🌀🌷🌀
⚜ خاطرات حاج عماد ⚜
اشعه مستقیم آفتاب می گداختش. می دانست که پدر هم در زیر همین گرمای طاقت فرسا مشغول به کار است. با ارّه ای نسبتاً بزرگ به جان درختان خشک و بر زمین ریخته باغ افتاده بود. صاحب باغ که آمد از کار دست کشید و به تنه کوچک درخت پرتقال تکیه زد و نگاهش را به سمت او روانه ساخت.
🗯 👈با این که هوا گرم است امّا خوب کار کردهای...
آفرین. در این دو ماه چهره باغ عوض شده...
می دانم کم است. می دانم. امّا چه می شود کرد. بیا بگیر. این هم دستمزد این مدّت.
🌷 #عماد_مغنیه به آرامی جلو رفت و از صاحب باغ تشکر کرد.
از باغ که بازگشت مستقیم رفت پیش روحانی روستا و گفت:
🗯 👈می دانم کم است. امّا با خودم عهد بسته بودم همه دستمزدم را بدهم به شما که برای ساخت مسجدِ روستا خرج کنید...
🌷 شهید حاج عماد مغنیة 🌷
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
♥️| #کلـام_شهدا
تـویدشتذوالفقاریشهـیدشد.🕊
بامـرامبود،ولوتـیمنـش🌸
شـجاعوبیباڪوخیـلیمهربان🌹
اهلفعالیـتبیوقفـہ،💫
تویجبهـہهایجنوبمحبوب♥️
دلهابود. بـهشمیگفتن
حـرّانقـلآب
همیشهمیــگفت:)
اگرافڪارانسـاندرسـتبشـه
رفـتارشهـمدرسـتمیشـہ🍃
#شـهیدشـاهـرخضـرغام🕊
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
#سیره_شهدا
شب عملیات فتح المبین با گریه می گفت ،
یوسف فاطمه (س) !
من شرم دارم از روز قیامت ، که من سر به بدن داشته باشم و تو نه ، از تو خجالت می کشم که سر داشته باشم !
وصیت کرده بود در همان قبری دفنش کنند که خودش کنده بود
قبر را که باز کردند دیدند قبر کوچکتر از حد معمول است !
بدنش که برگشت راز این کوچک بودن قبر را فهمیدند ،
سر در بدن نداشت ،
ترکشهای خمپاره سر او را با خود برده بود....
#سردار_شهیدشیرعلی_سلطانی
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada ✨
✍ زیباترین نوعِ شهادت نصیب این رزمنده شد
#متن_خاطره
وقتی ترکش به قلبش خورد ، بلند گفت: یا مهدی(عج) ...
سرش رو بلند کردم که بذارم روی پام ، اما گفت: ول کن سرم رو ، بذار آقا سرم رو بغل کنه...
هنوز لبخند به لب داشت که پر کشید...
چه رفتنی؟ سر به دامنِ مولا ... با لبخند...
📌نام شهید در منبع ذکر نشده
📚منبع: سالنامه سرداران عشق 1388
#شهادت #مرگ #امام_زمان #عاقبت_به_خیری
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
✍ طرح جالبِ جمعی از رزمندگان برای ترک گناه
#متن_خاطره:
چند تا از رزمندهها یک قرار قشنگ گذاشته بودند: «اینکه هرجا کسی داره غیبت می کنه صلوات بفرستند.»
با اینکار هم طرف متوجه اشتباهش میشد و غیبت نمیکرد ، هم صلوات میفرستادند و ثواب میبردند. واسه همین هر جا کسی مشغولِ غیبت بود ، یکی میگفت: بلند صلوات بفرست ...
📌شهدا نسبت به عاقبت به خیریِ دیگران بی تفاوت نبودند ... ما نیز بیتفاوت نباشیم
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
#قرار_عاشقی♥️
بهشت زهرایی ها به او شهید عطری می گویند.
خیلیها سر مزار شهید سید احمد پلارک نذر و نیاز میکنند و از خدای او حاجت و شفاعت میخواهند. او معجزه خداست.
آدرس : بهشت زهرا، قطعه ۲۶، ردیف ۳۲، شماره ۲۲، مزار شهید سید احمد پلارک
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
رفاقت با شهدا
#قرار_عاشقی♥️ بهشت زهرایی ها به او شهید عطری می گویند. خیلیها سر مزار شهید سید احمد پلارک نذر و نیا
🥀🖤
#معرفی_شهید
فرزند سید عباس متولد 1344 تهران و اصالتاً تبریزی است. در سال66عملیات کربلای 8در شلمچه به شهادت رسید.🥺
در 6سالگی پدر را از دست داد و چون تک پسر خانواده بود علاوه بر تحصیل، بار مسئولیت خانواده نیز بر عهده او افتاد 😢و تن به کار داد و توانست خواهرانش را در ازدواج یاری دهد.
او در خیابان ایران میدان شهدا و در محلهای مذهبی زندگی میکرد. مسجد حاج آقا ضیاء آبادی "علی بن موسی الرضا علیه السلام" مأمن همیشگیاش بود.😊 وی دائماً به منطقه میرفت. او فرمانده😌 آر پیچیزنهای گردان عمار در لشکر 27 حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم بود.
در یکی از پایگاه های زمان جنگ، به عنوان یک سرباز معمولی کار میکرد. او همیشه مشغول نظافت توالت های پایگاه بود و همیشه بوی بدی بدنش را فرا می گرفت.
در یک حمله هوایی در حال نظافت بود که موشکی به آنجا برخورد میکند و او شهید و در زیر آوار مدفون میشود😔🖤.
#شهید_احمد_پلارک
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
رفاقت با شهدا
#قرار_عاشقی♥️ بهشت زهرایی ها به او شهید عطری می گویند. خیلیها سر مزار شهید سید احمد پلارک نذر و نیا
شهید پلارک
*همون شهید معروف که از مزارش بوی عطر میاد*
از زبان مادرش :
در 13 سالگی تا به هنگام شهادت 23 سالگی نماز شبش ترک نشده بود.
شبهای بسیاری سر بر سجده عبادت با خدای خود نجوا می کرد و اشک می ریخت...
مادرش اینطور نقل کرده که پسرش در مدت عمرش چهارکار را هرگز ترک نکرد:
1. نماز شب
2. غسل روز جمعه
3. زیارت عاشورای هر صبح
4. ذکر 100 صلوات
اشکهای شهید سید احمد پلارک امروز رایحه معطری است که انسانها را تسلیم محض اراده و قدرت آفریدگارش میکند.
❤️مرحوم آیت الله العظمی بهجت رحمة الله علیه در وصف این شهید والامقام فرمودند: 🌿«یکی از نهرهای بهشت از زیر قبر مطهرشان رد میشود».🌿
خیلی ها او را با نام شهید عطری می شناسند.
❤️میگویند خودش به مادر وصیت کرده که بعد از شهادتم از مزارم #بوی_حسین_(ع) به مشامتان می رسد. حقیر که توفیق زیارت قبر مطهر این شهید را پیدا کردم واقعاً نتوانستم بوی عطری که از قبر ایشان به مشامم رسید را با عطرهای دنیوی مقایسه کنم بوی عطرش خیلی خاص است. رایحه دلپذیر و مشام نواز معطری که از خاک شهید سید احمد پلارک که پایانی ندارد نظر همگان را به خود جلب می کند.
#شهید_احمد_پلارک
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
رفاقت با شهدا
#قرار_عاشقی♥️ بهشت زهرایی ها به او شهید عطری می گویند. خیلیها سر مزار شهید سید احمد پلارک نذر و نیا
بعد از خواندن هر دو رکعت نماز شب، می خوابید و بیدار می شد تا دو رکعت دیگر بخواند از او سوال شد .چرا؟
در جواب گفت «نفس را باید رنج داد تا پاک شود».😑🥺
#شهید_احمد_پلارک❤️🌱
رفاقت با شهدا
#قرار_عاشقی♥️ بهشت زهرایی ها به او شهید عطری می گویند. خیلیها سر مزار شهید سید احمد پلارک نذر و نیا
《 خاطرات غسال شهدا 》
صفر آزادی نژاد، غسالی است
که در طول ۳۰ سال خدمت
پیکر افراد زیادی را غسل داده است
شهدای زیادی از اول انقلاب و دوران جنگ
از جمله شهید چمران ره
شهید رجایی ره
و شهید صیاد شیرازی ره
۳۰ سال خدمت «صفر آزادی نژاد»
در غسالخانه بهشتزهرا
آن قدر خاطره برایش به جا گذاشته
که اگر ساعتها هم نشینش شوی
باز هم حرف برای گفتن دارد
اما حال دلش با بعضی خاطرهها خوشتر است
مثل روزی که بوی عطر گلاب از پیکر شهید پلارک در غسالخانه پیچید
غسال شهدا خاطره آن روز را روایت میکند :
در غسالخانه مشغول تطهیر بودیم
که نوبت به غسل و کفن کردن یک شهید رسید
هنوز زیپ کاور را باز نکرده بودیم
بوی گلاب همه جا پیچید !!!
به کمک غسالها گفتم چرا به کاور گلاب زدید؟
بگذارید غسل بدهیم آن وقت گلاب میزنیم
کمک غسالها با تعجب نگاه کردند و گفتند :
ما گلاب نزدیم !!!
اسم شهید را خواندم " منوچهر پلارک "
( البته معروف به سید احمد پلارک )
زیپ کاور را که باز کردم و پیکر را بیرون آوردیم
بوی گلاب مشام مان را پر کرد !
فکر کردم قبلاً غسلش دادهاند و اشتباهی شده
دقت کردم دیدم نه ، هنوز خاکی است !!!
این شهید «غسیل الملائکه» بود !!!
انگار ملائک قبل از ما غسلش داده بودند
گریه کردم و او را شستم
حال همه آن روز عوض شده بود !
ما پیکر شهدا را با گلاب میشستیم
چون پیکر خیلی از آن ها
چند وقت بعد از شهید شدن
غسل داده میشد و بو میگرفت
اما این شهید خودش بوی عطر گلاب میداد
و نشان به آن نشان که هنوز هم
محل دفنش در قطعه ۲۶ بهشتزهرا
با عطر گلاب شهید پلارک عطرآگین است !
این آقای غسال ادامه داد :
در این مدت چیزهای عجیب و غریب
از شهیدان زیاد دیده بودم !
مثل جوانی که چند ماه از شهادتش میگذشت
اما بدنش هیچ آسیبی ندیده و تازه بود !
شهیدانی که وقتی آن ها را میشستم
محو لبخند روی صورتهای شان میشدم
اما شهید پلارک چیز دیگری بود !
یک هفته بعد از تشییع پیکرش
یک شب به خوابم آمد و گفت
شما برای من زحمت زیادی کشیدی
میخواهم برایت جبران کنم
اما نمیدانم چه میخواهی !؟
من در عالم خواب گفتم
آرزوی دیرینهام رفتن به کربلاست
باورکنید چند روز بعد از بلندگو
اسمم را صدا زدند و گفتند
صفرآزادی نژاد مدارکت را برای رفتن به کربلا
به مسئول سالن تطهیر تحویل بده !
هاج و واج مانده بودم و اشکم بند نمیآمد
این شهید مرا حاجت روا کرد !
همان روز سرقبرش رفتم
و یک دل سیر با او درد دل کردم
《 من مفتخرم به تطهیر شهدا 》
ایشان ادامه داد :
جنگ که تمام شد
فکر میکردم ...
پرونده غسل و کفن کردن شهدا هم بسته شد
( مثل همان فکری که
بعد از پیروزی انقلاب کردم ! )
اما وقتی مأمور غسل و کفن کردن
شهید صیاد شیرازی شدم
فهمیدم هنوز هم برای سربلندی
و حفظ این آب و خاک باید شهید بدهیم
چهره بعضی شهیدان در زمان تطهیر
تا عمر دارم از یادم نمیرود !
《 مثل صورت شهید صیاد شیرازی
که ( غرق در نور و آرامش بود !!! )
آن قدر آرام که ...
وقتی غسلش تمام شد
و پیشانی اش را بوسیدم
دور و بریهایم گفتند مگر مرده را میبوسند؟!
گفتم :
این بوسه بر پیشانی حکایتی دیگر دارد ...
شادی روح شهیدان اسلام صلوات 🌷
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو #آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
رفاقت با شهدا
#قرار_عاشقی♥️ بهشت زهرایی ها به او شهید عطری می گویند. خیلیها سر مزار شهید سید احمد پلارک نذر و نیا
وصیت نامه شهید پلارک
بسم ا... الرحمن الرحیم
ستایش خدای را که ما را به دین خود هدایت نمود و اگر ما را هدایت نمی کرد، ما هدایت نمی شدیم السلام علیک یا ثارالله، ای چراغ هدایت و کشتی نجات، ای رهبر آزادگان، ای آموزگار شهادت بر حران، ای که زنده کردی اسلام را با خونت و با خون انصار و اصحاب باوفایت، ای که اسلام را تا ابد پایدار و بیمه کردید. (یا حسین دخیلم) آقا جانم وقتی که ما به جبهه می رویم، به این نیت می رویم که انتقام آن سیلی که آن نامردان بر روی مادر شیعیان زده، برای انتقام آن بازوی ورم کرده، میرویم برای گرفتن انتقام آن سینه سوراخ شده می رویم. سخت است شنیدن این مصیبت ها
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
#یڪروایتعاشقانہ💍
بعد از عقد
باهم عهد بستیم
که نمازهایمان را اول وقت بخوانیم
هرگاه کنارهم بودیم
باهم نماز میخواندیم♥️
هرگاه دور بودیم هنگام اذان تماس میگرفتیم
ونماز را یادآوری میکردیم
گاهی اگر در خیابان بودیم ماشین را گوشه ای پارک میکردیم
ودر مسجدی نمازمان رابه جماعت میخواندیم💛
از این بابت من همیشه باوضو بودم
وحید باخنده روبه مادرش میگفت:
«همسر من دائم الوضوست»🥰
روایتےازهمسر↓
#شهید_وحید_فرهنگی
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
•°[خاطره سربازی که حاج قاسم را تفتیش کرد]°•
چند سال پیش تازه مردم با چهره حاج قاسم آشنا شده بودن و مراسم بزرگداشت شهدا تو یکی از حسینیه های سپاه بود.
طبق معمول گیت بازرسی جلوی در بود و منم بیرون وایساده بودم تا ببینم کیا میان.
یهو دیدم حاج قاسم با لباس شخصی و تنها اومد جلوی گیت، سرباز ایشون رو نشناخت و مثل بقیه حاج قاسم رو تفتیش بدنی کرد و ایشون هم نه چیزی گفت و نه اعتراضی کرد و با احترام کامل رفتار کرد.
بعدش همه اومدن به سرباز گفتن میدونی کیو تفتیش کردی...!!
{جای تاسف داره براتون جناب عنابستانی}
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
سلام دوستان
مهمون امروزمون حاج احمد هست🥰✋
*شهیدی که سردار دلها میگفت خدایا هر چه زودتر مرا به او ملحق کن*🕊️
*شهید حاج احمد کاظمی*🌹
تاریخ تولد: ۲ / ۵ / ۱۳۳۷
تاریخ شهادت: ۱۹ / ۱۰ / ۱۳۸۴
محل تولد : نجف آباد اصفهان
محل شهادت: ارومیه
🌹مادرش ← *مجروحيتهای فراوان از ناحيه پا و دست داشت🥀که منجر به قطع انگشت دستش شده بود*🥀چند بار ساواک دستگیرش کرد *یک بار، بدجوری شکنجه اش داده بودند*🍂 روزی که آزادش کردند وقتی میخواست برود حمام دیدم *زیر پیراهنش پر از لکه های خشک شده ی خون است اثر تازیانه ها🩸بعدا فهمیدم بینی اش را هم شکسته اند*🥀یک بار عملش کردند ولی باز هم از نفس تنگی رنج میبرد🥀 *او فقط از خدا شهادت میخواست*🕊️لحظه شهادت ← *بسم الله الرحمن الرحیم، ساعت 9:35 دقیقه است* حدود 1 ساعت و 30 دقیقه است رو آسمونیم✈️ *موتور نداریم🥀و با سلام و صلوات ایشاالله میریم می شینیم ارومیه✈️ و ایشاالله که به خیر بگذره✈️ اشهد أن لا اله الا الله و اشهد أن محمد رسول الله💚 مجددا صدای حاجی به گوش می رسد:📞 یا علی ابن ابی طالب، یا علی ابن ابی طالب، یا حسین.»💚و هواپیما سقوط میکند💥 موسس لشکر 8 نجف با رمز یا علی بن ابیطالب*🌷در سانحه هوایی سقوط هواپیمای داسو فالکن ۲۰✈️ *به علت از کار افتادن دستی موتور🥀با شماری از فرماندهان نیروی زمینی سپاه به شهادت رسید*🕊️🕋
*سردار شهید حاج احمد کاظمی*
*شادی روحش صلوات*💙🌹
Zeynab:Roos..🖤💔
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
❣مہريہ ے حُسینـے
عروس و دوماد بودن ،👰👱
جا اینکه عروسی بگیرن،
اومده بودن #کربـلا
#ماه عسل
تو مسیرے شیرینتر از عسل...
وقتی رفتم پیشش و باهاش هم کلام شدم،
دیدم خیلی اهل دلہ
میگفت:
چن روز قبلِ محرم نامزد ڪرديم و 💍
قرارِ اولین سفرمشترڪمونمو?
پیاده روے #اربعین گذاشتيم.
جالبترش این بود که...
عروس خانوم #مهریه شون این بود که⇩
آقا دوماد باید هر سال ایشونو سفر پیادهروی اربعین بیاره كربلا...😍❤️😋
تـــــا آخر عُمرش،
حالا جالبترش اینجا بود كہ
قید کرده بود:
اگه بعد ِ١٢٠ سال پیر و ناتوان شد،
آقا دوماد باید اگه توانش رو داشت،
ایشون رو باز بیارن کربلا...!!!
خدایے ،چه زندگی ای بشه😋
وقی عروس خانوم با صورتے که زیر آفتاب داغ کربلا سوخته و...
با پاهای پُره آبله بره خونه ے بخت...🏡
❤أَلَسَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَبَاعَبْدِأَلْلّه...❤
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊