🕊 #دوستان_شهدا 🕊
#شهـــید_حمید_باکری🌷
(فرزندانم) یقین بدانید تنها اعمال شما که مورد رضایت خداوند متعال قرار خواهد گرفت، اعمالی است که تحت ولایت الهی و رسولش و امامش باشد؛ بنابراین در هر زمان و هر موقعیت، همت به اعمالی بگمارید که مورد تأیید رهبری و امامت باشد.
🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊
@baShoohada
🖌 #شهید_حاج_محمد_ابراهیم_همت
اگر انسان در هر ۲۴ساعت
یک تذکر به خودش بدهد بد نیست...
بهترین موقع برای چنین تذکری
لحظههای بعد از پایان نماز و وقتیست که
سر به سجده میگذارید...
همان وقت اعمال خودتان طی صبح تا شب آن روز را مرور کنید.
از خودمان بپرسیم، در این ۲۴ساعتی که بر ما گذشت، آیا کارهایمان برای رضای خدا بود..؟!
#سیره_شهدا
#از_شهدا_بیاموزیم
🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊
@baShoohada
نعمت فقط برف و باران نیست
گاهی خدا "رفیقی" نازل میکند
زلال تر از باران...
و گاهی دلگرمی یک دوست آسمانی
آنقدر معجزه میکند که
انگار خدا در زمین کنار توست
#شهید_وحید_زمانی_نیا
#ما_ملت_شهادتیم
#ما_ملت_امام_حسینیم
🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊
@aShoohada
💌 #سیره_شهدا | #خاطرات_شهدا
آب خیلی کم بود حتی تقسیم و جیره بندی آب برای بچهها کار سختی بود .
در این هنگام ابراهیم بین اسرای عراقی چند قمقمه تقسیم کرد به هر سه اسیر زخمی یک قمقمه و هر شش اسیر سالم یک قمقمه !
بعضی از بچهها به این کار ابراهیم اعتراض کردند اما ابراهیم با صلابت گفت ما شیعه مولا امیرالمومنین هستیم و باید مثل مولا عمل کنیم
بعد بقیه قمقمه ها را بین بچهها تقسیم کرد دیگر هیچکس ناراحت و ناراضی نبود.....
شهیدابراهیم_هادی
گمنام_کمیل
سلام_بر_ابراهیم
🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊
@baShoohada
سلام دوستان
مهمون امروزمون حاج مهدی هست🥰✋
*سردار بی سرِ تیپ امام موسی کاظم(ع)*🥀
*شهید مهدی میرزایی*🌹
تاریخ تولد: ۱۹ / ۶ / ۱۳۴۱
تاریخ شهادت: ۲۹ / ۷ / ۱۳۶۳
محل تولد: مشهد
محل شهادت: میمک
*🌹همرزم← شب قبل از عملیات عاشورای 3✨در منطقه میمک به من گفت: «فلانی من شهید میشوم🕊️ و دوست دارم وقتی شهید می شوم سر نداشته باشم.»🥀به شوخی به او گفتم: «اگر دوست داری سر نداشته باشی الان می گیرمت سرت رو میبریم.»🍃 همرزم← به دنبال برادر شهیدم بودم🥀 به معراج رفتم و سوال کردم، مسئول معراج گفت: یک شهیدی هست که شناسایی نشده🍂 اگر می خواهی این شهید را ببین شاید برادرت باشد.»🥀دیدم شهیدی را در پارچه پیچیدهاند🥀پارچه را باز کردم دیدم شهید سر ندارد🥀مسئول معراج گفت: فقط یک عکس همراه شهید بوده است»❗نگاه کردم عکس بچه های تخریب بود🍂 که شهید میرزایی هم بین آنها دیده میشد🍂 ناخودآگاه یاد حرفهای شهید میرزایی در چند روز قبل افتادم‼️ که دستش را نشان داد و گفت اگر من شهید شدم✨ و قابل شناسایی نبودم از آثار ترکشهای دستم مرا شناسایی کنید‼️ دست شهید را نگاه کردم، خودش بود مهدی بود🍃 آنجا بود که به مسئول معراج گفتم: «روی بدن مطهر این شهید بنویس✍🏻 سردار عزیز، مهدی میرزایی، فرمانده شجاع تیپ امام موسی کاظم(ع)✨ از لشکر پنج نصر*🕊️🕋
*سردار شهید مهدی میرزایی*
*شادی روحش صلوات*💙🌹
*zeynab_roos_313*
هدایت شده از #رمان های جذاب و واقعی📚
tanha_masir_6.mp3
13.88M
#تنها مسیر
#جلسه چهارم
#واعظ استاد پناهیان
#پیشنهاد ویژه دنبال کردن جلسات 👌👇
💦⛈💦⛈💦⛈
https://eitaa.com/joinchat/1758068790Cb493204a3a
#چشمکی_برای_خدا...!
🌷نیمه شبی از خواب برخواستم و نماز شب خواندم. صبح شهید رفیعی به من گفت: «اگر میخواهی با ما باشی، از خدا شهادت نخواسته باش زیر ما فعلاً کار داریم و تا جولان میخواهیم برویم، ما را که میبینی، کافی است، یک چشمک به خدا بزنیم.»
🌷مدتی بعد در عملیات خیبر حدود ده کیلومتر با الغدیر فاصله داشتیم. شهید رفیعی قدمهای بلندی برمیداشت. خودم را به او رساندم و گفتم: «یعنی ممکن است اسیر شویم؟» نگاهی به من کرد و لبخندی زد که تیری به سرش اصابت کرد و با گفتن «یا حسین» به زمین افتاد. تیر به کلاه خورد، طرف دیگرش مثل یک غنچه باز شده بود.
🌷کنارش دراز کشیدم و صورت به صورتش چسباندم. با او حرف میزدم، خون داغ سرش حباب میشد و به صورتم میپاشید. حس کردم کالک عملیات را همراه دارد. آن را درآوردم. آرم سپاه را از روی سینهاش کندم. همه مدارک خود و او را چند متر آن طرفتر با نارنجک منفجر کردم. پی.ام.پی عراقی نزدیک شد و مرا اسیر کرد اما او چشمک را زده بود.
🌹خاطره ای به یاد شهید معزز ابوالفضل رفیعی سیج
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀
@baShoohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴🎥 شوخی شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده با هواپیمای جنگنده
🥀🕊🥀🕊🥀🕊
@baShoohada
#شلواری_که_یخزده_بود...!
🌷ﺩﺭ ﻭﺍﻟﻔﺠﺮ ۸، ﺍﺯ ﻧﺎﺣﯿﻪ ﺩﺳﺖ ﻭ شکم ﻣﺠﺮﻭﺡ ﺷﺪ، ﺍﻣﺎ کمتر کسی ﻣﯽﺩﺍﻧﺴﺖ که ﺍﻭ ﻣﺠﺮﻭﺡ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. اﮔﺮ کسی ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺣﻀﻮﺭﺵ ﺩﺭ ﺟﺒﻬﻪ سئوال میکرد؛ ﻃﻔﺮﻩ ﻣﯽﺭﻓﺖ ﻭ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﻤﯽﮔﻔﺖ.
🌷یکدفعه ﺩﺭ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﯿﻢ ﺍﺯ یک ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﺭﺩ ﺷﻮﯾﻢ، ﺯﻣﺴﺘﺎﻥ بود و ﻫﻮﺍ ﺑﻪ ﺷﺪﺕ ﺳﺮﺩ. ﺷﻬﯿﺪ پلارک ﺭﻭ ﺑﻪ ﺑﻘﯿﻪ کرد ﻭ ﮔﻔﺖ: «ﺍﮔﺮ یک ﻧﻔﺮ ﻣﺮﯾﺾ ﺑﺸﻮﺩ، ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ که ﻫﻤﻪ ﻣﺮﯾﺾ ﺷﻮﻧﺪ.»
🌷یکی یکی ﺑﭽﻪﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻭﺵ کشید ﻭ ﺑﻪ ﻃﺮﻑ ﺩﯾﮕﺮ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﺑﺮﺩ. ﺁﺧﺮ کار ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﻠﻮﺍﺭ ﺍﻭ ﺷﺪﯾﻢ ڪﻪ ﯾﺦ ﺯﺩﻩ ﻭ ﭘﺎﻫﺎﯾﺶ ﺧﻮﻧﯽ ﺷﺪﻩ بود...
🌹خاطره ای به یاد شهید سید احمد پلارک، شهیدی که مزارش بوی عطر میدهد.
❌ مسئولین حواستون هست؟!
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊
@baShoohada
✅ #برشی_از_وصیتنامه_شهدا_
#شهيد_محمود_احمدی🥀
⬅️ دست از اين ماه تابان [امام خمينی] برنداريد كه روزنهی اميد مستضعفان جهان و ايران است. پيرو خط امام كه همان خط حزبالله است، باشيد.
🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊
@baShoohada
سلام دوستان
مهمون امروزمون داداش مهدی هست🥰✋
*طلوع و غروب در یک روز*🕊️
*شهید مهدی ثامنی راد*🌹
تاریخ تولد: ۲۲ / ۱۱ / ۱۳۶۱
تاریخ شهادت: ۲۲ / ۱۱ / ۱۳۹۴
محل تولد: ورامین
محل شهادت: سوریه
*🌹همسرش← زمانی که تصمیمش برای رفتن قطعی کرده بود🕊️ همه اطرافیان و دوستانش میگفتند که تو یک دختر هفت ماهه داری🌸حتی فرماندهاش نیز گفته بود که با وجود دخترت نرو🥀اما مهدی در جواب گفته بود:🍂 برای مواظبت از بچهی من مادرم و همسرم هستند🍃 ولی مثل بچهی من در سوریه زیاد هستند🥀 همرزم← مهدی خیلی شجاع بود🍃 در منطقهای که بودیم چند نفر میخواستند تک تیرانداز دشمن را بزنند💥ولی کسی جرات نمیکرد🥀من خودم جرات نکردم🥀از بین ما مهدی جلوی تک تیرانداز نشست🍃 اما دشمن زودتر او را هدف قرار داد💥 یک گلوله بالای پیشانی اش خورد🥀 گلوله مجال پلک زدن هم به او نداد🥀و همان لحظه در روز تولدش🎊 به شهادت رسید🕊️ آتش تکفیری ها زیاد بود خواستیم او را به عقب بیاوریم🍂 که دوباره شلیک کردند💥 و یک تیر هم به پایش خورد🥀به دلیل شرایط منطقه دستور عقب نشینی صادر شد‼️و توان برگرداندن او را نداشتیم🍂 مهدی و تعدادی دیگر از شهدا پیکرشان جا ماند🍂و تکفیری ها پیکرهای آنها را مبادله نکرد و تحویل نداد.»🥀گذشت تا اینکه بعد از چهار سال پیکرش به وطن آمد*🕊️🕋
*شهید مهدی ثامنی راد*
*شادی روحش صلوات*💙🌹
*zeynab_roos_313*
بعد از پایان عملیات والفجر ۸، نتوانستند او را شناسایی کنند.
تلفنی با مادرش تماس گرفته بودند تا یک نشانه ای برای شناسایی علی اکبر بگیرند.
گفته بود: روی کمرش یه خال هست همون نشونیش باشه.
بچهها پشت تلفن گریهشون گرفته بود که جنازه از کمر به بالا نداره!
به کف پاهای جنازه که نگاه کردم او را شناختم. خود حاج علی اکبر بود!
توی والفجر ۸ از اول پاهاشو برهنه کرده بود.
نخلستانهای اروند پر از خار و سنگ بود.
همون موقع بهش گفته بودم: چرا پاهات رو برهنه کردی؟
گفت “ کربلا منطقهای است که حتماً باید با پاهای برهنه بری زیارت امام حسین (ع)، پا باید برهنه باشه...
“ آن موقع حرفهایش را درست نفهمیده بودم. اما بعد از شهادتش یک لقب براش انتخاب کرده بودند:
سردار پا برهنه جنگ.
علی اکبر رحمانیان
کتاب "خلاصه خلوص ...خاطرات شهدای فارس"
🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊
@baShoohada
هدایت شده از #رمان های جذاب و واقعی📚
tanha_masir_5.mp3
13.03M
#تنها مسیر
#جلسه پنجم
#واعظ استاد پناهیان
#پیشنهاد ویژه دنبال کردن جلسات 👌👇
💦⛈💦⛈💦⛈
https://eitaa.com/joinchat/848625697C920431b97d