eitaa logo
یڪ روز با فرشتہ‌ها
1.1هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
487 ویدیو
9 فایل
《﷽》 ‌ ‌ ‌ هرچیزی که مربوط به فرزندآوری هست + روزمرگی‌هایی طنز با حضور شش فرشته😊 ‌ ‌ ‌ ☘گوشم با شماست : @Sed311 ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ☘به رسم امانت و حفظ اثر،مطالب با لینک پخش بشن ‌ ‌ ‌ ‌ ‌
مشاهده در ایتا
دانلود
نکات استاد در مورد شرکت بچه ها در مراسم عزاداری.mp3
11.1M
🔥🎧🔥🎧🔥🎧🔥🎧🔥 🔴 پاسخ داغ و صریح استاد به نقدهای مخاطبان دربارۀ نظر ایشان در موضوع حضور بچه‌ها در مراسم عزاداری بزرگ‌ترها 📣 مسئولان هیئات و والدین! حتما این فایل را گوش کنید! @abbasivaladi
من با عصبانیت : لا اله الا الله، لا اله الا الله بچه‌ها خیلی ریلکس :وحدهُ لا شریک له واشهد ان محمد عبده و رسوله -:فلان، فلان شده های صلواتی من عصبانیم چرا منو میخندونین؟ +: نه مامان ما میدونیم این خنده هات عصبیه، طوری نیست بخند راحت باش. @ba_fereshteha
کسانیکه از همراهان قدیمی هستن این متن و خوندن یادم کلی پیام اومد از اینکه بعضی ها آپاندیسشون ترکیده از شدت خنده و بعضی های دیگه دور لب هاشون بخیه خورده. اون عزیزانی هم که تازه اومدن بهشون هشدارمیدم آروم آروم بخونن وسطش هی نفس عمیق بکشن ان‌شاءالله که سلامت برسن به آخرش☺️😁 👇🏻👇🏻
من یمادر ده هفتادی هستم. با۶ فرشته به لطف خدا امروز پسر کوچیکم نیم ساعتی خل شده بود دهن نازشو ١٨٠ درجه باز کرده بود و می‌گفت أأأأأ آب بینی و دهانش تا چونه اش آویزون بود و اشکهاش مثل دوتاچشمه جاری...این صحنه ی آشنایی هست برای مادرهایی که بچشون داره دندون درمیاره. 😪😥 وسایلِ همه رو از دستشون می‌گرفت، ساکت میشد. مدادها، دفتر، حتی قرآن هم برداشته بود و جز غنائمش گرفته بود. حیف ک الان زمان المپیک نیست وگرنه با اولین پرواز میفرستادمش تو مسابقات کبدی برای کشور طلا کسب کنه😌 خلاصه انقدر به جیغ زدن ادامه داد تا منم کلافه شدم و اداشو درآوردم، شروع کردم أأ گفتن... یهو دخترم ک ۳ سالشو، پسرم که ١٨ ماهشه خندشون گرفت. کوچیکه انگار کلا گریه یادش رفت، اشکهاش از همون لوله ای که جاری بود برگشت سرجاشو اون دوتا دندون کوچک از اون لثه های دلرباش پیدا بود و داشت ریسه می‌رفت... البته همیشه انقدر شیرین تمام نمیشه وقتی بیماری شدید یا ویروس باشه😭🥴اول ماه اگه نفر اول بگیره، آخرماه نفر آخری که گرفته دوباره میده به اولی خلاصه همینطور بین خودشون دست گردون میکنن، هرکی هم یچیز میده به مادر بنده خدا... یکی تب، یکی گلودرد هیچیم ندن از خستگی پرستاری و کارخونه آخرش خودم پنچر میشم ولی میگم نه باید قوی بود استراحت بعد از شهادت... سخترین زمان روز موقع خواب شبانه است البته بیشتر شبیه ی فیلم کمدیه... مثل پنج تا جوجه هرکس صدای جیک جیکش از یه سمت میاد، یکی کبریت بازی میکنه، یکی توی یخچال داره غنیمت جمع میکنه، شبهای طولانی زمستون خدای نکرده گشنه نمونه، دوتاشون هم که جز دوزیستان هستن اکثرا مشغول آب بازی... دوتاشون بعد از اینکه ماموریت معطل کردن انجام دادن، همدیگر رو سیرکتک میکنن بلاخره کتک داداش گُله. یه نفر که نقشش از همه مهم تره، مسؤل برق تا خدای نکرده خاموش نشه، خلاصه به هر روشی شده یگان ویژه زمین گیر میشه و برق خاموش... البته تا جون دارن پای اعتقادشون به بیداری می‌مونن، حتی بعداز اینکه باتری شون صفردرصد شد و نشسته خوابشون برد. اون موقع است که تازه هم صدا میگن مامان ما گشنمون بما شام ندادی... برنامه غذایی خونه ما خیلی جالبه انقدر جالبه که اگه گاهی کسی سرزده بیاد فکر می‌کنه اومده قلب اروپا... ساعت ۵ بعدازظهر صدای الگشنه الگشنه بلند میشه، ساعت ۶ شام میخوریم، ساعت ۹ همه دوباره گشنه شون البته در فصل پاییز... از کارهای خطرناکم نگم براتون که یه وقت خانم باردار و بیمار قلبی تو جمع هست برنمی تابند. ولی از شیرین کاری هاشون می‌تونم بگم 💥شب سال نو برامون یه سبزه عید ۲۵ هزارتومانی عیدی آوردن، قشنگیش بهمون شب بود، فردا که چشم باز کردم طفلی رو دیدم حس کردم برای سال نو رفته آرایشگاه 😂 قیچی کرده بودنش... 💥چند وقت پیش، با کلی دنگ و فنگ خونه رو مرتب کردیم، همه ی وسایل جمع، ظرفها شسته، آشپزخانه رُفته، خونه رو جارو کردم و احساس پیروزی از اینکه حداقل چندساعتی تا صبح که گروهان زرهی خواب هستن منزل مرتب... همینکه رفتم جاروبرقی رو گذاشتم سرجاش، اومدم آشپزخانه... انگار بمب عدس ترکیده بود. دریایی از عدس کف آشپزخانه. این بچه ها😌 اینم من🥴😖🤐 یه نفس عمیق کشیدم، نشان حاکم بزرگ و در آوردم و مجرم با دیدن نشان، خودش اعتراف کرد... اگه بخوام یه آمار از اجناس نابود شده که نه کنجکاو شده منزل بدم، فقط نزدیک ۷تا سیم رابط مودم در ۹ ماه تحصیلی بیش از ۵ تا لامپ در یکسال بیش از ۵ کنترل کاسه بشقاب جهازم که البته چیزی بجز عکسشون نمونده تازگی‌ها کف دستمون غذا می‌خوریم.😅😅 و هزاران چیز دیگر به برکت وجود این فرشته های نازنین تعویض میشن که همش باعث رشد و تکاملشون و صد الحمدالله بخاطر وجودشون (البته این مطلب اندکی چاشنی طنز داشت چون مرور زمان بهش خورده و شده خاطره ولی در لحظه خدا داند و بنده ی خطا کارش) ان‌شاءالله همه ی خانواده ها در سلامت و نشاط باشند. @ba_fereshteha
سلام، صبح همگی بخیر🌹 درجواب دوست عزیزمون باید عرض کنیم که 90درصد از زندگی یک خانواده ی 5فرزندی هست، 10درصد بقیه اش از مشاهده ی بقیه ی خانواده های دارای فرزند و اتفاقات مادر، فرزندیشون نوشته شده. یک کتاب هم درهمین راستا درحال نوشتن که بعضا از مطالب کتاب هم استفاده میشه.
شماهم اگه سؤالی دارید یا دوست دارید تجربیاتتون و اتفاقات روزمره تون بامابه اشتراک بگذارید تا بقیه هم استفاده کنند ما اینجاییم👇🏻 @mah_dokht1
8صبح با آنچنان جیغی از خواب بیدار شد که (بَشتنی، بَشتنی). گفتم یاحضرت عباس (ع)، روزی که نکوست از 8صبحش پیداست. -چیه مامان، خواب دیدی _بَشتنی، بَشتنی البته من نوشتم بستنی شما تصور کنید سینماخانواده رو وُلومشو بزارید رو 100با چاشنی اشک بهارو لگد مبارک بگه بستنی همراه بغل. ابلیس وجودم اومد بگه چه غلطا! کله صبح بستنی هم نه بَشتنی! قدیما بچه‌های زیر 36ماه چه میدونستن خواب دیدن چیه که حالا بخوان تعریفشم بکنن اونم خواب بستنی. نهایتاگه بچه ای تو خواب میخندید میگفتن خواب مادرشو دیده بغلش کرده، گریه که میکرد میگفتن خواب دیده مادرش نیست بهش شیر بده. کنار انواع رویای دارای خوراکی زده شده بود؛ دیدن این خواب برای کودکان زیر 40سال ممنوع👿🚫 حالا برامن یوجب ونیم بچه خوابه بَشتنی میبینه، ساختمون گذاشته رو گلوش. خب تعجب نداره آدم قاطی پاتی ضرب المثل بگه. وقتی یهفته است در خدمت حضرت اشرفیم شیرخوردن یادش بره. یجور رفتار میکنه انگار بچه اول واه، واه. فرشته و ابلیس وجودم مشغول کل کل بودن که گفتم بااجازتون تاشما به جرو بحثتون ادامه میدید من یه تُکه پا برم آشپزخونه ببینم این طفل معصوم چی میخواد. هیچی دیگه طفل معصوم و طبق معمول جادادیم روتخم چشممون در آغوش گرم مادری بردیم آشپزخونه، خیلی منطقی گفتم مادر آب میخوای؟ ینگاه عاقل اندر دانا انداخت بما و گفت بَشتنی. منم در فریزر و باز کردم و برای رد گم کنی طبقه ها رو بجز اون طبقه ی حاوی دخانیات بازکردم و این طفل معصوم که ماشالله متولد قرن جدید و ده تا مثل من که هیچ مثل پدرشم میزاره سرکار با انگشت اشاره کرد به همون طبقه و گفت بَشتنی اینداست(بستنی اینجاست). منم که دیگه مادرم و روحیه ی لطیف مادریم بیشتر از این اجازه نداد شاهد مظلومیت این طفل معصوم باشم، بعداز یازده سال کودکداری اولین بار این خبط و تو زندگیم کردم کل صبح طبقه فریزر حاوی بَشتنی رو بازکردم. باز کردن طبقه همانا، خدا بسر شاهده برقی چشماش زد که عقاب موقع زدن شکار میزنه. اشکهاش که معجزه وار قطع شد. انگاراصلا خدابه این شازده اشک عنایت نکرده. عین هو ماهی خودشو از بغل من سُروند زمین و خیلی شیک رفت در کابینت ظرفهارو بازکرد و یک زیر دستی برداشت. اونم نه دم دستی از اون گل سرخی ها که تازه گرفتیم مخصوص مهمون هرکی نزدیکش بشه به اشد مجازات محکوم میشه. بعدم به بستنی و ظرف اشاره کرد و گفت میلیزه فَش (میریزه رو فرش). آخه قربون اون یوجب قدت بشم مادر بقیه چهارتای شمان هنوز نمیدونن یچیز میخورن باید یظرف بگیرن زیر دستشون خلاصه نامبرده از نخوردن شیر بدن درد گرفته باید ببندمش به تخت ترکش بدم هرساعت یچیز بهونه نکنه واسه من.😌 《انتشار متن‌ها فقط با لینک🌱》 https://eitaa.com/joinchat/2140275155C5efce19099
نماز های همگی قبول. مارو هم دعا بفرمایید.🌹 همینطور همه ی چشم انتظاران فرزند رو.
فکر کردین فقط دکترها کالبد شکافی بلدن😳😁 نخیر ماهم تو خونمون کالبد شکاف که چه عرض کنم مارمولک بشکاف زیاد داریم😵‍💫 مارمولک کشتن. نگم دیگه باهاش چکارکردن🤢 منم سرنماز انقدر بلند خوندم مثلا بس کنید. 😖 کم مونده بود فرشته هابگن تقبل الله حاج خانوم. یکی پارازیت مینداخت مامان داره سرنماز ریسه میره. 😮 نمازم تمام شده میگم مگه نمیدونی من اعصبانی میشم خنده ام میگره؟ 😬 یهو جوجه چهارمی گفت: خاک توشرت😐 رفتم نماز دوم دوباره کودتاشد سرباز سوم طبق معمول زد به خزینه، حاتم بخشی کرد سیب شست نفری یکی داد. بعدازنماز گفتم بااجازه کی دادی؟ مسئول پارازیت انداختن گفت: خیرات مارمولکست... الان من کظم غیظ کنم خدارو خوش بیاد یا بلایی ک سر مارمولک آوردن سرشون بیارم😐😌🤺 《انتشار متن‌ها فقط با لینک🌱》 https://eitaa.com/joinchat/2140275155C5efce19099
دم همه ی اونهایی گرم که فقط خواننده کانالمون نیستن، وقتی میخونن مطالب و نظراتشونم میگن تجربه هاشونم میزارن، اگرم از مطلبی خنده شون گرفت تو دلشون نمیخندن، بلند بلند میخندن ماروهم دل گرم میکنن. بقول اجدادمون: مستمع صاحب سخن را بر سر ذوق آورد. ما اینجاییم👇🏻 @mah_dokht1