصوصیه دوستان و مختص اعضای خودمونه🌸
#ارادتمند🙏🌸
#حبیبه
#داستان_مریم_عباس 🌸🍃
برای یک لحظه نگاهم کرد و جوابم رو داد .. وقتی در رو بستم هر دو نمیدونستیم چکار کنیم .. وسط اتاق ایستاده بود ..
با دست اشاره کردم و گفتم بفرمایید بشینید من الان میام ..
به سمت آشپزخونه میرفتم که گفت من چیزی نمیخورم ..
برگشتم و با فاصله ازش نشستم .. قلبم طوری خودش رو به سینه ام میکوبید که میترسیدم صداش رو بشنوه .. با انگشتم با گلهای فرش بازی میکردم .. حس کردم نگاهم میکنه .. سرم رو بلند کردم برای یک لحظه چشم تو چشم شدیم .. ته دلم لرزید .. چقدر جذاب بود، حتما زنش هم خوشگله .. نگاهش رو ازم دزدید .. گوشه ی سبیلهاش رو گرفته بود و بازی میداد ..
چند دقیقه هر دو تو سکوت نشسته بودیم .. نفس بلندی کشید و گفت میشه یه لیوان آب بیاری ..
بلند شدم و گفتم بله .. حتما .. هنوز قدمی برنداشته بودم که گفت قراره همش با چادر بگردی ؟؟ مگه من نامحرمم
گفتم آخه.. خجالت میکشم ..
با جدیت گفت خجالت میکشیدی چرا قبول کردی؟ من الان دیگه شوهرتم
از لحنش ناراحت شدم .. بدون حرف ، چادرم رو رها کردم و بدون چادر رفتم یه لیوان آب آوردم ..
برگشتم و همون جای قبلی نشستم ..
کمی از آب خورد و اومد نزدیک من نشست
با اینکه حس خوبی بهش پیدا کرده بودم ولی معذب بودم و سرم رو کمی عقب بردم با اخم گفت مگه نامحرمم که فرار میکنی؟👇👇👇
ادامه شو اینجا بخونید👇❌
https://eitaa.com/joinchat/1844904645C57201642e2
داستان جنجالی مریم وعباس🙈🔞👆
سنجاق شده ها👆😍