2776753.mp3
4.13M
در ماه مبارک رمضان هرروز یک جزء قران بخوانیم ❤️
تند خوانی جزء یک 🌸✅
استاد معتز اقایی🌱
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#نکات_سلامتی 🍎
.
قوانین جانبی ممنوعیت ها در روزه داری ::👇🌻
۱- انجام حجامت درایام روزه داری ممنوع .
۲- حمام طولانی مدت درروز سبب ضعف بدن شده و خاصه با اب سرد بشدت عامل ضعف است .
۳- برای دفع بوی بددهان ، نصف استکان سرکه سیب طبیعی را با آب مخلوط و درسحر چندنوبت غرغره کرده تا بوی سوخته خلط صفرا درحلق و دهان فعال نشود .
۴- نوشیدن چای سیاه و چای سبز و بالاخص با دوز غلیظ ان ممنوع شود چون خشکی گوارش + خشکی لب +افزایش استرسها + افزایش ادرار + کم شدن اب بدن + کم شدن آهن خون + ضعف را درپی دارد .
مگر چای بسیارکمرنگ و با هل و بهارنارنج مصرف شود .
۵- معده ضعیف را با دمنوش هل + سوزش معده رابا سکنگبین + معده درد را با دمنوش نعنا و نبات باید آماده سازی کرد .
۶- تخم شربتی درشربت موقع افطار سبب اسپاسم عضلات و افزایش درد کمر میشود پس مصرف ان محدود شود .
۷- ضماد سرکه طبیعی بصورت نوبه ای به جلوی پیشانی چند قطره ضماد شود تا خلط صفرا کاهش یافته تا سرگیجه رخ ندهد.
۸- پیاده روی شبانه پس از دوساعت بعد افطار مفیداست والا درایام روز مشکل ساز است.
۹- مصرف شیرنی زولوبیا و بامیه قنادی ها با روغنهای صنعتی و کارخانه ای برای گوارش به علل چسبندگی آن مضراست .
۱۰- بعدازافطار تاسحر به بهانه تامین اب درروز و رفع عطش، بیش از ده لیوان اب میل میشود که تبعیت ازاین روش، بسیار برای ایجاد ضعف گوارش و ایجادسستی بدن و بروز تنوع کیستها در کلیه مضراست .
۱۱- مصرف آش رشته با ترکیب سیر و پیاز برای هنگام افطار مضراست چون معده قدرت هاضمه دراین ساعات ندارد
🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒
افطار درایام روزه داری ماه مبارک رمضان
۱- ازمنظر اهل بیت علیهم السلام موقع افطار مصرف
۱/۱-نوشیدن اب ولرم
۱/۲-نوشیدن شیر (گاو جوشیده طبیعی ) با خرما
۱/۳- عسل با اب
۱/۴- خرما
۱/۵-مصرف سویق عدس
۱/۶- خوردن حلوا
۱/۷- کشمش خوری
۲- ازمنظر طب اسلامی و ایرانی مصرف افطار باید دردوبخش ، افطار سبک و سپس شام بعد ساعتی دیگر تدبیرشود .
۳- مصرف انواع سوپ ها+ فرنی گرم + آش خرفه با سبزی جعفری با پایه برنج + شعله زرد + شیربرنج
۴- چراباید اب ولرم دراول افطاربنوشیم زیرا سبب شستشوی کبد + خوشبو شدن دهان + محکم شدن دهان + کاهندگی در عروق ورم کرده بدن + کاهش اخلاط صفرا و بلغم + حفظ حرارت سیستم معده و روده ها+ مانع ازبروز سردرد ، زیرا با اب سرد خوردن دراول افطار تمام سیستم گوارش دچارشوک داخلی میشود .
۵- نوشیدن شیر با عسل + شیر با خرما + عسلاب یعنی یک قاشق عسل در یک لیوان آب
۶- پرهیز از تغذیه هلیم یا کله و پاچه یا اَ رشته به غلظت شیرابه انها و ناتوانی معده درساعات اولیه برای هضم آن .
#ادامه_دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🗯بهترین حالتِ ورود به مهمانی رمضان
#ماه_تقرب
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#پرسش_اعضا 🌻🍃
سلام ببخشید لطفا سوال من هم در گروه بذارید
دخترم ۲۱ سالشه خیلی جوش میزد بردمش دکتر قرص دادن خوب شدن ولی روی گونه هاش فرو رفتگیها یاهمون اسکارزیادی داره اونقدر که خجالت میکشه جایی بره هر دارو یی که گفتن استفاده کرده حتی لیزر فکشینال ومیکرونیدلینگ هم پیش متخصص پوست انجام داده ولی اصلا فرق نکرده لطفا اگه کسی میتونه یا تجربه ای داشته وخوب شده راهنمایی کنه خیلی ناراحتشم اجرتون با خدا
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام خسته نباشید ادمین عزیز خواهش میکنم سوال من را جواب بدهید شماره یا آدرس اون خانمی که از مفاهیم قرآن می فهمند میخواستم ودیکر اینکه کسی راهی ویا دعای میدونه به من بکه من نزدیک چهار سال دختر م با همسرش مشکل پیدا کرد ورفته از طرف دخترم جعل امضا کرد که مهریش را بخشیده وهروز سر نیامدن منزل واعتیاد دعوا داشتند و حالا دخترم با دوتا بچه در منزل ما زندکی میکنه واین آقا میخواد بدون حق حقوق طلاقش بدهد در صورتی آنقدر مال ثروت داره بیشتر از حق دختر من ولی مشکلی اینه که هر چه دادگاه ری به نفع دخترم میده میره واعتراض میکنه راه دور زدن قانون را خوب بلد پدرش ضمنا تو کار سحر جادو هم هست اون راه راهم یاد گرفته وبلد تو را خدا بکید چکار کنه یا به خوبی بره سر زندگیش ویا به حق وحقوش برسه وجدان بشه اون آدم دست بزن ومشکلها دیگه هم زیاد داره ولی بچهها این وسط اذیت میشوند ممنونم ازشما
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام روزتون بخیر . میشه مشکل منو تو کانالتون بزارید شاید دوستان کسی راه حلی به ذهنش برسه و کمکی کنه .
ما چن وقته تو زندگیمون به مشکلی بر خوردیم که هیچ جوره نمی تونیم حلش کنیم اونم اینکه که چن وقته کتابهای درسی و کمک درسی پسرم ناپدید میشع . انگار آب میشع می ره تو زمین . کتابهای کنکورش و کمک درسیش انقد که هی دوباره کتاب خریدیم خسته شدیم همه هم کتابهای گران قیمت .🥺هر صبح درب کمد کتابهاشو باز می کنه یکی دو تا کتابش نیست کتابهای خیلی سنگینی هم هست که نمیشه گفت بچه ای کسی برداشته جایی گذاشته . گفتن آیت الکرسی با خودکار سبز بنویسید بزارید نوشتیم گذاشتیم فایده نداشته بازم ناپدید میشع هر کی راه حلی داره خواهش می کنم به ما بگم . پسرم امسال کنکور داره انقد استرسی شده که نمی تونه تمرکز کنه رو درساش 🥺منم باشم دختر کویر
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام وقت بخیر
دنبال دکتر طب اسلامی واسه دوستم میگردم ساکن تبریز هستن ایشون توی تصادف مهره های کمرشون شکسته و واسه عمل کردن اعتماد نکردن و ترسیدن که انجام بدن ممنون میشم اعضایکانال اگه دکتر جراح خوب یا دکتر طب اسلامی حاذق و کاربلد سراغ دارن بگن که دوستم بره پیشش درمان بشه.ممنون از همراهی شما اعضای محترم🙏
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام دوستان چشم پدرم ناخنک داره یه بار عمل کرد خوب نشه اگه کس راه حل داری راهنمایی کنه ممنون از شما
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام دوستان عزیز و مدیر محترم کانال امیدوارم حال دلتون خوب باشه
من یه دختر ۹ ساله دارم خیلی لاغره چی بدیم یکم تپل تر بشه راستش همسرم کارگر هستند هزینه بردن به مشاور تغذیه ندارم لطفا کسی راهکار تجربه شده داره به منم بگه ممنونم از دوستان و ادمین جان
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام خدمت شما و همه اعضای گروه تو رو خدا منو راهنمایی کنید هرچه زودتر پدرم یک هفته پیش سکته مغزی کرد اونم توی بیمارستان ساعت دونصف شب حالت تهوع شدیدی میگیره ومیگفته که سرم سنگینه وهمش میفتاده زنگ میزنن به آمبولانس میاد میبردش بیمارستان امام خمینی بخش اورژانس اونا هیچ کاری نکرد تا اینکه پدرم سکته میکنه وچند لحظه شنوایی وگفتاریشو از دست میده میبرنش اتاق آی سی یو دوروز اونجا بستری بود وبعد مرخصش میکنن اینم بگم که پدرم هفت سال پیش هم سکته مغزی کرده بود واین سکته دومش بود وقتی آوردیم خونه بردمیش پیش دکتر متخصص خودش بعد از انجام سونو گرافی گفت چند تا از رگ های گردنش گرفتگی داره باید آنژیو بشه این دکتر در بیمارستان شخصی کار میکنه حالا برادرم میگه شاید بخاطر پول گفته چرا وقتی بیمارستان سیتی اسکن وامارای گرفت چیزی نگفت گفت باید یکی دوتا دکتر دیگه هم نشون بدیم دکترا همبرای هفته بعد وقت دادن ولی دوتا از دکترای طب اسلامی میگن به هیچ وجه آنژیو نکنید داروی طب اسلامی مصرف کنه خوب میشه می خواستم از دوستان راهنمایی بگیرم که چیکار کنیم کسی چنین تجربه ای داشته موندیم سر دو راهی که به حرف کدوم گوش بدیم
#ایدی_ادمین 👇🌻🌻
@adminam1400
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#درد_دل_اعضا ❤️🍃
سلام دوستان منم میخوام یکم درددل کنم لطفاراهنماییم کنید
من سیزده سال پیش باپسرعموی بابام به طورسنتی ازدواج کردیم ازاولشم باهم مشکل داشتیم ،هم مشروب میخوردهم موادمصرف میکردهم رفیق بازه همه ی اینابه کناربهم خیانت میکنه موادشو باهزاربدبختی ترک دادم خداروشکردیگه مصرف نکرد بعدیه مدت شوهرم بهم تهمت خیانت زد درحالی که من توعمرم دستم به مردغریبه نخورده واینجوری شدکه من هربلایی تواین ۱۳سال سرم اورده بودروبه خانوادم گفتم اوناهم خیلی ناراحت شدن همه جوره هم پشتم بودن ومن رفتم درخواست طلاق دادم تااینکه روزدادگاه شوهرم اومدوبه غلط کردن افتادولی بابام قبول نکردگفت باید خونتوبزنی به اسم دخترم وتعهدبدی دیگه اذیتش نمیکنی شوهرمم قبول کردمنم دوتاپسردارم یکیش ۱۲سالشه یکیش ۵ سال ومن به خاطره بچه هام برگشتم خونم ولی شوهرم اصلاتغییرنکردبدترم شده روزی چندساعت با نامحرم مکالمه داره بامنم خیلی بدرفتارمیکنه باخانوادم قطع رابطه کرده بامن هیج جانمیره شباجدامیخوابه اینابدیاشه ،خوبیاشم اینه که دست ودل بازه ،کاری نداره من کجامیرم ،بابچه هاخیلی مهربونه ، خیلی تمیزه ،ولی من موندم چکارکنم نه میتونم ازبچه هام دل بکنم نه میتونم این همه تحقیروتحمل کنم لطفاراهنماییم کنین فقط نمیخوام طلاق بگیرم وبزرگترین مشکلمم اینه همیشه درحال مکالمه با یه زنه حتی براش گوشیو سیم کارت گرفته منم هیچ جوره نمیتونم رابطشونوبهم بزنم منم باشم مادرماهان 🌹
واینم بگم خانواده ی شوهرم خیلی منو دوست دارن همیشه پشتمن وماتویه روستازندگی میکنیم فقط خداذلیل کنه اینجورزناروکه زندگی روبرامون تلخ کردن
من برای هم گروهیادعامیکنم صلوات میفرستم خواهش میکنم به منم دعاکنین شایدمنم یه ارامشی پیداکردم😢😢
🌸❓🌸❓🌸❓🌸❓🌸
سلام وقت بخیر
من کلاس یازدهم رشته تجربی هستم
به شدت هم استرسی و نگران آینده ای که حتی شاید وجود نداشته باشم
به هرحال
واقعا حالم گرفتس؛ روحیه ی من جدی آسیب دیده انقدر که نگرانم
گاهی اوقات شب ۲ الی ۳ ساعت فکر میکنم گریه میکنم..افکار منفی دارم ک اگه نشد چی اگه نتونم جبران زحمات مامان بابامو بکنم چی...اونا دارن واسم زحمت میکشن خرج کلاس هامو میدن اصلا شرایط مدرسه رفتن و ... رو واسم فراهم کردن؛ چشم امیدشون به منه و خیلی چیزای دیگه..
تو این اوضاع بد اقتصادی و با این اجاره های وحشتناک و وام و قسط و همه ی اینا..
خیلی نگرانم خیلی..من نمیگم حتما باید دکتر بشم یا داروساز
ولی حداقل فیزیوتراپی یا یه همچین چیزی رو بتونم بیارم..
نمیدونم چیکار کنم سردرگمم..
یه چیز دیگه ام هست اینکه من از نظر اعتقادی به شدت عوض شدم و این بعضی وقتا واقعا اذیتم میکنه
من آدم مذهبی نیستم ولی این آدمی که الآن هستم هم نبودم
البته نه اینکه خدایی نکرده به اصطلاح امروزی خراب شده باشم و بد بگردم و بپوشم و اینا نه... ولی
نمازم رو نمیخونم میگم واسه چی اصلا من یه مدت نماز خوندم خدا اصلا منو دید؟
مامانم این همه سال داره نماز میخونه چرا خدا واقعا هنوز حاجتشو بهش نداده ک مثلا از مستأجر بودن خارج بشیم..
و این چیزا داره منو تو این سن آزار میده..
لطفا اگر میتونید بهم کمک کنید و نظر و پیشنهاد و تجربه هاتون رو بیان کنید..اجرتون با خدا🙏🏻💐
#ایدی_ادمین 👇🌻🌻
@adminam1400
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#درد_دل_اعضا ❤️🍃
سلام دوستان منم میخوام یکم درددل کنم لطفاراهنماییم کنید
من سیزده سال پیش باپسرعموی بابام به طورسنتی ازدواج کردیم ازاولشم باهم مشکل داشتیم ،هم مشروب میخوردهم موادمصرف میکردهم رفیق بازه همه ی اینابه کناربهم خیانت میکنه موادشو باهزاربدبختی ترک دادم خداروشکردیگه مصرف نکرد بعدیه مدت شوهرم بهم تهمت خیانت زد درحالی که من توعمرم دستم به مردغریبه نخورده واینجوری شدکه من هربلایی تواین ۱۳سال سرم اورده بودروبه خانوادم گفتم اوناهم خیلی ناراحت شدن همه جوره هم پشتم بودن ومن رفتم درخواست طلاق دادم تااینکه روزدادگاه شوهرم اومدوبه غلط کردن افتادولی بابام قبول نکردگفت باید خونتوبزنی به اسم دخترم وتعهدبدی دیگه اذیتش نمیکنی شوهرمم قبول کردمنم دوتاپسردارم یکیش ۱۲سالشه یکیش ۵ سال ومن به خاطره بچه هام برگشتم خونم ولی شوهرم اصلاتغییرنکردبدترم شده روزی چندساعت با نامحرم مکالمه داره بامنم خیلی بدرفتارمیکنه باخانوادم قطع رابطه کرده بامن هیج جانمیره شباجدامیخوابه اینابدیاشه ،خوبیاشم اینه که دست ودل بازه ،کاری نداره من کجامیرم ،بابچه هاخیلی مهربونه ، خیلی تمیزه ،ولی من موندم چکارکنم نه میتونم ازبچه هام دل بکنم نه میتونم این همه تحقیروتحمل کنم لطفاراهنماییم کنین فقط نمیخوام طلاق بگیرم وبزرگترین مشکلمم اینه همیشه درحال مکالمه با یه زنه حتی براش گوشیو سیم کارت گرفته منم هیچ جوره نمیتونم رابطشونوبهم بزنم منم باشم مادرماهان 🌹
واینم بگم خانواده ی شوهرم خیلی منو دوست دارن همیشه پشتمن وماتویه روستازندگی میکنیم فقط خداذلیل کنه اینجورزناروکه زندگی روبرامون تلخ کردن
من برای هم گروهیادعامیکنم صلوات میفرستم خواهش میکنم به منم دعاکنین شایدمنم یه ارامشی پیداکردم😢😢
🌸❓🌸❓🌸❓🌸❓🌸
سلام وقت بخیر
من کلاس یازدهم رشته تجربی هستم
به شدت هم استرسی و نگران آینده ای که حتی شاید وجود نداشته باشم
به هرحال
واقعا حالم گرفتس؛ روحیه ی من جدی آسیب دیده انقدر که نگرانم
گاهی اوقات شب ۲ الی ۳ ساعت فکر میکنم گریه میکنم..افکار منفی دارم ک اگه نشد چی اگه نتونم جبران زحمات مامان بابامو بکنم چی...اونا دارن واسم زحمت میکشن خرج کلاس هامو میدن اصلا شرایط مدرسه رفتن و ... رو واسم فراهم کردن؛ چشم امیدشون به منه و خیلی چیزای دیگه..
تو این اوضاع بد اقتصادی و با این اجاره های وحشتناک و وام و قسط و همه ی اینا..
خیلی نگرانم خیلی..من نمیگم حتما باید دکتر بشم یا داروساز
ولی حداقل فیزیوتراپی یا یه همچین چیزی رو بتونم بیارم..
نمیدونم چیکار کنم سردرگمم..
یه چیز دیگه ام هست اینکه من از نظر اعتقادی به شدت عوض شدم و این بعضی وقتا واقعا اذیتم میکنه
من آدم مذهبی نیستم ولی این آدمی که الآن هستم هم نبودم
البته نه اینکه خدایی نکرده به اصطلاح امروزی خراب شده باشم و بد بگردم و بپوشم و اینا نه... ولی
نمازم رو نمیخونم میگم واسه چی اصلا من یه مدت نماز خوندم خدا اصلا منو دید؟
مامانم این همه سال داره نماز میخونه چرا خدا واقعا هنوز حاجتشو بهش نداده ک مثلا از مستأجر بودن خارج بشیم..
و این چیزا داره منو تو این سن آزار میده..
لطفا اگر میتونید بهم کمک کنید و نظر و پیشنهاد و تجربه هاتون رو بیان کنید..اجرتون با خدا🙏🏻💐
#ایدی_ادمین 👇🌻🌻
@adminam1400
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#یک_نکته_از_هزاران 🌱
حاج ميرزا مقيم قزويني نقل مي كند: چـله اي گرفته بودم .
نزديك اتمام آن ، در حرم اميرالمؤمنين (ع )، بالاي سر مبارك ، ازسمت پيش رو، بـه طـرف قـبر منور حضرت سيدالشهداء(ع ) ايستاده و مشغول زيارت بودم .
ديدم سيد جليلي بـالاي سـر، رو بـه قـبـلـه ، متصل به ضريح مطهر ايستاده و دستها رابه طرف آسمان بلند نموده ، مشغول دعاست و چنان اثر جلال و مهابت از آن بزرگوارظاهر بود كه به وصف نمي آيد.
ايشان در دسـت عصايي داشت .
تعجب كردم و با خودگفتم : يعني چه اين بزرگوار، جوان است و محتاج به عـصا نيست ! ديگر آن كه خدام نمي گذارند كسي به حرم مطهر عصا بياورد.
در همين خيال بودم كه به سمت پايين پابرگشتم و با خود گفتم اين سيد جليل كه بود كه در بالاي سر منور ايستاده و دعـامـي خـوانـد؟ خـواسـتـم بـراي مـلاقـات او برگردم ، گفتم مناسب نيست كه تا زيارت را تـمـام نكرده ام اين كار را بكنم .
از ضريح مطهر دور شدم و بين دو در ايستادم و چشم خود رابه در پشت سر دوختم كه آن سيد جليل از هر يك از آن سه در كه بخواهد بيرون برود،او را خواهم ديد و بـه دنبالش خواهم شتافت .
زيارت را تمام كردم ، اما نديدم كه بگذرد.
به سمت بالاي سر رفتم .
نظر كـردم ، ولي سيد را نديدم .
از زيارت حضرت آدم و نوح (ع ) دست كشيدم و به سمت رواق دويدم و به اطراف رواق و كفشداريها سرزدم ، اما اثري نيافتم .
در چـله اي ديگر، باز نزديك به اتمام آن چله ، روزي در مدرسه معتمد در حجره خوابيده بودم .
در عالم رؤيا ديدم يكي از رفقا، كه شخص متدين و با ورعي بود، از درحجره وارد شد و به من خطاب نـمود: فلاني مطلب تو چيست و حاجتت به درگاه حضرت بقية اللّه عجل اللّه تعالي فرجه الشريف چه مي باشد؟ گـفـتم : حاجت خود را براي غير حضرتش اظهار نمي كنم و وقتي به حضورش مشرف شوم از آن بزرگوار سؤال خواهم نمود.
گـفـت : شـمـا كه هفته قبل خدمتش مشرف شديد، چرا عرض حاجت نكرديد؟ گفتم :چه كنم ، سعادت مرا ياري نكرد و ايشان را نشناختم .
پـس از خواب بيدار شدم .
شب چهارشنبه ، به مسجدسهله رفتم .
بعد از مراجعت به نجف اشرف ، باز روزي در حـجـره خوابيده بودم ، ديدم برادرم ، كه يكي از اوتاد و اهل صفا و باطن است وارد حجره شـد و گفت : مقيم ، چه حاجتي داري ؟ و از حضرت صاحب الامر(ع ) چه درخواستي داري ؟ اظهار كن .
گـفـتـم : برادر، چرا حاجتم را به خودش عرض نكنم ؟ وقتي به حضورش نايل شوم دست سؤال به دامن او دراز خواهم كرد.
گفت : دو هفته قبل به حضور مبارك آن سرور مشرف شدي ، چرا عرض حاجت نكردي ؟ گفتم : بخت برگشته من در خواب مانده بود و از شناختن آن سرور كامياب نگشتم
كمال الدين ج 1، ص 108، س 1
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
چرا هیچ مردی راضی نمیشه زنش عضو این کانال بشه 😳
هر زنی عضو این کانال شده زندگیش دگرگون شده🧿
یعنی چی میتونه باشه 👇📵
https://eitaa.com/joinchat/3033399661Cce36688bbf
فقط خانم های متاهل بیان🚷♨️👆
#حرف_اعضا ❤️🍃
سلام وادب خدمت عزیزان با اخلاص گروه خوبمون و حبیبه خانم مهربان و دوست داشتنی و خیر خواه اخر عاقبتتون به خیر باشه ناز بانوی مهربان
اینکه میبینم دوستان علاقه ای به تلاوت قران پیدا میکنن بسیار خرسندم
امشب اراده کردم یه داستان جالب و اموزنده از یکی دیگه از ایات معجزه اساس قران کریم رو براتون بیان کنم ان شاء الله مورد استفاد ه همه عزیزان خاصه ارادتمندان ال الله قرار بگیره عذر مرا به خاطر اطاله کلام پذیرا باشید
ده دوازده سال پیش اسمم برای تشرف به حج اعلام شد وچون همسرمچند مرتبه مشرف شده بودند گفتنم من تنها میروم شما مراقب بچه ها باش تقریبا 10 روز قبل از اعزام در کنگره حج که همه کاروانهای شهرمون بودند سخنران جلسه عرض کردند ایه 80 سوره اسرا رو 100 مرتبه بخونید تا به سلامتی مشرف بشوید و خداوند شمارو یاری میکند تا باز گردید از شما چه گنهان من تا یک هفته مقید بودم حتما بخونم سه روز قبل از رفتن همین طور که روی سجاده نمازم نشسته بودم و ایه رو تلاوت میکردم یه لحظه از ذهن م عبور کرد بابا پاشو به کارات برس اینهمه حاجی رفتند مگه طوری شدند بعد بخون پاشدم ودیگه توفیق خوندن پیدا نکردم رفتیم مکه در اولین طوافی که خواستم انجام بدهم تقریبا 20 قدمی رفته بودم یکی از این اقا مضری بزررررگا پاشو گذاشت رو پام هرچه زور میزدم نمیتونستم پامو در بیارم فشار جمعیت خلاصه پام خوب له شد به طوری که پام رو دنبال خودم میکشیدم به زور مسکن و روغن و اینها اعمالم رو انجام دام و اومدم ایران اینقدر عکس و دکتر و.... همه میگفتند پات سالمه چرا میگی درد دارم پامو تکان میدادم از درد فریاد میزدم خلاصه بعداز یکسال درد کشیدن یه شب همین طور که اروم اروم داشتم روغن مالی میکردم اشگ میریختم میگفتم خدایا کاش فقط میفهمیدم چیکار کردم که به چنین دردی دچار شدم خدایامن چه نا شکری کردم که چنین مبتلا شد م اخه اینقدر درد داشتم اگه تو خواب روی پام به پتو میخورد از شدت درد بیدار میشدم وقتی خوابم برد نیمه های شب خواب دیم شخصی بلند قامت بسیار زیبا ونورانی از دور نمایان شد و با صدایی خوش این ایه را تلاوت میکرد و به سمت من میامد
رب ادخلنی مدخل صدق و اخرجنی مخرج صدق واجعلنی من لدنک سلطانا نصیرا وقتی نزدیک شد به ایشان گفتم من به شما میگم پام درد میکنه شما برای من قران میخونید نگاهی به من کردند و فرمودند نخوندی بخون، بخون تا خوب بشوی ودوباره همین ایه رو تلاوت کردند همون لحظه که ایشون برگشتند وداشتند میرفتند احساس کردم اقا رسول الله هستندیا این فکر به من القا شد که ایشون هستند و من تو خواب شروع کردم به خوندن این ایه چندتایی خوندم که از خواب بیدارشدم معمولا تسبیحم کنار متکامه تسبیحم رو برداشتم 100 مرتبه خوندم تا 40 رور خوندم و خدارو شکر درد پام خوب شد البته الان هم اکثر وقت ها میخونم چون با خوندنش عجیب ارامش میگیرم .
اتفاقا دوسال بعدش باز سفرحج قسمتم شد ایندفعه از وقتی فهمیدم زائر مکه و منایم شروع به تلاوت کردم وجالب اینکه به قدری این سفر راحت وخوب انجام شد که نگمتون و جالب تر انکه در واقعه منا من اولین نفری بودم که راه رو بستند و نردها رو گذاشتند همسرم چند دقيقه بعدش رسید به من گفت چرا اینجا ایستاده ای گفتم مسیر رو بستند دستم رو گرفت و از یه راه خیلی باریک منو به سمت چادرمون هدایت کرد همین که رسیدیم تو چادر بعداز چند دقيقه خبر اوردند اونها که پشت نرده ها بودن کشته شده اند اون لحظه نمیدونستم گریه کنم یا خوشحال باشم واقعا از مرگ نجات پیدا کرده بودم در اون لحظه گفتم خدایا با تلاوت یه ایه جان منو نجات دادی خدایا اگه من توفیق داشتم کل قران رو میخوندم چکار میکردی براااام واقعا ماعظمت کلام. خدارو درک نمیکنیم وگرنه قران رو رها نمیکردیم خواهش میکنم قران رو با عشق بخونید تا معجزاتش رو لمس کنید
موفق و مؤید باشید
دلتون دریایی عشقتون خدایی
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد♨️🚫
#پرسش_اعضا 🌻🍃 سلام ببخشید لطفا سوال من هم در گروه بذارید دخترم ۲۱ سالشه خیلی جوش میزد بردمش دکت
#پاسخ_اعضا ❤️🍃
سلام وادب خدمت دوستان عزیزی که مرا مورد لطف خودشون قرار دادند صبح ادینه پر خیر و برکتی رو براتون ارزو دارم دوستان عزیزم هدف من از بیان حقایقی که خدمتتون عرض کردم این هست که شما ارتباط عمیق و صمیمانه تری با خالق هستی بر قرار کنید بدعت درست نکنید منم یه ادمی هستم مثل تک تک شماها
خداوند در قران کریم میفرماید ادعونی استجب لکم بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را خواهشاً هر کس حاجتی داره خودش بخونه خدا گواه من دائم در حال ذکر گفتن برای حاجات همه تون هستم مثلا روز نیمه شعبان 1000 مرتبه صلوات با وعجل فرجهم برای بر امدن حاجات گروه خوندم ولی دوست دارم تک تکتون مشتاقانه قران بخونید وخبرهای خوش رسیدن به ارزوهاتون رو بگذارید
دلتون دریایی عشقتون خدایی
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام درمورد داستان خورشید که خیلی زیبا توصیف شده بود درعین حال آموزنده هم بود اینکه به قول شاعر هرچه کنی به خود کنی گرهمه خوب وبدکنی و واقعا که دنیا دار مکافات هست پس حواسمون باشه که درحق کسی ظلم نکنیم وخدا رحمت کنه خورشید ومحمد داستان را
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
خانمی که بچه هایش سقط میشن قرص خون از دکتر تبریزیان روزی ۶ دونه بخوره این بدن مادر ضعیفه ما تجربه کردیم
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام وعرض ادب واحترام. میخواستم درمورداون خواهری که گفتن پسرشونو دختر خالشون جواب کرده ورفته سراغ دوست دخترو اینا خواهرجان بهتره فعلا ازاین ازدواج دست بردارید خیلی از خانمها تو همین گروه ازخیانت همسراشون داغون شدنه نمیخوای که فردا روزی دختر خواهرت ب این روز بیفته فکر همه چی رو بکن وعاقلانه تصممیم بگیر .پسر شما دیگه رفته پی ... ازازاین جور چیزا اول از خدا بخواا که سر ب راهش کنه ودست ازاین کاراش برداره ووواقعا ازته دل پشیمون شده باشه بعد بره سراغ زندگیش .انشاالله خداوند بزرگ هممون رو ب راه راست هدایت کنه🙏
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام به همه اعضای گروه من خواستم یه موضوعی رو به دخترای گروه از جمله خودم بگم که تو گروه از اختلاف سنی با همسر صحبت شد خواستم این مورد رو بگم البته پیام هم دادم ولی بعضی چیزا رو جا نشد که بگم اول از همه باید بگم هر کسی نظر خودشو داره من ۱۸ سالمه و تفاوت سنی پدر و مادرم ۱۲ ساله به نظر من تفاوت سنی زیاد خیلی هم خوب نیست چون اختلاف سنی باعث میشه تفاهم کم تر بشه الان تو خونه ما سر کم ارزش ترین چیز ها دعواست سر غذا سر لباس و......
البته مادرم راضی نبود که با پدرم ازدواج کنه و به اصرار خوانواده ازدواج کردکه این زیاد چیز مهمی نیست چون توی اون دوره بیشتریا حد اقل ۹۰ درصد این جوری ازدواج کردن من و خواهرم توی خونه آرامش نداریم شاید بعضیا ت گروه از اختلاف سنی زیاد راضی باشن میگن طرف پخته است اما این مشکلات رو داره بعدش فقط شما که قرار نیست ازدواج کنی؟؟؟ بعدا قراره اون آقا در آینده پدر یه بچه بشه و شاید اون بچه راضی نباشه الان من اصلا راضی نیستم که پدرم بیاد مدرسه چو الان سن پدرم خیلی زیاده و اگه بچه ها ببینن میگن بابابزرگتو آوردی مدرسه ؟؟؟
یا مثلا پدر مثل هر مرد مسنی دلش آرامش و خونه ای بی سر و صدا میخواد اما من چی ؟؟؟؟من توسنی هستم که دلم تنوع میخواد دلم سر صدا میخواد الان باید چی کار کنم ؟؟؟؟ یا خواهرم میخواد تیپ بزنه و بره بیرون پس دخترای گل به این موضوع توجه کنید الان زمان مامانامون نیست که به زور شوهر کنیم به انتخواب هاتون توجه کنید
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام نمیدونم بعضیا چقدرراحت قضاوت میکنید. خانمی که به مادرنگران که دخترش به اجبارازدواج کرده والان بادوتابچه شوهرشودوست نداره، گفتن که به زور شوهرکرده بچه دارشدن که دست خودش بوده، به یادخاطره خودم افتادم، من هم به زوردرسن پایین ازدواج کردم چون سنم کم بود ونمیدونستم میتونم دوام بیارم قرص ضدبارداری میخوردم مادرم ازم دور بود وهربار چندبسته میخرید بهم میداد، مادرشوهرم قرص هارو پیداکرد وریخت دور ودعوای حسابی وفحش به مادرم، واز شوهرم خواست سریع تربچه داربشیم ومن چون قرص نداشتم حتی به اجباربچه دارشدم واین همه بچه ناخواسته وجودداره تازه میگن سقط هم گناه داره، بعضی زندگیا حتی نفس کشیدن اجباره ، پس وقتی از همه چی خبر ندارید قضاوت نکنید، شماهمه چی بروفق مرادتونه، همه که اینجوری نیستن حتی الان هم شما گفتید: یعنی چی بادوتابچه شوهرتو دوست نداری بشین زندگی کن .همش اجبار
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام دختر خانم ۱۴ ساله ای ک موهای صورتت تیغ تیغی درمیاد .شما میتونی بری ارایشگاه با وکس یا شمع اصلاح کنی .نوره هم خوبه .اما فقط باید دودقیقه بمونه .صورتت نرم میشه و به مرور موهای صورتت کم میشه .اصلا دیگه تیغ نزن
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد♨️🚫
#داستان_زندگی_اعضا 💜🍃 ماهرو اروم گفتم : کجا میریم ؟ _ خونه ... سکوت کردم... و جلوتر رفتیم ...
#داستان_زندگی_اعضا ❤️🍃
ماهرو
دستمو رو روبندم گذاشتم و گفتم : اینطور بهتره ...
_ اهل این اطراف نیستین ...
از کجا اومدین ؟ فقط ده پایینه که زنهاشون رو بند میزنن ...
اینجا حتی دامـ.ـ.ـن کوتاه و پیراهن هم تـ.ـ.ـنشون میکنن
ما فقیرا چـ.ـ.ـادر سر میکنیم ...
بقیه همه خوشگل و ترگل ورگلن ...
_ من از بچگی رو بند میزدم ...
_ براتون لباس میارم ...
اسمتون چیه خانم ؟
_ جواهر هستم ...چرا میگی خانم ؟
_ مهمون ویژه مالک خان هستین ...
اولین باره با خودشون مهمون میارن ...
مگه میتونیم بی احترامی کنیم ...
_ مالک خان خودشون کجا رفتن ؟
_ رفتن حمام ...ایشون همه چیزشون از بقیه جداست ...
جارو رو برداشت و گفت : براتون الان چای میارن ...
درب رو باز کرد و گفت : اینجا اتاق کار خان بود قبلا ولی خیلی وقته خالیش کرده ...محبوب بیرون که رفت برام رختخواب اوردن ...
میدونستم خاله ام و شوهرش تو این عمارت بودن ...
اگه میدیدمش حتما میفرستادمش بره و به مادرم سر بزنه ...
اون منو نمیشناخت و چون همو نمیدیدیم شاید منم با گذشت زمان نمیتونستم پیداش کنم ...
سینی چای و خرما رو داخل اوردن یه کاسه حلوا شیره زده بودن و روش نون گذاشته بودن ...
گرسنه بودم و اولین باری بود اون همه غذا میخوردم ...
مراقب بودم که روبندم رو بالا ندم ...
همیشه یه تـ.ـ.ـرس خاصی تو وجودم بود که مبادا مـ.ـردها با دیدن صورتم نسبت بهم حسی پیدا کنن درست مثل صفر
محبوب برام لباس اورد و گفت : اب داغ شده بریم ...
یه حموم زیر زمین بود ...
خزانه اب نداشت ...
حموم بقدری بزرگ بود که سر و تهش مشخص نبود ....
محبوب لباسهاشو کم کرد و گفت کمکت میکنم ...
پشتمو بهش کردم و رو بندمو بالا زدم ...
همه بـ.ـ.ـدنم درد میکرد ...
ملا صمد بهم لـ. ـــ. ـگـ.ـ.ـد ز_ده بود و جاش کـ.ـ.ـ.ــ بود، بود ..
محبوب روی سرم اب ریخت و گفت : حلوا رو دوست داشتی ؟
_ اره خیلی سال بود نخورده بودم ...
یکم مکث کردم و گفتم : محبوب اینجا زنی به اسم رحیمه میشناسی ؟
محبوب هنوز صورتمو ندیده بود و از پشت سرم رو سرم اب میریخت و گفت : رحیمه که اشپز اینجاست .
زن عمو صفا ...
اونا از قدیمی های اینجان ...
تو از کجا میشناسیشون ؟
نمیدونستم چی بگم و بی مقدمه گفتم : تعریف اشپزیشو خیلی شنیدم...
میگفتن خیلی مهارت داره ...
_ اره مالک خان فقط پلوهای اونو قبول داره ...
این همه سال خیلی ها خواستن زیرابشو بزنن ولی حریفش نشدن ...
_ تو چی از کی اینجایی ؟
_ من اینجا بدنیا اومدم ...
پدرم دربون قدیمی بود...
مادرمم که مـ.ـ.ـرد، مالک خان منو مثل خواهرش نگه داشت
محبوب موهامو خـ.ـیس کرد...
خـ.ـ.ـم شد و اروم تو گوشم گفت : من اینجا چشم و گوش مالک خانم ...
داشت جلو میومد و من سرمو پایین انداختم ..
صابون رو به دستم داد و گفت : چقدر موهات قشنگ و بلنده ...
روسری رو از سرش در اورد و گفت : من مو ندارم ...
شـ.ـ.ـپش سـ.ـ.ـرمو ز_ده بود از ته ز_دمش ...
نگاهش که کردم نگاهامون تو هم گره خورد ...
محبوب مات دیدن من شد و گفت : تو همونی؟ اب صورتمو شسته بود ...
محبوب دستشو جلو اورد صورتمو لمـ.ـس کرد و گفت : این همه جمال کجا بود ؟
مگه میشه این همه زیبایی یجا جمع باشه ...
چشم هام درست میبینن ...
تو همون هستی با اون لباسهای پـ.ـ.ـاره ...
مالک خان صـ.ـ.ـورتتو دیده ؟
این همه زیبایی رو دیده ؟
با سر و صدای اومدن کسی موهامو جلو ریختم و محبوب با صدای بلند گفت : برای چی اومدی ؟
مگه نمیدونی حموم کسی هست ؟
زنی بود و گفت : اومدم بگم مالک خان گفت : بیرون اومدین برید پیشش ...
اون زن که رفت ...
محبوب دوباره نگاهم کرد و گفت : نمیتونم ازت چشم بردارم...
تو واقعا زیبایی ...
لبخندی زدم و گفتم : ممنونم ...
لطفا به کسی نگو من رو دیدی ...
نمیخوام کسی صورتمو ببینه ...
محبوب خیره شد بهم و گفت : بزار دقیق نگاهت کنم
کمک کرد لباسهای نو رو پوشیدم ...
یه پیراهنگل دار تا روی زانوهام بود ...
استین هاش کوتاه بود ...
محبوب کمرمو محـ.ـ.ـکم با کمـ.ـ.ـربند بست ...
و گفت : نقاشی دست خدایی ...
نگاهش کردم و گفتم : روبند میخوام ...
مکث کرد و گفت : نداریم برات شال میارم ...
یه شال بزرگ رو سرم انداختم و جلو کشیدم...
صورتم دیده نمیشد ...
با محبوب تا اتاقم رفتم و وارد که شدم نفس راحتی کشیدم ...
تمام راه استـ.ـ.ـرس داشتم ...
موهامو خشک کردم و دلشـ.ـ.ـوره داشتم ...
به پنجره اتاق پـ.ـ.ـرده زده بودن و برام یکم وسایل اورده بودن ...
محبوب ازم چشم برنمیداشت و مدام میگفت : مگه میشه انقدر قشنگی؟
تو واقعا انسانی؟! تو اهل زمینی ؟
چطور میشه انگار فرشته ای ؟
خنده ام گرفت و گفتم : نه اهل زمینم ...
_ چیزی برات بیارم ؟
_ نه ...فقط کمکم کن ...اینجا غریبم....
#ادامه_دارد...
#احکام_دین ☀️🍃
سوراخ کردن گوش نوزادی توسط مادر بزرگ بدون اطلاع پدر 🌸🍃
پرسش :گوش نوزادی را از بالاتر سوراخ کرده بودند مادر بزرگش بدون اینکه پدر بچه متوجه شود کمی پایین ترسوراخ کرد ایا مادربزرگ باید از پدر رضایت بگیرد؟
پاسخ :
در صورتی که دوّمی درجای خود قرار گرفته مادر بزرگ فعلا مسئولیتی ندارد.
محدوده رفع حکم اکراهی🌸🍃
پرسش :محدوده رفع حکم اکراهى تا کجاست؟ حقّ اللّه، حقّ النّاس، یا کلّیه محرّمات؟
پاسخ :در صورت اکراه، همه احکام، جز ریختن خون بى گناهان، برداشته مى شود. ولى این در صورتى است که اکراه نسبت به مکره علیه بر امر مهمّى باشد.
مفهوم ید ضمان🌸🍃
پرسش :منظور از ید ضمان چیست؟
پاسخ :در اختیار داشتن مال بدون اذن مالک یا حاکم شرع ویا با اذن مالک مشروط به ضامن بودن.
مفهوم تملک بر ضمان🌸🍃
پرسش :منظور از تملک بر ضمان چیست؟
پاسخ :برداشتن و مالک شدن یک چیز مجهولالمالک (با شرائط خاص)، با این نیت که در صورت پیدا شدن صاحبش، قیمت آن را به او بپردازد.
ضمان در تصادف با عابر پیاده در اتوبان🌸🍃
پرسش :دو نفر عابر پیاده، بدون آشنایى با مقرّرات راهنمایى و رانندگى از اتوبان عبور مىکردند، که با ماشینی تصادف نموده، و هر دو جان مىسپارند دیه آنها بر عهده کیست؟
پاسخ :در صورتى که آنجا جاى عبور و مرور نبوده، و رانندگان به طور معمول انتظار عابر پیادهاى را در آنجا ندارند، و آنها خودشان مرتکب بىاحتیاطى شدهاند، راننده مسئول نیست.
ضمان فوت نجات دهنده در حین نجات🌸🍃
پرسش :اگر شخصى به قصد نجات شخص دیگر به داخل چاه برود و او نیز به علت دچار خفگى و فوت نماید. بر فرض که شخص اخیر، به تقاضاى صاحب چاه، یا به تقاضاى شخصى که در درون چاه گرفتار بوده، داخل چاه شده باشد، یا بدون تقاضا و استمداد کسى و صرفاً به قصد احسان و نجات جان مسلمانى اقدام به این عمل نموده و فوت کرده باشد، چه کسى ضامن می باشد؟
پاسخ :کسى مسئول دیه او نیست؛ مگر این که این کار به پیشنهاد صاحب خانه صورت گرفته باشد، و شخص نجات دهنده به کلّى از جریان چاه بىخبر باشد، و صاحب خانه به او اطّلاع نداده باشد.
ضمان معاون جرم در خسارات🌸🍃
پرسش :اگر فرد در انجام جرمی همکاری کرده باشد تا چه مقدار در جبران خسارت ناشى از جرم سهیم است؟
پاسخ :در صورتى که جرم استناد به هر دو داشته باشد، به همان نسبت که استناد دارد، ضامن است.
ضمان در صورت غرق شدن متعلم در آموزش شنا🌸🍃
پرسش :اگر در تعلیم شنا حادثه ای رخ دهد و فرد تحت تعلیم فوت نماید چه کسی ضامن است؟
پاسخ :در شنا ظاهراً صور مختلفى است؛ اگر شناگر تحت تعلیم صغیر باشد مربّى ضامن است، زیرا سبب اقوى است. و اگر کبیر باشد صور مختلفى دارد؛ در بعضى مربّى ضامن است، و در بعضى خود شناگر.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽