eitaa logo
رفاقت با شهدا
3.7هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
657 ویدیو
15 فایل
بِســـمِ الله الرّحمـــنِ الرّحیـــم أُوْلَئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهـمْ لِلتَّقـوَی آن‌ها کســانی‌اند که خدا قلب‌هاشان را برای تقـــوا امتحان کرده🕊 تأسیس1399/2/25
مشاهده در ایتا
دانلود
همسرش‌میگفت: توی‌ وصیت‌ نامہ‌اش‌ برایم‌ نوشته‌بود: اگر‌ بهشت‌ نصیبم‌ شد🍃 منتظرت‌ میمانم‌ باهم‌ برویم(: "همینقدرعاشقانہ"🦋 شهید اسماعیل دقایقی🥀 🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
VID_20230216_164437_548.mp3
3.88M
🔴 🚨خطری که از قم در حال شکل گیری هست ‼️فتنه اکبر در پیش است 🛑عمار باشیم تا کربلا تکرار نشود. حجت‌ااسلام شیخ‌قمی 🍃 🦋🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏷سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی: ▫️من را هدف قرار دهید نه سپاه را اگر سپاه نبود کشور هم نبود 🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
نماز سکوی پرواز 61.mp3
4.33M
۶۱ 🔻نمـــازت اگه نماز باشه؛ دستات برای گرفتن دستان دیگران، باز میشن! 🔻نمازت اگه نماز باشه، توی قلبت برای همه آدمهای زمین، جا باز میشه! 👈راستی؛ نمازهامون نمازند؟ شجاعی 🎤 🍃 🦋🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❄️برف شدیدی باریده بود . وقتی قطار دو کوهه وارد ایستگاه تهران شد ساعت دو نیمه شب بود،💫 با چند نفر از رفقا حرکت کردیم . علی اصغر را جلوی خانه شان در خیابان طیب پیاده کردیم . پای او هنوز مجروح بود🥀  فردا رفتیم به علی اصغر سر بزنیم . وقتی وارد خانه شدیم مادر اصغر جلو آمد . بی مقدمه گفت : آقا سید شما یه چیزی بگو !؟ بعد ادامه داد : دیشب دو ساعت با پای مجروح پشت در خانه تو برف نشسته اما راضی نشده در بزنه و ما رو صدا کنه .صبح که پدرش می خواسته بره مسجد اصغر رو دیده!🥀 از علی اصغر این کارها بعید نبود، احترام عجیبی به پدر و مادرش می گذاشت . ادب بالاترین شاخصه او بود☑️ 🌹 🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ‍ 🔰شهیدی که پس از ، کارنامه دخترش را کرد. 🌷 🍂شهادت ۶۲/۱۱/۳۰ کردستان 🔵راوی : دختر شهید 🌸آخرین روزهای سال ۶۲ بود که خبر شهادت پدرم به ما رسید.بعد از یک هفته عزاداری، مادرم با بستگانش برای برگزاری مراسم یاد بود به زادگاه پدرم ، شهرستان خوانسار رفتند. 🌺من هم بعد از هفت روز به مدرسه رفتم. همان روز برنامه امتحانی ثلث دوم را به ما دادند و گفتند: والدین باید کنند. آن شب با خاطری غمگین و چشمانی اشک آلود و با این فکر که چه کسی باید کارنامه مرا امضاء کند به خواب رفتم. 🌸پدرم را در خواب دیدم که مثل همیشه خندان و پر نشاط بود. بعد از کمی صحبت به من گفت زهرا آن را بیاور تا امضاء کنم. گفتم کدام کارنامه؟ گفت: همان کارنامه ای که امروز در مدرسه به تو دادند. کارنامه را به او دادم و پدر شروع کرد به نوشتن 🌺فردا صبح که برای رفتن به مدرسه آماده می شدم از خواب دیشب چیزی یادم نبود. اما وقتی داشتم وسایلم را مرتب می کردم، ناگهان چشمم به آن کارنامه افتاد. باورم نمی شد. اما حقیقت داشت. در ستون ملاحظات کارنامه دست خط پدرم بود که با رنگ قرمز نوشته بود:  "این جانب نظارت دارم سید مجتبی صالحی" و امضاء کرده بود. 🌼برای اینکه شبهه ای پیش نیاید امضا و نوشته کارنامه توسط علما و اداره آگاهی مورد تایید قرار گرفته و به رویت می رسد و نسخه آن در موزه شهداء تهران در معرض دید بازدیدکنندگان قرار دارد. 📙برگرفته از کتاب آخرین نامه اثر گروه شهید هادی 🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍒قوطی خالی کمپوت وﻗﺘﯽ تو جبهه ﻫﺪﺍﯾﺎﯼ ﻣﺮﺩﻣﯽ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ‌ﮐﺮﺩﯾﻢ، ﺩﺭ ﻧﺎﯾﻠﻮﻥ ﺭﻭ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩﻡ و ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﯾﮏ ﻗﻮﻃﯽ خالی ﮐﻤﭙﻮﺗﻪ ﮐﻪ ﺩﺍﺧﻠﺶ ﯾﮏ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﺳﺖ. ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ: «ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺭﺯﻣﻨﺪﻩ ﺳﻼﻡ، ﻣﻦ ﯾﮏ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ﺩﺑﺴﺘﺎﻧﯽ ﻫﺴﺘﻢ. ﺧﺎﻧﻢ ﻣﻌﻠﻢ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﻤﮏ ﺑﻪ ﺭﺯﻣﻨﺪﮔﺎﻥ ﺟﺒﻬﻪ‌ﻫﺎﯼ ﺣﻖ ﻋﻠﯿﻪ ﺑﺎﻃﻞ ﻧﻔﺮﯼ ﯾﮏ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﻫﺪﯾﻪ ﺑﻔﺮﺳﺘﯿﻢ. ﺑﺎ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺭﻓﺘﻢ ﺍﺯ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺑﻘﺎﻟﯽ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﺑﺨﺮﻡ. ﻗﯿﻤﺖ ﻫﺮ ﮐﺪﺍﻡ ﺍﺯ ﮐﻤﭙﻮﺕ‌ﻫﺎ ﺭﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ ﺍﻣﺎ ﻗﯿﻤﺖ ﺁﻧﻬﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﮔﺮﺍﻥ ﺑﻮﺩ. ﺣﺘﯽ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﮔﻼﺑﯽ ﮐﻪ ﻗﯿﻤﺘﺶ ۲۵ ﺗﻮﻣﺎﻥ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺍﺭﺯﺍﻥ ﺗﺮ ﺑﻮﺩ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ‌ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻢ ﺑﺨﺮﻡ. ﺁﺧﺮ ﭘﻮﻝ ﻣﺎ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺳﯿﺮﮐﺮﺩﻥ ﺷﮑﻢ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻫﻢ ﻧﯿﺴﺖ. ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﮐﻨﺎﺭ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﻗﻮﻃﯽ ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻡ و ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﭼﻨﺪ ﺑﺎﺭ ﺑﺎ ﺩﻗﺖ آﻥ ﺭﺍ ﺷﺴﺘﻢ ﺗﺎ ﺗﻤﯿﺰ ﺗﻤﯿﺰ ﺷﺪ. ﺣﺎﻻ ﯾﮏ ﺧﻮﺍﻫﺶ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺭﺯﻣﻨﺪﻩ ﺩﺍﺭﻡ، ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﮐﻪ ﺗﺸﻨﻪ ﺷﺪﯾﺪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻗﻮﻃﯽ ﺁﺏ ﺑﺨﻮﺭﯾﺪ ﺗﺎ ﻣﻦ ﻫﻢ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﺑﺸﻮﻡ ﻭ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻢ ﺑﻪ ﺟﺒﻬﻪ‌ﻫﺎ ﮐﻤﮑﯽ ﮐﻨﻢ.» ﺑﭽﻪ‌ﻫﺎ ﺗﻮ ﺳﻨﮕﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺁﺏ ﺗﻮﯼ ﺍﯾﻦ ﻗﻮﻃﯽ ﻧﻮﺑﺖ ﻣﯽﮔﺮﻓﺘﻨﺪ، ﺁﺏ ﺧﻮﺭﺩﻧﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﺮﺍﻫﺶ ﺭﯾﺨﺘﻦ ﭼﻨﺪ ﻗﻄﺮﻩ ﺍﺷﮏ ﺑﻮﺩ.🥀 📚نقل از شهید حسین خرازی 🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹رعایت حق‌النّاس در وصیتنامه‌اش آورده بود که در فلان مرکز، فتوکپی گرفته‌ام اما چون پول خرد نداشتم، هزینه‌ای ندادم؛ نسبت به پرداخت آخرین شارژ ساختمانی که چندماه در آن بودیم هم شک دارم.  رفتم همان مرکز و گفتم: پول این فتوکپی‌ها چقدر است؟ گفتند: این کپی‌ها جزو خدمات به مراجعین است، آنقدر هم کم است که قابل شما را ندارد، بعد هم رفتم آن ساختمان و گفتم: آخرین ماهی که ابوالفضل اینجا بوده چقدر باید شارژ پرداخت کند؟ گفتند: در دفاترمان چیزی ثبت نشده اما شارژ، فلان قیمت است، پولش را دادم، بعد هم برای رساندن پیام شهید، در هر دوجا گفتم که این وصیت شهید بوده‌ است، همه‌شان خیلی تحت‌تأثیر قرار گرفتند، به انها گفتم: رعایت حق‌الناس خیلی مهم است، به همین‌ راحتی نیست که خداوند خریدار جان این شهدا می‌شود.☑️ 🌷 شهید ابوالفضل شیروانیان🌷 🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
202030_1798375733.mp3
3.74M
۶۲ ❣با نمــــاز، لحظاتی در آغوش خدا آرام می گیری! و این هم آغوشی آرام و مهربانت میکنه، درست شبیه خـ❤️ــدا. اگر مهربانتر شدی... یعنی نمازت، داره بالا می بَرَدِت شجاعی 🎤 🍃 🦋🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️ اشعه مستقیم آفتاب می‎ گداختش، می‎‌دانست که پدر هم در زیر همین گرمای طاقت‌فرسا مشغول به کار است،✨ با ارّه ای نسبتاً بزرگ به جان درختان خشک و بر زمین ریخته باغ افتاده بود،🌾صاحب باغ که آمد از کار دست کشید و به تنه کوچک درخت پرتقال تکیه زد و نگاهش را به سمت او روانه ساخت، با این که هوا گرم است امّا خوب کار کرده‎ای، آفرین،در این دو ماه چهره باغ عوض شده،🌱 می‎دانم کم است، می‎‌دانم، امّا چه می‌شود کرد، بیا بگیر، این هم دستمزد این مدّت،🌾 مغنیه به آرامی جلو رفت و از صاحب باغ تشکر کرد، از باغ که بازگشت مستقیم رفت پیش روحانی روستا و گفت: می‎‌دانم کم است، امّا با خودم عهد بسته بودم همه دست‎مزدم را بدهم به شما که برای ساخت مسجدِ روستا خرج کنید.🦋☑️ 🌷شهید حاج‌عماد مغنیة🌷 🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 ماجرای سربازی که حاج قاسم را تفتیش کرد؛ چند سال پیش تازه مردم با چهره حاج قاسم آشنا شده بودن و مراسم بزرگداشت شهدا تو یکی از حسینیه های سپاه بود. طبق معمول گیت بازرسی جلوی در بود و منم بیرون وایساده بودم تا ببینم کیا میان.. یهو دیدم حاج قاسم با لباس شخصی و تنها اومد جلوی گیت، سرباز ایشون رو نشناخت و مثل بقیه حاج قاسم رو تفتیش بدنی کرد و ایشون هم نه چیزی گفت و نه اعتراضی کرد و با احترام کامل رفتار کرد. بعدش همه اومدن به سرباز گفتن میدونی کیو تفتیش کردی...!!⁉️ 📚بازنشر، مهدی یزدی 🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚🌷♥️ مراسم جشن عروسی اکبر به نوع خودش خیلی خاص بود، چون بعضی اطرافیان انتظار داشتند او هم مثل بقیه بچهای فامیل عروسی بگیرد اما اکبر فقط برایش این مهم بود عروسیش مورد نظر عنایت امام زمان (عج) باشد.🎊 یک عروسی بدون گناه که البته به همه هم خیلی خوش گذشت.🎊 هنگام نماز هم خودش مثل بقیه کت دامادیش را روی دوشش انداخت و وضو گرفت و برای نماز جماعت به نماز خانه رفت.📿 ♥️ 🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا