eitaa logo
👑بـا خـــدا بـاش پـادشـاهے ڪن👑
33.5هزار دنبال‌کننده
16.6هزار عکس
11.7هزار ویدیو
111 فایل
❤️تازمانیکه سلطان دلت خداست 💛کسی نمیتوانددلخوشیهایت را ویران کند. 💙با خـدا باش پادشاهـ👑ـــی ڪن 💚بی خـدا باش هرچہ خواهی ڪن تبلیغات https://eitaa.com/joinchat/1898250367C031c8faa73
مشاهده در ایتا
دانلود
این ﺷﻌﺮ ﺍﯾﺮﺝ ﻣﯿﺮﺯﺍ ﭼﻘﺪﺭ درخور اين روزاست! ﻫﺮ ﻭﻋﺪﻩ ﮐﻪ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺑﺎﺩ ﻫﻮﺍ ﺑﻮﺩ ﻫﺮ ﻧﮑﺘﻪ ﮐﻪ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﻏﻠﻂ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺭﯾﺎ ﺑﻮﺩ ﭼﻮﭘﺎﻧﯽ ﺍﯾﻦ ﮔﻠﻪ ﺑﻪ ﮔﺮﮔﺎﻥ ﺑﺴﭙﺮﺩﻧﺪ ﺍﯾﻦ ﺷﯿﻮﻩ ﻭ ﺍﯾﻦ ﻗﺎﻋﺪﻩ ﻫﺎ ﺭﺳﻢ ﮐﺠﺎ ﺑﻮﺩ ؟ ﺭﻧﺪﺍﻥ ﺑﻪ ﭼﭙﺎﻭﻝ ﺳﺮ ﺍﯾﻦ ﺳﻔﺮﻩ ﻧﺸﺴﺘﻨﺪ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﻫﻤﻪ ﺍﺯ ﻏﻔﻠﺖ ﻭ ﺑﯿﺤﺎﻟﯽ ﻣﺎ ﺑﻮﺩ! ﺧﻮﺭﺩﻧﺪ ﻭ ﺷﮑﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﺩﺭﯾﺪﻧﺪ ﻭ ﺗﮑﺎﻧﺪﻧﺪ ﻫﺮ ﭼﯿﺰ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﯽ ﺑﺮﮒ ﻭ ﻧﻮﺍ ﺑﻮﺩ . ﮔﻔﺘﻨﺪ ﭼﻨﯿﻨﯿﻢ ﻭ ﭼﻨﺎﻧﯿﻢ ﺩﺭﯾﻐﺎ ... ﺍﯾﻨﻬﺎ ﻫﻤﻪ ﻻﻻﯾﯽ ﺧﻮﺍﺑﺎﻧﺪﻥ ﻣﺎ ﺑﻮﺩ ! ﺍﯾﮑﺎﺵ ﺩﺭ ﺩﯾﺰﯼ ﻣﺎ ﺑﺎﺯ ﻧﻤﯽ ﻣﺎﻧﺪ ﯾﺎ ﮐﺎﺵ ﮐﻪ ﺩﺭ ﮔﺮﺑﻪ ﮐﻤﯽ ﺷﺮﻡ ﻭ ﺣﯿﺎ ﺑود 🕊. 🕊 🕊 ┏━━✨✨✨━━┓ 🌸 🌸 ┗━━✨✨✨━━┛ ✨✨✨ 🌸 @ba_khodabash1 🌸 ✨✨✨
دزدی فقط جیب بری توی اتوبوس نیست. دزدها هم همیشه روی دست شان خالکوبی ندارند و کاپشن نمی پوشند! وقتی کارخانه داری به جای لیمو، اسید سیتریک می ریزد توی شیشه و به اسم آبلمیوی خالص می فروشد! این دزدی است. وقتی در مواردی مامور بهداشت اینها را می بیند و صورتش را آنطرف می کند! این دزدی است. وقتی که ...! اینها دیگر تقصیر خارجی ها نیست! توی آینه لحظه ای خیره شویم به چشم های خودمان، به آن سیاهی توی چشم...! آنجا دزدی نمی بینیم!؟ دزدی فقط بالا رفتن از دیوار مردم نیست...! .🕊. 🕊 🕊 ┏━━✨✨✨━━┓ 🌸 🌸 ┗━━✨✨✨━━┛ ✨✨✨ 🌸 @ba_khodabash1 🌸 ✨✨✨
🔻کار هست؛ کافی‌ست پیدایش کنید!🔻 🔷شاید اطرافیانتان به شما هم گفته باشند که کار نیست و بیهوده دنبالش می‌گردید. شاید هم خودتان از آن دسته افرادی هستید که فکر می‌کنند کار خوب با حقوق و شرایط مناسب، برای افراد معمولی پیدا نمی‌شود. 🔶اما نه‌تنها تعداد زیادی فرصت کاری با شرایط مناسب وجود دارد، بلکه استخدام شدن در آنها هم کار ساده‌ای است. ⬅️همین حالا در سایت جاب ویژن، بیشتر از 15000 آگهی استخدام فعال در شرکت های بزرگ و معتبری مانند کاله، ایرانسل، اسنپ، توسن،داروسازی دکتر عبیدی، بیمه سامان، کروز و ... وجود دارد که رایگان می‌توانید برای آنها رزومه بفرستید. 📣اگر دوست دارید هر روز جدیدترین آگهی‌های استخدام متناسب با رشته و علاقه‌تان را دریافت کنید، می‌توانید از طریق لینک زیر وارد ربات تلگرام جاب ویژن شوید و هر روز جدیدترین آگهی‌های استخدام در حوزه‌ی تخصصی‌تان را دریافت کنید. برای عضویت کافی‌ست وارد لینک زیر شوید و روی دکمه‌ی start کلیک کنید:👇 ✨✨✨ 🌸 @ba_khodabash1 🌸 ✨✨✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭐️خورشیــــد 🌙جایش را به ماه میدهد ⭐️روز به شب 🌙آفتاب به مهتاب ⭐️ولی مهـــــرخدا 🌙همچنان با شدت میتابد ⭐️امیدوارم قلب هاتون 🌙پر از نور درخشان ⭐️لطف و رحمت خدا باشه 🌙شبتون در پناه خدا ⭐️ ✅به جملات زیبا بپیوندید👇 🆔: ❤️ @rooman222 ❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امروزتون قشنگ و شاد🍃🌼 دستهاتون پرگل شادیاتون پاینده🍃🌺 زندگیتون عاشقانه و خنده ارزانی چشماتون🍃🌸 سلام روزتون بخیر و شادی☀️ ✅به جملات زیبا بپیوندید👇 🆔: ❤️ @roman222 ❤️
گویند چون خزانه ی انوشیروان عادل را گشودند، لوحی دیدند که پنج سطر بر آن نوشته شده بود؛ هر که مال ندارد،آبروی ندارد هر که برادر ندارد،پشت ندارد هر که زن ندارد،عیش ندارد هر که فرزند ندارد،روشنی چشم ندارد هر که این چهار ندارد،هیچ غم ندارد...! 🕊. 🕊 🕊 ┏━━✨✨✨━━┓ 🌸 🌸 ┗━━✨✨✨━━┛ ✨✨✨ 🌸 @ba_khodabash1 🌸 ✨✨✨
👑بـا خـــدا بـاش پـادشـاهے ڪن👑
‌❤️ #نسیم_هدایت 💌 #قسمت_بیست_و_چهارم ✍🏼دیگه کم کم حتی نمیتونستم راه برم برادرم طبق معمول ش
‍ ❤️ 💌 ✍🏼زندگی به روال گذشته برگشت وسایل ها رو برای به اومدن کوچولومون آماده کردیم و کم کم داشت وقتش نزدیک میشد... مصطفی هم یه کار جدید پیدا کرد یه شب حالم خیلی بد شد نتونستم بخورم مصطفی گفت بریم اما من میگفتم هنوز زوده... تا فردا صبحش اصلا نخوابیدم و درد داشتم فرداش هم نتونستم صبحانه بخورم مصطفی کم کم میشد و میگفت بریم دکتر اما نظر من برخلافش بود چون معمولا وقتی که داشتم حالا از هر نظر خیلی صبور بودم و آه نمیگفتم فقط رنگم سفید میشد به مادرم زنگ زد مادرم اومد گفت مصطفی جان وسایل هاش رو جمع کن بریم خونه ما اونجا هم تو خیالت راحته و هم ما.... تا بعد از ظهر هم کردم بازم نتونستم بخورم مادرم گفت دیگه حتما باید بریم پرستارا زودی بستریم کردن توی بیمارستان گفتن باید یه چیزی حتما بخوره منم چون دوست داشتم فقط یه لیوان شیر خوردم و رفتم تو همه پرستارها ناشکری میکردن الا من... دکتر گفت که بیا اینو ببینید که نصف شما سن داره اندازه همه تون و میخونه فقط سبحان الله میگفتم و لا اله الا الله... ⏱ساعت 7.30دقیقه ی عصر شنبه دختر کوچولوی من به دنیا اومد یه دخمل خیلی خوشمل... همون جا پیشونی قشنگش رو من 16 سال و خورده ای بود که مادر شدم ، مصطفی خیلی نگرانم بود میخواست منو ببینه اما نمیزاشتن تا فردا صبح نزاشتن و تا فردا خوابش نبرده بود بیچاره... فقط به فکر من و بچه بود فردا که شد و اومد اصلا دخترم رو بغل نکرد فقط روی تخت بوسش میکرد من که خیلی ازش شدم حتی نپرسیدم چرا اینکار رو میکنی ؟ 😢ترخیصم کردن و رفتم خونه پدرم چون اونجا بهتر بود هم مادرم ازم میکرد و هم خونه اونها برای اومدن بهتر بود چون خونه ما خیلی کوچیک بود.... 😳من اومدم خونه همه دورم ریختن داداشم که تازه یه موبایل جدید خریده بود که میگرفت انقدر از عکس گرفتن فلش دوربین هی میزد توی چشم دخمل کوچولوم اونم میکرد... 😒داداشام و خواهرم انگار بچه ندیده بودن وقتی گریه میکرد میکردن و میگفتن وای بخدا داره گریه میکنه منم که از حرفشون همش تعجب میکردم و به نگاه میکردم... 🙁هر تکونی که میخورد ازش عکس میگرفتن... ولی مصطفی بغلش نمیکرد گریه ام گرفت گفتم چرا اصلا بغلش نمیکنی؟ گفت بخدا انقد کوچیک و ضعیفه میترسم یه بلایی سرش بیارم فقط به همین خاطر ، حالا ناراحت نشو بده بغلم تا بگیرمش وقتی دادم دستش مثل مترسک اصلا تکون نمیخورد جرات نداشت میگفت خیلی ضعیفه نمیخوام چیزیش بشه ولی نگاهش خیلی بود... خیلی دوستش داشت این کاملا از چشماش مشخص بود ، مصطفی خیلی از اسم خوشش میومد تصمیم بر این شد که اسمش رو محدثه بزاریم... محدثه کوچولوی من من هم داشت کم کم میشد خانوادم خیلی خیلی دوسش داشتن چون اولین شون بود برادرم هم کرد و الحمدلله آرومی سپری میکردیم 🍼محدثه 8 ماهه شد و کم کم داشت چهار دست و پا راه میرفت... یه روزی داشتم خونه رو تمیز میکردم که جاریم خیلی اومد پیشم و گفت داری چیکار میکنی؟ گفتم خونه تکونی میکنم و قراره شب با مصطفی بریم مهمونی... 😥همش این دست و اون دست میکرد گفتم چته جرا انقدر نگرانی؟ گفت هیچی فقط خودم یکم ناراحتم گفتم چرا مگه چی شده ؟ با همسرت شده ؟ گفت نه گفتم خوب بگو رفت پیش برادر شوهر و برگشت گفت خودتو حفظ کن خوب ولی آقا مصطفی رو .. ✍🏼 ... ان شاءالله
💫طلاق تلخ ساعت1نصفه شب بود که گوشیه زنم زنگ خورد،،تا گوشیو جواب دادم طرف قطع کرد،،یکم مشکوک شدم،،شب بعد دوباره یه اس ام اس اومد که فردا ساعت3عصر بیا سر قرار بهت احتیاج دارم،،ازعصبانیت داشتم میمرد..ساعت 3عصر شدو منم رفتم ببینم زنم با کی قرار گذاشته.. رفتم و دیدم جلوی سینما با یه آقایی داره حرف میزنه..حس کردم دنیا رو سرم خراب شد..خودمو کنترل کردم ولی باخودم گفتم طلاقش میدم حتما..وقتی اومد خونه دید عصبانیم و گفت چی شده و بی درنگ گفتم فردا میریم محضر و طلاق..خلاصه چشممو رو گریه و التماسش بستم و با بی رحمی طلاقش دادم... 1 ماه از طلاقم گذشت دیدم زنگ خونم به صدا دراومد..رفتم درو باز کردم دیدم همون آقایی ک جلو سینما با خانومم بوددست یه دختر کوچولوم گرفته با گل و شیرینی اومده...تعجب کردم..یه دفعه ب دخترش گفت ایشون همسره اون خانومیه ک یکسال خرجمونو میده و کمک کرد داروهای گرونتو بخریم... یهو انگار دنیا ویران شد رو سرم و فهمیدم چی ب سره همسره بیگناهم آوردم....درسته با خواهش و تمنا همسرمو برگردوندم و زندگیم درست شد ولی دلش شکست... 👌عزیزان موقع عصبانیت هیچوقت تصمیم گیری نکنیم🌹
9.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خدای ما و حضرت یوسف یکیه پس فرق ما با ایشون چیه که درهای بسته براشون باز میشه؟؟؟ 🕊. 🕊 🕊 ┏━━✨✨✨━━┓ 🌸 🌸 ┗━━✨✨✨━━┛ ✨✨✨ 🌸 @ba_khodabash1 🌸 ✨✨✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ڪﺎﺵ ﻣے ﺷﺪ ﻗﻠﺒــــﻬﺎ ﺁﺑﺎﺩ ﺑﻮﺩ ڪﯿﻨﻪ ﻭﻏﻤﻬﺎ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺑﺎﺩ ﺑﻮﺩ ڪﺎﺵ ﻣے ﺷﺪ ﺩﻝ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷی ﻧﺪﺍﺷﺖ ﻧﻢ ﻧﻢ ﺑـﺎﺭﺍﻥ ﻫﻢ ﺁﻏﻮﺷـےﻧﺪﺍﺷﺖ ڪﺎﺵ ﻣےﺷﺪ ڪﺎﺷﻬﺎےﺯﻧﺪﮔﯽ ﮔﻢ ﺷﻮﻧﺪ ﭘﺸﺖ ﻧﻘﺎﺏ ﺯﻧﺪﮔﯽ ❤️🌿 ✨✨✨ 🌸 @ba_khodabash1 🌸 ✨✨✨
11.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هیچ ثروتی بالاتر از حال خوب نیست الهی که همیشه حال دلتون خوب خوب باشه. .┏━━✨✨✨━━┓ 🌸 🌸 ┗━━✨✨✨━━┛ ✨✨✨ 🌸 @ba_khodabash1 🌸 ✨✨✨
12.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عمق نگرانی ما فاصله مارا از خدا نشان میدهد هرچه دلمان به خدا نزدیکتر باشد آرامش و اتفاقات خوب بیشتر است و فاصله گرفتن از خدا یعنی نگرانی ناراحتی و هرچیز منفی دیگر وقتی کسی نیست به او فکر کنی به آسمان بیندیش در آنجا کسی هست که همیشه به تو فکر میکند ❤💛 ┏━━✨✨✨━━┓ 🌸 🌸 ┗━━✨✨✨━━┛ ✨✨✨ 🌸 @ba_khodabash1 🌸 ✨✨✨