#پاسخ_اعضا 🌸🍃 سلام خدمت همه ی عزیزانومنم مثل همه شما خیلی گرفتاری های زیادی داشتم ودارم بنده خانمی ۴۰ ساله هستم که مدتی کمی دچارحواس پرتی میشم ودوباره زودیادم میاد وازاین ۲۴ سال زندگی خیلی درداعصاب وافسردگی گرفتم اصلاحواسم جمع نیس اینا به کنار امسال به اصراربچه ها ...گفتنداسمتوبرارانندگی بنویس من م خوب دیدم احتیاج دارم همیشه به کسی تکیه نکنم رفتم ولی یک بار رفتم اونم باورکنید تاصبحش خواب وقراروازاسترس داشتم میمردم ودیگه به هرجون کندنی بودرفتم ولی ردشدم ازاون روزدیگه شدیدزده شدم ومیترسم نمیدونم چیکارکنم توراخدامن وخیلی دعا کنید سیدای عزیزباورکنیدخودم خیلی قران اینامیخونم خداخودش وشما من ودعاکنید یه راه حل خوب اگه تجربه داشتیدبفرمایید.اینکه همیشه ازشکست میترسم واین جورغصه میخورم چون واقعا دوست دارم بلدشم رانندگی کنم انشالله حاجت روابشیدهمگی من وهم دعای خیرتون بی نصیب نذارید.نگیدچرابرایه همچین چیزی غصه داره یاازبس که دقدقه نداره چیوبهش گیرداده ولی برام مهم هس ولی نمیدونم چیکارکنم نذرشهیدهم گرفتم انشالله شهیدعزیزم خودش کمکهمه کنه ممنون ببخشیدطولانی شد 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام ممنون از حبیه خانم ممنون از گروه خوبتون من همه ی پیام هارامیخونم وبراهمتون دعا میکنم وباخواندن خیلی از پیاماتونم اشک میریزم الهی که به حق حضرت فاطمه س مشکل همه حل بشه برای منم دعاکنید🙏 براخانم 38ساله که میگه شبها پاهام دردمیکنند منم اینجور بودم قرص کلسیم خوردم بعد مدتی خوب شدم برمحمدوآل محمد صلوات 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام خانمی ۴۱ساله مادرشون الزامیر داره ۸۲سالشه خیلی ببخشید این بچه ها فک میکنند هیچوقت پیر نمیشید چه کسی ازمادر عزیز تر ه شماها که الزایمر نداشتید که یه ماهه اون بنده خدا رو‌حموم نکردین این عنایت و لطف خداست به شما که توفیق خدمت براتون قرار داده اگه اسون بود که ثواب نداشت بی خیاله همت خواهر برادرات باش گلم پاشو برو خونش بهشرسیدگی کن هرچی میخوان بگن بگن به داداشتم بگو‌ یه کارت بده همون لزوماتی که باید براش تهیه کن بدو بدوشم صفر تا صدشبا خودت خدا بهت سلامتی و عافیت و برکت میده نترس از زحمتش که به فقط و فقط لطف خداست. یکم برا مادرت مادری کن هرچند خودوتو ریز ریز کنی نمیتونی جبران زحمتاشو بکنی ما چهارتا بچه بودیم بزرگه ۶۲ساله کوچیکه که منم ۴۷ساله چهار سال از مادرم با سرطان مغزاستخوان شدید که وقتی بلندش میکردیم میزاشتیمش رو لگن دنده هاش زیر دستمون میشکست درد وحشتناک شد هرکدوم تو هفته دوتا ۲۴ ساعت پیشه مادر میرفتیم و تنها برادرم یه شبانه روز تمام مال مادر دسته برادرم بود ولی کم نمیزاشت تو خونه خداییش پشتمون بود خیر ببیننه یه کارت داشتن که ما خریدا لازمو انجام میدادیمم الان که فوت کردن خرداد گذشته همه مون ناراحتیم و غمممون تمومی نداره نذاشتیم کوچکترین زخم بستری بگیری شادی و نشاطش رو مهمونی گرفتناشو روضه گرفتناشو هرچی اراده میکرد میگفتیم چشششم از کار وزندگی همه افتادییم هر کدوم به نوعی ولی ارزشششو داشت الان افسوس نمیخوریم همت کن خودت شروع کن خدارو چه دیدی شاید شما بچه ها فرصتت زندگیتون کمتر از مادرتون باشه برا خودت از ته دل براش کارکن 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 جواب اورژانسی خانمی که دلتون نیم ساعت یکبار درد می گیره سریع برید اورژانس بیمارستان چون احتمالا دچار آپاندیسیت شدید و این خطرناکه شاید هم کیست تخمدانه، اونجا دکتر خودش تشخیص میده کدومه، سریع بدویید برید تا دیر نشده ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽

#یک_نکته_از_هزاران 🌱 حکایت مرده شور و تهمت زدن بیجا✅ هنگامیکه یکی از زنان مدینه منوّره فوت کرده و جنازه اش را به مغسله (مرده شور خانه) آورده بودند، زن شوینده وقتیکه آب را بر بدنش جاری کرد، او را به بدی نسبت داده و به زنا متهم کرد. در این هنگام دست غاسله (زن غسل دهنده) بر بدن میت چسبید طوریکه نتوانست دستش را حرکت دهد و از بدن او جدا کند. پس از مدتی از پشت در، زن غاسله را صدا زدند که آیا غسل میت تمام نشده است. زن غاسله جواب داد: مهلت بدهید اکنون تمام میشود. دوباره همراهان میت صدا زدند: کفن حاضر است مگرغسلش تمام نشده است؟ باز جواب داد کمی مهلت بدهید. در این هنگام یکی از زنان دیگر داخل مغسله شد و آنچه را که اتفاق افتاده بود با چشم خود دید و به دیگران نیزخبر داد. جماعت به علماء رجوع کردند تا رأی آنها را در اینباره جویا شوند. یکی از علماء گفت: دست غاسله را باید قطع کرد تا اینکه بتوان میّت را دفن نمود چون دفن میّت امری واجب است. برخی نیز گفتند: باید از اعضای بدن میّت قطع شود تا زن غاسله نجات پیدا کند، چون زنده از مرده برتر میباشد. اختلاف بین آنها شدت گرفت و هر کدام دلیل خود را قویتر میدانستند. از طرفی دلیل سومی نیز وجود داشت که از هر دوی آنها قویتر بود و آن فرمایش حضرت رسول الله صلی الله علیه و سلم بود که درباره تهمت به بی گناهان فرموده است: تهمت و بهتان کردن زنی بی گناه، عبادت یکصد سال را بر باد میدهد. برخی از علمای مدینه نیز بودند که از این واقعه متحیّر شده و در اینباره توقف کرده بودند. سپس به این نتیجه رسیدند که پیش عالم شهرشان بروند و جواب آن واقعه را از ایشان بخواهند. وقتی عالم موضوع را فهمید فوری خود را به محل واقعه رسانید و از پشت در مغسله، زنِ غاسله را صدا زد که تو در حق میّت چه گفته ای که به چنین دامی گرفتار شده ای؟ زن غاسله که واقعاً پشیمان شده بود جواب داد: او را به زنا نسبت دادم درحالیکه آن زن پاک بوده و من از دروغ این تهمت را به او نسبت داده بودم. عالم گفت : تا چند زن بر او داخل شوند و زن غاسله را هشتاد تازیانه بزنند زیرا این زن غاسله، مصداق آیه «وَ الَّذیْنَ یَرْمُوْنَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ یَأْتُوا باَرْبَعَة شُهَداء فَاجْلِدُوْهُم ثَمَانِیْنَ جَلْدَةً وَّ لاتَقْبَلُوا لَهُم شَهادَةً اَبَداً وَّ اُولئِکَ هُمُ الفاسقُوْنَ. یعنی کسانیکه زنان بی گناه را به زنا نسبت میدهند و سپس چهار شاهد (عادل) را نیاورند آنها را هشتاد بار شلاق بزنید و پس از آن شهادتشان را قبول نکنید و آنها از فاسقین میباشند / نور40 » بوده و لازم است حد شرعی بر آن جاری شود. بنا به فرموده عالم، چند زن داخل مغسله شده و زن غاسله را هشتاد تازیانه زدند. بعد از اینکه هشتاد ضربه کامل شد دست غاسله از میّت جدا گردید. بنا به گفته پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم «مَن کَانَ یُؤمِنُ باللهِ وَ الیَومِ الآخِر ِفَلیَقُل خَیرًا اَو لِیَصمُت. یعنی کسیکه به خدا و روز قیامت ایمان دارد باید سخن نیک بگوید و یا سکوت اختیار کند» باید در گفتارمان دقت نظر داشته باشیم تا مبادا حرفی از دهانمان خارج شده و به سرنوشت آن زن غاسله مبتلا شویم . نعوذ بالله من ذلک. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽

#پرسش_اعضا 🌸🍃 سلام من تازه به کانال شما.امدم خیلی خوشم امد لطفا راهنمای کنید یا یه دعا بدهید جاری دخترم دعوا درس کن هست وخیلی حسود هر چه دختر من می خرد یا دارد او همه می رود می خرد وخانواده...شوهر خوشحال هستند ولی دختر من یه چیز بخرد انها ناراحت می شوند لطفا راهنمای کنید یا یه دعا بدهید تا دیگر کاری به دختر من نداشته باشند ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام یه برادر دارم ۳۳ سالشه و سر کار نمیره میگه زن میخواد و اصلا با خانواده خوب نیس تنهایی تو اتاقش میشینه و اونجا غذا میخوره اهل نماز و روزه مرتب هست حتی قبل سن تکلیف نماز روزه اش میگرفت ..تا دبیرستان که بود خیلی خوب بود خیلی هم بچه باهوش بود و زبانزد بود و از اونجاییکه مدرسه شون پاک نبود و از مدرسه فرار کرده بود و زیر درختی رفت نزدیک مدرسه شون و سر درد شدیدی گرفت و بعد سرکتاب براش باز کردن گفتن این بد جور نظر خورده و طلسمش کردن خیلی جاها رفتیم نتونستن براش کاری کنن خودشم باهامون خوب نیس که ببریمش پیش سید بنظر شمآ ما باید چکار کنیم برادرم خیلی خوب بود خیلی احترام میزاشت خیلی دوستاش دوسش داشتن و دارن از همه دوری میکنه ولی دوستاش میرن سمتش میگن اون داره از ما فرار میکنه ولی ما خوبیهاش که از یادمون نرفته ..بنظرتون راهکار چیه باید چه بشه اینم بگم رفتیم پیش یکی گفتیم خیلی نماز میخونه که ازشدت خوندن نماز از حال میره نمازش کمتر شد و خیلی حرف نمیزد الان بعد اونحرف میزنه نمیدونیم شاید دست خودش نبوده و گاهی دست بزنم داشت اونم گوش شیطون کر دیگه نمیزنه بدی هاش فقط وقتی یه درخواستی یا یه کاری ازش میخواهیم که انجام بده هست.. دعا کنین برای شرایط زندگیمون خیلی سعی کردم خلاصه کنم باعرض معذرت طولانی شد ...لیلا ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ تقاضای همفکری مادری هستم ۴۴ ساله ۳ تا فرزند دارم دخترم ازدواج کرده ونوه ۱ ساله دارم پسرم ۱۶ سالشه ۱ دختر ۷ ساله دارم خدا را هزار مرتبه شکر وضع مالی نسبتا خوبی داریم چند وقته همسرم گیر دادن طبق سفارش رهبر ۱ فرزند دیگه بیاریم اما من هر روز به یه بهانه ای منصرفشون میکنم ساکن تهران هستم وخانوادم شیرازن میگم برا مادرم سخته بیان کمکم میگن وقت شما بچه بیار بقیه اش با خودم همه کارش را خودم میکنم وقتی التماس میکنن دلم براشون میسوزه ولی به خاطر داماد ونوه خجالت میکشم البته دامادم هم موافقن وتشویق میکنن اما دخترم میگن زشته پیش خانواده شوهرم خجالت میکشم به نظر شما من چیکار کنم به مشورت دوستان شدید نیازمندم دستت تک تکتون را میبوسم وبرای همه عاقبت بخیری ارزو مندم التماس دعا ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام وقت بخیر مدت کوتاهی که با کانالتون اشنا شدم خدا خیر تون بده که جوابگو مشکلات عزیزان هستین منم یه مشکلی دارم امیدوارم بتونید کمکم کنید که البته مربوط به همسرمه حدود ۸ ماهه همسرم با درد شدید کمرصبح از خواب بیدار میشه که با مسکن اروم میشه ولی از حدود ظهر با قطع ادرار مواجه میشه به بیمارستان مراجعه میکنه بعد از کلی دکتر رفتن تشخیص کیست انتهای ستون فقرات دادن که میگفتن احتمال مربوط به این کیست میشه یه تعداد دکتر پیشنهاد عمل میدن ولی با رضایت خودمون و قطعی نمیگن که خوب میشه بلکه احتمال فلجی و بی اختیاری دفع ادرار و یبوست ممکن اتفاق بیفته الان حدود ۸ ماهه دفع ادرارشون با سوند انجام میشه و یبوست اذیتشون میکنه تمام دکترای مطرح تهران اصفهان و شیراز رو رفتیم نتیجه نگرفتیم تشخیص درستی نمیدن فیزیو تراپی و اب درمانی فراوان رفتن بازم فایده نکرده واقعا دیگه خسته شده از این وضعیت تو رو خدا اگه راهکاری دعایی یا هر راهنمایی بتونید بکنید ممنون میشم واقعا دیگه مستاصل شدیم از اینکه محبت میکنید و پاسخگو هستید ممنونم خدا خیرتون بده #ایدی_ادمین_جهت_ارسال_پرسش_و_پاسخ 👇❤️ @adminam1400 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽

#پاسخ_اعضا 🌸🍃 سلام دوست عزیزی که گفته بودید رفتین آزمایش دادین این اسپرم همسرتون ضعیف هست عزیزم من مشکل شما را داشتم برای خودم همه چیز عالی بود برای همسرم اسپرمش گفتند ضعیفه حتی واریکوسل را تشخیص دادند و گفتند شاید شما بچه دار نشیداما رفتیم مشهد پیش آقا امام رضا از ته دل همسرم به آقا امام رضا ع گفتندتو به جان جوادت 😭 که اگر پسر بود اسمشو میزارم محمد تقی چون کسی این اسم رو در حال حاضر نمیزاره بعد من باردار شدم البته دکتر بهم یه سری قرص ها و اینها را به همسرم داد مثلاً زینک خوردن همسرم یه سری داروها را مصرف کردند و چهار مغز و.....اینا از خدا بخواه و معامله کن با خدا و امام زمان عجل الله و نذر خودشون کن نگران نباش بار دار میشی انشاالله. خدا رو به حق امام جوادش قسم میدم که هر کی اولاد نداره بهش بده و هر حاجتی داره برآورده به خیر کنه😭🤲 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام در جواب خانمی که گفتید خونتون سوسک داره گلم از داروخانه خمیر سوسک کش بگیر مثل خمیر دندان هستش اندازه عدس بزارید زیر و گوشه دیوار و سینک و کابینت ها این سوسک ها کابینتی هستند خودشون از لوله فاضلاب میان و به همونجا برمی‌گردن گوشه های دیوار های سرویس ها تو مسیر جای‌جای خونه و اتاق و حمام بزارید حتی جنازهشون هم نمی‌بینید برای دل شکسته من هم دعا کنید اگر جواب گرفتید . 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام در جواب خانمی که همسرشون جراحی کیست مویی کردن همسر منم حدود ده سال پیش همین عمل رو انجام دادن و اندازه حدود یه نارنگی متوسط عمق زخمشون بود به دستور طب سنتی از روغن مار و عسل طبیعی اصل استفاده کردیم و خیلی زخمشون زود بسته شد اگه روغن مار هم گیرتون نیومد میتونین همون عسل طبیعی اصل رو بگیرین و اون زخم و حفره رو با عسل کمی ماساژ بدین و بعد بدون اینکه عسل رو از اون حفره تمیز کنین یک گاز استریل بزارین روش تا دفعه بعد روزی یکی دو مرتبه این کار رو انجام بدین ان شاالله که نتیجه میگیرین در جواب خانمی هم که بچه چهار سالشون نمیتونه درست حرف بزنه شما از تخم پرنده هایی مثل کبک ،کبوتر و بلدرچین براش با روغن محلی نیمرو درست کن و بده بهش بخوره چند باری که این کار رو انجام بدی بهتر میشه بعد هم ایه رب اشرح لی صدری ... ایه 25 تا 28 سوره طه رو بنویس بنداز گردن پسرتون ان شاالله که خوب میشن 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 با سلام خدمت شما دوستان عزیز در پاسخ دوستمون که گفته بودند پسر 11 ساله دارن که اعتماد نفس نداره و همش دوست داره بره بیرون یک توصیه به شما و همه دوستان دیگه اینکه احتمالا پسر شما تک فرزند هستن به شما میگم حتما فرزند دوم بیاورید هر چند خیلی فاصله شون زیاده ولی از هیچی بهتره اگر هم سنتون بالا رفته و امکان بچه دار شدن ندارید می تونید با افراد فامیل که پسر هم سن و سال شما دارن رفت امد کنید همچنین یک توصیه خوب هم برای شما دارم اینکه دست پسرتون را بگیرید و هر روز به مسجد محلی که پایگاه بسیج داره برین شما خودتون هم باهاش همراهی کنید و در نماز های جماعت شرکت کنید بعد کم کم پسرتون را تشویق کنید تا در بسیج مسجد شرکت کنه اینطوری هم کم کم نماز خون میشه و هم میتونه دوستان خوبی پیدا کنه کلاس های خوبی برای نوجوون ها در پایگاه بسیج هست که پسرت با شرکت در انها کم کم اعتماد به نفسش بالا میره دوستان به همه شما میگم تو فرزند اوری کوتاهی نکنید کم بودن خواهر و برادر ضربه های سختی به بچه های ما وارد میکنه خیلی از کجروی ها و اعتیاد و رفتن به سمت رفیق های ناباب در نوجوانی و جوانی ریشه در تنهایی در دوران کودکی است خواهش میکنم به بهانه گرانی و مشکلات به بچه هاتون ظلم نکنید بزارید طعم شیرین برادر و خواهر را بچشن تا اینده شون تباه نشود خداوند خودش ضامن روزی فرزندانمان هست ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽

#داستان_یک_معجزه 🌿 . بشنويد از پدرم ، كه وقتى ديده بود من به منزل نيامدم و دير كردم ، همراه برادرم پرسان پرسان ، سراغ مرا از اشخاص مختلف جويا شده بود. افراد مختلف نشانى مسيرى كه من رفته بودم به آنها داده بودند و آنها با چراغ بغدادى (چراغ فتيله اى ) رد پاى اين جانب را تعقيب كرده بودند تا به نزديك سرداب رسيده و مرا صدا زده بودند. برادرم گفته بود: شايد در همين سرداب باشد، اما پدرم پاسخ داده بود: خير، امكان ندارد كه وى به اين سرداب خوفناك و تاريك برود! برادرم مجددا گفته بود: شايد وى از ترس اينكه شما او را بزنيد خودش را در اينجا پنهان نموده است . بالاخره روى اصرار برادرم ، چند مرتبه مرا صدا زدند، در آن اثنا، مثل اينكه كسى به من اشاره كرد و گفت بگو من در اينجا هستم ، چه ، اگر آنها بروند ممكن است درنده اى به اين سرداب بيايد و باعث رنج تو شود. لذا من ، كه از پاسخگويى استيحاش داشتم ، فرياد زدم : پدر، من اينجا هستم ! در نتيجه ، پدرم دست خود را دراز كرد و گفت : دست مرا بگير! و من دست او را گرفتم و مرا بيرون آوردند. سپس به من گفت كه امشب تو را به منزل مى برم و نمى زنم ، ولى كارى با تو مى كنم كه اگر از اين كار نجات پيدا كردى مى آيى و شام خود را مى خورى . من از روى ترس و نگرانى ، نه نهار خورده بودم و نه شام ، و مدام فكر مى كردم كه او با من چه خواهد كرد؟ به منزل كه رسيديم گفت : تو را در اين هلفدونى (جاى ترسناك ) زندانى خواهم كرد و من پش ‍ خود گفتم كه باز، اين بهتر از كتك خوردن است ! ولى هنوز من نمى دانستم كه مرا به چه شرايطى زندانى خواهد كرد و اين (هلفدونى ) كه گفتم جايى بود كه شوهر خاله من علوفه جمع مى كرد براى دامها كه زمستان به آنها بدهد. پدرم مرا به آنجا برد و با زنجير سر افسار الاغ ، دست و پاى مرا محكم بست و بقيه زنجير را بر گردنم ، انداخت . دو لنگه تيغ در آنجا بود كه قديميها اصطلاح آن را بهتر مى دانند، يعنى اين دو لنگه تيغ را بار يك الاغ مى كردند و مى آوردند در همان هلفدونى مى گذاشتند. مرا با دست و پاى بسته وسط يكى از اين لنگه تيغها گذاشت و لنگه ديگر را بر روى من گذاشت و از درب بيرون آمد و با قفلى كه در دست داشت (كه قفل پيچى بود و بايد كليد را مى پيچيد تا بسته شود) در آنجا را كه يك لنگه اى بود قفل كرد و با صداى بلند گفت : من درب را قفل كردم ، اگر توانستى بيرون بيايى به تو شام خواهم داد و هر شغلى هم دوست دارى تو را در آن شغل خواهم گذاشت و الا تا صبح در همين جا زندانى خواهى بود! اين را گفت و به اتاقى كه در آن زندگى مى كرديم و فاصله زندان من با آنجا حدود بيست متر بود رفت . دقيقا يادم هست كه آن شب آبگوشت داشتيم . و آبگوشت را آورده بودند و مشغول كوبيدن چربى آن شدند. صداى كوبيدن آن به گوش من مى رسيد و از گرسنگى دلم غش مى رفت . مادر به حال من شديدا گريه مى كرد و به پدر التماس مى نمود كه : مرد، برو بچه را بياور، هم گرسنه هست و هم مى ترسد! اما پدر مى گفت : خير، او بايد تنبيه شود كه ديگران از كار خود فرار نكند. البته ، پيداست كه پدرم از اين سختگيريها منظور و غرضى نداشت ، و فقط مى خواست مرا تربيت كند و لذا در حال حاضر گله اى از او ندرم و آنچه گفتم مقصود، گلايه و شكايت از او نبود، كه حق و حرمت پدر بسيار است . #ادامه_دارد ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽

#پاسخ_اعضا ❤️🍃 سلام در مورد این سوال چند راه کار وجود داره همه هم امتحان شده هست :۱.بهتره تو دهنشون شربت دیفن هیدرامین بگیر تو دهنشون بعد چند ثانیه نگه دارن بریزن بیرون ۲.از رب انار استفاده کنن بریزن تو دهنشون بعد بریزن دور هردو استفاده میکنن میسوزه اولش باید تحمل کنی ،قورت نده رب انار رو عفونت دهن وارد معده میشه و خطر داره،رب انار محلی باشه بهتره ۳.تو دهنشون آبلیمو(صنعتی نباشه )بگیرن دو دهنشون میسوزه اولش بهتر میشن ،یا به یه پنبه بریزن بزارن روی افت دهن ۴راهکار اینو من شنیدم ولی امتحان نکردم از پیاز خام استفاده ‌کنن ،پیاز خام بخورن 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 باسلام...دوست عزیزی که دندون دخترتون آبسه کرده...لوبیا سفید باکتیرا ازعطاری میتونی کتیرا تهیه کنی....این دو رو باهم آسیاب کن رو لثه دخترت بریز شب تاصبح بمونه لوبیاسفید یه چرک خشک کن عالیه کتیراهم به خاطرچسبندگیش که لوبیا رولثه بمونه ..چن روز این کارو انجام بده خوب خوب میشه...پسرخودم تو6سالگی دندون دردای عجیبی داشت دندون پزشک هم نمیومد هرکاری میکردم خوب نمیشد صدلی گریش تو ساختمون میپیچید تا یکی ازهمسایه هامون اینو گفت انجام دادم الان 13سالشه خداروشکر دیگه دتدون دردنداشته.ولی شب تاصب میذاشتم میموند 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام برای آبسه دندان پیاز رو بزارید روی شعله پخش کن کباب بشه بعد ورق ورق کنید بزاریدروی دندونش روزی چند بار انجام دهید عالیه زود خوب میشه 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام وقت بخیر اون خانمی که دندون دخترش آبسه کرده منم دخترم همینجوری شد مقداری پودر پوسته انار با آب مخلوط کردم خمیری درست شد روی عفونت گذاشتم سریع تخلیه شد بعد که این کارو چند بار در روز انجام دادید ارام با دست فشار بدید عفونت بیرون میاد به دخترتون بگبد آب دهنشو بیرون بریزه 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام. روی آبسه دندون پوست انار بگذارید 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام در مورد دندون آبسه من دقیقا دندونم همینطوری شده بود رفتم دکتر گفتن عفونت کرده ولی اول دکتر با یه نیشتر به جای آبسه شده زده تا چرک وعونتش خارج بشه وبعد بهم چرک خشک کن داد آموکسی سیلین ولی یه کم درد داشت شاید دختر شما نتونه تحمل کنه پس آب ولرم با نشاسته تو دهانش نگه داره بعد بیرون بریزه ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽

#پرسش_اعضا 🌸🍃 سلام خسته نباشید من پوست چربی دارم و توی چهل سال هستم. بدنم هنوز جوش میزنه ولی مشکلم اینه که این جوشهایی که میزنه به صورت آکنه ای و گوشت اضافه در اومدن و خیلی اذیت میشم بیشتر روی کتف و سینه هام و گردنم میزنه و هر دارویی که استفاده میکنم جواب نگرفتم اگه دکتر یا دارویی سراغ دارید لطفا بهم معرفی کنید ممنون میشم🙏😔 #ایدی_ادمین❤️👇 @adminam1400

#یک_نکته_از_هزاران 🌱 دیروز که از سر کار بر گشتم، همسرم گفت: تا غذا آماده می شود برو حمام و لباسهایت را عوض و برای رفع خستگی کمی استراحت کن، لباسها را عوض کردم و دراز کشیدم بعد از مدتی فهمیدم که موقع اذان عصر است. رفتم آشپزخانه و به همسرم گفتم چه غذایی داریم؟ دو سه بار صدایش کردم اما او جواب نداد، خیلی ناراحت شدم ای خدا چرا جواب نمی دهد، پسرم به آشپزخانه آمد گفتم پسرم یک لیوان آب برایم بیار ولی او هم جواب نداد، تعجّب کردم چون او دارای اخلاق خوب و پسندید ه ای بود. خواستم از آشپزخانه بیرون بیام همسرم گفت: پسرم برو پدرت را بیدار کن غذا آماده است. پسرم به طرف اتاقم رفت با صدای بلند گفتم پسرم کجا می روی من اینجایم، بعد از دو دقیقه پسرم از اتاقم بیرون آمد و به مادرش گفت: مادر جان دو سه بار پدر را تکان دادم اما بیدار نشد. این دفعه همسرم به طرف اتاقم آمد من هم دنبالش رفتم، دیدم می خواستند کسی را بیدار کنند که لباس هایش مثل لباس من و خیلی هم شبیه من بود. بعد از چند دقیقه همه به گریه اُفتادند، با خود گفتم خدایا این مرد کیست! چرا کسی حرف هایم را نمی شنود؟ چرا کسی مرا نمی بیند؟ پسرم بیرون رفت بعد از مدت کوتاهی همراه با پدر و مادر و برادرانم بر گشت، دیدم مادرم آن نفر خوابیده را در آغوش گرفت و شروع کرد به گریه کردن، جلو رفتم اما بی فایده بود دیدم پدرم هم روی صندلی نشسته و گریه می کند، برادرانم همراه با چند نفر دیگر، آن کس را شستند و او را کفن کردند و برای نماز میت او را به مسجد بردند، دیدم همسایه ها و دوست و خویشاوندان همه آماده شدند تا بر او نماز میت بخوانند. من هم داد می زدم اهای بر چه کسی نماز می خوانید من که زنده ام چرا مرا نمی بینید؟ چرا حرف هایم را نمی شنوید؟ فایده نداشت آنها را ول کردم تا نمازشان تمام شد. رفتم سر تابوت را بر داشتم و کفن را از روی چهره اش باز کردم، تبسّمی کرد و گفت: وقتت تمام شد چهل سال است که من رفیق تو هستم من زیر خاک می روم و تو هم برای سوال و جواب روانه می شوید. می خواستم حرف بزنم و خود را تکان دهم اما نمی توانستم، بلاخره خاک بر سرم ریختند و تنها ماندم، با خود گفتم آیا واقعا این پایان زندگی من است؟ چون من خیلی بدهکارم، خیلی کارها را به امید آینده انجام نداده ام، خواسته ام از کارهای زشت دست بردارم اما تصمیم قاطعی نگرفته ام. بعد صدای پای دو کس را شنیدم با خود گفتم ای وای بر من سوال و جواب نکیر و منکر ی که در دنیا تعریفشان می کردند داره شروع می شود، خدایا مرا بر گردان ….. خدایا مرا بر گردان…. تا کردار نیک و شایسته انجام دهم، اما صدای را شنیدم که می گفت: هرگز هرگز دیگه بر نخواهی گشت. خیلی ناراحت بودم که ناگهان صدای دخترم را شنیدم که آهسته و آرام می گفت: پدر جان پدر جان بلند شو غذا آماده است، چشمانم را که باز کردم دیدم که دختر نازنینم است، او را در آغوش گرفتم و بوسیدم ، دوباره گفت: پدر جان زود باش عجله کن غذا سرد می شود. تمام بدنم غرق عرق بود قلبم به شدّت تپش می زد و احساس خستگی می کردم، با خود گفتم: ای نفس گناه کار و خبیث تو به دنیا بر گشتی ببینم چه کار می کنی و چه پیش می اندازی، مادام که نمی دانی کی می میری باید شب و روز نیکی کنید. بلاخره روزی فرا می رسد تا شمع اجلتان به پایان برسد، تو هم خدا را سپاس کن که فرصت در دست داری و آن را غنیمت بدان، دست از گناه و معصیت بردار تا بهشت جاویدان از آن تو باشد. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽

#پرسش_اعضا ❤️🍃 سلام دوباره ببخشیدخیلی سوال میپرسم کانالتون حبیبه خانم عالی هست وتابه حال چنین کانال مردمی وخوبی ندیده بودم دوستان من درشهراصفهانم شوهرمن کاشی وسرامیک کارهست ۸سال بیمه ردکرده الان رفته بیمه توخیابان ولی عصرمیگندچون توی باغ کارمیکنی ومجوزنداره بیممون راقطع کردندآخه چطوری دنبال کارمجوزداربگرده اینطوری بیکارمیمونه شماهانمیدونیدبایدکجارفت برای وصل دوباره بیمه بخدابدون بیمه درمی مونیم ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام . برای زن و شوهری که ۱۳ ساله بچه دار نشدن و داروهای گیاهی و شیمیایی زیادی استفاده کردن ولی بازهم فایده ای نداشته سه بار عمل ای وی اف انجام دادن و عمل سوم جنین تو رحم زن گذاشتن ولی بازهم فایده ای نداشت و خانم حامله نشدن شوهر وقتی کوچیک بوده یکی از بیضه هاش آسیب میبینه و پوچ میشه و بیضه ی دیگرش هم که سالمه دارای اسپرم صفر و جهش و حرکت نداره برای اینکه این زن و شوهر بچه دار شوند چه درمانی خوبه ؟ ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام ادمین جان خسته نباشید باتشکر از کانال فوق العادتون من یک پرسش اورژانسی داشتم لطف کنید بذارین گروه .دخترم دو سال ونیمش هست پنج روز پیش از شدیدی کرد فکر کردم سرماخورده داروهای سرماخوردگی و بهش دادم هیچ چیز بغیراز آب نمیخوره سه روز پیش متوجه شدم داخل دهانش روی لثه و زبانش آفت زده دکتر ببردم دیفن هیدرامین ونیستاتین دادولی نه تنها فرقی نکرده تعداد آفتها هم بیشتروبزرگتر شده خیلی غصمه گفتن رب انار خوبه ولی اصلا نمیخوره مدام گریه می‌کنه همش بغلمه کلافه شدم دکتر گفته باید بستری بشه ولی من دوتا بچه دیگه دارم وتو این شهرغریبم نمیتونم برم بیمارستان اون دوتا بچموهیچ کسی نیست نگه داره لطفاً اگر کسی راهکاری داره راهنماییم کنه خیلی ازتون ممنونم. ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام به دوستان عزیز ،پدر من مشکل ریه و اعصاب داره و همش،شکمش در میکنه دکتر گوارش رفتیم گفتن معده و روده مشکلی نداره میخواستم از،شما بزرگوارن بپرسم کسی تجربه این بیماری رو داره که شکم همش درد کنه و مربوط،به گوارش نباشه و مربوط،به ریه یا اعصاب باشه. الان سه ساله شکمش در میکنه و قرص،مسکن همش میخوره ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ با سلام امیدوارم حالتون خوب باشه من یه پسر 16ساله دارم که روی سینش و پشتش لکه های قهوه ای می افته البته اینم بگم خیلی به گرما حساسه میبینم خیلی ناراحت میشم دکتر هم بردم ممنون میشم کمکم کنید ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام سوال اورژانسی دارم من چند روزه سمت راست شکمم درد میکنه یک درد شدیدی داره بعد خوب میشه باز یک روز بعد دوباره همون درد و میگیره نمی دونم دلیلش چیه دکترم نرفتم راهنمایی میتونین کنین؟ ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام عزیزم امیدوارم حالتون خوب باشه من یه دختر خواهر دارم ک هشت سالشه و پیسی گرفته یک ساله ک میبرنش شیراز دکتر و فایده نداره و بیشتر هم شده پیسیش ،از نظر مالی اوضاع خوبی ندارن و توی فشارن،لطفا اگه کسی میدونه کمکم کنه چ دکتری برای این بیماری میشناسن عزیزان توی کانال ؟ یا چ دارویی هست ک خوبش کنه؟ ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام به‌ همه اعضای گروه وحبیبه خانم‌ عزیز ببخشيد اگه امکانش هست سؤال منو اورژانسی تو گروه قرار بدين ممنونم من‌ تقريبا يه ماه پيش بدلیل لکه بینی تو دوران پاکی به‌ متخصص زنان‌ مراجعه‌ کردم‌ دکتر بعد معاينه گفت‌ عفونت‌ شديد داری وزخم دهانه رحم دارو وپماد داد ده روز استفاده‌ کردم‌ عفونت‌ ولک ديگه نديدم بعد که‌ پريود شدم‌ وپاک شدم‌ دوباره‌ عفونت‌ ها ولک ها شروع شده‌ درد زير شکم‌ وگودی کمر دارم همش لک نمیتونم نماز بخونم دکتر گفت اگه بعد دارو لک ديدی بيا زخم‌ رو فریز کنم‌ من‌ خيلي میترسم چون‌ شنيدم باعث نازایی میشه توروخدا اگه مشکلی مثل من‌ داشتيد بگيد بجای فریز چیکار کنم‌؟میخواستم اسفندماه اقدام به‌ بارداری کنم 😭 ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام اگر میشه سوال منو تو کانال بزارید مادرمن دکترا بهش گفتن عفونت زده ب معده و مثانت میشه بگین مادر من باید چکار کنه ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام‌خدمت‌همه‌عزیزان‌خواهش‌میکنم‌‌کمکم کنید‌راستش‌من‌عمویی‌دارم‌۳۴سالشه ایشون‌ هیچ‌مشگلی‌ندارن‌سالم‌سالم‌هستن‌‌خونه‌ماشین زمین‌مغازه‌همه‌چی‌از‌خودش‌داره‌مستقلم‌هس‌ کسی‌شریکش‌نیس‌اما‌‌متاسفانه‌‌هرجا‌میره‌ خواستگاری‌‌قسمت‌نمیشه‌تاحالا‌‌‌‌۷جا‌رفته‌ خواستگاری‌‌‌بعضیافامیل‌بودن‌بعضیام‌غریبه‌ اما نمیدونم‌چرا‌هرجا‌میره‌قسمت‌نمیشه‌ ‌هرجا میره‌خانواده‌دختر‌‌میگن‌تاچن‌روز‌صبرکن‌‌بعد متاسفانه‌پشیمون‌میشن‌زنگ‌میزنن‌میگن دخترمون‌میخواددرس‌بخونه‌‌‌‌‌متاسفانه‌ دیگه خجالت‌میکشه‌بره‌خواستگاری ‌ن‌معتاده‌ن‌دزده ‌ن‌خلافکاره‌‌ولی‌قسمت‌نمیشه‌زن‌بگیره‌ حالا‌یه‌زن‌عمو‌داریم‌‌‌همیشه‌براهممون‌طلسم میکنه‌خیلی‌چیزارو‌ازش‌پیداکردیم‌ رفتیم پیش چن‌تاسید‌گفتن‌بختشو‌بسته‌یه‌طلسم‌سختی براش‌کردن‌‌مانمیتونیم‌باطلش‌کنیم دوستان تورو‌به‌حضرت‌زهرا‌قسمتون‌میدم‌‌ اگه سوره‌ای چیزی‌بلدید‌براباطل‌کردن‌طلسم‌بهم‌بگید باطلش‌کنم

‌‌‌‌دعاتون‌میکنم‌ #ایدی_ادمین_جهت_ارسال_پرسش_و_پاسخ ❤️👇 @adminam1400 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽

#یک_نکته_از_هزاران 🍃 ﺭﻭﺯﯼ ﺣﻀﺮﺕ ﻋﻴﺴﯽ (ﻉ) ﻫﻤﺮﺍﻩ (ﺍﺻﺤﺎﺏ ﻧﺰﺩﻳﮏ ﺧﻮﺩ) ﺑﻪ ﺭﻭﺳﺘﺎﺋﯽ ﺭﺳﻴﺪ، ﺩﻳﺪ ﺍﻫﻞ ﺁﻥ ﺭﻭﺳﺘﺎ ﻭ ﭘﺮﻧﺪﮔﺎﻥ ﻭ ﺣﻴﻮﺍﻧﺎﺕ ﺁﻥ، ﻫﻤﻪ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﻋﻤﻮﻣﯽ ﻣﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ، ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻣﻌﻠﻮﻡ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﻳﻨﻬﺎ ﺑﻪ ﻋﺬﺍﺏ ﻋﻤﻮﻣﯽ ﺍﻟﻬﯽ ﮐﺸﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ، ﺍﮔﺮ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﺗﺪﺭﻳﺞ ﻣﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ، ﻫﻤﺪﻳﮕﺮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﮎ ﻣﯽ‌ﺳﭙﺮﺩﻧﺪ. ﺣﻮﺍﺭﻳﻮﻥ گفتند: ﺍﯼ ﺭﻭﺡ ﺧﺪﺍ، ﺍﺯ پروردگار ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﮐﻦ، ﺗﺎ ﺍﻳﻨﻬﺎ ﺭﺍ ﺯﻧﺪﻩ ﮐﻨﺪ ﻭ ﻋﻠﺖ ﻋﺬﺍﺑﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺳﺮﺍﻍ ﺁﻧﻬﺎ ﺁﻣﺪﻩ، ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ ﺑﻴﺎﻥ ﮐﻨﻨﺪ ﺗﺎ ﻣﺎ ﺍﺯ ﮐﺮﺩﺍﺭﯼ ﮐﻪ ﻣﻮﺟﺐ ﻋﺬﺍﺏ ﺍﻟﻬﯽ ﻣﯽ‌ﺷﻮﺩ، ﺩﻭﺭﯼ ﮐﻨﻴﻢ. ﺣﻀﺮﺕ ﻋﻴﺴﯽ (ﻉ) ﺍﺯ ﺩﺭﮔﺎﻩ ﺧﺪﺍوند ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺗﺎ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺯﻧﺪﻩ ﮐﻨﺪ، ﺍﺯ ﻃﺮﻑ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ حضرت ﻋﻴﺴﯽ (ﻉ) ﻧﺪﺍ ﺷﺪ ﮐﻪ: آﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﺑﺰﻥ. ﻋﻴﺴﯽ (ﻉ) ﺑﺎﻟﺎﯼ ﺗﭙﻪ ﺍﯼ ﺍﺯ ﺯﻣﻴﻦ ﺭﻓﺖ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﯼ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﻳﻦ ﺭﻭستا! ﻳﮏ ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺯﻧﺪﻩ ﺷﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺑﻠﯽ ﺍﯼ ﺭﻭﺡ ﻭ ﮐﻠﻤﻪ ﺧﺪ! حضرت ﻋﻴﺴﯽ فرمود ﻭﺍﯼ به ﺣﺎﻝ ﺷﻤﺎ، عمل شما چه بوده که اینطور مورد عذاب واقع شدید؟ ﻣﺮﺩ گفت : به علت ﭼﻬﺎﺭ ﭼﻴﺰ ﻣﺎ مستحق عذاب شدیم : 1 - پرستش ﻃﺎﻏﻮﺕ 2 - ﺩﻟﺒﺴﺘﮕﯽ ﺑﻪ ﺩﻧﻴﺎ 3 - ﺁﺭﺯﻭﯼ ﺩﻭﺭ ﻭ ﺩﺭﺍﺯ 4 - ﻏﻔﻠﺖ ﻭ ﺳﺮﮔﺮﻣﯽ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﯼ‌ﻫﺎﯼ ﺩﻧﻴﺎ ﻋﻴﺴﯽ علیه السلام پرسید ﺩﻟﺒﺴﺘﮕﯽ ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﺩﻧﻴﺎ به ﭼﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺑﻮﺩ؟ ﻣﺮﺩ جواب داد: ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ ﻋﻠﺎﻗﻪ ﮐﻮﺩﮎ ﺑﻪ ﻣﺎﺩﺭﺵ؛ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺩﻧﻴﺎ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺭﻭ ﻣﯽ‌ﺁﻭﺭﺩ ﺷﺎﺩ ﻭ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﻣﯽ‌ﺷﺪﻳﻢ ﻭ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺩﻧﻴﺎ ﺑﻪ ﻣﺎ ﭘﺸﺖ ﻣﯽ‌ﮐﺮﺩ، ﮔﺮﻳﻪ ﻣﯽ‌ﮐﺮﺩﻳﻢ ﻭ ﻣﺤﺰﻭﻥ ﻣﯽ‌ﺷﺪﻳﻢ. حضرت ﻋﻴﺴﯽ فرمود: ﻋﺎﻗﺒﺖ ﮐﺎﺭﺗﺎﻥ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﭘﺎﻳﺎﻥ ﻳﺎﻓﺖ؟ او جواب داد: ﺷﺒﯽ ﺑﺎ ﺧﻮﺷﯽ ﺑﻪ ﺳﺮ ﺑﺮﺩﻳﻢ، ﺻﺒﺢ ﺁﻥ ﺩﺭ (ﻫﺎﻭﻳﻪ) ﺍﻓﺘﺎﺩﻳﻢ. حضرت پرسید: ﻫﺎﻭﻳﻪ ﭼﻴﺴﺖ؟ ﻣﺮﺩ ﺯﻧﺪﻩ شده گفت : ﻫﺎﻭﻳﻪ ﺳﺠﻴﻦ ﺍﺳﺖ. ﻋﻴﺴﯽ: ﺳﺠﻴﻦ ﭼﻴﺴﺖ؟ ﻣﺮﺩ ﺯﻧﺪﻩ ﺷﺪﻩ: ﺳﺠﻴﻦ ﮐﻮﻫﻬﺎﯼ ﮔﺪﺍﺧﺘﻪ ﺑﻪ ﺁﺗﺶ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﺎ ﺭﻭﺯ ﻗﻴﺎﻣﺖ، ﺑﺮ ﻣﺎ ﻣﯽ‌ﺍﻓﺮﻭﺯﺩ. ﻋﻴﺴﯽ: ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻫﻠﺎﮐﺖ ﺭﺳﻴﺪﻳﺪ، ﭼﻪ ﮔﻔﺘﻴﺪ ﻭ ﻣﺄﻣﻮﺭﺍﻥ ﺍﻟﻬﯽ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﭼﻪ ﮔﻔﺘﻨﺪ؟ ﻣﺮﺩ ﺯﻧﺪﻩ ﺷﺪﻩ: ﮔﻔﺘﻴﻢ: ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻧﻴﺎ ﺑﺎﺯ ﮔﺮﺩﺍﻧﻴﺪ، ﺗﺎ ﮐﺎﺭﻫﺎﯼ ﻧﻴﮏ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺑﺪﻫﻴﻢ ﻭ ﺯﺍﻫﺪ ﻭ ﭘﺎﺭﺳﺎ ﮔﺮﺩﻳﻢ، ﺑﻪ ﻣﺎ ﮔﻔﺘﻪ ﺷﺪ: ﺩﺭﻭﻍ ﻣﯽ‌ﮔﻮﺋﻴﺪ، ﻋﻴﺴﯽ: ﻭﺍﯼ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ شما! ﭼﻪ ﺷﺪ ﮐﻪ ﻏﻴﺮ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺷﺨﺺ ﺩﻳﮕﺮﯼ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻫﻠﺎﮐﺖ ﺷﺪﮔﺎﻥ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺳﺨﻦ ﻧﮕﻔﺖ. ﻣﺮﺩ: ﺍﯼ ﺭﻭﺡ ﺧﺪ! ﺩﻫﺎﻥ ﻫﻤﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺎ ﺩﻫﻨﻪ ﺁﺗﺸﻴﻦ ﺑﺴﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻓﺮﺷﺘﮕﺎﻥ ﺧﺸﻦ، ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﻣﯽ‌ﺑﺎﺷﻨﺪ، ﻣﻦ ﺩﺭ ﺩﻧﻴﺎ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺁﻧﻬﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ‌ﮐﺮﺩﻡ، ﻭﻟﯽ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﺒﻮﺩﻡ، (ﻭ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺁﻧﻬﺎ ﮔﻨﺎﻩ ﻧﻤﯽ ﮐﺮﺩﻡ) ﺗﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﻋﺬﺍﺏ ﻋﻤﻮﻣﯽ ﻓﺮﺍ ﺭﺳﻴﺪ ﻭ ﻣﺮﺍ ﻧﻴﺰ ﻓﺮﺍ ﮔﺮﻓﺖ، ﺍﮐﻨﻮﻥ ﺑﻪ ﺗﺎﺭ ﻣﻮﺋﯽ ﺩﺭ ﻟﺒﻪ ﭘﺮﺗﮕﺎﻩ ﺩﻭﺯﺥ ﺁﻭﻳﺰﺍﻥ ﻣﯽ‌ﺑﺎﺷﻢ، ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﻢ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺩﻭﺯﺥ ﻭﺍﮊﮔﻮﻥ ﻣﯽ‌ﺷﻮﻡ، ﻳﺎ ﻧﺠﺎﺕ ﻣﯽ‌ﻳﺎﺑﻢ (ﺍﺣﺘﻤﺎﻟﺎ ﻋﺬﺍﺏ ﺍین ﺷﺨﺺ، ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺗﺮﮎ #ﺍﻣﺮ ﺑﻪ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﻭ ﻧﻬﯽ ﺍﺯ ﻣﻨﮑﺮ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ). ﻋﻴﺴﯽ (ﻉ) ﺑﻪ ﺣﻮﺍﺭﻳﻮﻥ ﺭﻭ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻳﺎ ﺍﻭﻟﻴﺎ ﺍﻟﻠﻪ ﺍلاکل ﺍﻟﺨﺒﺰ ﺑﺎﻟﻤﻠﺢ ﺍﻟﺠﺮﻳﺶ ﻭ ﺍﻟﻨﻮﻡ ﻋﻠﯽ ﺍﻟﻤﺰﺍﺑﻞ، ﺧﻴﺮ ﮐﺜﻴﺮ ﻣﻊ ﻋﺎﻓﻴﻪ ﺍﻟﺪﻧﻴﺎ ﻭ ﺍﻟﺎﺧﺮﺓ. ﺍﯼ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﺧﺪ! ﺧﻮﺭﺩﻥ ﻧﺎﻥ ﺧﺸﮏ ﺑﺎ ﻧﻤﮏ ﺯﺑﺮ ﻭ ﺧﺸﻦ ﻭ ﺧﻮﺍﺑﻴﺪﻥ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺧﺎﺷﺎﮐﻬﺎﯼ ﺁﻟﻮﺩﻩ، ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺳﺖ، ﺍﮔﺮ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﻋﺎﻓﻴﺖ ﻭ ﺳﻠﺎﻣﺘﯽ ﺩﻧﻴﺎ ﻭ ﺁﺧﺮﺕ ﺑﺎﺷﺪ. داستان های اصول کافی،ص ۴۹۵ ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽

#پاسخ_اعضا 🌸🍃 ?🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام دوستان برای اینکه حاجت بگیرید سوره دخان رو بخونید و هدیه کنید به شهید اصغر وصالی برای حاجات منم دعا کنید برای سلامتی و ظهور آقا امام زمان علیه السلام صلوات 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام دوستای گلم من برادرم مشکل مالی داره 3تافرزند مدرسه ای داره خواستم بگم اگه کسی نذر ختم قرآن داره به من بگن تا به همسر برادرم بگم تابراتون بخونه که هم درآمدی براش باشه هم دعای خیر شما پشت سرشون باشه،ممنونم🥺🥰 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام خوب هستین؟ میخواستم ازتون تشکر کنم به خاطر اینکه پیامم رو گذاشتین خیلی کمک کرد بهم خدا به اون خانم خیر بده که گفتن چوب دارچین دم کن برای عفونت بینی بچه واقعأ عالی بود🥰 خداخیرتون بده🥰 من هر پیامی که میخونم که التماس دعا دارن از ته قلبم براشون دعا میکنم که مشکلشوپ حل بشه❤️بازم ممنون🌹 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام علیکم در پاسخ به خانمی که همسرش گفته خونه رو بفروشیم بنظرم اگه میتونی تبدیل به بهتر بکنی بفروش وگرنه هیچ وقت این کار رو نکن دیگه نمی تونی بخری عید که بشه قیمت‌ها میره بالاتر اگه جایی خونه دیدی و پسندیدی اینو بفروش اونو بخر وگرنه نفروش 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام در جواب اون خانمی که گفتند بچه ۲ سالشون موهاش کم پشته ، پوسته موز رو خشک کن با نخود بومی و صدر و تخم مرغ بومی همه چرخ کن قشنگ قاطی کن شب مثل رنگ مو به ریشه موهاش بزن و نایلون و دستمال ببند تا صبح صبح ببرش حمام هر چی بیشتر اینکار رو بکنی بهتره من خودم که بچه بودم مامانم این کار رو برام میکرد الان انقد حجم موهام زیاده که از بین موهام کوتاه میکنم 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام درجواب خانمی که گفتن وزنشون بالا بوده لاغر کردن والان دور چشمشون چروک شده .اولا بوتاکس فقط چروکهای پنجه کلاغی خوب جواب میده اون چروکها فقط با لیزر اونم چهار جلسه شاید م بیشتر از بین میره من خودم اینکار انجام دادم خدارو شکر نتیجه گرفتم 🌺انشالله تو هم نتیجه بگیری وبرای حل مشکلم دعا کنی 🌺 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام ممنون از کانال خوبتون درمورد خانمی که گفتن همسرشان با یک خانم دوستن از خودش10 سال بزرگتره من خودم شرایط شما رو دارم فقط با این تفاوت که دوستش هم کلاسی سابق خودم بود از یک روانشناس شنیدم میگفت پسرهایی که از مادر محبت نمیبینن با خانم بزرگتر از خودشون دوست میشن تا جای محبت مادرانه رو براشون پر کنه بنظرم بهتره خودتون این کارو کنین و بهش محبت زیادی کنین و فعلا تا شما رو مثل یه دوست صمیمی ندونسته نصیحت نکنین وایراد نگیرین روی صحبتم با همه خانمها که مثل من خیانت دیدن هست مردا دنبال یکی هستن ایراد نگیره شوخ طبع و الکی خوش باشه به خودش و سرو وضعش اهمیت بده این مردا جونشونم میدن پول که چیزی نیست پس چرا این فرد خودمون نباشیم چرا همش باید بفکر آینده بچها و صرفه جویی واینکه یکی رو دوتا کنیم باشیم اخرشم یکی میاد رو سر زندگی مون همه رو به باد میده پس بیاین خودمون مث یه معشوقه باشیم برای همسرامون وتا میتونیم رگ خابشونو دست بگیریم 🌺🌺🌺 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام دخترعزیزی که گفتی پدرتون عمل قلب بازانجام داده بله درست گفتن همسرمنم عمل قلب بازانجام دادن ومن کلااوناتوقرنطینه داشتم اگه مهمونی واسه عیادت میاومدحتماماسک استفاده میکردن حتی همسرم ودورازهمسرم مینشستن ویااینکه توپذیرایی مینشستن وهمسرم تواتاق خودشون بودن من خیلی رعایت کردم وخداروشکرالان حال همسرم خوبه اگه کسی واسه عیادت میاداجازه ندیدپدرتون روببینن واگه خیلی رودربایستی داریدبهشون بگیدازدورببینن حتماماسک بزنن واززدن عطروادوکلن وسرخ کردنی پرهیزکنیدوبه هیچ عنوان استفاده نکنیدمن سه ماه مواظب همسرم بودم اصلاکارسختی نیست نوه هاهم بیان امااتاق پدرتون جداباشه وزیادبهشون نزدیک نشید 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام خواهری که یک سال و ۳ماه هست ازدواج کردی بچه میخای عزیزم هنوز که اول راهی چیزی از ازدواجت نگذشته که حرف و حدیث مردم برات سخت باشه بزار هرکی هرچی میخاد بگه.درمورد ضعف همسرت انواع مغزیجات رو بکوب با گل گاوزبان و نبات و یکم زعفران و زیره سیاه هر روز صبح یه قاشق بزرگ با یه لیوان شیر بده همسرت بخوره.جینسینگ هم خیلی خوبه بگیر طریقه مصرفش بپرس عطاری بهت میگه.صبحانه تخم مرغ محلی باشه بهتر با پیاز بخوره همسرت اول پیاز داغ کن ی کم تفت بده نه خیلی زردچوبه بزن بعد تخم مرغ رو بشکن.شب ها بیشتر پنیر گردو بخورین.فسنجون بادام درختی بیشتر بخورین .همسرتون عرق کاسنی هم بخورن.سردیجات رو کمتر کنید خصوصا همسرتون کمتر مصرف کنن نماز رو همسرتون با صدای بلند و با قرائت بخونن خیلی مجرب و عالیه همه این موارد رو رعایت کنید قول میدم ب خواست خدا خیلی زود نتیجه میگیری. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

.#داستان_عباس_مریم ❤️ تو مسیر برگشت به این فکر کردم که اصلا لباس مناسبی ندارم .. برای خودم دو تا تی شرت و تاب و شلوار خریدم .. مدتها بود که برای خودم خرید نکرده بودم و همین چند تکه لباس کلی حال دلم رو خوب کرد .. از جلوی مغازه ی لباس زیر فروشی رد میشدم که بی اختیار ایستادم .. وضع لباس زیرهام خیلی بد بود حتی از لباسهای بالایی بدتر... امشب ... با یادآوری اتفاقی که قراره امشب بیوفته طپش قلبم تندتر شد و تو یه لحظه تصمیم گرفتم خرید کنم .. دو تا ست رنگی خریدم .. درسته ازدواجمون موقته ، ولی مرد جوونی که امروز برای اولین بار دیدم برخلاف انتظارم مرد خوشتیپ و جذابی بود و نمیخواستم برای همیشه با یادآوری من حالش بهم بخوره .. با قدمهای تند خودم رو به خونه رسوندم .. قبل از رفتن به طبقه ی خودم ، آقا موسی رو صدا کردم و سه میلیون پول رو بهش دادم و قرار شد دوباره قرار دادمون رو واسه یکسال تمدید کنیم ... آقا موسی تشکر کرد و گفت خیلی خوشحال شدم تونستی پول جور کنی و باز با هم همسایه هستیم .. تو دختر آروم و بی آزاری هستی .. مجبور بودم ماجرای عباس رو بهش بگم ..سرم رو پایین انداختم و گفتم راستش من .. شوهر کردم و اون پول رو داده .. آقا موسی کمی مکث کرد و بعد از چند لحظه گفت انشالله عاقبت بخیر بشی دخترم.. از خوشحالی اینکه قرار نیست جابه جا بشم تمام غذایی که دیشب دست نخورده مونده بود خوردم و کمی خوابیدم .. چشمهام رو که باز کردم غروب شده بود .. سریع بلند شدم و کمی خونه رو مرتب کردم و یه دوش گرفتم .. موهام رو سشوار کشیدم .. خواستم کمی آرایش بکنم ولی خجالت میکشیدم .. موهام رو از پشت ساده بستم و یکی از تیشرتهایی که ظهر خریدم رو پوشیدم .. از ساعت هشت بیکار نشستم و تلویزیون نگاه کردم .. چشمهام تلویزیون رو میدید ولی هواسم به قدری پرت بود که نمیفهمیدم چی نشون میده .. تو دلم رخت میشستند .. نکنه حامله نشم و بخواد پولی که داده رو پس بگیره .. نکنه حامله بشم و یه وقت مامان بیاد تهران و بفهمه .. نفهمیدم کی زمان گذشت .. با صدای زنگ از جا پریدم ....👇👇👇👇👇 ادامه در اینجا👇👇👇❤️ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌https://eitaa.com/joinchat/2674983167C1a6cf754d5 داستان زندگی مریم و عباس 👆🏻😍 همون که ایتارو ترکونده😍😍 تموم شده ها کاملشو برید بخونید👆🌸

🌞روزی یک صفحه قران بخوانیم🌞 سوره #انعام ❤️ جزء #هفتم🍃 صفحه ی ۱۳۱🌼 @azsargozashteha💜

🌞روزی یک صفحه قران بخوانیم🌞 سوره #انعام ❤️ جزء #هفتم🍃 صفحه ی ۱۳۱🌼 @azsargozashteha💜

ترجمه☀️🍃

#دعا_درمانی 🌱 #بـســــیار_مــجـــــرب 🔵امام علی(ع)فرمودند🔵 🌺هرگاه یکےاز شما اراده حـاجتـے کند پس صبــح روز پـنـج شنبه در طلب آن بیرون رود و در وقــت بیرون رفتن آخـر ســـــوره آْ عمــــران ( آیـــــه 190 تــا آخر) و آیه الکرسے و سوره قدر و حـمد را بخواند ، زیرا که در خواندن این ها حوائـج دنیا و آخرت برآورده مـے شود🌺 📚بحار الانوار ج92ص272 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽

#حرف_اعضا ❤️🍃 سلام خوبین انقد توکانال چیزای میبینم بغضم میگیره من میخام یه نصیحت بکنم برای خواهرای گلم وبرادرای باغیرتم بیایین از همین حالا ازهمه چی دوری کنین ازخیانت دروغگوی غر غر کردن حساس شدن سرکوفت زدن چشم و هم چشمی وووو.. تا میتونین قدر همدیگرو بدونین به خاطر چیز الکی باهم بحث نکنیین دنیا یه دوروزه بعدها پشیمون میشین تا میتونیین به هم عشق بورزین مثل دوران نامزدی دوتای بدون بچه برین بیرون یه کوچولو برای خودتون خرید کنیین الن که واقعا تورم اقتصادی بالا رفته 😔تا میتونین یه جوراب یه شاخه گل بخرین یه ساندویج همبرگر یا یه بلال بخورین لذت ببرین بخدا اینروزا دیگه برنمیگرده واسه همدیگه غیرت داشته باشین برادرا خواهشا نذارین خانومتون یا خواهراتون بدون حجاب یاباعشوه ناز بیرون برن فقط برای خوتون باشه نذارین کسی توزندگی شما دخالت کنه حتی خانواده هردوطرف هرمشکلی پیش اومده خودتون حل کنین نذارین کسی به خانمتون بی احترامی کنه خواهرا شماهم انقدر به شوهرتون برسین قدرشناس باشین تواین وضعیت اقتصادی زیاد فشارنیارین به شوهرتون هرچی که به اندازه وضعیت مالییش داره استفاده کنیین و فقط فقط برای شوهرتون دلبری کنین نه کس دیگه باور کنین اگه همه اینا رعایت بشه دیگه خیانت نداریم بخدا دلم میگیره میبینم چه جوونای دارن پر پر میشن به خاطر هیچو پوج الن همه مشکل دارن توزندگیشون تا میتونیین بسازین زندگیتونو مثل بهشت کنیین بخدا بچه هاتون گناه دارن چرا باید چوب ندونم کاری شماروبخورن انقد دلم گرفته بود مجبورشدم اینارو بگم شاید یه نفری حرف بنده حقیررو بگیره دوستتون دارم یاعلی 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام در جواب اون آقایی که همسرشون نسبت بهشون سرده بنظرم حرف دلتون به صورت یک پیام برای همسرتون بفرستید بهش بگین که حق پدر شدن دارین بهش بگین که من نمی دونستم خانوادت تو رو به زور به من دادن من حق دارم زندگی عاشقانه داشته باشم اما میدونم تو نمیخوای تو دوستم نداری سر لجبازی باخودت یا خانوادت زندگی هردومون تباه نکن هنوز جوونی حق زندگی عاشقانه و گرم داری من هم همینطور حق داری مادر بشی حتی این حق داری جدا بشی و راحت با اونی که قبلا دوستش داشتی ازدواج کنی یا کسی دیگه که ازش خوشت بیاد کنارش راحت زندگی کنی درحق خودت ظلم نکن درحق من هم ظلم نکن اگه زندگیمون دوست داری دل به این زندگی بده بزار کنارهم عاشقانه زندگی کنیم من از نعمت پدر بودن محروم نکن وگرنه هیچ وقت حلالت نمیکنم بخاطر این زندگی سرد که نه حاضری از من جدا بشی یا زندگی مون با عشق درست کنی من این زندگی بی روح و سرد دوست ندارم باور کن من هم آدمم عشق میخوام محبت میخوام یک خانواده ای کنارش احساس راحت بکنم میخوام خواهش میکنم تصمیم درست بگیر با عقل و منطقت نه با احساست نه بخاطر گذشتت و کاری که خانوادت باهات کردن من به زور باهات ازدواج نکردم اگه دوستم نداری همین الان بگو بزار راهمون جدا کنیم چون من یک زندگی عاشقانه کنار همسر و بچه میخوام نه یک زندگی بی روح و سرد تا وقتی که جوون هستیم بزار فرصت یک زندگی دیگه برای خودمون داشته باشیم یادت باشه این لجبازی ها و کینه تو به خانوادت داره زندگی و جوونی منو تباه میکنه 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام دختر خانمی که ۱۸ سالته و با یه اقا پسری که شکاکه در ارتباطی ولی وابسته شدی عزیزم احسنت بهت میگم که اینقدر عاقلی و می دونی که این اقا کیس خوبی نیست برا ازدواج؛دختر گلم ۶ ماه به خودت سختی بده و سعی کن این اقا رو فراموش کنی بهتر از اینه که یک عمر زندگی کنی و رنج و عذاب بکشی و اخرشم با دو تا بچه جدا بکشی .البته میتونی از یک مشاور هم کمک بگیری ..عزیزم زندگی یک نردبونه و برای بالا رفتن از اون؛ نمیشه پاتو یهو رو پله های بالا بزاری 🌼پله اول درس و کنکور هست 🌼پله بعدی دانشگاه و🌼 بعدیش شغله و 🌼بعدیش ازدواجه .یعنی تا سن ۲۵ سالگی برسی تا پله ازدواج 🌼و حالا از ۲۵ تا ۳۵ فرصت داری برای ازدواج و بچه دارشدن 🌼همچنین اگه بخای از ۱۸ سالگی این پله ها رو یهویی بالا بری .هیچی ازت نمی مونه .کلا جنس زن لطیف و ظریف هست و سریع زیر بار مشکلات و مسولیتهای زندگی از پا در میاد.۱۸ سالگی سن ازدواج نیست وقتی این دوره را رد کنی؛؛ علایق و سلایقت هم فرق میکنه و کمتر از روی احساس تصمیم میگیری.با احترام ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽

#داستان_یک_معجزه 🌿 . بارى ، در آن وانفسا يا آن كسى كه از شجاعت ابوالفضل العباس عليه السلام براى ما مى خواند افتادم و با همان حال كودكى ، عرض كردم : يا قمر بنى هاشم ، شما قدرت زيادى داريد، خواهش مى كنم دست و پاى مرا باز كنيد تا من طبق قرار پدرم بروم شام خود را بخورم . با گفتن اين حرف ، يكمرتبه ديدم لنگه تيغ از روى من پايين افتاد و زنجيرى كه دست و پاى من با آن محكم بسته شده بود پاره شد و به دست و گردن من آويزان گشت ! آمدم پشت همان دربى كه پدرم به روى من بسته بود و دست به درب بسته گذاشتم . به مجرد دست گذاشتن ، ديدم چيزى از بالاى درب به پايين افتاد و صدا كرد. متوجه شدم كه قفل درب است كه پايين افتاده است و خلاصه ت درب هم باز شد و من با شعف زياد خود را به نزديك اتاقى كه پدر و مادر و برادرانم در آن بودند رساندم . هنوز شام را كامل نخورده بودند كه ، از ميان تاريكى صدا زدم : پدر، من آمدم ! پدرم بسيار غضبناك شد و بسرعت به سوى من آمد و چاقويى را كه در جيبش بود بيرون آورد و تيغه آن را باز كرد تا به اصطلاح سر مرا ببرد. مادرم - كه شديدا نگران اين صحنه بود - گيه مى كرد و تكرار مى نمود كه ، اى مرد، بس است ، اين قدر اين بچه را اذيت نكن ، خودت قرار گذاشتى كه اگر بيرون آمد بيايد و شامش را بخورد. ولى جالب اين است كه ، در آن لحظات ، من به هيچ وجه نمى ترسيدم و يك شجاعت عجيبى در وجود من پيدا شده بود. لذا گفتم : مادر، بگذار او مرا بكشد، كه كشته شدن براى من راحت تر است از اينكه اين قدر در اين سن اذيت شوم ! به پدر نيز گفتم : اجازه بدهيد مطلبى را به شما بگويم ، بعدا اگر خواستيد سر مرا هم ببريد حرفى ندارم . گفت : چه دارى بگويى ؟ گفتم : مگر شما با من شرط نكرديد و نگفتيد كه اگر بيرون آمدى ، بيا شامت را بخور، من كه خودم اين زنجيرها را پاره نكردم و قفل درب را باز نكردم . گفت : پس چه شد كه زنجير و قفل باز شد؟ گفتم : من متوسل به قمر بنى هاشم ابوالفضل العباس ‍ عليه السلام شدم و يكمرتبه ديدم زنجيرها پاره شد، همچين دست به درب گذاشت و درب هم باز شد. اين را كه گفتم ، پدرم چنان سرش را به ديوار كوبيد كه خون از سر او بيرون زد و به سينه من پاشيد و خود نقش زمين شد. مادرم گفت : پسرم ، چه كردى با او؟ گفتم : مادر، من داستان معجزه ابوالفضل العباس عليه السلام را برايش ‍ گفتم : مادرم گفت : فرزندم ، مگر تو نمى دانى پدرت سقاى ابوالفضل العباس ‍ عليه السلام است و شب تاسوعا و روز عاشورا، به عشق آقا ابوالفضل العباس عليه السلام است و شب تاسوعا و روز عاشورا، به عشق آقا ابوالفضل العباس عليه السلام و اهل بيت و امام حسين عليهم السلام دستجاتى را كه به خيابان مى آيند آب مى دهد؟ حال من دگرگون شد و ستم را به شكستگى سر پدر گذاشتم و خطاب به حضرت عرض كردم : آقا جان ، همان طورى كه مرا نجات دادى ، پدرم را نيز شفا بده ! پدرم لرزيد و از جا برخاست و مرا در بغل گرفت و بنا به گريستن كرد و گفت : حسين ، پسرم ، من خودم عاشق ابوالفضل العباس عليه السلام هستم و اينها را كه گفتى همه را قبول دارم . پسرم مرا ببخش ، ديگر تا روزى كه زنده باشم ترا اذيت نخواهم كرد. مجددا خاطر نشان مى سازم كه ذكر اين داستان ، جنبه گلايه از پدر را نداشت چون آنها در قديم مشكلات زيادى داشته اند و اين گونه سختگيريها نسبت به فرزندانشان را به انگيزه و عنوان تربيت انجام مى دادند، و من خدا را شاهد مى گيرم زمانى كه مشرف به مكه معظمه شدم گفتم : خدايا، آنچه ثواب در اين مسير نصيب من هست همه را به روح پدرم برسان و او را ببخش و بيامرز، چنانچه الان هم اگر پدرم زنده بود، با همه ضعف و ناتوانى حاضر بودم او را به دوش بگيرم و به هر كجا دلش مى خواهد ببرم . حيف كه اينك در قيد حايت نيست . نيز از آن زمانى كه مداح اهل بيت عصمت و طهارت هستم ، هر موقع كه توسل جسته و ذكر مصيبتى مى خوانم ، مى گويم ، هدايا، ثواب اين توسل را به روح پدر و مادرم عايد فرما. عزيزان من ، اى كسانى كه اين مطالب را در آينده خواهيد خواند، از شما خواهش ‍ مى كنم همواره به ياد پدر و مادرتان باشدى ، اگر زنده هستند قدر آنها را بدانيد و به آنها خدمت كنيد، اگر مدره اند به ياد آنها باشيد و برايشان خيرات و مبرات بدهيد. كلب آستان ابا عبدالله الحسين و قمر بنى هاشم و تمام خاندان عصمت و طهارت صلوات الله و سلامه عليهم ، فقير در خانه اهل بيت عليهم السلام حسين رضايى . #پایان ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽

#پاسخ_اعضا ❤️🍃 سلام اینو در جواب خانمی که گفتن برا دیسک کمر همسرشون برن اصفهان بزارین 😊دوست عزیز چرا بری اصفهان تو همین ایتا یه دستور طب سنتی اومد که🌼 ۴ عدد خرما له کرده با ۳ قاشق غذا خوری آرد و ۱ قاشق دنبه و ۲ قاشق چای خوری زنجبیل و ۲ قاشق زردچوبه 🌼در محل درد یا دیسک از شب تا صب بزارین و ببندین طوری که خراب نشه هفته ای ۲ بار تا خوب بشه من برا شوهرم گذاشتم شکر خدا خیلی درداش خوب شده و میگه درد نداره انشالله خوب بشن 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 برای خانمی که بچه ۴ ساله اش سرماخورده و گفتن پدرش بچه را اورده اصفهان، بیمارستان امام حسین که تخصصی کودکان هست و دکترهای خوبی داره. برای عمل شکاف کام اقای دکتر معمارزاده را معرفی میکنم البته نمیدونم مشکل فرزندتون به تخصص ایشون مربوط میشه یا نه. ان شاءالله سلامتیش را به یاری خدا به دست میاره. مرتب براش صدقه بده و فرزندت را بیمه علی اصغر امام حسین کن. 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام اون خانمی‌که گفته فرزند ۴ سالش سرما خورده و شوهرش اومده اصفهان برا مداوا بیمارستان امام حسین برای تخصص کودکان و اطفال هست و پزشکان خوب وحاذقی داره ان شاالله خدا به آبروی علی اصغر امام حسین تمام بیماران را شفا عنایت بفرماید 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام وقت بخیر خانمی که پرسیدن که بیضه پسرش پایین نیومده منم پسرم ایطوری بود وقتی به دنیا اومد هر دوتا بیضه اش تو شکمش بود ولی تا دوسالگی اومدن پایین اگه پسرشون بیضه هاش نا دوسالگی نیومده پایین به دکتر متخصص مراجعه کنه عمل جراحی کنه که بیاد پایین خدایی نکرده بیضه تو شکمش اب نشه 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 با سلام خواهر عزیزی که گفتند میگرن دارند دوتر برای من قرص ارگوتامین سی همراه با بروفن تجویز کرد برا من جواب داده چند ساله مصرف میکنم فاصله سر درد هام هم خیلی بیشتر شده در ضمن سعی کن موقع سردرد عطسه زیاد کنی که مغز باز بشه زودتر خوب بشی من معمولا فلفل سیاه بو میکنم باعث عطسه میشه از خوردن سردیجات مثل ترشی بادمجان و ماکارونی پرهیز کن من تره و پیازچه هم نمیخورم چون گاز داره باعث سر درد میشه 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام به خانمی که خیلی به خاطر مسئله ای کفر گفتن عزیزم خدا خیلی بزرگه میبخشه اگر شما از ته دلت پشیمون باشی خدا میبخشتت و مطمئن باش خدا حاجتت رو میده خدا عاشق بنده هاشه خیلی خوبه که استغفار میکنی از نظرم یعنی اگر من بودم یه کار قشنگ مثل کمک به فردی خوشحال کردن کسی انجام میدادم انشاالله خداهممون رو ببخشه ایمانتو از دست نده😉❤️ سلامتی و ظهور مولا صاحب الزمان(عج)صلوات💐 یاعلی 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام.وقت بخیر..اون بچه هایی که خیلی عفونت میکنند حتما گلوشون چک بشه...تا قاروق نباشن...قارق باعث عفونت میشه..عفونت خوبم نمیشه..چون دکتر مدرن دلیلشو نمیدونه..حتما ببرید.من دخترم اب نسبت به روزهای عادی زیاد میخورد.تب داشت گاهی.زیر چشماش کبود میشد.گوشو دماغشو گاهی می‌مالید.هرازگاهی هم سرفه میکرد..فکرمیکردم سرماخورده..ولی یکماه همون مدل بود.بردم قارق خوب شد 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام . درجواب خانمی که کفر کرده خواهر شما همون استغفار زیاد بکن اونقدر تکرار بکن تا زمانی که احساس کردی دیکه سبک واروم شدی..توبه همان پشمانی هست به زبان بیار به خدای خودت توضیح بده بگو من حرف بد زدم ببخش منو اونقدر بگو غلط کردم ببخش خداوند خیلی مهرابانتر از اونی هست که ما تصور میکنیم😭 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام درجواب خانمی که دعا برای قرضاش میخواد خانم درکتابهای کوچیک دعا که توی همه خونه ها هست ..دعایی هست نوشته .دعا برای ادای قرض بعد هرنماز بخونی حتما جواب میده..ما امتحان کردیم 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 نشانی: اصفهان - بلوار صفه- خیابان شهدای صفه - درب جنوب غربی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان - دانشکده علوم توانبخشی - طبقه همکف تلفن: ۳۷۹۲۵۲۲۴  - ۰۳۱ ۳۲۴۴ ۳۴۹ ۰۹۱۰سلام خواهری که تو اصفهان برای شکاف کام پسرش آدرس میخواست اصلا نترس علم پیشرفت کرده پدر م سال ۶۰ برادرم تو یکی از بیمارستانهای اصفهان برد عمل کردن شرایطش خیلی بد بود خدا رو شکر راضی بودیم بیمارستان امام حسین اصفهان هم پزشکان جراح لب و کام عالی داره ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽

#داستان_زندگی #حامد درویش : پسرم قید انتقام رو بزن اینا موجودات خطرناکی هستن _نه پدرجان، من خون داره توی رگ هام قل قل میکنه برای خواهره نازنینم که الان کجاست ؟زنده اس ؟ مرده اس ! بخاطر من خودش رو فدا کرده! سالهاست که دارم با عذاب زندگی میکنم تمام بچگیم تباه شد در عذاب و گریه.. درویش: حالا که تصمیمت جدیه ... کسی رو بهت معرفی میکنم که میتونه خیلی خیلی کمک کنه بهت اما نباید اکیدا راجع بهش با کسی صحبت کنی _این صحبت اینجا بین من و شما دفن میشه مطمئن باشید درویش : باید بری همدان روستای ... (از گفتن اسم روستا و مکان دقیق معذوریم) از روستا که گذر کنی رده کوهی میاد جلوت همونو میگیری میری بالا یه کلبه ی کوچک کاه گلی میبینی وارد میشی و میگی از طرف درویش علی اومدی و این کاسه رو بهش بده (کاسه ی کوچک طلایی رنگ از بغچه اش در آورد ) تا مطمئن بشه و داستانت رو واسش بگو، هر چیزی که لازم باشه بهت میگه _خیلی خیلی ازتون ممنونم خدا کنه بتونه کمک کنه بهم یک عمر دعاتون میکنم ، اگر کارم انجام شد کجا میتونم پیداتون کنم و تشکر کنم؟ درویش : من درویش وار زندگی میکنم درسته اهل همینجام اما پسرم بیشتر روزها در سفر هستم خودم دوباره برمیگردم و خبر از احوالت میگیرم . درویش رفت و مرا در عالمی از افکار تنها گذاشت، توی ذهنم غوغایی بود من باید هرجور شده راهی این سفر میشدم اما چطور ؟ امروز کمی زودتر حمام را بستم و به خانه رفتم ، مادرم بغلم کرد منو بوسید و گفت چه عجب به خونه اومدی بعد از چند روز... _مامان من راهی سفری هستم به همدان بابا : کجا ؟ توی این گرمای تابستان ؟ _آره یه مدتی از درس عقب افتادم باید جبرانش کنم، شنیدم استاد بزرگی اهل علم نجوم توی همدان است باید مدتی به حضورش برم و ازش بهره ببرم مامان : قربون پسرم برم تو از بچگی درست عالی بود خدا رو شکر که به خودت اومدی و میخوای به درست ادامه بدی برو مادر دعای خیر من همراهته بابا : پس حتما برای ما نامه بنویس و مارو از احوالاتت با خبر کن، کلید حمام هم بزار روی طاقچه خودم دوباره تصمیم گرفتم برم ... تو که بهتر شدی به ما هم روحیه دادی پسرم... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌#ادامه_دارد ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽

#پاسخ_اعضا ❤️🍃 سلام . در جواب خانمی که گفتند ناامیدن برای بچه.عرض کنم که همسرم اسپرم صفر و من خودم تک لوله بودم یعنی لوله سمت چپم بسته است و با عکس رنگی و لاپاراسکپی هم باز نشد. تنبلی تخمدان هم داشتم که به زور آمپولها ماهی یک دونه تخمک داشتم. روز ولادت حضرت معصومه آ یو آی کردم. سال ۹۳ بود. چند تا دکتر بهم گفتند به آیو آی و آی وی اف حتی فکر هم نکن. ولی من از آیو آی شروع کردم و همون دفعه اول با اینکه ۳۳ سال سن داشتم و همسرم ۴۱ سال سن معجزه شد و باردار شدم و الان پسرم ۹ سالش هست. روزی که آیو آی شدم ۶ تا خانم بودیم که بقیه همه سالم بودند و اینقدر تخمک داشتند که از درد در حد انفجار بودند و من تنها یک تخمک و همسرم به زور داروها و تقویت های غذایی کمی بهتر شده بود. فقط مال من مثبت شد و بقیه منفی شد. همه تعجب کرده بودند. ناامید نباش . من به حضرت معصومه متوسل شدم. شما هم متوسل بشین . ان شاالله‌ خدا دلتون رو شاد کنه. راستی پسرم روز مبعث پیامبر به دنیا اومد و اسمش هم محمد گرفتیم. منت سرم بزارین و برای سلامتی و عاقبت بخیری پسرم و من و همسرم دعا کنید. سپاس 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام حبیبه خانم عزیزی گفتن جاریشون که شوهرش مرده نظر به زندگی وشوهر ایشون داره عزیزم رفتارت رو با شوهرت خیلی خیلی خوب وبا احترام باش ودر ضمن بعداز نماز صبح آیه قل‌اللهم‌آیه ۱۶ سوره آل عمران رو ۱۴ مرتبه به نیت عزیز شدن در نزد شوهرت بخون بسیار مجربه ان شاءالله زندگیتو نجات پیدا میکنه وضمنا آرامش خودتو حفظ کن 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام به شما عزیزان .من دیروز گوشیم رو ازم دزدیدن .دعایی چیزی هست که بخونم گوشیم پیدا بشه . لطفاً تا گوشیم رو اوراق نکرده بگین .🙏 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام خوبین دوستان عزیزم ببخشید من چند تا پیام دادم کسی راهنمایی نکرد شمارو بخدا ازکسی دعای چیزی میدونه راهنمایی کنه شوهرم یه خانمی رو صیغه کرده داغونم کردن اصلا حرف من رو گوش نمیکنه اسم اون خانم که میارم میگم باید از زندگی من بره مسخره میکنی میکه چشم اما کار خودشو میکنه دوتا هم بچه دارم پسرم ۱۰ سالشه دوشب پیس چاقو رو برداشته بود میگفت میخوام خودمو بکشم از این زندگی راحت شم شماروخداکمکم کنی ذکر یا ودود رو همیشه تکرار میکنم اگه دعای کسی بلد که این زن از زندگیم بره میدونه بهم بگه بخدا دوساله که فهمیدم نه شب دارم نه روز خوراکم فقط گریه ست میترسم پسر خودشو بکشه چون چند بار دیگه هم انجام داده ببخشید طولانی شد ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام امروز دخترمو توی مدرسه انداختن ویکی از دندانهای جلوش شکسته تو رو خدا اگه کسی داندان پزشک خوب توی شهرستان بروجرد استان لرستان میشناسه ادرسشو بهم بده خواهش میکنم زودتر جواب بدید ممنونم دخترم کلاس دوم دبستان هستش ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام تو رو خدا تا فردا جوابمو بدین، من دختر۱۶ ماهم ی چند روزیه ک خیلی بیقراره و اصلا غذا نمیخوره تادمیگم بخور میگه ماما بو فکر کردم دندون کناریش داره در میاد امروز بردم دکتر کلی دارو داد با چرک خشکن تا اینکه الان متوجه شد بقل زبونش ینی دو تا جوش یکی کوچولو یکی دیگه بزرگتر زده حالا نمیدونم چیکار کنم بچه خییلی بیقراره شما رو بخدا هر کس تجربه ای داره بهم بگه دخترم اروم بشه🙏🙏 ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ 🌟🌟سلام وقت بخیر .پسرم ۷ سالشه امروز بهم گفت که مامان وقتی می‌خوام بازی خیالی کنم با زن بازی میکنم که فکر میکنم خانمه رفته آرایشگاه میگه ازم عکس بگیر و...بیشتر در مورد ازدواج و اینا فکر می‌کنه ...منم با آرامش دستشو گرفتم و گفتم اینا فکر هایی هست که شیطان به ذهنت میاره که باید از یاد ببریشون چون میخواد مارو گول بزنه دشمن ماهست...نمی‌دونم خوب گفتم یا نه ممنون میشم کمکم کنید ؟خیلی در مورد ازدواج و سیگار و اینجور چیزا حرف میزنه؟ممنونم راهنمایی کنید.🌟🌟 ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ مادرم 66سالشونه دیابت و فشار خون و چربی دارند متاسفانه تب مالت گرفتند کسی از دوستان میتونن راهنمایی کنند؟ ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ صبور باشید لطفا(سوالات زیاده): سلام ب همه گی شما دوستان من ۱۹سالم و یک ماه خورده میشه بچه ام سقط شد سقط بچه ام در پونزده هفته گی بود کیسه آبم پاره شد😔من خیلی از اینکه بچمو پاره جگرمو از دست دادم ناراحتم آخه بعد از کلی بد بختی دوا درمون یکسال تمام گذشت هر روز انتظار ک امروز دیگه تیستم مثبت میشه .....ب نظر شما دوست عزیز استرس ناراحتی باعث سقط بچه میشه آخه چون من تو ماه سوم بارداری اینقدر حرص خوردم اینقد غصه خوردم اینقد اتفاق بد برام افتاد ک بچم افتاد الانم لطفاً کمکم کن من ۳۰روز از سقط و کورتاژ هم گذشت پریود شدم هژده نوزده روز میشه هنوز خونریزی دارم چکار کنم نکنه مشکلی باشه سپاس از همه گی التماس دعا 🤲 لطفاً کمکم کنید من نمی‌دونم چکار کنم چه بخورم این خونریزیم وایسا آخه من تالاسمی دارم روز ب روز خونریزیم زیاد میشه #ایدی_ادمین ❤️👇 @adminam1400 ᯽────❁───

#مسافر_بهشت ❤️ یادآوری این موضوع هم من را آزار میدهد. سال 87 بود. 18 سال داشت و با سرطان دست و پنجه نرم می‌کرد. دخترم رو میگویم. خدای من! چه لحظات سنگینی بود. نمی توانستم این غصه بزرگ رو تحمل کنم. عزیزترین هدیه خداوند به من و همسرم‌، جلوی دیدگانمان داشت آب می‌شد. حتی تصورش غمگین کننده است. تمام راه‌ها را رفته بودیم. در نهایت نظر پزشک‌ها این بود که برای مداوا باید به خارج از کشور اعزام بشود. کشور آلمان رو باز به توصیه پزشک انتخاب کردیم و رایزنی‌های اولیه هم انجام شد.  این روزها تقریباً همه همکارانم در سازمان بهشت زهرا(س) به خصوص آنهایی که با من تو یک اتاق و یک ساختمان کار می‌کردند مشکل من و خانوادم رو می‌دانستند، هرکسی به هر نحوی که می‌شد همدردی و همراهی می کرد و سعی داشت به من روحیه بدهد. یک روز خیلی اتفاقی آقای صادقی‌فر مسئول بخش اجرایی سازمان را دیدم. آن روز اتفاقاً از روزهای قبل خیلی حالم بدتر بود. صادقی فر حالت اضطراب و نگرانی رو در من دید کمی من را آرام کرد و روحیه داد. با آقای صادقی فر خداحافظی کردم و گفتم: من را دعا کنید. رفتم به اتاق کارم و روی صندلی پشت میزم نشستم. ساعت انگار گذر زمان رو فقط به من نشان می داد! تلفن زنگ زد، دو ساعتی از آمدنم به اتاق می‌گذشت و من متوجه نبودم بی اختیار گوشی رو بر داشتم. آقای صادقی فر بود. گفت: بعد از اینکه شما رو آشفته حال دیدم خیلی فکر کردم. یک پیشنهاد دارم. بیا همین الان بر و قطعه 24 سر مزا ر شهید "جهان آرا" و از خداوند به واسطه ایشان حاجتت رو بخواه، تقاضا کن که واسطه بشود و شفای دخترت رو از خداوند بگیرد. من فقط گوش می‌کردم باورش سخته ولی گوشی رو گذاشتم و بلند شدم. این بار انگار می‌دانستم چه می‌کنم و چه می‌خواهم. خانم سیادتی یکی از همکارام رو همراه کردم  و رفتیم قطعه 24 گلزار مقدس شهدا و قبر شهید محمد جهان آ را. وای که بر من چه گذشت، آن‌لحظات و دقیقه‌ها. آنچه در دل داشتم خالی کردم و گفتم و گفتم! بی حال و بی اختیار برخاستیم و برگشتیم‌! نمی‌دانم چند ساعت با جهان آرا صحبت کردم و چه می‌خواستم فقط یادم هست که دیگر نمی‌توانستم با کسی صحبت کنم و چیزی بگویم. غروب شد و من به خانه رفتم. فقط چند روز گذشته بود که خدا دخترم رو شفا داد. خدایا شکرت، نمی‌خواهم در پایان چیزی بگویم،  کسی که این خاطره رو می‌خواند خودش قضاوت می‌کند. خدایا شکرت! ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽

#پرسش_اعضا 🌸🍃 سلام خوبیدببخشیدمن چندوقته صورتم پرشده ازاین جوشهاتاروی سینه هام خیلی زده واطراف نوک سینه وقتی فشارشون میدم ازشون چرک سفیدمیادبیرون چندروزپیش سینه هام معاینه کردم مشکلی نداشتن نمی دونم مشکل ازچیست دوستان لطفاراهنماییم کنیدخداخیرتون بده #ایدی_ادمین ❤️👇 @adminam1400

#پاسخ_اعضا 🌸🍃 سلام جواب خانمی که گفتن خالشون بر داشتن جاش سیاه است ناراحت نباش خواهر منم صورتش خال داشت برداشته بود تا مدتی جاش سیاه بود بعدن خودش خوب شد 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام اون خانمی که نارحتن پیشانی بچشون جلو هست تا حالا نبستن ناراحت نباش هنوز دیر نشده حالا مرتب ببند خوب میشه ان‌شاءالله 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام خواهری که میگی تو زندگیت زیاد ضرر می‌کنی ببین خواهر من یه برادر دارم که رابطه خوبی با پدرم نداره هردو قهر هستن و هیچکدام هم کوتاه نمیان رفت و آمد نداره خونه مادر هم نمیاد به خدا روزی نیست که مشکلاتش بیشتر از روز بعدش نباشه اما خودش اینو قبول نداره وقتی بهش میگیم که برو پدرت ازت دلخورم از دلش در بیار میگه کاری برام نکرده تازه صدمه هم بهم زده در صورتی که به جز این برادرم من سه تا برادر دیگه هم دارم همه اونها رفت و آمد دارن درست پدرم یه کم بد اخلاق هست اما دلش خیلی نازکه روز نیست که با وجود این که همیشه تو خونه هستن اما بچه های همش مریضن هم مادرم ازش ناراحته هم پدر م تا پیام شمارو خوندم نمی‌دونم چرا یاد داداشم افتادم 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام خسته نباشی من چهارتا بچه دارم ومستجرم ومشکل مالی دارم مثلا برای خرج بچه هام همیشه مشکل دارم شغل شوهرم ازاده وهمیشه سر کارنیست میشه تویک سال پنج یاشش ماه روبیکار باشن بچه هام دارن بزرگ میش ومن همچنان مشکل مالیم حل نشد از شما عزیزان میخوام لطف کنید برای رزق روزی زندگیم دعاکنید که مشکلم حل بشه حداقل شوهرم یه شغل بهتر پیدا کنه ممنون میشم 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 برای خانمی که شکم بچه ۳ماهش کار نمی‌‌کنه.عزیزم نگران نباش بچه منم گاهی تا ۹ روز شکمش کار نمی‌کرد به توصیه یه پرستار با گوش پاک کن مقداری پماد ویتامین آ .د بزار داخل مقعدش چند بار براش انجام بده وروی مشما باز بزارش بعداز مدتی خودش خوب میشه 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام خدمت حبیبه خانم واعضای گروه یک تجربه خوبی که برای دیسک کمر گردن وزانودرددارم استخر هست هفته ای دویاسه بار اگه شنا بلد نیستید تواستخر راه برویو خیلی اثر دارد روزهای اول شای کمی دردتون بیشتر بشه ولی بعدش خیلیدردتون کم میشه کسانی که زانو دزد دارن تواستخر باستن به چپ وبعد به راست برون وبرای کمر درد تواستخر به عقب راه بروند آن شالله که مفید باشه چون برای خودم مفید بود التماس دعای از اعضای گروه 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 با سلام برای خانومای عزیزی که خونریزی دارند صبح ناشتا عسل طبیعی میل کنند. صبحانه هم عسل بخورند. از گرمی جات مثل خرما و گردو میل کنند. از سردیجات مثل ماست و دوغ و پنیر و ترشی پرهیز کنید و نخورید. ان شاالله به زودی بهبود پیدا می کنند. 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام ممنون از کانال عالی تون اون خانومی که گفتن جای زخم خال شون خوب نشده چند شب جامع امام رضا با عسل بزنید توکل به خدا خوب میشه من گونه دخترم از این که جای ناخون زدنش میکند گود شده بود با استفاده ی ۳شب جامع و عسل خوب شد و آثاری رو صورتش نیست 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام خانومی که صورتش و سینش جوش چرکی میزنه عکس فرستادن گرمی مثل خرما و عسل و ادویه و روغن و شکر و شکلات زیاد نخورید حتما عرق کاسنی هم‌بخورید هم بمالید رو جوش ها خوب میشید 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 باسلام خانمی که گفتن ۲۴ ساله هستن ونمیتونن میل جنسی شون را کنترل کنن طبق گفته دکتر خیراندیش درمانش حجامت هست توگوگل بزنید فیلمش را ببینید باید در زمانهای مناسب مثل بهار ،پاییز وزمانهای مناسب حتما جامت کنید درمان قطعییش همینه ،البته صحنه های تحریک امیز و فیلم های بدنگاه نکنید وغذاهای پرکالری و محرک هم کمتر مصرف بکنید سعی کنید با کار خودتون را مشغول کنید تا خسته بشید روزه هم خوبه هفته ایی یک روز روزه بگیرید ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽

#یک_نکته_از_هزاران 🌱 جوانی از انصار به زلال اسلام در آمد که او را ثعلبه بن عبدالرحمن می خواندند . او به رسول اسلام خدمت می کرد و در معونت او آماده و پیشتاز بود . روزی پیامبر خدا (ص ) او را پیِ کار و مسئولیتی روانه کرد . در این حین او از مقابل ِدر خانه ی مردی انصاری گذشت که چشمش به زنی از انصار افتاد که حمام می کرد و خود را غسل می داد . ثعلبه بیمناک شد که وحی الهی بر پیامبر (ص) نازل شود و این عمل او را برملا سازد. ترسان و نگران از شهر بیرون رفت و در کوههایی در حدّ فاصل مکه و مدینه گریزان شد. مدت چهل روز ، پیامبرخدا (ص) او را نیافت . تا اینکه جبرئیل امین بر پیامبر (ص) نازل شد و گفت : ای محمد (ص) ، پروردگارت بر تو سلام می فرستد و به تو خبر می دهد که یکی از امت تو در میان این کوه ها ، مدام به من پناه می برد و امان می خواهد. آنگاه پیامبر خدا (ص) فرمود: ای عمر و ای سلمان ، بروید و ثعلبه بن عبدالرحمن را یافته و به نزد من بیاورید . عمر و سلمان از محدوده ی مدینه بیرون رفتند و بیرون از شهر چوپانی از چوپانان مدینه را دیدند که نامش ذفافه بود . عمر به او گفت : آیا جوانی را دیده ای که در این کوه ها منزل گرفته و نامش ثعلبه است ؟ چوپان گفت : شاید مرادت همان خائف و بیمناک از جهنم باشد. عمر به او گفت : تو چه می دانی که او از جهنم می ترسد ؟ چوپان پاسخ داد : از آنجا که او در دل شب ، از این کوهها بیرون می آید در حالیکه دست بر سرش نهاده و فریاد می زند : خدایا ، ای کاش روح من را از میان ارواح می ستاندی و جسم من را از بین سایر اجسام بر می گرفتی و مرا محو می نمودی و برای موعد جزا و پاداش بر نمی انگیختی . عمر گفت : ما همان شخص را می خواهیم. چوپان با آنها همراه شد . هنگامی که پاسی از شب گذشت ، ثعلبه از میان کوهها بیرون آمد در حالیکه دست بر سر نهاده بود و ندا سر می داد : خدایا ، ای کاش روح من را از میان ارواح می ستاندی و جسم من را از بین سایر اجسام بر می گرفتی و مرا محو می نمودی و برای موعد جزا و پاداش بر نمی انگیختی . عمر به پیش او رفت و او را در آغوش گرفت . ثعلبه پرسید : ای عمر ، آیا پیامبر (ص) از گناه من مطلع شده است؟؟؟ #ادامه_دارد ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽

#یک_نکته_از_هزاران 🌱 شده است ؟ عمر بدو گفت : اطلاعی ندارم ، فقط می دانم که او دیروز سراغ تو را می گرفت و من و سلمان را در جستجوی تو روانه کرد. ثعلبه گفت : ای عمر ، در حالی مرا به حضور پیامبر (ص) ببر که او در نماز باشد . عمر و سلمان به صف نماز پیوستند اما زمانی که ثعلبه قرائت نماز پیامبر (ص) را شنید بیهوش شده و بر زمین افتاد . وقتی پیامبر ( ص) نمازش را تمام کرد وسلام داد فرمود : ای عمر و ای سلمان ، از ثعلبه چه خبر؟ گفتند : اینجاست ، همان که بر زمین افتاده است. پیامبر (ص) برخاست وبه سوی ثعلبه رفت ، او را تکانی داد . ثعلبه به هوش آمد و متوجه شد . پیامبر (ص) از او پرسید : چه چیزی باعث شده بود که خود را از من پنهان داری ؟ ثعلبه گفت : گناهم ، ای رسول خدا (ص) . پیامبر اکرم (ص) فرمود : می خواهی آیه ای به تو بیاموزم که گناهان و خطاها را محو و زائل می کند . ثعلبه گفت : آری ای رسول خدا . پیامبر به او گفت : بگو: « ربّنا آتنا فی الدنیا حسنة وفی الأخرة حسنة و قنا عذاب النار .» ثعلبه گفت : یا رسول الله ، گناه من از آن بزرگتر است . پیامبر ( ص) فرمود : بلکه کلام خداوند بزرگتر است . سپس به ثعلبه فرمود که به خانه اش باز گردد. بعد از آن ثعلبه به مدت هشت روز مریض شد و هنگامی که سلمان از وضع او باخبر گردید ، به محضر پیامبر (ص) آمد و گفت : یا رسول الله ، آیا از ثعلبه خبر داری؟ او از شدت بیماری در شُرُف موت است. پیامبر خدا (ص) برخاست و فرمود : برخیزید تا به خانه ی ثعلبه برویم. رسول خدا (ص) نزدیک ثعلبه آمد . سرش را گرفت و در دامان خود نهاد . ثعلبه سرش را از دامان پیامبر (ص) دور کرد. رسول خدا (ص) به او گفت : چرا سرت را از دامانم دورکردی ؟ ثعلبه گفت : به این خاطر که سرم مملوّ از گناه است. پیامبر (ص) پرسید : کجایت درد می کند ؟ ثعلبه گفت : گویا گناهم مثل مورچه ای در میان استخوان و گوشت و پوستم می دود و می جنبد . پیامبر (ص) ازاوپرسید : چه اشتها داری و دلخواهت چیست ؟ ثعلبه گفت : غفران و بخشایش پروردگارم را اشتها دارم . در این حین جبرئیل نازل شد و گفت : ای محمد (ص) ، پروردگارت به تو سلام می دهد و به تو خبر می دهد که اگر این بنده ی من با یک دنیا گناه به ملاقات من آید من در مقابل با یک دنیا مغفرت، به پیشواز او می روم . رسول خدا (ص) ثعلبه را از پیام خداوند مطلع ساخت . ثعلبه فریادی زد و جان داد . آنگاه پیامبر خدا (ص) امر نمود که ثعلبه را غسل داده و کفن کنند . پس از این که پیامبر (ص) بر او نماز گزارد ، درمسیر قبرستان، با سرانگشتان پایش حرکت می کرد و گام بر می داشت. پس از این که پیامبر(ص) ثعلبه را به خاک سپرد ، از آن حضرت پرسیدند : شما را دیدیم که با سرانگشتان پاهایتان گام بر می داشتید. پیامبر (ص) فرمود : سوگند به کسی که مرا به رسالت برانگیخته است ، نتوانستم که پایم را به تمام بر روی زمین بنهم به خاطر کثرت و وفور جمعیت ملائکه و فرشتگان الهی که جهت تشییع ثعلبه آمده بودند #پایان ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽

#پرسش_اعضا 🌸🍃 باسلام خــدمت شماادمین محترم بنده درمورددخترم برای عرق کف دستش سوال کردم اماجـوابی دریافت نکردم ازشماخواهشمندم رسیدگی بفرمایبد واینکه خودم ۱٠ساله الرژی شدیددارم باخارش چشم وگوش وآبریزش شدیدبینی ممنون میشم بهم راهکاربدید درضمن۱٠ساله سیتریزین میخورم که دیگه برام جواب نمیده. واینکه سیتریزین پوکی استخوان میاره. ممنون ازجواب شما🙏 خواهشمنـدم اینبار رااورژانسی جـوابم رابفـرمایید ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام خدمت شما من یک سوال داشتم من ۴۲ سالمه حدود ۷ساله که موقع راه‌رفتن پاهام زود خسته می شن بعد از اینکه زود خسته می شن بعدش هم پیچ می خورندکتر رفتم گفتن کمبود ویتامینه لطفا منو راهنمایی کنید ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام ممنون از کانال خوبتون دخترم ۹ سال و هفت ماه داره چند ماهی سینه هاش سفت شده و یکم بزرگ شده ،ولی الان نرم شده پیام هارو خوندم نگران شدم لطفاً راهنمایی کنید ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام عزیزم من چهارده ساله ازدواج کردم ده سال بچه دارنشدم خیلی اذیتم کردن ازهمه طرف حرف شنیدم تاخداخاست بعد ده سال حامله شدم بازم جاریم دست بردارنبودهمش حرف تادخترم هفت ماه بدنیااومددوباره گفت دروغ میگه اینا رفتن بچه ازپرورشگاه اوردن ازکارخدادخترم خیلی شبیه پسرجاریمه نمیدنم چکارکنم ای جاری دست ازسرمنوبچم برداره همش یه حرفی میزنه منم همیشه کم محلش میکنم خداشاهده. یگه خسته شدم ازبسکی ‌پشت سرمنوبچم حرف میزنه چکارکنم ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام من الان نزدیک به ۹ساله که مشکل گوش دارم وگوشت خارش وسوزش شدید داره ویه گوشه اش گوشت اضافه درآورده دیوونم کرده خیلی دکتر رفتم ویه مدت خوب شده ودوباره شروع شده دیگه از نق های شوهرم خسته شدم که میگه چرا انقدر باید پول بدم دکتر مشکلات زیادی از کودکی که مادرنداشتم تاالان داشتم تا اعتیاد شوهرم توروخدا برام دعا کنید وباید که باید چکارکنم این گوشم کوچکترین مشکلم هست ولی بازم خداراشکر میکنم که تاحالا هوام را داشته خواهش میکنم راهنمایی کنید میترسم برعکس بگیرم یه موقع چیزی باشه ممنون ازهمه ی اعضا ادمین محترم. ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام حبیبه خانم ببخشید من چند بار سوال پرسیدم ولی در گروه نگذاشتید الان یه راهکار از اعضای محترم گروه میخواستم اینکه یه پسر هفت ساله دارم از بچگی همیشه بهانه گیر بوده ومن و پدرش خیلی اذیت می‌شدیم الان هم موقع درس خوندن و نوشتن خیلی اذیت میکنه و اصلا به حرف ما گوش نمیده و دائم گریه میکنه ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام روزتون بخیر،میخواستم اگه ممکنه راهنماییم بفرمایید،دخترم۱۳سالشه وسرتاسر بدنش پوشیده ازمو،بلند وپرپشت حتی سینه،کمر شکم و.....خیلی مو داره البته موهای سرش هم بلنده،پریودیش هم نامنظمه چندماهی یکبار عصبی واسترسی هم هست همیشه هم خوابش میاد لطفا کمکم کنیدبایدچکارکنم،قبلا پیش دکترغدد بردم ولی فایده نداشت ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام ببخشید من چندین پیام دادم هیشکدوم رو نزاشتین ازتون خواهش میکنم این پیامم رو بزارید دیگه از همه جا ناامیدم من همون خانمی هستم ک گفتم عفونت روده دارم من رفتم دکتر طب سنتی دارو داد ولی افاقه نکرد بعد امشب رفتم دکتر دیگه میگن که مشکل عصبی دارم اضطراب زیاد سندرم روده تحریک پذیر دارم ولی خودم فکر میکنم اضطراب ندارم ولی مامانم میگن خودت متوجه نیستی ولی خیلی تو فکر میری و از آینده می‌ترسی و هول و ولا داری خانما ازتون خواهش میکنم اگه راهکاری بلدین برا همین رفع اضطراب و استرس بهم بگین چجوری آروم باشم به خدا دیگه خسته شدم از بس دکتر رفتم اوضاع معدم خیلی خرابه هرکاری میکنم خوب نمیشه همیشه ورم دارم و سنگینم، سوزش، سردل دارم میگم اگه مشکل عصبی، دارم شما یک راهکاری بهم بگین تا انجام بدم خوب بشم، برای دفع اضطراب و استرس اگه ذکری دعایی بلدین بگین بهم خدا خیرتون بده هرچی میخواین خدا به شما بده به حق حضرت زهرا🥺❤️ ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام خدمت تمامی اعضای گروه من دو سوال اورژانسی داشتم که اگه لطف کنید و تو گروه بذارید ممنون میشم. اول اینکه خونه من مورچه‌های ریز خیلی زیاد داره و هرکاری که می‌شده انجام دادم ولی جوابگو نبوده اگه کسی راه حل مناسبی داره بگه ممنون می شم. دوم شوهرم خیلی زیاد خروپف میکنه هم خودش اذیت میشه و هم دیگران چند سال پیش متخصص حلق و بینی رفت و گفتن که انحراف بینی داره و عمل کنه بهتر میشه عمل که کرد نه تنها بهتر نشد بلکه بدتر هم شد دوباره رفت پیش همون دکتر گفت که باید لوزه هات را عمل کنی خواهش میکنم اگه کسی همچین مشکلی داشته راه حلش رابیان کنه . ممنون #ایدی_ادمین_جهت_ارسال_پرسش_و_پاسخ ❤️👇 @adminam1400 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽

#پاسخ_اعضا ❤️🍃 سلام روزتون فاطمی تبریک بابت ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها وهمچنین مقام روز مادر وروز زن 🌹🌹 ممنونم از کانال خوبتون وخدا قوت بابت زحمتهایی که میکشید لطفا به اون خانمی که خونشون ساس داره من چند سال پیش تهران زندگی میکردم بعد خواهر شوهرم ی سوسک ریزی دستش بود امد به من نشون بده که این چیه ؟من میشناسم یا نه ؟ ولی از دستش افتاد وگم شد بعداز چند روز دیدم خونمون پر شده شبها خیلی اذیت میکردن وخواب نداشتیم تا اینکه بعداز چند وقت فهمیدم اینا ساس هستن وهمونی بود که خواهرشوهرم امد به من نشون بده وافتادوگم شد به مادرم گه گفتم مادرم گفت ی چندتا دونش رو بگیر وتوی قوطی کبریت بریز وببر توی خرابه ای بنداز ومن شب که شد ی چند تا از این ساسها رو گرفتم وبردم خونه خرابه ای که نزدیکمون بود وکسی زندگی نمیکرد بردم انداختم ی روزه جمع کردن وتموم شدن چون طی این مدت که خونمون بودن خیلی با شوهرم سم پاشی کردیم اما انگار نه انگار ومادرم طبق گفته قدیمیا این تجربه رو به من گفت ببخشید طولانی شد برای سلامتی وفرج اقا دعا کنید 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام خانمی که گفتن پدرشون عمل بازکردن ..قرنطیه درست نیست..من خودم عمل قلب بازکردم ولی زیادنوه هاش یافامیل روبوسی نکنن ..بخاطراین که کرونا یامریضی بگیره خدای نکرده سرفه کردن براش خوب نیست مواظب باشن انشالله هرچه زودترخوب بشن دورهم باشین 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام عزیزم خیلی ازکانالتون خوشم میاد برای مشکلات دوستانم که درمیان میزارن..برای باز شدنه گره های زندگیشون برای همه دوستانم میخونم صلوات میفرستم دعا میکنم ..منم بچه دا رنشده ام ده سال ازدواج کردم برای سبزشدن دامن همه دوستانم ومن دعاکنید خدایا هیچ بنده ای رانامید نکنه 😭😭دلم خیلی گرفته ..فقط میگم خدایا می دانی ومی بینی😭😭 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام خانمی که گفتندکفرگفتنداستغفارروخیلی آرام وبا توجه ذکرکنندوایه الکرسی هم زیادبخونند همچنین سوره احقاف که ذکرشده حتی گناه اندازه ریگهای بیابان ......باشه امرزیده میشویدوقتی پشیمون و عذاب وجدان داری یعنی اینکه خداتوبه توپذیرفته عزیزم 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام خدمت خانومی که نوشته بچه نه ماهش دندون درنیاورده دختر من یک سال و دوماهشه تازه الان داره دندون در میاره 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام. می خواستم به آقای محترم که بازاری هستند و خانمش باهاش سرد برخورد می‌کنه، بگم که شما بجای اینکه تلاش کنید همسرت رو تغییر بدید تا باب دل شما بشه، ایشون رو همینطوری که هستند بپذیرید. این خانم با همه این ویژگی‌هایی که گفتید همسر شماست، اشتباه بزرگ اینه که یکی از همسران شروع می‌کنه به تغییر دادن همسرش تا مطابق میلش بشه. وقتی که تونستید همسرتون رو همینطوری که هستند بپذیرید و دست از تغییر دادن ایشون کشیدید، اونوقت دلتون آروم میشه. 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 وتورا خدا اینو اورژانسی بزارین برای مادری که میگه بچش بدنش خیلی شله ونرم بچه خواهر شوهرم اینجوری بود بردنش دکتر بشدت دچار نرمی استخوان شده بودهشت سال تحت نظر دکتر بود تا خوب شد خداروشکر الان ورزشکاره نرمی استخوان هم از کمبود کلسیم ویتامین دی هستش مرتب بهش کله پاچه وآب قلم وخرما وبادام بهش میداد ویه سری مکمل 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام خدمت حبیبه خانم عزیز وهمه هم گروهی های عزیز خواستم درمورد مو برگشتی شوهر خانمی بگم که گفتن بعد عمل هنوز مثل روز اوله من شنیدم عسل بریز روش خوب میش سه روزه 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 باسلام خدمت اعضاء محترم کانال از عزیزان اگه کسی معرف ازدواج در استان هرمزگان می شناسن لطفا اطلاع بدن.سپاسگزارم ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽

.#داستان_عباس_مریم ❤️ تو مسیر برگشت به این فکر کردم که اصلا لباس مناسبی ندارم .. برای خودم دو تا تی شرت و تاب و شلوار خریدم .. مدتها بود که برای خودم خرید نکرده بودم و همین چند تکه لباس کلی حال دلم رو خوب کرد .. از جلوی مغازه ی لباس زیر فروشی رد میشدم که بی اختیار ایستادم .. وضع لباس زیرهام خیلی بد بود حتی از لباسهای بالایی بدتر... امشب ... با یادآوری اتفاقی که قراره امشب بیوفته طپش قلبم تندتر شد و تو یه لحظه تصمیم گرفتم خرید کنم .. دو تا ست رنگی خریدم .. درسته ازدواجمون موقته ، ولی مرد جوونی که امروز برای اولین بار دیدم برخلاف انتظارم مرد خوشتیپ و جذابی بود و نمیخواستم برای همیشه با یادآوری من حالش بهم بخوره .. با قدمهای تند خودم رو به خونه رسوندم .. قبل از رفتن به طبقه ی خودم ، آقا موسی رو صدا کردم .مجبور بودم ماجرای عباس رو بهش بگم ..سرم رو پایین انداختم و گفتم راستش من .. شوهر کردم و اون پول رو داده .. آقا موسی کمی مکث کرد و بعد از چند لحظه گفت انشالله عاقبت بخیر بشی دخترم.. از خوشحالی اینکه قرار نیست جابه جا بشم تمام غذایی که دیشب دست نخورده مونده بود خوردم و کمی خوابیدم .. چشمهام رو که باز کردم غروب شده بود .. سریع بلند شدم و کمی خونه رو مرتب کردم و یه دوش گرفتم .. موهام رو سشوار کشیدم .. خواستم کمی آرایش بکنم ولی خجالت میکشیدم .. موهام رو از پشت ساده بستم و یکی از تیشرتهایی که ظهر خریدم رو پوشیدم .. از ساعت هشت بیکار نشستم و تلویزیون نگاه کردم .. چشمهام تلویزیون رو میدید ولی هواسم به قدری پرت بود که نمیفهمیدم چی نشون میده .. تو دلم رخت میشستند .. نکنه حامله نشم و بخواد پولی که داده رو پس بگیره .. نکنه حامله بشم و یه وقت مامان بیاد تهران و بفهمه .. نفهمیدم کی زمان گذشت .. با صدای زنگ از جا پریدم ....👇👇👇👇👇 ادامه در اینجا👇👇👇❤️ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌https://eitaa.com/joinchat/2674983167C1a6cf754d5 داستان زندگی مریم و عباس 👆🏻😍 همون که ایتارو ترکونده😍😍 تموم شده ها کاملشو برید بخونید👆🌸