eitaa logo
رفاقت با شهدا
3.7هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
657 ویدیو
15 فایل
بِســـمِ الله الرّحمـــنِ الرّحیـــم أُوْلَئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهـمْ لِلتَّقـوَی آن‌ها کســانی‌اند که خدا قلب‌هاشان را برای تقـــوا امتحان کرده🕊 تأسیس1399/2/25
مشاهده در ایتا
دانلود
می گفت : در هـر ڪاری اگر انسان خدا را در نظر بگیرد انحراف ایجاد نمی شود ۱۸_جواد‌الائمه_ع ◻️تاریخ ولادت:۱۳۲۱/۰۶/۰۳ ◻️محل ولادت: روستای گلبوی کدکن_تربت حیدریه ◻️تاریخ شهادت: ۱۳۶۳/۱۲/۲۳ ◻️محل شهادت: شرق دجله ◻️عملیات : بدر ✍ وصیتی است که به خانواده عزیزم و به رهروان راه حق و حقیقت و آنچه که می‌گویم از صمیم قلب و با چشم باز این راه را پیموده‌ام و ثابت قدم مانده‌ام و امیدوارم که این قدم‌هایی که در راه خدا برداشته‌ام خدا آنها را قبول درگاه خودش قرار بدهد و ما را از آتش جهنم نجات بدهد.  نگویید آنان را که کشته می‌شوند در راه خدا مردگانند بلکه زنده‌اند ایشان، ولی شما در نمی‌یابید 🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ سلام دوستان مهمون امروزمون حاج عباس هست🥰✋ *از کودکی تا شهادت*🕊️ *شهید عباس کریمی*🌹 تاریخ تولد: ۱۳۳۶ تاریخ شهادت: ۲۴ / ۱۲ / ۱۳۶۳ محل تولد: قهرود/کاشان محل شهادت: دجله 🌹روستا بود و پدر و مادر و دختر شیر خواری که به سختی🥀به دنیا آمده بود🌷 *آخر مادر بدزا بود و نمیتوانست بچه ای را نگه دارد🥀* در بارداری، حال مادر و فرزند در خطر بود🍂 *پدر راهی کربلا شد به حرم حضرت عباس (ع) که رسید💚 دخیل بست و زار زد و خواهش کرد تا فرزند دیگری از خدا برایش بخواهد*🍂 آنقدر گفت و گفت که دیگر به دلش برات شد *که خدا حاجتش را میدهد*💫 مدتی بعد از بازگشتش، *بانو باردار شد و بچه به دنیا آمد*🌷پسر بود و سالم🍃 *پدر که فرزندش را هدیه حضرت عباس (ع) میدانست💚 نام عباس را برایش انتخاب کرد*🍃 آن روزها او نمیدانست که سال ها بعد قرار است *عباسش فرمانده ای باشد برای سپاهی که کارش دفاع از میهن است*💫 و جانش را تقدیم پروردگارش میکند🕋 *عباس در تمامی نبردها، سربازی لایق بود*✨ او بعد از شهادت شهید همت، فرماندهی لشگر 27 محمد رسول الله را بر عهده گرفته بود🌷 *او در 24 اسفند 63 بر اثر اصابت ترکش خمپاره💥 به سرش🥀🖤 به شهادت رسید🕊️* پیکر غرق در خونش🩸 زمانی به تهران منتقل شد🍃 *که تنها چند روز از سالگرد شهادت شهید همت می‌گذشت🌷 در نهایت او به دوستان شهیدش پیوست*🕊️🕋 *سردار شهید عباس کریمی* *شادی روحش صلوات*💙🌹 Zeynab:Roos..🖤💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
*میخوایم گروه رو چراغونی کنیم😌* *👏🏻👏🏻🌹🌹🌹🌹* *💡💡◎◎◎ 💡💡◎◎◎💡💡* *🎊 🎊 🎊* 🎊🎉 *چراغونی اول به خاطر تولد امام حسین ع وحضرت ابالفضل ع 🌹🌹🌹🌹🌹* *💡💡◎◎◎💡💡◎◎◎💡💡* 🎊 🎊 🎊 *💡💡◎◎◎💡💡◎◎◎💡💡* 🎊 🎊 🎊 *چراغونی دوم رو به یمن قدوم مبارک امام سجاد وعلی اکبر 🌹🌹🌹🌹🌹* *💡💡◎◎◎💡💡 ◎◎◎💡💡 *🎊 🎊 💡*◎◎◎💡 *🎊 🎊 🎊* *وسومین چراغونی رو به یمن قدوم سبز مولا واقامون حضرت ولی عصر، مهدی صاحب الزمان 🌹🌹👏🏼👏🏼👏🏼👏🏼👏🏼* *💡💡◎◎◎💡💡◎◎◎💡💡* *🎊 🎊 🎊* 💡💡*◎◎◎💡💡◎◎◎💡💡 *🎊 🎊* 🎊 *💡💡◎◎◎💡* *🎊🎉🎊🎉💡💡💡💡🎊🎉💡💡💐💐💐* *🌺☘ تولد این نورهای امامت برشما عزیزان مبارک ﻣﺒﺎﺭک🌺🌺🌺🌺* 🕊🕊🕊🕊🕊 🕊 @baShoohada 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.... هستیم!! 🌷حدود نیم ساعتی با گریزهای بیست متری، خودمان را عقب می‌کشیدیم. نیروهای پشت سرمان که هم راه فرمانده گروهان بودند، کم کم از تیررس خارج می‌شدند. این که بچه‌ها را سالم به عقب کشاندیم، خودش یک جور موفقیت بود. حرکت هول‌آور شنی تانک‌ها از سه طرف، زمین را زیر پایمان می‌لرزاند. ما باید همه حواسمان را متوجه مقابل‌مان می‌کردیم. همینطور که داشتم عقب می‌آمدم، دیدم یک نفر به زانو روی خاک نشسته و حرکت نمی‌کند. با تعجب نگاهش کردم. زل زده بود به من. رفتم جلو؛ می شناختمش؛ رزمنده‌ ای بود به نام «مرتضی آوری». 🌷گفتم: چی شده؟ می‌لرزید و و دستش را چسبانده بود به گردنش. از میان انگشتانش خون می‌چکید. با تمنایی خاص گفت: گردنم تیر خورده و نمی‌توانم حرکت کنم. یک‌جور شرم در نگاهش بود. گفت: هم خیلی درد دارم و هم رمق راه رفتن ندارم. تیربار درست خورده بود داخل گردنش. چفیه‌اش را انداختم دور گردنش و تکه‌ای از آن را پاره کردم و گذاشتم روی زخم و محکم بستم. گفتم: هیچ غصه نخور. گفت: من را از کجا می‌شناسی؟ گفتم: مگر می‌شود هم رزمم را نشناسم مرد؟ اصلاً چطور شد که تو تنها ماندی؟ فرمانده و بچه‌ها را ندیدی؟ 🌷گفت: من گم شدم و دور خودم می‌چرخم. نمی‌دانم کجا هستم و از بچه‌ها جا ماندم. نمی‌خواهم دردسرتان باشم. شما بروید و فقط بگویید راه از کدام طرف است؛ من خودم را هر طور شده می‌رسانم. گفتم: اصلاً ناراحت نباش آقا مرتضی. اگر قرار باشد اسیر و شهید بشویم، با هم و اگر بناست رها بشویم هم با هم. دست‌هایش را محکم گرفتم، دلش قرص شد. گفتم: بسیجی امام، رفیقش را در معبر که جا نمی‌گذارد. آقا مرتضی! من اگر شده تو را روی کولم ببرم، می‌برم. اشک از گوشه چشمانش جاری شد. زخمی بود و تنها مانده بود وسط معرکه‌ی جنگ. 🌷تیربار را برداشتم و لاک پشتی حرکت کردم. مرتضی به شدت می‌لرزید و نای راه رفتن نداشت. خون زیادی ازش رفته بود. تشنه بود، اما آبی نداشتیم. من و علی‌رضا هم تشنه بودیم. زیر لب چیزهایی گفت. برگشتم و سرش را بوسیدم و گفتم: اصلاً نگران نباش؛ من اگر شهید یا اسیر شوم، نمی‌گذارم تو تنها باشی، غصه نخور. دیگر داریم می‌رسیم. تیربار سنگینی می‌کرد، اما با حس این که هم رزمم را نجات می‌دهم سبک شده بود. ذره ذره راه می‌رفتیم، تا این که توی کانال رسیدیم به بچه‌ها. سر یک سه راهی منتظرمان بودند؛ به دلم افتاد که اینجا ایستگاه آخر است. 🌷بچه‌ها همه تشنه خسته و سرگردان، زیر آفتاب سوزان خرداد ماه، ایستاده بودند. از نگاه بچه‌ها فهمیدم که آخر دنیا این‌جاست. یک جور غربت و غریبانگی ته وجود همه موج می‌زد. سنگینی تیربار، خستگی جنگ، بی خوابی دیشب، کلافه و سردرگمم کرده بود. من که افتادم، علی‌رضا شیرویه هم روی زمین دراز کشید. مرتضی بی رمق و ناامید تکیه داد به دیوار کانال؛ گیج بود. گفتم: شرمنده‌ام مرتضی. دیگر دست من به جایی بند نیست. می‌بینی که همه گیر افتاده‌اند. شده صحرای محشر. همه راه‌ها بسته است. با نگاهم به او فهماندم که دیگر کاری از من ساخته نیست. راوی: جانباز آزاده رسول کریم آبادی 🕊🕊🕊🕊🕊 🕊 @baShoohada 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
میهمانی یار دلها .mp3
6.82M
💫بسم الله الرحمن الرحیم 💫 🌸ریشه ی تمام خیرات ماه شعبان ☘️شاخه های درخت طوبی در ماه شعبان به دنیا نزدیک می شود اعمال و برکات این ماه 🌸بهترین اعمال ماه شعبان صدقه و استغفار ✅خداوندصدقه ی ماه شعبان را پرورش می دهد ودر قیامت مثل کوه احدبه انسان برمی گردد 🌸اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم الشریف و اهلک اعدائهم اجمعین 🌸 🍃 🌸🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
*شهیدی که پیکرش را آب بُرد*🥀 *شهید مهدی باکری*🌹 تاریخ تولد: ۱۲ / ۱ / ۱۳۳۳ تاریخ شهادت: ۲۵ / ۱۲ / ۱۳۶۳ محل تولد: میاندوآب محل شهادت: دجله در قسمتی از وصیت نامه اش نوشته بود: *خدایا از تو میخواهم وقتی کشته میشوم جسدم پیدا نشود تا من یک وجب از خاک این دنیا را اشغال نکنم*🌷این فرمانده در عملیات بدر *در ۲۵ اسفند ۶۳* بر اثر *اصابت گلوله مستقیم*🖤 ندای حق را لبیک گفت🕊️ هنگامی که پیکرش را از طریق آبهای هورالعظیم انتقال میدادند *قایق حامل پیکر او مورد هدف آرپی جی دشمن قرار گرفت🖤 پیکرش افتاد توی دجله و آب با خودش برد* و به آرزویش رسید🕊️ *مفقودالجسد* *سردار شهید مهدی باکری* *شادی روحش صلوات*💙🌹 🕊🕊🕊🕊🕊 🕊 @baShoohada 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مداحی آنلاین - تولد تولد تولدت مبارک - نریمانی.mp3
7.59M
🌸 (ع) 💐تولد تولد تولدت مبارک 💐تولد دوباره ی زندگیم 🎤 👏 👌فوق زیبا 🎋🎋🦋🎋🎋🎋 ✨ @Lootfakhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. کاش اندکی، مثل شما قلب هامان تحت تسخیر بود! تا گام هایمان اینگونه زمین نشود! سلام صبحتون شهدایی 🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada 🕊
قبل از عملیات میمک بود ، ‌ دلم آرام نداشت ، عبد الحسین انگار فهمیده بود ، بدون مقدمه گفت : " من با تمام وجود به آیه ی ‌ ‌' و ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمی '‌ اعتقاد دارم ، تو عملیات ها یقین دارم که خداست که تیر ها رو به اهداف مینشونه .. "‌ ‌ ‌داشتم نگاش می کردم ، پرسید : " قرآن داری تو جیبت .. ؟ " یه قرآن جیبی داشتم ، گفتم : " آره " گفت : " برای اینکه حرفم بهت ثابت بشه همین الان قرآنتو در بیار و باز کن ، اگر این آیه نیومد .. ! " قرآن رو در آوردم ،‌ ‌ بسم الله گفتم و بازش کردم ‌ ' و ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمی ' ‌ دلم آرام شد .. ‌ « » 🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃شهید ابراهیم هادی کیست؟ 🎥کــلیپ بــسیار زیــبا در وصــف 🌻 🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زیباترین عکسی که از تواضع، احترام، بزرگواری و عظمت یک می توان دید، این است... قائم مقام لشکر ۲۷ محمد رسول الله(ص)؛ هنگام ادای احترام و بوسیدن دست مادر خود شهید نوری بهمن ۱۳۶۵ در عملیات کربلای ۵ در به شهادت رسید 🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📣📣 توجه توجه این کلیپو از دست ندید. لحظه طلایی داره میرسه. تو هم به اندازه خودت"سهم داشته باش تو اومدن مولا👌👌👌 ❌نبینى ضررکردى 🔻🔻. دوستان در گروهها پخش کنند. 🎋🎋🦋🎋🎋🎋 ✨ @Lootfakhooda
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
4_721038705925555279.mp3
2.93M
♦️حجت الاسلام قاسم زاده♦️ 📑 خدایا منو ببخش📑 ⏱ زمان:۷ دقیقه و ۵۰ ثانیه 🍃 🌸🍃 @takhooda 🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ سلام دوستان مهمون امروزمون داداش علی هست🥰✋ *نزدیک عید نوروز بود که..*🎄 *شهید علی اصغر کریمی*🌹 تاریخ تولد: ۱۶ / ۱۲ / ۱۳۶۰ تاریخ شهادت: ۷ / ۱۲ / ۱۳۹۵ محل تولد: تهران محل شهادت: موصل / عراق 🌹همرزم← خانمش مرتب تماس ميگرفت📞 نگرانش بود🍂 يه موضوع بود که ما اونجا حقوق نداشتیم و این برای خانم علی مشکل بود🍂 *خودش ميگفت به خانمم الکی گفتم اينبار برم حقوق میگیرم که دلش خوش بشه بزاره بيام🍃بمیرم یادم نميره حرفاشو میگفت خانمم گفته پس شب عید دست پر میایی ان شاء الله*🥀عملیات شروع شد، و منو علی از هم جدا شدیم، *بعد از ساعتی من و یکی از همرزمان رفتیم به طرف مدرسه* 🍂يه مدرسه تو روستا بود که صد متر پشت خاکریز ما بود *یکدفعه مدرسه رفت رو هوا*💥 رسیدم جلو در مدرسه *دیدم يه شهید رو لای پتو آوردن🍂 پتو رو جوری دورش پیچیده بودن چیز زیادی معلوم نبود*🥀 یکی گفت این علی‌ هست🍂 گفتم نه علی اینجا نیست اون تو خاکریز قبلی موند نيومد که🥀 *پتو رو زدم کنار از پوتينش شناختمش🥀او مثل اربابمون سید الشهدا بدون سر🥀و مثل آقا ابوالفضل بدون دست🥀شهید شد🕊️ بی سر🥀بی دست🥀و بی پا🥀آسمانی شد🕊️ نزدیک عید نوروز بود که🎄علی با دست پر برگشت پیش خانمش🕊️همونجوری که قول داده بود.🍂چند روز بعد یک تکه از پاشو همونجا پیدا کردیم🥀و همون کنار مدرسه خاک کردیم*🕊️🕋 *شهید علی اصغر کریمی* *شادی روحش صلوات*💙🌹 Zeynab:Roos..🖤💔