💠 شهید علامه مرتضی مطهری(ره):
مردی که روزها مینشست و این اعلامیههای آتشین را می داد،
سحرها اقلاً یک ساعت با خدای خودش راز و نیاز میکرد
و آنچنان اشک هایی میریخت که باورش مشکل است،
این مرد درست نمونه علی(ع) بود.
یاد امام و شهدا
دل و میبره کرب و بلا🌷
#همراه_شهدا
🌱شهدا از ما اشک نمی خواهند، عمل می خواهند ...
ما برای خوشحالی امام زمان چه کردیم؟ غیبت کردیم؟ دروغ گفتیم؟نگاه به نامحرم کردیم؟ چه کردیم؟
شهدابه شما قول می دهم ،دلم را از غیر خدا بشویم و فقط به خدا امیدداشته باشم وتا زنده ام در راه خدا تلاش کنم تا همه وجودم را برای خودش فدا کنم .
#امام_زمان
#همراه_شهدا
#لبیک_یا_خامنه_ای
♦️امام خامنهای(مدظله العالی):
آن عزتی، اعتماد به نفسی، احساس اقتداری که از ناحیهی معنویت رزمندگان ما
و جامعهی اسلامی ما احساس شد و توانست آن حادثهی عجیب و شگفتانگیز
یعنی پیروزی در دفاع مقدس و شکست نخوردن در مقابل تهاجم این همه دشمن را رقم بزند...
#لبیک_یا_خامنه_ای
#همراه_شهدا
🥀 بعد از شهدا چه کردیم؟
✨هیچ اما... راستش ما بعد از شهدا کارهای زیادی کردیم آهای برادر شهیدم خبر داری که بعضی از ما بعد از شما چی کار کردیم؟ لباس هاي خاكي تون رو توی ميدون هاي مين و لابه لاي سيم خاردارها رها كرديم، عهدمون رو شكستيم و دعاي عهد رو فراموش كرديم، راستش زمان ندبه و سمات رو هم دیگه گم كردیم.
شربتاي صلواتي رو با نسيان روی زمين ريختيم و به عطش خنديديم به تصاوير نوراني تون روي ديوارهاي شهر رنگ غفلت پاشيديم و پوستر تبليغاتي نصب كرديم.
تاول های شيميايي را از ياد برديم و غيرت ها رو خونه نشین کردیم... شرم و حیا رو خوردیم و عفت رو هم روش... صدای سرفه سمفونی خنده هامون شد و با جسارت تمام اشکای فرزند شهید رو با انگشت نشون دادیم.... عشق رو به بازي گرفتيم و از خون هاتون به راحتي گذشتيم...
👈بله ما بعداز شهدا کارهای زیادی کردیم ...
#همراه_شهدا
یاد و خاطره شهیدان محمود رادمهر، محمد بلباسی، حسین مشتاقی و رضا حاجی زاده رو گرامی میداریم... 🥀
که همگی در ۱۶ اردیبهشت سال ۱۳۹۵ به شهادت رسیدند و پیکر پاکشون بعد از ۵ سال به وطن بازگشت... 💔
برای شادی روحشون و همچنین آرامش دل خانواده هاشون صلوات 🌹
#همراه_شهدا
نادعلی دل تو دلش نبود...
عمليات تموم شده بود و برگه مرخصيش دستش ميومد تا شاهد به دنيا اومدن فرزندش باشه...
پای قطار فرماندشون گفت: ميدونم خسته ايد اما دستور رسيده گردان علی اكبر بايد یه عمليات داشته باشه، عمليات سيد الشهدا...
نادعلی برگه مرخصيشو پاره كرد و رفت عمليات...
١٢ ارديبهشت ۶۵ شهيد شد...
٢ خرداد ۶۵ محسنش به دنيا اومد...
اسمشو خودش وصيت كرده بود...
#شهید_نادعلی_طلعتی 🕊🌱
#همراه_شهدا
🏴دلم هواى بقیع دارد و غم صادق
⚫️عزا گرفته دل من ز ماتم صادق
🏴دوباره بیرق مشکى به دست دل گیرم
⚫️زنم به سینه که آمد محرم صادق
☑️#شهادت_امام_جعفر_صادق_علیه_السلام
ششمین شمع روشنگر و وصی پیغمبر و رئیس مذهب شعیه، تسلیت و تعزیت باد.
#همراه_شهدا
روز تاسوعا ساعت ۸ یا ۹ صبح عملیات میشود.
یکی از دوستانش میگفت آتش سنگینی بود. ما در حرکت بودیم که دیدیم آقاسجاد ایستاد و شروع کرد زیر لب حرف زدن.
چشمانش را هم بسته بود. ما فکر کردیم شاید ترسیده باشد.
زدم پشتش و گفتم حالت خوبه؟ ترسیدی؟ چشمش را باز کرد و گفت:
نه، حالم خوب است، بهتر از این نمیشود.
۱۰ قدم جلوتر که رفتیم، موشکی کنارشان برخورد کرده و آقاسجاد از ناحیه پهلو و پا آسیب میبینه.
در مسیر بیمارستان هم مدام ذکر یازهرا میگفت و در بیمارستان شهید شد.
🌹شهید سجاد طاهرنیا
#همراه_شهدا
✨﷽✨
✨🔴 آقا خودش گفت: تو شهید میشی...
🔹 چون کر و لال بود، خیلی جدی نمیگرفتنش.
یه روزکنار قبر پسر عموی شهیدش با انگشت یه قبر کشید،نوشت "شهید عبدالمطلب اکبری!"
خندیدیم! هیچی نگفت فقط یه نگاهی به سنگ قبر کرد و نوشته اش رو پاک کرد و سرش رو انداخت پایین و رفت.
فردای اون روز عازم جبهه شد و دیگه ندیدیمش. ۱۰ روز بعد شهید شد و پیکرش رو آوردن.
دقیقا جایی دفن شد که برای ما با دست قبر خودش رو کشیده بود و ما مسخره بازی درآورده بودیم!
وصیت نامهش خیلی سوزناک بود؛ نوشته بود:
بسم الله الرحمن الرحیم
یک عمرهر چی گفتم؛به من میخندیدن!
یک عمر هر چی میخواستم به مردم محبت کنم،فکر کردن من آدم نیستم و مسخرهم کردن!
یک عمرکسی رو نداشتم باهاش حرف بزنم، خیلی تنها بودم
اما مردم! ما رفتیم
بدونید هر روز با آقام امام زمان(عج)حرف میزدم.
🔵 آقا خودش گفت: تو شهید میشی...
#همراه_شهدا
🥀حکایت جالبی است این علامت پیروزی
✨بعضی ها فکر می کنن که حتما باید درجبهه ای یا نبردی برنده باشی تا پیروز شوی درحالی که این اعتقاد است که این حس را القا میکند نه مخافت یا مقابله
شاید هم همین باعث شد تا این علامت پیروزی شکل بگیرد
👈اما ابتکار رزمندگان ما لبخند همراه این علامت بود که به ان معنای دوچندان بخشید والا این ادا به بعضی ها نمی اید هیچ بلکه مسخره هم به نظر می رسد
#همراه_شهدا
معرفی کتاب هفت روز دیگر 🌱
بریده ای از کتاب:
همهچیز در کمال شرافت و بزرگواری و ادب پیش رفت.
هفته بعد هم مراسم عقدشان را در یکی از مساجد نکا برگزار کردیم.
سفره عقد ساده ای چیدند.
دوستان و رفقای محمدتقی هـم آمده بودند، همانها که در خانه ما با محمدتقی شوخی میکردند، در عروسی اش سنگ تمام گذاشتند.
عروسی را در حسینیه برگزار کردیم.
وقتی با لباس دامادی وارد مجلس شد، خواست بیاید سمت من.
اشاره کردم که اول برود سمت پدرخانمش.
رفت و صورت همدیگر را بوسیدند، بعد رفت سمت اقوام و دوستانش که با خنده و صلوات از او استقبال کرده بودند.
دوستانش محمدتقی را بلند کردند و سوار شانهشان کردند و او را گرداندند.
همه داشتند، میخنديدند.
مولودی خواندند، خیلی باصفا شده بود عروسی اش.
خیلی زود در دل خانواده خانم و فامیلهایشان جا باز کرد.
همه آنها همان حسی را بـه محمدتقی داشتند که ما داشتیم.
#معرفی_کتاب_شهدا 🕊🌱
#شهید_محمدتقی_سالخورده 🕊🌱
#همراه_شهدا