#ماجرای_تنها_سفری_که_با_همسرم_رفتم:
تصویری از شهید مهدی باکری و همسرشان بانو صفیه مدرس؛
این عکس توسط سرلشکر محمد باقری گرفته شده است سال ۶۲ که عازم سوریه هستند....
خانم مدرس اینگونه روایت میکنند:
"خیلی دوست داشتم در زندگی مشترکم یک سفر هم شده با #مهدی بروم اما جنگ مجالی برای این کار به او نمیداد حتی یکبار که از او خواهش کردم بیا فقط سه روز به عنوان ماه عسل به مشهد برویم گفت: ای وای بر من در حالی که دوستانم دارند در جنوب #شهید میشوند، بخواهم با همسرم برای تفریح بروم؟!....
تنها البته یکبار رفتیم سفر به سوریه اردیبهشت سال ۶۲ قرار شد ۶ نفر از فرماندهان سپاه برای مأموریتی به سوریه بروند به آنها اعلام شده بود که میتوانید اعضای خانواده را هم با خودتان ببرید تا جایی که در ذهنم هست خانواده سردار عزیز جعفری، سردار رحیم صفوی هم بودند حسن باقری شهید شده بود اما مادرش به همراه سردار محمد باقری و خانمش آمده بودند، یک آقای شریعتی نامی هم اهل مشهد بودند که او را نمیشناختم و بعد از جنگ هم دیگر او را جایی ندیدم...
حدود ۸ روز آنجا بودیم یک خانه دادند گفتند پخت و پز هم با خودتان دو روز مردها رفتند لبنان و ما تنها بودیم آخرین باری که رفتم برای زیارت حضرت زینب سلام الله علیها نشستم به دعا خواندن و حواسم پرت شد همه سوار ماشین منتظر من بودند هر چه گشتند مرا پیدا نکردند وقتی پیدایم کردند یکی از خانم ها گفت: آقامهدی به شدت استرس و اضطراب داشت تا تو را پیدا کرد این عکسی را هم که مشاهده میکنید سرلشکر محمد باقری که اکنون فرمانده ستاد کل نیروهای مسلح هستند از ما در هواپیما گرفتند...
رفاقت با شهدا
شهیدی که حاجتها را برآورده میکند
به یاد سردار شهید "عبدالمهدی مغفوری"
شهید "عبدالمهدی مغفوری" سال 1335 درشهر کرمان به دنیا آمد. پدرش برای دل مردم روضه می خواند و مخارج زندگی را از دار قالی بافی فراهم می کرد .
آنچه در این دوران او را از دیگر همسن و سالانش متمایز کرده بود پایبندی اش به دینداری بود. او پس از پایان دوره دبیرستان در دانشسرا پذیرفته شد و در رشته برق فوق دیپلم گرفت.
مدتی در کردستان بود. بعد از آغاز جنگ، تلاشش برای حضور در میدان های نبرد و سازماندهی نیروها در استان کرمان، از او چهره ای مخلص و دلپذیر ساخت.
#عبدالمهدی در موقعیت های مختلف فرماندهی در سطح لشکر 41 ثارالله و بسیج قرار گرفت و بیش از بیش در روند پر تلاطم نبرد سهیم شد. عملیات کربلای (4) آخرین عملیاتی بود که عطر نفس های این پیرو حقیقی ائمه اطهار(ع) و امام راحل را استشمام می کرد.
عبدالمهدی در جزیره ام الرصاص پاداش جهاداکبر و اصغر خود را گرفت و ساکن کوچه پروانه ها شد.
خاطرهای از زبان مادر شهید"حسین انجم شعاع ":
برای زیارت شهداء به گلزار شهداء رفتم. بر سر قبر شهید «حسین انجم شعاع» که نزدیک شهید "علی شفیعی" و در همسایگی شهید"عبدالمهدی مغفوری" قرار دارد، نشستم و فاتحهای خواندم. مادر شهید شفیعی هم حضور داشت. به من گفت: میبینی که مزار شهید مغفوری چقدر شلوغ است؟
اول احساس کردم که میخواهد از این بابت گلایه کند و بگوید که چرا قبر فرزند من اینقدر شلوغ نیست. اما او در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود، گفت: یک روز که این جا نشسته بودم، نوهام نزد من آمد و گفت: میگویند شهید مغفوری حاجتها را برآورده میکند.
به شوخی گفتم: تو برو حاجتی طلب کن، اگر برآورده شد، من ۵۰۰ هزار تومان اینجا خرج میکنم.
همان شب، حسین شهیدم( انجمشعاع) را در خواب دیدم. من هیچ وقت خوابش را ندیده بودم. اما آن شب و در حالی که بسیار ناراحت بود به خوابم آمد.
زانوهایش را در بغل گرفته و سر بر زانو نهاده بود و حتی به من نگاه نمی کرد. به او گفتم: حسین جان چرا ناراحتی؟ چرا قهر کردی؟
گفت: مادر! دیگر در مورد شهید مغفوری اینگونه سخن نگو. از خواب بیدار شدم و با خود گفتم من که به شوخی این حرف را زده بودم!
از آن به بعد بیش از پیش به زنده بودن شهداء و کرامت شهید مغفوری ایمان آوردم....
🍃🌹توسل به امام رضا علیه السلام؛
رفته بودیم برای بازدید از موشک های
فوق پیشرفته ی روسی.
وقتی بازدیدمون
تموم شد،حسن رو کرد به کارشناس موشکی
روسیه و گفت:
میشه فن آوری این موشک رو در
اختیار ما قرار بدید!؟
ژنرال ها و کارشناسان روسی خندیدند
و گفتند: امکان نداره این فن آوری فقط
در اختیار کشور ماست.
حسن خیلی جدی و محکم گفت:
ولی ما خودمون این موشک رو میسازیم
و دوباره صدای خنده ی اونا بلند شد.
وقتی برگشتیم ایران،خیلی تلاش کردیم
نمونه شو بسازیم، ولی نشد. وقتی از
ساخت موشک ناامید شدیم ،حسن راهی
مشهد الرضا شد.
خودش تعریف می کرد،
به امام رضا متوسل شدم و سه روز توی
حرم موندم.روز سوم بود که عنایت امام
رضا رو حس کردم و حلقهی مفقوده کار
به ذهنم خطور کرد .وقتی زیارتم تموم
شد دفترچه نقاشی دخترم رو برداشتم
و طرحی رو که به ذهنم رسیده بود
کشیدم تا وقتی رسیدم تهران عملیش کنم.
وقتی حسن از مشهد برگشت، سریع
دست به کار شدیم و موشک رو ساختیم
که به مراتب از مدل روسی، بهتر و
پیشرفته تر بود .
پدر موشکی ایران
🌷شهید #حسن_طهرانی_مقدم🌷
یاد شهدا با صلوات🕊
با عرض سلام و عرض ادب حضور محترم کاربران گرامی 🌹
نمیدونم کدوم از خدا بی خبری بی دلیل ریپورتم کرده نتونم فعالیت کنم
این طوری نمیتونم بزرگوارانی که جزء انتخاب میکنند جوابگو باشم
گروه تشکیل دادم واسه بزرگوارانی که جزء انتخابی خودشون رو اونجا اعلام کنند تا در کانال ثبت کنم
👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3378053203G14c04e89a7
❇️#سیره_شهدا
💠شهیــــد الیــــاس چگینــــی
🔹همسر شهید الیاس چگینی نقل میکنند: بسیار اهل بازی کردن با بچهها بود؛ دخترمان فاطمه وابستگی زیادی به پدرش داشت و زمانی که همسرم به شهادت رسید، ۹ساله بود.
🔹در عین حال اگر اشتباه بچهها را میدید براحتی از آن نمیگذشت؛ مثلا یکبار بچهها چیزی از پدرشان خواستند اما ایشان قبول نکرد و با اینکه خودش هم ناراحت بود ولی اینکار را به صلاح بچهها میدانست، محبتش به بچهها باعث نمیشد از خطاهای آنان براحتی بگذرد و این از ویژگیهای خوب اخلاقیاش بود.
🔹خصوصیت دیگرش دل بزرگ،صاف و سادهاش بود؛ همکارانش میگویند نماز اول وقتش را به هیچ عنوان ترک نمیکرد.
🔹سر نماز حالت خاصی داشت و در قنوت دستش را طوری بالا میآورد که به شوخی میگفتم همه چیز را برای خودتان میخواهید!! میگفت خدا فرموده همه چیز را از من بخواهید.
🔹روی بیتالمال خیلی حساس بود؛ مدتی در محل کار مسئول خرید شدهبود؛ جالب اینجاست برای خرید وسایل سرکار همه تلاشش را میکرد که کمترین پول بیتالمال را خرج کند اما برای وسایل منزل اینطور حساس نبود.
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
خاطرات_شهید
بعد از شهادتش مشخص شد که چقدر به نیازمندان کمک میکرد و برای زوجهای نیازمند جهیزیه تهیه میکرد.
با اینکه جانباز_شیمیایی بود دنبال جانبازیش نرفت. می گفت: من از نظر مالی تأمین هستم و نیازی ندارم که هزینه درمانم را از بیت المال بگیرم.
گاها مبلغی را به محل کارش میداد و میگفت که ممکن است دِینی از بیتالمال گردن من باشد یا این که از خودکار بیت_المال استفاده شخصی کرده باشم.
شهید_سعید_انصاری
شادی روحش شهدا صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
#خاطــره🎞
از همان دوران راهنمایی که درگیر انقلاب شدیم..
احساس کردم
که از احمد خیلی فاصله گرفتم !
ما نماز می خواندیم
تا رفع تکلیف کنیم
اما دقیقا می دیدم که احمد از نماز خواندن
و مناجات با خدا لذت می برد👌🏻
📕| عارفانه
🌱| #شهید_احمدعلینیری
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
#خاطــره🎞
|دوستشہید|
ساݪ نودوشش شب عید غدیر،بعد از نماز مغرب و عشاء نشستہ بودیم و براے فردا ڪہ قرار بود ایستگاه صلواتےبرپا ڪنیم،هم فکرے میڪردیم . هرڪسے ڪارےبہ عهده گرفت و ساعتے اعلام ڪرد ڪہ حضور داشت باشہ.
و شہید بابڪگفت:"من فردا ساعت چہار، لیوان یڪبار مصرف با میز میارم . بعد از اتمام جلسہ بابڪ من را کنار کشید و اعمال روز عید غدیر را برام گفت و پیشنهاد روزه داد . روز عید، بابڪ راس ساعت اومد . ولی عزیزانۍ بودن ڪہ ساعت گفتند ولۍخیلےدیر اومدند. بابڪ خیلے بہ قول و ساعتي ڪہ اعلام ڪرده بود حساس بود و سروقت حضور داشت. بابڪ روزه بود و میگفت:"روزهے عید غدیر صددرصد حاجت میده". برای کارهای مربوط به ایستگاه صلواتے، نیاز به وانت داشتیم ولۍ نتونستہ بودیم هماهنگ ڪنیم. بابڪ ڪہ شنیدگفت:"من الان میرم وانت پیدا میڪنم. بابڪ ادم اجتماعۍ بود با همہ معاشرت داشت و خوش بیان و مودب بود . ما بعید میدونستیم ڪہ وانت جور بشه. ڪمۍ ڪہ گذشت دیدیم از داخل یڪ ڪوچه اے وانت میاد. بابڪ پشت فرمون نشسته بود. خنده ڪنان اومد و مشڪلمون حل ڪرد . با دهن روزه خیلی سرحال و زرنگ بود و تا نماز یڪسره شیرینۍ و شربت پخش میڪرد. من مطمئنم قبل محرم و روز عید غدیر حاجت از آقاجانمون امیرالمومنین(ع)گرفتورفتسوریہ شہید شد.
#شهیدبابڪنورے•♥️•
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
🕊 #دوستان_شهدا 🕊
✍ #سیره_شهدا
از همان اوایل رفتار و کردار او بعنوان یک جوان پر شور و پر انرژی و صمیمی و عاشق اهل بیت (ع) زبانزد خاص و عام بود.
از سجایای اخلاقی و روحی او می توان از عشق به شهادت و اهل بیت (ع) ،پر کاری و تلاش ،صداقت صمیمیت و مهربانی و اطاعت و فرمانبرداری از فرماندهی ،تواضع واخلاص ،دقت در بیت المال مسلمین و شجاعت و شهامت و روحیه سخاوت و بخشنده گی او یاد کرد . روحیه ای که موجب شد تا بلاخره جان شیرینش را نیز در راه خداوند ایثار کند .
🌹 #شهید_محمد_رضا_رسولی
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
۞فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ۞
«هر قدر می توانید از قرآن بخوانید»
✨✨✨
#دوره هفتم ✨ از ختم قرآن کریم ✨ #هدیه به روح پر فتوح شهید عالی قدر حاج قاسم سلیمانی عزیز و یاران شهیدش و شهید بزرگوار محسن فخری زاده
#همین طور که مطلع هستید به اولین سالگرد شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی عزیز و گرامی نزدیک میشویم😭
#ارادتمندان این شهید بزرگوار همت کنید که ان شاءالله بتوانیم به اتفاق هم چند ختم قرآن شادی روح سردار دلها حاج قاسم سلیمانی عزیز هدیه کنیم
#شادی روح پر فتوح دانشمند هسته ای ایران شهید بزرگوار محسن فخری زاده
#ذخیره شب اول قبرمون
#امرزش گناهانمون
#رهایی ازسکرات مرگ
#نجات ازاتش جهنم
#درامان ماندن ازهول قیامت
#حاجت روایی همه عزیزان
#شفای بیماران
#بهره مندی ازشفاعت ائمه
#محشورشدن بااهل بیت
#هر یک از بزرگواران تمایل دارند در این ختم پر خیر و برکت شرکت کنند به پی وی بنده جزء مورد نظرشون رو اعلام کنند
#جزء 1🎋 فاطمه زهرا✅
#جزء 2 🎋خانم داوودی نژاد ✅
#جزء 3 🎋 خانم فاطمه Sh✅
#جزء 4🎋 خانم وفا ✅
#جزء 5🎋یس طه ✅
#جزء 6 🎋 شمیم یاس ✅
#جزء 7 🎋 لبیک یا خامنه ای ✅
#جزء 8 🎋 F.F ✅
#جزء 9 🎋 شمیم یاس ✅
#جزء 10🎋 شهید ابراهیم هادی ✅
#جزء 11🎋 رضوی ✅
#جزء 12🎋 یا قدیم الاحسان بحق الحسین ✅
#جزء 13🎋 یا زینب ✅
#جزء 14🎋 یا زینب ✅
#جزء 15🎋 بناء ✅
#جزء 16🎋 یس طه ✅
#جزء 17🎋 آقا مجتبی ✅
#جزء 18🎋رویش ✅
#جزء 19🎋خانم Z ✅
#جزء 20🎋 خانم الهه شجاعی ✅
#جزء 21🎋 علی اکبر علیرضا ✅
#جزء 22 🎋خدری ✅
#جزء 23🎋 یا زهرا ✅
#جزء 24🎋 همه چی خدا ✅
#جژء 25🎋 لبیک یا خامنه ای ✅
#جزء 26🎋 یازهرا ✅
#جزء 27🎋سرباز سردار ✅
#جزء 28 🎋 لیلا خانم ✅
#جزء 29 🎋یا امام خامنهای ✅
#جزء 30 🎋 یا ام البنین ✅
#شادی روح مطهر شهدا صلوات 🌹
#از همه ی بزرگوارانی که در دوره های ختم قرآن شرکت میکنند کمال تشکر و قدر دانی را دارم .
#اجر همگی با خانم حضرت زهرا سلام الله و شهیدان گرامی ان شاءالله 🤲🌹
#و اینک دوره هفتم✨
در گوشهگوشه شهر و دیار مردانی هستند که ناشناس انفاق میکنند و از اموال و جانشان میگذرند؛ بسیاری از این مردان را بعد از رفتن و آسمانی شدنشان شناخته خواهند شد و مردم آنها را قهرمان صدا میکنند، غافل از اینکه خداوند آنها را قهرمان به دنیا آورده است. از میان شهدا چه در دوران انقلاب و دفاع مقدس و چه در میان مدافعان حرم، قهرمانانی را میبینیم که بسیار بهم نزدیک و شبیه هستند، این شباهت خبر از نشانی دارد که خداوند به آنها عطا فرموده و میتوان گفت که اخلاقشان را نیکو آفریده است.
وقتی به زندگی شهدا نگاه کنیم متوجه میشویم که اکثر آنان بخشنده بودند و از مالشان بهراحتی میگذشتند و درست وقتی که نیاز بود از جانشان نیز گذشتند و امانت خدا را در راه رضای او به صاحبش بازگرداندند. بسیار مراقب بودند تا کسی از آنها رنجیده نشود و هرگز از یاد خداوند غافل نمیشدند