eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
170.8هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
990 ویدیو
13 فایل
داستان زندگی آدمها👥 شما فرستاده ایید⁦👨‍👩‍👧‍👦⁩📚⁦ کانال فروشگاهیمون☘️👇 https://eitaa.com/joinchat/2759983411Cdc26d961b4 تبلیغات پربازده👇✅ https://eitaa.com/joinchat/3891134563Cf500331796 ادمین گرامی کپی از مطالب کانال حرام و پیگرد دارد❌❌❌
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 داستان زیبای توبه 🔴 سلام من به زور و اصرار بابام تو سن کم ازدواج کردم ،همسرم ده سال ازم بزرگتر بود .موهاش جا به جا ریخته بود و با اینکه سنی نداشت ولی قیافش مثل مردای چهل ساله شده بود.منم به خاطر این چیزا ازش بدم میومد و حسرت به دل بودم. کم کم از سر بچگی و حماقت با یه پسری توی کوچمون اشنا شدم بدجوری عاشق و شیفته اش بودم ولی یه مدت که گذشت خواسته های عجیب غریبش شروع شد ،من از خدا و از شوهرم میترسیدم هر روزم شده بود گریه و التماس ولی اون بدتر اذیتم میکرد‌.یه روز بهم گفت یا فردا هر چی میگم گوش میکنی یا میام به شوهرت همه چیو میگم...منم محکم گفتم نه...نمیدونم تو قلبم چی احساس کردم فقط گفتم خدایا خودت نجاتم بده 😭،اخرش یه شب اومد در خونه و یه پاکت نامه رو انداخت توی حیاط و فرار کرد.شوهرم رفت بیرون و پاکت به دست اومد و نامه رو خوند ،منم مثل گوسفند قربونی نشسته بودم و نگاش میکردم .بعدشم بدون اینکه چیزی بگه با عجله رفت بیرون.میتونستم تو این فاصله در برم ولی پاهام انگار خشک شده بود .هنوز نیم ساعت نگذشته بود که یهو دیدم چند نفر با لگد دارن میکوبن به در...👇⛔️ https://eitaa.com/joinchat/3033399661Cce36688bbf ماجرای زندگی این خانم دلتونو میلرزونه😭
📢 هر روز بخوانیم 🔹 امروز؛ صفحه صد و سی و هفت قرآن کریم سوره مبارکه الأنعام ✏️ توصیه مهم حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: هر روز حتماً قرآن بخوانید حتّی روزی نیم صفحه، روزی یک صفحه بخوانید، امّا ترک نشود. در دنیای اسلام هیچ کس نباید پیدا بشود که یک روز بر او بگذرد و آیاتی از قرآن را تلاوت نکند. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
Quran-page-137.mp3
2.34M
📢 هر روز بخوانیم 🔹 صفحه صد و سی و هفت قرآن کریم، سوره مبارکه الأنعام با صدای آقای شهریار پرهیزگار بشنوید. ✏️ توصیه مهم حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: هر روز حتماً یک صفحه قرآن بخوانید
🌱 🌹🍃 🍃🌹 💜👈🏻امام صادق علیـہ السلام مے فرماید اگر از ڪارے ترس دارے بگو : 🔅اللَّهُمَ‏ إِنَّكَ‏ لَايَكْفِي‏ مِنْكَ‏ أَحَدٌ، وَ أَنْتَ تَكْفِي مِنْ كُلِّ أَحَدٍ مِنْ خَلْقِكَ، فَاكْفِنِي كَذَا وَ كَذَا 🔅 💜👈🏻سپس ڪارے ڪـہ از آن مے ترسد انجام دهد . همان حضرت نیز مے فرمایند بگوید : 🔅 يا كَافِياً مِنْ كُلِّ شَيْ‏ءٍ، وَ لَايَكْفِي مِنْكَ شَيْ‏ءٌ فِي السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِاكْفِنِي مَا أَهَمَّنِي مِنْ أَمْرِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ، وَ صَلَّى اللَّهُ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ 🔅 📚اصول ڪافے ج 2 ص 557 🌿🌺🌿 خواندن آیة الکرسی تا ده روز روزی ده مرتبه موجب دولت خواهد بود ان شاء الله تعالی اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَ لاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَ لاَ یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ و الأَرْضَ وَ لاَ یَۆُودُهُ حِفْظُهُمَا وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُۆْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقَیَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَی النُّوُرِ وَالَّذِینَ کَفَرُواْ أَوْلِیَآۆُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَی الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ 📓 منبع : گوهر شب چراغ ج 2 ص 345 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
⊰━━━⊰ ≼ِ✺ ✺≽ ⊱━━━⊱ 🗓 ۱ مهر | میزان ۱۴۰۳ 🗓 ۱۸ ربیع الاول ۱۴۴۶ 🗓 22 سپتامبر 2024 🌹 متعلق است به: 🔸مولی الموحدین امیر المومنین حضرت علی بن ابیطالب علیهما السّلام 🔸(عصمة الله الكبري حضرت فاطمة زهرا سلام الله عليها) 📆 روزشمار: ▪️16 روز تا ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام ▪️20 روز تا ولادت امام حسن عسکری علیه السلام ▪️22 روز تا وفات حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها ▪️46 روز تا ولادت حضرت زینب سلام الله علیها ▪️54 روز تا شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها (روایت 75روز) ❇️ روز ۱۰۰ مرتبه : یا ذَالجَلالِ وَ اْلاِکْرام "ای صاحب جلال و بزرگواری" ❇️ روز که به اسم امیرالمومنین علی علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها می‌باشد، می‌شود، روایت شده است که در این روز حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام و زیارت حضرت زهرا سلام الله علیها خوانده شود. ❇️  (یا ) ۴۸۹ مرتبه بعد از نماز صبح موجب می‌شود. 📚 شب : طبق آیه ی ۱۹ سوره می‌باشد. ✅ برای و دادن روز مناسبی است. ⛔️ برای و روز مناسبی نیست. ⛔️ برای گرفتن روز مناسبی نیست. ✅ برای روز مناسبی است‌. ✅ برای و روز مناسبی است. ⛔️ برای و روز مناسبی نیست‌‌‌. ✅ امشب برای خوب است. ✅ برای رفتن روز مناسبی است. 🔰 زمان :از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا مغرب. 🔸امروز روز خوبی است. 🔸امروز برای شروع کارها، روز مناسبی است 🔸دید وبازدید با دوستان و خویشاوندان پسندیده است. 🔸کسی که در این روز بیمار شود دیرتر بهبود یابد. 🔹کسی که امروز گم شود، زود پیدا میشود. 🔹امروز برای قرض دادن و قرض گرفتن انجام شود. 🔹برگزاری مجالس عروسی و جاری ساختن صیغه‌ی عقد انجام شود. 🔹کشاورزی و باغبانی وآبیاری و خرید و فروش محصولات زراعی خوب است. 🔹خرید و فروش و تجارت، خوب است 🔸میانجیگیری برای اصلاح ذات البین و رفع اختلافات دوستان و خویشاوندان خوب است. 🔸در این روز، سفر کردن مناسب است. 🔸کسی که در این روز متولد شود، زیبا خواهدشد. اگر خدا بخواهد. 🔸رسیدگی به ایتام  ونیازمندان و بیچارگان خوب است. 🔸صدقه دادن خوب است. 🔹رَک اَرقنوع یا به اصطلاح ماه ترکی، قوت روح، امروز در « گـردن » است.باید مراقب بود که امروز به آن آسیبی نرسد. 🔹مسیر رجال الغیب میان شـرق و جنوب میباشد.بهتر است هنگام حرکت به سمت محل کار یا در مکانی که حاجتی دارید رو به این سمت نهاده و از ایشان یاری بطلبید.چون کسی در نزد شروع در شغلی و سفری روی خود را به طرف ایشان کند و همت از ایشان طلبد، بدین نهج (صورت): بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیم، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا رِجالُ الغَیبِ. اَلسَّلامُ عَلَیکَ اَیَّتُهاَ الاَرواحُ المُقَدَّسَةِ. اَغیثُونی بِغَوثِهِ و اُنظُروُا اِلَیَّ بِنَظرَةٍ یا رُقَبا یا نُقَبا یا نُجَبا یا اَبدالَ یا اَوتادَ یا غَوث َیا قُطُب و به هر زبانی که خواهد، مطلب خواهد و شروع در مدعا کند، البته به مقصود رسد.  ☜ صبح 04:29 اذان ظهر 11:57 ☜ مغرب 18:19 طلوع آفتاب 05:53 ☜ آفتاب 18:01 نیمه شب 23:15 🌺 🌺 در فضیلت این ذکر آمده است که آن از گنجهای بهشت است. و شفای از نود و نه بیماری و درد است که کمترین آنها همّ و گرفتاری است.امام صادق علیه السّلام فرمودند: اگر غمها پیوسته به تو روی آورد، پس بگو (لا حول و لا قوّة الاّ بالله). و نیز روایت شده است فرزند یکی از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله به اسارت دشمن در آمد. وی نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و از این غم شکایت نمود. رسول خدا صلی الله علیه و آله به او امر کردند که زیاد و در همه حال ذکر (لا حول و لا قوّة الاّ بالله) بگوید او نیز اطاعت کرد و پس از مدّتی پسرش به همراه صد شتر در هنگامی که مشرکان از وی غافل شده بودند، بازگشت. 🗓 مخصوص روز است‌‌. ⏰ ذات الکرسی عمود ۱۵:۰۸ 🤲 دعا خواندن در زمان ذات الکرسی میشود. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینقدر قسم نخور! استاد فاطمی نیا❤️ ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌻🍃 سلام آدمین عزیز خواهش میکنم پاسخ من رو برای این خانم تو کانال بزار در مورد خانمی که شش ماهه مادرش فوت کرده و خواب دیده که مادرش لباس تیره و پاره تنش هست و جاش خوب نیست عزیزم حتی اگه مادرت خوب هم بوده شاید کاری کرده یا حرفی زده که زن داداشت ازش دلخور شده شما نباید به زن داداشت بگی ازش ناراحت نباش و مادرمو اون دنیا اذیت نکن دست از سرش بردار در واقع باید با زبان نرم خودت یا داداشت به خامش بگه اگه مادرم حرفی بهت زده یا کاری کرده که ناراحت شدی تو ببخش اون الان دستش از این دنیا کوتاهه و پشیمان،خواهش میکنم از ته دلت اونو ببخش و ازش بگذر تا اون دنیا زجر نکشه. ماهم همین اتفاق برامون افتاد مادرم زن خیلی خوبی بود سه سال پیش به رحمت خدا رفته.زن داداشم با وجود خوبی هایی که داره یه رفتارایی داره که اصلا قابل قبول نیست.مادر خدا بیامرزم هرموقع داداشم دستش تنگ بود همه ی مایحتاج خونش رو بهشون میداد مادرم مغازه لباس فروشی داشت همیشه لباس های خوشگل رو به زنداداشم میداد و خیلی کارای دیگه... اما چند بار بخاطر بعضی رفتارهای زن برادرم،مادرم حرف های ناخوشایندی بهش زد و هرازگاهی غیبت زنداداشم رو پیش من میکرد یکماه بعداز مرگ مادرم بخوابم اومد که اول احوال پرسی کرد بعد شروع کرد با تمام وجودش گریه کردن ازش پرسیدم چی شده مادر،گفت من خیلی حرفه مریم (زنداداشم)زدم نمیدونم چکار کنم منو ببخشه. منم با داداشم صحبت کردم و قضیه خوابم رو گفتم تا با زبان نرم هرطور شده خانمش از تهه دل راضی بشه مادرمو ببخشه. یه نکته دیگه بگم این که خواب لباس کهنه و پاره پوشیدن میتونه تعبیرش بدهکاری هم باشه چون من یه بار دیگه خواب دیدم مادرم لباس کهنه و پاره تنشه که بعداز کلی فکر کردن فهمیدم چندسال پیش به یک مغازه ۱۴ هزارتومان بدهکار بوده که من هرچه دنبال اون مغازه دار گشتم پیداش نکردم و اومدم اون قیمت رو به ارزش همون سال برابر کردم و ۱۲۰ هزار تومان به فقیری دادم.باور نمیکنید همون روزی که من بدهی مادرم رو صاف کردم شبش اومد بخوابم و دیدم لباس های تمیزی پوشیده و خوشحاله. شما هم فکر کن ببین از کسی بدهی داره یا نه‌.به خاطر مادرت پا روی غرورت بزار و برو از دل زنداداشت دربیار تا مادرت رو حلال کنه. اگه گفت من حلال کردم و براش قرآن و فاتحه میخونم باز بهش بگو میدونم براش فاتحه میخونی اما میخوام که از ته دلت اگه اندازه سر سوزنی مادرم تو رو رنجیده ازش بگذری و حلالش کنی. ببخشید که مطلبم طولانی شد. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🔺اینو شنیدید🔺 ◀️امام صادق (ع) می‌فرمایند: 🔷اگر قبرها برای شما گشوده شوند همانا خواهید دید که اکثر مردگان شما(دو سوم) با چشم‌زخم مرده‌اند زیرا چشم‌زخم حقیقت دارد. 🔷این حدیث از امام صادق (ع) نشان از آن دارد که نه‌تنها چشم‌زخم از دیدگاه اسلام وجود دارد بلکه تا آن اندازه قدرت دارد که شخص را راهی قبرستان کند! اما چیکار کنیم که درامان باشیم⁉️ ⭕️بین الطلوعین و بین الغروبین از دود کردن اسپند و کندور غافل نشوید .. ⭕️ محصول برای بیماری هایی که از چشم زخم بوجود می آید.. صبح و غروب دود کنید 🔷هر وقت دیدید کسی از کار و زیبایی های شما به شگفت آمد ذکر حوقله را ۳بار تو دلتون و زیر زبان تکرار کنید ✅ماشا الله لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم ✅ذکر الله اکبر و یاد خدا را بر زبان جاری کنید ✅اللهم با ذاالسلطان العظیم، و المَنّ القدیم، و الوجه الکریم، یا ذاالکلمات التّامات، والدعوات المستجابات عافِ الحسن و الحسین مِن انفُس الجن و اَعیُن الاِنس" 🔷چشم‌زخم تا آنجا می‌تواند قوی باشد که پیامبر اسلام (ص) می‌فرمایند: اگر چیزی بر قَدَر الهی سبقت بگیرد، چشم است ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا ❤️🍃 سلام خدمت اعضای کانال اول تشکر کنم از کانال خوبتون❤️ حقیقتا ی سوالیه ک برام پیش ا
پاسخ اعضا 🌙🌺 ‌ سلام و خسته نباشی به شما .در مورد زندگی صبرا خانم باید بگم ما زنها یه حس ششمی داریم به نظر من بدون اینکه حتی به خانوادت بگی چند روزی یا خودت یا به داداشت بگو دنبالش باشین ببین کجا میره تا مطمعن باشی 💐 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 باسلام خدمت گروه در جواب خواهری که پنج سال پای عشق یه نفر موندن خواستم بگم خواهر عزیزم همانطور که خودت گفتی این آدم دیگ قابل اعتماد نیست و بیشتر از این عمر با ارزشتو برای ایشون هدر نده لطفا با توکل به خدا دست از این رابطه بردار که میگی مادر وخواهرشم مواق نیستن ایشون اگه واقعا شمارا میخواست در مدت پنج روز یا نهایتا پنج ماه تکلیفتون و روشن میکرد نه پنج سال که عمریه شما را دنبال خودش بکشونه وهمه موقعیتهای ازدواج وار شما بگیره خودش زندگیشو پیش ببره وآخرش بره با یکی دیگه وبگه ببخشید خانواده نزاشت خودتو خلاص کن از قید این آدم موفق باشی 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 سلام وخسته نباشید خدمت اعضای محترم گروه.خواهری که گفتین مادرتون فوت شده وخوابهای بد دربارش می بینید.چرا همه تقصیرهارو گردن عروس میندازید.این مادر پدرها وقتی سنشون میره بالا واقعا کم حوصله ولجباز میشن.من چن وقتیه که در همسایگی مادر خودم زندگی میکنم،که از نظرم ساده ترین وبی زبونترین آدم بود،ولی بخدا از وقتی که نزدیکشم اینقد اذیتم از دستش که فکنم بزودی از دستش سکته رو میزنم.همش سرش تو زندگی من وهمسایه هاست .کارش شده فضولی در کار بقیه و صحبت کردن در مورد بقیه و گفتن شایعه هایی که توصف نونوایی شنیده یا فلان همسایه گفته.در صورتی که راست ودروغش هنوز مشخص نیست.میخاستم بگم اینقد به زنداداشت بد بین نباش بعضی مادرا واقعا باید باهاشون زندگی کنی که بفهمی اخلاقشون چطوره.به خودشون اجازه میدن تو هرکاری دخالت کنن.وهمین باعث ناراحتی میشه.بجای این حرفا برو بازبون خوش از زنداداشت براش حلالیت بگیر اگه اذیتش کرده باشه یا کوچکترین حقی ازش ضایع کرده باشه حق الناسه وباید بخشیده بشه وگرنه توگردنشه.حتما برو بازبون خوش ازش حلالیت بگیر بگو زنداداش مامانم پیر یا مثلا مریض یابی حوصله بود حالا اگه ناراحتت کرده شما بزرگی کن وببخشش.ماخودمونم سنمون میره بالاممکنه ازینا هم بدتر بشیم.اینجوری شاید دلش رحم اومد مادرتون بخشید.ولی اگه از در لجبازی باهاش وارد بشی نمیبخشه که هیچ ممکنه بقول خودت لعن ونفرینم براش بفرسته.بنظر منکه این بهترین راهه.امیدوارم خدا همه ی مارو ببخشه. 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 سلام.به همه‌ی عزیزان.درمورد دوستی که معلمی فبول شدند ولی دوست ندارند وپشیمون هستند.خواستم بگم عزیزم.من سالهاست آرزوی معلمی دارم.😢.ولی برا اولین بار امسال رشته ی من رو می‌گرفتند.برا آزمون برج۱۱ سال قبل ثبت نام کردم.بعضی روزا از ۴ و۵ صبح بیدارشدم. درس میخوندم.ولی متاسفانه قبول نشدم😭بازم گفتم راضیم به رضای خدا.بعد شما بهترین شغل دارید که خیلی‌ها آرزوش رادارند.ناشکری میکنید.خدا روشکر باشین.وباعشق به دانش آموزان درس بده.انشاالله که علاقمند هم بشید.برا منم اگر دوست داشتین دعا کنید.برای سلامتی وفرج آقامون صاحب الزمان صلوات🙏🌺🌺از طرف ح.آ 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 سلام ب همگی منم میخواستم اون خانمی که با گلاب و خاکشیر و عرق زیره و دانه چیا وزن کرده بود کامل توضیح بده در روز چند بار استفاده بشه چ جوری استفاده بشه خیلی خیلی برام مهمه لطفا خانمی جواب بده 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 در جواب داستان صبرا که آخر داستان کمک خواستن..... می‌خوام بگم مردی که بتونه اینقدر راحت با زنها دوست بشه و رابطه داشته باشه اصلا قابل اعتماد نیست درسته که اون خانمها درخواست ازدواج و دوستی داشتن اما پس خود کنترلی چی میشه عزت نفس چی میشه ... اینکه شما یه برادر داری خیلی خوبه وپدرت که دیگه همچیو فهمیده بنظرم از شون کمک بگیر تا یه مدت به صورت نا محسوس این آقا رو زیر نظر بگیرن ولی من جای شما باشم باهاش کات میکنم در ضمن مردی که میشینه به گریه کردن مردی نیست که بتونه تکیه گاه زن باشه درسته که مرد هم عاطفی و احساسات داره ولی گریه کردناش نشون میده مرد محکمی نیست 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 سلام خدمت دوستان گل و مدیر گروه عزیز..در رابطه با خانوم عزیزی که دختر ۱۷ سالشون یه خواستگاری سپاهی پرو پا قرص داره..عزیز خواستم بگم زیاد خودت رو دچار چالش کردی شکر خدا شغل خوبی داره و دستشون هم به دهنشون میرسه این که مادرش هم راضی نیست مربوط به خودشونه معمولا این جوریه که تو هر خواستگاری هر چقدر هم توافق باشه آخرش یک یا چند نفر از خانواده داماد یا عروس مخالفت دارن و این خاصیت مادرشوهرم 😂 ولی در عین حال دخترتون هم سن زیادی نداره..‌به نظر من اول اینکه خودتون رو زیاد دچار چالش نکنید و صبور باشید سعی کنید شناخت بیشتری به دست بیارید و نظر دخترتون و خواستگار رو مرجع قرار بدید..برای دخترتون بهترین ها رو آرزو میکنم❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در مواجهه با امیرالمؤمنین صلوات الله علیه 🔸 ┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی_اعضا ❤️🍃 سها خسته شدم از رفتارای عجیبش ..مثلا میومد خونمون یهو وسط بگو و بخند از خو
❤️🍃 ...اگه من جای تو بودم ،تو منو ول میکردی ؟ تو دیگه دوسم نداشتی؟ ساکت بود و گوش میکرد ،نگاش کردم ،خیلی دوسش داشتم ،حتی حالا که حس میکردم دارم از دستش میدم هزار برابر بیشتر میخواستمش..باهم درستش میکنیم سیاوش ،خب؟ گفت اگه درمان نشم ؟ گفتم میشی ،تو یه بار تونستی ،اینبارم میتونی ،به خاطر من ..از فردای اون روز افتادیم دنبال کاری درمانش ،سیاوش سرطان روده داشت و با بریدن یه قسمت از روده و شیمی درمانی خوب شده بود اما حالا ریه ش پر از توده شده بود ..سرفه هایش ،تنگی نفس هاش ....انگار خودم همون بیماری رو داشتم ،با تک تکش درد میکشیدم ...همه باهامون مهربون تر شده بودن و این عصبانیم میکرد ،انگار با کاراشون بهم میگفتن امیدی نیست ...تموم موهای سیاوش ریخت ،روزی که کامل کچل کردو خوب یادمه ،خجالت میکشید نگام کنه اما هنوزم شر و شور بود ،گفت اگه میدونستم انقدر بهم میاد زودتر میزدمشون ...گفتم اره خیلی خوب شدی ..انقدر لاغر شده بود که استخوناش دیده میشد ..هممون داغون بودیم ،حتی میتونم بگم ما بیشتر از خود سیاوش زجر کشیدیم ...هر روز به تعداد بیمارای سرطانی اضافه میشد ،نمیدونستم چه خبره ...تو بیمارستان کنار هرکسی مینشستم میگفت مریضم سرطان داره ..روحیه‌مو کامل از دست داده بودم و برعکس سیاوش بهم امیدواری میداد ...همه روزامو تو بیمارستان بودم..تو همون گیرو دار بود که شبنم باردار شد ،خبر خوبی بود وسط اونهمه غصه ، رابطم باهاشون معموای بود ،اونا هم خیلی ناراحت بودن . ۲۵ اریبهشت بود ..رفته بودم خونه تا لباسامو عوض کنم ،وضعیت ریه های سیاوش خیلی بد بود و من یه لحظه تنهاش نمیذاشتم و فقط میومدم خونه و یه دوش دو دقیقه ای میگرفتم و لباسمو عوض میکردم اون روز خیلی استرس داشتم ،حتی نمیخواستم برم خونه و به زور خاله راضی شدم وقتی برگشتم بیمارستان دلشوره‌م بیشتر شد ...هوا یه جوری بود ...اصلا انگار اسمون غم داشت ..اسانسور خراب بود و من از پله ها رفتم بالا ،سه تا پله مونده بود برسم طبقه دوم که صدای جیغ شنیدم ..زانوهام سست شد ...به زور خودمو کشوندم بالا... از اتاق سیاوش بود صداها ..اتاقش شیشه ای بود و ورود بهش ممنوع بود و حالا من میدیدم درش بازه ...وارد اتاق شدم خاله میزد تو سرشو و پرستار سعی میکرد بیرونش کنه ...چندتا دکتر بالای سر سیاوش بودن ...دستگاهی که کنارش بود یه خط صافو نشون میداد ،تو فیلما دیده بودم اما هرچی به ذهنم فشار میاوردم یادم نمیومد معنیش چیه ...مارو بیرون کردن و درو بستن ..چند دقیقه بعد دکترا اومدن بیرون ،واسه ذهن پر از سوال من ،واسه صورت خیس خاله ،فقط یه جواب داشتن..متاسفم ..همین ..به همین راحتی تموم شد ...مردی که عاشقش بود دیگه نفس نمیکشید ..خاله مریم همونجا از هوش رفت و بردنش اورژانس ...من ولی گیج بودم اصلا نمیتونستم درک کنم که چی شده .. .میدونستم سیاوش دیگه زنده نیست ، اما یادم رفته بود که عکس العمل ادما تو این شرایط چیه ..اتفاقای بعد رو دور تند بود ،فقط چیزی که اروم اروم میرفت جلو ،نبودن سیاوش بود نذاشتن ببینمش ،حس میکردم همش دروغه ،حس میکردم دارن بازیم میدن ،اما دروغ نبود ..۶ ماه گوشه خونه فقط به درو دیوار نگاه میکردم ،یه جای خالی توقلبم بود که خیلیی بزرگ بود و نمیتونستم نادیده‌ش بگیرم ..اما بالاخره منم برگشتم به زندگی ..من هنوزم با سیاوش زندگی میکنم ،با خاطره هامون ، میدونم که هیچوقت جاشو با هیچکسی پر نمیکنم ...ممنونم که خوندین و معذرت میخوام اگر ناراحتتون کردم برای روح سیاوش من لطفا یه فاتحه بخونید 🙏🏻 پایان..✅✅✅ ᯽────❁────᯽ @azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❤️🍃 سلام و درود خداوند برشما میتونم از دوران خدمتم براتون بگم من در یکی از شهرهای مرزی تو راهنمایی و رانندگی خدمت میکردم من جزو لباس سفیدا بودم  اونجا هواش بسیار گرم و شرجی بود نه با فرهنگشون آشنا بودم نه با زبانشون  روزانه بیشتر از ده ساعت سر یک چارراه سر پا وایمیستادم  فوقالعاده لاغر و سیاه شده بودم به خاطر آلوده بودن محیط خوابگاه تمام بدنم جای نیش ساس بود  به خاطر آب آلوده همه سربازا از جمله خودم قارچ پوستی گرفتیم هر روزش برام مثل یک ماه میگذشت . البته طبیعتا برای خانمها غربت یک سرباز که هزار کیلومتر دورتر از خونش داره خدمت میکنه زیاد قابل درک نیست خیلی سخته که چون سربازی هر ننه قمری از راه میرسه یه چیزی بارت میکنه   روزهای آخر متوجه شدم به خاطر زیاد ایستادن دیسک کمر گرفتم  و از همه بدتر یادمه بهم پایان دوره ندادن چون سرباز کم داشتن و تا روز آخر اونجا بودم این رو کسایی میدونن که خدمت رفتن یادمه یه دفترچه داشتم آخر هفته ها خاطرات اون هفته رو مینوشتم  با همه این سختی ها من صبر کردم و بالاخره اون روزا تموم شد  البته نمیتونم بگم بعد تحمل اون سختیا روزهای خوب شرو شدچون برای ما پسرا پایان سربازی ینی شروع بدبختها و گرفتاریا  الان دوساله خدمتم تموم شده و هنوز دنبال یه کار خوبم  دلم میخواد ادامه تحصیل بدم اما خوب کار فعلا مهمتره ببخشید اگه پایانش مثل فیلمهای ایرانی همه چیز با خوبی و خوشی تموم نشد  به هر حال خدا رو شکر میکنم از خدمت همینو یاد گرفتم که سخت ترین روزهای زندگی آدم هم بالاخره میگذره  نباید سخت گرفت باید صبر داشت و استقامت به خرج داد ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❤️🍃 یکی از رفتاراش که خیلی رو عصابمه وحتی بارها به دعوا ختم شداینه که وقتی یه چیزی داد به کسی دیگه نمیره پس بگیره😖اون طرفم دیگه اهمیت نمیده که بیاره واینکه به هیچکس نمیتونه بگه نه به جزمن😕 ❤️❤️❤️❤️ چشم چران خدا نصیب هیچ زنی نکنه 💔 ❤️❤️❤️❤️ همسرم همش با دهن پر حرف میزنه.. اون لحظه انگار یکی داره موهامو میکشه😢 الان 30 ساله ک داریم با هم زندگی میکنیم هیچ موقع روم نمیشد بهش بگم حرکتش زشته.... الان دو ساله ک هی تذکر میدم ولی انگار نه انگار... ❤️❤️❤️❤️ همسرمن همش سرش توی گوشیه واصلاباماحرف نمیزنه وخیلیم عجول وکم حوصله ست که درست قطب مخالف منه واین رفتاراش منوحسابی عصبی وکلافه میکنه😔😒 ❤️❤️❤️❤️ همسرم بسیار ولخرج هست یعنی فقط کافیه از یه چیزی خوشش بیاد حتمآ باید بخره از نظر مالي هم مشکلی نداریم ولی هر کاریش هم بکنم فایده نداره 😕 ❤️❤️❤️❤️ سلام شوهر من اگه کار اشتباه انجام بده و ازش توضیح بخوام هیچ توضیحی نمیده و سرش میندازه پایین اگه خودمو بکشم هم هیچ عکس العملی نشون نمیده واقعا رو اعصابه ❤️❤️❤️❤️❤️ همسر من یه اخلاقی که داره و روی اعصاب من هست اینکه وقتی بهش میگم برو فلان چیز رو از آشپزخونه یا اتاق بیار، با اینکه جای دقیقش رو هم بهش میگم ولی میره و بعد میاد میگه پیدا نکردم. آخر هم خودم باید برم بیارمش. کلا نمیتونه چیزی رو پیدا کنه، همش من باید دنبالش باشم. همیشه هم بهش میگم خود یه کم اینور و اونورش رو نگاه کن، پیداش میکنی ولی کو گوش شنوا. باز کارشو تکرار میکنه. ❤️❤️❤️❤️ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌸🍃 سلام من از وقتی وارد این گروه شدم به یک چیزایی پی بردم که گفتم باشمابه اشتراک بزارم اول اینکه مشکل اصلی خانواده های ایرانی افراط وتفریطه ونداشتن تعادل مثلا خانمی که میگه داداشم جلوی ما دست خانمشومیبوسه همه موضع میگیرید چراحسودی میکنید خب راست میگه این کارجلوی جمع زشته بخصوص پدرومادر حضوردارن ،توخونت پاشم ببوس، حمایت از همسر اینجوری نیست این لوس بازیه عمدتاهم مردایی که یک کاسه ای زیرنیم کاسشونه این کارومیکنن من دیدم میگم عموی من جلوی همه خانمش روماساژمیدادسردردداشت یاسرسفره میگفت عزیزم چیزی نیاز نداری ته دیگ گیرت اومد😂😂ماهم بدمون میومد خب مگه ماوحشی هستیم بهش ته دیگ ندیم یاتعارفش نکنیم ،بعد معلوم شد خائن ترین عالمه ،اماچون همیشه از قدیم مردابه زناشون اهمیت نمیدادن توجمع ،حالابرعکس شده بعضیامیگن خوبه، نه اون خوب بودنه این ،تعادل ،احترام بزارولی بیحیایی ممنوع ، به هرحال توهرخونه ای بزرگترهست مجردهست رعایت کنید، دوم بعضیامیگن مردنسبت به زن حس مالکیت داره یازن به شوهرش، نه عزیزم هیچکس صاحب هیچکی نیست ، مابنده خداییم وزن یاشوهرمون مهمترین عضوزندگیمونه،همین ، صاحبش نیستیم وبقیه هم نسبت های دیگه دارندکه درقبال اونهاهم مسوولیم بعضیامیگن یارودوست نداره شوهرش حتی بامحارم نبایدبخنده یازن بابرادرزادش یاخواهرزادش شوخی نکنه یعنی چی؟، من باخواهرشوهرم قطع رابطه کردم راحت شدم یاجاری!!! شماقطع رحم کردی هنرنکردی یک روز پشیمون میشی،هر کسی جایگاه خودشوداره، بعدهرکس مگه تواین دنیایک نقش داره مثلامیگیدخواهرشوهربده !!! شماکه عروس هستی جای دیگه خواهرشوهریازن داداش یامادرشوهری، پس حتماشماهم اونجا منفورهستی، پس قضاوت نکنیم نه قدیم که زن هاحقی نداشتن خوب بود نه الان که دیگه بعضیا حال آدمو بهم میزنن ورعایت ادبو نمیکنن توهرنقشی هستید حریم شخصی داشته باشید همه چیوبرای خودتون نخواید وبه دیگران هم کمی حق بدید دنیاگلستان میشه ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🍎 ✨هوالشافی✨ 🔰مکانیسم آب جوش در درمان سرطان و سودای منتشر 🔰 💥یک درمان پروفسور معروف ایرانی در آمریکا:: آب جوش بخورید و بدوید. 💠حدیث از پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم: هیچ چیز به اندازه آب جوش مفید نیست. ✍ما آب سرد و یخ که میخوریم از حرارت بدن هزینه میکنیم که اونو گرمش کنیم, که همسان با بدن بشه. تکرار مصرف آب یخ موجب میشه که حرارت تن انسان کاسته میشه چون گرماشو داده برای گرم کردن آب یخ و به هر حال از مجاری ادراری دفع میشه. استمرار مصرف آب یخ از گرمای بدن کاسته میشه لذا کل بدن سرد میشه. ✍آب زیاد خوردن زیان بخشه مخصوصا آب ناشتا,, اینکه میگن آب زیاد بخورن خیلی خوبه برای مردن و مریض شدن,, ولی صفراوی و دموی آب براشون خوبه چون در بدنشون حرارت بالاست, صفرا بالاست, آب بخورن خنک میشن. ✍اما وقتی که آب جوش میخورین دیگه از حرارت بدن هزینه نمیشه و خودش حرارت داره و اگر این آب یک مقدار کمی غذا همراهش باشه مثل یک قاشق عسل, یک دونه تا سه دونه بادام همراهش باشه خود این آب حامل مواد غذایی به تن میشه. 👈 کل آب موجب جذب غذا به تن میشه, هر غذایی که میخوریم با آب قاطی میکنیم تا به تن برسه خودش تنها به تن نمیرسه. 🔻مقدار گرما و جوش آب به اندازه چای باشه نه اینکه بسوزه بدن. 👈حالا این آب جوش مقداری گرما به تن میده و به هر حال از مجاری دفعی کلیه دفع میشه. ✍ولی وقتی آب جوش میخوریم و میدویم حرکت میکنه و آبی که بایستی از طریق کلیه دفع بشه میاد داخل سلولها و از طریق عروق دفع میشه. پس موجب شویندگی تمام سلولها میشه , هر سلولی تقریبا 75 درصدش آب هست, 25 درصدش سایر چیزا ‼️و وقتی که این آب غلیظ شد و سودایی شد در یک جایی موجب بیماری میشه. ✍از برآیند کل سودای موجود در این سلول چهره ما تیره است, چروک داره وقتی که این آب پاک شد و تمیز شد چهره ما روشن میشه. حالا وقتی که این سودا فشرده شد باعث بروز سرطان میشه ما اگر بخواهیم سرطان رو لاغر کنیم یا بایستی با بمباران شیمی درمانی تومور سرطانی رو لاغرش کنیم یا با شویش سودا از طریق آب جوش. 👈پمپ میزنه حرکت دویدن, حرارت حرکت , حرارت شتاب و گردش خون تو مغز و سایر اندامها , همینطوری که پمپ میچرخه چون چندین بار خون در کل بدن میچرخه,, همینطور که میچرخه غده سرطانی رو میشوره, لاغرش میکنه. 👌مثل اینکه مثلا زایده ای کنار لیوان باشه و مدام آب بهش بخوره لاغر میشه تا پاک بشه، بعضی جاها باید دست بکشین تا پاک بشه زایده و بعضی جاها آب میپاشین تا پاک بشه و به تدریج لاغر میشه. 👈پس دویدن بعد از نوشیدن آب جوش به اندازه ای که انسان عرق بکنه اولا مانع توسعه تومور سرطانی به سایر اندامها میشه ثانیا بتدریج موجب ذوب شدن و لاغر شدنش و دفع شدنش و ... 👈و چون این شویش سراسری است هر چه سودا پاک شد یعنی بدن قویتر شد و قوت عمومی بدن افزایش پیدا میکنه و مانع توسعه و انتشار میشه و انسان تنش سالم میشه. 👈چون این سودا و خون خشک شده کثیف که در بین سلولها هست, همین شکلش در مغز هم هست وقتی کل سلولها شستشو داده بشن سلولهای مغزی هم شسته میشن. ‼️ پس بنابراین اون سلولهای سودایی که موجب بروز تفکرات منفی, ناامیدی, خیالبافی, غمهای بیهوده, یاد گذشته میفته, تمام بدیها, غمها, غصه ها, کنایه ها رو به یاد میاره این با تعریقش سلولهای درگیر تفکرات بیهوده رو تمام میشوره. ~~ 🔻راه برید و بدوید تا عرق کنید. 🔻 قاعده مصرف این نوع درمان با آب جوش روزی چهار تا شش لیوان آب جوش برای همه. 🔻برای بلغمیها این آب جوش با یک شربت عسل ناشتا و شبانگاه و شب 3 تا 14 عدد بادام رو یه دونه یه دونه بخورن تا مغزشون سرد نشه با مصرف آب جوش. 🔻برای اینکه باعث ضعف نشه یک هفته آب جوش و یک هفته رژیم معمولی, یک هفته در میان. 🔻اگر بخواهیم غذای دیگه ای بدیم سوپ ساده گندم با روغن زیتون شبانگاه, روزها نباشه. 👌بیماران مکرری که دادیم درمان شدن , پسوریازیس منتشر و..... ✍اگر بیمار نیستین واسه خوشکل شدن بخورین پوست رو صاف و لطیف میکنه, پنج سال تا هفت سال جوانی میده چون چروک پوست به خاطر سودای موجود هست. این سودا وقتی پاک شد پوست شفاف و لطیف میشه و جوانی پدید میاد. 👤استاد خیراندیش ---------------------❅❈❅------------------- ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌ ‌ایشون میگه 🔻 اینجوری غذا بخور 🤌 ببین میگه فرانسوی‌ها چی به بچه‌هاشون میگن 🧐 خیلی جالبه واقعا .. ‌ ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا ❤️🍃 سلام خدمت اعضای کانال اول تشکر کنم از کانال خوبتون❤️ حقیقتا ی سوالیه ک برام پیش ا
پاسخ اعضا 🌙🌺 سلام خسته نباشید خواستم از اون خواهری که دکتر گفته بچه رو سقط کن وشوهرش بدون اینکه ایشون بفهمه دارو گیاهی ریخته داخل چایش خواهش کنم بازم برامون بگن که چی شد آخرش امیدوارم خدا هر چه خیره براش پیش بیاره 🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻 سلام، در مورد دختر خانمی که پدر مادرش رو از دست داده بوده و زن برادرش در حقش خیلی محبت کرده و ایشون بعد از فوت خانم برا درشون فهمیدن که خانم برادرشون در قبال کارهایی که برای ایشون میکردن حقوق میگرفتن و دختر خانم الان از زن داداش شون دلخورن، عزیزم دخترم این رو بدان که محبت خریدنی نیست که برادر شما تونسته باشه با پول برای شما محبت بخره مطمئن باش مطمئن باش که خانم برادر شما دلی به شما محبت میکرده اگر محبتش دلی نبود شما متوجه می‌شدید وپولی که برادر شما به خانمش می‌داده یه جور سپاسگزاری از همسرش بوده در ازای لطفی که به شما داشته نباید اسمش رو حقوق بزارین ، من خودم اگر کسی از اعماق دل بهم محبت کنه با کسی که ظاهری محبت کنه متوجه میشم،واقعا بی انصافیه کسی که مثل مادر برای شما بوده بایک حرف آدم بی فرهنگ اینطوری ازش کینه بگیرید کسی که دستش از این دنیا کوتاهه، به نظر من شما برای زن دا داشت خیرات کن و از اینکه فکر بد در موردش کردی حلا لیت بطلب، تا کسی ذاتا خوب نباشه با پول نمیشه اخلاق و رفتار کسی را خوب کرد زن داداش شما ذاتآ خوب بوده 🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻 ممنون از همه خانمی که دختر ۱۷ ساله دارین خ استوار سپاهی داره و مادرش راضی نیست این ازدواج به نفع دختر شما نیست هرکی میگه خودسر خوب باشه بسه در اشتباه محض غوطه وره دختر فقط با پسر زندگی نمیکنه با خونواده اشم زندگی میکنه و زجر میکشه وقتی مادر پسر دوستش نوشته باشه با زخم زبون شکنجه اش میده دخترتون رو به کسی بدین که همه خونواده خواهان باشن 🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻 سلام دوستان دوستی که به زبان علاقه داری ولی بودجه نداری اپلیکیشن های آموزش زبان هست مثل زبان‌شناس که عالیه باید هزینه ای کم بپردازی تا بتونی نصب کنی و آموزشگاه سردار آسمانی که یکی از عزیزان همین گروه گفته بودند و من ازشون همیشه ممنونم خیر ببینن با هزینه کم آموزش زبان انلاین هم بوده جز آموزشهاشون . 🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻 سلام وقت بخیر در پاسخ به خانومی که گفتن بعد چند سال حامله شدن و دکتر گفته بچه ناقص هست و ایشون میخان بچه رو نگه دارن خانومی به عنوان مادری که یه بچه معلول داره بهت توصیه میکنم اینکارو نکن هم در حق خودت ظلم میکنی هم بچه پسر منم وقتی دنیا اومد دکتر بهمون گفت معلول هست و چون ۸ ماهه بود و زیر اکسیژن دکتر گفت بهتره نه بچه رو زجر بدین و نه خودتون رو و رضایت بدین اکسیژن رو قطع کنیم اما شوهرم مخالفت کرد و الان ۲۰ ساله که من و بچم داریم زجر میکشیم انشاالله خدا هیچ پدر مادری رو با غم اولاد امتحان نکنه کمی منطقی فکر کن مادری به چه قبمت؟ 🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻 برای رفع شپش اتو مو هم خوبه...اگه حس کردید دچار شپش شدید ...از اتو مو استفاده کنید ..تا حد امکان از ریشه مو بگیرید به پایین... 🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻 خانمی که آقاتون کفتر داره...عزیزم شوهر منم شاید بیست سالی میشه که کبوتر داره...اول ناراحت بودم ...ولی به نظرم خودشو با این چیزا سرگرم کنه بهتر هست تا بره بیرون...پیش خودمون هست ..ولی بیرون بره چ می دونیم کجا میره..با این زمونه ی خراب...به نظرم جنبه مثبت شو ببین... 🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻 عزیزی که دخترش خواستگار از راه دور داره....و شوهرت مخالف راه دور هست...اگه به خوب بودن پسر مطمنی...قبول کنید اول یه چندسال تو شهر شما بمونه ..بعد اگه خواستن برن...تا یواش یواش شوهر شما هم به دوریش کمی عادت کنه...یا یه عقد طولانی...تا کم کم کنار بیاد ᯽────❁────᯽ @azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌱 شهید محراب مرحوم حضرت آیه اللّه سید عبدالحسین دستغیب نوشته : یك نفر حاجی مؤ منی كه از ارادتمندان به مرحوم حاج شیخ محمد تقی مجلسی رضوان الله تعالی علیه بود یك روز لوطیهای محل دورش را می گیرند و می گویند امشب می خواهیم بخانه تو بیائیم . حاجی از یك طرف می ببیند اگر آنها بیایند با وسائل لهو ولعب می آیند و مشغول فسق و فجور می شوند از طرف دیگر اگر آنها را رد كند و جواب رد گوید چگونه با لوطیها طرف شود مرتبا برایش ‍ مزاحمت ایجاد می كنند ناچارا قبول می كند بعد هم سراسیمه خدمت مرحوم مجلسی پناهنده شده و گرفتاریش را ذكر می كند. مرحوم مجلسی فكری می كند و می فرماید: اشكالی ندارد بگو بیایند من هم می آیم، حاجی مجلسی مهیا می كند و شیخ مجلسی زودتر از لوطی ها وارد می شود، لوطیها آمدند همین كه وارد خانه شد دیدند مرحوم مجلسی در مجلس نشسته . لوطی باشی ناراحت شد الا ن عیش و لهو ولعب جلوی آقا نمی شود كرد و آقا موی دماغش شده با بودن اوهیچ كاری نمی شود كرد. اجمالا پیش خود خیال كرد حرفی بزند تا مرحوم مجلسی قهر كند برود و آن وقت آنها آزاد باشند. گفت : جناب آقا مگر راه و روش ‍ ما لوطیها چه عیبی دارد كه بما اعتراض می كنند. مرحوم مجلسی فرمود: چه خوبی درشما هست كه آنرا مدح كنیم . گفت هزارها عیب داریم اما باز نمك شناسیم اگر نمك كسی را خوردیم دیگر به او خیانت نمی كنیم تا آخر عمرمان یادمان نمی رود، مرحوم مجلسی فرمود: این صفت خوبی است ولی آن را در شما نمی بینم . لوطی باشی گفت : در این اصفهان از هركس می خواهی بپرس ؟ ببینید ما نمك چه كسی را خورده ایم كه به او بد كرده باشیم مرحوم مجلسی فرمود: خود من گواهی می دهم كه شما همه نمك بحرامید آیا با خدای خود چه می كنید، ای كسی كه نمك خدا را می خوری و نمكدان می شكنی، این همه نعمت خدا را خوردن و استفاده كردن و این جور سركشی كردن و پیروی از نفس و هوی كردن ؟! نمك خدا خوردن و نمكدان او را شكستن ... این كلمات مرحوم مجلسی كه عین واقع و حقیقت بود در همه آنها اثر كرد، سرخجلت بزیر انداختند و هیچ سخن نگفتند سكوت مطلق، پس از مدتی همه رفتند، صبح اول وقت لوطی باشی در خانه مرحوم مجلسی را كوبید مرحوم مجلسی در را بازكرد دید لوطی باشی است . گفت : دیشب ما را آتش زدی ما را آگاه كردی ما را توبه ده چون از كرده های خود پشیمانیم، مرحوم مجلسی هم لطف می كند آنها را به عمل توبه و تدارك از گذشته ها وا می دارد. 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🔹 حضرت صادق - علیه السلام - فرمود: مردی در زمان های گذشته زندگی می كرد، در جستجو بود دنیا را از راه حلال بدست آورد و ثروتی فراهم نماید ولی نتوانست . از راه حرام جدیت كرد باز نتوانست . شیطان برایش مجسم و آشكار شده گفت از راه حلال خواستی ثروتی فراهم كنی نشد و از راه حرام هم نتوانستی اینك مایلی من راهی بتو بیاموزم كه بخواسته خود موفق شوی ثروت سرشاری بدست آوری و عده ای هم پیرو و تابع پیدا كنی ؟ گفت آری مایلم . شیطان گفت از خود كیش و دینی اختراع كن مردم را بسوی كیش اختراعی دعوت نما بدستور شیطان رفتار كرد، مردم گردش را گرفته پیرویش كردند و به آنچه مایل بود از ثروت دینا رسید. روزی ناگاه متوجه شد كه چه كار ناشایستی كردم مردم را گمراه نمودم خیال نمیكنم توبه ای داشته باشم مگر اشخاصیكه بواسطه من گمراه شده اند متوجه كنم كه آنچه از من شنیدند باطل و ساخته شده خودم بود آنها را برگردانم شاید توبه ام پذیرفته شود. به پیروان خود یك یك مراجعه كرد آنها را گوشزد نمود كه آنچه من میگفتم باطل بود، اساس و پایه ای نداشت آنها جواب می دادند دروغ میگوئی گفتار سابق تو حق بود اكنون در كیش و دین خود شك كرده و گمراه گشته ای . این جواب را كه از آنها شنید غل و زنجیری تهیه نمود بگردن خود آویخته گفت باز نمیكنم تا خدای توبه ام را بپذیرد. خداوند به پیغمبر آنزمان وحی نمود كه به فلانی بگو قسم بعزتم اگر آنقدر مار بخوانی و ناله نمائی كه بند بندت از هم جدا شود دعایت را مستجاب نمی كنم مگر كسانیكه بكیش تو مرده اند و آنها را گمراه كرده بودی بحقیقت كار خود اطلاع دهی و از كیش تو برگردند (اینكار هم كه برایش امكان نداشت). داستانها و پندها, ج1/ مصطفي زماني وجداني ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❌❌مهم حتما بخونید لطفا❌❌❌ سلام خدمت دوستان عزیز و اعضای بزرگوار کانال ایام به کام دوستان گلم به دلیل حجم بالای پاسخ اعضا و محدودیت در ارسال روزانه یه تصمیمی گرفتیم 👇 پاسخ هایی که شما به سوالات میدین ممکنه چند روز طول بکشه که در کانال ارسال بشه چون باید به جز پاسخ اعضا مطالب دیگه ای هم در کانال بزاریم و به این خاطر که اعضای محترممون زودتر به پاسخشون برسن تصمیم گرفتیم یه کانال دیگه اختصاص بدیم به این قضیه یعنی اونجا فقط مختص پاسخ اعضا باشه پاسخ هایی که توی کانال اصلیمون جا نداریم بزاریم رو اونجا قرار میدیم یعنی یه بخشیش در همین کانال و تعدادی دیگه ش در کانال دیگه ای قرار میگیره فقط دقت کنید عزیزان هردو کانال رو چک کنید حتما ❌❌❌👆👆چون در هر دوکانال پاسخها تکراری نیستند ممنون میشم همگی اون کانال هم عضو باشید برای دسترسی بهتر به پاسخها✅✅✅👇👇👇👇 در ضمن اینجا مخزن میشه برای دسترسی بهتر به مطالبی که میخواید بعدا پیداشون کنید😍✅ https://eitaa.com/joinchat/3518169438Cd5294f4139 عضو بشید همگی🙏👆 کانال خصوصیه دوستان و مختص اعضای خودمونه🌸 🙏🌸
🔴 داستان زیبای توبه 🔴 سلام من به زور و اصرار بابام تو سن کم ازدواج کردم ،همسرم ده سال ازم بزرگتر بود .موهاش جا به جا ریخته بود و با اینکه سنی نداشت ولی قیافش مثل مردای چهل ساله شده بود.منم به خاطر این چیزا ازش بدم میومد و حسرت به دل بودم. کم کم از سر بچگی و حماقت با یه پسری توی کوچمون اشنا شدم بدجوری عاشق و شیفته اش بودم ولی یه مدت که گذشت خواسته های عجیب غریبش شروع شد ،من از خدا و از شوهرم میترسیدم هر روزم شده بود گریه و التماس ولی اون بدتر اذیتم میکرد‌.یه روز بهم گفت یا فردا هر چی میگم گوش میکنی یا میام به شوهرت همه چیو میگم...منم محکم گفتم نه...نمیدونم تو قلبم چی احساس کردم فقط گفتم خدایا خودت نجاتم بده 😭،اخرش یه شب اومد در خونه و یه پاکت نامه رو انداخت توی حیاط و فرار کرد.شوهرم رفت بیرون و پاکت به دست اومد و نامه رو خوند ،منم مثل گوسفند قربونی نشسته بودم و نگاش میکردم .بعدشم بدون اینکه چیزی بگه با عجله رفت بیرون.میتونستم تو این فاصله در برم ولی پاهام انگار خشک شده بود .هنوز نیم ساعت نگذشته بود که یهو دیدم چند نفر با لگد دارن میکوبن به در...👇⛔️ https://eitaa.com/joinchat/3033399661Cce36688bbf ماجرای زندگی این خانم دلتونو میلرزونه😭
❤️🍃 «به نام آنکه از شدت حضور ناپیداست»  سلام وقت تون بخیر دوستان  چند هفته‌ای می‌شد که می‌خواستم این مطلب رو به اشتراک بگذارم و به یک کار فرهنگی دعوت تون کنم، ازدواج مسئله پر حاشیه و پربحثی که در این کانال بارها مورد بحث قرار گرفته. بارها کل کل کردیم، بحث کردیم، ضعف‌های همدیگه رو به رخ کشیدیم، خشم و ناامیدی رو مهمون دل خواهران و برادرامون کردیم. بحث مهریه، حق طلاق، طلاق، مادیات (خونه، ماشین، حقوق بالا و ثابت، مراسم‌ها، و ...)، قیافه و هیکل از مباحثی که در اکثر نظرات دیده می شه!  اما می خوام بدونم چقدر این مباحث در خوشبختی و آرامش زوج‌ها تاثیر گذاشته؟، یعنی همه خانم‌هایی که حق طلاق ندارند و مهریه اشون پایینه الان بدبختن؟، یعنی همه مردهایی که خانم هاشون در حد داف های اینستاگرام و بازگران هالیوودی جذاب و زیبا نیستند (البته از نظر استاندارهای مسخره وگرنه هر کس زیبایی خاص خودش رو داره چون مخلوق خداست) الان زندگی هاشون داغونه؟، یا اون زن‌هایی که شوهران شون هیکل ورزشی، قیافه و قد آن‌چنانی (باز هم همون استانداردهای مسخره) یا حقوق ثابت و خفن ندارند از مردهاشون بدشون میاد؟  یعنی اون اجاره نشین ها همگی بدبختن؟، یا اون زوج‌هایی که مراسمات رو ساده گرفتند یا کلاً نگرفتند! یعنی همه آدم ها از اول همه چیز رو داشتن؟، یعنی نیستند افرادی که با تلاش و تحمل سختی  خونه، ماشین، شغل ثابت و ... رو به دست آورده باشند؟   این قدر مهمن؟، من خیلی فکر کردم ولی دیدم اکثر زندگی‌هایی که خراب شدن به دلیل عدم آموزش مهارت‌های زندگی و انتخاب غلط شون بوده! نه حق طلاق نه مهریه بالا نه قیافه طرف شون خوشبخت شون نکرد!   خونه مون میدون جنگ نیست من به خاطر تو اینجام،  سر چی باید بجنگیم، من ازت چیزی نمی خوام ، تو اکثر نظر ها (من و تو) دیدم؛ ولی ازدواج و تشکیل خانواده یعنی (ما)؛ فقط ما... اگر آرامشی بدست بیاد برای ماست، اگر موفقیتی بدست بیاد برای ماست، اگر شکستی حاصل بشه اون شکست برای ماست (نه فقط زن یا مرد)، اگر فرزندی از اون زندگی حاصل بشه برای هر دو اون هاست هر نتیجه ای از اون زندگی حاصل بشه متعلق به ماست ...  این خط کشی های مسخره مال من مال تو، این کار تو اون کار من و ... از کجا میاد؟، از چه تفکری؟ چه سودی دارن برای (ما)؟، نه غریبم نه یه دشمن نه تو این خونه اسیری، نمی خوام کسی فدا شه نمی خواد سنگر بگیری، بر خلاف همه آدمایی که زن خونه بودن رو کلفتی و اسارت میدونن من تقسیماتی که در دین هست رو خیلی دوست دارم این قدر ظریف و قشنگه. دیدید چقدر قشنگ به مردها گفته اگر نان آور خانه هستی مغرور نشو، زنت هم در حد تو کار کرده؟، کجاست؟ همون جایی که گفته تو در ازای همه کارهای خونه و بچه داری پول بگیری، یه بار به مامانم گفتم خندید گفت چه فرقی داره پول بابات همین الان هم دست منه!!! از این جیب به اون جیب! مسخره است!!!، یا حتی من با خودم فکر کردم مگه من مستخدم خونه م هستم که در ازای شستن ظرف پول بگیرم، من خانم اون خونه هستم.   ما شریک زندگی هم هستیم بر اساس روحیات و استعداد هامون تقسیم کارهایی شکل گرفته!، بیاید تصور کنیم یه مرد هم بچه‌ای که گریه می کنه رو آروم کنه، هم غذا درست کنه و ... کلاً مدیریت خونه کاری هست که باید همزمان چند کار انجام بدی که آقایون بعید می دونم بتونند!   از اون طرف روحیات مردها به کارهای بیرون بیشتر می خوره!، و هزار تا دلیل دیگه که من سوادش رو ندارم. یه مثال از یکی از اعضای کانال شنیدم خیلی قشنگ بود می‌گفت: نقش زن و مرد در زندگی مثل چرخ دنده‌ها می مونه یکی از اون ها سریع‌تر کار کنه یا کلاً کار نکنه کل مجموعه آسیب می بینه!   واقعاً همینه، من که تسلیم تو بودم از چه جنگی زخم خوردی، با کی می جنگی عزیزم، من ببازم تو نبردی، بیاید آتش بس بدیم و برای ساختن خانواده‌های نمونه تلاش کنیم، خانواده‌هایی که بر پایه اعتماد ساخته میشن، خانواده‌های استاندارد و اصیل ایرانی ... بیاید فراموش کنیم فلان پسر از قیافه و خونه مون و جهازم ایراد گرفت، یا فلان دختر به خاطر پول و ماشین و خونه و قد بهم بی احترامی کرد، بیاید تجربیات تلخ رو بریزیم بیرون و با هم شروع به فرهنگ سازی کنیم. خدا رو شکر بچه‌های اینجا همه آگاه، دلسوز، اهل مطالعه، با تجربه، فهیم هستند و می شه روشون برای این کار حساب باز کرد، پیشنهاد خودم اینه؛  * تبعین معیارهای صحیح و‌ کارآمد در زندگی (با هم بررسی کنیم همون مطالعات و تجربیات رو بذاریم کنار هم و ...)   * هر چیزی که باعث می شه ما در نقش‌هایی مثل شهروند جامعه، همسر، مادر/ پدر، بهترین باشیم رو با هم به اشتراک بگذاریم  * دیدگاه‌های جنس مخالف، متفاوته گاهی حتی قابل درک نیست، اگر لطف کنید هم خانم‌ها و هم آقایون کمک کنند آگاهی مون رو بالا ببریم  ممنون از همگی❤️
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا ❤️🍃 سلام خدمت اعضای کانال اول تشکر کنم از کانال خوبتون❤️ حقیقتا ی سوالیه ک برام پیش ا
پاسخ اعضا 🌺🌙 . سلام خدمت ادمین ودوستان مجازی خداخیربه همگی بدهدعزیزی که دچاراختلال دوقطبی هستن خواهرم همین مشکل راداشت توهم میزدپیش دکترضیاءالدینی درکرمان درمان شدالآن سالهاست درمان شده شماهم پیش این دکتربروانشاءالله درمان قطعی میشوی ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃 سلام به همه مخصوص به اون برادری که این همه برای برادر خودش میسوزه خیلی ناراحت شدم وخیلی هم گریه کردم آخه ما هم مشکل شما رو با عروسم داریم پسر من همه‌ی زندگی شو فدای همسرش کرد ۹ما ه باهم بودن دریغ از یک محبت اما پسر ساده‌ی من حتی یک جفت جوراب برای خودش نخرید ولی همه جوره به خانمش رسیدگی کرد من هم مثل شما میسوزم از درون که چرا به خواستگاری چنین دختری رفتم اما گفتم با ایمان وبا خداس ولی حیف فقط خدا رو در نماز میدونن وبس دل شکستن کارشون خدا جواب دل شکسته شما ما رو بده هیچ وقت هم ناشکری نکن بمون تا به چشم خودت ببینی تقاس پس بده پس برای زنده ماندن وزندگی تلاش کن وناامیدی رو از خودت دور کن ببخشید اگه بعضی جاها اشتباه نوشتم در حال گریه مینویسم ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃 درمورد اون خانمی که زن داداشش براش مادری کرده ولی از داداشت پول می‌گرفته اول اینکه بی انصافی نکنید از غریبه که پول نگرفته از شو هر خودش گرفته اگر چه کار شون هم درست نبو ده اما می‌تونست پول رو بگیره و محبت‌ش واقعی نباشه اما این همه سال اینقدر تو رو دوست داشته که اصلا متوجه نشدی شاید به زور این کار رو نکرده داداشتون بهش پول داده تا از همه لحاض تامین با شه وبرای شما کم نزاره قدر داداشتو ن رو بدو نید به خدا همی داداش ها این کار رو نمی کنند ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃 برای خواهری که گفتن پدرومادر ازدست دادن وزنداشش ازش مراقبت کرده والان فوت کرده عزیزم الان که اون بنده خدا فوت کرده اگرهم پول گرفته برادرتون داده ولی مهم اینه که اون جای مادرتون پرکرده وبه شما خیلی محبت کرده بنظرم ناراحتی شما بیمورده چون میتونست پول از برادرتون بگیره وبه شما محبت نکنه مطمئن باش اون خانم به شما خالصانه محبت میکرده که شما کمبودمحبت احساس نمیکردی اگر بخاطر پول بود شماهم احساس میکردی بنظرم خیلی کار بدی میکنی حالا که اون دستش ازدنیا کوتاه شده شما باید مدام براشون خیرات بدین وبه بچه هاش محبت کنید ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃 سلام و عرض ادب تجربه ام درمورد شپش بهتون میگم امیدوارم برای شما هم جواب بدهد. یکی ازدخترام ازطریق مدرسه شپش گرفته بود ومن متوجه نشده بودم به همین ترتیب اون یکی دخترم و خودم هم دچارش شده بودیم وخبر نداشتیم تااینکه براثر خارش زیاد متوجه شدیم وقتی به کله ها شون نگاه میکردم باخودم میگفتم فقط باید کچلشون کنم اخه موهاشونم بلند بود دلم نمیومد تااینکه شنیدم اسفند رو بجوشونم بامقداری نمک دریا روی سرشون البته داغ میریختم ولی ازخارش سرکم میشد بعد سرخودمم دچاربود کسی هم نبود بخاد شونه بکشه وشپش جداکنه خلاصه منم حوصله این کارا رو نداشتم یه فرمول من دراوردی خودم ساختم وروی سرخودم زدم بعد که نتیجش دیدم خوبه برای بچه هامم استفاده کردم وبدون دنگ وفنگ ازشر شپشها خلاص شدیم فوری کاری که من کردم این بودکه سرکه ونمک وفلفل تند قرمز وکمی هم آب اسفند که ازقبل جوشونده بودم روقاطی کردم گذاشتم بجوشع گرم گرم اینا رو روسرم ریختم به همه جاسرم رسوندن بعدشم کیسه پلاستیکی کشیدم روسرم یه روسری هم روش بستم مدت دوساعت بعدم رفتم حمام شستم به این ترتیب تخم شپش ها پوک شده بودن وبی اثر بچه هامم همینجور راحتشون کردم😊 موفق باشید ᯽────❁────᯽ @azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ قیمت این لحظه چند ؟؟؟ 😭فرزندان شهدا یتیم شدن تا بقیه بچه ها اول مهر تو امنیت کامل برن مدرسه و درس بخونن.....
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی_اعضا ❤️🍃 ...اگه من جای تو بودم ،تو منو ول میکردی ؟ تو دیگه دوسم نداشتی؟ ساکت بود و گ
❤️🍃 نجمه از صبح خیلی زود همه مشغول تمیز کردن خونه بودن، میدونستم مهمون داریم اما نمیدونستم کیه، سرگرم عروسکام بودم که خانوم جون اومد پیشمو گفت پاشو یه لباس مرتب بپوش، بدون هیچ حرفی رفتمو لباسمو عوض کردم... نزدیک عصر بود که سروکله مهمونا پیداشون شد...خیلی تعجب کردم، آخه مهمون همسایه مون و خواستگار خواهر بزرگترم بود که هفته پیش اومد و جواب نه گرفت، چون خواهرم عاشق پسر عمه مون بود و منتظرش بود...من تو آشپزخونه نشسته بودم که خانوم جون اومد تو و یه سینی چای ریخت و گفت بلند شو این سینی رو بگردونسینی برام خیلی سنگین بود، اما مگه میتونستم رو حرف خانوم جون حرف زد...سینی رو چرخوندم و دوباره رفتم تو آشپزخونه...نمیدونستم موضوع چیه و برامم مهم نبود، فقط میخواستم زودتر برن تا برم با عروسکام بازی کنم. دو سه روز گذشت، من سرکلاس بودم که ناظم اومد و گفت خانوادم اومدن دنبالم، خوشحال شدم که زودتر میرم خونه. تند تند وسایلمو جمع کردم و رفتم بیرون، خانم جون و نرگس خواهر بزرگم تو حیاط کوچیک مدرسه منتظرم بودن. خانم جون گفت میخوایم بریم بازار،میخوایم خرید کنیم تعجب کردم، آخه ما فقط عیدا خرید میکردیم، اونم خودمون نمی‌رفتم خانم جون میرفت و واسه همه یه دست لباس میخرید و میومد. بازم چیزی نپرسیدم، چون خیلی از خانم جون حساب می‌بردم. سوار ماشین های خطی روستامون شدیم و رفتیم شهر. تو شهرمون یه پاساژ بزرگ بود که همه چی داشترسیدم جلوی پله هاش که دیدم فریبا خانم مامان خواستگار نرگسم اونجاست، مامان و نرگس رفتن پیشش و منم دنبالشون.سلام که کردم، فریبا خانم بغلم کرد و گفت سلام عروس خوشگلم... تو عالم بچه گی بودم هنوز، نمیفهمیدم منظورشو... یکم خرید کردن برام، همشم چیزای زنونه بود، کفش پاشنه دار، چند تیکه لوازم آرایش و... داشتم از ذوق میمیردم اما خبر نداشتم چه خوابی دیدن برام..تو خونه کفشامو میپوشیدم و فکر میکردم خیلی بزرگ شدم، رو ابرا بودم، آروم آروم داشتم از عروسکام و دنیای بچه گیم فاصله میگرفتم،تا حالا هیچکس اینجوری بهم توجه نکرده بود، عاشق فریبا خانم شده بودم، فکر میکردم خیلی مهربونه که برام خرید کرده.دو روز بعد باز اومدن اجازه مو گرفتن و منو بردن خونه یکی از همسایه هامون برای اصلاح، کلی گریه کردم زیر دستش تا بالاخره تموم شد، تو آینه کوچیکی که بهم داد خودمو نگاه کردم، خیلی تغییر کرده بودم، ابروهام نازک و کمونی شده بود،ذوق زده شده بودم واسه این همه تغییر.از فرداش کم کم زمزمه نرفتن مدرسه شروع شد، خانم جون چپ میرفت راست میرفت میگفت دخترو چه به درس خوندن، دختر باید خونه داری بلد باشه، باید دستپختش خوب باشه... اما من عاشق درس و کتابام بودم، ولی بازم حرف حرف خانم جون بود، حتی اقاجونمم رو حرفش حرف نمیزد.پنجشنبه بود، خانوم جون صبح زود بیدارم کرد و بقچه لباسامو داد دستم و با نرگس راهی حموم روستامون شدیم.وقتی برگشتیم خونه خیلی شلوغ بود، نرگس منو برد تو اتاق و خانوم جونم با یه دست کت دامن شیری اومد تو و گفت اینارو تنت کن.دلم شور میزد، از استرس حالت تهوع داشتم.لباسارو پوشیدم و یه جوراب رنگ پا زخیمم پام کردم، نرگس یه جفت صندل سفید آورد برام و یه چادر حریر هم انداخت رو سرم... نرگس نگاه کردمو گفتم، آبجی چه خبره؟! چرا اینارو پوشیدم؟!گفت داری عروس میشی دیگه... نمیدونستم چی بگم، نه ناراحت شدم نه خوشحال، گفتم عروس کی؟! گفت پسر فریبا خانوم گفتم مگه قرار نبود تو عروس اونا بشی؟! گفت بسه دیگه چقدر سوال میپرسی، بدو الان خانم جون میاد، آماده نباشی به من غر میزنه. از نرگس خاطره خوب زیاد نداشتم، خواهر بزرگ بود و همیشه به منو بقیه بچه ها زور میگفت.نسرین خواهر کوچیکم یه گوشه از اتاق نشسته بود و با غصه نگام می‌کرد، انگار اون بهتر از من می‌فهمید چه بلایی داره سرم میاد. گیج بودم، اصلا درک درستی از ازدواج نداشتم، نمیفهمیدم قرارِ چه اتفاقی بیفته، فکر میکردم بازیه ،یه دختر 14 ساله که عروسک بازی میکنه چی از زندگی میدونه...خانوم جون اومد تو اتاق، چادرملو تا زیر جونم کشید پایین و دستمو گرفت و منو دنبال خودش کشید، درست جلومو نمیدیدم...فقط صدای همهمه میومدکنار یه صندلی ایستادیم و منو به سمت صندلی هل داد تا بشینم..با دستم یکم چادرشو دادم بالا و اطرافمو نگا کردم، یه سفره جلوی پام بود که پر از وسیله های تزئینی بود، کنارمم یه صندلی بود که خالی بود، اما زیاد طول نکشید که با چندتا یالله، پسر فریبا خانم اومد و کنارم نشست... حس بدی داشتم، انگار تو قفس بودم، دلم میخواست فرار کنم اما میدونستم خانم جون زنده م نمیذاره... صدای یه آقایی از تو قسمت مردونه اومد که اجازه میخواست تا شروع کنه ...