معرفی کتاب هفت روز دیگر 🌱
بریده ای از کتاب:
همهچیز در کمال شرافت و بزرگواری و ادب پیش رفت.
هفته بعد هم مراسم عقدشان را در یکی از مساجد نکا برگزار کردیم.
سفره عقد ساده ای چیدند.
دوستان و رفقای محمدتقی هـم آمده بودند، همانها که در خانه ما با محمدتقی شوخی میکردند، در عروسی اش سنگ تمام گذاشتند.
عروسی را در حسینیه برگزار کردیم.
وقتی با لباس دامادی وارد مجلس شد، خواست بیاید سمت من.
اشاره کردم که اول برود سمت پدرخانمش.
رفت و صورت همدیگر را بوسیدند، بعد رفت سمت اقوام و دوستانش که با خنده و صلوات از او استقبال کرده بودند.
دوستانش محمدتقی را بلند کردند و سوار شانهشان کردند و او را گرداندند.
همه داشتند، میخنديدند.
مولودی خواندند، خیلی باصفا شده بود عروسی اش.
خیلی زود در دل خانواده خانم و فامیلهایشان جا باز کرد.
همه آنها همان حسی را بـه محمدتقی داشتند که ما داشتیم.
#معرفی_کتاب_شهدا 🕊🌱
#شهید_محمدتقی_سالخورده 🕊🌱
#همراه_شهدا