eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد♨️🚫( کانال اصلی اینجاست باقی کانالهای هم نام برای ما نیستند❌❌❌)
144.6هزار دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
2.2هزار ویدیو
12 فایل
داستان زندگی آدمها👥 شما فرستاده ایید⁦👨‍👩‍👧‍👦⁩📚⁦ ایدی ادمین( ارسال پرسش و پاسخ)👇💗 @adminam1400 تبلیغات پربازده👇✅ https://eitaa.com/joinchat/3891134563Cf500331796 ادمین گرامی کپی از مطالب کانال حرام و پیگرد دارد❌❌❌
مشاهده در ایتا
دانلود
💜🍃 راجع به پیام خانمی که گفته بودن با حقوق ۳۰ تومنی کم میارن و البته چالش پس انداز میخوام یه چیزی بگم.عزیزان امشب چندین جواب برای اون خانم خوندم و حقیقتش تعجب کردم.ما هیچ کدوم راجع به زندگی ایشون اطلاعات کاملی نداریم که اینطوری قضاوتش میکنید که وای قناعت نمیکنی و خوش به حالت و.....اولا که زندگی توی شهرهای مختلف هزینه هاش با هم متفاوته.تو بعضی از شهرها گرونی بیشتره و تو بعضی از شهر ها کمتر.توی روستاها هم که الحمدلله هزینه ها واقعا از زندگی توی شهر کمتره چون اولا اجاره خونه و قبض آب و برق و گاز یا نیست یا سبکتره و دوما یه سری محصولات رو تولید خانگی دارن و زندگی ها هم سادگی قشنگتری داره و چشم و هم چشمی کمتره.حتی توی یه شهر هم هزینه ی زندگی بالای شهر و پایین شهر واقعا متفاوته. اجاره خونه یا هزینه های خرید مثلا میوه و گوشت و ...توی دو تا منطقه ی یه شهر گاهی واقعا تفاوت های عجیبی داره!اما من خودم برای اینکه هزینه ها رو مدیریت کنم اول اینکه ماهی یکبار میرم فروشگاهی که میدونم قیمت های خیلی مناسبی داره و مواد شوینده و مواد غذایی خشک و یه سری چیزها رو یکدفعه از اونجا میخرم چون خرید از سوپر مارکت گرونتره و البته معمولا آدم وقتی میره سوپر کلی خرید اضافه ی غیرضروری هم میکنه.تره بار رو هم هفته ای یکبار میرم بازار روز و از اونجا خرید میکنم چون واقعا قیمت ها با سوپر میوه متفاوته .سعی هم میکنم که اول وقت برم که اول بار باشه و کیفیت بهتری داشته باشن.برای خرید لباس بچه ها هم میرم سمت مناطق میانی شهر که بتونم هم لباس های قشنگ بخرم و هم پول اضافی ندم.یه قرعه کشی ثبت نام میکنم که مجبور شم قسط بدم و یه قلک هم گذاشتم که گاهی کم و زیاد پول توش ميندازم چون شده که بارها به دردم خورده و مشکلم رو حل کرده.تا وقتی هم که قصد خرید واجب ندارم الکی بازار نمیرم چون وسوسه ی خرید واقعا پررنگ میشه!اهل چشم و هم چشمی بیخود هم نیستم.با اینکه اقوام ثروتمندی دارم که بعضی هاشون واقعا زندگیشون تجملاتیه اما همیشه خودم میگم که علاقه ای به این نوع زندگی کردن ندارم و این گفتن اولا واقعا ذهنیت خودم رو شکل میده و روحیه م رو خوب میکنه و دوما جلوی قضاوت و دلسوزی های بیجا رو میگیرم. با پس اندازم هم اولا به مستحق کمک میکنم و بعد هم سکه ی پارسیان میخرم که به مرور با تورم رشد میکنه.خیلی طولانی شد ولی امیدوارم تجربه ی من به دردتون بخوره.التماس دعا ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
💜🍃 سلام خدمت اون خانمی که میگن خونش همیشه بهم ریخته است و بچه نداره و همش میخواد بره تو گوشی و براش مهم نیست که خونش اینجوره و شوهرش میاد ظرفارو میشوره بگم من یک خانم خانه دار هستم از وقتی بچه نداشتم برا زندگیم برنامه میریختم و هرروز یه جای خونه رو مرتب میکردم و هنوزم اینکارو ادامه میدم و خونم همیشه مرتبه مثلا شنبه ها حیاطو جمع و جور میکنم و حیاطو جارو میکشم یک شنبه حمام و دستشویی رو میشورم البته بگم هرروز صبح دستشویی رو با فرچه میشورم ولی هفته ای یک بار تاید و مایع میزنم و کامل زیر و رو و همشو حسابی میشورم ولی هرروز فقط با فرچه و اب خالی دستشویی رو میشورم و اینم بگم یه تشت کوچیک خریدم اندازه سینک ظرفشوییمون هروقت ظرفامو اب میکشم توی اون تشت ابکشی میکنم و ابش رو میریزم توی دستشوییمون اینجوری من توهرخونه ای رفتم هیچوقت نشده دستشوییم بوی بدی بده دوشنبه ها یخچال و فریزر رو دستمال میکشم و داخلشونو تمیز میکنم و هر۳ماه یکبار از برق میکشمشون و کامل پاکشون میکنم چون قدیمی هستن زود به زود برفک میزنن و همون دوشنبه ها سینک و کاشی های اشپزخونه رو هم دستمال میکشم سه شنبه ها سینک و جاقاشقیم و آب چکونم رو وایتکس یا جوش شیرین و سرکه میزنم و گاز رو هم همینکارو میکنم و اونارو میشورم و شیشه های فر وشیشه های اشپزخونم رو تمیز میکنم البته هربار بعد از ظرف شستن سینکو میشورم و با اسکاج کف میمالم و یه آبی میزنم که کف ها نمونه یا چربی ها توی سینک نمونه ولی ۳شنبه ها کامل یه دور تاید میزنم زیر و روشو میشورم و ۳شنبه داخل کابینتا و توی کابینتامو هم نگاه میکنم و اگه بهم ریخته باشه مرتب میکنم ۴شنبه اتاق بچم و اتاق خودمونو کامل دستمال میکشم و مرتب میکنم همه ی کشو هارو مرتب میکنم ۵شنبه ها هم کامل شیشه و در و آینه و سرامیکای حال و پریزها و همه خونه رو دستمال میکشم البته هرروز روی اوپن رو دستمال میکشم جمعه ها کامل همه ی خونه رو جارو برقی میکشم و لباس میشورم البته هرروز خونمو صبح به صبح جارو دستی ازین جارو چوبی ها که باهاش حیاط جارو میکنن خریدم گذاشتم برای روی فرش هام هرروز بااونا جارو میکنم جمعه ها جارو برقی میکشم ولی هفته ای یه بار زیر و رو رو جارو برقی میکشم اینجوری همیشه خونم خیلی مرتبه بعدم که بچه دار شدم و بچم کوچیک بود هیچ کس کمکم نمیکرد حتی مادرمم راهش دوره و نمیتونست بیاد کمکم ولی همیشه حتی وقتی بچه کوچیک داشتم یا مشکلی پیش میومد خونم خیلی مرتب بود و هست و یه نکته هم که رعایت میکنم اینه که من صبح ها ساعت ۶بیدار میشم شروع میکنم خونه رو جمع کردن و صبحانه درست کردن و وقتی صبحانه و ناهار میخوریم فوری ظرفارو میشورم موقع غذا پختن خیلی ظرف کثیف میکنم ولی همینطور که غذامو دارم میپزم تند و تند ظرفامم میشورم و بعد که خشک شد از بالای ظرفشور برشون میدارم و هرروز هم یک غذا میپزم برای غذا پختنم هم هر روز هفته یه برنامه ای دارم مثلا شنبه ها چند تا غذا لیست کردم هربار یکیشو درست میکنم یک شنبه همینطور تا اخر هفته یه نکته دیگه اینکه وقتی میخوام برم بیرون از خونه حتما حتما خونمو مرتب میکنم و بعد میرم مثلا نگاه میکنم لباسی چیزی وسط اتاق یا حال نیفتاده باشه جمعش میکنم و بعد میرم تا حالا هم‌نشده کسی بیاد خونمون و نا مرتب باشه ولی هروقت پریودم به خودم استراحت میدم و میگم ۳روز اولش هیچکدوم ازون کارا رو نمیکنم فقط یه جارو توی خونه‌میکشم و دستشویی رو با اب و فرچه میشورم ولی کار هفتگی مربوط به اون روز رو میذارمش برای هفته ی بعدش و فقط غذا میپزم چون خونریزیم زیاده و به خودم ۳روز استراحت میدم یه چیز دیگم بگم اینستا رو از رو گوشیم حذف کردم چون خیلی بهش اعتیاد پیدا کرده بودم من فقط داخل ایتا توی کانال های اشپزی یا آموزنده یا یک کانال طنز عضوم برای اینکه بخندم و یا یه چیزی یاد بگیرم و وقتمو الکی تلف نمیکنم بنظر من برنامه ریزی همیشه پاسخگوست ،اینم بگم که شوهر من اصلا منظم نیست وقتی میاد خونه کلا خونه رو منفجر میکنه ولی من چیزی نمیگم و فردا دوباره جمع میکنم حوصله دعوا و بحث رو باهاش ندارم ومیرم میخوابم و میذارم همونطور نامرتب تا صبح بمونه و صبح شروع میکنم به جمع و جور کردن ولی بچم الان خیلی منظم هست بااینکه کمکم نمیکنه ولی دیگه کار زیادی هم‌مثل پدرش برام نمیتراشه ولی من ازشوهرم هم انتظار ندارم کمکم کنه چون انتظار از ادما باعث حرص خوردن خودم میشه و حتی کمکم سفره رو جمع نمیکنه شده شب ها حالم‌ خوب نبوده براش سفره انداختم و خوابم برده ولی صبح دیدم که سفره همونطور تا صبح پهن مونده ولی دیگه حرص اینم حتی نمیخورم چون دیگه حرص بسه این همه حرص خوردیم چی شد،من صبح ها تلویزیونو روشن میکنم و میزنم شبکه سلامت و همینطور که گوش میکنم کارهامم میکنم یا وقتی تموم شد میزنم صوت قران و کارامو میکنم، اسم منم سوگند هست
💜🍃 سلام‌ادمین عزیز اومدم تجربه بدم در مورد اینکه چه کار خیری انجام‌ دادیم‌‌ و خدا چطوری جبران کرده داستان از اونجایی شروع شد که من بعد از ازدواجم متوجه شدم شوهرم اعتیاد داره از اونجایی که سیاست زندگی کردن بلد نبودم و از روی بی ایمانی و ترسم مدام خودمو به درو دیوار زدم و زخمی کردم دعوا بحث قهر دادگاه پاسگاه یعنی ۱۵ سال دیگه کاری نبود که نکرده باشم برا اینکه شوهرم پاک بشه دیگه جلو چشم همه کوچیک شدیم پسر کوچکمون واقعا داشت ضربه می‌خورد اون مشاهده گره دعواها و کتک هامون بود 😓😭 ما ندونسته و از روی نا آگاهی چه خسارت‌هایی به بچمون نزدیم همیشه دعوا داشتیم و همه از جریانات زندگیمون با خبر بودن الان که بر میگردم به گذشته خیلی شرمنده میشم و متاسف میشم تا اینکه من با کانال مثبت اندیشی و شکر گذاری آشنا شدم و کمی امید به زندگی پیدا کردم به لطف خدا و از معجزات شکر گذاری با یه عزیزی آشنا شدم که زندگیم زمین تا آسمون عوض شد ورق زندگیم برگشت شرایط آروم شد دیگه کسی از مشکلاتمون چیزی نفهمید معجزه پشت معجزه تو زندگیم اتفاق افتاد دیگه مثل تموم آدمهای عادی و حتی بهتر از اونا زندگیمون قشنگ شد که الان همه انگشت به دهن موندم که چه اتفاقی افتاده که زندگی ما اینقد قشنگ شده همه دارن زندگی مارو الگو قرار میدن همچنان شوهر من معتاده ولی من عوض شدم زندگیم عوض شد رابطمون ترمیم شد عزت نفس اعتماد به نفس پیدا کردم و کلا من شدم یه خانوم با شخصیت که همه عاشق شخصیتش میشن بعد من از خدا یه خواسته ای داشتم همیشه تو دلم با خدا حرف میزدم و ازش درخواست میکردم ولی فعلا اون خواسته به صلاح زندگی ما نبود و زمانش نرسیده بود و به جای اون خدا معجزه کرد و ماشین به اسممون در اومد خیلی معجزه وار و معجزاتی در کنارش دیدیم که خودمون هم باورمون نمیشد خواستم بگم وقتی شما دست بنده خدارو بگیرین و نیتتون این باشه که یکی که برای شما هیچ سود و منفعتی ندارهکنارتون زندگی کنه و توی آرامش باشه خدا هم هزار برابرشو جبران میکنه شاید ما بنده های خدا فراموش کنیم ولی خدا فراموش نمیکنه من تصمیم گرفتم کنار شوهرم باشم چون یه معتاد بیماره نه جنایت کار و کمکش کنم تا سلامتیشو به دست بیاره نخواستم چندتا زندگی رو از هم بپاشم زندگی خودم و پسرمو و خیلیارو خدا هم این مدلی برامون جبران کرد جوری که ما اصلا باورمون نمیشه ما هیچ پولی نداشتيم و اطرافیانمون هم انگشت به دهن موندن و واقعا زندگی من براشون درسه قشنگه به عینه به من گفتن این مزد صبرته امیدوارم که تجربه من به دردتون خورده باشم منم یه حاجتی دارم دعا کنید با قلب های پاکتون برامون ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❤️🍃 در مورد خانم ۲۳ساله که از شوهر کتک می‌خورن میخواستم بگم من شوهرم معتاد بود و بیکار اول ازدواج دست بزن هم داشت روزهای خیلی سختی داشتم از یک طرف شوهرم اذیتم میکرد از طرف دیگه مادرشوهرم که البته عمم هست خیلی روزهای بدی بود بعد یک سال و نیم یک روز سه بار من را زد ومن پا به فرار گذاشتم ورفتم خونه بابام بابام هم مرد ی بو که دست بزن داشت مادرم را میزد بهم گفت چرا اینجای گفتم از خونه ی تو هم میرم ولی خونه شوهر بر نمی‌گردم دیگه پدرم چیزی نگفت ومن چهار سال خونه پدرم بودم و هیچ کس دنبالم نیومد ومن خونه پدر بودم پدرم اجازه نمی‌داد برم برای طلاق و می‌گفت اگر خواستن طلاق بدن اونها برن به هر حال رفتم با اسرار خواهرم ابتدای سواد داشتم رفتم ثبت نام مدرسه کردم در سه سال دیپلم گرفتم البته بگم سال اول خیلی داغون بودم مدام قران می‌خوندم منم که قرآن بلد نبود جز سوره‌ای کوچیکه قرآن خون شدم شاید یک روز ۷مرتبه سوره مریم هر سوره‌ای که آرومم میکرد میخونم بعد حالم بهتر شدو رفتم دیپلم گرفتم سال چهارم بعد از عید آمدن دنبالم ومن برگشتم به خونه شوهر بعد چهار سال بهتر شده بود بعد بچه دار شدم بعد دخترم چهار سالش بود که تصادفی سختی داشیم بعدش شوهرم بعد دوسال رفت ترک کرد داستان طولانی هست میخوام به اون خانم بگم خیلی روزهای سختی بود خیلی اگر بگم وحشتناک بود کم نگفتم آخر کلام این که بعد بیست سال من این اذیتهای که شدم به چشم شوهرم به چشم مادرشوهرم که هنوز مادرشوهرش دست از اذیتش برنداشته به چشمشون که نگاه میکنم اون بلاهای که سرم اومده جلوی چشمم میاد وبرام سخته وحالت تنفر دارم ازشون چون عمرم هدر رفت شاید اگر طلاق می‌گرفتم بهتر میشد شاید هم نه این را کسی نمیدونه ولی این حس را دارم من به اون خانم نمیتونم بگم طلاق بگیر یانه چون اون خودش بهتر از زندگیش خبر داره ولی چیزی که من میتونم بگم اینه که قرآن بخون زیاد فکر نکنید من اگر میگم قرآن بخون خانم خیلی قرآن خون ونماز خون بودم نه بعد که قرآن خواندن حس خیلی خوبی داشتم من برای خودم خوندم برای زندگیم برای آرامشم ذکر بگو اگر دیدی طلاق باید بگیری خودت بهتر میفهمی اگر هم باید برگردی خودت بهتر میفهمی ولی به گفته دوستان با مشاور صحبت کن ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❤️🍃 دوستان نادیده ی من،عاجزانه ازتون خواهش دارم، سراغ گوشی همسرتون نرید. چه مرد خوبی باشه،و چه مرد بدی باشه. ما در دوره ی آخرالزمان هستیم. با همه ی دورانی که،انسانها درش زیستن،تفاوت داره. یه تفاوت بی نهایت یه تفاوت از زمین تا آسمون دوره ایی هستیم که دین به راحتی از دستمون میره. طبق روایت پیامبر،نگه داشتن دین،مثل نگه داشتن اهن مذاب تو دسته. گوشی و فضای مجازی که به راحتی در دسترس هممونه.شده مرکب شیطان. البته که بخشی از این فضا،گره گشا و محل کسبه برای افراد. اما بخش اعظمش،شده، جولانگاه شیطان. دوستان بیاید این دوران رو درک کنیم. بیاید خودمون رو درگیر امام زمان و ائمه و قران کنیم. به خدا که تنها دستاویز ما تو این دوران سخت،فقط همینا هستن. و متاسفانه یکی از ویژگی های اخر الزمان،طبق گفته ی پیامبر، زنان هرزس. به طوری که پیامبر نقل کردن،از دست زنان افسونگر به کوه ها فرار کنید. البته،اشاره به کوه ها تمثیله. اینجا منظور کثرت زنان هرزس. هرگز هرگز سراغ گوشی همسرتون نرید.خدای نکرده،اگر مسیر کجی رو برن،به مقصد نمیرسن. نباید نگران باشید،نباید فکرتون مشغول باشه. همه ی اینا باعث میشه،از خدا و ائمه دور باشیم.( این یعنی شیطان به درستی،کارش رو انجام داده) ما تنها دستاویزمون تو این دنیا،قران و اهل بیتن.سوره حجرات ایه ی ۱۲، خداوند از ما خواسته،در امور شخصی افراد تجسس نکنیم.ولو اینکه همسرمون باشه. اما ما دائما در حال رنگ و لعاب زندگی،و تجسس هستیم. به امید ظهور اقامون ☘☘☘☘☘☘☘☘☘ خانمی که سه ساله ازدواج دومش رو کرده،و علاقه ای به همسرش نداره. راستش پیامتو خوندم،فقط برات دعای خوشبختی کردم. زندگی بدون عشق،واقعا دردناکه. ما فقط یه بار حق زندگی تو این دنیا رو داریم.و حیفه که عشق رو که تجربه ی بسیار ناب و زیبایی هست رو درک نکنیم. یکی از معجزاتی که خداوند،به ما انسانها عطا کرده،عشق ورزیدنه. خواهر عزیزم، فرصت عشق ورزیدن رو از خودت نگیر. از امروز شروع کن،تا این حس مثبت،از جانب همسرت،به سمتت برگرده. کاره سختیه میدونم،اما این تلاش،ارزششو داره که عاشق زندگی کنی. تصمیم بگیر،به خاطر خدا و امام زمان،به همسرت محبت کن،و از آقامون بخواه،که عشق رو با همسرت تجربه کنی. دوستان،باید از زندگی شهدا الگو بگیریم.اونا عاشق زندگی کردن. به همه عشق ورزیدن.به همسر،پدر مادر،خانواده و حتی همسایه هاشون یا غریبه هایی که یکبار میدیدن. حتی عکساشون رو تو کتابا میبینیم،برامون آرام بخشن. چون عاشق بودن. عاشق خدا و بعد عزیزان و هم نوعانشون. بیاید فرصت عاشق زندگی کردن،تو این دنیا رو از دست ندیم. من به لطف خدا، عشق به امام زمان رو هم تجربه کردم.انقدر ناب و قشنگه که بیانش سخته .یه حاله بی قراریه که از فراق عزیزت میسوزی.اما قلبت پر از عشق به خدا و آقا جانته.این عشق گفتنی زیاد داره،که اینجا نمیگنجه بگم. عزیزان التماس دعا دارم.چند وقتیه انگار امام زمانم رو گم کردم. برام دعا کنید،باز این تجربه ی قشنگ برام پیش بیاد.🤲🤲 در ارزوی خوشبختی برای خواهر عزیزم و همه ی دوستانم در این کانال 🌺🌺🌺🌺 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
💜🍃 بنده یک خانم متاهل هستم و یک مادر و میخوام یه جور ریز و جزئی براتون توضیح بدم که تا صد نسل دیگه به درد مجردا بخوره پس لطفا صبر و حوصله رو ببرین بالا بیشتر ویژگیا بین زن خوب و شوهر خوب مشترکه پشت اونها * میزنم بعضی ویژگیام هست ویژگی شوهر عالیه نه خوب و خیلی شوهرا بلد نیستن یا نمیخوان بلد شن اما از رموز دلبردنه اگه انجام بدین قلبشو مال خودتون می کنین این خط این نشون اونا رو با ★ مشخص میکنم فقط ببخشید توضیحا زیاد میشن تو ایرانم که مجردا هیچی از متاهلی نمیدونن نمیشه توضیح نداد😂 معتاد نباشه دست بزن نداشته باشه اهل سیگار و قلیون و تو نسل جدید گل نباشه (سیگار و خصوصا قلیون 50-50ست بعضی خانوما مشکل ندارن اما از من بپرسی اونام ته دلشون ترجیح میدن شوهره ترک کنه) * سر هیچ و پوچ زود عصبانی نشه و فحش نده (درمورد خانوما فحش به غرغر تبدیل میشه) * موقع رانندگی عصبانی نشه (انقد مهمه که از بالایی جدا کردم ویژه شه) * به پدر و مادر طرف مقابل احترام بذاره * پشت سر خواهر و برادر طرف و همسرهای اونها غیبت نکنه (آقایونم این ویژگیو دارن نگین نه... رجوع شود به پدرایی که غیبت شوهرخاله رو میکنن😊) خسیس نباشه (*نداره چون واسه زنا خوبه جلوی ولخرجیو میگیره) * بد دهن نباشه برای کار خونه احترام قائل شه ★ بعضی وقتا دو تا دونه ظرف بشوره جوراباشو بشوره لباسا رو پهن کنه ولی منت نذاره ما میفهمیم شک نکنین ★ بعضی وقتا میاد خونه بی مناسبت غذایی که خانوم دوست داره بگیره حالا شما بگو در حد ذرت مکزیکی، یا یه شاخه گل، یا یه گل سر کوچیک ★ تاریخ تولد همسر و سالگرد ازدواجو یادش بمونه حتی شده رو گوشیش آلارم بذاره (همسر من تاریخ تولد مادر و پدرمم بلده زنگ میزنه تبریک میگه یعنی اون لحظه میخوام فداش شم واقعا تاثیر داره، الان مجردین نمیدونین که) -روز زن و تولد بچه ها رو لازم نیس یادتون نگه دارین اولیو تلویزیون میگه دومیو خانومتون : ). *نداشت چون خانوما خودشون این تاریخا رو نگفته حفظن- * سعی نکنه تو رابطه همسرش و خانواده همسرش موش بدوونه زنشو محدود نکنه که اجازه نمیدم بری خونه پدرمادرت * تو اختلافات خانوادگی همسر تا حد ممکن خودشو دخالت نده (به حق ترین حرف عالمم بزنین آبا که از آسیاب بیفته میشین مقصر) مگه خود همسرتون ازتون بپرسه بنظرت چی کنم اونم با نهایت احترام به خانوادش جواب بدین * حرف تو دلش نگه نداره از هرچی دلخور شدین همون اول با آرامش حل کنین بعدا تلنبار نشه تو مسائل جن سی به ارضا شدن خانوم اهمیت بده هنوز که هنوزه هستن مردایی که فقط به فکر خودشونن ★ بعد رابطه همسرو بغل کنه نکه پشتشو بکنه اونور بخوابه تا صبح (نمیدونین چقدر دل اون خانوم میشکنه یه وقت همچین کاری نکنینا) دوران پریود بسته به شدت درد خانوم یکم رعایت کنه گیر الکی نده رابطه نخواد (از هر نوعی خواهشا ★ یه وقت تو پریود بهش نگین بد بوییا!(اینجا دیدم بعضی مجردا این اشتباهو کردن) بعضی خانوما برن حموم دردشون بیشتر میشه بعضیام نه ولی باز هرکاری کنی خون یکم بو میده.. یوقت به روش نیارینا! ★ اون خودش حواسش به خودش هست ولی شما مراقبتو به روش بیارین: قرص آهنتو خوردی؟ نوار نمیخوای؟ کمرت درد نمی کنه؟، حوله گرم میخوای؟ دست و پات یخ نکرده؟ (لازم نیست هر دفعه پریود شد همه این سوالا رو هر روز بپرسین مثلا تو کل دوران پریود دوتاشو بپرسین دوتاشو بذارین دفعه بعد) با همسر رابطه ارباب رعیتی نداشته باشین : حق نداری فلان کارو کنی، حق نداری بری فلان جا، حق نداری... این کلمه حق نداری و به چه اجازه ایو از سرتون بندازین بیرون. مخالفت کنین ولی مثل دوتا آدم باهم حرف بزنین بله قربان گو نشین از خودتون حرف واسه گفتن داشته باشین ازدواج با یه آدم وابسته اصلا جالب نیست * احترامشو جلوی بچه ها حفظ کنین جلوی چشم بچه دعوا نکنین قهر نکنین اگه قهرینم مصلحتی جلوی اون خوب باشین * اگه یه روز بچه تون یه کار اشتباهی کرد نگین به تو یا فامیلات رفته یا مثلا دختر/پسر توعه دیگه یا مادر/پدر که این باشه بچه معلومه چی میشه (با این حرفا بچه دیگه مادر/پدرو آدم حساب نمیکنه) جلوی روی بچه سر همسر داد نکشینا به همون دلیل قبلی.. البته کلا داد نکشین😊 * یه موقع بچه با مادر اختلاف نظر پیدا میکنه صاف جلوی روی بچه ازش طرفداری نکنین:| بازم به همون دلیل قبلی.. پدرم همیشه میگفت با مادرت درست صحبت کن بگو ببخشید بعدا حرف میزنیم حالا من درستم میگفتما حق با من بود :| بعد میومد تو خلوت به خودم میگفت درست میگی ولی اونم انتظار احترام داره خلاصه یجور گوش درازم می کرد می رفت😅 (برعکسشم صدق میکنه) ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌸🍃 قسمت دوم ✅ ★ این ویژگی قبل ازدواج مد نظرم نبود ولی بعد زایمان که همسرم این کارو کرد فهمیدم: بعد زایمان که مادر بهوش میاد و بچه رو آوردن تو اتاق.. دیدین همه میرن دور تخت بچه رو میگیرن؟ خب یه موجود جدیده حق دارن.. دقیقا همون لحظات همسر من کنار تختم نشسته بود دستمو گرفته بود، کل مدت پیش من بود اگه بچه رو بغل می کرد همونجا کنار تخت نشسته بود بچه رو هم میگرفت سمت من، بچه رو که واسه زردی بردن و بقیه رفتن یکم اتاق خلوت شد شروع کرد موهامو ناز کردن تشکر کرد ازم پرسید درد نداری و... بهم گفت اون که بغل کردن نداره 9 ماه اونجا خورده خوابیده بعدم که با مراقبت فراوون آوردنش بیرون تو همش داشتی سختی می کشیدی درد می کشیدی خواب راحت نداشتی تو بغل کردن داری... جدی میگم یه بار دیگه عاشقش شدم، در حد همون تب و تاب و حس و حال اول نامزدی، امکان نداره این جمله رو فراموش کنم. هیچ چیز بیشتر از این نمیتونه برای یه زن قشنگ باشه که بفهمه شوهرش متوجه سختی کشیدنش هست. خانوما وقتی درد دارن اگه حرف و رفتار محبت آمیز ببینن هزار برابر براشون با ارزش میشه، این وقتا موقع مریضیه، موقع پریود، ماههای آخر بارداری، نقاهت زایمان. حالا دیگه دست شماس چطور از این دوران استفاده کنین ★ دوران بارداری پاهای زن باد میکنه و درد میگیره فرصته واسه فرصت طلبا : )) بپرسین پاهات تو کفش درد نگرفت؟ میخوای کرم بیارم بمالی؟ زیاد پاهاتو آویزون نگه ندار و... (دوران شیردهی همین اتفاق برای سینه ها میفته فرصت طلبی در اون موردو اصلا نمیتونم توضیح بدم خودتون خلاقیت به خرج بدین😉) * از مشکلات سر کار غر نزنین اتفاقاتو تعریف کنین ولی نه با شکایت و اعصاب خوردی سرکار...(ستاره برای ما خانومای شاغله) رفیق باز نباشه در حد مسافرت مجردی! یا رفیق مجردتونو وردارین بیارین خونه!! اینکه دوستها با هم جمع شن رستورانی چیزی برن اوکیه خوبم هست من اسمشو نمیذارم رفیق بازی(برا خانومام هست) چشم پاک باشین (نگاه نکن دیگه برادر من، زن گرفتی واسه چی) این شوخی میرم زن میگیرما و بعدش هرهر کرکر رو یجور از سرتون بندازین بیرون که دیگه برنگرده! اصلا بامزه نیست میخوای شوخی کنی این همه شوخی خنده دار، قلب اون زنو یجوری می شکنین که دیگه خوب نشه کلا هیچ رقمه از زیبایی کسی تعریف نکنین ما حسودیم والسلام😊 خانومتم گفت فلانی چه خوشگله ها نه؟ بگو نمیدونم اصلا ندیدمش، حتی اگه کلا چشمات رو اون بوده (البته خیلی کار زشتی کردی) اگه بگی نمیشناسم کیو میگی من کجام اینجا کجاس که فوق العاده س😂 کلا تو بحث زیباییه بقیه زنها شوت باشین با تشکر (خانومام همینطور منتها درمورد قدرت مالی بقیه مردها) ★ حالا دوبارم پوشک بچه رو عوض کنین دیگه... من هنوز با این سنم ذوق میکنم که بچه بودم بابام پوشکمو یه وقتا عوض می کرده راه دوری نمیره هم دل خانومتون قنج میره هم دل بچه تون در آینده (مخصوصا اگه دختر باشه) یجور حس افتخار میشه که بابای من افکار عهد بوقی نداره * بعد بچه آدم خیلی درگیر میشه.. هر چند وقتی بچه رو بفرستین دنبال نخود سیاه واسه خودتون دوتایی برید سر قرار😊 کافه ای رستورانی پیاده روی چیزی.. تو کار و مشکلات زن و بچه و شوهر غرق نشین، بدون اینکه بفهمین پیر میشین اگه حقوق خانومتونو میخواین و پولاتون از هم جداست، نگین پس تو واسه این زندگی چی میکنی باید پولتو خرج خودمون کنی و... یکم سیاست داشته باشین اون زبونو چرب و نرمش کنین مثل انسان ببینینش خودش پولشو میاره وسط (البته خانومای شاغل که دیگه الان با این اوضاع، شوهر نگفته پولو میذارن واسه زندگی ولی کلی گفتم) ★ بعضی شبا بهش بگین خیلی زحمت کشیدیا غذا درست کن ظرف بشور برو سر کار بچه از سر و کولت بره بالا و... (اینا همه هم ارز دوستت دارمه) اگه تایم کاری اجازه میده خرید خونه رو به عهده بگیرین، خریدا خیلی سنگینن به خدا😣 یا اگه همچون ما شهرای بزرگین آخر هفته دوتایی برید قد دو هفته خرید کنین بیاین این ★ ها مختص خانوما: هروقت میخواین برین خونه مادرشوهر بگین شوهرتون بهش زنگ بزنه هرچی میخواد بخره ببرین خونه شون تاثیراتی داره اون سرش ناپیدا بعدا یاد میگیره واسه پدر مادر خودتونم خرید می کنه (در حد توان مالی) متوجهم میشه از اون عروسا نیستین چشم ندارن مادرشوهرو ببینن واستون احترام قائل میشه (الان دوست دارم یکی مثل اون خانوم جلسه ایه بپرسه حاج خانوم مادر شوهر بداخلاق بود چی کنیم؟😂😂) هیچ وقت غر نزنین که چرا ما فلان وسیله رو نداریم اما فلانی داره.. البته کلا غر نزنین توان مالیشو از هیچ جهت با هیچ کس مقایسه نکنین ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❤️🍃 قسمت سوم و اخر✅ اگه تو کارای خونه کمک میکنه هیچ وقت طوری نشون ندین که براتون عادی شده یا کارا رو بریزین سرش جنبه داشته باشین وگرنه متوجه میشه حس سواستفاده بهش دست میده کمکاشو قطع میکنه، همیشه قدردان تو خونه کار کردنش باشین (به حد جنبه اوشون) وسط دعوا نگین فلان چیزو با حقوق من خریدیم من پول نمیدادم که مونده بودی تو گل (منت هیچیو نذارین خصوصا پول) خیلی فکر کردم دیگه الان اینا یادم میاد... اگه بازم یادم اومد اضافه می کنم من مجردی بی نقصی داشتم قبلا تو یه پست دیگه تعریف کردم مجردی ای که شاید فقط 4_5 درصد دخترای ایرانی تجربه کنن (البته متاسفانه) و فقط نیاز جنسیم بود که بی پاسخ مونده بود اما از بقیه جهات کاملا مستقل و با آسایش زندگی می کردم، بدون هیچ گونه دغدغه و مسئولیت شوهر و بچه اگه الان ازم بپرسین میخوای با این همه مسئولیت برگردی به مجردی که از هفت دولت آزاد بودی؟ میگم نه زندگی مشترکی که درست بره جلو این قدرتو داره زندگی مشترک اسمش روشه مشترکه، با حق من مهریه ست حق تو حق طلاقه حق من حقوق خودمه حق تو اجازه کار و تحصیله و این جور قسمت بندی کردنا جلو نمیره وارد زندگی مشترک که بشین آخرین چیزی که یادتون میفته مهریه و حق طلاق و حق کارو تحصیل و غیره ست! آخرین چیزی که ممکنه اهمیت داشته باشه! و دقیقا هم تو خط آخر یه زندگی اهمیت پیدا میکنه، طلاق... پس وقتی دارین زندگی می کنین اصلا مهم نیست از من بشنوین، چه برای زن چه برای مرد البته که شرط عقله قبل هر شراکتی با شریکت اتمام حجت کنی، راجع به مهریه و بقیه حق ها حرف بزنین قشنگم حرف بزنین ولی وقتی قبول کردین و وارد شراکت شدین دیگه فقط درست پیش رفتن پروژه مهمه نه شروط اولش بله طلاق زیاد شده اما هنوز هستن زندگیایی که نمی پاشن کمم نیستن خیلی زیادن زندگی تونو جزو دسته دوم قرار بدین راه و روششو یاد بگیرین یه زندگی ای بسازین که با تمام دردسرهاش هیچ وقت نخواین برگردین مجردی.. در این حد عالی باشه راه و روششم دقیقا همون حرفا و رفتارایین که فکر می کنین اگه انجام بدم پررو میشه، وظیفه اونه پس زن گرفتم واسه چی؟ شوهر کردم واسه چی؟ خیلی می بینم پسرا میگن ول کن ازدواجو ولی مهم نیست واقعیتش پسرا از این حرفا زیاد میزنن : ) 99 درصد بخاطر شرایط اقتصادی ممکلته.. می بینین بعضی پسرا توهین میکنن بعد میان میگن معذرت میخوام اگه دلی شکستم و.. این عذر خواهیه همون ذات اصلیشونه نه اون توهینا عصبی میشه چون می بینه دختره ازش شرایط اولیه ی زندگی رو میخواد ولی نداره، دختره هم حق داره نمیتونی بری تو چادر زندگی کنی، ولی پول نداره! به دست آوردنشم اصلا آسون نیست.. از طرفی اصلا دخترهم هیچی نخواد خودش بعدا شرمنده زن و بچه میشه دستش خالیه اینا حقیقت تلخ چرخ شکسته ی اقتصاده، اون حقیقت تلخ میخوره تو صورتش اولین دستاویز برای خالی کردن خودش رو، دختر ها میبینه در نتیجه شروع می کنه به توهین (البته کار درستی نیست سر یکی دیگه خالی کنیم، همه م اینطور نیستن که فقط بخاطر اقتصاد باشه بعضی کاربرا واقعا مریضن) پسرام فانتزی دارن، محبت دارن، عشق و علاقه سرشون میشه، وفاداری می فهمن... اینو به عنوان کسی میگم که 24 ساعته با یه پسر سی و چند ساله داره زندگی میکنه : )) اما اینا رو گفتم چون دیدم دخترا دارن میگن از ازدواج منصرف شدیم، دخترا وقتی اینو میگن واقعا جدی میگن برای یه دختر ایرانی که از بچگی خواستن لباس خوشگل تنش کنن لباس عروس تنش کردن به موهاش تور زدن واسش لوازم خاله بازی خریدن دستش عروسک دادن گفتن تو مامان اینی (کاری ندارم این روش تربیت درسته یا نه مهم اینه که ما اینجوری تربیت شدیم) خیلی تصمیم جدی تر و سخت تریه وقتی میگه ازدواج نمی کنم.. اصلشم تقصیر همون پسره ست که به نزدیک ترین دستاویز چنگ زده و شلنگ توهینو باز کرده و دید دختره رو خراب کرده.. که اونم تا حدود زیادی تقصیر اقتصاده نمیخوام بگم حتما ازدواج کنین میخوام بگم: چهار سال دیگه که انشالله مزدوج شدین میاین این نظراتونو می خونین و فقط میتونین بخندین : ) به این همه چیزای مهم که از ازدواج نمیدونستین و اون همه چیزای بی اهمیت که می دونستین و همه تصوراتتونو با بی اهمیتا پایه گذاری کرده بودین : )) پایان ❤️ موفق باشین😊 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❤️🍃 سلام 🌹 برای اون خانم عزیزی که نوشته همسرش اعتیاد داشته و الان ترک کرده و خیانت میکنه و کسر شأنش میشه از خانواده ش و اذیت میکنه ... خواستم بگم من ۱۴ ساله با یه مرد معتاد زندگی کردم کلاس های نارانان زیاد رفتم با این جور خانواده ها زیاد در ارتباط بودم اینو بدون این درد فقط برای شما پیش نیامده گلم اکثر معتادا وقتی ترک میکنن دقیقا میشن عین جوجه ای که تازه سر از تخم درآورده تازه هوش و حواس میگیرن تازه احساس میکنن شاخ غول شکستن و بشدتتتت مرگ بار دچار غرور و خود برتربینی میشن البته بعداز ۵ الی ۶ ماه پاکی دچار عجب و غرور بی حد میشن همسر منم عین شوهر شما ۴ سال پاکی داشت ولی بابت خیانت هایی که کرد دوباره لغزش کرد هر معتادی با روابط خارج از منزل صد درصد لغزش میکنه چون طبق اصول انجمن حرکت نکرده همسر من اونقدر دچار غرور شده بود داشت آماده میشد بره بیرون بچه ۳ ساله ام کمد افتاد روش اما اون همچنان جلو آینه داشت به صورتش کرم و شیر پاکن میزد هرچی داد زدم هول کرده بودم بچه زیر کمد مونده کمد سنگینه من نمیتونستم بلندش کنم ولی اون محل نداد و بخودش میرسید و واقعا رفت از خونه بیرون بدون اینکه به حال منو بچه اهمیت بده خودم با اشک و خدا خدا کردن بچه مو از زیر کمد در اوردم الحمدالله معجزه بود که بچه م سالم بود خواستم بگم یه معتاد هرچقدرم پاک بشه خیلی به ندرت پیش میاد به روحانیت برسه و درست عمل کنه شما ناراحت نباش و اعتماد بنفستو از دست نده مشکل از اونه از شما نیست توکل بخدا کنید من میدونم چقدر دردناکه چقدر سخت و عذاب آوره زندگی با چنین افرادی ولی متاسفانه زیاد شدن مثل قدیم کم نیستن معتادا خیلی شدن درد شما تنها نیست واقعا آرامش خودتون رو حفظ کنید از خدا و امام زمان مدد بخواهید ان شاءالله خدا مشکل تون رو قابل تحمل تر میکنه اینو همیشه بخودتون یادآوری کنید آسیه مثل ما زن بود با تمام ویژگی ها و خصلت ها و نیاز های زنانه ولی فرعون که همسرش بود خودشو خدا میدونست 😱 یعنی هزاران بار بدتر از مردای ما هزاران بار طلبکار تر مغرورتر و پر توقع تر ولی آسیه بخدا رسید در کنار همون مرد سعی کنید سرگرمی برای خودتون داشته باشید که زوم کردن به رفتارای همسر کمتر بشه نامه ای اقتدار دهنده و محترمانه و البته کوتاه برای همسرت بنویس و ازش بخواه تکیه گاه باشه بگو روزای سختی تو اعتیادش بهتون رسیده الان که پاکه دلت تغییر و حال خوب میخواد همینقدر کوووتاه نامه بلند و بالا یا پر از توبیخ و سرزنش باشه نمیخونه در کنارش تو رابطه فعال و شاد باش با همسرت تو گوشیت یه کانال خصوصی خودت تنهاعضو کانال باش و اسم کانال رو بزار منو امام زمانم تمام درد هاتو با امام زمان در میون بزار و از آقا کمک بخواه وقتی همسرت میره جلسه با حالت لحن زیبا و محترمانه ازش بخواه تو حلقه ی دعاهاشون برای شما و بچه هاتونم دعا کنه اینجوری کمی از عقده هاش فروکش میکنه و اقتدار میگیره و رفتارهای پسرای ۱۴ ساله رو کمتر در میاره کلا اینو بدونید از مرد جماعت تو جامعه فعلی نمیشه توقع خوب بودن داشت چه برسه طرف اعتیادم داشته باشه ... سعی کنید مقایسه نکنید چه همسرو با مردای فامیل یا همسایه یا دیگران چه اوضاع زندگی رو و هیچی رو خلاصه اینم بدونید وقتی انسان میخواد قبض روح بشه ملکی در پیشش ظاهر میشه و بهش میگه تمااام دنیا و زندگیتو چک کردم نونی نبوده که حق و سهم و روزی تو بوده باشه و بهت نرسونده باشم و آشامیدنی هم نبوده که خدا تو روزی و رزق تو قرار داده و بهت نرسونده باشم پس آماده رفتن شو یعنی تا تو دنیایی هر چیزی که رزقت باشه بهت میرسه هر چیزی هم که تو‌ روزی ما مقدر نشده باشه خودمونم بکشیم بهمون نخواهد رسید ( البته یه سری جاها باید برای رزق بهتر تلاش کرد اینم فراموش نکنین ) مثلا برای داشتن همسر خوب یا حداقل کمی بهتر باید تلاش مبارزه با نفس های بیشتر کرد توکل و توسلات بیشتر داشت چشم پوشی هایی کرد تحمل بیشتر صبر بیشتر برای وضعیت مالی بهتر سعی کنید همسرتون عهده داره مسائل مالی باشه این جور مردا کافیه بدونن زن میتونه مستقلا خرج زندگی رو بدوش بکشه چون به تن پروری عادت کردن و راحت طلبی دیگه تو خونشون عجین شده سریع وا میدن و مسئولیت مالی زندگی رو بدوش شما میزارن و یه روز میاد که پول مواد یا سیگارشم طلبکارانه از شما میخواد تو این مورد خیلی باید احتیاط کنید اگه کار و کسب یا شغلی دارین پولاتونو به شوهرتون ندید یا حداقل تمام پولتونو بهش ندید
❤️🍃 چطور شوهرمونو به خودمون وابسته کنیم😁👇 تجربه خودم رو در اختیارتون می زارم. محبت محبت محبت. مردها هرچقدر هم که در ظاهر قوی و قدرتمند و مرد بالغ باشن بازهم وقتی قربون صدقه شون میرین لذت میبرن.همیشه اینجوری باهاشون صحبت کنین .شوهر من ساعت ۶ صبح از خونه میره سرکار.من زودتر ساعت پنج و ربع بیدار میشم آروم میرم توی آشپزخونه و صبحانه حاضر میکنم.بعد میام نوازشش میکنم و میگم دورت بگردم بیدار شو چشماتو باز کن قربونت برم بعد که بیدار میشه سلام و چندتا بوس و بغل و دوتایی صبحانه می خوریم.و قت خداحافظی هم یه بوس حسابی که تا شب که برمی گرده توی یادش باشه وبخواد زودتر بهتون برسه.این برخورد خیلی تاثیر داره نسبت به زنی که داره خروپف میکنه و شوهرش خوابالو پا میشه میره سرکار بدون یه چایی خوردن.در طی روز هم اس ام اس و حرفای قشنگ و ابراز دلتنگی وحرفایی که مشتاق رسیدن پیش شما بشه.شام هم یه غذای خوب با تزیین قشنگ.غذا خیلی برای آقایون مهمه.خونه هم اکثر مواقع مرتب و تمیز.خودم هم تمیز و خوشبو با لباس مرتب.و روحیه شاد.((((((((حالا چند تا نکته اساسی و مهم)))))))))) سعی کن هرگز درخواست رابطه شوهرت رو با بی میلی پس نزنی .اگه در توانت نبود یکم توی بغلش باش بعد آروم با ناز احساست رو بگو و خواهش کن 1.غر نزن؛مردها از زن غر غرو بیزارن .2قهر نکن ؛اگه از چیزی ناراحتی ؛دلخوریت رو بیان کن و با صحبت به نتیجه برسین قهر نکن مردها از قهر متنفرن. 3.به خانواده ش احترام بزار. 4.در مورد مسائل مالی که صرفا جنبه اسراف و تجملات داره بهش فشار نیار .5.باهم سرگرمی های دو نفره بازی پیاده روی سینما کوه تماشای فوتبال  فیلم..داشته باشین. 6.زیاد نوازش و بغل و بوس داشته باشین بدون اینکه به رابطه ختم بشه .7.جلوی دیگران خیلی بهش احترام بزار خوب رفتار کن. 8.بهش حس اقتدار بده به خاطر هرچیزی حتی کوچیک ازش تشکر کن و همیشه بگو بهش افتخار میکنی.همیشه زیبا صداش کن.بهش این حس رو بده که تکیه گاه تو هست و وجودش خیلی با ارزش هست. .من سه سال هست که اینجوری عاشقانه و از ته قلبم رفتار میکنم و زندگیم خوبه و شوهرم بسیار وابسته من و زندگی هست.این رفتارها مال دوران نامزدی نیست فقط اتفاقا هرچی بیشتر میگذره بیشتر میشه. سنگ هم محبت می بینه ها بلاخره رام میشه  اشپزیت رو عالی کن  غذاهای متنوع درست کن طوری که فقط خودت بلد باشی و نه خواهر یا مادرش  وقتی با عشق بزاری جلوش میفهمه و درک میکنه بالاخره ادمه  مردا ها شکموترن وبه غذا اهمیت میدن  لباسهای زیبا بپوش و کمی باز همیشه ازیک عطر خاص ملایم مخصوص بخودت لابه لای موهات و گردنت بزن  موقع خواب حتما مراسم معاشقه ی کوتاه داشته باش  اگر هم روزای اول بی حرکت باشه بالاخره ی روز خودش ازت تقاضا میکنه  توی مهمانی و سر سفره و کنار تلویزیون همیشه کنارش بشین و براش تنقلات اماه کن و پذیرایی کن اگر شده با یک چای یا میوه  ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
💜🍃 سلام منم میخوام تجربمو بگم 🌸 من در بست در اختیار شوهرم بودم... یعنی تو بدترین حال و اوضاعم برای شوهرم بهترین بودم... ، کارهایی که من واسش کردم تو این دوره زمونه هیچ کسی نمیکنه ... ، اما خوب محبت های من بی دریغ که نبود. بی انتظار که نبود ... خودم دوستش داشتم، بهش نیاز داشتم برای همین بهش محبت میکردم تا بهم محبت کنه ... ، من هر روز گریه میکردم و و مدت ها از ازدواجم به شدت پشیمون بودم، چون همسرم دیوار بود، یعنی هیچ حرفی نمیزد ، روزی که صداش و میشنیدی اون صدا صدای اعتراض بود، اونم به شکلی که میکوبوندتاااا ، براشم فرق نمیکرد که جلو کی باشه ... ، بیشترین تعریفش از ظاهرت این بود که  بهت میاد ، شوخی ؟ خنده؟ هههه... اصلااااا شوهرم تو خیابون حتی کنارم راه نمیرفت ... جلوی مهمون ها با فاصله ازم می نشست...منم می نشستم کنارش صاف صاف نگام میکرد میگفت برو اونور زشته ... یا صداتو بیار پایین ... ، تو حسرت این بودم بریم مهمونی برای من یه قاشق بذاره جلوی من... میدیدم شوهران دیگران سالاد و ماست و برنج و ..... در مسائل زناشویی هم در 70 درصد مواقع من پیش قدم بودم... اما بارها هم از این ناحیه کوبونده شدم و میگفت نه امشب نه ... هر وقت هم می اومد تو اتاق یه بهونه هایی می آورد که من ازش رابطه نخوام... مثلا در رو باز میذاشت ... یا میگفت سرم درده،  کمرم درده ... یا خسته م . البته خوبی هاش خیلی بود ... مثلا یه مرد به تمام معنا بود. هیچ وقت نشده با دوستاش بره بیرون واسه تفریح... یا تنهایی بره مسافرت... یه خونواده دوسته به تمام معنا بود ... حواسش به کم و کسریه من و خونه بود. سالم بود ... تمیز بود ... عاقل بود ... شخصیت اجتماعیش بالا بود ... همه به گزیده گویی و نجابت می شناختنش ... ظاهرش خوب و برازنده بود ... و توی مردان اطرافش یه سر و گردن تو خیلی چیزها بالا بود .  این مرد الان یه فرشته ست تو خیلی از زمینه ها ... بهم زنگ میزنه... اس میده... ابراز دلتنگی و دوست داشتن میکنه... همه ش میگه بیا بشین پیشم ... ازم تعریف میکنه تو خیلی چیزها ... این اواخر ازم میپرسه دوسم داری؟ زندگی با من برات دلچسبه؟ (فکر کن اون از من میپرسه یه زمانی من اینا رو بهش با گریه میگفتم) ... پیش خونواده ش طرف منو میگیره ... توی یه دفتری که مال ثبت کارهاشه یه جا خوندم که نوشته بود خدایا شکرت واسه اینکه زن خوبی دارم ... همسرم 180 درجه نسبت به قبلش عوض شده... بهم تکیه میکنه ، بهم اعتماد داره، رو من حساب میکنه ... قبولم داره ... تغییرات مثبت این اواخر هم اینه ... باهام درد و دل میکنه ... از اتفاقات روزمره ش باهام حرف میزنه ... منو به حرف زدن وادار میکنه ... شوخی میکنه باهام بیا و ببین ... کشتی میگیره ... دلقک بازی در میاره تا بخندم ...هههه . دستمو تو خیابون محکم میگیره، حتی بعضی وقت ها دستش رو میندازه دور و کمرم و باهام تو خیابون شوخی میکنه ... همین الانم که دارم براتون مینویسم پای لب تاپ خودشه و هی میگه رویا این برنامه رو بیا ببین این بازی رو نظرت چیه؟ یا از پیام هایی که تو بازی بین بچه ها رد و بدل میشه با صدای بلند برام میخونه و میخنده ... تازه داشت میومد خونه زنگ زده میگه خانومم کجاست که سه ساعته از من خبری نمیگیره ... این چیزهایی که دارم مینویسم حاصله 2 سال و نیم زحمته بی وقفه ی منه... دو سال تلاش بدون نا امیدی ... در مرحله ی اول ✅ تو زندگی، روی از خودم پایین تر زوم شدم و خدا رو هزار بار شکر میکردم به خاطر اینکه همسرم یه سری خوبی هایی داره که اگر نداشت معضل لاینحل بود واسم ... ، همیشه میگفتم اگر عاشق نیست اما مرد زندگیه ... حالا تو مثال های بالا به خوبی هاش اشاره کردم... خدایی بهش نگاه میکردم و خوبی هاش رو از خاطرم میگذروندم ... مرحله ی دوم✅ زوم شدن تو حرف هاش بود ... خیلی از مشکلات با گوش دادن به انتقادات شوهر حل میشه... یعنی یه زن عاقل این انتقادات میشه براش فرصت ... خوب اونم از من نارضایتی هایی داشت ... مثلا من اصلا خونه داری بلد نبودم ... شلخته بودم ... من بلد بودم فقط غذا درست کنم ... دیگه هیچی ... این عیبم رو تا درصد بالایی رفع کردم... واقعا الان جلو همه میگه فلان غذای یا فلان کار رویا تو خونه داری نظیر نداره ...  دیگه اینکه وقتی از یه زنی تعریف میکرد از اون زن ایده میگرفتم. طوری که دیگه اون زن دیگه براش بت نبود ... میگفت زن من ... زن من ... زن من یه بار فقط یه بار بهم گفت زن که غر میزنه از چشم می افته ... دیگه غر نزدم ... ، خلاصه به انتقاداش گوش کردم و رفع شون کردم ... .  ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
💜🍃 ادامه مرحله ی سوم من شوهرم رو با سکوت روانی کردم ... ، خسته شدم ار بس بهش گفتم بهم محبت کن بهم خوبی کن برام کم نذار ... ، بابا شخصیتم له شد ... برای همین دیگه وقتی ازش بدی میدیدم فقط سکوت ... البته نه اینکه شورش در بیاد تا اخلاقش رو اصلاح میکرد زود به عنوان پاداش مهربون و شاد میشدم ... زن خوب و دانا همیشه خوبی میکنه تا وقتی محبتش رو از شوهرش دریغ کرد شوهره جای خالیش رو بفهمه و اون شروع کنه پارو زدن ... با سکوت خیلی به شخصیتم جلا دادم ... یه وقت هایی خوب حرکتش توهین بود ... یعنی اصلا بحث حیثیتی بود ... اونو قهر میکردم اساسی... حتی تو چش ماش نگاه نمیکردم ... وااای اون داد میزد به من نگاه کن به من نگاه کن ... اما راز کارم این بود که وقتی اون لحظه معذرت میخواست و کوتاه می اومد من همه ی خواسته های مربوط به اون موضوع رو میگفتم و دلایلم رو می آوردم و اونم می پذیرفت ... و در جا آشتی میکردم... یعیی اون توهین اولیه رو از ذهنم پاک میکردم ... نشده تا حالا بگم آهااااا یادته اون روز هم به من این حرف رو زدی؟ بزرگترین دلیل موفقیتم خونسردیم بود ... ادامه ندادن بحث تو زمان عصبانیت اون ... هیچ وقت باهاش دهن به دهن نشدم، اما تا شرایطش میشد و میدیدم پذیرای حرفامه، انتقادات سازنده و بزرگی ازش میکردم... یه انتقاداتی که در زمان های دیگه شاید محکم میزد تو دهنم ... هههه اینم بگم هیچ وقت از خونواده ش بدی نگفتم، حتی با اینکه برادر شوهرم اسیرم کرده بوده و ... باز تو شرایطش که میشد حرفام رو میزدم و نارضایتیم رو میرسوندم ... زبون درازی ممنوع ... اشک و گریه سر هر چیزی ممنوع ... طوری که الان وقتی گریه میکنم التماسم میکنه گریه نکنم ... چون نذاشتم لوث بشه ... دیگه اینکه وقتی دیدم همش سرش تو بازیه منم هم پاش شدم ... تفریحاتش رو منم زوری خودم و  وارد شون کردم... مثل های قشنگ براش خوندم ... از رابطه ی بابام اینا یراش گفتم... چون مردان اصلا دوست ندارن با کسی مقایسه شن اما من با تعریفاتم از خونواده ی خودم هم اون رو تشویق کردم هم مقایسه ش کردم این جوری بهش بر نمیخورد ... همه ی اون موارد بالا یه طرف این حرفای بعدیم یه طرف ؛ من دست از آویزون بودن و گدایی محبت و وابستگی برداشتم ... شاید 6 ماهه نگفتم که دوستم داری؟ ازش انتقادات احساسی نکردم ... نگفتم چرا بهم بها نمیدی ... در عوض خودم به خودم بها میدادم جلوش ... باور کنید عین یه پرنسس هوای خودم رو داشتم... چه ظاهر چه غذا چه ... ، منی که همش بغلش میکردم، همه ش لمسش میکردم، همه ش بوسش میکردم ...، همه ش میگفتم پس تو چرا این کار ها رو نمیکنی ... ؟ ، دست برداشتم ... الان اون این کار ها رو میکنه و البته جواب خوبی میگیره از جانب من ... اون همه ش بهم مبگه چقدر عوض شدی رویا ... چقدر شخصیتت ثبات داره ... چقدر آرامش داری ... چون دیگه برای تامین التماسش نمیکنم... اجازه میدم اون تمایل به تامین پیدا کنه ... اون عوض شد ... قبل از اون من عوض شدم ... ، هنوز خیلی با ایده آل هام فاصله داره ... ، منم با ایده ال های اون فاصله دارم ... هنوزم وقتی یکی از بچه ها یه سیاستی رو رو میکنه من سرم سوت میکشه واااای رویا حواست نبود به این بُعد از زندگی ... اما خوبیه کارم اینه که شش دانگ حواسم رو جمع کردم ... تیزه تیز ببینم که چی ممکنه زندگیم رو له کنه یا ببره تو اوج ... هر حرکت اشتباهی تو زندگی اگر فقط یه بار انجام شه و ازش درس گرفته شه موفق میشیم   ✅✅✅