✨✨✨
🔆بــِســـمـِ الـلّـــهـ وَ هُــوَ الـــمُـــصَـوِّر🔆
.
#چله_نویسی
#روز_شانزدهم
۱/خرداد/۱۴۰۲
امروز روز بزرگداشت جناب #ملاصدرا بود، از حضرت #حافظ کسب اجازه کردیم و قبل از خواب، دیوان جناب #صدرالمتالهین را ورق زدیم و از ایشان گفتیم و خواندیم قرار شد در اولین فرصت، سری بزنیم به #مدرسه_خان، همانجایی که جناب ملاصدرا تدریس میکردند. یادم باشد قبل از رفتن، نفس عمیق کشیدن را با ریحان تمرین کنم. آنجا باید صدرالمتالهین را نفس کشید...
🍃🍃🍃
☕️دعوتید به یک فنجان عطرِ |بٰاهٰارْنارَنج|
🔰 https://eitaa.com/joinchat/3291676979Cd3d47b01a3
🔰 @mrs_faaf
✨✨✨
🔆بــِســـمـِ الـلّـــهـ وَ هُــوَ الـــمُـــصَـوِّر🔆
#چله_نویسی
#روز_هفدهم
۲/خرداد/۱۴۰۲
دقیقا همان موقع که فکر میکنی همه چیز روی روال افتاده و میخواهی یک نفس راحت بکشی که چندتا از کارهایت تیک خورده و قرار است تیک بخورد، یک چیزی میافتد توی زندگیات که حسابی حالت را جا میآورد.
چیزی مثل یک ویروس که ماموریت دارد چند روزی مهمان ناخوانده شود و همه زندگیات را به هم بریزد. حالا این چند روز، ماییم و عسل و گلپونهفرمندنشان.
🍃🍃🍃
☕️دعوتید به یک فنجان عطرِ |بٰاهٰارْنارَنج|
🔰 https://eitaa.com/joinchat/3291676979Cd3d47b01a3
🔰 @mrs_faaf
✨✨✨
🔆بــِســـمـِ الـلّـــهـ وَ هُــوَ الـــمُـــصَـوِّر🔆
#چله_نویسی
#روز_هجدهم
۳/خرداد/۱۴۰۲
توی کتابخانه دنبال کتابی بودم که نشانی از خرمشهر داشته باشد. زندگینامه مصور حضرت امام (ره) را کشیدم بیرون، صفحه سالهای ۶۰ را آوردم و عکسهای #آزادسازی_خرمشهر را نشان ریحان و موطلایی دادم. گفتم آدمهای خیلی شجاع آمدند و این شهر که اوخ شده بود را ناز کردند. حواسم بود روح بهشتیاش هنوز آنقدری دنیایی نشده که آماده پذیرش واژگان منفی مانند دشمن، اسارات، صدام و جنگ باشد.
همینکه نام #خرمشهر را کنار واژه #شجاعت بشنود، کافیست. بعد هم گفتم که خرمشهرهای دیگری هم هستند که اوخ شدهاند و آدمهای شجاع -مثلا من و تو- باید بیایند و نازشان کنند. ما حالاحالاها کار داریم دختر جان، حالاحالاها کار داریم.
🍃🍃🍃
☕️دعوتید به یک فنجان عطرِ |بٰاهٰارْنارَنج|
🔰 https://eitaa.com/joinchat/3291676979Cd3d47b01a3
🔰 @mrs_faaf
✨✨✨
🔆بــِســـمـِ الـلّـــهـ وَ هُــوَ الـــمُـــصَـوِّر🔆
#مادری_بدون_فیلتر
#چله_نویسی
#روز_نوزدهم
۴/خرداد/۱۴۰۲
👇🏻👇🏻👇🏻
|بهارنارنج|
✨✨✨ 🔆بــِســـمـِ الـلّـــهـ وَ هُــوَ الـــمُـــصَـوِّر🔆 #مادری_بدون_فیلتر #چله_نویسی #روز_نوزدهم
✨✨✨
🔆بــِســـمـِ الـلّـــهـ وَ هُــوَ الـــمُـــصَـوِّر🔆
#مادری_بدون_فیلتر
#چله_نویسی
#روز_نوزدهم
۴/خرداد/۱۴۰۲
ساعت را نگاه کردم، هنوز نیم ساعت مانده بود تا تحویل اتاق نشست و گرفتن دسترسی برای اجرا. حواسم پی ریحان بود که ظرف ارتباطیاش با من هنوز پر نشده بود. چندتا کاری که خانم «ر» خواسته بود را انجام دادم، شال و کلاه کردم و با ریحان رفتیم توی حیاط. سعی کردم همان ۵دقیقهای که با هم هستیم، با کیفیت باشد. کمی بهبه خوردیم، با مداد زرد نقاشی کردیم و بعد هم به مورچهها سلام کردیم و خدا قوت گفتیم. آخر چند روزیست ریحان متوجه شده مورچهها خیلی زحمت میکشند. خودشان خانههایشان را درست میکنند، همیشه بدوبدو میکنند و اهل زیاد خاکبازی کردنند. بعضی وقتها هم مورچههایی را میبینیم که بهبهشان را روی پشتشان گذاشتهاند و تندتند دارند میروند سمت خانهشان. بعد از همین اختلاط کوتاه با مورچهها هم از همان دور نازشان کردیم. چون میدانیم اگر از نزدیک نازشان کنیم، اوخ میشوند.
ریحان که با بابایش رفت پارک، اتاق مجازی را تحویل گرفتم و نشستم تا فراگیرها بیایند و جلسه را شروع کنیم. خانم «خ» همان اول کار گفت «من از حرم حضرت معصومه (س) دارم صدایتان را میشنوم.» بوی گلاب محکم خورد توی صورتم. دلم #قم و #مشهد خواست. یادم باشد فردا پسفردا بروم حرم حضرت شیراز، دهه کرامت است ناسلامتی. وسط جلسه هم که گفتم خانم «پ» از کرمانِ #حاج_قاسم همراهمان است، بیهوا میکروفون را روشن کرد و گفت «خانم افضلی اتفاقا دیروز سر مزار حاجی، تو را به اسم دعا کردم.» آب کنار دستم نبود، میکروفونم را بستم تا وقتی نفس عمیق میکشم و بغضم را میخورم، کسی نفهمد.
یادم آمد دیروز برای برگزاری نشست خانم «م» که در راه کربلا است و مسئولیتش را من قبول کردم چقدر اضطراب داشتم و اتفاقا چقدر خوب برگزار شد. میکروفون را روشن کردم، خستگی دو روز پرفشار از تنم رفت، دلم قرصتر شد...
🍃🍃🍃
☕️دعوتید به یک فنجان عطرِ |بٰاهٰارْنارَنج|
🔰 https://eitaa.com/joinchat/3291676979Cd3d47b01a3
🔰 @mrs_faaf
✨✨✨
🔆بــِســـمـِ الـلّـــهـ وَ هُــوَ الـــمُـــصَـوِّر🔆
#چله_نویسی
#روز_بیستم
۵/خرداد/۱۴۰۲
چلهنویسیام با #زیارت به نیمه رسید. از آن زیارتهای یکهویی دبش. از همانها که غروب دلگیر جمعه را دلچسب میکند.
🍃🍃🍃
☕️دعوتید به یک فنجان عطرِ |بٰاهٰارْنارَنج|
🔰 https://eitaa.com/joinchat/3291676979Cd3d47b01a3
🔰 @mrs_faaf
✨✨✨
🔆بــِســـمـِ الـلّـــهـ وَ هُــوَ الـــمُـــصَـوِّر🔆
#چله_نویسی
#روز_بیست_و_یکم
۶/خرداد/۱۴۰۲
#تعهد چیز عجیبیست، مخصوصا اگر تعهد به خود باشد. به خودم قول دادهام چهل روز بنویسم، پس مینویسم.
حتی اگر از خستگی یادم رفته باشد از صبح تا آخر شب چه کارهاییکردهام، حتی اگر نتوانسته باشم یک عکس درست و درمان برای کپشن گرفته باشم.
🍃🍃🍃
☕️دعوتید به یک فنجان عطرِ |بٰاهٰارْنارَنج|
🔰 https://eitaa.com/joinchat/3291676979Cd3d47b01a3
🔰 @mrs_faaf
✨✨✨
🔆بــِســـمـِ الـلّـــهـ وَ هُــوَ الـــمُـــصَـوِّر🔆
#چله_نویسی
#روز_بیست_و_دوم
۷/خرداد/۱۴۰۲
دیگر رسما دارم با چنگ و دندان دوره نویسندگی را میگذرانم و تمرینهایش را انجام میدهم. آنقدر تمام کارهای دیگرم به هم پیچیده و آنقدر هر جلسه، سختتر از جلسه قبل هست که گذر زمان را نمیفهمم. فقط میدانم هر هفته نهایتا تا دوشنبه ظهر باید تمرینم را برای خانم «نون» بفرستم و دو روز بعدش هم اشکالات را بازنویسی کنم.
دوره تکنیک آبرنگ دیجیتال خانم «جیم» را که دیگر رسما رها کردهام. تا اواسط مرداد هم بیشتر وقت ندارد.
آزمون حروفنگاری آقای «جیم» را هم فعلا دودره کردهام. ببینم تا کی میتوانم خودم را به آن راه بزنم!
به بقیه دورهها هم ترجیح میدهم فکر نکنم. همین
🍃🍃🍃
☕️دعوتید به یک فنجان عطرِ |بٰاهٰارْنارَنج|
🔰 https://eitaa.com/joinchat/3291676979Cd3d47b01a3
🔰 @mrs_faaf
✨✨✨
🔆بــِســـمـِ الـلّـــهـ وَ هُــوَ الـــمُـــصَـوِّر🔆
#چله_نویسی
#روز_بیست_و_سوم
۸/خرداد/۱۴۰۲
امروز آخرین روز ترم بهار موسسه ریحان بود. به آب بازی گذشت و هرچیزی که به آب مربوط میشد. بیشتر از همه بخش قایقش برایم جذاب بود. ریحان یاد گرفت چیزهایی هست که با دستان خودمان میسازیم و دوستشان داریم اما زمانی میآید که ازدستشان میدهیم. امروز قایق کاغذی بچهها، بعد از بازی، توی آب غرق شد و خیلی راحت پاره شد و چسبید به دست و پایشان. حتی آن دستکشهای لاتکس که پر از آب کرده بودیم و کلی به هم پرتشان کرده بودیم را هم آخر کار سوراخ کردیم و خندیدیم.
حالا ریحان بزرگتر شده، چون میداند میتوان به ازدست دادن خندید، حتی کم.
🍃🍃🍃
☕️دعوتید به یک فنجان عطرِ |بٰاهٰارْنارَنج|
🔰 https://eitaa.com/joinchat/3291676979Cd3d47b01a3
🔰 @mrs_faaf
✨✨✨
🔆بــِســـمـِ الـلّـــهـ وَ هُــوَ الـــمُـــصَـوِّر🔆
#چله_نویسی
#روز_بیست_و_چهارم
۹/خرداد/۱۴۰۲
یک روزها و شبهایی توی خانه ما هست که معمولی نیست. یعنی خودمان میخواهیم که معمولی نباشد. مثل جشنها که حتما از شب قبلش باید ریسه بکشیم و دست بزنیم و بپربپر کنیم و برای آن معصومی که فردا تولدش است، «#تولدت_مبارک» بخوانیم. حالا اگر آن معصوم، #حضرت_رضا (ع) باشد که ماجرا کمی فرق میکند.
حالا ریحان میداند آن حرمی که هرازگاهی میرویم و کلی نینی دارد، خانه #برادر امام رضا (ع) است. یا مثلا وقتی میرویم خانه داییها با محمدطاها و زینب و خدیجه بازی میکنیم، درواقع کنار خانه #خواهر امام رضا (ع) هستیم.
حالا ریحان میداند امام رضا (ع) توی #ایران خیلی دوست و فامیل دارد، مخصوصا توی #شیراز و قرار است #تابستان تا جایی که میتوانیم بهشان سر بزنیم.
🍃🍃🍃
☕️دعوتید به یک فنجان عطرِ |بٰاهٰارْنارَنج|
🔰 https://eitaa.com/joinchat/3291676979Cd3d47b01a3
🔰 @mrs_faaf
✨✨✨
🔆بــِســـمـِ الـلّـــهـ وَ هُــوَ الـــمُـــصَـوِّر🔆
#مادری_بدون_فیلتر
#چله_نویسی
#روز_بیست_و_پنجم
۱۰/خرداد/۱۴۰۲
تا من ناهار فردا را بار میگذاشتم، ظرف نخودچیکشمشاش را برداشت و رفت پشت پنجره نشست. ازوقتی نردههای محافظ را نصب کردهایم و هوا هم خوب شده، میرود همانجا مینشیند، میایستد، با کبوترها و قمریها حرف میزند و گلها را ناز میکند. تازگی هم که دلش میکشد آنجا بهبه بخورد. بچههای آپارتماننشینِ سالکرونایی همیناند، زود دلشان میگیرد و حوصلهشان سر میرود. نه اینکه حالا کرونا باشد، نه. همینکه مادرشان توی آن ۹ماه خودش را قرنطینه کرده باشد و بعدش هم که دنیا آمدند رفتوآمد و قدم نورسیده مبارکی ندیده باشند، دلشان کوچک شده. تک باشند که دیگر بدتر. گاهی روزی دو نوبت میرویم ددر و وقتی برمیگردیم باز هم با گریه ددر میخواهد. حیاط را هم خیلی ددر به حساب نمیآورد. حتما باید ماشین و موتور و نینی و گربه ببیند تا رضایت دهد.
چندتا بازی از خاله «نون» توی موسسه یاد گرفتهام، چندتا هم از توی نت پیدا کنم و بزنمشان تنگ کتاب خواندن و نقاشی و آببازی و عروسکبازی بلکه به روزی یک ددر راضی شود. یک هفته هم وقت دارم تا برنامه شیرازگردیمان را نهایی کنم و بسم الله را بگویم. ماهی دوبار هم کتابخانه رفتن میگذارم توی برنامهاش تا ببیند میتواند با نینیهایی وارد تعامل شود که مثل خودش میآیند روی صندلیهای صورتی و سبز و آبی مینشینند و کتاب میخوانند. تابستان هیجانانگیزی خواهد شد. امیدوارم.
🍃🍃🍃
☕️دعوتید به یک فنجان عطرِ |بٰاهٰارْنارَنج|
🔰 https://eitaa.com/joinchat/3291676979Cd3d47b01a3
✨✨✨
🔆بــِســـمـِ الـلّـــهـ وَ هُــوَ الـــمُـــصَـوِّر🔆
#مادری_بدون_فیلتر
#چله_نویسی
#روز_بیست_و_ششم
۱۱/خرداد/۱۴۰۲
امروز توی پارک، با هندزفری توی گوشم و وسط نشست پایانی خانم «ر»، دو جلسه با خودم گرفتم. باید تکلیف دو موضوع را مشخص میکردم و پروندهشان را میبستم.
حداقل خوبی «#جلسه_با_خود» امروزم این بود که فهمیدم چقدر #مهارت_تمرکز م بیشتر شده. حالا دیگر وسط شلوغی پارک و «مامان مامان» گفتن ریحان از روی سرسره هم میتوانم روی یک موضوع متمرکز شوم و درموردش تصمیم بگیرم.
بهار تمام نشده باید چند جلسه دیگر با خودم بگیرم و چند پرونده دیگر را هم ببندم. نمیخواهم با پروندههای باز ذهنی وارد #تابستان بشوم.
🍃🍃🍃
☕️دعوتید به یک فنجان عطرِ |بٰاهٰارْنارَنج|
🔰 https://eitaa.com/joinchat/3291676979Cd3d47b01a3