📢 هر روز #یک_صفحه_قرآن بخوانیم
🔹 امروز؛ صفحه صد و شصت و نه قرآن کریم
سوره مبارکه الأعراف
✏️ توصیه مهم حضرت آیتالله خامنهای:
هر روز حتماً قرآن بخوانید حتّی روزی نیم صفحه، روزی یک صفحه بخوانید، امّا ترک نشود. در دنیای اسلام هیچ کس نباید پیدا بشود که یک روز بر او بگذرد و آیاتی از قرآن را تلاوت نکند.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
Quran-page-169.mp3
2.53M
📢 هر روز #یک_صفحه_قرآن بخوانیم
🔹 صفحه صد و شصت و نه قرآن کریم، سوره مبارکه الأعراف
با صدای آقای شهریار پرهیزگار بشنوید.
✏️ توصیه مهم حضرت آیتالله خامنهای:
هر روز حتماً یک صفحه قرآن بخوانید
#دعا_درمانی 🌱
#جهت_خانه_دار_شدن
🌺خواندن مداوم و هر روز آیه شریفه 29
سوره مومنون جهت خانه دار شدن
بسیار مفید است
وَقُلْ رَبِّ أَنْزِلْنِي مُنْزَلًا مُبَارَكًا وَأَنْتَ
خَيْرُ الْمُنْزِلِينَ
و بگو پروردگارا مرا در جايى پربركت
فرود آور [كه] تو نيكترين مهماننوازانى
گنجینه دعا
☑️ 🌿🌺🌿
#رفع_مشکلات_و_کارگشایی
⭕️دستورالعملی برای کارگشایی و رفع
مشکلات
برای رفع مشکلات ، در روز جمعه ، سوره
مبارکه هود را با نیت و توجه قلبی ،
سیزده مرتبه بخواند ، کارش گشایش
می یابد و یقینا مشکلاتش رفع میگردد.
گنجینه دعا
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
⊰━━━⊰ ≼ِ✺ #تقویم_روز ✺≽ ⊱━━━⊱
🗓 #پنجشنبه ۳ آبان | عقرب ۱۴۰۳
🗓 ۲۰ ربیع الثانی ۱۴۴۶
🗓 24 اکتبر 2024
🌹 #امروز متعلق است به:
🔸حضرت حسن بن علي العسكري عليهما السّلام
📆 روزشمار:
▪️14 روز تا ولادت حضرت زینب سلام الله علیها
▪️22 روز تا شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها (روایت 75روز)
▪️42 روز تا شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها (روایت 95روز)
▪️52 روز تا وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها
▪️59 روز تا ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
❇️ #ذکر روز #پنجشنبه ۱۰۰ مرتبه: لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ المَلِک الحقّ المُبین نیست خدایی جز الله فرمانروای حق و آشکار
❇️ #ذکر روز #پنجشنبه به اسم امام حسن عسکری (ع) است روایت شده در این روز زیارت امام حسن عسکری (ع) خوانده شود. #ذکر روز #پنج_شنبه #موجب_رزق_و_روزی میشود.
❇️ #ذکر (یا #رزاق) ۳۰۸ مرتبه بعد از نماز صبح موجب #رزق_فراوان میشود.
📚 #تعبیر_خواب شب #جمعه : طبق آیه ی ۲۱ سوره #انبیا میباشد.
✅ برای #حجامت و #خون دادن روز مناسبی است.
✅ برای #اصلاح #سر و #صورت روز مناسبی است.
✅ برای گرفتن #ناخن روز مناسبی است.
✅ برای #زایمان روز مناسبی است.
✅ برای #ازدواج و #خواستگاری روز مناسبی است.
✅ برای #برش و #دوخت #لباس روز مناسبی است.
⛔️ امشب برای #مباشرت خوب نیست.
✅ برای #مسافرت رفتن روز مناسبی است.
🔰زمان #استخاره:از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعد از ساعت ۱۲ ظهر تا عشاء آخر.
🔹امروز روز خوبی است.
🔹امروز برای شروع کارها روز خوبی است.
🔹دید وبازدید با دوستان و خویشاوندان خوب است.
🔹کسی که در این روز بیمار شود زود بهبود یابد.
🔸کسی که امروز گم شود، خیلی زود پیدا میشود.
🔸قرض دادن و قرض پسندیده است.
🔸برگزاری مجالس عروسی و جاری ساختن صیغه ی عقد،خوب است.
🔸کشاورزی و باغبانی وآبیاری و خرید و فروش محصولات زراعی خوب است.
🔸خرید و فروش با سود همراه است.
🔹میانجیگیری برای اصلاح ذات البین و رفع اختلافات دوستان و خویشاوندان خوب است.
🔹کسی که در این روز متولد شود، حکیم و سیاستمدار خواهدشد. اگر خدا بخواهد.
🔹رسیدگی به ایتام ونیازمندان و بیچارگان خوب است.
🔹صدقه دادن خوب است.
🔸امروز ناخن گرفتن ، موجب ایمنی از بلاست.
🔸حجامت وفصد(فصد=رگ زنی)، در این روز باعث صحت بــدن است.
🔸رَک اَرقنوع یا به اصطلاح ماه ترکی، قوت روح، امروز در «کف پا» است.باید مراقب بود که امروز به آن آسیبی نرسد.
🔸مسیر رجال الغیب از میان غرب و شمال میباشد. بهتر است هنگام حرکت به سمت محل کار یا در مکانی که حاجتی دارید رو به این سمت نهاده و از ایشان یاری بطلبید.چون کسی در نزد شروع در شغلی و سفری روی خود را به طرف ایشان کند و همت از ایشان طلبد، بدین نهج (صورت): بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیم، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا رِجالُ الغَیبِ. اَلسَّلامُ عَلَیکَ اَیَّتُهاَ الاَرواحُ المُقَدَّسَةِ. اَغیثُونی بِغَوثِهِ و اُنظُروُا اِلَیَّ بِنَظرَةٍ یا رُقَبا یا نُقَبا یا نُجَبا یا اَبدالَ یا اَوتادَ یا غَوث َیا قُطُب و به هر زبانی که خواهد، مطلب خواهد و شروع در مدعا کند، البته به مقصود رسد.
🌹 #نماز_به_جهت_دفع_فقر_و_پریشانی
🌹 در بعضی از کتب معتبره از حضرت زین العابدین علیه السلام نقل شد به جهت دفع فقر و پریشانی در شب جمعه دو رکعت نماز بجا آورد و در هر رکعت بعد از حمد هقتاد مرتبه سوره (الم نشرح) را بخواند و یازده مرتبه بخواند: أَمْ عِندَهُمْ خَزَائِنُ رَحْمَةِ رَبِّكَ الْعَزِيزِ الْوَهَّابِ * أَمْ لَهُم مُّلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا فَلْيَرْتَقُوا فِي الْأَسْبَابِ : و بعد از فراغت از نماز هزار دفعه با خضوع و خشوع بگوید: (یا وهاب)
☜ #اوقات_شرعی_به_افق_تهران
☜ #اذان صبح 04:55 اذان ظهر 11:49
☜ #اذان مغرب 17:36 طلوع آفتاب 06:19
☜ #غروب آفتاب 17:17 نیمه شب 23:06
🗓 #ذات_الکرسی مخصوص روز #پنجشنبه است.
⏰ ذات الکرسی عمود ۱۲:۵۶
🤲 دعا خواندن در زمان ذات الکرسی #مستجاب میشود.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
35.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️فارَ التنور....
🔸اعتماد به خدا
🎤حجه الاسلام اسماعیل رمضانی
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#دردو_دل_اعضا ❤️🍃
سلام به همگی
بنده حدود 7 ساله که ازدواج کردم البته دو سال و نیم عقد بودیم و بعد از جشن عروسی رفتیم شهر دیگه واسه زندگی به خاطر شغل شوهرم, شوهرم خدا را شکر مرد خوبیه و ازش راضی هستم ولی نمیتونم با اخلاق خونوادش کنار بیام . مثلا انتظار دارن همه کارامون با اونا هماهنگ باشه مثلا خریدمون,سفر رفتن و این چیزا .
مادر شوهرم توقعات بیجا از من داره خودم حس میکنم چون خواهر شوهر ندارم رفتارش اینجوره , از اول خونش میرفتم تو ظرف شستن و غذا پختن کمکش میدادم جوری که هر چی ظرف بود را خودم تنهایی میشستم ولی بعد از مدتی دیدم وظیفه م میدونن و اگه روزی حال نداشتم انجام نمیدادم اخلاقش تغییر میکرد .
البته بعد که رفتیم سر خونه خودمون و دیدم وقتی میاد خونمون خودشا مثل مهمون میدونه و هیچ کمکی نمیده اخلاق منم تغییر کرد دیگه کاری هم که خونش میکنم برام دلچسب نیس و یه جورایی از سر اجباره البته بهم متلک هم میندازه که تقریبا باهاش کنار اومدم .
مشکل اصلیم اینکه من پریودهام با درد خیلی شدید و حالت تهوع همراهه و دو سه روز کامل از پا میفتم و هر کی که ببینتم میفهمه تا جایی که بشه از خونه بیرون نمیرم و اگه هم رفتم خونه مادرشوهرم و اون فهمید جلو پدرشوهرم و بردارشوهرم میگه
یا مثلا عمه شوهرم زنگ زد میگه که مثلا عروسم حالش خوب نیست و ...
منم اصلا خوشم نمیاد این مساله را در مورد من حداقل آقایون بفهمن یا مثلا جایی عروسی یا مهمونی دعوتم ولی نمیخوام برم میره به دروغ میگه عروسم ... بود و حالش خوب نبود در صورتی که همون موقع برا عروسی نرفتن دلیل موجه تر مثل فوت پسر عموی بابام را داشتم که مثل عمو بودن برام.
اینجور گفته بود یا مثلا تاریخ پریودم دستش بود و سر موقعش زنگ میزد میگفت حالت بده منم حدود یه ساله که نذاشتم تاریخش دستش بیفته و هر موقع هم که هستم و میرم خونش چادر نماز و جا نماز برمیدارم و میرم اتاق که فکر کنه من نماز میخونم, به نظرتون این کار من گناه نیست؟
البته چند بار هم شوهرم بهش گفته که خانمم دوس نداره به همه بگی حالش خوب و نیس و این حرفا ولی اون حرف خودشا میزنه و گوش نمیده شوهرمم از اون پسراس که دوس نداره بی احترامی کنه به پدر و مادرش از این لحاظ خداراشکر میکنم که اهل بی احترامی نیس ولی خب باید از منم دفاع کنه,البته مادر شوهرم خودشم که اینجوری باشه راحت به شوهر من میگه انتظار داره تو اون موقع هر روز زنگش بزنیم و حالشا بپرسیم, این در حالیه که خانم مومنی هم هست .
من احترامشم تا جایی که بتونم دارم مثلا همیشه اون جلوی ماشین میشینه یا مثلا دو هفته یه بار که میریم شهرمون به خونواده ها سر بزنیم از راه میریم خونه اونا و روز اول را اونجاییم ولی خب حس میکنم هر چی باب میلش رفتار کنم انتظاراتش بیشتر میشه .
نمیدونم چیکار کنم واقعا
❤️❓❤️❓❤️❓❤️❓
سلام دوستان
من الان عقدم و اوایل زیاد خونه مادر شوهرم میرفتم و بهم خوش میگذشت، اما وقتی دیدم مادر شوهرم به خودش اجازه داد راجع به مسائل شخصیم نظر بده و تصمیم بگیره، گفتم بهتره کمتر صمیمی بشم...، از اون موقع به بعد به بهانه هایی هفته ای یه بار میرم شاید هم کمتر.
ایشون چون دختری ندارن دوست دارن من زیاد برم خونه شون و باهاشون گرم بگیرم، وقتی که میرم اون جا در کل رفتارشون باهام خوبه، ولی حس میکنم باید حواسم به تک تک کارهام باشه که حرفی نزنم ناراحت بشن، یا فلان کار رو نکنم یا ...، حس میکنم اون جا زیر ذره بینم ...، همه ترسم اینه که تو خلوت مون همسرم بگه مامانش این جوری گفت یا رفتارت غلط بود یا برداشت اشتباه کردن ... ( چند باری شده که بگه)
یه جورایی نظر دیگران راجع بهم خیلی مهم شده، مثلا ناخودآگاه میخوام همون طوری باشم که اون ها تاییدم کنن، مثلا همیشه با خودم فکر میکنم راجع بهم چه فکری میکنن، نکنه به شوهرم فلان حرف رو بزنن، این افکار برام بزرگ شدن و دوست دارم بیخیال باشم.
لطف میکنین با حرف هاتون راهنماییم کنین و بگین بهتره چطوری باشم تا هم یه کاری بکنم بهم خوش بگذره هم حد و حدود رعایت بشه؟
#ایدی_ادمین 👇🌻
@adminam1400
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 💜🍃 سلان دوستان آیا کسی بوده که دندونش رو عصب کشی نکرده اما روکش کرده باشه؟دندونای جلو
پاسخ اعضا 🌙🌺
سلام برهمه عزیزان
درجواب اون خانم عزیزی که صبح از خواب بیدار میشن و پاشنه پاشون ۶ ماهه درد میکنه
یه بانکه اب معدنی کوچک اب کن تو فریزر بذار یخ بزنه بعد با پاشنه پا غلط بده روزی ۲۰ دقیقه دوبار این کارو انجام بده خودم تجربه کردم خارپاشنه خوب شد
🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸
سلام
خدمت اون خانمی که موی پسرشون چرب هس
اولا عزیزم شما سعی کن دراشپزیتون روغن کنجد ویا زیتون کم استفاده کنی
سرخ کردنی خیلی کم پسرتون بخورن
همیشه کوکو کتلت بادمجون سیب زمینی خلاصه هرچی که سرخ میکنی رو دستمال کاغذی حوله ای یا پارچه تمیز این غذاهای سرخ شده رو بذار ویه دستمال دیگه روش بذار بعد بادست فشار بده روغن جذب پارچه بشه
همین روغنها هس که باعث گرفتگی عروق قلب میشه
درپایان اینو بگم که شامپو پرمون مخصوص موهای چرب بگیر واستفاده کن از سبوس برنج هس واین تجربه شده هس
برای فرج وسلامتی امام زمان روزی ۱۰۰ تا صلوات بفرس اگر میخای امام زمان برای سلامتی شما دعا کنه
برای حل مشکل منم یه صلوات برای حضرت محمد وال محمد بفرست ممنون
🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸
سلام وقت بخیر
تشکر وسپاس از زحمات ادمین و مدیر محترم کانال
درجواب خانمی که دختر ۱۵ سالشون کمخونی داره تجربه ای که من دارم اینکه هر روز شربت شیره انگور به دختر خانمشون بدن در کنار داروهایی که دکتر داده
و در مورد خانمی که خار پاشنه دارن
همیشه تا دو ماه از صندل طبی استفاده کنند
فقط موقع خوابیدن در بیارن
جهت تعجیل در فرج و سلامتی مولام حضرت مهدی صلوات
🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸
سلام.خدمت شما🌺درجواب خانومی که پرسیدن برای بوی سرویس بهداشتی من شنیدم آهک خیلی خوبه مقدارخیلی کم آهک داخل شیشه نوشابه بریزید بعدآب بریزید باید رقیق باشه مثل دوغ خیلیی رقیق آبوآهک وداخل فاضلابها بریزید خیلی خوبه تایه سال بو نمیده فقط دقت کنید خیلی رقیق باشه
🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸
سلام دکتر امیر حسین ابطحی متخصص ریه و الرژی بهترین دکتر تو شهریار هستن پسرم بعد یک ماه این ور و اونور بردن ایشون خوبش کرد
🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸
سلام آقای محترمیکه خانمشون بچرو ترککرده من دقیقا با شرایطیکه شما گفتین ی موردو میشناسم.آقا عضو هیئت علمی دانشگاه بسیار متشخص ولی متاسفانه با همچین زنی مثل خانم شما ازدواج کردن دخترشم بزرگ بود ۷سال این زن هیچجوره نساخت.حتی ظرف نمیشست ظرف یبار مصرف استفاده میکرد.مرد بیچاره باین وضعم راضیبود و میگفت فقط توزندگیت بالاسر بچه باش هیچی نمیخام ازت ولی بازم واینستاد.پس شمام وقتتو هدر نده و فقط جداشین همین.والله ی دخترای پاکو معصوم باید سالهای سال توخونه بمونن منتظر ازدواج یسریام با بهترین مردا ازدواج میکنن هیچی کم ندارن باز معلوم نیست چی میخوان.خدا شانس میده ب بعضیا ولی خودشون لیاقت ندارن.بعد ماها با کم میسازیم بدون وجود شوهر میسازیم خودمون زندگیو راه میبریم بچهارو راه میبریم آخرشم مردامون قدر نمیدونن.نمیدونم حکمت خدا چیه.برادرمن فقط بگرد دنبال ی دختر سن بالا همهی شرایطم بهش بگو که دقیقا مثل بچهی خودش بابچتون اگه رفتارمیکنه ازدواجکنید در غیر اینصورت نه.چون اون بچه خیلی گناهداره
🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸
سلام مخاطب من خانمی هست ک الان بارداره و همسرش 2زن دیگ داشته عزیزم خواهرگلم خودش باید نیازهای زندگی رو بدونه وبخره یعنی چی ک همش بهش بگی یا کلا همش براش لیست بفرست تا همچی بخره بیاره این از اون دسته ادما هست ک باید بهش بگی خودشون اینجدر ادما عقلشون نمیرسع ک نیازهای همسرشون تامین کنند واینک گفت بچه رو سقط کن اصلا اینکار نکن خدا اگ قهرش بعدن تورو بگیره شاید دیگ هیچ وقت طعم مادرشدن نچشی حیف یک موجود زنده نیست ک سقط بشه و باید جوابگو خداوند باشی هرگز اینکار نکن اون بچه فردا همدم جفتتون میشع بزار بیاد اینقدر شیرین بشع و اینکه برا خرج خانه همش براش لیست بفرست وظیفش رو بدونه بعد چند وقت ان شاء الله درست میش عزیزم توکل کن ب خدا نگران نباش خدا ان شاء الله درست میکنه
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔘 ریشه افسردگی
نکات فوق العاده زیبا در قالب
طنز
دکتر سعید عزیزی🎙
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#نکات_سلامتی 🍎
🔴 #نکات_تقویت_بدن_قبل_از_بارداری
خانمی که واقعاً قصد دارد سلامتي بدن داشته باشد و درگیر بیماریها و مشکلات دوره #بارداري همچون #ویار_بارداری #یبوست، #دیابت_بارداري، و... نشود، باید از خوردن تمامي مواد غذايي صنعتي کارخانه ای که حاوي مواد نگهدارنده بوده و ضمن ایجاد ضعف در بدن، به شدت باعث تولید اخلاط ناصالح و فاسد بیماریزا در بدن میشوند، چه قبل از اقدام به بارداري و چه در طول ایام بارداري، به طور جدّي اجتناب نماید.
❌❌حداقل از ۲ ماه قبل از #بارداری هم پدر و هم مادر، باید برخي مواد غذايي را بیشتر مصرف نمایند، شامل:
1⃣ مخلوط سویق گندم و جو، روزی ۲ قاشق غذاخوري (هم پدر هم مادر از ۶۰ روز قبل از بارداري مصرف کنند و مادر تا پایان اولین ماه بارداری مصرف را ادامه بدهد)
2⃣ بِه و سیب روزي یک عدد
3⃣ در صورت داشتن کم خونی معمولي مصرف :
🔸سبزی تره و جعفري تازه همراه غذای روزانه
🔸فالوده سیب (۶۰ روز قبل از اقدام به بارداری و تا پایان اولین ماه بارداري هم مصرف آن را ادامه دهند)
🔸برگ چغندر جایگزین اسفناج شود و هم پدر و هم مادر از ۶۰ روز قبل از بارداري مصرف کنند (مادر میتواند تا آخر بارداري هم مصرف آن را ادامه بدهد)
🔸باقالا هفته ای ۲ مرتبه بعنوان وعده شام
🔸حلیم گندم پخته شده در روغن زیتون بهمراه گوشت بوقلمون یا کبوتر و یا بلدرچین (از ۶۰ روز قبل از اقدام به بارداري هم پدر و هم مادر مصرف کنند)
❌👈در صورت داشتن کم خونی شدید مراجعه به طبیب یا درمانگر مجرّب طب اسلامي سنّتي و انجام دستورات و راهکارهاي درمان (حتی اگر #تالاسمی داشته باشید هم نگران نباشید چراکه براحتي با تدابیر و راهکارهاي طب اسلامي سنّتي قابل درمان خواهد بود)
4⃣ شیر و گوشت (غذای جناب نوح علیهالسّلام را هفته ای یک بار درست کنید میل کنید) که تمامي ضعفهاي بدني را بطور قطعي درمان میکند.
✅👈مادران شیرده که ضعف شیر دارید اگر هفته ای ۱ بار میل کنند حتي براي شیردادن به چند بچه هم شیر کافي خواهند داشت!
5⃣ اگر در خانواده یا اقوام نزدیک بیماریهاي ژنتيکي داشتید، حتماً یک روز در میان ۲ عدد شلغم میل کنید.
و از مصرف سبزي ترهشاهی و گیشنیز و قارچ به شدت پرهیز شود.
6⃣ اگر ضعف استخوانی دارید تمامی موارد مفید براي کم خوني رعایت شود و همزمان👇
🔸سویق سنجد روزی ۲ قاشق تا ۲ ماه
🔸سیاهدانه و عسل هر صبح یک ق مرباخوري
🔸در دیگ سنگي سعی شود غذا پخت شود
🔸حداقل روزي ۲۰ دقیقه در معرض تابش نور خورشید باشید
🔸از حداقل دوماه قبل بارداري اقدام به اصلاح نمک، نان، قندوشکر، آب و روغن مصرفي نمائید.
7⃣ساعت خواب را حتما باید تنظیم کنید وگرنه تمامی این کارها بی فایده خواهد بود.
#اصلاح_سبک_زندگی
#سبک_زندگی_اسلامی
#تدابیر_قبل_از_بارداري
#اصلاح_تغذیه_رمز_سلامتی
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
🍏برص (لکه های سفید پوست)
⓵•⇦سرکه انگبین (۲ واحد عرق نعنا + ۲ واحد عسل + ۱ واحد سرکه انگور طبیعی ) یک سوم لیوان از این شربت ریخته و باقی را آب ریخته و شبها قبل از خواب میل شود .روزی ۱ الی ۲ لیوان صبح وشب (طول درمان ۴ ماه الی یک سال)
⓶•⇦ترک سردیجات و نخوردن دو غذای سرد با هم
⓷•⇦بعد از ۳ ماه هر ماه یکبار حجامت عام
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی_اعضا ❤️🍃 گلناز برادر رجب، جلال آروم آروم تموم باغ و زمین های خان رو فروخت و بعد از
#داستان_زندگی_اعضا ❤️🍃
گلناز
سرم سوت کشید، رجب چشماش چراغونی شد و از جیبش هرچی پول داشت درآورد و داد بهش و اون با یه لبخند عمیق رفت
فوری بچه رو بغل کردم تا ببینم حرفش درست بود یا نه، باورم نمیشد.
رجب بچه رو ازم گرفت و با ذوق گفت خدایا شکرت... با اینکه صورتش کثیف بود اما صد بار پیشونیشو بوسید...اون خوشحال بود اما تو دل من اشوب بود...
اروم بچه رو گذاشت کنار و اومد پیشمو دستمو گرفت... گفت چی شده، چشمام پر شده بود، آروم گفتم هیچی... صورتمو بوسید و گفت ببین خدا چه فرشته ای بهمون داده، تا آخر عمر باید شکر کنیم...
جوابشو ندادم و پرسید اسمشو چی بذاریم، گفتم نمیدونم ،گفت آخه تو داشتی اسم انتخاب میکردی، اخمامو کردم توهمو گفتم اسم پسر انتخاب کردم، خندید و گفت پس خوشبحال خودم که اسمشو انتخاب میکنم...رفت طرفشو بغلش کرد و خیره شد بهش، بعد با ذوق چرخید طرفمو گفت اسمشو بذاریم نجمه
، آخه از لحظه ای که اومده انگار همه جا پر از نور شده.. نمیفهمیدم چرا انقدر ذوق داره، حتی سر نرگس هم انقدر خوشحال نبود... بیچاره هادی، بچم فقط اون انگار اضافی بود که رجب وقتی فهمید باردارم اونجوری رفتار کرد باهام
هادی انقدر بزرگ و آقا شده بود که تمام شب رو تو یکی از اتاقا مواظب بچه ها بود
رجب نجمه رو داد دستمو رفت که به بچه ها سر بزنه
نگاش کردم، دوسش داشتم اما نمیدونم چرا انقدر از زن بودن بیزار شده بودم،
نمیخواستم خودم باعث به وجود اومدن یه زن بشم.. رجب ده روز بعد از به دنیا اومدن نجمه گوسفند قربونی کرد یه شام به اهالی روستا داد
هر زنی که میومد برای دیدنم به جای دیدن نجمه ، از اخلاق خوب رجب حرف میزد
نجمه زیادی آروم بود، هرچقدر بزرگ تر میشد من بیشتر میفهمیدم که با نرگس فرق میکنه، نرگس شبیه خان بود،همونقدر سرکش و پر از غرور، ولی نجمه آروم بود و مظلوم و همین منو بیشتر عصبانی میکرد
دلم نمیخواست بچه هام ضعیف باشن.. بچه ها خیلی زود بزرگ شدن، بعد از نجمه یه پسر به دنیا آوردم و اسمش رو به یاد پدر بزرگ رجب محمد گذاشتیم.
یه روزی به خودم اومدم و دیدم لابه لای موهام پر از تار موی سفیده، و من هیچی از زندگی نفهمیده بودم
من هنوزم همون دختر حسرت به دل بودم که قبر مادرش هم ازش دریغ شد
هادی سیکلش رو گرفت و با کمک رجب رفت شهر برای کار...نرگس حدودا 12 ساله بود و دختر بزرگ خونه شده بود، گاهی وقتا تحمل اخلاقش برام سخت میشد اما لذت میبردم از این که میتونه از حقش دفاع کنه
نجمه اما هنوز همون دختر آروم بود که فقط سرگرم یه عروسک بافتنی بود که رجب براش خریده بود و بعدم حواسش به برادر کوچیکش بود که تازه به دنیا اومده بود، بچه هفتم هم پسر بود و اسمش رو علی گذاشتیم.. رجب خیلی پدر خوبی بود اما بزرگترین ضعفش من بودم، میدونستم حتی بین منو بچه ها هم منو انتخاب میکنه
دیگه از نزدیک شدن رجب به خودم بیزار شده بودم، از حاملگی بدم میومد و دلم میخواست بمیرم ولی دیگه حامله نشم
یه مدت بود که حس میکردم رفت و آمد رحیم پسر شهربانو به خونه مون زیاد شده، هر بار هم میومد رنگ روی نرگس سرخ و سفید میشد
من این روزا رو تجربه کرده بودم و از صد فرسخی این حال رو میشناختم
چند روز صبر کردم و آخر نتونستم تحمل کنم و یه روز نرگس رو کشیدم یه گوشه، اخمامو کشیدم توهم و گفتم، داری چیکار میکنی ورپریده؟ رنگش پرید ولی کم نیاورد و گفت چیکار کردم مگه خانم جون
یه نیشگون از بازوش گرفتم و گفتم از من میپرسی؟ فکر کردی کورم، نمیبینم تا رحیمو میبینی سرخ و سفید میشی؟ همچنان نگام میکرد ولی هیچی نگفت، حتی انکار هم نکرد
لجم گرفته بود، اخم کردمو و گفتم برو از جلو چشمم و فوری غیب شد
نمیدونستم باید چیکار کنم، از طرفی شهربانو و شوهرش خیلی سال بود که نرگس رو عروس خودشون میدونستن، از طرفی هم نمیخواستم با یه عشق مسخره زندگیشو به باد بده
همه سعیام رو میکردم از هم دور باشن، اما مگه میتونستم... تو همون گیرو دار دوباره حامله شدم.. خجالت میکشیدم از این حاملگی، پسر اولم بزرگ بود و من یه بچه تو راه داشتم.. ۹ ماه خیلی زود گذشت و نسرین به دنیا اومد، اسمش رو شهربانو انتخاب کرد، روزی که زایمان کردم تنها آرزوم این بود دیگه بچه دار نشم... هرچقدر نرگس بزرگ تر میشد، کنترل کردنش سخت تر میشد، به هیچ وجه به حرفم گوش نمیکرد... به رجب هم شکایت میکردم ساکت میموند و هیچی نمیگفت
خیلی وقت بود که آروم شده بود و زیاد حرف نمیزد.. نسرین دو ساله بود، که برای بار آخر حامله شدم، برای زایمان آخرم انقدر حالم بد شد که بردنم شهر، اونجا یه بیمارستان کوچیک ساخته بودن... بعد از زایمان، خونریزیم قطع نشد و دکتر مجبور شد رحمم رو در بیاره...دکتر بهم گفت دیگه چیزی به عنوان رحم نداشتم،
#ادامه_دارد...
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁
#پرسش_اعضا 🌸🍃
سلام و وقت بخیر اولا تشکرمی کنم از کانال خوبتون وخداقوت بهتون بده
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
مشکل من دخترم هست 19 ساله وقدش بلنده ووزنش زیاده بیشتر چاقی درقسمت کمرش هست هررژیمی راچندروز حتی تایک ماه ادامه میده باز ناامید میشه ولش میکنه خیلی ناراحته همش اعصابش خرده گریه میکنه 😭😭😭میره باشگاه ولش میکنه البته بگم ژنتیکی هم چاقی راداره واقعا براش ناراحتم اهل تحرک هم نیست همیشه میگه حالا ندارم میگم بریم پیاده روی نمیاد از دوستان گلم میخواستم اگه راهکاری. دارن دریغ نکنن انشااله خداوندعاقبت همه راختم به خیر کنه منم برای حل مشکل دوستان دعا میکنم ممنون از همتون🙏
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام وقتتون بخیر
آدرس دکتری که برای کم شنوایی رفتن رو میخواستم
ممنون
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام وقتتون بخیر ممنون از کانال خوبتون ممنون میشم سوال منم بزارید داخل گروه شاید کسی تونست کمکم کنه دوستان من یک سال ونیم ازدواج کردم با مردی که دوتا دختر داره ویک پسر دختر اولی شکر خدا آرومه ولی دختر دومی خیلی سرکش خیلی دوسم داره اما بعضی وقتا لجبازی میکنه بیشتر بخاطر لباس پوشیدن چه داخل خونه چه بیرون همش دوست داره لباس آزاد بپوشه منم مخالف آزاد پوشیدن هستم البته باباشون هم مخالف هست داخل خونه معذرت میخوام باشورت ورکابی میگرده منم بیشتر بخاطر پسرمون میگم اون بچه هست داره بزرگ میشه اصلا فایده نداره پسرمون امسال 10سالشه ماروستا زندگی میکنیم با لباس کوتاه میره بیرون اینم بگم باخودم اجازه بهش نمیدم که بپوشه اما متاسفانه باخالش یا مامانش که میاد میخوام برن بیرون دیگه اهمیت به من نمیده درکل نمیگه کجا میخوام برم اینم بگم خاله بچه ها جاریم میشه😔لطفا راهنماییم کنید این موضوع خیلی اذیتم داره میکنه
ببخشید اینم بگم بچه ها بخاطری که مامان باباشون ازهمدیگه طلاق گرفتن عصبی هستن زیاد نمیشه باهاشون بحث کرد یه مرتبه باصدای بلند جواب میدن زیاد بامن کل کل نمیکنن وقتی باباشون حرفی بهشون میزنه سریع عکس العمل نشون میدن جالبه که باباشون یه مرتبه ساکت میشه دختر بزرگمون 17سالشه ودختردومی 12ساله هست
❓❓❓❓❓❓❓❓❓
اگه تجربه ای دارید لطفا راهنمایی کنید
دخترم ۱۲ سالش هست پدرش نماز میخونه منهم چادری ونماز خون هستم وکلا خانواده مذهبی دارم
اما نمی دونم چرا دخترم نه حجاب میکنه حتی حاضر نیست یه شال رو سرس بزاره نماز هم نمیخونه
منم از ترس اینکه از دین زده نشه بهش سخت نمیگیرم وسعی میکنم با نرمی متعاقدش کنم ولی تا الان موفق نشدم
به خاطر شرایط خانوادگی و شغلی م افرادی که من میشناسن انتظار دیدن همچین دختری را ندارن ولی من مادر چکارکنم واقعا راه حلی به ذهنم نمیرسه
همش دعاء میکنم خودش عقلش برسه و رعایت کنه
اگه دوستان تجربه ای دارند لطفا پاسخ بدید ممنون میشم
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
با سلام خدمت شما مدیر وعزیزان گروه لطفا هرکه در مورد جوش سفید زیر پوستی میلیا چیزی میدونه که خوب شده لطفا کمکم کنید چند تا جوش میلیا سفید زیر پوستی زدم اصلا نمیرن اعصابم خرابه. با تشکر 🙏❤️
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام وقت بخیر،
افتادگی پلک دارم لطفا اگه دکتر خوب تو کرج میشناسید ه هم خوب عمل کنه و هم هزینه اش مناسب باشه معرفی کنید
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام خسته نباشید میخواستم بپرسم که آیا کسی در مشهد و شهرهای خراسان رضوی (بخصوص کاشمر) کسی رو میشناسه که در رفتگی ناف و جابجایی لگن رو بتونه جا بندازه و کارش واقعاً درست باشه؟ اگر کسی میشناسه خواهش میکنم معرفی کنید.
من میوم دارم و چند سال باردار نمیشم در کانال سیاه دونه دکتر احسانیان میگن که کسانی که میوم دارند در رفتگی ناف دارند و اگه اون رو جا بندازن ممکنه بعدش باردار بشن و من میخوام این کارو بکنم خواهش میکنم راهنماییم کنید
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام ب عزیزان گروه من مدت 1ماه گوشام هوا گرفته بسته شد وز وز و صدا نداره درد نداره ولی خیلی خیلی اذیتم خواهش میکنم عزیزان اگ کسی راهکار بلد یا طب سنتی خوب میشناس در مشهد لطفا اطلاع بده ممنوننم خیلی خیلی اذیت هستم خدا خیرتون بده عزیزان
#ایدی_ادمین 👇🌻
@adminam1400
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 🌸🍃 سلام و وقت بخیر اولا تشکرمی کنم از کانال خوبتون وخداقوت بهتون بده ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ مشک
پاسخ اعضا 🌙🌺
سلام خانمی که سنگ کیسه صفرا داری دکتر دیاکو قاضی زاده مدال طلای کشور بلژیک رو گرفته
ایشان درمان گیاهی برای این مورد دارند .
در اینترنت سرچ کنید پیداش کنید
☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃
سلام خانم مطلقه هستن و خواستگار مجرد داره مترسه عزیزم برای چی مترسی میخوام چیزی بگم پسر داییی بابام مجرد خیلی پسر خوبی و خوشتیپ و از همه لحاظ خوبه با یک مطلقه و یک دختر داره ازدواج کرد همه چه خوبه الان ماشالله دو تا بچه دارن ماشالله همه فامیل زندگشون حسرت میخورن
☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃
سلام به شما ادمین عزیز
خیلی ممنون از این زحماتی که برای دوستان مجازی مکشید من یکی از خوانندگان پرو پا قرص مطالب شما هستم
برای اون دوست عزيزمان که برای خار پاشنه گفته بودن
من هم پارسال خار پاشنه داشتم و یک عزیزی گفتن از صبر زرد استفاده کن من از عطاری گرفتم و بیست شب مرتب گزاشتم کفه پاشنه پام و خداراشکر خوب شدم
☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃
سلام خواهش میکنم این پیام منو بزارید.جواب من به اون خانم شیعه ای که یه خواستگار اهل تسنن دارن.پدرمن سنی ومادرم شیعه بود.اونا هیچ وقت به همدیگه توهین نکردن.همدیگر رو خیلی دوست داشتن.پدرم عالی ترین مردی بود که من تو زندگیم دیدم زندگی پدرومادرم باهم خیلی خوب بودو دوطرف فامیلا هم خوب بودن ولی نکته ی اصلی مابچه ها بودیم.مادچار سردرگمی بودیم چندین ساله نه میدونیم شیعه هستیم یا سنی.نصف مون این طرفی سدیم نصف مون اون طرفی.من بعنوان یه دوست که قبلا اینوتجربه کردم به شما میگم اگه امکانش هست ومیتونید صبرکنیدتا خواستگاری هم کیش خودتون پیدابشه که میشه.خواهش میکنم یه نسل سردر گم دیگه بوجود نیارید
☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃
باسلام به همه ی دوستان خواهر عزبزی که گفتن چه دعایی برای آمدن خواستگار بنویسن وداخل کوزه بزارن سوره ی احزاب رو بنویسین و داخل ظرفی که دهانه ی آن تنگ باشد بگذارین ان شاء الله خواستگار خوب براتون بیاد 🌺🌸🌺
☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃
سلام دوستان همراه آیا شما از استاد علیانی که هم ختم وسفره برگزار میکنه و هم طلسم با قرآن باطل میکنه شناختی دارید ؟
☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃
سلام خواهرم خسته نباشید امیدوارم پیامم بزاری برا کانال
خانمی که مشکل زندگیت وجود برادرشوهر ت که بست نشسته خونه ات و هیچ جوره نمی ره اول اینکه با زبان خوش برا شوهرت شرح بده بگو اگه طبق روایات دو نفر نامحرم توی یک خونه باشند سومی حتما شیطان هست ممکنه هر لحظه وسوسه کنه بگو من زن چکار از دستم برمیاد همه رو براش بگو اینکه تا ساعت ۱۰ باید تحمل کنی آقا بیدار بشه تا بروی سرويس بهداشتی یکبار برای همیشه قاطع جوابش کنید که بره
راه دوم اینکه توی کفشش نمک بریز جوری که زیاد دیده نشه بخدا بارها امتحان شده این روش وجواب داده مطمئن باش
خودت هم قوی باش وحتما شر این مزاحم از زندگیت کم کن بگو به پلیس زنگ می زنم
خداوند کمکت کنه ان شاءالله وجود نامحرم درخونه واقعا سخته حتما تکلیف زود زود به کمک خداوند روشن کنه که بره
☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃
سلام وخداقوت .خانمی که ازمنابع آموزگاری پرسیدی .منابع عمومی:خدمات متقابل اسلام وایران-صعودچهل ساله-توسعه ومبانی تمدن غرب-مبانی نظری تحول بنیادین درنظام تعلیم وتربیت رسمی وعمومی-تعلیم وتربیت دراسلام-وصیت نامه امام خمینی وطرح کلی اندیشه اسلامی-قانون اساسی-بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی-سیاست های کلی ایجادتحول درآموزش وپرورش-سندتحول بنیادین آموزش وپرورش-روش هاوفنون تدریس-روانشناسی تربیتی-سنجش واندازه گیری پیشرفت تحصیلی.البته احتمال تغییر چندتاازمنابع وجودداره.احتمالا آذرماه یادی بصورت قطعی منابع مشخص میشه.این منابعی که گفتم پارسال بود.تقدیم به مامان دلارام
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
معرفی روغن های گیاهی موثر در زایمان آسان
✅در این ویدیو با حضور دکتر ماهروزاده در مورد استفاده از روغن های موضعی مانند روغن بادام شیرین، روغن کنجد و روغن کرچک در ماه های آخر بارداری بسیار موثر است صحبت می کنیم.
این پست رو با عزیزانتون به اشتراک بذارین ❤️
⛔️ماههای اول تا هشتم روغن مالی برای باردارها ممنوع
فقط و فقط درهفته های آخربارداری اجراشود
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
¸„.-•~¹°”ˆ˜¨ نابارورے ¨˜ˆ”°¹~•-.„¸
﷽❣﷽
▀▄▀▄▀▄ בرماט شـב ▄▀▄▀▄▀
▣⃢ اختراع دانشمندان انقلابی که جایگزین IVF ، IUI ،قرص و آمپول هورمونی شد
▣⃢ دنبال درمان ۱۰۰٪ ناباروری هستی کادر درمانی ما در خدمتگزاری حاضر است❤️
▣⃢ جدید ترین و آخرین راه درمان ناباروری = طب نوین را انتخاب کن به جای راه های غلط 💪🏻🌿
▣⃢ (باروری نوین) در تلاش برای درمان ناباروری
تردید نکن برو رضایت درمان های داخل کانال رو ببین👇🏻👇🏻👇🏻
█▀▀▀▀▀▀▀▀▀▀▀▀▀▀▀▀█
https://eitaa.com/joinchat/3348693504C7bdec1aef4
█▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄█
#یک_نکته_از_هزاران 🌱
عالم زاهد ومحب صادق مرحوم حاج شیخ محمد شفیع محسنی جمی - اعلی اللّه مقامه - كه قریب دوماه است به دار باقی رحلت فرموده ، نقل انتقام علوی(ع ) نمود كه در كنگان یك نفر فقیر در خانه ها مدح حضرت امیرالمؤ منین علیه السلام می خوانده ومردم به او احسان می كردند، تصادفا به خانه قاضی سُنی ناصبی می رسد و مدح زیادی می خواند، قاضی سخت ناراحت می شود در را باز می كند و می گوید چقدر اسم علی را می بری چیزی بتو نمی دهم مگر اینكه مدح عمر كنی ! و من به تو احسان می كنم ، فقیر می گویداگر در راه عمر چیزی به من بدهی از زهرمار بدتر است و نخواهم گرفت . قاضی عصبانی می شود و فقیر را به سختی می زند، زن قاضی واسطه می شود و به قاضی می گوید دست از او بردار؛ زیرا اگر كشته شود تو را خواهند كشت ، بالاخره قاضی را داخل خانه می آورد و از فقیر كاملا دلجویی می كند كه فسادی واقع نشود. قاضی به غرفه اش می رود پس از لحظه ای زن صدای ناله عجیبی از او می شنود، وقتی كه می آید می بیند قاضی حالت فلج پیدا كرده و گنگ هم شده است . بستگانش را خبر می كند از او می پرسند چه شده ؟ آنچه كه از اشاره خودش فهمیده شد این بود كه تا به خواب رفتم مرا به آسمان هفتم بردند و بزرگی سیلی به صورتم زد و مرا پرت نمود كه به زمین افتادم . بالجمله او را به مریضخانه بحرین می برند و قریب دوماه تحت معالجه واقع می شود و هیچ فایده نمی بخشد. او را به كویت می برند، مرحوم حاج شیخ مزبور فرمود، تصادفا در همان كشتی كه من بودم او را آوردند و به اتفاق هم وارد كویت شدیم . به من ملتجی شد و التماس دعا می كرد، من به او فهماندم كه از دست همان كسی كه سیلی خورده ای باید شفا بیابی و این حرف به آن بدبخت اثری نكرد و بالجمله چندی هم به بیمارستان كویت مراجعه كرد فایده نبخشید و فرمود تا سال گذشته در بحرین او را دیدم به همان حال با فقر و فلاكت در دكانی زندگی می كرد و گدایی می نمود. نظیر حال این قاضی داستان ابوعبداللّه محدث است و خلاصه آن چنین است در مدینه المعاجز، صفحه 140 از شیخ مفید - علیه الرحمه - نقل نموده نزد جعفر دقاق رفتم و چهار كتاب در علم تعبیر از او خریدم ، هنگامی كه خواستم بلند شوم گفت به جای خود باش تا قضیه ای كه به دوست من گذشته برایت تعریف كنم كه برای یاری مذهبت نافع است . رفیقی داشتم كه از من می آموخت و در محله باب البصره مردی بود که حدیث می گفت ومردم از او می شنیدند به نام ابوعبداللّه محدث و من و رفیقم مدتی نزد او می رفتیم و احادیثی از او می نوشتیم و هرگاه حدیثی در فضائل اهل بیت (علیهم) املا می كرد در آن طعن می زد تا روزی در فضائل حضرت زهرا(علیها) به ما املا كرد سپس گفت اینها به ما سودی نمی بخشد؛ زیرا علی علیه السلام مسلمین را كشت و نسبت به حضرت زهرا هم جسارتهایی كرد!! جعفر گفت سپس به رفیقم گفتم سزاوار نیست كه از این مرد چیزی یاد بگیریم چون دین ندارد و همیشه به علی و زهرا جسارت می كند واین مذهب مسلمان نیست ، رفیقم سخنانم را تصدیق كرد و گفت سزاوار است به سوی دیگری رویم و با او باز نگردیم . شب در خواب دیدم مثل اینكه به مسجد جامع می روم و ابوعبداللّه محدث را دیدم و دیدم كه امیرالمؤ منین علیه السلام بر استر بی زینی سوار است و به مسجد جامع می رود، با خود گفتم وای اگر گردنش را به شمشیرش بزند پس چون نزدیك شد با چوبش به چشم راست او زد و فرمود ای ملعون ! چرا من و فاطمه را دشنام می دهی ؟ پس محدث دستش را روی چشم راستش نهاد و گفت آخ كورم كردی ! جعفر گفت بیدار شدم و خواستم به سوی رفیقم بروم و به او خوابم را بگویم ناگاه دیدم او به سوی من می آید در حالی كه رنگش دگرگون شده گفت : آیا می دانی چه شده ؟ گفتم بگو، گفت دیشب خوابی درباره محدث دیدم و خوابش بدون كم و كاست با خواب من یكی بود با او گفتم من هم چنین دیدم و می خواستم بیایم با تو بگویم بیا تا با قرآن پیش محدث برویم وبرایش سوگند بخوریم كه چنین خوابی دیده ایم و با هم توطئه نكرده ایم و عنایت علوی او را اندرز دهیم تا از این اعتقاد برگردد پس بلند شدیم به در خانه اش رفتیم ،در بسته بود، كنیزی آمد و گفت نمی شود او را حالا دید، دو مرتبه در را كوبیدیم باز همین جواب را داد، سپس گفت : شیخ دستش را روی چشمش گذاشته و از نیمه شب فریاد می زند و می گوید علی بن ابی طالب علیه السلام مرا كور كرد و از درد چشم فریادرسی می كند به او گفتیم ما برای همین به اینجا آمدیم ، پس در را باز كرد و داخل شدیم پس او را دیدیم به زشت ترین صورتها فریادرسی می كند و می گوید مرا با علی بن ابیطالب علیه السلام چكار كه دیشب چشم مرا با چوبش زد و كورم كرد.
جعفر گفت آنچه ما در خواب دیدیم او برایمان گفت ،به او گفتیم از اعتقادت برگرد و دیگر به ساحت مقدسش جسارت نكن ، گفت خدا پاداش خیر به شما ندهد اگر علی چشم دیگرم را كور كند او را بر ابوبكر و عمر مقدم نخواهم داشت ، از نزدش برخاستیم ، سه روز دیگر به دیدنش رفتیم دیدیم چشم د
یگرش نیز كور شده و باز از اعتقادش برنگشت ، پس از یك هفته سراغش را گرفتیم گفتند به خاكش سپرده اند و پسرش مرتد شده و به روم رفته از خشم علی بن ابیطالب علیه السلام.
داستانهاي شگفت/ آيه الله دستغيب
هدایت شده از شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
چاقی صورت در خانه بدون بازگشت 😳🤯
تنها با مصرف جوانه گندم 😍😍
صورتت لاغر و شکسته شده ؟!🧐
میترسی تزریق ژل و چربی کنی یا پول
تزریق و نداری؟؟
تپلی_صورت😊
بدون_عوارض 💜
اگه میخوای صورتت زودتر تپل بشه بیا تو کانالم😍
https://eitaa.com/joinchat/460129184Cf4bbecfab5
ارسال عدد 1 به شماره⬇️
📱09165387258
.
⭕️اهل شدن فرزند سرکش⭕️
از حضرت امام صادق (ع) نقل است
که اگر فرزندتان سرکش شده
اخلاق و رفتارش تغییر کرده و به حرف شما گوش نمیدهد
با اعتقاد تام و باور کامل ،
این سوره مبارکه را(107) مرتبه
با نیت خالص و توجه به خدا بخواند
فرزندان وی مطیع و فرمان بردار آنها میشوند👇👇💯
https://eitaa.com/joinchat/1319240024C241ce5aee0
کمتر از۲۴ساعت اثرشو میبینید😳👆خیلیا باهاش حاجت گرفتن🤲
#دردو_دل_اعضا ❤️🍃
سلام
خانم متاهلی هستم که ۲۶ سال سن دارم. دوران مجردی بسیار اهل مطالعه بودم و با جدیت و اشتیاق تمام درس میخوندم و نمرات عالی کسب میکردم، اما محیط خانوادگی خوبی نداشتم، پدر و مادر عصبی و بسیار فضولی داشتیم و داریم، روزی نبود من و خواهر و برادرم که از من کوچکترند از دست این والدین کتک نخوریم و فحش نشنویم، دلیلش هم پول بود، مثلا به بابام میگفتم پول بده برمخوراکی بخرم می اومد دنبالم منو میزد، خونه مون هم که از زندان ابوغریب چیزی کم نداشت .
من و خواهر و برادرم مدام توی اتاق در بسته بودیم و مشغول درس،از ترس اینکه با عصبانیت های بی جا والدین مون رو برو نشیم. من و خواهرم هیچ وقت تنهایی اجازه نداشتیم جایی بریم و پول توجیبی مون از ماهی ده تومن بیشتر نشد. فامیل های والدین مون هم مثل خودشون عصبی بودند، اما من و خواهرم اخلاق مون خوبه و همه همسایه هامون میگفتند اصلا انگار از این قوم نیستید. تو سن بالا ازدواج کردم، بدون عروسی و با مهریه صد سکه، یک ساله رفتم خونه بخت.
شوهرم عیب ظاهری داره اما چون اهل نماز روزه بود خودم رو راضی کردم باهاش ازدواج کنم، دلیل ازدواجم هم فقط مستقل بودن از خانواده بود وگرنه هیچ نیاز جنسی نداشتم و ندارم. دلیلش هم واضحه به دلیل استرس و ترس هایی که همیشه از جانب والدینم بهم تحمیل میشد از لحاظ روانی پذیرای رابطه زناشویی نیستم اما با وجود مشکلات و درد ، شوهرم رو همیشه تمکین کردم .
از شوهرم براتون بگم که اصل قضیه است، گفتم او مشکل ظاهری داره و مذهبی اما خوش اخلاق نیست، مدام به همه فحش میده حتی زیر دوش حمام و توی دستشویی، اعصباش از همه خرد، دلیلش هم میگه چون از والدین محبت ندیده، میگه مامانش گفته مگه ما از والدین مون چه خیری دیدیم که به تو باید محبت می کردیم؟
خانواده شوهرم نماز و روزه میخونند اما ضد ولایتن و حجاب مناسبی ندارند، بسیار افراد سخن چین و فحاشی هستند، اعصاب شون داغون ،مخصوصا خواهر شوهرم با اینکه نوزده سالشه اما عکس العملش همیشه عصبانیت و رگ پیشونیش میزنه بیرون، مثلا بهش میگم چقدر کفش داری میگه دارم که دارم به خودم مربوطه، اینو با داد زدن میگه در صورتی که صورتش متورم و رگ پیشونیش زده بیرون، خلاصه جواب چکشی و تند به هر حرفی حتی محبت و حرف داره
شوهرم و خواهرشوهرم میگن اعصابمون خرده چون هم از والدین مون محبت ندیدیم هم با اینکه ثروتمند هستند بهشون کمک نمی کنند، شوهرم هر شب که از سرکار میاد سر سفره مدام به والدینش فحاشی و نفرین می کنه که چرا بهش کمکی نکردند با اینکه تک پسر و طبقه بالاشون خالی ندادند بره بالا بشینه.
منم که دیدم رفت و آمد با خانواده شوهر کلا جز اعصاب خردشدن چیزی نداره پیامک زدم به مادر شوهر که به دلیل تحقیرهاتون دوست ندارم بین مون رابطه ای باشه، اونم که زن شریه و توی محله شون معروف به دعوا، زنگ زد به پسرش و اعصاب پسرش رو خرد کرد، شوهرم که سر سفره شام سبزی پلو ماهی شب خونه بابام بودیم، یکدفعه از جا پرید و گفت دخترتون رو طلاق میدم و ماشین رو برداشت و رفت خونه.
اون شب کلی کتک و فحش از مامان بابام خوردم، هیچ خیری تو زندگیم از هیچ کس ندیدم همه به روش خودشون منو نیش زدند، نمیدونم چی میشه و باید چکار کنم ؟
#ایدی_ادمین 👇🌻
@adminam1400
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مش فارقة العالم يتكلم
موت حر و ما تعيشٌ مسلّم
تلهم جيل ورا جيل يتعلم
كيف يعيش و يموت لقضية...
مهم نیست که دنیا چه میگوید
آزاده بمیر و در ذلت زندگی نکن
الهامبخش نسلی بعد از نسل دیگر باش و به آنها یاد بده
که چطور برای قضیه زندگی کنند و بمیرند...❤️
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 🌸🍃 سلام و وقت بخیر اولا تشکرمی کنم از کانال خوبتون وخداقوت بهتون بده ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ مشک
پاسخ اعضا 🌙🌺
سلام خدمت خانمی که مهریه ش ۱۵ سال پیش بخشیده و الان پشیمونه
خانمی اگه مهریه به صورت هبه یا بذل بخشیده باشید قابل مطالبه هست و میتونید برای برگشتش پیگیری کنید
عزیزم حتما اینو بزار واقعا از بعضی دختر خانمها و خانواده هاشون متعجب میشم مثله آقا پسری گفتن پدر دختر خانم گفتن ۵۰۰میلیون پول بده 😳😳😳😳پسرت نمیتونه خرج زندگی بده یعنی که چی.یا دختر خانمی گفتن آقا تو مسیر محل کار دیدن و پسندیدند و قرار چند ماه دیگه قراره عقد کنن .شرایط ضمن عقد رفتین پیدا کردین گزاشتن واقعا من شرایطط خوندم خجالت کشیدم😳😳😳اینارو از کجا آوردی همه شرایط با زوجه باشه عزیزم اینارو نگی پسره میره پشت سرشم نگاه نمیکنه از ما گفتن😐😐😐
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
سلام وقت همگی بخیر میخواستم جواب خانمی رو که راجع به بخشیدن مهریه پرسید بدهم،باید ببینیم مهریه چطور بخشیده شده اگر ابرا مهریه انجام داده باشید دیگر قابل رجوع نیست ولی اگر هبه کرده باشید می توانید رجوع کنید و دوباره بگید مهریه ام رو میخواهم ،معمولا دفترخانه ها یکی دونفر شاهد از اقوام خانم می خوان که در جریان قضیه باشن وبعد حرفی داخلش نباشه که خانم احساساتی تصمیم گرفته و بعد پشیمون شده
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
سلام حبیبه جان وقت بخیر دوست عزیزی راجع به ماسک عسل وقرص آسپرین برای صورت که من درگروه گذاشته بودم سوال کردن والله نمیدانم دربارداری هم میشه انجام داد یا نه هرچی باشه قرص آسپرین یک دارو هست وشیمیایی شایدبرا جنین خطرناک باشه عزیزی که سوال پرسیدن بهتره که تازایمان صبرکنن
خیلی ممنون هستم از دوست عزیزی که راهنمایی کردند برای ارتروز مادرم که پیوند کلیه انجام داده خدا خیرتان بدهد انشاءالله حاجت روا شید
🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹
سلام درجواب خانومی که میخواستن بدانند یک مرد خوب برای انتخاب چ مردی هست عزیز شما اول لطف کنید قبل ازدواج هر دو به مشاور مراجعه کنید
من اگر بخام نظر خودم رو بگم بهترین همسرها برای هم کسانی هستند که نقطه ضعف هم رو بدونند و مخالف ات عمل کنند.مثلا من خودم از مرد چشم چران بدم میاد ن اینکه مرد اصلا تو خیابون سرش رو بلند نکنه ن بعضی مردا وقتی خانوم خوشگلی رو میبینند آنقدر میافتند بهش نگاه میکنن که خانومشون رو عاصی میکنن ،یا در برار خانوادشون هیچ ارزشی برا خانومشون قائل نیستن،یا خسیس هستن بعضی مواد غذایی برا خونه میارن ولی براشون سخته خانومشون دکتر بره یا لباس بگیره،یا بعضی مردا برا بیرون خونه برا دیگران همه کار انجام میدن تو خونه باید خانومش رو جون به لب کنه تا ی کار انجام بده نکته مهمی که میخام به هم دختر خانوما بگم به هیچ وجه دنبال زیبایی مردتون نباشید که غیراز دردسر هیچ چیز براتون نداره😆 ،خواهش میکنم ایمان خانواده رو بسنجید درسته زیاد کسی به این چیزا اعتقاد نداره ولی پسری که خونش از مادر با ایمان باشه واز مادر با ایمان باشه هر چی بد باشه ولی ذاتش پاکه ،ی مدتی با خ استگارتون آمد ورفت کنید تا خوب بشناسید گر چ بعضی اونقدر اب زیر کاه هستند ،تا نری زیر یک سقف نمیشناسید.
وکلام آخر دوباره میگم مشاوره اول ازدواج از همه چیز بهتره ولی امیدوارم تو مشاوره هر دو طرف رواستگو باشند خواهش میکنم دختر خانوما واقا پسرا چشماتون رو باز کنید با دل تصمیم نگیرید ن برا ی روز دوروزه با عقل تصمیم بگیرید که این عشقا زود گذره ،
و یک صحبتی برا آقا پسرها دارم خوب چشمتون رو باز کنید دختر خانوم رو ببینید ن فردا روزی بگید من تازه چشم وگوش م باز شده آخه دخترای قشنگ زیاد هستند،که قشنگی صورت دارند ولی قشنگی سیرت ندارند واقا پسر مرد باش وغیره داشته باش واز روز اول نزار خانومت برا بیرون آنقدر آرایش کنه که زندگی ی زن با ایمان از خداترس رو خراب کنه ،چون شما هم در آخرت مقصر هستی وبایدجواب پس بدی ،وانتظار این رو داشته باشید خانومی که با وضعیت ناجور میاد تو خیابون چش مرد هرزه دنبالش باشه ببخشید زیاد شد .برا سلامتی مهدی فاطمه صلوات
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سجادهای از کرمان، زعفران و تربت
🔹زیاد اهل نماز نبودم ولی از وقتی این هدیهها را از حاجقاسم گرفتم، نمازخوان شدهام.
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی_اعضا ❤️🍃 گلناز سرم سوت کشید، رجب چشماش چراغونی شد و از جیبش هرچی پول داشت درآورد و
#داستان_زندگی_اعضا ❤️🍃
گلناز
اسم پسر آخرم رو رضا گذاشتیم، نجمه عاشقش شده بود و تموم کاراشو خودش میکرد و منم بعد از این همه سال بچه داری تونستم یکم برای دل خودم زندگی کنم... یه مدت بود که با یکی از هم روستایی هامون دوست شده بودم اسمش فریبا بود.. اونم ۹ تا بچه داشت،زیاد باهم رفت و آمد میکردیم و تو همین رفت و آمدها نرگس رو دید و فوری پیشنهاد که برای پسرش بیاد خواستگاری... بدم نیومد ،هم میدونستم خانواده خوبی ان و هم اینجوری هوای عاشقی از سر نرگس میپرید، چون از طرف رحیم و خانوادهش هیچ حرفی زده نشده بود.. بدون اینکه به نرگس بگم قرار خواستگار رو گذاشتم به رجب هم چند ساعت قبل از اومدن فریبا و خانواده ش گفتم... ناراحت شد اما مثل همیشه چیزی بهم نگفت، میدونستم نرگس با رحیم به جایی نمیرسه.. وقتی اومدن و برای اولین بار احمد رو دیدم، بیشتر از قبل از تصمیمم مطمعن شدم، تو همون لحظه اول مهرش بدجوری به دلم نشست
شوهر فریبا خیلی آروم بود و تقریبا هیچی نگفت و تموم حرف هارو خود فریبا زد، وقتی رفتم تو اتاق که نرگس رو صدا بزنم دیدم یه گوشه نشسته و چشماش قرمز... رفتم جلو و گفتم پاشو یه سینی چایی بریز بیار
با اخم نگام کرد و گفت بمیرم هم نمیارم، گفتم پاشو آبروی منو نبر...پاشو از اون پسر عمه بی عرضهت خیری به تو نمیرسه.. احمد اگه بره باید یه دبه بگیرم ترشیتو درست کنم.. بلند شد و روبه روم وایستاد، گفت من اگه از این در برم بیرون ابرو براتون نمیذارم.. دهنم باز مونده بود،میدونستم که واقعا این کارو میکنه.. گفتم خاک تو سرت که لیاقت نداری، برگشتم پیش مهمونا... نمیدونستم چی بگم.. یکم حرف زدیم و آخر فریبا گفت عروس خانم نمیخواد چایی بیاره برامون.. خندیدم و گفتم ما رسم نداریم شب خواستگاری عروس چایی بیاره، انشالله شب بله برون.. فریبا تعجب کرد اما فوری خندید که حالش از صورتش مشخص نباشه...
یکم بعدم بلند شدن و با ناراحتی رفتن، بعد از رفتن اونا رجب هم بدون هیچ حرف رفتی تو اتاق و من موندم این آبروریزی، هرکاری میکردم دلم آروم نمیشد،یه دفعه در باز شد نجمه اومد تو، مثل همیشه عروسکش دستش بود...
نجمه بزرگ شده بود اما هنوز تو دنیای بچه گیش بود برعکس نرگس..
میدونستم نجمه رو حرف من حرف نمیزنه، نمیخواستم رابطه م با فریبا خراب بشه و اطرفی هم دلم نمیخواست داماد خوبی مثل احمد رو از دست بدم..
هوا خیلی تاریک بود. اما نمیتونستم تو خونه بمونم، چادرم رو سرم کردم و آروم از خونه رفتم بیرون، دم در خونه فریبا که رسیدم محکم کوبیدم به درشون... احمد درو باز کرد و تا منو اون ساعت از شب جلوی در خونه شون دید خیلی تعجب کرد، از کنارش رد شدمو رفتم تو، فریبا تو ایوون وایستاده بود، اومد پایین و گفت چی شده... گفتم اومدم باهات حرف بزنم، احمد رفت تو و فریبا گفت بگو دیگه جون به لبم کردی... گفتم نرگس به درد احمد نمیخوره،سرکشه... دختر کوچیکم نجمه خیلی آروم و نجیبه ، من احمد رو خیلی دوست دارم میخوام خوشبخت بشه...
فریبا یکم رفت تو فکر و بعد گفت، چه بهتر، دختر هرچی سنش کمتر باشه شوهرش راحت تربیتش میکنه... اخم کردمو گفتم منظورت چیه؟ خندید و گفت شوخی کردم و بعدم بحث رو عوض کرد...
خلاصه اون شب منو فریبا قرار و مدارمون رو گذاشتیم... موضوع رو به نرگس گفتم و اونم حسابی خوشحال شد از اینکه از شر احمد راحت شده.. چند روز بعد خانواده فریبا دوباره برای خواستگاری اومدن، همه فکر میکردن برای نرگسه و من به نرگس گفته بودم نجمه رو آماده کنه...
رجب وقتی موضوع رو فهمید اخماش رفت توهم،اما جلوی اونا حرفی نزد..
اون شب با حرفای معمولی تموم شد، ما قرارمون رو گذاشته بودیم و نیازی به حرف زدن نبود...
نجمه بعد از اون شب چیزی به من نگفت، نرگس میگفت هنوز نفهمیده چه خبره....
میدونستم که خوشبخت میشه، احمد یه پسر حرف گوش کن و کم حرف بود و نجمه میتونست رامش کنه...
چقدر طرز فکرم با گذشته فرق کرده بود، اون موقع عاشق یه پسر پر از ابهت بودم و حالا دنبال یه مرد آروم ساکت برای دخترم میگشتم
مهمونا که رفتن منم رفتم تو اتاق که رخت خوابارو بیارم که رجب پشت سرم اومد تو، صورتش قرمز بود
خیلی وقت بود دیگه اینجوری ندیده بودمش... گفتم چی شده؟ گفت چیکار داری میکنی؟ خواستگار نرگس چه ربطی به نجمه داره؟ اصلا این بچه مگه وقت شوهر کردنشه؟ نگاش کردم، چقدر تار سفید تو موهاش زیاد شده بود ،خیلی وقت بود درست نگاش نکرده بودم..
گفتم بچه چیه، انگار یادت رفته منم هم سن و سال نجمه بودم؟
خیره شد تو چشام و گفت نه یادم نرفته، اما تو یادت رفته منو تو عاشق هم بودیم....
#ادامه_دارد...