#دعا_درمانی 🌱
چناچه کاسبی کساد است یا اجناس
مغازه به فروش نمیرسد و یا دختر
در خانه مانده و خواستگار ندارد و
نیز برای آمدن مستاجر این آیه را
پیوسته بخوان اِنّ الذین یتلون الکتاب
.....(سوره فاطر آیه ۲۹) این عمل را
بسیاری انجام داده اند و نتیجه گرفته
اند ومجرب است.
اگر کسی ملکی را اجاره داده باشد
و مدت اجاره به اتمام رسیده باشد
ولی مستاجر از تخلیه ملک سر باز
می زند.
مالک به مدت چهل روز بلافاصله بعد
از نماز صبح بدون اینکه حرفی بزند و
یا بلند شود و یا کاری بکند چهل
مرتبه آیه 11 سوره حم دخان را تلاوت
کند.
« ربَّنا اکشف عنّا الْعذاب انّا مومنون»
منابع: تحفة الرضیه
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
📅 #تقویم_روز
🗓 #دوشنبه ۲۹ آبان | عقرب ۱۴۰۲
🗓 ۶ جمادی الاول ۱۴۴۵
🗓 20 نوامبر 2023
🌹 امروز متعلق است به:
🔸سبط النبي حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام
🔸سیدالشهدا و سفينة النجاة حضرت امام حسین علیهما السّلام
🗞 وقایع مهم شیعه:
🔹جنگ موته، 7یا8ه-ق
🔹شهادت جعفر بن ابیطالب علیه السلام در جنگ موته
📆 روزشمار:
▪️7 روز تا شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها (روایت 75روز)
▪️27 روز تا شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها (روایت 95روز)
▪️37 روز تا وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها
▪️44 روز تا ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
▪️53 روز تا وفات حضرت ام کلثوم علیها السلام.
❇️ #ذکر روز #دوشنبه ۱۰۰ مرتبه: یا قاضیَ الحاجات "ای برآورنده حاجت ها"
❇️ این #ذکر که مختص روز #دوشنبه میباشد خواندنش موجب افزایش مال میشود ذکر روز دوشنبه به نام امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام میباشد روایت شده است #زیارت آن دو بزرگوار در این روز خوانده شود #ثواب بسیار بالایی دارد.
❇️ #ذکر (یا #لطیف) ۱۲۹ مرتبه بعد از نماز صبح موجب #یافتن_مال_کثیر میشود.
⛔️ برای #حجامت و #خون دادن روز خوبی نیست.
✅ برای #اصلاح #سر و #صورت روز خوبی نیست.
✅ برای گرفتن #ناخن روز خوبی است.
✅ برای #ازدواج و #خواستگاری روز خوبی است.
✅ برای #زایمان روز خوبی است.
✅ دیدار با بزرگان و مسؤلین روز خوبی است.
✅ برای #برش و #دوخت #لباس روز خوبی است.
✅ برای خرید و فروش روز خوبی است.
⛔️ برای #مسافرت رفتن روز خوبی نیست.
🔰 زمان #استخاره : از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعداز ساعت ۱۰ تا ساعت ۱۲ ظهر و از ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر
🔹 #اوقات_شرعی_به_افق_تهران
🔸 اذان صبح ۵:۱۵:۲۵ طلوع آفتاب ۶:۴۲:۳۰
🔹 اذان ظهر ۱۱:۴۹:۲۱ غروب آفتاب ۱۶:۵۵:۴۹
🔸 اذان مغرب ۱۷:۱۵:۱۷ نیمه شب شرعی ۲۳:۰۵:۳۷
⏰ ذات الکرسی عمود ۱۲:۲۴
🤲 دعا خواندن در زمان ذات الکرسی #مستجاب میشود.
🗓 #ذات_الکرسی مخصوص روز #دوشنبه است.
🔸امروز روز نیکویی است.
🔸امروز برای شروع کارها پسندیده است.
🔸دید وبازدید با دوستان و خویشاوندان خوب است.
🔸کسی که در این روز بیمار شود خیلی زود بهبود یابد.
🔹کسی که امروز گم شود، پس از چند روز پیدا میشود.
🔹قرض دادن و قرض گرفتن با احتیاط باشد.
🔹کشاورزی و باغبانی وآبیاری و خرید و فروش محصولات زراعی خوب است.
🔹خرید و فروش و تجارت خوب است.
🔸میانجیگیری برای اصلاح ذات البین و رفع اختلافات دوستان و خویشاوندان خوب است.
🔸کسی که در این روز متولد شود سعادتمندخواهدشد. اگر خدا بخواهد.
🔸رسیدگی به ایتام ونیازمندان و بیچارگان خوب است.
🔸صدقه دادن خوب است.
🔹رَک اَرقنوع یا به اصطلاح ماه ترکی، قوت روح، امروز در « بـازوی راسـت » است.باید مراقب بود که امروز به آن آسیبی نرسد.
🔹خواب این شب درست است.
🔹مسیر رجال الغیب از میان شـرق و شمـال میباشد.بهتر است هنگام حرکت به سمت محل کار یا در مکانی که حاجتی دارید رو به این سمت نهاده و از ایشان یاری بطلبید.
چون کسی در نزد شروع در شغلی و سفری روی خود را به طرف ایشان کند و همت از ایشان طلبد، بدین نهج (صورت): بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیم، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا رِجالُ الغَیبِ. اَلسَّلامُ عَلَیکَ اَیَّتُهاَ الاَرواحُ المُقَدَّسَةِ. اَغیثُونی بِغَوثِهِ و اُنظُروُا اِلَیَّ بِنَظرَةٍ یا رُقَبا یا نُقَبا یا نُجَبا یا اَبدالَ یا اَوتادَ یا غَوث َیا قُطُب و به هر زبانی که خواهد، مطلب خواهد و شروع در مدعا کند، البته به مقصود رسد.
🌹 #ختم_سوره_انا_فتحنا ( فتح )
🌹 بسیاری به سبب این ختم به حاجات خویش نائل شده اند و آن این که روز شنبه تا روز پنج شنبه هر روز 5 مرتبه سوره انا فتحنا ( فتح ) را خوانده و بعد از آن سوره اذا جاء نصر الله ( نصر ) را نیز یک مرتبه بخواند و اما روز جمعه سوره انا فتحنا را یازده مرتبه بخواند و بعد از آن اذا جاء نصر الله را نیز یک مرتبه بخواند و بعد این دعا را یازده مرتبه بخواند :یا مُفَتّحُ فَتِّحْ یا مُفَّرِجُ فَرِّجْ یٰا مُسَبِّبُ سَبِّبْ یٰا مُیَسِّرُ یَسِّرْ یٰا مُسَهِّلُ سَهِّلْ یٰا مُتَمِّمُ تَمِّمْ بِرَحْمَتِکَ یٰا اَرْحَمَ الرّٰاحِمین
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد♨️🚫
#پرسش_اعضا ❤️🍃 سلام عزیزم ،،سوال من اورژانسیه لطفا سریع راهنمایی کنید ممنون میشم ،،فیبرم بزرگ دار
#پاسخ_اعضا 💜🍃
سلام وقت بخیر
برای پیدا شدن گمشده ایه ۷ و ۸ سوره طه
و ان تجهر بالقول ....
معجزه اس
هرچند بار خواستن بخونن
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام ممنون بابت کانال خیلی خوبتون. واقعا از تجربه ها استفاده میکنم خدا خیرتون بده. برای خانمی که پدرش بعد فوت مادرش زن گرفته میخواد خونه رو بفروشه. آیه 31 تا 33 یس رو هر روز 14 بار بخونه برای منصرف کردن. آیه 9 و 65 و 67 یس برای زبان بندی هر روز بخونه حداقل 7 بار از هر آیه رو. 4 آیه آخر سوره حشر هم بخونه برای گرفتن حق. 4 بار بخونید حداقل . ذکر یونسیه هم عالیه هر روز بخونید برای غم دلتون.. امیدوارم خدا کمکتون کنه. ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ اینم قلب قرمز واسه همه تجربه هایی ک میفرستید.
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام گلم ممنون بابت کانال بسیار عالیتون بنده همیشه خواننده بودم و بیشتر از پاسخ ها استفاده میکردم اما درمورد خانمی که گفتن روی صورتشون توده دارن منم دقیقا همین مشکل رو داشتم اما یه خورده بالاتر بود چند باری عمل کردم اما باز هم در اومد اما بار آخر بیمارستان پوست ومو رازی جراحی کردم الان بعد از ۷ماه هنوز که دیگه رشد نکرده می تونید بزنید گوگل وانلاین وقت بگیرید 🌺
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام وقت بخیر خانمی که گفتن انگشت پای پسر ۱۸ سالشون عفونت کرده دختر من هم همین مشکل رو دوسال داشت بار آخر ناخنی رو که داخل گوشت بود رو با ناخنگیر درآوردم و کامل تخلیه کردم و چند روز با آب گرم شستشو دادیم تا خوب شد بعد اون ناخن پاش رو به صورت خط صاف و مستقیم کوتاه میکنه وهلالی نمیکنه الان یک سالی هست دیگه ناخن پاش گوشه نمیکنه
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام
در جواب خانم بیوه ای که با پسر مجردی ازدواج کرده بودن
خواهر گلم اگر یک بار تونستی زندگیت رو از پوچی و صفر نجات بدی و به این سطح از زندگی برسی قطعا برای بار دوم مطمئن تر و راحت تر میتونی
پس قوی باش و به خودت امیدوار
اینطور که از صحبتای شما برمیاد این آقا تصمیم خودش رو گرفته و به احتمال خیلی زیاد رابطه ای پنهانی هم داره
ایشون لیاقت همسر فداکاری مثل شما رو نداره
فراموش نکن سازنده اصلی این زندگی تو بودی پس از ذهنت بیرونش کن چرا که رابطه شما بیشتر وابستگی بوده نه عشق و علاقه
مطمئن باش آینده خوبی در انتظارته
فقط یادت باشه برای جدایی باید هر آنچه که تو باعث شدی در زندگیش به دست بیاره رو باید بهت برگردونه
همونطور که وارد زندگی تو شد (صفر) همونطور هم باید بره
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام خوبین میخاستم به اون خانومی که گفتن پدرشون زن بلوچ گرفته بگم میتونن مهریه مادرشونواجرابزارن اینطوری توفروش خونه جلوگیری میشه آخرشم نشدحداقل سهم مادررومیتونن بگیرن
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#مسافر_بهشت ❤️
زندگینامه شهید حسن ترک
در حالیکه روح ا... کبیر در تدارک قیام عظیم خویش بود نوزادی پا به عرصه دنیا گذاشت که بعداً مصداق عینی کلام خمینی گردید، که فرمود سربازان من اکنون در گهوارهاند، سردار رشید دین خدا شهید حسن ترک همان نوزادی بود که در سال ۱۳۴۱ از شهر تهران بهیاری امام خود چشم بر جهان گشود. و در این راه از همان طفولیت کوشش خستگی ناپذیری را آغاز نمود، دوران تحصیل را با موفقیت پشت سر گذاشت که خرمن وجودش با آتش مقدس انقلاب زبانه کشید،
در کنار شهیدان میرزایی و کیانیان رشد کرد، آگاهی یافت و مطالعه نمود تا قویتر و مقاومتر مقابل اندیشههای التقاطی منافقان، چپها و عناصر لیبرال بایستد و با منطق ایمانی همان سربازی باشد که امام به او دل بسته بود. پس از اخذ دیپلم در سال ۱۳۶۰ از دبیرستان ابن سینا با عضویت در سپاه پاسداران فصل نوینی در راه پر مخاطره و سخت مبارزه را بر خویش گشود. ابتدا مسئول پذیرش سپاه گردید، اما عشق به جهاد در میدان بلا ، او را از شهر به جبهه کشانید و رفت تا مردانگی را در عمل نشان دهد. علیرغم میل فرماندهان، در عملیات فتح المبین سرافرازانه شرکت کرد و این در حالی بود که تنها طعم شیرین جهاد میتوانست روح بیقرار او را آرامش دهد و جز این به چیزی تن نمیداد. بهدلیل لیاقت و کارایی، در عملیات مسلم بن عقیل فرماندهی گردان کمیل به او واگذار شد که منجر به مجروح شدن وی گردید.
در عملیات والفجر مقدماتی و والفجر(۱) با سمت دستیار محور حضور یافت که پس از سه روز مقاومت بر اثر ترکش خمپاره از ناحیه کتف و فک آسیب دید. در عملیات والفجر سمت معاون مسئول محور و در عملیات والفجر (۴) مسئولیت تیپ عمار را بر عهده داشت، او در عملیات والفجر (۵) در چنگوله مسئول محور بود و سرانجام آخرین حضور او در محفل عشق بازی والفجر (۸) بود که در این عملیات مسئولیت طرح و عملیات تیپ انصارالحسین (ع) را بر عهده گرفت و با پرواز عاشقانهاش بر آرمانهای مقدس انقلاب صحه نهاد و به مأوای خویش رسید.
استفاده از فرصت ها ( خاطره شهید حسن ترک )🌸🍃
آرامشش زبانزد بود…خیلی بر اعمالش مسلط بود و کم حرف…
به جا حرف می زد و اغلب مشغول ذکر گفتن بود…
سوال که می پرسیدند،جواب می داد
و دوباره ذکرهایش را از سر می گرفت…
می گفت از فرصت ها خوب استفاده کنید…
یک بار گروهی داشتیم به جبهه می رفتیم…
گفت:«بیایید با هم سوره صف را حفظ کنیم.»
به مقصد که رسیدیم همه آن سوره را حفظ کرده بودیم…
انتخاب هدف ( از خاطرات شهید حسن ترک )🌸🍃
باید حتما " سری به تو بزنم .
گفته بودی برای انجام هر کاری اول هدفت را مشخص کن .
خودت این کار را انجام دادی . نشستی و فکر کردی و گفتی :
« من یک عیب اساسی دارم و آن این که هدفم همیشه مقطعی است . این طور نمی شود ! باید جدی فکر کنم . هدفم را باید تعریف کنم . حداقل برای خودم ! »
نشستی و ساعت ها فکر کردی و عاقبت گفتی : « هدفم را انتخاب کردم . شهادت بزرگترین آرزو و مهمترین هدف من است . »
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد♨️🚫
#داستان_زندگی 🌸🍃 چند باری خونه ی مجید رفتم اما عین خیالم نبود .برام مهم نبود هیچی. تو لجنزاری زن
#داستان_زندگی 🌸🍃
یک مریم وحشتناک ودل چرکین بودم...پولی که از کار کردن در میاوردم برای خودم وامیر خرید میکردم و به سر و وضعم میرسیدم .بخشیشم میشد پس اندازم برای روزی که پسرم بزرگ بشه و باهم از پیش محمد بریم...محمد شبانه روز کار میکرد و برای اینکه امیر همه چیز داشته باشه تلاش میکرد...بعضی وقتا که میخواست باهام حرف بزنه بهم میگفت: مریم تو اون پنج سال من و تو هر دو اشتباه کردیم و از روی بی تجربگی برخوردم بد بود فکر میکردم از خدا میخواستی من بگیرمت و منم چون دختر دیگه ای را میخواستم و مجبود به از دواج با تو شدم بدترین رفتار رو داشتم و تو رو مقصر میدونستم اما الان پنج، شش سال گذشته و میتونیم اون روزهارو جبرا ن کنیم...دیگه نگاش نمیکردم و همون زیر لب بهش میگفتم تو این پنج، شش سال تو روح و عشق و غرور منو کشتی دیگه نمیخوامت....من فقط یک دختر بچه بودم که اومدم تو زندگیت اما تو انتقام بزرگترارو از م گرفتی حالام دیگه من نمیخوام....وقتی میرفت بی صدا اشک میریختم و خودم از خودم بیزار میشدم....بهش حق میدادم بابت اون روزها اما نمیخواستم ببخشمش .شاید اگر میبخشیدمش شرایطم تغییر میکرد و خدا توبه ام رو میپذیرفت اما من خطا کاری بودم که قصد برگشتن نداشتم.تموم خاطرات این پنج سال پنج تا دفترچه سالنامه بود که توی زیر زمین پنهان کرده بودم و فقط بعضی وقتا که تنها بودم میخوندمش...با خوندنشون از خودم و زندگیم حالم بهم میخورد احساس ناپاکی همه وجودم رو میگرفت اما بازم یادم میرفت....اسم همه مردایی که تو زندگیم اومده بودن ....تموم شبهای چشم انتظاریم برا ی محمد ....تموم حرفهای قشنگی که محمد بهم زده بود اما دیر، تو اون دفترچه ها بود ....همه چیز مثل گذشته می گذشت...تا اون روز وحشتناک ....امیر دقیقا شش سالش بود و میرفت مهد کودک ....صبح امیر رو رسوندم و رفتم سر قرارم با پسری که دو روز بود میشناختمش.....
تو یکی از پارکهای معروف تهران قرار داشتم.قرارم ساعت یازده صبح بود برا همین اول رفتم خرید و بعدرفتم سر قرار.ساعت یازده رسیدم تو پارک. پسره بیست و چهار پنج ساله بود و اصلا نمیشناختمش.خیلی اتفاقی تو خیابون باهاش آشنا شدم.نشستم روی صندلی پارک و شروع کردم به حرف زدن.پسر خوش اخلاقی بود وبا حرفاش مدام میخندیدم. یک ساعتی حرف میزدیم و میخندیدیم.دستام تو دستش بود که یکدفعه شالم که دور گردنم انداخته بودم خیلی سخت و محکم کشیده شدویکی داد زد: این مرتیکه کیه اینجا..تو چه غلطی میکنی اینجا.اون پسر که حتی اسمش یادم نمیاد با دیدن زنی که بالا سرم بود پا به فرار گذاشت و یک نفس دوید و از نظر پنهون شد.تلاش میکردم خودم رو از دست اون صدای زنونه که داشت خفم میکرد نجات بدم و شالم رو آزاد کنم.مردمی که شاهد دست و پا زدن من بودند دویدند سمتمون و منو از دستش نجات دادند وقتی تونستم نفس بکشم برگشتم سمت صدایی که داد و بیداد میکرد.اون خواهر محمد بود...خواهر بزرگش...با دیدنش تنم لرزید کیفم رو برداشتم که فرار کنم که با دستش مانتوم رو چنگ زد و گفت:کدوم گوری میری هرزه؟؟پخش زمین شدم و مانتوم پاره شد.دوباره حمله کرد سمتم و فریاد کشید به محمد زبون بسته خیانت میکنی...خودم میکشمت...آبروتو میبرم...زنیکه خراب...مردم که دیدند دعوا ناموسیه و من گناهکارم هر کدوم آروم آروم از صحنه فاصله گرفتند و رفتند...اما نرگس ولکن نبود...من فقط گریه میکردم...تموم بدنم از شدت ضربه درد میکرد..گردنم از فشار شالم میسوخت و زخم بود...میدونستم اگه دست این قوم بیفتم زنده نمیمونم...از دور صدای خواهر کوچیکتر محمد رو شنیدم که میگفت: نرگس خدا مرگم بده با کی دعوا میکنی...یک دقیقه رفتم دسشویی....امیدوار بودم نرگس ولم کنه تا فرار کنم.اما زورش از من بیشتر بود هم جسه بزرگتری داشت و من رو کشون کشون برد پیش خواهرش ندا...ندا وقتی منو دید گفت: یا پیغمبر چیکارش کردی؟؟ نکن گناهه...چه پدر کشتگی باهاش داری؟؟نرگس داد زد خفه شو....زن داداشت ه.رزس.با یک پسر مچش رو گرفتم با پسره نیشش تا بنا گوشش باز بود....ندا زد به صوزتش و گفت: یا ابوالفضل...محمد.....نرگس گفت: ماشین بگیر...میریم خونه ما....شوهرم و بچه ها شهرستانن....جون بکن دیگه....برو ماشین بگیر.نگام کرد و گفت: میکشمت...کشون کشون منو با خودش تا سر خیابون برد و بهم فوش داد...منم فقط گریه کردم و تلاش میکردم از دستش فرار کنم اما نمیشد.سوار ماشین شدیم و هر سه رفتیم خونه نرگس
#ادامه_دارد..
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#احکام_دین ☀️🍃
تبعیت از فقها در برخی از عناوین رساله
پرسش :با توجه به اینکه مطابق مبنای حضرتعالی جوشاندن آب انگور موجب نجاست نیست تا بوسیله ذهاب ثلثان پاک شود چرا ثلثان را در باب مطهرات آورده اید چون مطابق این مبنا ذهاب ثلثان موجب حلیت است نه تطهیر؟
پاسخ :آوردن آن بر اساس رویه معمول فقها است.
شیرۀ انگور رقیق شده
پرسش :شیره انگوری که ثلثان شده و حلال است اگر رقیق و جوشیده شود حرام می شود تا مجددا ثلثان شود؟
پاسخ :نیازی به ثلثان شدن مجدد نیست.
تبدیل انگور به کشمش توسط دستگاه
پرسش :دستگاهی است که ظرف مدّت دوازده ساعت، انگور را به کشمش تبدیل می کند. ممکن است بر اثر حرارت و در نتیجه جوش آمدن آب داخل انگور این کار انجام شود، استفاده از این انگورها چه حکمی دارد؟
پاسخ :بعد از تبدیل شدن انگور به کشمش، قطعا آب داخل انگور ثلثان شده است چون در دانه کشمش آبی باقی نمی ماند، پس استفاده از این کشمش ها اشکال ندارد.
سفت شدن شیرۀ انگور توسط آفتاب
پرسش :در صورتى که آن قدر آب انگور را بجوشانند تا دو ثلث آن با آتش کم شود، سپس جهت سفت شدن آن را در آفتاب قرار دهند، حکم آن چیست؟
پاسخ :هیچ اشکالى ندارد.
معنای انتقال در مطهرات
پرسش :انتقال چیست و چه چیزی را تطهیر می کند؟
پاسخ :اگر خون بدن انسان یا حیوانى که خون جهنده دارد به بدن حیوانى که خون جهنده ندارد منتقل گردد و خون آن حیوان حساب شود پاک است و آن را انتقال گویند بنابراین، خون پشه که جزء بدن اوست پاک است، هر چند در اصل آن را از انسان گرفته، ولى خونى که زالو از انسان مىمکد پاک نیست، چون جزء بدن او محسوب نمىشود.
شک در انتقال
پرسش :اگر پشه ای را روی بدنمان بکشیم و ندانیم خونی که از آن بیرون می آید از بدن پشه است یا از بدن خودمان؛ آیا پاک است یا نجس؟
پاسخ :هرگاه خونى از پشه بیرون آید و نداند خونى است که تازه از او مکیده، یا از خود پشه است پاک؛ ولى اگر بداند هنوز خون جزء بدن پشه نشده نجس مىباشد.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد♨️🚫
#پرسش_اعضا ❤️🍃 سلام عزیزم ،،سوال من اورژانسیه لطفا سریع راهنمایی کنید ممنون میشم ،،فیبرم بزرگ دار
#پاسخ_اعضا 🌻🍃
سلام حبیبه جان خواهش خواهش این بارپیاموبزارید....خانمی که عکس صورتشونوگزاشتن که تاول داره.عزیزم این تاولهاازپوست شمانیست بلکه ازداخل بدنه،کبدشماچربه واین تاولهابخارات کبدهستن.عزیزم شمابروحجامت عام تا۳ دوره ۲۱ روزازهرکدوم بگذره ودفعه سوم حتماحتماحجامت کبدانجام بده البته مواظب باش طرف کبدوبرات حجامت نکنن .حتماحجامت کبدطرف قوزک پاانجام بشه میبینی که زودخوب میشه( حجامت با تشخیص طبیب ) ✅.شمابایدخنکی مصرف کنین.مصرف تخم مرغ هفته ۱عدد،مصرف میوه وسبزیجات فراوان،مصرف سس،رب گوجه،روغن نباتی،شکر،قندو...به مقدارکم برسون وهمینطورفست فودهارو
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
درجواب خانمی که گفتن دست میزنن به سرشون دردمیگیره ،عزیزم این بخاطراینه که بدن شماضعیف شده وسرشماهم مثل ریشه درخت نیازبه رسیدگی داره.عزیزم شمامرتب تخم مرغ خانگی،با۱قاشق عسل،نصف قاشق سیاه دونه،۱قلشق حنا،کم دارچین،نصف کاسه ماست خوری نخوددراب مانده ازشب وکوبیده شده مخلوط گنیدودرهفته ۲باربزا ریددوساعت روی سرتون بمونه یه نایلنم بکشیدروش وبایه روسری ببندیدقول میدم خوب خوب بشه.فقط ابم زیادبخوریدچون بدنم که کم اب بشه این حالتی سرانسان دردمیگیره.خودم تمام مواردوواسه دخترم انجام دادم خوب خوب شد.انشاالله که تونسته باشم کمکی کرده باشم.خیلی التماس دعا.مامان نیازسادات
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام خسته نباشی و ممنون از کانال خوبتون اجرتون با مادرمون حضرت زهرا س و به خواهر بزرگواری گفتن یه خواستکار دارن و نمیدونن ج واب چ برن و پایشش به خاطر چهرش گیره خواهر اول به این فکر کن ک خدا بعدم حضرت زینب تو رو لایق دونسته ک یکی از سربازان حرمش در خونه تو فرستاده واسته خواستگاری و اینه به چهره اش اصلا فکرنکن فقط به ایمانش اخلاقش فکرکن واینه خوش بحالت ماک ارزومونه ک ک خدا لایقمون بدونه و یه خواستگار مدافع حرم داشته باشیم ان شاءالله ک راه درست انتخاب کنی ببخشید ک طولانی شد
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام وقتتون بخیر خانمی که توده توی صورتش داره خواهر من هم این توده توی صورتش بود هر دکتری میرفت میگفت باید تیکه برداری بشه یه دکتر توی دزفول بود به اسم دکتر توکلی توی درمانگاه امام علی هست خواهرم بردم پیشش چهار تا امپول زد توی اون توده خشک شد الان ۱۷ سال دیگه رشد نکرد جاش نماند
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
خانمی که گفتن قندم لب مرزه
من قندم ۱۷۰بود متوجه شدم ۳ماه بار دارم.
کتاب رژیم غذایی دیابت گرفتم قندم لب مرز شد تا زمان زایمان قرص مصرف نکردم.
ظما۴۰ساله دخترقشنگم فرزندچهارم خانه به دنیاآمد.
الان ۱۱سالشه شاگردممتازه خداروشکر
باسپاس فراوان
یاعلی
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام خدمت دوستان وحبیبه خانم.دوستان خانواده قصد داریم برای برادرم همسر انتخاب کنیم برادرم گفته دوست دارند با همسر شهید مدافع حرم وصلت کنند لطفا راهنمایی کنید یا اگه کسی رو میشناسید که تهران باشند ممنون میشیم
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
یه سوال از دختر خانم ۲۷ ساله که خواستگار دارن ولی جور نمیشه میگن پیش دعا نویس رفتن کلی پول میدن ولی بختشون باز نشده ....یعنی چی میخوای فرار کنی یا خودکشی کنی؟؟ بعدشم شما سنی نداری که بخوای به همسن وسالای خودت نگاه کنی ودلت بسوزه .....شما از بس فکر شوهر اینقدر به خودت تلقین میکنی اینقدر دنبال دعا نویس هستی به خاطر همینم فکر میکنی برات طلسم گرفتن ......اگر فکر میکنی با خودکشی وفرار کردنت شوهر برات جفت وجور میشه اصلا تعلل نکن هرچه زودتر انجام بده ...دختر خوب باید بسپاری به خدا ....بعدشم خونه شوهر هیچ خبری نیست خیالت راحت ...به جای اینکه به این چیزا فکر کنی برو دنبال یه حرفه یه چیزی یاد بگیری .......تا دربرابر خدا تسلیم نشی ونسپاری به خدا همین اش و همین کاسه هست ......
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام و خدا قوت اون خانمی که دهان بچه شیر خوارتون آفت زده چون خیلی کوچیک هست فقط قطره نیستاتین میتوونید از داروخانه بگیرید رو آفت بریزید
خانمی هم که نوزادت سینه نمیگیره یه رابط سینه بگیر بذار روسینه راحت بچه میگیره سر سینه را هم با سرنگ هی بکش که کم کم سرسینه ات خوب بشه بچه بتوونه بگیره 🌹
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام خانمی که گفتن انگشت بچه شون گوشه کرده و درد داره همون پیاز که چند روز پیش تو گروه توضیح کاملش را گذاشتید گرم کنند و انگشت را بکنن داخلش عفونت تخلیه میشه.
خانمی هم که گفتن دو روز هست مادر شدن عزیزم برا خیلی ها اینطوری هست یه کم بگذره بچه هم بزرگتر میشه دیگه خودش مک میزنه شیر میخوره اما الان اصلا بهش شیر خشک یا پستونک نده که دیگه شیر مادر را نمیخوره الانم با سرنگ نوک سینه ات را بکش بیرون تواینترنت سرچ کن نحوه استفاده از سرنگ برای سر سینه فرو رفته کامل توضیح دادن.
نوزاد هفت هشت ماهه که دهنش اف زده مامانش رب انار و آب کرفس بخوره دکتر هم ببری یه قطره میده زود خوب میشه
#یک_نکته_از_هزاران 🌱
آیت الله شهید سید حسن مدرس ، در ایام جوانی كه برای تحصیل علوم دینی به اصفهان آمده بود، در روزهای تعطیل هفته، به روستاهای اطراف میرفت و به كارگری میپرداخت تا هزینه زندگی خویش را فراهم كند. داستان زیر، خاطرهای است از زبان وی:
من برای تهیه مخارج روزانه و هزینه تحصیل، ناگزیر بودم كه در ایّام تعطیلات هفته، به دهات بروم و لباس عوض كنم و مشغول كار عملگی و بنّایی گردم تا مخارج هفته بعد را فراهم كنم.
یك روز، به آبادی گز ـ از توابع اصفهان ـ رفتم. در آنجا، پیشكار محمد رضا خان سرهنگ ، مرا به كار گماشت و دیوار باغی را نشان داد و گفت: این دیوار را خراب كن و عصر، دو قران بگیر.
من قبول كردم و مشغول كار شدم. نزدیك ظهر، اسب سواری آمد و در كنار من ایستاد و گفت: مشدی! خدا قوّت بدهد، بقیّه دیوار را خراب نكن!
من گفتم: آقا! من شما را نمیشناسم، كس دیگری به من دستور داده است كه این دیوار را خراب كنم، من هم باید كار خودم را انجام بدهم و بعد، كلنگ را محكمتر به دیوار كوفتم. آن مرد -كه بعداً فهمیدم خود صاحب ملك بوده است- گفت: مرد حسابی! مگر حرف سرت نمیشود-، این باغ مال من است و میگویم خراب نكن!
من جواب دادم: البته ممكن است شما صاحب باغ باشید، ولی من شما را نمیشناسم، صاحب كار به من دستور داده است كه خراب كن و خودش باید بگوید كه خراب نكن، نه دیگری.
سوار خشمگین شد و گفت: قباله بنچاق از من میخواهی! من گفتم: كسی كه ادعایی دارد، باید دلیل بیاورد و كسی كه انكار میكند، میتواند قسم بخورد.
سوار، اندكی به خود فرو رفت، بعد سر بالا كرد و دوباره چشم به زمین دوخت و ناگهان شلاق به اسب زد و از آن جا دور شد و به خانه رفت. من كار خود را ادامه دادم كه ناگهان دو نفر اسب سوار آمدند و مرا به خانه محمد رضا سرهنگ بردند. خان به من گفت: مرد! میدانی من چرا آن جا تو را در مقابل سرسختیات تنبیه نكردم؟
من جواب دادم: نه!
گفت: برای این كه كسی تا كنون، این چنین در برابر من ایستادگی نكرده بود. من آن لحظه، برای نخستین بار احساس كردم كه وجود ضعیفی هستم. در عین حال، اندكی فكر كردم و حدس زدم تو با این منطق و صحبت، نبایست كارگر حرفهای باشی. به من راست بگو تو چه كارهای؟! پاسخ دادم: اسم من«میرزا حسن» و طلبه هستم و برای تهیه كمك هزینه تحصیلی به اطراف اصفهان می آیم. سپس، بسته كوچكی را كه همراه داشتم، باز كردم و قبایی را كه در مدرسه میپوشیدم و عمامهای را كه به سر میگذاشتم، نشان دادم.
مرحوم محمد رضا خان، یك نفر از منشیان خود را خواست و دستور داد حوالهای به یكی از بازرگانان مشهور اصفهان، به این مضمون بنویسد: «تا سید حسن در مدرسه طلبه است، ماهی سه تومان شخصاً برده و در حجره تحویل او دهید و رسید هم لازم نیست».
سپس ناهاری آوردند و خوردیم و من به اصفهان برگشتم...»
داستانهاي جوانان / محمد علي کريمي نيا
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#پرسش_اعضا ❤️🍃
سلام ممنون میشم اگر متن رو بزارید کانال شاید کسی راهنمایی یا ذکری بدونه کمک کنه🙏
پسر من الان 19ساله هست. یساله دیپلم گرفته. برای خدمت سربازی میخاد بره
پسرم از15الی16سالگی تو ایام تعطیلات کارای متفرقه جای بود میرفت مثل کارگری و... پسر مستقلی هست و احترام پدر مادرش خیلی داره تا امروز هنوز یبار صدای بلندش رو نشنیدیم.خیلی از باباش پول نمیگیره خیلی خیلی کم در حد نا چیزی یوقتایی بشه بگیره. اما نمیدونم چیه و چجوریه هر وقت میره سر هر کاری هنوز ب حقوق یا مزدش نرسیده یه برنامه براش پیش میاد ک پولش خرج اون میشه
مثلا یباریهو گوشی ک هیچ مشکلی نداشته و نو هست خاموش شد خرج اورد. یا موتورش مشکل پیش میاد یا تصادف میکنه نمیدونم چرا اینجوریه😔
هر برنامه ای هم پیش بیاد خودش خرج میکنه از کسی پول نمیگیره. ولی من ناراحت میشم ک چرا این هر وقت بره سرکار یه برنامه پیش میاد. که درآمدش کلا باید اینجوری خرج بشه😔هر وقت هم میریم براش دنبال یکاری آخرش نمیشه😔😔
اگر کسی ذکری راهکاری داره ممنون میشم راهنمایی کنند. در ضمن همین یدونه بچه هم دارم.
🌸❓🌸❓🌸❓🌸❓🌸❓
سلام وعرض ادب ممنونم از کانال خوبتون خصوصا راهنمایهاتون من هر روز سرگذشتها را میخوانم حالا من هم اورژانسی احتیاج به راهنمایی دارم بعضیها از اینکه شوهرشان بداخلاقه یا کسی جرات رفت وآمدباهاشون ندارن باید بهشون بگم که این هم یک مزیته قدرش را بدانید کسی اجازه دخالت تو زندگیتان به خودش نمیده رفت وآمد کم باشه حرف خودتون پنهان میمونه حالا میگم چرامن ۴۹ سالمه۵فرزنددارم وخودمان ۵ خواهر ویک برادر یم شوهر من بسیار آدم خوبی هست مهربان با گذشت ولی متاسفانه بقیه سوءاستفاده میکنند من فرزند چهارمم خانواده شهرستانن و من شهر دیگه خونه من خونه مادر بزرگها هست هر کی از خونش قهر میکنم خونه منه مریض میشن خونه من نگهداری مادرم ودکتر ی کردنش پای منه همه یکجوری شونه خالی میکنند وضع همشون توپه هرکدام دوتا خونه وماشین ولی من مستاجر یک زیرزمین نمور دلگیر ۴۰ متر فضا هرشب خونه من شلوغه دلم برای شوهرم میسوزه خودم خجالت میکشم یکی از خواهران شوهرش بداخلاقه هیچکی ازش توقع نداره ولی من نه دلم میخواهد فرار کنم شما چه راهکاری دارین خواهش میکنم کمکم کنید اینم بگم وضع مالیم خوب بود با همین رفت وآمد ها و فضولی ودخالتها مرابه روزسیاه نشوندن
#ایدی_ادمین_جهت_ارسال_پرسش_پاسخ 👇❤️
@adminam1400
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽