eitaa logo
رفاقت با شهدا
3.7هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
662 ویدیو
15 فایل
بِســـمِ الله الرّحمـــنِ الرّحیـــم أُوْلَئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهـمْ لِلتَّقـوَی آن‌ها کســانی‌اند که خدا قلب‌هاشان را برای تقـــوا امتحان کرده🕊 تأسیس1399/2/25
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ ســـــلام .. ♨️اومدم چند ڪلامے باهات حرف بزنم.😊 نمیدونم الان چیـا ڪم دارے⁉️ ڪجـاهاے زندگیت گره داره⁉️ ناراحتیـت چیا هست⁉️ نمیدونم چقدر تلاش ڪردے برے .. نمیدونم چقدر برا دلـ💔ـواپسے.. چقدر دلت هوایے میشہ برا اومدنش..😔 ♨️چند تا حرف دارم برات ڪہ اگہ خوب دل بدے شاید یہ جا پیدا ڪنے ڪہ برے دردودل ڪنے غصه هاتو ڪم ڪنے دیگہ هے نگے من ڪہ تنهـام☺️ 👈هر وقت دلتــ💔ــ ـگرفت از آدما، دلت تنگ شد براے یہ رفیق مهربون💞 ڪہ بتونے حرفاتو بهش بگے برو سر مزار ...🌷 اونجا یہ برا خودت انتخاب ڪن، سر مزارش حرفاتو بزن.. اگہ نمیتونے برے، بگرد دنبال شهیدے ڪہ تورو نگہ میداره...👌 باهاش شو😊 حرفاتو بهش بزن.. اصلا رودربایستے نڪنیااا همہ رو بگــــو بےتعارف.. این رفیق با بقیہ رفقات فرق دارهااا😌 حتے اگہ غصہ هات😓 سر اشتباهات خودت بود.. نمازت قضا شد، غیبت شنیدے، نگاهت بہ خطا رفت⛔️ برو بهش بگــو ڪہ دلت شڪستہ از گناه📛، بگو غم دارے برا دورے از ، بگو دستتو بگیره.. بهش بگو :👥 من یہ رفیق شهید🕊 دارم اونم ؛هوامو داشته باش😔 تویے ڪہ زنده اے تویے ڪہ دنیا رو چشیدے و دردامو میفهمے.. آخ اگــہ ڪہ دلــت بشـڪنہ... 😔 خودش خریدار دلتــ❤️ــہ حتما امتحانش ڪن 👌 ...✌️ 🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada 🕊
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
به جز از علی که آرد پسری ابو اعجاب که علم کند به عالم شهدای کربلا را بجز از علی که گوید به پسر که قاتل من چو اسیر توست اکنون به اسیر کن مدارا ✨✨✨ چیست و چه شکلیست؟ ای که از حضرت علی علیه السلام پرسیده شد؟ كه براى اكثر مردم ، مسلمون و غير مسلمون ، كوچيك و بزرگ حتما پيش اومده،اینه كه خدا از كجا اومده الان كجاست ؟ از چى درست شده و قبل از خدا چى بوده؟ شما هم دوست داريد جواب اين سؤالها رو بگيريد بايد بدونيد عقل و درك و فهم ما قادر نيست به اون مرحله برسه ولى امام على (ع) در مقابل سؤال كفار راجع به خداوند به زيبايي جواب دادند وهم ضعف و عدم درك ما از وجود خداوند را شرح دادند . كفار از امام على(ع) _در چه سال و تاريخى خدايت به وجود امد ؟ فرمود ؛ خداوند وجود داشته قبل از بوجود آمدن زمان و تاريخ و هرچيزى كه وجود داشته . گفتند: چه طور ميشود؟ هرچيزى كه به وجود آمده يا قبلش چيزى بوده كه از او به وجود آمده ويا تبديل شده! على (ع) فرمود : قبل از عدد ٣ چه عددى است ؟ گفتند ٢ پرسيد قبل از عدد ٢ چه عدديست ؟ گفتند ١ پرسيد و قبل از عدد ١ ؟ گفتند هيچ فرمود چطورميشود عدد يك كه بعدش اعداد بسیاری هست قبل نداشته باشد ولی قبل ازخداوند كه خود احد و واحد حقيقى است نميشود چيزى نباشد ؟ _كفار گفتند خدايت كجاست وكدام جهت قرار گرفته؟! فرمود همه جا حضور دارد وبر همه چيز مشرف است . _گفتند چطور ممكن است كه همه جا باشى و همه جهت اشراف داشته باشى؟! فرمود : اگر شما در مكانى تاريك خوابيده باشيد صبح كه بيدار شويد روشنايي را از كدام طرف و كجا مي بینيد ؟ كفار گفتند همه جا و از همه طرف امام فرمود پس چگونه خدايى كه خود نور آسمان ها و زمین است نميشود همه جا باشد!!! _كفار گفتند : پس جنس خدا از نور است اما نور از خورشيد است خدايت از چيست !؟ چطور ميشود از چيزى نباشى همه جا هم باشى قدرت هم داشته باشى !؟ فرمود خداوند خودش خالق خورشيد و نور است ايا شما قدرت طوفان و باد را نديده أيد؟ باد از چيست كه نه ديده ميشود نه از چيزى است،در حالى كه قدرتمند است؟ خداوند خود خالق باد است. _گفتند :خدايت را برايمان توصيف كن.از چه درست شده ؟ ايا مثل آهن سخت است ؟ يا مثل آب روان ؟ و يا مثل دود و بخار است !؟ فرمود : ايا تا به حال كنار مريضى در حال مرگ بوده ايد و با او حرف زده ايد ؟ گفتند : آرى بوده ايم وحرف زده ايم . فرمود : آيا بعداز مردنش هم بااو حرف زديد ؟ گفتند نه چطور حرف بزنيم در حالى كه او مرده ؟! فرمود : فرق بين مردن و زنده بودن چه بود كه قادر به تكلم وحركت نبود؟ گفتند :روح،روح از بدنش خارج شد. فرمود شما آنجا بوديد و ميگوييد كه روح از بدنش خارج شد و مُرد. حال آن روح را كه جلو چشم شما خارج شده برايم توصيف كنيد از چه جنس و چگونه بود !؟ همه سكوت كردند . على (ع) فرمود: شما قدرت توصيف روحى كه جلو چشمتان از بدن مخلوق خدا بيرون آمده را نداريد؛ چطور قادر به فهم و درك ذات أقدس احديت و خداى خالق روح هستيد؟ قضاوت های حضرت علی (ع) 🍃 🌸🍃 @takhooda 🕊
یا🤲 در ششمین روز ماه محرم دستان نیازمندمان خالی به سویت بلند شده آنها را از نعمت، رحمت و لطفت پر کن ... دل نا آراممان را آرام کن ای آرامش دهنده‌ی دلهای بیقرار 🌼🍃 وگرفتاریهای ما را برطرف بفرما🤲 و نور ایمانت را در قلب ما منور بفرما، ما را زیر سایه لطف و رحمت خودت قرار ده 🤲 شهدایی 🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada 🕊
••🤍🕊•• اگرآدم‌‌جوانےاش‌رابراے صرف‌ڪند جوانےاش ... خدایا! من‌ازچیزهایےڪهـ‌دلم‌مےخواسٺ ؛ برایم‌‌جاذبهـ‌داشٺ؛ بخاطرٺوگذشٺم ... بهـ‌‌خاطرٺونگاهـ‌نڪردم؛ بخاطرٺونگفٺم ؛ بهـ‌خاطرٺوازهواےخودم‌گذشٺم، بهـ‌خاطرٺو... وٺعداداین" بهـ‌خاطرٺو"ها...اگر زیادبشود ، آن‌وقٺ‌ممڪن‌‌اسٺ‌‌‌آدم‌بهـ‌جایے برسد... :) 🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada 🕊
خاطره استاد قرائتی از اولین آشنایی با سردار سلیمانی همه رئیس جمهورها با هم بمیرند یک چنین تشییع جنازه‌ای می‌شود؟ یک چنین تشییع جنازه‌ای نمی‌شود. عزت دست . این تشییع جنازه چه چیزی درونش بود؟ پول بود، زور بود. من خودم را نمی‌شناختم. سالها کار کرد و به احدی نگفت. ایشان بالاترین درجه را داشت، خواص او را نمی‌شناختند. من یک وقت دفتر آقا رفتم، کاری داشتم با آقای حجازی، آقای را هم نمی‌شناختم، آنجا نشسته بود. به آقای حجازی گفتم: یک حرف خصوصی دارم، ایشان کیست که اینجا نشسته است؟ گفت: نمی‌شناسی؟ گفتم: نه، گفت: سردار سلیمانی است. گفتم: عه، اسمش را شنیده ام. چند سال پیش چند نفر سردار سلیمانی را می‌شناختند؟ سه سال پیش چند نفر را می‌شناختند؟ خدا خواسته باشد درست کند، یک شبه همه چیز عوض می‌شود. یک شبه بنی صدر سقوط می‌کند و یک شبه بهشتی بالا می‌رود. از دوازده بهمن تا ۲۲ بهمن این ده روز چه حوادثی رخ داد. هیچ مرجع تقلیدی به اندازه امام خمینی عکسش چاپ نشد. شاه گفت: امام خمینی نه، خدا گفت: آره. زلیخا همه درها را بست که هیچکس نفهمد همه فهمیدند. با خدا ور نروید. اگر خودت را پاک کنی می‌نویسد و خودت را بنویسی خدا پاک می‌کند. خیلی مهم است. قرآن می‌فرماید: «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَیَجْعَلُ‏ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا» رمز محبوب شدن و عمل صالح است. پس هرکس بیشتر و عمل صالحش بیشتر محبوبیتش بیشتر است. این تشییع جنازه می‌گویند: هرچه وُّدش پررنگ باشد، معلوم می شود «آمنوا و عملوا الصالحات» ‌اش پررنگ بوده است. 🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada 🕊
🔰پوتین هاش رو برداشت و زد بیرون از خونه، زن جوون دنبالش می دوویید و به پیر زن میگفت بگیر اون جوونو، اما فرار می ڪرد... 🔰پیر زن داد می زد میگفت: نرو... میڪشنت... بدبختت میڪنن... وایسا خانوم میگه نرو اما اونجا ڪه یاد نیست قرار نه فرار باید ڪرد... 🔰بعد یڪ روز آوارگی خودش و رسوند آخه اهل روستا بود، شهر رو بلد نبود. اومد جلو دژبانی تا خودش رو معرفی ڪرد، بازداشتش ڪردند. سرباز و آوردن جلو فرمانده... 🔰فرمانده هر چی میتونست حرف بارش کرد... عبدالحسین فقط نگاه ڪرد بهش گفت باید برگردی خونه، خانومو ڪنی، خانوم امر بر تو هست... هر چی ڪه خانوم گفت: باید بگی چشم 🔰عبدالحسین گفت: نه، هر چی گفت بگم چشم. من تو اون خونه برنمیگردم. تو اون خونه یه زن نامحرم هست. تو اون خونه یه زنی هست ڪه و رو رعایت نمیڪنه... 🔰فرمانده گفت: حالا ڪه نمیری باید صبح تا شب، شب تا صبح دستشویی های رو بشوری... (دستشوییای ۱۸تا بود روزی ۶بار هر بار ۴نفر اینا رو میشستند...) 🔰شبانه روز تنهایی دستشوییا رو میشست. بعد ده، پونزده روز رفتم طرف عبدالحسین ببینم چیڪار میڪنه. صدای رو شنیدم... داشت میخوند برا خودش و دستشویی میشست. 🔰نزدیڪ تر رفتم دیدم داره گریه میڪنه. گفتم بچه مردم و چی به روزش آوردن داره گریه میڪنه یه چیزیم زیر لب میگه... 👈هی میگفت: دستشویی میشوروم، ڪثافتا رو میشوروم، اما " رو ... "👆 روایتی از زندگی 🌷 🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada 🕊
• اگر برای خدا کار میکنی تحمل کن ‌‌ •در اوج عصبانیت بودم که محمود سر رسید و سرش را به گوشم نزدیک کرد و گفت: اگر برای کار میکنی، تحمل كن...! ‌ •انگار یک ظرف آب سرد بر تمام وجودم ریخت آن روز به خاطر بعضی کمبودها و نارسایی هایی که در جبهه .... داشتیم ناراحت بودم و جواب یکی از نیروهای فاطمیون را با عصبانیت داده بودم. همین طور مشغول جر و بحث با او بودم که محمود آمد و با کام دلنشینش آرامم کرد. ‌‌ •همیشه به حال و روزش غبطه می خوردم. (۳۵) روز که در خان طومان بودیم ندیدم شبی بیشتر از (۲) ساعت بخوابد. مدام یا در دیدبانی بود، یا در حال طرح ریزی عمليات. با این همه، حتی یک بار هم ندیده بودم از کوره در برود و عصبانی بشود. ‌‌‌ ‌❞منبع : "مجموعه خاطرات شهید رادمهر" 🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada 🕊
🌺🌼🍃 امدادگر متولد 1333 در دزفول هیچ‌گاه دوستانش را از قشر خاصی ⁉️ انتخاب نمی‌کرد. حتی گاهی با کسانی دوستی می‌کرد که از نظر ، شباهتی با او نداشتند. وقتی از او می‌پرسیدم: چرا این‌قدر دوستان متفاوت داری؟ می‌گفت: دوستان آدم ها 2⃣ جورند : 🔅 یکی گروهی که تو از وجود آنها استفاده می‌کنی 🔅دیگری کسانی که آنها از تو استفاده می‌کنند و در هر دو حالت فایده‌ای در میان هست. 🔹دوستی با کسانی که پایبند هستند، خیلی خوب است اما در آنها چیز زیادی را تغییر نمی‌دهد. 🔹 هنر آن است که بتوانی در ❤️ کسی رسوخ کنی که با تو و آرمان‌هایت دشمن است. 🔹هنر آن است که بتوانی روی آن تأثیر بگذاری.  اوایل نماز اول وقت خواندن 📿 چندان بین مردم متداول نبود اما از همان روزها تأکید زیادی روی داشت.🙂 او برای نمازش لباس جداگانه‌ای داشت و هر وقت از او می‌پرسیدم که چرا موقع نماز ، لباست را عوض می‌کنی، می‌گفت: چطور موقعی که می‌خواهی به بروی لباس 👚 آراسته می‌پوشی؟ چه مهمانی و دعوتی بالاتر از گفت‌وگو با ؟ نماز مهمانی بزرگی است که خداوند بندگانش را در آن می‌پذیرد. پس بهترین وقت برای مرتب و پاکیزه و منظم بودن است. 💜( )💜 وقتی 🕊 شد ،او را در گلزار شهدای خرمشهر بی ‌آنکه پدرش حضور داشته باشد، به خاک سپردیم .به خاطر ناامن بودن شهر، پیکر او فقط توسط 5⃣ نفر به طور بسیار مظلومانه تشییع شد.خودم قبر را در محل ورودی پادگان دژ کندم… من از ترس 😨 اینکه جنازه دخترم به دست دشمن بیافتد او را به خاک سپردم.. داخل قبر او شدم و کفن را از رویش به کناری زدم. او را بوسیدم و بعد خاک ها را روی تازه گلم 🌸 ریختم. اما پیکر حسینم که به شهیدان کربلا پیوست هرگز پیدا نشد…! 💚( )💚 🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada 🕊
... #️شهـادت ، معـطل من و تو نمـےمـانـد... تـو اگـر نشوے، دیگرے مـےشود... را مـےدهنـد ، اما به نه بی خیال ها ... فقط دم زدن از افتخار نیست ! باید زندگیمان ، حرفمان ، نگاهمان ، لقمه هایمان ، رفاقتمان ، ... عـــطر بندگی خالص برای ... ...! 🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada 🕊
🌹 پيامبران و امامان يك كابل داشتند خيلي ضخيم و هر وقت مي‌خواستند با رابطه برقرار مي‌كردند؛ اما ما گناهكارها كه نمي‌توانيم با اين‌گونه باشيم. حداكثر بتوانيم وصل شويم. اين تلفن را نگاه كن. پنج وات است، ولي با كل دنيا مي‌توان صحبت كرد. سعي كن با همان پنج وات سيمت وصل شود.  را فراموش نكن، از دعا غافل نشو. 🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada 🕊
. کاش اندکی، مثل شما قلب هامان تحت تسخیر بود! تا گام هایمان اینگونه زمین نشود! سلام صبحتون شهدایی 🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada 🕊
پدر شهید : مامعمولا خیلی درسال به مسافرت میرفتیم ، البته بعد از شهادت بابک مخطل شد. موقع که ما ازشهر خارج میشدیم، بابک تازه زبان باز کرده بود تازه صحبت میکرد ... بااون زبانش شیرینش میگفت : "برای سلامتی لاننــده و مسافران صلوات بفرستید ...😍😭" این دیگه شده بود مُلای ماشینمون... همه میگفتند: " اقا این مُلای ماشینمون کجا رفت؟؟ملا کجا رفتی ؟؟😅😍" سریع میومد میگفت: " بابا بامن هستند؟؟!" میگفتم : "بله باتوهستند. " میگفت : "صلوات بفرستم؟؟"😭💔 میگفتم :" اره بابایی صلوات بفرست... "😭😭 حالا وقتی ازشهر خارج میشیم میخوایم بریم مسافرت، جای بابک رو خالی میبینیم هممون... 😭 میگیم بابک اونموقع تو صلوات میفرستادی برای سلامتی همه مسافرین و راننده و خودمون، الانم که در نزد خدایی، شفاعتمون کن، حافظمون باش پسر گلم...😭💔 🕊ڪلــنا عباســڪ یا زیــنب🕊 🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹 🕊 @baShoohada
رفاقت با شهدا
#خدا پدر شهید : مامعمولا خیلی درسال به مسافرت میرفتیم ، البته بعد از شهادت بابک مخطل شد. موقع که
خلاصه زندگی نامه داداش بابک🙃 داداش بابک اهل رشت بود ولی اصالتا ترک😍 به زبون ترکی و انگلیسی و عربی مسلط مسلط بود بعد عاشق نماز شب بود هیچ وقت نماز شبش ترک نمیشد عاشق قران خوندن بود عاشق خانوادش بود الان بهش لقب شهید لاکچری رو دادن از بس که زیبا بود😍 همه ما رو خواهر خودش میدونه🙃 هرجام ازش کمک بخوایم کمک میکنه متولد ۱۳۷۱ بود و ۲۷ ابان ۱۲۹۶ توی عملیات ازاد سازی بوکمال سوریه شهید شد چوم عاشق امام رضا بود دقیقا ظهر شهادت امام رضا شهید شد😍 شب قبل از شهادتشم فرماندشو صدا زد گفت من فردا شهید میشم فرماندم گفت بابک برو بخواب چرت نگو🙂😔😔 🕊ڪلــنا عباســڪ یا زیــنب🕊 🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹 🕊 @baShoohada 🕊
رمان ادامه قسمت قبل ❤️ ✍یہ روز با رفقاے محل رفتہ بودیم دماوند. یکےاز بزرگترها گفت احمد آقا برو کترے رو آب کن بیار… منم راه افتادم راه زیاد بود ڪم ڪم صداے آب بہ 👂گوش رسید. از بین بوتہ ها بہرودخانہ نزدیک شدم. تا چشمم بہ رودخانہ افتاد یہ دفعہ سرم را انداختم پایین و همان جا نشستم بدنم شروع کرد بہ لرزیدن 😰نمیدانستم چہ کار کنم. همان جا پشت 🌴درخت مخفےشدم … مےتوانستم بہ راحتے گناه بزرگے انجام دهم. پشت آن درخت و کنار🌊 رودخانہ چندین دخترجوان مشغول شنا بودن ✨همان جا را صدا زدم و گفتم خدایا کمک کن. 🙌 خدایا الان بہ شدت من را وسوسہ مےکند کہ من نگاه کنم هیچ کس هم متوجہ نمےشود اما خدایا من بہ خاطر تو ازین گناه میگذرم❌ از جایے دیگر آب تہیہ کردم و رفتم پیش بچہ ها و مشغول درست کردن آتش شدم.... خیلے دود توےچشمم رفت و اشکم جارے بود ... یادم افتاد حاج آقا گفته بود هرکس براے خدا😭 گریه کند او را خیلےدوست خواهد داشت. گفتم ازین بہ بعد براے خدا گریه😭 میکنم .. حالم منقلب بود و از آن امتحان سخت کنار 🌊رودخانہ هنوز دگرگون بودم واشک میریختم ومناجات مے کردم خیلی باتوجہ گفتم؛ یا و … بہ محض تکرار این عبارات صدایے شنیدم کہ از همہ طرف شنیده مےشد بہ اطرافم👀 نگاه کردم صدا از همہ سنگریزه هاے بیابان و درختها و کوه مے آمد ‼️‼️ همه مے گفتند؛ ... از آن موقع کم کم درهایے از عالم بالا بہ روے من باز شد…” احمد این را گفت و برگشت به سمتم: محسن، این ها رو برای تعریف از خودم نگفتم، گفتم که بدانی انسانی که گناه رو ترک کنه چه مقامی پیش خدا داره بعد گفت: تا زنده ام برای کسی از این ماجرا حرفی نزن! 🔶ادامـــــه دارد...↩️ 🥀🕊🥀🕊🥀🕊 @baShoohada
ســـــلام .. ♨️اومدم چند ڪلامے باهات حرف بزنم.😊 نمیدونم الان چیـا ڪم دارے⁉️ ڪجـاهاے زندگیت گره داره⁉️ ناراحتیـت چیا هست⁉️ نمیدونم چقدر تلاش ڪردے برے .. نمیدونم چقدر برا دلـ💔ـواپسے.. چقدر دلت هوایے میشہ برا اومدنش..😔 ♨️چند تا حرف دارم برات ڪہ اگہ خوب دل بدے شاید یہ جا پیدا ڪنے ڪہ برے دردودل ڪنے غصه هاتو ڪم ڪنے دیگہ هے نگے من ڪہ تنهـام☺️ 👈هر وقت دلتــ💔ــ ـگرفت از آدما، دلت تنگ شد براے یہ رفیق مهربون💞 ڪہ بتونے حرفاتو بهش بگے برو سر مزار ...🌷 اونجا یہ برا خودت انتخاب ڪن، سر مزارش حرفاتو بزن.. اگہ نمیتونے برے، بگرد دنبال شهیدے ڪہ تورو نگہ میداره...👌 باهاش شو😊 حرفاتو بهش بزن.. اصلا رودربایستے نڪنیااا همہ رو بگــــو بےتعارف.. این رفیق با بقیہ رفقات فرق دارهااا😌 حتے اگہ غصہ هات😓 سر اشتباهات خودت بود.. نمازت قضا شد، غیبت شنیدے، نگاهت بہ خطا رفت⛔️ برو بهش بگــو ڪہ دلت شڪستہ از گناه📛، بگو غم دارے برا دورے از ، بگو دستتو بگیره.. بهش بگو :👥 من یہ رفیق شهید🕊 دارم اونم ؛هوامو داشته باش😔 تویے ڪہ زنده اے تویے ڪہ دنیا رو چشیدے و دردامو میفهمے.. آخ اگــہ ڪہ دلــت بشـڪنہ... 😔 خودش خریدار دلتــ❤️ــہ حتما امتحانش ڪن 👌 ...✌️ 🥀🕊🥀🕊🥀🕊 @baShoohada
قرار بود وداع داشته باشیم. وقتی صورتش را دیدم فقط گریه می‌کردم. دستم را کشیدم روی صورتش و همین‌طور که نگاهش می‌کردم با خداحافظی کردم. خیلی حرف برای گفتن داشتم. 🍃🌷🍃 جمعیت آن‌قدر زیاد بود که فقط دلم می‌خواست نگاهش کنم. شاید ازدحام جمعیت بهانه بود، تاب گفتن از بی‌صبری‌هایم را نداشتم. حرف‌های من و ماند به قیامت.😭 🍃🌷🍃 خیلی شب می‌خواند. اواخر سعی می‌کرد شبش ترک نشود. دیدنی بود. زمان (عج)♡بود، می‌گفت خیلی ناراحتم که تا حالا برای آقا نتوانستم کاری انجام دهم.😭😭 🍃🌷🍃 سرانجام روح الله کافی زاده هم درتاریخ ۱۳۹۲/۲/۱۵# در شهر سوریه به آرزویش که همانا در راه 🤍 بود رسید. 🍃🌷🍃 #شهید : گلزار شهر نجف آباد اصفهان. 🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀 @baShoohada
عارف ... شهید دکتر مصطفی چمران 🌹🌹🌹 خدایا... خود را به تو می سپریم تا در میان طوفان ها از میان های خطر؛ ما را راهنمایی کنی... با نور قلب های ما را روشن نمایی... به آتش خودخواهی ها و ناپاکی های وجود ما را بسوزانی.... ☀️☀️☀️ خدایا... از تو می خواهیم که طبع ما را آن قدر بلند کنی که در برابر هیچ چیز جز تسلیم نشویم... جفیه های دنیا ما را نفریبد! خودخواهی ها ما را کور نکند! سیاهی و و و و قلب های ما را تیره و تار ننماید... ☀️☀️☀️ خدایا... به ما آن قدر ظرفیت ده که در برابر پیروزی ها و سرمست و مغرور نشویم و کوچکی و بیچارگی خود را فراموش نکنیم... و در برابر شکست ها و ها خود را نبازیم و در تاریک ترین لحظات کشنده حیات! امید خود را به خدا از دست ندهیم... ☀️☀️ 🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀 @baShoohada
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
Tagharrob_be_Khoda_va_EmamAsr_6.mp3
12.09M
چگونه به و زمان عجل الله فرجه الشریف تقرب پیدا کنیم؟ 🎤 استاد علیرضا پناهیان ی ششم 🍃 🦋🍃 @takhooda
از منم منم گفتن بدش می اومد. میگفت هر کی مَن بگه و سرش رو با غرور بالا نگه داره بزودے با خاک یکسانش میکنه به سنـگ میخوره 🚫 🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
علی آقا “منم “نداشت، ”ما” هم نبود، او درکارها فقط رامی‌دید. خیلی بی ریایی بودوتمام کارهایش در گمنامی بود مانندمادرش بی مزارشد 🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
سه بار برایش درجــه تشویقی آمــد، نگرفت. تهِ دلش این بود که کار برای این حرف ها را ندارد. بـی هیچ ادعایـی میگفت: اگــر برای همهٔ بچه های لشکــر ، تشویقی آمد، چشــم؛ من هم میگیرم...! سردار بی ادعا 🌹 شهادت ۱۳۹۵ خانطومان ، سوریه 🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
🕊❗️ شهید ثانی یک شب از خواب برخاست و دید که نمازشبش قضا شده... گریه کرد و گفت: خدا چه کردم که از دستم رفت. حالا امروز بعضی ها نمازصبحشان هم قضا می شود، اما برایشان مهم نیست. هزارتومانی اش گم شود ناراحت است، اما نمازصبحش قضا شده و نگران نیست و این را خسارت نمی داند.☑️ آیت الله مجتهدی تهرانی ره 🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
انسان يک تذکر در هر ٤ ساعت بخودش بدهد بد نيست، بهترين موقع! بعد از وقتی سر به سجده می‌گذاريد ، مروری بر اعمال صبح تا شب خود بيندازد آيا کارمان برای رضای بود؟ شهید ...🌷🕊 🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
- شهید ابراهیم هادی : تمام مشکلات بَشر..!! به خاطر دوری از 🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
رفاقت با شهدا
یکبار با حمید آقا داشتیم میرفتیم بیرون که بحث تقلب در امتحانات وسط کشیده شد، من گفتم دانشگاه اگه تقل
هر بار مادرش تماس می گرفت کاملا مودبانه رفتار می کرد اگر دراز کشیده بود،می نشست اگر نشسته بود،می ایستاد می گفت: "درسته مادرم نیست و نمی بیند ولی که هست...♥️ 🕊